مشاوره های تلخ!

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مشاوره های تلخ!

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت همه عزیزان سلام عرض می کنم. امیدوارم خوب و سرحال باشید...
قصد دارم در این بخش، به برخی از تجارب مشاوره ای اشاره کنم که در عین تلخی، عبرت آموز هم هستند. شاید بیان اینگونه موارد، برای برخی از افراد زمینه تفکر و تجدید نظر در مسیری که انتخاب کردند رو فراهم کنه!

شما هم انجمنی های گرامی نیز هم محبت کنید نظرتون رو بیان کنید و هم اینکه اگر نمونه هایی رو سراغ دارید، مطرح نمائید.
با تشکر

رابطه دختر و پسر از ابعاد مختلف مستلزم بروز آسیبهای غیر قابل انکاری است. یکی از این آسیبهای احتمالی، ایجاد فضای نا امنی و بی اعتمادی پس از دوره ازدواج است.

به یکی از موارد مرتبط توجه فرمائید؛

خانم 23 ساله از... : ... توقع دارم تا همسرم همه وقتش رو به من اختصاص بده. نمیتونم تحمل کنم که ببینم با دوستاش بیرون می ره! به همسرم اعتماد ندارم و به او بدبین هستم به همین خاطر مدام گوشی او رو چک می کنم....

در بررسی و تحلیل موضوع روشن شد که خود این خانم قبل از ازدواج دوست پسر داشته اند!!....

بسمه تعالی
با سلام

یکی دیگر از آسیبهایی که اینگونه روابط دارد، احتمال سوء استفاده و باج گیری از طرف فرد مقابل است. متاسفانه در پاره ای موارد شاهد هستیم که پسر بعد از ازدواج دختر دست از سر وی برنمی دارد و به قصد انتقام، سوء استفاده و... به روشهای مختلف برای زن ایجاد مزاحمت می کند.

خانمی 22 ساله و متاهل (نقل به مضمون):
یکی دو ساله که با پسر دایی ازدواج کردم. اخیرا با مشکلی که مواجه شدم اینه که همسرم نه اجازه میده بیرون برم و نه اجازه میده درس بخونم! بارها گفته که ما باید از هم جدا بشیم!!!
من همسرم رو دوست دارم و نمی خوام طلاق بگیریم....

و اما علت این وضعیت: قبل از ازدواج با پسری دوست بودم، البته انگیزه من ازدوستی ازدواج با او بود ولی به هر دلیلی ازدواج نکردیم، الان بعد از ازدواجم دوباره سر و کله اش پیدا شده و بدگویی و دروغگویی (نسبتهای غلط)، ذهن همسرم رو نسبت به من خراب کرده و الان هر تلاشی می کنم بی فایده است!!...

خیییلیییییییییییی تاپیک خوبیه این.:Kaf::ok:

mohsen1990;740824 نوشت:
خیییلیییییییییییی تاپیک خوبیه این.:Kaf::ok:

اگر شما از دکمه تشکر استفاده کنید و اسپم ندید بهتر هم میشه !

[=&quot]یک خانم جوان:
«در طی مدتی که با یک پسر دوست بودم دوشیزگی خودم رو از دست دادم!!!
الان هم پسر دست بالا را از خودش می دونه و ازم می خواد که ثابت کنم قبل از ارتباط با او با پسر دیگری نبودم. میگه باید بری از پزشکی قانونی تایید بیاری که فقط با من بودی!! الان من موندم که چطور و در حالی که خانواده ­ام بی­ اطلاع هستند، می­ تونم به پزشکی قانونی مراجعه کنم؟!!»

اميدوار;740659 نوشت:
شما هم انجمنی های گرامی نیز هم محبت کنید نظرتون رو بیان کنید و هم اینکه اگر نمونه هایی رو سراغ دارید، مطرح نمائید.
با تشکر

بله یادم میاد یبار تو اعتکاق حاج آقایی داشتند میگفتند:
دختره بعد اعتکاف از در مسجد بیرون اومده ، با دوست پسرش رفته بوده دریا و کاش به همین ختم میشد
زنگ زده به من و با گریه میگه چیکار کنم...:Ghamgin:

متاسفانه گاهی اوقات پسر با فریب و نیرنگ، ابتدا دختر را به خود وابسته می کند و پس از آن به اجرای برنامه از قبل طراحی شده خود مبادرت می کند.

