جمع بندی حدیثی در مورد محبت و عشق دو طرفه از امام صادق(ع)

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حدیثی در مورد محبت و عشق دو طرفه از امام صادق(ع)

سلام
چندی پیش در جایی دیدم که گفته شده شخصی نزد امام صادق (ع)رفت و سوال کردکه افرادی به من اظهار محبت می کنند از کجا بدانم که راست میگویند؟امام در جواب فرمودند به قلبت رجوع کن اگر تو آنان را دوست داری بدان که آنها هم تورا دوست دارند
حال سوال من این است که آیا این حدیث صحت داره؟
ودر صورت صحیح بودن آیا مانیز میتوانیم از این روش برای روابط بین افراد خانواده و بخصوص در امر ازدواج استفاده کنیم؟واگر در امر ازدواج بتوان استفاده کرد چطور است که گاهی عشق یک طرفه بوجود می اید؟(منظور من دوستی نیست)


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد تذکره

سؤال شما از دوستی خداوند به دو صورت قابل فهم است:
یکی آن که علامت محبت الهی به بندگان و آفریدگان خود چیست و دیگر آن که نشانه های محبت او نسبت به یک بنده خاص چه چیزی است؟ در مورد مسئله اول نشانه های بسیاری از حضور محبت خدا نسبت به بندگان می توان به دست داد.
حالات روحی، روانی ما می تواند نشان دهنده آن باشد. حقیقت این است که ما تا به کسی ارادت و محبتی نداشته باشیم، به دیدارش نمی رویم، او را به مهمانی دعوت نمی کنیم، از سخن گفتن با او اکراه داریم، نامه ای برایش نمی فرستیم و تلفنی برای جویا شدن از احوالش نمی نماییم. وجود هر یک از این اعمال نزد ما گویای محبتی درونی به طرف مقابلمان است.
بنابراین با همین قیاس کوچک می توانیم پی به رابطه محبت آمیز خداوند با خویش بریم. قرآن این نامه بزرگ الهی، آیا برای کسی جز انسان فرستاده شده؟ آیا دعوت به عبادت به ویژه نماز و روزه آن هم در مواقع خاص، مفهومی جز محبت پروردگار دارد؟ آیا این خدا نیست که از رگ گردن به ما نزدیکتر و بین قلب ما و خود ما قرار دارد؟
دوست نزدیکتر از من به من است وین عجبتر که من از وی دورم
امام سجادعلیه السلام در دعای ابوحمزه ثمالی درباره این محبت خداوندی که تمامی عالم را فراگرفته، بسیار سخنان نغز آورده است.
در جایی از این دعا می فرماید:
الحمد لله الذی أنادیه کلما شئتُ لحاجتی و أخلوا به حیث شئت لسرّی بغیر شفیع فیقضی لی حاجتی... و الحمد لله الذی تحبّب الی و هو غنی عنّی
امام، خدا را شکر کرده و می گویند: سپاس خدایی را که هر وقت خواستم او را برای رسیدن به حاجتی مخاطب ساختم و هر میل داشتم، بدون واسطه شفاعت کسی با او خلوت کردم و او حاجت را به جا آورد. سپاس خدایی را که به من محبت و نیکویی کرد، در حالی که کمتر نیازی به من نداشت.
در مورد مسئله دوم:
بهترین راهی که می توان فهمید که آیا خداوند مرا دوست دارد، این است که به قلب خود رجوع کرده و ببینم: آیا من او را دوست دارم و به آنچه برای من پسندیده و از من خواسته، راضی بوده و عشق می ورزم؟ با او بودن و راز و نیاز با او را بهتر می پسندم و بر کارهای دیگر ترجیح می دهم؟ آیا دوستان او و نشانه های وی را دوست دارم؟
واضح است که خداوند با انجام فرائض و اعمالی که به آنها امر فرموده (مثل نماز، روزه، جهاد، امر به معروف، احترام به والدین و...) خشنود است و از منهیات ناراضی.
در روایتی از حضرت امام باقر همین معنا را می یابیم:
خدا سه چیز را در سه چیز دیگر پوشانده: خشنودی اش را در طاعتش قرار داده، پس هیچ طاعتی را کم مشمار، شاید رضایت خدا در آن طاعت باشد. دوم: خشمش را در معصیت پوشانده، پس معصیتی را ناچیز مشمار، شاید خشم او در آن معصیت باشد. سوم: اولیائش را در مردمان پنهان کرده، پس کسی را تحقیر مکن! شاید همو ولی خدا باشد. بحارالانوار، ج 75، ص 187، حدیث 27.
بنابراین وقتی به کار خوبی دست میزنید و نیت قربة الی الله میکنید، در مسیر رضای الهی قرار گرفته اید امإ؛ وقتی به کار ناشایستی دست مییازید، از این رضایت دور شده اید

