***** اشکواره + عشق = لبیک یا حسین *****

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
***** اشکواره + عشق = لبیک یا حسین *****

:Sham::hamdel::Gol:
عبارت «انا قتیل العبره» یا « قتیل العبرات » راجع به
امام حسین (ع) بوده و از القاب ایشان است. در جاهای مختلفی از آن جمله زیارت اربعین وارد شده است. (1)
ظاهرا جمله بعدی تفسیر جمله اول (قتیل العبرات) است و امام آن را معنا کرده است. پس "من
کشته اشکم"، یعنی من کشته مظلومی هستم. هر کس به یاد من بیفتد، بی اختیار بر من می­گرید. مظلومیت من به این اندازه تاثر برانگیز است.
علامه مجلسی در معنای این جمله(من
کشته اشکم ) می­فرماید :
هیچ مومنی به یاد من نمی افتد مگر این که گریه می کند یا بغض گلوی وی را می­گیرد (2)

پی نوشت ها:
1. امالی، شیخ صدوق، ص118 - منتهی الامال، محدث قمی، ص 538 ؛بحارالا نوار، علامه مجلسی، ج44، ص279.
2. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 11، ص 356.

عزاداری برای اهل بیت به ویژه سید شهیدان حسین بن علی (ع) و یاران مظلومش از آثار و فواید اجتماعی فراوانی بهره مند است. از جمله:
ا) محبت و دوستى:
قرآن و روایات، دوستى خاندان رسول اکرم(ص) و اهل‏بیت(ع) را بر مسلمانان واجب کرده .‏(1) دوستى لوازمى دارد. دوستدار صادق، کسى است که شرط دوستى را - چنان که باید و شاید - به جا آورد. یکى از مهم‏ترین لوازم دوستى، همدردى و همدلى با دوستان در مواقع سوگ و اظهار سرور و شادی در شادى آنان است(1)از این رو در احادیث، بر برپایى جشن و سرور در ایام شادى اهل‏بیت(ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأکید فراوان شده است.
حضرت على(ع) مى‏فرماید: «یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون اموالهم و انفسهم فینا،اولئک منّا و الینا؛(2) شیعه و پیروان ما در شادى و حزن ما شریکند و دارایی و جان خویش را در راه ما بذل می کنند، آنان از ما هستند و بازگشتشان به سوی ما است.»
امام صادق(ع) فرمود: «شیعتنا جزء منا خلقوا من فضل طینتنا یسوؤهم ما یسؤنا و یسرّهم ما یسرّنا؛(3) شیعیان ما پاره‏اى از وجود ما هستند .از زیادى گل ما آفریده شده‏اند؛ آن چه که ما را بدحال یا خوشحال مى‏سازد، آنان را بدحال و خوشحال مى‏گرداند.»
بر این اساس وظیفه عقلانى و شرعى، ایجاب مى‏کند که در ایام عزادارى اهل‏بیت، حزن و اندوه خود را به «زبان حال»؛ یعنى، با اشک، آه و ناله و زارى،، و با کم خوردن و کم آشامیدن مانند افراد غم زده اظهار نماییم ؛ ‏طبق فرموده امام صادق(ع) : عزاداران سیدالشهدا در روز عاشورا از آب و غذا دورى جویند تا آن که یک ساعت از وقت فضیلت نماز عصر بگذرد، آن گاه به جامی از آب بسنده می کنند. (4) از نظر پوشاک، با پوشیدن لباسى که از حیث جنس و رنگ و نحوه پوشش در عرف، حکایت‏گر اندوه و ناراحتى است، آشکار می سازیم.
در روایت دیگر امام رضا (ع) به ریان بن شبیب، که روز اول محرم به محضر حضرت شرفیاب شد، فرمود : «
ان کنت باکیا لشیئ فابک علی الحسین فانه ذبح کما یذهب الکبش... ؛(5)
اگر بر مصیبتی گریه می کنی ، بر حسین بن علی گریه کن چون که آن بزرگوار را همانند گوسفند سر بریدند . همراه او هیجده تن از اهل بیت او -که در زمین همانندی نداشتند- به شهادت رسیدند. » سپس فرمود: «...فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا؛(6)اگر خوشحال می شوی از این که در درجات عالی بهشت با ما باشی ،در حزن ما محزون ودر شادی ما شاد باش. »
ب) انسان‏سازى:
از آن جا که در فرهنگ شیعى، عزادارى باید از سر معرفت و شناخت باشد؛ همدردى با آن عزیزان، یادآور فضایل، مناقب و آرمان‏هاى آنان است و بدین شکل، آدمى را به سمت الگوگیرى و الگوپذیرى از آنان سوق مى‏دهد.
فردى که با معرفت در مجالس عزادارى، شرکت مى‏کند، شعور و شور و شناخت و عاطفه را درهم مى‏آمیزد. در پرتو آن، انگیزه‏اى قوى در او پدیدار می گردد. هنگام خروج از مراسم عزادارى مانند محبى مى‏شود که فعّال و شتابان به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است.