یک خانم جوان: در طول مدتی که با دوستم رابطه داشتم دوشیزگی خودم رو از دست دادم:geryeh:
او با این بهانه که می خواهد خیالش راحت باشد این کار را کرد!! او گفت می خواهم این کار را انجام دهم تا مطمئن شوم تو مال منی و نمی ری با فرد دیگری ازدواج کنی!!!

اميدوار;741653 نوشت:
او گفت می خواهم این کار را انجام دهم تا مطمئن شوم تو مال منی و نمیری با فرد دیگری ازدواج کنی!!!

اعصصصااب نمیذارن واسه ادم!!!!!!!!!!!!!!!!1:Narahat::_loool:

البته این اتفاقات برای دختری که صیغه هم کرده باشه افتادنی است!:Nishkhand:

یک بنده خدایی از نزدیکان ما هستند ، یک پسر عمویی هم دارند که یک سال از ایشون کوچیکتره و عاشق این دختر خانوم میشه ! ( البته من هم 4 - 5 سال پیش همین حس ها رو نسبت به همین دختر خانوم داشتم )
و چون میبینه دختر عموش هیچ علاقه ای به این آقا نشون نمیده وارد گوشی دختر عموش میشه و عکسهای شخصیش رو کپی میکنه برای خودش.
در کمال ناباوری چند عکس خیلی شخصی توی این عکسها میبینه و دختر عمو رو تهدید میکنه ، به نظرم یک سری خیالاتی داشت ( شاید جنسی ) و خب این دختر خانوم راضی نمیشه که تن به خواسته های کثیف پسر عموش بده.
خب خوشبختانه عکسها رو منتشر نمیکنن ، ولی آبروی دختر عموی خودشون رو میبیرن و چیزهایی رو که نباید با خانوادشون در میون میذارن ( جالب اینجاست ، مادر این آقا پسر که اینها هم از نزدیکان بنده به حساب میان ، به من میگفتند عکسها رو برای پدر و مادرش بفرست ، برای داییش بفرست و .... واقعاً چرا باید همچین تفکراتی داشته و باشیم و به همدیگه رحم نکنیم ؟ )
و آبروی این دختر خانوم هم میره و تا یکی دو سال از سمت خانوادش به شدت کنترل میشه و حتی گوشیش رو هم ازش میگیرن.
به علاوه این که بین فامیل یک برچسب خیلی زشت به این دختر خانوم چسبیده که به هیچ وجه درست نیست ! چون هر انسانی اشتباه میکنه و استحقاق بخشیده شدن رو هم داره.
واقعاً خیلی باید برات سخت باشه نتونی حریم شخصی داشته باشی.

نتیجه : به هیچ کس ، حتی نزدیک ترین فرد هم اعتماد نکنید.

یکی از فامیلای ماهم بدون اینکه به سابقه طلاق تو خانواده طرفش لااقل نگاه کنه ازدواج کرد،مادر پسره 3بار طلاق گرفته بود و پدرشم 3بار و این پسره حاصل سومین ازدواجشون بود،تمام عمرشو خارج زندگی کرده بود و به ظاهر متمدن!!!! تمام خاله های پسره حدااقل یک بار طلاق گرفته بودن و حتی خواهراش و داداششم از این قافله جانمونده بودن و کلاااااا احتمالا نصف آمار طلاق ایران مربوط میشد به فک وفامیل اینا!!
با این استدلال که خب باباش 3تا زن داشته به اون چه،مامانش 3بار طلاق گرفته به اون چه، خواهرش نساخته به اون چه، داداشش مشکل داشته گناه اون چیه و.... دختر 17سالشونو دادن به پسر28 ساله،البته پسره م خیلی اصرار داشت و خواستگاری اومدو وضعش و موقعیت اجتماعی و شغلی ش هم خیلی خوب بود و این چیزا رو انتخابش تاثیر گذاشت ولیییییی
متاسفانه بعد یکسال با بدبختی از یه آدمی که بویی از انسانیت نبرده بودو تمام بلاهای عالمو سرش اورد موفق شد جدا بشه بابخشیدن همه چیز حتی دیه ش!!!!!
مگه پول ،موقعیت اجتماعی،تحصیلات و... چقدر می ارزه که به خاطرش چشمامونو رو همه چی ببندیمو اینجوری انتخاب کنیم!!!