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

تذکره;743755 نوشت:
سؤال شما از دوستی خداوند به دو صورت قابل فهم است:

سلام بر شما
استاد بزرگوار اگر اشتباه نكنم سؤال ايشان درباره محبت افراد به همديگر است
و روايت هم همين منظور است نه رابطه انسان با خداوند رحمان
[/]

اصل این روایت صحیح و معتبر است :
عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن ابن العرزمي، عن أبيه، عن جابر الجعفي، عن أبي جعفر (عليه السلام) قال: إذا أردت أن تعلم أن فيك خيرا فانظرإلى قلبك، فإن كان يحب أهل طاعة الله ويبغض أهل معصيته ففيك خير والله يحبك وإن كان يبغض أهل طاعة الله ويحب أهل معصيته فليس فيك خير والله يبغضك، والمرء مع من أحب.

تذکره;743781 نوشت:
اصل این روایت صحیح و معتبر است :
عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن ابن العرزمي، عن أبيه، عن جابر الجعفي، عن أبي جعفر (عليه السلام) قال: إذا أردت أن تعلم أن فيك خيرا فانظرإلى قلبك، فإن كان يحب أهل طاعة الله ويبغض أهل معصيته ففيك خير والله يحبك وإن كان يبغض أهل طاعة الله ويحب أهل معصيته فليس فيك خير والله يبغضك، والمرء مع من أحب.


باسلام وتشکر از شما
خب در این صورت چرا گاه عشق یک طرفه وجود دارد؟مثلا فردی مارا دوست دارد وما هیچ علاقه ای به او نداریم ویا برعکس
(بیشتر منظور من ازدواجه)

شهیده;740926 نوشت:
چندی پیش در جایی دیدم که گفته شده شخصی نزد امام صادق (ع)رفت و سوال کردکه افرادی به من اظهار محبت می کنند از کجا بدانم که راست میگویند؟امام در جواب فرمودند به قلبت رجوع کن اگر تو آنان را دوست داری بدان که آنها هم تورا دوست دارند
حال سوال من این است که آیا این حدیث صحت داره؟
ودر صورت صحیح بودن آیا مانیز میتوانیم از این روش برای روابط بین افراد خانواده و بخصوص در امر ازدواج استفاده کنیم؟واگر در امر ازدواج بتوان استفاده کرد چطور است که گاهی عشق یک طرفه بوجود می اید؟(منظور من دوستی نیست)

هو مؤلف بین القلوب

با عرض سلام و ادب خدمت اساتید بزرگوار جناب تذکره و حامی و اجازه از محضر ایشان.

سلام و عرض ادب خواهر عزیز

اگر به مضمون حدیث دقت گردد خواهید دید که سؤال در مورد اظهار محبت و تشخیص صداقت در آن است

یعنی رابطه ی محبت آمیزی شکل گرفته است،و یک طرف این داستان به صداقت مخاطبش شک دارد

در این وضعیت حضرت فرمودند به قلبت رجوع کن اگر تو او را واقعا دوست داری او هم نسبت به شما همین

حس را دارد.

اما عشق یک طرفه موضوعش فرق دارد،طرف به شما اظهار عشق نکرده است تا شما برای تشخیص صداقتش

به قلبتان رجوع کنید(شمای نوعی را می گویم نه شخص شما)

و در مورد ازدواج باید بگویم خیر نمی تواند ملاک قطعی و صد در صدی باشد چرا که در این امر مهم محبت فقط

شرط نیست ازدواج صحیح مؤلفه های زیادی غیر از حس محبت دارد،و چه بسا چنین حسی از بنیان هوس آلود

هم باشد که در اینصورت نه تنها اصلا ملاک انتخاب صحیح نخواهد بود بلکه کلا باید قید چنین ازدواجی را زد!

اما دلیل ایجاد عشق درک کمال و یا جمالی در شخص است،ممکن است شما در شخصیت

طرف مقابلتان و یا در ظاهرش حسنی را ببینید که او در شما نمی بیند.

لذا در شما حس محبت و گرایش به او ایجاد می شود و در طرف مقابلتان این حس بوجود

نمی آید.

پ.ن

ضمیر شما در هر جایی بکار رفت منظورم شخص شما نبود.

به طور کلی و نوعی عرض کردم.

با سلام

بله حديثي در كافي آمده :

محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن محمد بن سنان، عن العلاء بن الفضيل، وحماد بن عثمان قال: سمعت أبا عبد الله (عليه السلام) يقول: انظر قلبك فإذا أنكر صاحبك فإن أحدكما قد أحدث .

يعني قلب انسان معمولا از طرف مقابلش تاثير ميگيرد .

خیر البریه;743820 نوشت:
يعني قلب انسان معمولا از طرف مقابلش تاثير ميگيرد .