ج)جامعه‏سازى:
هنگامى که مجلس عزادارى، موجب انسان‏سازى گشت؛ تغییر درونى انسان به عرصه جامعه نیز کشیده مى‏شود .آدمى مى‏کوشد تا آرمان‏هاى اهل‏بیت(ع) را در جامعه حکم‏فرما کند.
عزادارى بر اهل‏بیت با یک واسطه زمینه را براى حفظ آرمان‏هاى آنان و پیاده کردن آن ها فراهم مى‏سازد. به همین دلیل مى‏توان گفت: یکى از حکمت‏هاى عزادارى، ساختن جامعه براساس الگوى ارائه شده از سوى اسلام است.
د) انتقال‏دهنده فرهنگ شیعى به نسل بعد:
کسى نمى‏تواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید در سنین کودکى، در مجالس عزادارى با فرهنگ اهل‏بیت آشنا مى‏شوند. عزادارى و مجالس تعزیه، یکى از عناصر و عوامل برجسته‏اى است تا آموزه‏هاى نظرى و عملى امامان راستین، به نسل‏هاى آینده منتقل شود. مراسم عزادارى، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه براى تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایى آنان با گفتار و کردار اهل‏بیت است.
هـ) زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب:
احیا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوت‌ها و تربیت کننده و پرورش دهندة روح حماسه و ایثار است.گریه بر مصائب سالار شهیدان باعث زنده نگه داشتن نهضت حسینی است. چنان که به اسارت رفتن خاندان امام باعث پایمال نشدن خون شهیدان کربلا شد. در اثر رساندن پیام امام به مردم کوفه و شام توسط امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) نهضت عاشورا به ثمر نشست.
گریستن در سوگ شهدای کربلا، تجدید بیعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیه فکری و روحی با این مکتب است. اشک ریختن نوعی بیعت و امضا کردن پیمان و قرارداد دوستی با سید الشّهدا و ابراز انزجار و تنفّر از قاتلان حضرت است. از این رو ائمه(ع) به گریستن بر مظلومیت شهدای کربلا تأکید کرده ‏اند. برای گریه بر مصیبت‏های امام حسین(ع) ثواب‏ها و فضیلت‏های فراوان ذکر کرده و فرموده‏اند که چشم گریان بر کربلائیان، چشمه فیض خدا است،(10) زیرا اشک ریختن در عزای حسین(ع) نشانه پیوند قلبی با اهل بیت و سیدالشّهدا است. اشک، دل را سیراب می‏کند، عطش روح را برطرف می‏سازد، و نتیجه محبتی است که نسبت به اهل بیت حاصل می‏شود. نیز نشانه همدلی و هماهنگی روحی با ائمه اطهار است. قلبی که مهر حسین(ع) داشته باشد، به یاد مظلومیت و شهادت او می‏گرید.
فضیلت‏ها و ثواب‏های زیادی که برای گریه بر امام حسین در روایات ذکر شده، در صورتی است که گناه و فسق و آلودگی انسان در حدی نباشد که مانع رسیدن فیض الهی گردد. اشکی که مبیّن پیوند عاطفی و رابطه مکتبی واتصال روحی با راه و فکر و خطّ سیّد الشهدا است، حتماً زمینه ساز پرهیز از گناه می‏گردد.
به تعبیر شهید مطهری «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح وی و موافقت با نشاط و حرکت او است».(11) آری چنین اشکی سزاوار آن همه ثواب است.
گریه در فرهنگ عاشورائیان سلاح همیشه برّانی است که فریاد اعتراض به ستمگران را دارد. اشک زبان دل است و گریه فریاد عصر مظلومیت، رسالت اشک نیز پاسداری از خون شهید است. به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) «گریه کردن در عزای امام حسین، زنده نگهداشتن نهضت است. گریه بر مظلوم، فریاد مقابل ظالم است».(12)
گرچه در واقع امام حسین (ع) پیروز شد .ولی ظلم وجنایات غیر قابل تصوری، نسبت به اهلبیت (ع) انجام شد .که همانندش تا کنون واقع نشده ودر اینده نیز واقع نخواهد شد .وپیروزی امام حسین (ع) ،مرهون همین عزاداری ها وزنده نگهداشتن عاشورا ومحرم وپاسداشتن این مراسم باشکوه است .حفظ وتقویت وزنده نگهداشتن عاشورا،در واقع موجب حفظ اسلام ومکتب تربیتی وهدف امام حسین (ع) است.
اهدافی که ذکر شد مخصوص زمان خفقان نیز ودر هر زمانی جریان دارد برپائی همایش هم ان اثر عزاداری را ندارد چون عزاداری بسیار فراگیر وگسترده است واز تمام اقشار به صورت خود جوش در ان مشارکت می کنند ولی همایش چنین نیست.

