قسم به نام غیر خدا

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قسم به نام غیر خدا

سلامی دوباره

دعا سه حالت داره.

اگر در انجام و عاقبت آن بخیر باشه (خیر دینی) الله دعایت را قبول می کنه. دومین حالت این است که دعا سبب دفع بلایی می شود یک بلایی داره می یاد دعای شما حال هر دعایی باشه اون بلا را میگیره سومین حالت هم این است که دعایتان ذخیره آخرتتان می شه. پس نگویید اگر دعایم قبول نشه فلان میکنم بلکه خیرتان در آن بوده

صحبت دوم بنده این است که یکی از دوستان پست دادم که قسم به امام قسم به غیر الله چه امام چه چه پدر چه مادر چه نبی جایز نیست قسم فقط برای الله است . همچنین شما نزد رب العالمین دعا کنید گریه و زاری تان نزد الله به سمت الله باشد حال در وسط دعا اگر بگویید به طفیل امام بزرگوار که چه بهتر اما مخاطب باید الله باشد.

صحبت سوم بنده این است راجع به پولتان اگر پولتان را به کسی که واقعا نیاز دارد یا هدفتان از دادن پولتان نشر دین باشه یک کار دینی مطمئن باشید الله جل جلاله بیشتر راضی میشه و روز قیامت همه انبیا و امامان بیشتر راضی میشن تا اینکه شما پولتان را برای رفتن سر قبرشان حرج کنید!

صحبت چهارم بنده این است اگر میخواهید دعاهایتان زود بر آورده شوند انسان ها را به طرف الله تعالی و آخرت دعوت دهید هرکس ( انسانی را از دنیا به آخرت از اسباب به رب الاسباب و از مال به طرف اعمال ) دعوت دهد الله جل جلاله دعاهای او را مانند دعاهای انبیای بنی اسرائیل قبول می کند و قبل از دیگران خود او را اصلاح می کند. (بزرگترین مسئولیت این امت دعوت الی الله است)

یکی از بزرگان پاکستانی میگه : ما نخواندن نماز را گناه می دانیم و تراشیدن ریش را گناه می دانیم اما نکردن کار دعوت (امر به معروف و نهی از منکر) را گناه نمی دانیم حال آنکه بزرگترین گناه همین است زیرا به سبب نکردن این کار تمام بدی ها می آیند و خوبی ها از بین می روند!.

دلیل اینکه بنده موضوع دعوت الی الله را با بحث دعا شریک کردم این است محبوب ترین دعاکننده این امت نزد الله دعای داعی کامل است.


توجه:

پستهای ابتدایی این تاپیک از تاپیک زیر به اینجا منتقل شده است:

http://www.askdin.com/thread51971.html

tariq.jameel;737752 نوشت:
صحبت دوم بنده این است که یکی از دوستان پست دادم که قسم به امام قسم به غیر الله چه امام چه چه پدر چه مادر چه نبی جایز نیست قسم فقط برای الله است . همچنین شما نزد رب العالمین دعا کنید گریه و زاری تان نزد الله به سمت الله باشد حال در وسط دعا اگر بگویید به طفیل امام بزرگوار که چه بهتر اما مخاطب باید الله باشد

سلام:ok:

با قسمتی از فرمایشاتتون موافقم اما قسمتیشو نه ...

مثلا اینجا شما از یه طرف گفتین قسم فقط برای خدا و در آخر متن گفتین خدا رو قسم بدیم به طفیل امام بزرگوار ...:Gol:

دوم اینکه آیا فتوا داریم که قسم برای غیر خدا جایز نیست ؟؟ شما میگین جایز نیست و قطعی بیان کردین .. میشه منبع بدین لطفا؟:Gol:

داداش:
وهابیون سوگند به غیر خدا را منع کرده و برخی از آن ها آن را به طور کلی شرک دانسته و برخی دیگر آن را شرک اصغر نامیده ان
د..

اول کسی که به غیر خدا قسم یاد کرده خود خداست که در آیات متعددی از قرآن کریم به غیر خودش قسم خورده است و

اگر این قسم باعث شرک می شد خود خدا از آن نهی و منع می کرد .
آیاتی مثل :

والعصر ( سوره عصر ایه 1 ) -والعادیات ضبحا ( عادیات ایه 1 ) - والنازعات غرقا ( نازعات 1 ) - والناشطات نشطا ( نازعات 2 ) -والضحی . والیل اذا سجی ( ضحی 1و2 ) - والتین و الزیتون . وطور سینین و هذا البلد الامین ( سوره تین ) - والفجر ولیال عشر و الشفع و الوتر و الیل اذا یسر ( فجر ) - و بسیاری از ایات دیگر

tariq.jameel;737752 نوشت:
صحبت سوم بنده این است راجع به پولتان اگر پولتان را به کسی که واقعا نیاز دارد یا هدفتان از دادن پولتان نشر دین باشه یک کار دینی مطمئن باشید الله جل جلاله بیشتر راضی میشه و روز قیامت همه انبیا و امامان بیشتر راضی میشن تا اینکه شما پولتان را برای رفتن سر قبرشان حرج کنید!