سلام علیکم

این حدیث در جهت منفی آن است، منظورم احساس بی محبتی است.

ظاهرا ترجمه حدیث چنین باشد:

به قلبت نگاه کن اگر دوستت را انکار کرد از یکی از شما

(شاید جفا یا بی وفایی یا هر چیزی که باعث بهم خوردن دوستی باشد)

سر زده است.اساتید گرامی: لطفا اگر اشتباه در فهم حدیث دارم تصحیح بفرمائید.

با سپاس

حبیبه;743806 نوشت:

اگر به مضمون حدیث دقت گردد خواهید دید که سؤال در مورد اظهار محبت و تشخیص صداقت در آن است

یعنی رابطه ی محبت آمیزی شکل گرفته است،و یک طرف این داستان به صداقت مخاطبش شک دارد

در این وضعیت حضرت فرمودند به قلبت رجوع کن اگر تو او را واقعا دوست داری او هم نسبت به شما همین

حس را دارد.

و در مورد ازدواج باید بگویم خیر نمی تواند ملاک قطعی و صد در صدی باشد چرا که در این امر مهم محبت فقط

شرط نیست ازدواج صحیح مؤلفه های زیادی غیر از حس محبت دارد،و چه بسا چنین حسی از بنیان هوس آلود

هم باشد که در اینصورت نه تنها اصلا ملاک انتخاب صحیح نخواهد بود بلکه کلا باید قید چنین ازدواجی را زد!

اما دلیل ایجاد عشق درک کمال و یا جمالی در شخص است،ممکن است شما در شخصیت

طرف مقابلتان و یا در ظاهرش حسنی را ببینید که او در شما نمی بیند.

لذا در شما حس محبت و گرایش به او ایجاد می شود و در طرف مقابلتان این حس بوجود

نمی آید.



خب دقیقا منظور من هم همینه مثلا آقایی قصد ازدواج با خانمی رو داره وبه اون اظهار علاقه می کنه اما خانم هیچ علاقه ای به اون نداره در این صورت تکلیف این حدیث چی میشه
همچنین
طبق صحبت شما حتی اگر کمالی رو شخص ببینه ومحبتی ایجاد بشه باتوجه به حدیث این محبت باید در دیگری هم ایجاد شه

[=&quot]سلام

به نظر من
بین عاشق و معشوق یه رابطه ی دوطرفه ی وجود داره

[=&quot]

[=&quot]وقتی یک نفر یکی دیگه رو دوستش داره اصولا سعی می کنه مثل اون شخص باشه
[=&quot](دقت کنید من از عشق دارم حرف می زنم نه هوای زمینی)
[=&quot]یه خصوصیاتی از طرف معشوق رو سعی می کنه در خودش پرورش بده
[=&quot]اینارو همه تون می دونین
[=&quot]حالا
[=&quot]یکی بیاد به یکی دیگه بگه من تو رو دوست دارم. اگه واقعا اونو دوس داشته باشه اصولا باید
[=&quot]تو اخلاق و رفتار باید سعی کرده باشه مثل اون شخص باشه؛شاید بگین چه دلیلی داره که تو اخلاق و صفات مثل معشوق باشه؟ من میگم چون عشق حقیقی باید این جوری باشه.
[=&quot]حالا من به قلبم رجوع می کنم می بینم صفات شخص مقابل واقعا به دلم می چسبه .این یعنی چه؟ تو اخلاق و صفت شده مثل من. (یه شخص راستگو همیشه شخص راستگو رو دوستش داره)
[=&quot]مثلا عشق به امام حسین رو در نظر بگیر. اگه واقعا کسی عاشق این شهید باشه. عشق حقیقی ایجاب می کنه که از ایشون تبعیت کنه. هر صفتی تو ایشون هست خودش رو به اون صفات مزین بکنه.
[=&quot]اینو باید معنی کرد که هرکس از عشق چی برای خودش ساخته. عشق به طرف مقابل به خاطر چی؟ یعنی چون صفات پسندیده ای دیده یا به خاطر ارضای خودش.
[=&quot]فقط اینو بگم: یه شخص راستگو همیشه شخص راستگو رو دوستش داره. یعنی چه

[=&quot]اگه اون شخص تو رو دوست داره باید صفت راستگو داشته باشه. یعنی خودشو به صف تو مزین کرده؛ چون تو صفت راستگویی داری. اگه دوست داشتن اون شخص حقیقی نباشه اون شخص می تونه صفت دروغ داشته باشه.

[=&quot]
[=&quot]به قلب خودت رجوع کن اگه شخص صفت راستگویی داشته. مطمئنا تو هم اونو دوست خواهی داشت پس دوست داشتن اون شخص حقیقیه. چون عشق حقیقی باعث شده مثل تو باشه

[=&quot]
[=&quot]به نظر من حدیث از عشق حقیقی گفته که جناب کارشناس خیلی زیبا توصیف کردن.