پی نوشت ها:
1. شهید مرتضی مطهری، شهید(ضمیمه قیام و انقلاب مهدی) 117- 118 .
2. نهج البلاغه، نامه 23.
3. شورى (42)، آیه 23؛ هود (11)؛ آیه 29؛ میزان‏الحکمه، ج 2، ص 236.
4. المحبه فى الکتاب والسنه، محمد محمدی ری شهری، ص 169- 170 و 181 - 182.
5. بحارالانوار، ج44، ص 287.
6. همان، ج65، ص 24.
7. سفینةالبحار ،ج3 ،ص497 ماده عشر.
8. امالی صدوق ، ص 112،مجلس27،حدیث5.
9. همان، ص 113.
10. بحارالأنوار، ج 44، ص286.
11. مرتضی مطهری، شهید (ضمیمه قیام و انقلاب مهدی) ص 124.
12. صحیفه نور، ج 8، ص70 .

و بالاخره قصه ما به "سَر" رسيد!
سلام بر آن سر از بدن جدا شده...

در روایات متعددی وارد شده که چون امام حسین به شهادت رسید، آسمان خون گریست. در برخی روایت‌ها این حادثه را در روزی دانسته‌اند که حضرت به شهادت رسید.(1)
میثم تمار می‌گوید: به خدا قسم! این امت پسر پیغمبر خود را روز دهم محرم می‌کشند و دشمنان خدا آن روز را فرخنده دارند و این امر محقق خواهد شد... امیرالمؤمنین(ع) به من خبر داد که هر چیز بر او بگرید، حتى وحشی بیابان و ماهی‌های دریا و مرغان هوا و خورشید و ماه و ستارگان آسمان و زمین و مؤمنان و جن و انس و همة فرشتگان آسمان‌ها و آسمان خون و خاکستر بارد.
سپس میثم به راوی خبر می‌گوید: اگر دیدی آفتاب سرخ مانند خون تازه شد، بدان که سیدالشهدا(ع) کشته شده است.(2)
نیز نقل شده که بعد از شهادت امام حسین تا مدت‌ها، در وقت طلوع آفتاب تا زمانی که آفتاب بالا می‌آمد، دیوارها به صورتی بود که گویا خون به آنها مالیده‌اند!(3)
از این نقل‌ها استفاده می‌شود که این حالت و گریه آسمان‌ها بر امام حسین در زمان شهادت امام حسین، یعنی روز دهم محرم سال 61 هجری بوده که تا مدت‌ها ادامه داشته است.