این چه حرفیه داداش ... امام رضا (ع) خیلی غریب هستن .. اگر بخواید کلی براتون روایت میارم که هرکس به حرم امام رضا (ع) بره چقدر ثواب داره .. اگر با معرفت باشه

شفاعت شامل حالش میشه و به تعدادی که در دنیا میرین حرم به همون تعداد امام رضا ع میان تو قبر سر میزنن ...

حرفتون خوبه اما هرچیزی سر جای خودش .. زیارت رو برو از اونطرف به دیگران کمک هم بکن ... نه اینکه یکیو تعطیل کنی :ok:

حرف زیاده اما نمیخوام طولانی بشه :Mohabbat:

tariq.jameel;739870 نوشت:

صحبت سوم بنده این است راجع به پولتان اگر پولتان را به کسی که واقعا نیاز دارد یا هدفتان از دادن پولتان نشر دین باشه یک کار دینی مطمئن باشید الله جل جلاله بیشتر راضی میشه و روز قیامت همه انبیا و امامان بیشتر راضی میشن تا اینکه شما پولتان را برای رفتن سر قبرشان حرج کنید!

من عقیده دارم حتما لازم" نیست که به زیارتشون بریم...

اناالعبد;737758 نوشت:
سلام:ok:

با قسمتی از فرمایشاتتون موافقم اما قسمتیشو نه ...

مثلا اینجا شما از یه طرف گفتین قسم فقط برای خدا و در آخر متن گفتین خدا رو قسم بدیم به طفیل امام بزرگوار ...:Gol:

دوم اینکه آیا فتوا داریم که قسم برای غیر خدا جایز نیست ؟؟ شما میگین جایز نیست و قطعی بیان کردین .. میشه منبع بدین لطفا؟:Gol:

داداش:
وهابیون سوگند به غیر خدا را منع کرده و برخی از آن ها آن را به طور کلی شرک دانسته و برخی دیگر آن را شرک اصغر نامیده ان
د..

اول کسی که به غیر خدا قسم یاد کرده خود خداست که در آیات متعددی از قرآن کریم به غیر خودش قسم خورده است و

اگر این قسم باعث شرک می شد خود خدا از آن نهی و منع می کرد .
آیاتی مثل :

والعصر ( سوره عصر ایه 1 ) -والعادیات ضبحا ( عادیات ایه 1 ) - والنازعات غرقا ( نازعات 1 ) - والناشطات نشطا ( نازعات 2 ) -والضحی . والیل اذا سجی ( ضحی 1و2 ) - والتین و الزیتون . وطور سینین و هذا البلد الامین ( سوره تین ) - والفجر ولیال عشر و الشفع و الوتر و الیل اذا یسر ( فجر ) - و بسیاری از ایات دیگر



سلام علیکم دوست گرامی
وقتی یک نفر پیش یک یا چند نفر دیگر، به خدا قسم می خورد در واقع دارد اعلام می کند که:

این کسی که من به او سوگند می خورم،بی نظیر معظمی، بین من و شماست؛ که بر آن فعل، قول و نیتی که در جای دیگر یا نفس من صورت گرفته است باخبر است.

در اینصورت چه کسی غیر ازخدا بر نفس و درون انسانها خبردار است؟ چه کسی غیر از خدا از فعلی که در تنهائی انجام داده ایم باخبر است؟.

و وقتی کسی نام خدا را به دروغ آورد در واقع دارد اعلام می کند کانَّه خداوند از درون او بی خبر است (نعوذ بالله).

در مقابل هنگامی که تو داری به غیر خدا قسم می خوری درواقع اعلام می کنی:که آن غیرِ خدا،بین تو و من مشترکاً معظم است و همچنین آن غیر خدا، آن قدر با عظمت است که از درون تو و ماجرا خبر دارد!.
سوگند خوردن به خدا هم هر چند ذاتاً مباح است اما در جائی که لازم نباشد مکروه است. یعنی انسانها مکلفند تا آنجائی که ممکن است روابطشان مبنی بر اعتماد باشد.

حال این سؤال پیش می آید سوگند هائی که خدا می فرماید چیست؟ قسمهای خدا به منظوری که گفتیم نیست چرا که معلوم است خداوند مشترکی در تعظیم و بزرگداشت با کس دیگر ندارد و اساساً خداوند احتیاج به این ندارد که کلامش را موکد کند تا ما باور کنیم. قسمِ خدا برای اثبات یک مطلب، به این منظور است که شما مؤمنین به خوبی در آن چیزی که خدا به آن قسم می خورد دقت و تفکر کنید؛ تا آن چیزی که خدا اعلام کرده است، برایتان ثابت شود مثلاً می فرماید:



« وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ »

یعنی اگر خوب در مفهوم عصر دقت کنید متوجه می شوید که براستی انسان در زیانکاری است. یا


« وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ * وَطُورِ سِینِینَ * وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ »

در این چهار چیز اگر خوب دقت و تفکر کنی متوجه می شوی که:


« لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم»

یا


«ن و القلم و ما یسطرون ما انت بنعمه ربّک بمجنون»


اگر در قلم و آنچه می نویسد دقت کنی متوجه می شوی که ممکن نیست پیامبر دیوانه باشد. پس قسم خدا،عبارتست از جلب توجه مخلوقین به پدیده ای از آن پدیده ها یا مطلبی از آن مطالب برای اثبات مقسم علیه.

