کمک خواستن از خود خدا چه اشکالی دارد؟

تب‌های اولیه

69 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کمک خواستن از خود خدا چه اشکالی دارد؟

فرض کنید فردی دچار مشکل بسیار حادی شده است و نیازمند کمک است و سایر انسانها نمیتوانند به او کمک کنند

اگر آن فرد فقط از خدا کمک بخواد و از او طلب یاری کند چه اشکالی دارد؟
چه کسی از خدا قویتر است؟
چه کسی از خدا مهربانتر است؟
و چه کسی از خدا نسبت به احوال بنده آشناتراست ؟
و چه کسی از خدا نزدیکتر به بنده است؟

پس چرا بنده باید از طریق واسط کمک بخواهد؟


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا

عبدالرحمان البیلاوی;739339 نوشت:
فرض کنید فردی دچار مشکل بسیار حادی شده است و نیازمند کمک است و سایر انسانها نمیتوانند به او کمک کنند

اگر آن فرد فقط از خدا کمک بخواد و از او طلب یاری کند چه اشکالی دارد؟
چه کسی از خدا قویتر است؟
چه کسی از خدا مهربانتر است؟
و چه کسی از خدا نسبت به احوال بنده آشناتراست ؟
و چه کسی از خدا نزدیکتر به بنده است؟

پس چرا بنده باید از طریق واسط کمک بخواهد؟

با سلام و عرض ادب

1) بدیهی است که خالق و مدبر مخلوقات تنها ذات مقدس الهی بوده و همه ی مخلوقات همه ی هستی و شئون زندگی خود را از او دریافت نموده و اوست که برآورده کننده ی همه ی حاجات و نیازهای آنها می باشد و انسان موحد نیز می داند که هر چه دارد از اوست و باید از او طلب حاجت نماید؛ همچنان که قرآن کریم از زبان هود(علیه السلام) می فرماید:«إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيم»؛[1] در حقيقت، من بر خدا، پروردگار خودم و پروردگار شما توكّل كردم. هيچ جنبنده ‏اى نيست مگر اينكه او مهار هستى ‏اش را در دست دارد. به راستى پروردگار من بر راه راست است.

و همچنان که از زبان ابراهیم(علیه السلام) می فرماید:«الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ؛ وَ الَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَ يَسْقِينِ؛ وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ؛ وَ الَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ؛ وَ الَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ»؛[2] آن كس كه مرا آفريده و همو راهنماييم مى‏ كند؛ و آن كس كه او به من خوراك مى ‏دهد و سيرابم مى‏ گرداند؛ و چون بيمار شوم او مرا درمان مى‏ بخشد؛ و آن كس كه مرا مى ‏ميراند و سپس زنده ‏ام مى ‏گرداند؛ و آن كس كه اميد دارم روز پاداش، گناهم را بر من ببخشايد.

2) شخص موحد معتقد است سراسر جهان فعل خداست و تمام كارها، حركت‏ها، تأثير و تأثّرها به ذات پاك او منتهى مى‏ شود و تمامى مخلوقات الهى در كارهاى خودشان به ذات الهى نيازمند مى‏ باشند؛ اما با این حال اعتقاد به«توحيد افعالى» به اين معنا نيست كه خداوند به ‏طور مستقيم و بدون واسطه ی سبب و علّتى، پديده ‏اى ايجاد كند و خود جانشين تمام علل و اسباب گردد؛ بلكه بدين معناست كه خداوند از طريق آفريدن اسباب و علل مادّى و غير مادّى، به اشيا هستى مى ‏بخشد و او تنها خالق اصيل، مستقل و قايم به ذات است و علّيت و تأثير غير او پيوسته به اذن و فيض مستمرّ او صورت مى‏ گيرد. قرآن كريم تأثيرگذارى بعضى از پديده ‏هاى طبيعى را مورد اشاره قرار داده و مى‏ فرمايد:«وَ تَرَى الْارْضَ هامِدَةً فَاذا انْزَلْنا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ انْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهيجٍ»؛[3]زمين را خشك و مرده مى‏ بينى، پس آنگاه كه باران بر آن فرو فرستاديم، حركت مى ‏كند و مى ‏رويد و انواع گياهان زيبا و نشاط آور مى‏ روياند. که در اين آيه، رويش گياهان که از آثار و جلوه‏ هاى عالم طبيعت است، به زمين نسبت داده شده، ولى در آيه ای ديگر، این امر به خدا استناد داده شده؛ زيرا اوست كه استعداد و آمادگى خاصى را براى پرورش تخم گياهان در زمين قرار داده است:
«وَ انْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَانْبَتْنا فيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَريمٍ»؛[4]
و ما از آسمان آب را فرو فرستاديم، پس از انواع گياهان پر فايده در زمين رويانيديم.