امیدوارم تونسته باشم منظورمو رسونده باشم.

شهیده;743833 نوشت:
خب دقیقا منظور من هم همینه مثلا آقایی قصد ازدواج با خانمی رو داره وبه اون اظهار علاقه می کنه اما خانم هیچ علاقه ای به اون نداره در این صورت تکلیف این حدیث چی میشه
همچنین
طبق صحبت شما حتی اگر کمالی رو شخص ببینه ومحبتی ایجاد بشه باتوجه به حدیث این محبت باید در دیگری هم ایجاد شه

این حدیث راجع به علاقه ی یک طرفه منظور نظر شما نیست بلکه راجع به راستی آزمایی صداقت در محبت است.

البته شهیده خانم، در درک درست مفاهیم احادیث و تلقی صحیح از آن در یک موضوع خاص، ما نمی توانیم به

یک حدیث بسنده کنیم،بلکه معمولا در چنین مواردی خانواده ی حدیث تشکیل می شود و به شأن صدور حدیث

و همینطور فضای صدور توجه می شود،بنابراین به تنهایی نمی تواند ملاک تشخیص محبت و تصمیم در ازدواج باشد.

به عنوان مثال در روایتی از حضرت علی علیه السلام است:"در دوستی کسی که تو را دوست ندارد خیری نیست"

این همان دوستی و محبت یک طرفه است پس وجود دارد،بنابراین برای استنباط یک حکم اخلاقی و یا عملی باید

جوانب مختلف موضوع را مورد بررسی قرار داد.و همچنین تمامی احادیث حول محور موضوع را جمع و مورد

بررسی قرار داد تا بتوان از آن نتیجه گرفت.

شهیده;740926 نوشت:
سلام
چندی پیش در جایی دیدم که گفته شده شخصی نزد امام صادق (ع)رفت و سوال کردکه افرادی به من اظهار محبت می کنند از کجا بدانم که راست میگویند؟امام در جواب فرمودند به قلبت رجوع کن اگر تو آنان را دوست داری بدان که آنها هم تورا دوست دارند
حال سوال من این است که آیا این حدیث صحت داره؟
ودر صورت صحیح بودن آیا مانیز میتوانیم از این روش برای روابط بین افراد خانواده و بخصوص در امر ازدواج استفاده کنیم؟واگر در امر ازدواج بتوان استفاده کرد چطور است که گاهی عشق یک طرفه بوجود می اید؟(منظور من دوستی نیست)

سلام خدمت شما

این حدیث اگر صحیح هم باشد نمیتواند ملاکی باشد برای تصمیم گیریهای بزرگ در زندگی.

چه بسا فردی یا افرادی برای اینکه خود را به انسان نزدیک کنند و به نیت سودجویی با حیله و نیرنگ به آدم ابراز علاقه کنند و همین ابراز علاقه ایشان باعث شود که خود فرد هم نسبت به آنها خوش بین شود و خیال کند که خیرش را میخواهند و همین مساله باعث شود که آنها را دوست بدارد. اما با گذشت زمان و معلوم شدن نیت فرد و یا حتی پیدا شدن شاهدی راستگو بر علیه آن فرد یا افرد ثابت میشود که این دوستیها وابراز علاقه ها منفعت طلبانه و دروغین بوده.

شهیده;740926 نوشت:
چندی پیش در جایی دیدم که گفته شده شخصی نزد امام صادق (ع)رفت و سوال کردکه افرادی به من اظهار محبت می کنند از کجا بدانم که راست میگویند؟امام در جواب فرمودند به قلبت رجوع کن اگر تو آنان را دوست داری بدان که آنها هم تورا دوست دارند

نکته بعدی اینکه خلاف این حدیث را قرآن کریم میفرماید. گاهی ممکن است فرد کسی را دوست داشته باشد اما طرفش نه تنها او را دوست ندارد که با او دشمنی هم دارد، بدون اینکه آن فرد متوجه این مساله بشود.

[=arial]هَاأَنتُمْ أُوْلاء تُحِبُّونَهُمْ وَلاَ يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ عَضُّواْ عَلَيْكُمُ الأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُواْ بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ [=arial]﴿۱۱۹﴾
[=arial]
[=arial]هان شما كسانى هستيد كه آنان را دوست داريد و [حال آنكه] آنان شما را دوست ندارند [=arial]و شما به همه كتابها[ى خدا] ايمان داريد و چون با شما برخورد كنند مى‏گويند ايمان آورديم و چون [با هم] خلوت كنند از شدت خشم بر شما سر انگشتان خود را مى‏گزند بگو به خشم خود بميريد[=arial] كه خداوند به راز درون سينه‏ ها داناست [=arial](۱۱۹)