در زبان های مختلف جدای از قسم، از کلماتی برای تأکید استفاده می کنند که استفاده کردن از آنها مجاز می باشد مثل باور کن، مطمئن باش و یا در جاهائی می گویند به جان تو، که اگر به خاطر تعظیم و بزرگداشت نباشد و چیزی در حدود باور کن و مطمئن باش باشد اشکال ندارد اما اگر برای تعظیم و بزرگداشت (مشترک تعظیمی) تو و یا دیگری باشد از مظاهر شرک است و نباید بکار رود.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


tariq.jameel;739188 نوشت:
سلام علیکم دوست گرامی

سلام

قرار بود منبع بیارید از روایات اهل بیت ع که قسم غیر خدا شرک هستش و نباید خورد ..:ok:

البته احتمال میدم اگر از برادران اهل سنت هستین این روایت رو براتون مینویسم::Narahat az:

مثلا در روایتی چنین آمده که روزی مردی خدمت پیامبر اکرم (ص) آمد و پرسید کدام صدقه اجرش عظیم تر است ؟
ان حضرت فرمودند : به پدرت سوگند از آن با خبر می شوی ، صدقه دهی در حالی که سالم هستی و به آن حرص داری ....صحیح مسلم 2/716

اما اگر شیعه هستی: شیعه معتقد است سوگند یاد نمودن به غیر خدا جایز است.

سید محسن امین، کشف الارتیاب، مترجم: علی اکبر فائزی پور تهرانی، قم، مطبوعات دینی، 1387، چاپ اول، ص 495.


tariq.jameel;739188 نوشت:
اما اگر برای تعظیم و بزرگداشت (مشترک تعظیمی) تو و یا دیگری باشد از مظاهر شرک است و نباید بکار رود.


دوست عزیز

سوگند به موجودى غیر خدا به خاطر تکریم و تقدیس او، چنان که مى فرماید:


( لعمرک إنّهم لفى سکرتهم یعمهون ).سوره : الحجر آیه : 72


«به جان تو سوگند، اینها در مستى خود سرگردانند!»


خدا در این آیه، به جان پیامبر، سوگند مى خورد، اگر واقعاً سوگند به غیر خدا آن هم به منظور اظهار قداست و کرامت چیزى، حرام یا قبیح و زشت بود، چرا خدا خود به این کار دست مى زند؟ قرآن کتاب هدایت است نه ضلالت. بنابراین، سوگند خوردن به امامان و انبیا، نوعى اظهار کرامت و قداست و پاکى آنهاست، علاوه بر این، یک نوع اظهار علاقه به این انسانهاى کامل است.


سوگند خوردن امیرالمومنین علی (ع)

امام علی (ع) نیز در موارد بسیاری به جان خود سوگند یاد می کنند .ر.ک : نهج البلاغه (محمد عبده) :خطبه های :161 ، 168 ، 182 و 187نامه های : 9 ، 6 و 54امام علی (ع) نیز - که برترین صحابه پیامبر (ص) بوده اند - چنین کرده اند .

نتیجه کلی : هم خداوند متعال در قرآن به غیر خود قسم خورده است و هم پیامبر اکرم (ص) و هم امیرالمومنین (ع) و در برابر این همه دلیل واضح و روشن ، هیچ کس نمی تواند سوگند به غیر خدا را شرک بداند .

یک سایت هم پیدا کردم سایت نمایندگی ولی فقیه در امور حج اون رو هم اگر خواستین مطالعه بفرمایین .. یا علی

:ok:

http://hajj.ir/34/12347

والسلام علی من اتبع الهدی



ماه گردویی;738860 نوشت:
من عقیده دارم حتما لازم" نیست که به زیارتشون بریم...

با این عقیدتون به شدت مخالفم البته جسارت نباشد./..

زیرا....

حرم امام رضا(ع) نعمت گران‌قدر ایران است

حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) نعمت بزرگ و گران‌قدرى است که در اختیار ایرانى‌ها است، عظمتش را خدا مى‌داند، به‌حدى که امام جواد(ع) مى‌فرماید: زیارت پدرم امام رضا(ع) از زیارت امام حسین(ع) افضل است، زیرا امام حسین(ع) را عامه و خاصه زیارت مى‌کنند، ولى پدرم را جز خاصه (شیعیان دوازده امامى) زیارت نمى‌کنند، لذا کرامات از ضریح آن حضرت بیشتر از ضریح امام حسین(ع) ظاهر مى‌شود. بنابراین، ایرانى‌ها باید نعمت حرم حضرت امام رضا(ع) که زیارت آن برایشان فراهم است، مغتنم بشمارند.

اناالعبد;739201 نوشت:
سلام



سلام دوست گرامی
احادیث زیر در جای جای مسلم و بخاری آمده اند:

لا تحلفوا بآبائکم + من کان حالفا فلیحلف بالله أو لیصمت "

رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: به نام پدران خود قسم نخورید اگر میخواهید سوگند یاد کنید بالله بگویید، یا که ساکت باشید.

ابی شیبه حدیث را به این صورت نقل میکند:

عمر گفت داشتم با قومی بحث میکردم و در بین سخنانم گفتم:

قسم به پدرم که اینطور نیست!

و از پشت سرم صدایی گفت:

به پدران خود قسم نخوردید!