3) یکی از اسباب معنوی نزول رحمت و برکات الهی ذات پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت طاهرینش(علیهم السلام) می باشند؛ همچنان که قرآن کریم طلب استغفار آنحضرت را سبب شمولیت مغفرت خویش نسبت به گناهکاران دانسته و می فرماید:«وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً»؛[5]و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند، پيش تو مى‏ آمدند و از خدا آمرزش مى‏ خواستند و پيامبر [نيز] براى آنان طلب آمرزش مى‏كرد، قطعاً خدا را توبه ‏پذيرِ مهربان مى‏ يافتند.

انسان ظالم هرچند که خود مستقلا می تواند از خدای متعال طلب بخشش نماید؛ اما در این آیه خدای متعال ضمیمه ای تاثیر گذار را بیان فرموده و آن استغفار نبی اکرم(صلی الله علیه وآله) برای شخص گناهکار است که با این طلب بخشش موانع موجود در راه بخشش او بر طرف می گردد و شخص عاصی با این عملکرد راهی برای تقرب به سوی خدای متعال برگزیده است؛ همچنان که قران کریم می فرماید:«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون»؛[6] اى اهل ايمان! از خدا پروا كنيد و دست‏ آويز و وسيله‏ اى [از ايمان، عمل صالح و آبروى مقرّبان درگاهش‏] براى تقرّب به سوى او بجوييد و در راه او جهاد كنيد تا رستگار شويد.

4) در آثار قطعی موارد متعددی از توسل به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) رسیده است. یکی از روایات حاکی از سنت، روایت صحیح عثمان بن حنیف می باشد. حاکم نیشابوری و دیگران به سندخویش از این صحابی روایت می کنند:

«عَنْ عُثْمَانَ بْنِ حُنَيْفٍ، أَنَّ رَجُلًا ضَرِيرًا أَتَى النَّبِيَّ(صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآله وَ سَلَّمَ) فَقَالَ: ادْعُ اللَّهَ أَنْ يُعَافِيَنِي. فَقَالَ: «إِنْ شِئْتَ أَخَّرْتَ ذَلِكَ وَهُوَ خَيْرٌ، وَإِنْ شِئْتَ دَعَوْتُ» . قَالَ: فَادْعُهُ. قَالَ: فَأَمَرَهُ أَنْ يَتَوَضَّأَ فَيُحْسِنَ وُضُوءَهُ، وَيُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ وَيَدْعُوَ بِهَذَا الدُّعَاءِ فَيَقُولُ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ، وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ، يَا مُحَمَّدُ إِنِّي تَوَجَّهْتُ بِكَ إِلَى رَبِّي فِي حَاجَتِي هَذِهِ فَتُقْضَى لِي، اللَّهُمَّ شَفِّعْهُ فِيَّ وَشَفِّعْنِي فِيهِ»؛[7]مرد نابينائی حضور پيامبراکرم(صلی الله علیه وآله) آمد، و گفت از خداوند بخواه به من عافيت بخشد، پيامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)فرمودند: اگر مايل هستی دعا کنم، و اگر مايل هستی صبر کن که اين بهتر است، مرد نابينا گفت، دعا بفرمائيد. حضرت به او دستور دادند که وضو بگيرد و در وضوی خود دقت کند و دو رکعت نماز بگزارد و اين چنين دعا کند: پروردگارا من از تو درخواست مي ‏کنم و به وسيله پيامبرت محمد(صلی الله علیه وآله)، پيامبر رحمت به تو متوجه مي‏ شوم، اي محمد من درباره حاجتم به وسيله تو به خدايم متوجه مي‏ شوم تا حاجتم برآورده شود، پروردگارا شفاعت او را درباره من بپذير... عثمان ابن حنيف مي گويد: ما در محضر رسول خدا(صلَّي اللّه عليه و آله)بوديم، طولي نکشيد که اين پيرمرد بر ما وارد شد، گويي اصلاً نابينا نبوده است». [8]

آنچه در این روایت قابل توجه است آن است که شخص نابینا قطعا بارها از خدای متعال برای شفای خود دعا نموده بود؛ اما در نهایت به محضر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مشرف می گردد و از آنحضرت طلب دعا می نمایند که آنحضرت نیز به وی دستور می دهند بعد از نماز آنحضرت را مورد خطاب قرار داده تا به حاجت خویش برسد.