روز های اول مهر بود
مثل بقیه دانش آموزا رفتم سر ایستگاه اتوبوس ، همیشه این استگاه شلوغ بود چون رو به روی دبیرستان دخترانه بود.و دختر ها هم که خودتون میدونید در این مواقع چقدر شلوغ میکنن.
دختر های زیادی در این ایستگاه بودند ولی بین این همه دختر متوجه نگاه معنا دار یکی از دختر ها نسبت به دوستم شدم ، بعد از چند وقت دوستم رابطه رو برقرار کرد و ایشون رو برای استفاده جنسی فقط میخواست و یکمی سرگرمی.
دختری که چیزی کم نداشت ولی قدر خودش رو ندونست.
روز مورد نظر فرا رسید ، دوست بنده که قرار بود به تنهایی با این دختر خانوم باشه ایشون رو به یکی از خونه های دوستاش دعوت میکنه ولی به همراه چند تن از دوستانش به این دختر خانوم تجاوز کردند ، صد البته که حواسشون بود و دوشیزگی این خانوم رو ازش نگرفتند ولی اون دختر خانوم به درد بی درمانی مبتلا شد که مطمئناً تا سالیان سال همراهش خواهد بود و نمیتونه زندگی عادی ای داشته باشه.

نتیجه : چرا نباید از تجربه دیگران استفاده کنیم ؟ حتماً باید خودمون تجربه کنیم و تاوان سنگینش رو بپردازیم ؟ تا به تلخ بودن ماجرا پی ببریم ؟

از این ماجرا 5 سال میگذره و مطمئنم باز هم شاهد اتفاقات اینچنینی خواهیم بود.

یاس...;741893 نوشت:
وای حالم بد شد

سلام
متاسفانه حقیقت تلخ جامعه ما همین است !
داستان های زیاد و متعددی هستند که من خودم شاهدشون بودم ، اگر وقت یاری کنه انشالله برای استفاده دوستان اینجا قرار میدم.
باشه که دیگه اتفاقی مشابه داستان های تلخ ما رخ نده.

(از چند وقت دوستم رابطه رو برقرار کرد و ایشون رو برای استفاده جنسی فقط میخواست و یکمی سرگرمی.......
دوست بنده که قرار بود به تنهایی با این دختر خانوم باشه ایشون رو به یکی از خونه های دوستاش دعوت میکنه ولی به همراه چند تن از دوستانش به این دختر خانوم تجاوز کردند ..) نقل قول

[=times new roman]عجب دوستایی دارید!!!! وچه خوب عمل کردید!

نمیخواستم پست اسپم بزنم ولی واقعا جای سوال داره که تعریف ما از یک رفتار انسانی..مسئولانه و غیرتمندانه[=times new roman] در بین اطرافیانمون چیه اونوقت ؟؟؟

[="Navy"]دوستان اون خیلی تلخ هارو نمیخواد اینجا بگید
خانواده رد میشه اینجا :Narahat:

یکی از اقوام ما یک دختر خانم خوب ولی بدون اعتقاد یک خواستگار خیلی خوب داشتن
یه پسر سالم و خوب
قرار بود ازدواج کنند

بعد از مدتی یک خواستگار دیگه اومد
اونهم پسر خوبی بود ولی یه حسن داشت از نظر دختر خانم که پولدار بود
یه عیب داشت از نظر ما که مشروب میخورد

ما بعنوان نصیحت گفتیم خیلی پسر خوبیه ولی آخه مشروب میخوره
گفتن ای بابا کی الان نمیخوره ؟ فقط بعضی وقتا تو مهمونیا میخوره

خلاصه 3-4 سال با هم زندگی کردن . به نظر میرسید خیلی با هم خوشبختن
تا یهو همسرم گفت فلانی طلاق گرفت ..........
گفتم چطور اینقدر یهویی ؟ برای چی ؟
گفت از بس مشروب میخورد . دیگه غیر قابل کنترل شده بود

یه شب که خیلی مست بوده . دوستاش میارن میزارنش خونه
این خانمم زنگ میزنه به پدر مادر شوهرش که بیاید جمعش کنید و از اینجا ببریدش

ظرف 15 روز طلاقشو گرفت و برگشت خونه پدرش[/]

شروین;741997 نوشت:
دوستان اون خیلی تلخ هارو نمیخواد اینجا بگید
خانواده رد میشه اینجا :Narahat:

واقعن Fool

تو رو خدا مبحث مشاوره ها رو عوض کنین

استاد امیدوار از شما هم خواهشمندم عاجرانه

موضوع تمام پستا تجاوزه که آخه Fool

چندش آدم میشه صب اول صبی

ما که بعنوان پزشک و در بیمارستان موارد زیادی میبینیم....
در بخش زنان و زایمان بودیم و درمانگاه...
یه دختر خانم مجرد محجبه چادری که روستایی بود با مادرش مراجعه کرد و یادم نیست به چه بهانه ای با مادرش اومده بود....بعد استاد رفت ایشون رو معاینه کرد و سونوگرافی که خودش از قبل انجام داده بود هم نگاه کرد و دیدیم خانم بارداره....این دختر با یه پسر ارتباط نامشروع داشته و علاوه بر اینکه دوشیزگی رو از دست داده بود، ازش باردار هم شده بود....و متاسفانه سن حاملگی هم به اندازه ای بود که جنین زنده بود و جون داشت و نمیشد سقطش کرد....دختره گریه میکرد و به استاد میگفت مادرم خبر نداره بهش نگید اما استاد مجبور شد بهش بگه....و گفت تنها راهی که وجود داره اینه که به اون پسر بگه دختر رو عقد کنه....

چند مورد هم از خودکشی ها بگم،خودکشی هایی که در اثر ناکامی در ازدواج صورت گرفته بود
1- پسر جوونی که به علت اینکه در خواستگاری بهش جواب منفی داده بودن یکی از سمهای کشاورزی که بسیار خطرناک و کشنده است خورده بود...این سم خطر مرگش با علم پزشکی امروز تقریبا صد در صده...ولی چند روز طول میکشه تا جون فرد رو بگیره و در این مدت هم به معنای واقعی کلمه زجرکش میکنه فرد رو....
حالا اون پسر این سم رو خورده بود و بعدش هم پشیمون شده بود اما چه فایده....کم کم عضلات زبونش مشکل پیدا کرد و نمیتونست هیچی بخوره...کبدش از کار افتاد و یرقان وسیع گرفت...کم کم ریه اش هم آسیب دید و در حدی که تکه تکه میشد و تکه های ریه با خون از حلقش میومد بیرون....و ریه هم از کار افتاد و نفسش با دستگاه تنفس مصنوعی که اونم بعد از چند ساعت کارایی نداشت و نهایتا ظرف 5-6 روز بیمار مرد
اینو تعریف کردم برای عبرت چون خیلی بد بود و دیگه کسی به سرش فکر خودکشی نزنه...
2- پسر 19 ساله که یه دختر 14 ساله رو میخواسته و بهش ندادن،خودش رو سوزونده بود و سوختگی 68 درصد بود....سوختگیهای بالای پنجاه درصد هم بسیار خطرناکن و احتمال عارضه دار شدن بسیار بالاست....این پسر فکر کنم هنوز بستری باشه
3-دختر 27 ساله ای که به پسری علاقمند شده بود و بخاطر مخالفت خانواده ها اقدام به خودکشی با یکی از خطرناکترین مواد موجود کرده بود...و به تدریج کبدش مشکل دار شد،کلیه هاش، و بعد قلبش هم دچار نارسایی شد و فقط خدا رحمش کرد که زنده موند...اما با کلی عوارض قلبی و کبدی تا آخر عمر...

چون یه مثال از سوختگی زدم دوتا مورد دیگه هم از سوختگی بگم...اینا هم جزو مشاوره تلخ برای ما میشن ولی فکر کنم با هدف استاد امیدوار یکم دور باشه...
یه آقایی بود که مار توی خونه شون میبینه....برای اینکه مار رو بکشه میاد کپسول گاز رو باز میکنه تو محیط خونه و میره....بعد میاد و میبینه مار هنوز زنده است تصمیم میگیره سر مار رو آتیش بزنه:Moteajeb!: و یه فندک در میاره و با جرقه فندک انفجار بزرگی رخ میده و سوختگی وسیع و نهایتا این بیمار مرد
عبرت بگیرید

مورد دیگه که شاید بیشتر بدرد بخوره و نکته اخلاقی اش بیشتر باشه دختر خانم جوون و مجردی بوده که جشن تولدش بوده...یه نفر برای مسخره بازی برف شادی میزنه تو صورت این دختر و کل صورتشو می پوشونه....بعد دختر میاد که شمع های کیکش رو فوت کنه شعله های آتیش شمع میگیره به اون برف شادی های روی صورتش و کل صورتش می سوزه اونم سوختگی عمیق....که دیگه زیبایی برای بنده خدا باقی نموند...بازم عبرت بگیرید .نکنید هر شوخی ای رو

وای خدای من
تمام بدنم داره میلرزه این مطلبا رو خوندم .شوکه شدم
واقعا این چیزا هست؟:Moteajeb!:
من که اصلا باورم نمیشه.همش فکر میکنم داستانه
پناه بر خدا:Motehayer:

guest;741968 نوشت:

ازت خواهش میکنم .... شی و این چیزهارو اینجا نگی اوکی؟؟؟؟؟دوست تئو بوده شما پسرا هم هم لنگتونو خوب میشناسی میتونستی به دختره بگی فقط خواهش ..... شو که ............................