دیدم گوینده رسول الله صلی الله علیه وسلم بودند و در ادامه فرمودند:

اگر کسی بگوید قسم به عیسی مسیح، هلاک و بدبخت میشود ،در حالیکه مسیح از پدرهایتان بهتر بود !

در دنباله ،حضرت عمر میگوید:

به الله قسم که بعد از آن هرگز بصور عمدی، بنام غیر الله قسم نخوردم.

همه اینها که گفتیم ،برای قسم خوردن عمدی است ،اما اگر انسان بر حسب عادت و بدون نیت و قصد، قسم به غیر الله بخورد بر او گناهی نیست.

الله تعالی میفرماید:

«لَا یؤَاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیمَانِکُمْ وَلَکِنْ یؤَاخِذُکُمْ بِمَا کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ»«البقره/۲۲۵»

خداوند شما را به خاطر سوگندهایی که بدون توجه یاد می‌کنید، مؤاخذه نخواهد کرد، اما به آنچه دلهای شما کسب کرده، (و سوگندهایی که از روی اراده و اختیار، یاد می‌کنید،) مؤاخذه می‌کند. و خداوند، آمرزنده و بردبار است.

و اینکه رسول الله صلی الله علیه واله و سلم فرمودند قسم به پدرت، از همین نوع قسم غیر ارادی و بدون نیت بوده است این عادت مردمان در سخن گفتن است

پس رسول الله نیت قسم خوردن را نداشتند و حسب عادت گفتگو، چنین فرمودند.

دقت کنید که پیامبر در پی اثبات سخن خود نبودند زیرا سوال کننده از پیروان و از مومنین بود و سخن رسول الله را بدون قسم نیز می پذیرفت اصلا خودش سوال کرده بود و راهنمایی میخواست.

پس نیازی نبود تا ایشان به پدر آن آدم قسم بخورند.

سوگند را کسانی میخورند که یا با هم دعوا دارند یا مجادله میکنند.

این سوگند عمدی است.

اما پیامبر در اینجا با مخاطب دعوا نداشته و سوال کننده مخالف یا از دشمنان نبوده است.

کتاب های ما کلماتی که رسول الله با آن قسم میخوردند را، ثبت کرده اند:

بر حسب این نوشته ها، ایشان عادت داشتند در وقت سوگند بگویند:

(و اَلَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ ) قسم به کسی که زندگیم بدست اوست .

یا میفرمودند (لَا وَمُقَلِّب الْقُلُوب ) قسم به دگرگون کننده دلها .

یا میفرمودند (وَاَللَّهِ).

و یا میگفتند (وَرَبِّ الْکَعْبَهِ ) سوگند برب کعبه.

یکبار حضرت محمد صلی الله علیه و سلم به ام مومنین عایشه گفتند: من وقتی که تو عصبانی باشی را میدانم! زیرا میگویی قسم به رب ابراهیم و در حالت عادی میگویی قسم به رب محمد ( او کما قال صلی الله علیه و سلم )

دوستی درباره کلمه لعمری ( به عمرم قسم ) نیز شبهه ای بمیان آورده که جواب کوتاه به آن این است :

کلمه لعمری اگر توسط بنده بکار رود ، قسم نیست زیرا حروف قسم (و – ت – ب ) (والله تالله و بالله) هستند و( ل) از حرف قسم نیست و این کلمه لعمری برای تاکید است و نه برای قسم
و گفتم، وقتی حدیث آشکار داریم که سوگند بنام غیر الله شرک است دیگر نیازی به این فلسفه بافی ها نیست.

cena;739210 نوشت:
با این عقیدتون به شدت مخالفم البته جسارت نباشد./..

زیرا....

حرم امام رضا(ع) نعمت گران‌قدر ایران است

حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) نعمت بزرگ و گران‌قدرى است که در اختیار ایرانى‌ها است، عظمتش را خدا مى‌داند، به‌حدى که امام جواد(ع) مى‌فرماید: زیارت پدرم امام رضا(ع) از زیارت امام حسین(ع) افضل است، زیرا امام حسین(ع) را عامه و خاصه زیارت مى‌کنند، ولى پدرم را جز خاصه (شیعیان دوازده امامى) زیارت نمى‌کنند، لذا کرامات از ضریح آن حضرت بیشتر از ضریح امام حسین(ع) ظاهر مى‌شود. بنابراین، ایرانى‌ها باید نعمت حرم حضرت امام رضا(ع) که زیارت آن برایشان فراهم است، مغتنم بشمارند.



درست !ولی وقتی آنطور که باید امکان زیارت نداریم....
منم نگفتم اصلا نریم و اهمیتی نداره استغفرالله
فقط گفتم که "حتما" لازم نیست بریم برای گرفتن حاجت

دوست محترم

الان که جلوی رایانه هستی بلند شوید و وضو بگیرید و دو رکعت نماز بخوانید و بعد عاجزانه به درگاه رب بی نیاز دعا کنید اگر خیرتان باشد الله قبول می کند اگر نه..... ( بهترین شرط قبولی دعا پایبند بودن به فرایض و سنت های نبی هست)

صحبت دوم بنده این است دوستانی که حد زکات را دارند باید ابتدا زکات بدهند زیرا فرض خداست و همچنین به فکر حج هم باشند زیرا روز قیامت از ندادن زکات و ادا نکردن حج سوال می شود نه از رفتن سر قبر بزرگان....