نتیجه گیری:
بدیهی است که انسان مومنی که در سختی ها قرار گرفته، حاجت و گشایش امر خویش را تنها از خدای متعال درخواست می کند؛ اما با این حال این توجه توحیدی منافاتی با قرار دادن اولیای الهی به عنوان واسطه ی فیض ندارد؛ بلکه بر اساس آیات و روایات چنین امری مطلوب بوده و شخص زودتر به مقصود خویش نائل می گردد.

موفق باشید.


[/HR] [1] .هود(11)،56.

[2] . الشعراء(26)،78-82.

[3] .الحج(22)، 5.

[4] . لقمان(31)،10.

[5] .النساء(4)،64.

[6] . المائده(5)،35.

[7] . المستدرك على الصحيحين، أبو عبد الله الحاكم النيسابوري المعروف بابن البيع (المتوفى: 405هـ)،ج1، ص707،ح: 1180، 1909،1929،1930، دار الكتب العلمية – بيروت.

[8] . قَالَ عُثْمَانُ: فَوَاللَّهِ مَا تَفَرَّقْنَا، وَلَا طَالَ بِنَا الْحَدِيثُ حَتَّى دَخَلَ الرَّجُلُ وَكَأَنَّهُ لَمْ يَكُنْ بِهِ ضُرٌّ قَطُّ.

عبدالرحمان البیلاوی;739339 نوشت:
فرض کنید فردی دچار مشکل بسیار حادی شده است و نیازمند کمک است و سایر انسانها نمیتوانند به او کمک کنند

اگر آن فرد فقط از خدا کمک بخواد و از او طلب یاری کند چه اشکالی دارد؟

هیچ اشکالی ندارد!

عبدالرحمان البیلاوی;739339 نوشت:
چه کسی از خدا قویتر است؟
چه کسی از خدا مهربانتر است؟
و چه کسی از خدا نسبت به احوال بنده آشناتراست ؟
و چه کسی از خدا نزدیکتر به بنده است؟

هیچکس!

عبدالرحمان البیلاوی;739339 نوشت:
پس چرا بنده باید از طریق واسط کمک بخواهد؟

چرا خداوند در این آیه شریفه از پیامبرش می خواهد برای مردم استغفار بفرماید مگر خود خدا مستقلا نمی تواند

مردم را ببخشد، چه کسی از خدا بخشنده تر است؟

"فاعف عنهم واستغفر لهم"ای پیامبر مردم را عفو کن و برای آنها آمرزش بخواه.

سلام علیکم و رحمه الله

تشکر از زحمات شما که برای آگاهی مردم زحمت می کشید.

موضوع یعقوب و فرزندانش همچنین رسول ص و آمدن مردم نزد او و طلب دعا خوب این ها که در قید حیات بودند.

سوال من این است چرا جای جای قرآن من دون الله آمده است یا مع الله آمده و گفته غیر خدا را پرستش نکنید یا غیر خدا را نخوانید؟

golsum;742642 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

تشکر از زحمات شما که برای آگاهی مردم زحمت می کشید.

موضوع یعقوب و فرزندانش همچنین رسول ص و آمدن مردم نزد او و طلب دعا خوب این ها که در قید حیات بودند.

سوال من این است چرا جای جای قرآن من دون الله آمده است یا مع الله آمده و گفته غیر خدا را پرستش نکنید یا غیر خدا را نخوانید؟

هو الله لا اله الّا هو

با سلام و عرض ادب خواهرم

پاسخ شما در سؤالتان است"من دون الله" یعنی کسی غیر خدا

"مع الله" یعنی همراه و شریک خدا.

در این دو عبارت شرک نفی شده است،چرا که در منطق دین

مؤثری در همه ی عوالم وجود جز خداوند نیست:

"وَإِن يَمْسَسْكَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ كَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلاَ رَآدَّ لِفَضْلِهِ..."