نقطه چینارو بیا پیام خصوصی

سلام و عرض ادب.

دوم من در جریان موضوع نبودم و بعد از اینکه انجام شد خبردار شدم ، بعدشم اگر من میفهمیدم فکر میکنید اون دختر خانوم به حرف من گوش میکرد ؟
سوم تجاوز موضوع جدید و نوپایی محسوب میشه ؟ حالا اگر من نگم چه اتفاقی برای اون دختر خانوم افتاده و سانسور کنم و نگم که پسرهایی که به نیت ازدواج از دختران همچین استفاده ای میکنن ، شما خیالت راحت میشه ؟
دوست من حقیقت همینه ، باید با این حقیقت هر چند که تلخ باشه کنار بیاید ؛ الان در قالب یک خاطره تلخ بیان میشه ، و اگر بخوایم ندیدش بگیریم پس فردا برای خودمون اتفاق میوفته.

در ضمن به این توجه کنید که اگر حتی یک دختر خانوم این داستان رو بخونه و بتونه خودش رو نجات بده چه اتفاق خوبی میوفته.
چیز خاصی به ذهنم نمیرسه ، من هدفم فقط این بود که عزیزانی که این مطالب رو میخونن تلنگری باشه براشون.
ولی خب میبینم اینجا جاش نیست و به جای تشکر به آدم .....

باور بفرمایید اگر من همین داستان رو در یک سایت ضد دینی ، که عکسهای مستهجن و ... میذارن که اسمش رو نمیارم میذاشتم بیشتر از اینها ازم تشکر میکردند.(صد البته جای ما همونجاست ، چون اونجا آدم ها فارغ از دین و جنسیت ازت حمایت میکنن ، اسک دین جای شماست نه جای ما :ok: )
و من الله توفیق دوست عزیز.:ok:

شروین;741997 نوشت:
دوستان اون خیلی تلخ هارو نمیخواد اینجا بگید
خانواده رد میشه اینجا

با عرض پوزش فراوان از شما.

Miss Chadoriii;742017 نوشت:
واقعن Fool

تو رو خدا مبحث مشاوره ها رو عوض کنین

استاد امیدوار از شما هم خواهشمندم عاجرانه

موضوع تمام پستا تجاوزه که آخه Fool

چندش آدم میشه صب اول صبی

من عذر خواهی میکنم ، چرا که اشتباه کردم خواستم واقعیات جامعه رو بگم.

در پایان از استاد امیدوار و طاهر عزیز تقاضا دارم پست های بنده رو پاک نکنند تا به دست اون دوست عزیز برسه .

بنام خدا

شاعر حکیم اسک دینی میگوید :

هر چه بر ســـــر انسان امد از هوا و هوس بود

شیطان توپ و تانک جنگی اش هوا و هوس بود

افسار اسب یاغی محکم گیر تا زمینت نـــــزند

مرد گویم آنکه هر دم جنگش با هوا و هوس بود

.

Miss Chadoriii;742017 نوشت:
واقعن Fool

تو رو خدا مبحث مشاوره ها رو عوض کنین

استاد امیدوار از شما هم خواهشمندم عاجرانه

موضوع تمام پستا تجاوزه که آخه Fool

چندش آدم میشه صب اول صبی


بسمه تعالی
با سلام و تحیت خدمت شما خواهر مکرم

اگر مطالب بنده زمینه رنجش شما را فراهم کرده عذرخواهی می کنم. اما گاهی بیان واقعیات تلخ می تواند، برای برخی از افراد فاقد تجربه عبرت آموز باشد و یکی از اهداف ایجاد چنین موضوعی نیز همین امر بوده است.

در عین حال ضمن تشکر از عزیزانی که افتخار حضور در این موضوع رو دادند، من هم مثل جنابعالی تقاضا می کنم که اولا در طرح مطالب پوشیده تر صحبت کنند و جوانب امر رو در نظر بگیرند تا هم سیاه نمایی نشه و هم قبح زدایی صورت نگیره.
دوم اینکه عزیزان لطف کنند خارج از موضوع مطلبی درج نکنند.