منظورم این است که ملت و عموم مسلمین شیعه و سنی باید به فرایض الهی چون حج و زکات و نماز و روزه بیشتر توجه و اهمیت بدهند و ذکر و فکرشان در ابتدا همین ها باشد البته بنده نمی گویم که زیارت قبر

امامان یا انبیا و بزرگان نروند، بروند به هر حال آنها الگوی ایمانی و الگوی اعمال ما هستند .

با نام و یاد دوست






کارشناس بحث: استاد صدرا

tariq.jameel;739870 نوشت:

دعا سه حالت داره.

اگر در انجام و عاقبت آن بخیر باشه (خیر دینی) الله دعایت را قبول می کنه. دومین حالت این است که دعا سبب دفع بلایی می شود یک بلایی داره می یاد دعای شما حال هر دعایی باشه اون بلا را میگیره سومین حالت هم این است که دعایتان ذخیره آخرتتان می شه. پس نگویید اگر دعایم قبول نشه فلان میکنم بلکه خیرتان در آن بوده

صحبت دوم بنده این است که یکی از دوستان پست دادم که قسم به امام قسم به غیر الله چه امام چه چه پدر چه مادر چه نبی جایز نیست قسم فقط برای الله است . همچنین شما نزد رب العالمین دعا کنید گریه و زاری تان نزد الله به سمت الله باشد حال در وسط دعا اگر بگویید به طفیل امام بزرگوار که چه بهتر اما مخاطب باید الله باشد.

صحبت چهارم بنده این است اگر میخواهید دعاهایتان زود بر آورده شوند انسان ها را به طرف الله تعالی و آخرت دعوت دهید هرکس ( انسانی را از دنیا به آخرت از اسباب به رب الاسباب و از مال به طرف اعمال ) دعوت دهد الله جل جلاله دعاهای او را مانند دعاهای انبیای بنی اسرائیل قبول می کند و قبل از دیگران خود او را اصلاح می کند. (بزرگترین مسئولیت این امت دعوت الی الله است)

با سلام و عرض ادب
1) بی شک دعا یکی از عباداتی است که در قرآن و سنت بدان تاکید فراوان شده و در این میان بزرگان دین(علیهم السلام) برترین و پرتلاش ترین انسانها در امر درخواست حوائج از پروردگار بوده اند. حقیقت دعا درخواست موجودی فقیر است که همه ی هستی خود را آن به آن و لحظه به لحظه از درگاه ربوبی اخذ می نماید و بدنبال رسیدن به خیر مطلق[1] از آن منبع لا یزال بوده که توجه کامل به این امر شخص را وارد در وادی توحید افعالی ساخته که:«لا مؤثر فی الوجود الا الله» و «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم»، هر چند که تحقق چنین امری نبز به معنای نفی تاثیر گذاری اسباب عادی و غیر عادی به باذن الله نخواهد بود.

به عنوان مثال قرآن کریم از سویی در مقام جعل مثل می فرماید:«يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوب»،[2]

واز سویی دیگر از زبان حضرت عیسی علیه السلام بیان می فرماید: «وَ رَسُولاً إِلى‏ بَنِي إِسْرائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»؛[3]

در آیه ی نخست سخن آن است که مخلوقاتی که به عنوان«اله» و خالق از سوی مشرکین اخذ شده اند(همچون حضرت عیسی علیه السلام) قدرت بر خلق «مگس» را ندارند؛ اما در آیه دوم حضرت عیسی(علیه السلام) فعل مختص به خدا را به خویش استناد داده و می فرماید: «من خلق می کنم، من مرده را زنده می کنم»! واین نیست مگر اینکه چنین فعلی به اذن و مشیّت خدای متعال صورت می پذیرد. به عبارت دیگر در آیه ی اول سخن از استقلال مخلوق است که مخلوق بما هو مخلوق که هستی خود را از خالقش گرفته، قدرت بر خلق مگسی را ندارد؛ اما و در آیه ی دوم سخن از مخلوقی است که باذن الله کار الهی انجام می دهد وچنین کاری را نیز به خود نسبت می دهد.

2) با توجه به مطالب فوق طلب حاجت از ولی ماذون خدای متعال به این عنوان که وی بنده ی وجیه خدای متعال بوده و هر آنچه نیز انجام می دهد به اذن الهی است ویا واسطه قرار دادن او بین خود و خدا، برای استجابت دعا ویا قسم دادن خدا ی متعال به ذات و جاه و مقام و آبروی آنان، چه در حیات مادی آنان و چه در حیات برزخی اشان هیچ منافاتی با توحید نداشته؛ بلکه منطبق بر معارف قرآن و سنت می باشد که ما به دو سند صحیح اشاره می کنیم:

1) محمد بن اسماعیل بخاری در صحیح خود روایت می کندعَنْ أَنَسٍ أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ كَانَ إِذَا قَحَطُوا اسْتَسْقَى بِالْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنَّا كُنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا فَتَسْقِينَا وَإِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِعَمِّ نَبِيِّنَا فَاسْقِنَا . قَالَ فَيُسْقَوْنَ»؛[4] انس مي‏گويد: عمر بن خطاب در خشکسالی به‏ وسيله ی عباس بن عبدالمطّلب از خدا طلب باران می‏کرد و می‏ گفت: خدايا ما همواره به وسيله ی پيامبرت به تو متوسل می ‏شديم و ما را سيراب می کردی و اينک به وسيله ی عموی پيامبرمان به تو متوسل می‏ شويم پس ما را سيراب کن. می گويد: و آنها سيراب می‏ شدند.