اگر خداوند برای شما آسیب و ضرری بخواهد هیچکس نمی تواند آن را بر طرف کند

و اگر خیر و خوبی بخواهد هیچکس نمی تواند مانع آن بشود.

اگر تیغ عالم بجنبد زجای// نبرد رگی تا نخواهد خدای

این اعتقاد باید در اندیشه و عمل انسان وجود داشته باشد.

اما یک وقتهایی خداوند می فرماید:

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛»

ای مؤمنان، پرهیزگار باشید و به سوی خدای بزرگ، وسیله فراهم سازید و در راه او مبارزه کنید،

باشد که رستگار گردید.

و یا در جای دیگر در بحث شفاعت می فرماید:

مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ (بقره: 255) چه كسى مى‏تواند جز به اذن خدا شفاعت نمايد؟

و وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ(سبأ 23)

شفاعت جز براى كسانى كه خدا اجازه دهد سودى ندارد.

از جمع این آیات و نظائر آن می توان نتیجه گرفت که توسل به بعضی وسائط توسل به خداست

چرا که ما آن وسایط را مستقل در تاثیر ندانسته و اثر آنان را در راستای اراده حق و فرمان خود خدا

می دانیم.

سلام علیکم و رحمه الله

«وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لاَ يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ» سوره نحل آيات 21 و 20

(معبودهايى را که غير از الله را مى‏خوانند، چيزى را خلق نمى‏کنند؛ بلکه خودشان هم مخلوقند! آنها مردگانى هستند ؛که زنده نیستند و حتی در باره خودشان هم نمى‏دانند که در چه زمانى و کی دوباره زنده میشوند)

در این آیه الله میگوید: آن کسانی را غیر از الله (علی را... حسین را ) که میخوانید چیزی را خلق نکردند و خود مخلوقند و دنباله اش میگوید: مرده اند

اما الله چون میدانسته عده ای میگویند بله مرده اند اما ......... و پشت این (اما)میگوید که از هر زنده ای زنده ترند
.

پس الله تاکید میکند، محکم کاری میکند:
مرده های که زنده نیستند

وباز برای محکم کاری بیشتر اضافه میکند:
مرده های که شعور و حس هم ندارند باز میگوید:

از وقت بعثت خود هم خبر ندارند


و باز الله ميفرماید:
(فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا ﴿الجن: ١٨﴾
«هيچ کس را با الله نخوانيد! »
و میفرماید:
«قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ»﴿غافر: ٦٠﴾
پروردگار شما گفته است:
مرا بخوانيد تا دعاى شما را بپذيرم! کسانى که از عبادت من تکبّر مى‏ورزند به زودى با ذلّت وارد دوزخ مى‏شوند.
و میفرماید:

« إنَّ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُكُمْ فَادْعُوهُم ْفَلْيَسْتَجيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ» ﴿الأعراف: ١٩٤﴾
آنهايى را كه غير از خدا مى‏خوانيد، بندگانى همچون خود شما هستند آنها رابخوانيد، و اگر راست مى‏گوييد بايد شما را اجابت كنند.

وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ (بقره 186)
و هنگامى که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو من نزديکم! دعاى دعا کننده را، به هنگامى که مرا مى‏خواند، پاسخ مى‏گويم!

نمیگه مومنین میگه عبادی!


پس دوست محترم با توجه به این آیات چه دلیل دارد خودمان را در شک وارد کنیم . اگر ما بیاییم با این همه شبهات و جنگ و دعوایی که به اهل تسنن و شیعه در بحث وساطت در گرفته فرضا ، فرضا بیاییم از الله بخواهیم مستقیم بدون هیچ حجاب و پرده ای و از عمق وجود فریادش بزنیم با چشمانی اشک آلود بجای اینکه 124 هزار پیامبر و 12 امام و اولیای دیگر را حجاب بین خود و خدا قرار بدیم یک الله واحد بخوانیم آیا اگر این کار را بکنیم روز قیامت خدا .......... چی بگم والله

همیشه این موضوع توی ذهنمه مادر که پسرشو میزنه پسرش قهر میکنه اما باز بعد مدتی میاد تو آغوش مادر با حالتی غمگین و چشمانی گریان (عجیب لحظه ای است)

شاید ده بار مادر پسرشو بزنه اما می بینیم که پسر نمیره تو آغوش خاله باز به طرف مادر بر می گرده

آقا من انبیا امامان اهل بیت اولیا را بخدا دوست دارم راه و روش اونها را همش مطالعه می کنم .