با تشکر

سلام
اول از همه به دوستایی که میگن نباید مسائل تلخ بیان شه خواستم بگم
ما تو کشوری هستیم که بچه هاش از چهار پنج سالگی موقع انتخاب دوست و هم بازی میگن دخترا با دخترا پسرا با پسرا
همین چند ماه پیش رفته بودم مسجد یه پسر بچه کوچیکی بود نشسته بود کنار مادرش تکون نمیخورد چند تا بچه دیگه هم ته مسجد مسجد رو گذاشته بودن رو سرشون یه پسر بچه ای اومد به این یکی پسربچه گفت بیا بریم بازی کنیم برگشت غیرتی شد گفت دخترا دارن اونجا بازی میکنن تو چرا میری قاطی اونا:khandeh!: اون یکی رو هم دعوا کرد گفت من نمیام .من این شکلی شدم :ajab!: تازه قبلش بچهه رو نشون کرده بودم آخر سر برم لپش رو بکشم که کلا پشیمون شدم گفتم دو تا چک میزنه تو گوشم بیا حالا:khaneh:
بعد شما فکر میکنید یه دختر نوزده بیست ساله یا کوچیکتر و بزرگتر این چیزا رو نمیفهمن؟چرا باید همچین بلاهایی سرشون بیاد؟اینایی که اینجا نوشته شده زندگی و سرنوشت چند تا آدم واقعیه.یعنی شعور این دخترا نرسیده بوده؟وقتی تعداد این آسیب ها به این حد رسیده لازمه که سرانجام و عاقبتش نشون داده بشه تا درس عبرت بگیرن و واقعیت رو ببینن
غیر از اون دخترایی که خودشون خودجوش مشکل دارن بقیه دچار احساسات میشن و پسرا راحت وابستشون میکنن و گولشون میزنن و این بدبختی میشه سرنوشتشون پس باید اینا گفته بشه
مثل سرانجام و عاقبت رانندگی بد
مثل عاقبت اعتیاد
من موندم تو تلویزیون ما این همه از اصراف نکردن آب میگه اما یه بار نیومده یه از این میان برنامه های چند ثانیه ای پخش کنه که نگاه به نامحرم مثل تیر زهر آلوده و فلانه
چهار تا پیام چند ثانیه ای هم پخش نکرده و عاقبت اینا رو نشون نداده
شاید حداقل چهار تا آدم ساده گول نخورن و عاقلانه فکر کنن و سرنوشتشون عوض شه.
در پایان هم یه مساله تلخی که خودم در جریانش بودم مربوط به خودکشی میشد
پسر همسایه پدربزرگم یه دختر رو میخواست بهش ندادن خودشو با طناب تو خونه دار زد و مرد
الان اون دختره ازدواج کرده و سه تام بچه داره ...اونم مرد و رفت تموم شد

خوب نطر من اینه که اینا همه توجیهه
هرکسی عقل داره اینقدر میشه ادم .....باشه
ولی همیشه باید یکی مواطب ادم باشه یه خاهر دارم من رازدارش بودم بایکی دوست بود که خیلی مغزش وخالی کرده بود
اونم از محبت پدرم فوله فول بودها ولی گول خورده بود وقتی میخاستن همو ببینن باهاش میرفتم فقطم کافی شاپ پسرم اصلن ادم حسابی نبود هی غر میزدمیگفت شما املین ادم سرقرار باخواهرش میاد منتظر فرصت بودم
یه روز گفتم قصدتون از دوستی چیه گفت مثلمن ازدواج نیس
عشق کردم از حرفش ها چیزی رو گفت که من میخواستم به خاهره کم سنم ثابت کنم ونمیشد منم ازهمین استفاده کردم ورابطه شونو بهم زدم
خوب همسرم همیشه غر میزد این چه روشیه اما هیچ وقت بهم توهین نکرد وتهمت نزدوالان خاهرم همیشه ازم تشکر میکنه که همراهش بودم حداقل از یکی نطر بپرسین یه خریتی میکننین

سلام علیکم و رحمه الله

اميدوار;740659 نوشت:
شما هم انجمنی های گرامی نیز هم محبت کنید نظرتون رو بیان کنید و هم اینکه اگر نمونه هایی رو سراغ دارید، مطرح نمائید.
با تشکر