2. توسل عثمان بن حنیف به پیامبر صلی الله علیه وآله: حاکم نیشابوری و دیگران به سندخویش از عثمان بن حنیف روایت می کنند: «عَنْ عُثْمَانَ بْنِ حُنَيْفٍ، أَنَّ رَجُلًا ضَرِيرًا أَتَى النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: ادْعُ اللَّهَ أَنْ يُعَافِيَنِي. فَقَالَ: «إِنْ شِئْتَ أَخَّرْتَ ذَلِكَ وَهُوَ خَيْرٌ، وَإِنْ شِئْتَ دَعَوْتُ» . قَالَ: فَادْعُهُ. قَالَ: فَأَمَرَهُ أَنْ يَتَوَضَّأَ فَيُحْسِنَ وُضُوءَهُ، وَيُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ وَيَدْعُوَ بِهَذَا الدُّعَاءِ فَيَقُولُ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ، وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ، يَا مُحَمَّدُ إِنِّي تَوَجَّهْتُ بِكَ إِلَى رَبِّي فِي حَاجَتِي هَذِهِ فَتُقْضَى لِي، اللَّهُمَّ شَفِّعْهُ فِيَّ وَشَفِّعْنِي فِيهِ»؛[5]مرد نابينائی حضور پيامبر آمد، و گفت از خداوند بخواه به من عافيت بخشد، پيامبر اکرم«صلی الله علیه وآله»فرمودند: اگر مايل هستی دعا کنم، و اگر مايل هستی صبر کن که اين بهتر است، مرد نابينا گفت، دعا بفرمائيد. پيامبر به او دستور داد وضو بگيرد و در وضوی خود دقت کند و دو رکعت نماز بگزارد و اين چنين دعا کند: پروردگارا من از تو درخواست می کنم و به وسيله پيامبرت محمد«صلی الله علیه وآله»، پيامبر رحمت به تو متوجه می شوم، اي محمد من درباره حاجتم به وسيله تو به خدايم متوجه می شوم تا حاجتم برآورده شود، پروردگارا شفاعت او را درباره من بپذير... عثمان ابن حنيف مي گويد: ما در محضر رسول خدا«صلَّي اللّه عليه و آله»بوديم، طولی نکشيد که اين پيرمرد بر ما وارد شد، گويي اصلاً نابينا نبوده است».

[6] این روایت را ترمذی،[7] ابن ماجه،[8]احمد،[9] ، ابن خزیمة،[10] نسائی،[11] بیهقی،[12] ذهبی،[13] هیثمی،[14] طبرانی،[15] ابونعیم اصفهانی،[16] متقی هندی،[17] و دیگران نیز نقل نموده اند و حکم به صحت حدیث نموده اند.

در این دعا که کسی در صحت آن تشکیک ننموده است؛ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به شخص نا بینا می آموزند که به ذات آنحضرت از خدای متعال درخواست نماید:«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ، وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ، يَا مُحَمَّدُ إِنِّي تَوَجَّهْتُ بِكَ إِلَى رَبِّي فِي حَاجَتِي هَذِهِ»،نه آنکه مستقیما و بدون هیچ واسطه ی فیضی از خدا طلب حاجت نماید.


[/HR][1] . در این میان دعای حضرت موسی (علیه السلام) که در قرآن کریم آمده نمونه ی بسیار خوبی برای کلیت بخشی به دعا است آنجا که عرضه می دارد:«رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِير»؛عرض كرد پروردگارا! هر خير و نيكى بر من فرستى من به آن نيازمندم!. القصص، 34.

[2].سوره حج، آیه 73: اى مردم! مثلى زده شده است، به آن گوش فرا دهيد: كسانى را كه غير از خدا مى‏ خوانيد، هرگز نمى توانند مگسى بيافرينند، هر چند براى اين كار دست به دست هم دهند! و هر گاه مگس چيزى از آنها بربايد، نمى‏ توانند آن را باز پس گيرند! هم اين طلب‏ كنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان (هم اين عابدان، و هم آن معبودان).

[3] .سوره آل عمران، آیه 49: و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائيل (قرار داده، كه به آنها مى‏ گويد:) من نشانه ‏اى از طرف پروردگار شما، برايتان آورده ‏ام من از گِل، چيزى به شكل پرنده مى‏ سازم سپس در آن مى‏ دمم و به فرمان خدا، پرنده‏ اى مى ‏گردد. و به اذن خدا، كورِ مادرزاد و مبتلايان به برص [پيسى‏] را بهبودى مى‏بخشم و مردگان را به اذن خدا زنده مى ‏كنم و از آنچه مى‏ خوريد، و در خانه‏ هاى خود ذخيره مى ‏كنيد، به شما خبر مى‏ دهم مسلماً در اينها، نشانه‏ اى براى شماست، اگر ايمان داشته باشيد!