این آیه بیانگر برخوردهای منافقانه است که انسان متوجه نفاق دیگران نمیشود[=arial]
[=arial]

احساس می کنید با وجود تمام علاقه ای که به او دارید، چندان دوست تان ندارد یا این که سرنوشت این رابطه برایش آنقدرها هم مهم نیست و گاهی به خودتان می گویید شاید همین روزها از ازدواج با شما منصرف شود؟ یادتان نرود برای شما که آینده تان را در گرو زندگی مشترک با او قرار داده اید، مورد توجه قرار گرفتن و دوست داشته شدن یک حق طبیعی است. برای این که او را هم درگیر یک عشق واقعی کنید و برای نشان دادن حس واقعی آماده اش کنید، راه های زیادی وجود دارد؛ بهتر است قبل از ناامید شدن این راه ها را امتحان کنید و بعد در مورد او و ارتباط تان قضاوت کنید.
با هم بخندید
نامزدتان را در تفریحات و فعالیت های تان دخیل کنید و اگر هم موفق نمی شوید، خودتان زحمت وارد شدن به تفریحات او را بکشید. مثلا از او بپرسید که امروز دوست دارد وقتش را چطور بگذراند؟ اگر می خواهد یک مسابقه مهم فوتبال را ببیند با او همراه شوید یا اگر هوس دیدن یک فیلم را کرده با هم به سینما بروید. اگر بخواهید خودتان مشغول کارهای تان باشید و او هم درگیر کارهای خودش، فاصله شما از این چیزی که هست بیشتر خواهد شد. سعی کنید علائق مشترک تان را پررنگ تر کنید. اگر شما 2 آدم کاملا متفاوت با علائق و فعالیت های متفاوت باشید، هرگز نمی توانید آنطور که می خواهید به دنیای یکدیگر وارد شوید.

خودتان را قربانی نکنید
به این بهانه که می خواهید یک رابطه دوطرفه بسازید خود را بنده نامزدتان نکنید. فکر نکنید با امتیاز دادن های بی وقفه، او به این رابطه تکیه خواهد کرد و شما همه کس او خواهید شد. شما قرار است شریک زندگی او باشید نه کسی که همه مشکلاتش را تحمل می کند و شکایتی هم نمی کند. شخصیت و استقلال خودتان را حفظ کنید. هیچ مردی از این که وقتش را با یک زن منفعل بگذراند احساس خوشبختی نمی کند. پس سعی کنید واقعا یک رابطه دو طرفه بسازید نه این که با چشم گفتن همیشگی بخواهید دل او را به دست بیاورید. سعی کنید تا آنجا که می توانید در دسترس باشید اما این حق شماست که چنین انتظاری را از او هم داشته باشید. اگر می بینید که او تمایلی به این موضوع نشان نمی دهد، یکدفعه همه چیز را به هم نریزید بلکه سعی کنید با زیرکی تعادلی در این بده بستان ها به وجود بیاورید البته یادتان نرود که قبل از قضاوت کردن باید نگاهی به شرایط او هم بیندازید. ممکن است این که او وقت زیادی را برای بیرون رفتن با شما اختصاص نمی دهد برای تان نشانه بی علاقگی اش به شما باشد اما شاید هم شرایط کاری او در این روزها به شکلی است که واقعا نمی تواند بیشتر از این شما را ببیند.

به اطرافیانش گره بخورید
سعی کنید در دوره نامزدی بیشتر به زندگی خصوصی اش وارد شوید. اینکه هنوز رسما ازدواج نکرده اید را بهانه نکنید چراکه نامزدی باید زمان تکمیل شناخت شما باشد. دوستانش را ببینید و تلاش کنید که به جمع شان وارد شوید. هر چه بیشتر خودتان را در زندگی او جا دهید، نزدیکی شما به یکدیگر بیشتر خواهد شد. گاهی هم او را به جمع دوستان تان بیاورید یا وقتی که می خواهید با خواهرتان و همسرش برای شام بیرون بروید او و یکی از اعضای خانواده یا دوست صمیمی اش را هم با خود همراه کنید. اجازه دهید که بخشی از زندگی روزانه او باشید اما طوری رفتار نکنید که از اصرارهای شما خسته و عصبی شود. در ضمن شما باید در مورد خاطره های تلخ و شیرینش، آدم هایی که دوست شان دارد یا از آن ها بیزار است و… هم اطلاعات دقیقی داشته باشید تا بتوانید در موقعیت های مختلف واکنش هایش را حدس بزنید و خودتان هم بهترین همراه برای هر حال و هوایش بشوید.