جناب استاد "امیدوار" خسته نباشید و امید وارم که عزاداریهاتون قبول باشه.
جسارتا یک سوالی برام پیش آمد:
به نظرم عنوان تاپیک با محتوای آن مطابقت نداره.
عبارت "مشاوره تلخ" این حس رو به آدم میده که کسی مشکلی براش پیش آمده و به مشاور مراجعه می کنه و مشاور راهکارهایی رو پیشنهاد میده که مثل دارو تلخه ولی به هر حال برای بهبودی وضع شخص لازم و ضروریه...
مثلا دختر و پسری هم دیگه را دوست دارند ولی وقتی برای مشاوره خدمت شما آمده اند شما بعد از بررسی و مصاحبه به این نتیجه رسیده اید که به درد هم نمیخورن و راه پیشنهادیتون براشو خیلی تلخ بوده...و مثلا اینجا شرح ماوقع را میدید که شاید مورد استفاده کاربران دیگه با شرایط مشابه قرار بگیره.
ولی مطالبی که داره مطرح میشه بیشتر خاطره های تلخ یا حوادث ناگوار هستند...(البته بجز همون دوسه تا پیام حضرتعالی که اوایل مطرح شد)...که به نظرم مثل قسمتی از روزنامه هاست که معمولا صفحه حوادث نام داره...
شاید اگر محتوای مطالب یا عنوان تاپیک تغییر کنه . هر دو همجنس بشن بهتر باشه....
البته باز نظر جنابعالی در اولویت هست...

Miss Chadoriii;742017 نوشت:
واقعن Fool

تو رو خدا مبحث مشاوره ها رو عوض کنین

استاد امیدوار از شما هم خواهشمندم عاجرانه

موضوع تمام پستا تجاوزه که آخه Fool

چندش آدم میشه صب اول صبی

ببخشید با توجه به این که اشاعه ی فحشاء حرامه، دو تا سوال دارم:
آیا این همه که از تجاوزهای نامشروع گفته میشه، اشاعه ی فحشاء حساب نمیشه؟
حد اشاعه ی فحشاء چقدره؟

ابوالفضل;742131 نوشت:
بنام خدا

شاعر حکیم اسک دینی میگوید :

هر چه بر ســـــر انسان امد از هوا و هوس بود

شیطان توپ و تانک جنگی اش هوا و هوس بود

افسار اسب یاغی محکم گیر تا زمینت نـــــزند

مرد گویم آنکه هر دم جنگش با هوا و هوس بود

.

با تشکر از "شاعر" اسک دینی!!!! Fool

عارف;744361 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

جناب استاد "امیدوار" خسته نباشید و امید وارم که عزاداریهاتون قبول باشه.
جسارتا یک سوالی برام پیش آمد:
به نظرم عنوان تاپیک با محتوای آن مطابقت نداره.
عبارت "مشاوره تلخ" این حس رو به آدم میده که کسی مشکلی براش پیش آمده و به مشاور مراجعه می کنه و مشاور راهکارهایی رو پیشنهاد میده که مثل دارو تلخه ولی به هر حال برای بهبودی وضع شخص لازم و ضروریه...
مثلا دختر و پسری هم دیگه را دوست دارند ولی وقتی برای مشاوره خدمت شما آمده اند شما بعد از بررسی و مصاحبه به این نتیجه رسیده اید که به درد هم نمیخورن و راه پیشنهادیتون براشو خیلی تلخ بوده...و مثلا اینجا شرح ماوقع را میدید که شاید مورد استفاده کاربران دیگه با شرایط مشابه قرار بگیره.
ولی مطالبی که داره مطرح میشه بیشتر خاطره های تلخ یا حوادث ناگوار هستند...(البته بجز همون دوسه تا پیام حضرتعالی که اوایل مطرح شد)...که به نظرم مثل قسمتی از روزنامه هاست که معمولا صفحه حوادث نام داره...
شاید اگر محتوای مطالب یا عنوان تاپیک تغییر کنه . هر دو همجنس بشن بهتر باشه....
البته باز نظر جنابعالی در اولویت هست...