[4] .صحیح البخاری،کتاب الاستسقاء،حدیث1007، ج1، دار المعرفة لبنان.

[5] . المستدرك على الصحيحين، أبو عبد الله الحاكم النيسابوري المعروف بابن البيع (المتوفى: 405هـ)،ج1، ص707،ح: 1180، 1909،1929،1930، دار الكتب العلمية – بيروت.

[6] . قَالَ عُثْمَانُ: فَوَاللَّهِ مَا تَفَرَّقْنَا، وَلَا طَالَ بِنَا الْحَدِيثُ حَتَّى دَخَلَ الرَّجُلُ وَكَأَنَّهُ لَمْ يَكُنْ بِهِ ضُرٌّ قَطُّ.

[7] . سنن الترمذى،محمد بن عيسى بن سَوْرة بن موسى بن الضحاك، الترمذي، أبو عيسى، ج13، ص124،ح:3927، موقع وزارة الأوقاف المصرية،

[8].سنن ابن ماجه، ج1 ،ص441، ح:1385، دار الفكر – بيروت.

[9] . مسند الإمام أحمد بن حنبل،أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني، ح:17241،موسسةالرسالة.

[10].صحيح ابن خزيمة،محمد بن إسحاق بن خزيمة أبو بكر السلمي النيسابوري،ج2 ،ص225،ح:1219،المكتب الإسلامي – بيروت.

[11] .السنن الکبری،النسائی،ج6، ص169،ح:10494و10495و10496،موقع یعسوب.

[12] . السنن الكبرى،البیهقی،ج6، ص169، موقع يعسوب،

[13] . المستدرك على الصحيحين،محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري،با تعلیقات ذهبی،ج1، ص700،ح:1909.دار الكتب العلمية – بيروت.

[14] . مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، نور الدين علي بن أبي بكر الهيثمي،ج2، ص565،ح:3668. دار الفكر، بيروت - 1412 هـ.

[15] .المعجم الأوسط،أبو القاسم سليمان بن أحمد الطبراني،1415،ج3، ص49. باب من اسمه ابراهیم.تحقيق : طارق بن عوض الله بن محمد , عبد المحسن بن إبراهيم الحسيني، دار الحرمين - القاهرة؛ ایضا:المعجم الصغير،سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني،.ج1، ص306، ح:508، المكتب الإسلامي ،دار عمار - بيروت، عمان.

[16] .معرفة الصحابة،ابو نعیم الاصبهانی،من اسمه عثمان،ح4395.

[17] . كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، علاء الدين علي بن حسام الدين المتقي الهندي البرهان فوري (المتوفى : 975هـ)،ح:3640و16816. مؤسسة الرسالة.

tariq.jameel;739870 نوشت:

صحبت دوم بنده این است که یکی از دوستان پست دادم که قسم به امام قسم به غیر الله چه امام چه چه پدر چه مادر چه نبی جایز نیست قسم فقط برای الله است .

در قرآن مجيد، قريب 40 سوگند وارد شده و غالباً در آنها خداى متعال به غير خود، مانند شب و روز، فجر، شب هاى دهگانه، شفع و وتر، طور، كتاب مسطور، بيت معمور، سقف مرفوع، بحر مسجور، و جان پيامبر (صلَّى اللّه عليه و آله و سلَّم) و بلد امین و طور سینین و زیتون سوگند ياد كرده است.
[1]

مقصود از اين سوگندها دو چيز است:

1. تحريك انسان هاى متفكر به انديشيدن در آيات الهى- مانند ماه و خورشيد- است كه از اين طريق به ايمان و نگرش توحيدى خويش، استحكام و استوارى مى بخشند.

2. ابراز فضيلت و منزلت موجودى است كه به آن سوگند ياد مى كند و لذا خدا به جان پيامبر (صلَّى اللّه عليه و آله و سلَّم) سوگند ياد مى كند و مى فرمايد: «لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفى سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُون»؛؛[2] [اى پيامبر] به جان تو سوگند، كه آنها در مستى شهوات خود سرگردانند.

با توجه به سوگندهاى مكرر در قرآن كه با دو انگيزه به آنها قسم ياد شده است، چگونه مى توان گفت سوگند به غير خدا شرك يا حرام است؟ بى ترديد اگر سوگند، در اين موارد با توحيد و يكتاپرستى ناسازگار بود، هرگز قرآن بدان مبادرت نمى ورزيد و اگر چنين سوگندى از ويژگى هاى خدا بود، در آيات قرآن بيان مى گرديد تا اشتباه رخ ندهد.


[/HR] [1] . به سوره هاى تين، ضحى، فجر، طور، حجر، يونس، شمس، مراجعه شود.

[2] . الحجر(15)،72.

tariq.jameel;739870 نوشت:

صحبت سوم بنده این است راجع به پولتان اگر پولتان را به کسی که واقعا نیاز دارد یا هدفتان از دادن پولتان نشر دین باشه یک کار دینی مطمئن باشید الله جل جلاله بیشتر راضی میشه و روز قیامت همه انبیا و امامان بیشتر راضی میشن تا اینکه شما پولتان را برای رفتن سر قبرشان حرج کنید!