به خاطراتش وارد شوید
سعی کنید، تجربه های مشترکی داشته باشید. به یک محل جدید بروید و یک پیک نیک خوب را تجربه کنید. یک ورزش 2 نفره انتخاب کنید یا این که قرار یک پیاده روی هر روزه را با هم بگذارید. سعی کنید بخشی از حافظه او شوید و برایش تداعی کننده شرایط یا مکان هایی باشید که همیشه با هم تجربه شان می کنید. با هم به کنسرت های موسیقی بروید و آلبوم های جدید را تجربه کنید. با این کار شما کم کم بخشی از خاطره شنیداری او هم می شوید. شاید ابتدا او شما را درگیر همه قرارها و تفریحاتش نکند اما به مرور میل او به حضور شما بیشتر خواهد شد و زمانی که لذت واقعی این تجربه های مشترک را حس کرد، بودن با شما برایش ارزش بیشتری خواهد داشت.

جمع بندی

پرسش :
چندی پیش در جایی دیدم که گفته شده شخصی نزد امام صادق (ع)رفت و سوال کرد که افرادی به من اظهار محبت می کنند از کجا بدانم که راست می گویند؟امام در جواب فرمودند به قلبت رجوع کن اگر تو آنان را دوست داری بدان که آنها هم تورا دوست دارند
حال سوال من این است که آیا این حدیث صحت داره؟
ودر صورت صحیح بودن آیا ما نیز می توانیم از این روش برای روابط بین افراد خانواده و بخصوص در امر ازدواج استفاده کنیم؟ واگر در امر ازدواج بتوان استفاده کرد چطور است که گاهی عشق یک طرفه بوجود می اید؟(منظور من دوستی نیست)