پی‌نوشت‌ها:
1. دمع الشجوم، ترجمه نفس المهموم، ص 566.
2. همان، ص 559.
3. منتهى الامال، ص 452.

زیک سو در جهان غوغا وجنگ است
ز یک قافیه بسیار تنگ است
زیک سو ماه اشک و زاله آمد
محرم با فغان و ناله آمد
عزا مند حسین ناز مندم
بسوزد در عزایش بند بندم
و زینب هم اسیر شام گردید
اسیر جمع خون آشام گردید
نمی دانم کدامین غم سرایم ؟
کدامین قصه و ماتم سرایم ؟
دلم از غصه ها لبریز درد است
رخم چون فصل پایز سرد و زرد است

امام خمینی :
محرم و صفر اسلام را زنده نگه داشته است ؟

ماه محرم وصفر- به عنوان ظرف زمان- نمی تواند عامل زنده نگهداشتن اسلام باشد، بلکه مسایل دراین دو ماه اتفاق افتاده اند، که باز خوا نی آنها عامل زنده نگه داشتن اسلام است.وآن قیام امام حسین (ع) است که در حقیقت باز خوانی و باز شناسی حادثه کربلا سبب حفظ اسلام می گردد. این باز خوانی بیشتر در قالب عزاداری نمودپیدا می کنند ، البته این عزاداری اختصاص به ماه محرم ندارد، در ماه صفر نیز وجود دارد ، یعنی اینکه درماه صفر نیز- به دلیل اینکه درآن اربعین دارد و هنوز برخی مصیبت ها ی کربلا ، مانند ادامه اسارت اهلبیت امام حسین (ع) ، در این ماه ادامه می یابد - عزاداری در این ماه صفر نیز استمرار می یابد حرف امام خمینی (ره) مبنی نقش ماه صفر ومحرم در زنده نگداشتن اسلام ناظر بر این مطالب است که ماه محرم وصفر= به دلیل اینکه درآن دو ماه - عزاداری صورت می گیرد، لذا این دو ما موجب حفظ اسلام می شوند، زیرا امام بار ها از عزاداری امام حسین (ع) به عنوان عامل زنده نگداشتن اسلام یاد کرده است. در این جا لازم است به فواید عزاداری از دیدگاه امام را حل اشاره شود.
از منظر امام خمینی عزاداری برای امام حسین (ع) موجب می گردد که مردم با اهداف قیام امام (ع) آشناشوند، زیرا دراین عزداری ها این سوال برای مردم مطرح می گردد که چرا امام در یک جنگ نابرابر شرکت نمود؟ مگرچه حادثه اتفاق افتاده بود که امام حاضر شد به شهادت برسد و اهل بیت وی را به اسارت بردند؟ در عزادرای ها این سوا ل جواب داده می شود و مردم وظیفه خود را درباره را دین دانسته ومتوجه می شوند که در هر زمانی از دین پاسداری و بدان عمل کنند، از سوی دیگر در عزاداری ها مردم به مسایل دینی آشنا می شوند ، یعنی در این عزاداری ها سخنرانان و مداحان به بیان احکام اسلامی می پردازند ، از همه مهم تر اینکه درعزاداری امام حسین مردم بافرهنگ عزت مندی ومبارزه باظلم آشنا می گردندکه از آموزه های مهم اسلام می باشد . بر این اساس امام خمینی عقیده دارد: يكي از خصلت هاي ذاتي تشيع از آغاز تاكنون مقاومت و قيام در برابر ديكتاتوري و ظلم است كه در تمامي تاريخ شيعه به چشم مي خورد هرچند كه اوج اين مبارزات در بعضي از مقطع هاي زماني بوده است (1 ) شهادت اميرالمومنين (ع)و نيز حسين (ع) و حبس و شكنجه و تبعيد و مسموميت هاي ائمه (ع) همه در جهت مبارزات سياسي شيعيان عليه ستمگري ها بوده است. (2)