همچنان که کمک به مستمندان از امور واجب و یا مطلوب در شریعت می باشد؛ ادای حق پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت طاهرینش نیز از امور واجب بر امت آنحضرت بوده، که یکی از شئون این حق، زیارت قبور آنان می باشد.

احاديث درباره ی زيارت پيامبر گرامى، از طريق محدثان سنى، به اندازه ‏اى است كه ما را از دقت در اسناد و روايات بى‏ نياز مى ‏سازد و حافظان از بزرگان اهل سنت آنها را در كتابهاى خود نقل كرده ‏اند و اين حاكى است كه زيارت قبر پيامبر

(صلی الله علیه وآله) يكى از مسلّمات در ميان آنان بوده است که ما تنها دو نمونه را ذکر می کنیم:

1) عَن عَبْدِاللَّه بن عُمَرَ:«مَنْ زارَ قَبْري وَجَبَتْ لَهُ شَفاعَتي»؛[1] «هر كس قبر مرا زيارت كند از شفاعتم بى‏بهره نخواهد بود».

2)

عَن عَبْدِاللَّه بن عُمَرَ:«مَنْ حَجَّ الْبَيْتَ ولَمْ يَزُرْني فَقَد جَفانى»؛[2] «هر كس خانه خدا را زيارت كند و مرا زيارت ننمايد، بر من ستم كرده است».

3)

عَن عَبْدِاللَّه بن عُمَرَ:«مَنْ زارَني بَعْدَ مَوْتي فَكَأَنَّما زارَني في حَياتي»؛[3] «هر كس پس از مرگم مرا زيارت كند، مثل اين است كه مرا در حال حيات زيارت كرده است».
براى تكميل مطلب، به کتاب«شفاء السقام فی زیارة خیر الانام» تالیف عالم بزرگ اهل سنت تقى الدين على بن عبدالكافى سبكى (متوفاى سال 756) رجوع شود.

در روایات اهل بیت(علیهم السلام) نیز روایات متعددی در اهمیت زیارت قبور ائمه ی شیعه وارد شده که به دو مورد اشاره می شود:
1. وشاء مى ‏گويد: از امام رضا (عليه ‏السّلام)شنيدم كه مى‏ فرمود: «إِنَّ لِكُلِّ إِمامٍ عَهْداً فِى عُنُقِ أَوْلِياءِهِ وَ شِيعَتِهِ، وَ إِنَّ مِنْ تَمامِ الْوَفاءِ بِالْعَهدِ وَ حُسْنِ الْأَداءِ، زِيارَةَ قُبُورِهِمْ، فَمَنْ زارَهُمْ رَغْبَةً فِى زِيارَتِهِمْ وَ تَصْدِيقاً لِما رَغِبُوا فيهِ، كانَ أَئِمَّتُهُمْ شُفَعائَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ»؛[4] همانا بر گردن دوستان و شيعيان هر امامى عهد و پيمانى است، و اتمامِ وفاى به عهد و نيكو انجام دادن آن، زيارت قبرهاى ايشان است، پس هر كس به خاطر اشتياق ايشان به زيارت‏شان و تصديق آن چه ايشان به آن تمايل داشتند، زيارت كند، امامان آنان در روز قيامت، شفاعت كنندگانِ ايشان خواهند بود.

2)امام باقر(عليه ‏السّلام) فرمود:«مُرُوا شيعَتَنا بِزِيارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ)عليه ‏السّلام(؛ فَإِنَّ إِتْيانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلى‏ كُلِّ مُؤْمِنٍ يُقِرُّ لَلْحُسَيْنِ)عليه‏السّلام(بِالإِمامَةِ مِنَ اللَّهِ- عزّوجلّ-».[5] شيعيانِ ما را به زيارت مزار حسين(عليه ‏السّلام) امر كنيد؛ زيرا آمدن به مزار او، بر هر مؤمنى كه به امامت امام حسين(عليه‏ السّلام)از طرف خداوند- عزّوجلّ- اقرار مى‏ كند، واجب است.



[/HR] [1] . سنن الدارقطني، أبو الحسن علي بن عمر بن أحمد بن مهدي بن مسعود بن النعمان بن دينار البغدادي الدارقطني (المتوفى: 385هـ)، ح:2695، مؤسسة الرسالة، بيروت – لبنان.

[2] . الكامل في ضعفاء الرجال، أبو أحمد بن عدي الجرجاني (المتوفى: 365هـ)، ج8، ص248،ترجمه ی:1956،الكتب العلمية - بيروت-لبنان.

[3] . أخبار مكة في قديم الدهر وحديثه، أبو عبد الله محمد بن إسحاق بن العباس المكي الفاكهي (المتوفى: 272هـ)،ج3، ص123، دار خضر – بيروت.

[4]. كامل الزيارات، ص 132، باب 43، روايت 2.

[5]. كامل الزيارات، ص 121، باب 43، روايت 1.

tariq.jameel;739885 نوشت:
روز قیامت از ندادن زکات و ادا نکردن حج سوال می شود نه از رفتن سر قبر بزرگان....

[=arial black]اصلا کسی متوجه نشد چرا دم محرم همچین بحثی راه افتاده
شما دوس نداری سر قبر بزرگای مذهبت نرو
ولی از نگاه یه شیعه رفتن سر قبر امامش لیاقت میخواد
در ضمن حب علی و اولادشم فرض خداست

موضوع قفل شده است