پاسخ:
اصل این روایت صحیح و معتبر است :
عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن ابن العرزمي، عن أبيه، عن جابر الجعفي، عن أبي جعفر (عليه السلام) قال: إذا أردت أن تعلم أن فيك خيرا فانظرإلى قلبك، فإن كان يحب أهل طاعة الله ويبغض أهل معصيته ففيك خير والله يحبك وإن كان يبغض أهل طاعة الله ويحب أهل معصيته فليس فيك خير والله يبغضك، والمرء مع من أحب.
سؤال شما از دوستی به دو صورت قابل فهم است:
یکی آن که علامت محبت الهی به بندگان و آفریدگان خود چیست و دیگر آن که نشانه های محبت او نسبت به یک بنده خاص چه چیزی است؟ در مورد مسئله اول نشانه های بسیاری از حضور محبت خدا نسبت به بندگان می توان به دست داد.
حالات روحی، روانی ما می تواند نشان دهنده آن باشد. حقیقت این است که ما تا به کسی ارادت و محبتی نداشته باشیم، به دیدارش نمی رویم، او را به مهمانی دعوت نمی کنیم، از سخن گفتن با او اکراه داریم، نامه ای برایش نمی فرستیم و تلفنی برای جویا شدن از احوالش نمی نماییم. وجود هر یک از این اعمال نزد ما گویای محبتی درونی به طرف مقابلمان است.
بنابراین با همین قیاس کوچک می توانیم پی به رابطه محبت آمیز خداوند با خویش بریم. قرآن این نامه بزرگ الهی، آیا برای کسی جز انسان فرستاده شده؟ آیا دعوت به عبادت به ویژه نماز و روزه آن هم در مواقع خاص، مفهومی جز محبت پروردگار دارد؟ آیا این خدا نیست که از رگ گردن به ما نزدیکتر و بین قلب ما و خود ما قرار دارد؟
دوست نزدیک تر از من به من است و از این عجب تر که من از وی دورم
امام سجاد علیه السلام در دعای ابوحمزه ثمالی درباره این محبت خداوندی که تمامی عالم را فراگرفته، بسیار سخنان نغز آورده است.
در جایی از این دعا می فرماید:
الحمد لله الذی أنادیه کلما شئتُ لحاجتی و أخلوا به حیث شئت لسرّی بغیر شفیع فیقضی لی حاجتی... و الحمد لله الذی تحبّب الی و هو غنی عنّی
امام، خدا را شکر کرده و می گویند: سپاس خدایی را که هر وقت خواستم او را برای رسیدن به حاجتی مخاطب ساختم و هر میل داشتم، بدون واسطه شفاعت کسی با او خلوت کردم و او حاجت را به جا آورد. سپاس خدایی را که به من محبت و نیکویی کرد، در حالی که کمتر نیازی به من نداشت.
در مورد مسئله دوم:
بهترین راهی که می توان فهمید که آیا خداوند مرا دوست دارد، این است که به قلب خود رجوع کرده و ببینم: آیا من او را دوست دارم و به آنچه برای من پسندیده و از من خواسته، راضی بوده و عشق می ورزم؟ با او بودن و راز و نیاز با او را بهتر می پسندم و بر کارهای دیگر ترجیح می دهم؟ آیا دوستان او و نشانه های وی را دوست دارم؟
واضح است که خداوند با انجام فرائض و اعمالی که به آنها امر فرموده (مثل نماز، روزه، جهاد، امر به معروف، احترام به والدین و...) خشنود است و از منهیات ناراضی.
در روایتی از حضرت امام باقر همین معنا را می یابیم:
خدا سه چیز را در سه چیز دیگر پوشانده: خشنودی اش را در طاعتش قرار داده، پس هیچ طاعتی را کم مشمار، شاید رضایت خدا در آن طاعت باشد. دوم: خشمش را در معصیت پوشانده، پس معصیتی را ناچیز مشمار، شاید خشم او در آن معصیت باشد. سوم: اولیائش را در مردمان پنهان کرده، پس کسی را تحقیر مکن! شاید همو ولی خدا باشد. بحارالانوار، ج 75، ص 187، حدیث 27.
بنابراین وقتی به کار خوبی دست میزنید و نیت قربة الی الله می کنید، در مسیر رضای الهی قرار گرفته اید امإ؛ وقتی به کار ناشایستی دست می زنید، از این رضایت دور شده اید
پس :
احساس می کنید با وجود تمام علاقه ای که به او دارید، چندان دوست تان ندارد یا این که سرنوشت این رابطه برایش آنقدرها هم مهم نیست و گاهی به خودتان می گویید شاید همین روزها از ازدواج با شما منصرف شود؟ یادتان نرود برای شما که آینده تان را در گرو زندگی مشترک با او قرار داده اید، مورد توجه قرار گرفتن و دوست داشته شدن یک حق طبیعی است. برای این که او را هم درگیر یک عشق واقعی کنید و برای نشان دادن حس واقعی آماده اش کنید، راه های زیادی وجود دارد؛ بهتر است قبل از ناامید شدن این راه ها را امتحان کنید و بعد در مورد او و ارتباط تان قضاوت کنید.
● با هم بخندید
نامزدتان را در تفریحات و فعالیت های تان دخیل کنید و اگر هم موفق نمی شوید، خودتان زحمت وارد شدن به تفریحات او را بکشید. مثلا از او بپرسید که امروز دوست دارد وقتش را چطور بگذراند؟ اگر می خواهد یک مسابقه مهم فوتبال را ببیند با او همراه شوید یا اگر هوس دیدن یک فیلم را کرده با هم به سینما بروید. اگر بخواهید خودتان مشغول کارهای تان باشید و او هم درگیر کارهای خودش، فاصله شما از این چیزی که هست بیشتر خواهد شد. سعی کنید علائق مشترک تان را پررنگ تر کنید. اگر شما 2 آدم کاملا متفاوت با علائق و فعالیت های متفاوت باشید، هرگز نمی توانید آنطور که می خواهید به دنیای یکدیگر وارد شوید.
● خودتان را قربانی نکنید
به این بهانه که می خواهید یک رابطه دوطرفه بسازید خود را بنده نامزدتان نکنید. فکر نکنید با امتیاز دادن های بی وقفه، او به این رابطه تکیه خواهد کرد و شما همه کس او خواهید شد. شما قرار است شریک زندگی او باشید نه کسی که همه مشکلاتش را تحمل می کند و شکایتی هم نمی کند. شخصیت و استقلال خودتان را حفظ کنید. هیچ مردی از این که وقتش را با یک زن منفعل بگذراند احساس خوشبختی نمی کند. پس سعی کنید واقعا یک رابطه دو طرفه بسازید نه این که با چشم گفتن همیشگی بخواهید دل او را به دست بیاورید. سعی کنید تا آنجا که می توانید در دسترس باشید اما این حق شماست که چنین انتظاری را از او هم داشته باشید. اگر می بینید که او تمایلی به این موضوع نشان نمی دهد، یکدفعه همه چیز را به هم نریزید بلکه سعی کنید با زیرکی تعادلی در این بده بستان ها به وجود بیاورید البته یادتان نرود که قبل از قضاوت کردن باید نگاهی به شرایط او هم بیندازید. ممکن است این که او وقت زیادی را برای بیرون رفتن با شما اختصاص نمی دهد برای تان نشانه بی علاقگی اش به شما باشد اما شاید هم شرایط کاری او در این روزها به شکلی است که واقعا نمی تواند بیشتر از این شما را ببیند.
● به اطرافیانش گره بخورید
سعی کنید در دوره نامزدی بیشتر به زندگی خصوصی اش وارد شوید. اینکه هنوز رسما ازدواج نکرده اید را بهانه نکنید چراکه نامزدی باید زمان تکمیل شناخت شما باشد. دوستانش را ببینید و تلاش کنید که به جمع شان وارد شوید. هر چه بیشتر خودتان را در زندگی او جا دهید، نزدیکی شما به یکدیگر بیشتر خواهد شد. گاهی هم او را به جمع دوستان تان بیاورید یا وقتی که می خواهید با خواهرتان و همسرش برای شام بیرون بروید او و یکی از اعضای خانواده یا دوست صمیمی اش را هم با خود همراه کنید. اجازه دهید که بخشی از زندگی روزانه او باشید اما طوری رفتار نکنید که از اصرارهای شما خسته و عصبی شود. در ضمن شما باید در مورد خاطره های تلخ و شیرینش، آدم هایی که دوست شان دارد یا از آن ها بیزار است و… هم اطلاعات دقیقی داشته باشید تا بتوانید در موقعیت های مختلف واکنش هایش را حدس بزنید و خودتان هم بهترین همراه برای هر حال و هوایش بشوید.
● به خاطراتش وارد شوید
سعی کنید، تجربه های مشترکی داشته باشید. به یک محل جدید بروید و یک پیک نیک خوب را تجربه کنید. یک ورزش 2 نفره انتخاب کنید یا این که قرار یک پیاده روی هر روزه را با هم بگذارید. سعی کنید بخشی از حافظه او شوید و برایش تداعی کننده شرایط یا مکان هایی باشید که همیشه با هم تجربه شان می کنید. با هم به کنسرت های موسیقی بروید و آلبوم های جدید را تجربه کنید. با این کار شما کم کم بخشی از خاطره شنیداری او هم می شوید. شاید ابتدا او شما را درگیر همه قرارها و تفریحاتش نکند اما به مرور میل او به حضور شما بیشتر خواهد شد و زمانی که لذت واقعی این تجربه های مشترک را حس کرد، بودن با شما برایش ارزش بیشتری خواهد داشت.جمع بندی