مجبوریم;743284 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

سلام

هیچ اشکالی نداره مستقیم از خدا بخوایم ..:Gol:

اما دقت داشته باشید که توسل هم هیچ اشکالی نداره ..

برادران یوسف در قرآن نوشته که اومدن پیش حضرت یعقوب و گفتن از خدا برای ما آمرزش بخواه ..

و پدرشون بهشون گفتش به زودی از شما آمرزش خواهم خواست .. :Gol:

ممکنه شما تو ذهنتون بگید خب حضرت یعقوب زنده بودن اما اهل بیت ع در دنیا نیستن...

در برابر این سوال باید گفت اول اینکه امامان همه شهید شدن و در قرآن نوشته شهدا زنده ان ...:Gol: ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون ...

دوم اینکه شما که در نماز به پیامبر ص سلام میدهید و قبول دارید که جواب سلام می دهند پس قبول دارید که میفهمند و جواب میدهند..

سوم اینکه نمونه هایی از توسل بعد از فوت پیامبر ص در کتابهایتان آمده است اگر خواستید همراه منبع ذکر خواهم کرد:Gol:

و در آخر واسطه قرار دادن افرادی که به خدا نزدیک هستن میتونه کمک کنه زودتر و بهتر به خواستمون برسیم ..:Gol:

نمونه های توسل زیاد داریم..التماس دعا:Gol:

آيه 64 سوره نساء، شامل توسل بعد از رحلت پيامبر (ص) نيز مي شود:

وَلَوْ أنَّهُمْ إذْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحيماً
[=Calibri]اگر ايشان وقتي به خودشان ظلم كردند نزد تو آيند پس از خداوند طلب بخشايش كنند ورسول خدا هم
براي ايشان طلب بخشايش كند به تحقيق خداوند را توبه پذير وبخشنده خواهند يافت.
:Gol:
[=Calibri]
رفتن به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله براي طلب بخشايش در اين آيه عام است ؛ شامل حيات ايشان و بعد از مرگ ظاهري مي شود . توضیحاتش در پست قبل دادم.:ok::Gol:

كتاب"وفا الوفاء"مي نويسد كه در زمان خليفه دوم، سالي قحطي شد بلال به همراه عده اي از صحابه بر سر قبر پيامبر آمده گفت: (يا رسول الله إستسق لأمتك فإنهم هلكوا) اي رسول خدا از خدايت بخواه براي امتت باران نازل كند كه امت شما در حال هلاك شدن هستند.:Gol:

سمهودي از دانشمند سرشناس اهل سنت مي گويد::Narahat az:

مدد گرفتن و شفاعت خواستن در پيشگاه خداوند از پيامبر(ص) و از مقام و شخصيت او هم پيش از خلقت او مجاز است و هم بعد از تولد و هم بعد از رحلتش و هم در عالم برزخ و هم در روز رستاخيز سپس روايت معروف توسل حضرت آدم(ع) را به پيغمبر(ص) از عمر بن خطاب نقل كرده كه آدم(ع) روي اطلاعي كه از آفرينش پيامبر اسلام(ص) در آينده داشت به پيشگاه خداوند چنين عرض كرد. (يا رب اسيلك بحق محمد لما غفرت لي) از تو تقاضا دارم كه مرا ببخشي.:Gol:

[=Calibri]

اناالعبد;743294 نوشت:
سلام

سلام دوست محترم

ببینید دوست من در مورد زنده بودن بعد موت همه اعتقاد دارند اما مسئله این است که آیا زندگان نظام جنت در این دنیا هستند یا این از نظام ها ، نظام دریایی ها (کشتی ها و زیردریایی ها....) نظام آسمانی ها (هواپیما ودیگر سیارات و کهکشان ها!) یا از نظام زمین (فحشای آمریکا ، داد و فریاد مادر مسلمان در زیر لگد فرزند بی ادبش! و.....) آگاهی دارند . آیا بزرگان و شهدا و 124 هزار نبی و اولیا از این چیزها آگاهی دارند دقت کن آیه گفته عند ربهم یرزقون (نگفته عند قبرهم یرزقون )

بیایید از قرآن جواب را بیابیم

وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ »117/مائده

که از زبان حضرت عیسی (ع) در بارگاه الهی در قیامت اظهار می شود.