بنظر من که عنوان کاملا گویا و مناسبه. من که همون اول متوجه شدم قضیه چیه

عارف;744361 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

جناب استاد "امیدوار" خسته نباشید و امید وارم که عزاداریهاتون قبول باشه.
جسارتا یک سوالی برام پیش آمد:
به نظرم عنوان تاپیک با محتوای آن مطابقت نداره.
عبارت "مشاوره تلخ" این حس رو به آدم میده که کسی مشکلی براش پیش آمده و به مشاور مراجعه می کنه و مشاور راهکارهایی رو پیشنهاد میده که مثل دارو تلخه ولی به هر حال برای بهبودی وضع شخص لازم و ضروریه...
مثلا دختر و پسری هم دیگه را دوست دارند ولی وقتی برای مشاوره خدمت شما آمده اند شما بعد از بررسی و مصاحبه به این نتیجه رسیده اید که به درد هم نمیخورن و راه پیشنهادیتون براشو خیلی تلخ بوده...و مثلا اینجا شرح ماوقع را میدید که شاید مورد استفاده کاربران دیگه با شرایط مشابه قرار بگیره.
ولی مطالبی که داره مطرح میشه بیشتر خاطره های تلخ یا حوادث ناگوار هستند...(البته بجز همون دوسه تا پیام حضرتعالی که اوایل مطرح شد)...که به نظرم مثل قسمتی از روزنامه هاست که معمولا صفحه حوادث نام داره...
شاید اگر محتوای مطالب یا عنوان تاپیک تغییر کنه . هر دو همجنس بشن بهتر باشه....
البته باز نظر جنابعالی در اولویت هست...

بسمه تعالی
با سلام و تحیت و نیز عرض تشکر بابت لطف و بذل توجه جنابعالی
احتمالی رو که شما دوست گرامی مطرح کردید کاملا قبول دارم، اما خب این عنوان به ذهنم رسید به این جهت که موضوع و محتوای مشاوره هم برای مراجع تلخ بود و هم برای مشاور.

:Gol:

م.ح.;744430 نوشت:
ببخشید با توجه به این که اشاعه ی فحشاء حرامه، دو تا سوال دارم:
آیا این همه که از تجاوزهای نامشروع گفته میشه، اشاعه ی فحشاء حساب نمیشه؟
حد اشاعه ی فحشاء چقدره؟

بسمه تعالی
با سلام و تحیت و نیز عرض تشکر
ممنون بابت سوالات خوبتون با توجه به اینکه سوالات جنابعالی فقهی است، لذا لازم است با قبول زحمت، سوالات مذکور را در انجمن فقه و اجکام مطرح نمایید.
البته بنده به جناب سجاد یا دیگر دوستان بخش احکام اطلاع میدم تا پاسخ دقیق را ارائه نمایند.

[="Tahoma"][="Black"]

م.ح.;744430 نوشت:
ببخشید با توجه به این که اشاعه ی فحشاء حرامه، دو تا سوال دارم:
آیا این همه که از تجاوزهای نامشروع گفته میشه، اشاعه ی فحشاء حساب نمیشه؟
حد اشاعه ی فحشاء چقدره؟

با عرض سلام و احترام

نقل داستان های واقعی درباره یک فحشاء یا گناه که جهت عبرت آموزی دیگران با اعلان این جهت و همراه با الفاظ کنایی، کنترل شده و بدون استهجان بیان می شود، اشاعه فحشاء محسوب نشده و از این حیث حرمت شرعی ندارد. (مثل نقل قرآن از اتفاقی که برای حضرت یوسف ع افتاد.)

اشاعه فحشاء در آنجایی است که کسی مثلا داستانی ساختگی یا حتی واقعی درباره یک فحشاء و گناه را نقل کند بدون اعلان جهات عبرت آموزی و اعلان نیت خود از این انتشار، خصوصا وقتی از الفاظ مستهجن استفاده شده و بی پرده پوشی بیان گردد.(مثل برخی رمان های عاشقانه)

در پناه حضرت حق باشید[/]

با درودی به بلندای آسمان خدمت همه شما دوستان...
من مساله ایی برام پیش اومده که نخواستم تو یه پست جداگانه اونو بیان کنم و دیدم اینجا مناسبه و میخوام یه مشورت از شما بگیرم...
مساله اینه:
فرض کنید یک همکلاسی دختر و پسر در دانشگاه به هم علاقه مند میشن و یک رابطه عاطفی رو شروع میکنند.و این رابطه بسیار محدود و در حد پیامک و گاهی تلفن و در حد ابزار علاقه است...و این دو فرد از هم دور هستند.پسر در اوایل رابطه به دختر میگوید که به دلیل مشکلات مالی و شغلی خانوادگی یکی و دو سال نمیتواند ازدواج کند.و به دختر میگوید هر گاه !هرگاه حتی همین فردا یک موقیعت خوب و فرد مورد نظر بهتری برای خواستگاریت آمد درنگ نکن و بدون در نظر گرفتن پسر ازدواج کن.و دختر کمی دلخور میشود و پسر در جواب دلخوری میگوید من فقط خوشبختی تو برایم مهم است و وقتی من نتوانم تو را خوشبخت کنم بهتر است از سرنوشتت کنار بروم.
حال به نظر شما بزرگواران این پسر بی غیرت است؟یعنی بی غیرت خطاب شدنش درست است؟