جمع بندی

پرسش :
چندی پیش در جایی دیدم که گفته شده شخصی نزد امام صادق (ع)رفت و سوال کرد که افرادی به من اظهار محبت می کنند از کجا بدانم که راست می گویند؟امام در جواب فرمودند به قلبت رجوع کن اگر تو آنان را دوست داری بدان که آنها هم تورا دوست دارند
حال سوال من این است که آیا این حدیث صحت داره؟
ودر صورت صحیح بودن آیا ما نیز می توانیم از این روش برای روابط بین افراد خانواده و بخصوص در امر ازدواج استفاده کنیم؟ واگر در امر ازدواج بتوان استفاده کرد چطور است که گاهی عشق یک طرفه بوجود می اید؟(منظور من دوستی نیست)

پاسخ:
اصل این روایت صحیح و معتبر است :
عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن ابن العرزمي، عن أبيه، عن جابر الجعفي، عن أبي جعفر (عليه السلام) قال: إذا أردت أن تعلم أن فيك خيرا فانظرإلى قلبك، فإن كان يحب أهل طاعة الله ويبغض أهل معصيته ففيك خير والله يحبك وإن كان يبغض أهل طاعة الله ويحب أهل معصيته فليس فيك خير والله يبغضك، والمرء مع من أحب.
از این حدیث می توان در امر ازدواج هم استفاده نمود :
مثلا احساس می کنید با وجود تمام علاقه ای که به او دارید، چندان دوست تان ندارد یا این که سرنوشت این رابطه برایش آنقدرها هم مهم نیست و گاهی به خودتان می گویید شاید همین روزها از ازدواج با شما منصرف شود؟ یادتان نرود برای شما که آینده تان را در گرو زندگی مشترک با او قرار داده اید، مورد توجه قرار گرفتن و دوست داشته شدن یک حق طبیعی است. برای این که او را هم درگیر یک عشق واقعی کنید و برای نشان دادن حس واقعی آماده اش کنید، راه های زیادی وجود دارد؛ بهتر است قبل از ناامید شدن این راه ها را امتحان کنید و بعد در مورد او و ارتباط تان قضاوت کنید.
● با هم بخندید و هم دیگر را در تفریحات و فعالیت های تان دخیل کنید و اگر هم موفق نمی شوید، خودتان زحمت وارد شدن به تفریحات او را بکشید. مثلا از او بپرسید که امروز دوست دارد وقتش را چطور بگذراند؟ اگر می خواهد یک مسابقه مهم فوتبال را ببیند با او همراه شوید یا اگر هوس دیدن یک فیلم را کرده با هم به سینما بروید. اگر بخواهید خودتان مشغول کارهای تان باشید و او هم درگیر کارهای خودش، فاصله شما از این چیزی که هست بیشتر خواهد شد. سعی کنید علائق مشترک تان را پررنگ تر کنید. اگر شما 2 آدم کاملا متفاوت با علائق و فعالیت های متفاوت باشید، هرگز نمی توانید آنطور که می خواهید به دنیای یکدیگر وارد شوید.

موضوع قفل شده است