جز آنچه مرا بدان فرمان دادی [ چیزی ] به آنان نگفتم [ گفته ام ] که: خدا ، پروردگار من و پروردگار خود را عبادت کنید ، و تا وقتی در میانشان بودم بر آنان گواه بودم پس چون روح مرا گرفتی ، تو خود بر آنان نگهبان بودی ، و تو بر هر چیز گواهی.

همچنین دوست محترم نکته مهم دقت فرمایید که عیسی علیه السلام نمرده و به آسمان برده شده است از دیدگاه مسلیمن.

و حضرت عیسی که آخر زمان میاد درست همانند حضرت عیسی زمان گذشته است و قدرتهای جدیدی را کسب نکرده اند( اعم از تصرف در آسمانها و زمین و دریاها...!) ما که چیزی نشنیده ایم.

موضوع بعدی که سلام دادن به پیامبر است سلام دادن بر پیامبر صلی الله علیه و سلم ببین دوست من بنده نه عالم هستم و نه چیزی فقط یک دانشجو هستم اینو میگم سلام دادن دلیل نمیشه که باید نبی صلی الله علیه و سلم در جا بشنوه و جواب سلام تک تک میلیارد مسلمان را بده! بذار به دیگه شکلی بگم

دقت کنید که پیامبر امام هست و اصحاب او پشت سرش نماز می خوانند اصحاب در تشهد به السلام علیک می رسند ما نمی توانیم بگوییم که پیامبری که خود در نماز است در آن لحظه صدای قلب اصحاب بشنوه و ....!

یا اینکه بالفرض مثال حضرت علی در حال نماز هست و به تشهد رسیده اومدیم در این لحظه پیامبر صلی الله علیه و سلم خواب باشه آیا اگر حضرت علی بگوید السلام علیک ایهاالنبی ..... آیا باید چی بگم والله !!!

امامی که خود بوده تابع دین / اکنون گشته اصل دین و آیین

البته باز هم می گویم محبت اهل بیت و انبیا و اولیا چیزی مهم تر از ضروری است .

بنده قصدی ندارم اما بعضی ها الکی جدل می کنند و بذور راه انتخاب کرده ی کج خود را می خواهند راست نشان دهند و بحث می کنند اما بنده وقت....

مجبوریم;743284 نوشت:
چی بگم والله

سلام علیکم

بگوئید لطفا پس این "لمن اذن له" چه کسانی هستند؟

وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ(سبأ 23)

سلام مجدد

مجبوریم;743332 نوشت:
دقت کن آیه گفته عند ربهم یرزقون (نگفته عند قبرهم یرزقون )

جسارتا این چه توجیهی ست دیگر؟ مقایسه این دو اصلا به متن اصلی که بهش اشاره نمودم صدمه نمیزنه و به قوتش باقیست دوباره تکرار میکنم::Narahat az:

در قرآن گفته مرده مپندارید بلکه زنده هستند !!!!وقتی گفته زنده هستند پس یعنی بر این دنیا آگاه هستند .. دوم اینکه ما هم الان در نزد پروردگار هستیم ..

نکنه نعوذبالله خدا رو در جای دوری فرض کردید؟ عالم محضر خداست:Gol:

مجبوریم;743332 نوشت:
حضرت عیسی (ع) در بارگاه الهی در قیامت اظهار می شود.

جز آنچه مرا بدان فرمان دادی [ چیزی ] به آنان نگفتم [ گفته ام ] که: خدا ، پروردگار من و پروردگار خود را عبادت کنید ، و تا وقتی در میانشان بودم بر آنان گواه بودم پس چون روح مرا گرفتی ، تو خود بر آنان نگهبان بودی ، و تو بر هر چیز گواهی.

مبنده آیه ی برادران یوسف رو گذاشتم .. نمونه ی توسل ..

و در آخر باز هم این آیات رو که در مورد توسله رد شدید و اهمیت ندادید :

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَوَابْتَغُواْ إِلَيهِ
الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ



اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از خدا بترسيد و [براى تقرب‏] به سوى او وسيله بجوييد و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.

وَلَوْ أنَّهُمْ إذْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحيماً

[=Calibri]اگر ايشان وقتي به خودشان ظلم كردند نزد تو آيند پس از خداوند طلب بخشايش كنند ورسول خدا هم
براي ايشان طلب بخشايش كند به تحقيق خداوند را توبه پذير وبخشنده خواهند يافت.