در نگاه حضرت امام خميني ائمه اطهار(ع ) براي زنده ماندن نهضت مقدس كربلا و اهداف و آرمان ها و ارزشهاي راهگشا و تحرك زاي آن عزاداري سياسي را بنيان گذاشتند تا به اين وسيله عواطف و احساسات مردم با بينش و شناخت ناشي از فلسفه هاي اصلي اين انقلاب عظيم وسترگ پيوند يابد و در مسير تحقق مبارزات سياسي اسلام در همه اعصار و زمان ها با حكومت هاي ظلم گستر و معاند با دين به جوشش و خروش درآيد. امام خميني درباره فلسفه و انگيزه عزاداري و گريه بر مظلوميت حضرت اباعبدالله الحسين (ع ) و اين كه ائمه دين (ع ) به منظور حفظ اقتدار و عظمت اسلام و مسلمانان در برابر دشمنان دين بزرگداشت حركت مقدس كربلا و تداوم حضور در صحنه هاي فعاليت هاي اجتماعي و سياسي را ضروري مي دانستند و به همين دليل عزاداري سياسي را در تحقق اين هدف وضع نمودند اينگونه آگاهي بخشي مي نمايد : « شما انگيزه اين گريه و اين اجتماع در مجالس روضه را خيال نكنيد كه فقط اين است كه ما گريه كنيم براي سيدالشهدا نه سيدالشهدا احتياج به اين گريه دارد و نه اين گريه خودش في النفسه يك كاري از آن مي آيد لكن اين مجلس ها مردم را همچو مجتمع مي كنند و يك وجهه مي دهند ... . مساله مساله گريه نيست مساله مساله تباكي نيست مساله مساله سياسي است كه ائمه ما با همان ديد الهي كه داشتند مي خواستند كه اين ملت ها را با هم بسيج كنند و يكپارچه كنند از راه هاي مختلف اين را يكپارچه كنند تا آسيب پذير نباشند. مسائل اسلام مسائل سياسي است و سياستش غلبه دارد بر چيزهاي ديگرش . اجتماعاتي كه اسلام بعضي اش را فرض كرده است واجب كرده است و بعضي اش را به طور استحباب و مبالغه در استحبابش كرده است اين ها يك مسائل سياسي است . » (3) امام در جای دیگر نیز به مساله ی تاثیر عزاداری در بسیج مردم علیه ظلم و پاسداری از دین فرمود:اين خون سيدالشهدا است كه خون هاي همه ملت هاي اسلامي را به جوش مي آورد و اين دسته جات عزيز عاشوراست كه مردم را به هيجان مي آورد و براي اسلام و حفظ مقاصد اسلامي مهيا مي كند. (4)
پی نوشت ها :
1 . كلمات قصار امام خميني، موسسه تنظيم و نشر آثار امام ، ص ۴۶.
2 . آئين انقلاب اسلامي آرا و انديشه هاي امام خميني، موسسه تنظيم و نشر آثار امام ، ص ۱۲۱.
3. صحيفه نور، ج ۱۳ ، ص ۱۵۳ و ۱۵۴ .
4 . صحيفه امام، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، ج 5 ، ص 331.