و آیه ای که برادران یوسف به پدر متوسل شدند .. (چرا حضرت یعقوب به فرزندانش نفرمود:
از من نخواهید که بین شما و خدا واسطه شوم زیرا چنین کاری شرک است و شما خودتان باید از خداوند طلب مغفرت کنید زیرا او از رگ گردن به شما نزدیک تر است ؟!!!)

در ضمن در کتابهای خودتان نوشته و در پست قبل آوردم توسلاتی که بعد از دنیا رفتن پیامبر شده رو .....

آیه قرآن به ما دستور می دهد:

"ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما" ( احزاب - ۵۶)
خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى‏فرستد؛ اى کسانى که ايمان آورده‏ايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و کاملاً تسليم باشيد.


سوال :
۱. اگر پیامبر بعد از وفاتش صدای ما را نمی شنود چرا خداوند دستور داده است که بر او درود بفرستیم؟!!
۲. طبق آیه قرآن جواب سلام واجب است و حال سوال این است که آیا پیامبر اسلام بعد از وفاتش جواب سلام مسلمین که در نماز به او سلام می کنند را نمی دهد ؟!!

همه مسلمانان چه سنی و چه شیعه در هنگام دفن مردگان خود براي آنان «تلقين» مي‌خوانند و عقائد حقه را به آن‌ها تلقين مي‌كنند كه اگر نكير و منكر از شما از خدايتان ، پيامبر و امامتان سؤال كرد ، اين جواب‌ها را بدهيد و به خود هراس راه ندهيد.
اگر مردگان صداي زنده‌ها را نمي‌شنوند‌، چرا تلقين مي‌خوانيم؟ آيا در اين صورت تلقين كردن كاري بيهوده و عبث نيست؟

در صحیح مسلم از ابو سعید خدری و ابو هریره از شخص پیامبر(ص) سؤال شده است که فرمود: «لَقِّنُوا مَوتَاکُم لَا اِلَهَ اِلَّا الله؛ مردگان خود را تلقین لا اله الا الله کنید.»


اگر شنيده شدن صدا توسط مردگان محال باشد ، نه سلام و نه غير سلام را نمي‌شنوند ، و اگر ممكن باشد بشنوند ، همانطور كه سلام را خدا به آنها مي‌رساند ، مي‌تواند بقيه سخن‌ها را نيز برساند (همانطور كه رسول خدا -ص-) نيز به مردم ياد داده است كه به قبرستان بروند و به مردگان سلام كنند و با آنها سخن بگويند .


در نهج البلاغه نیز مى خوانیم به هنگامى كه امام على(علیه السلام ) از صفین باز مى گشت در كنار قبرستانى كه پشت دیوار شهر كوفه قرار داشت رسید، آنها را مخاطب ساخته، سخنانى در ناپایدارى دنیا به آنها گفت، سپس فرمود: این خبرى است كه نزد ما است، نزد شما چه خبر؟ بعد افزود: اما لو اذن لهم فى الكلام لاخبروكم ان خیر الزاد التقوى: اگر به آنها اجازه سخن گفتن داده شود به شما خبر مى دهند كه بهترین زاد و توشه آخرت تقوا است .

این خود دلیل بر آن است كه آنها سخنان را مى شنوند و قادر بر پاسخگویى هستند اما اجازه ندارند. همه این تعبیرات اشاره به حیات برزخى انسانها است

مجبوریم;743332 نوشت:
موضوع بعدی که سلام دادن به پیامبر است

از ابو هریره روایت است كه پیامبر فرمودند:

قالَ رَسُولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم: « لا تَجْعلُوا قَبْرِی عِیدا، وَصلُّوا عَلَی، فَإنَّ صَلاتَكُمْ تَبْلُغُنی حیْثُ كُنْتُمْ » رواهُ أبو داود بإسناد صحیح

رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: قبر مرا عید (طوافگاه) نگردانید و برمن درود فرستید، زیرا هر جائی که باشید، درود شما بمن می رسد.

البته من اصراری ندارم شما بپذیرید حرفم رو .. حرف زده میشه دیگه هرکس خودش باید نتیجه گیزی کنه .

ان شاءالله خدا همه ما رو به راه راست و راه هدایت حقیقی رهنمون کند .. التماس دعا:Gol:

صدرا;741847 نوشت:
با سلام و عرض ادب

1) بدیهی است که خالق و مدبر مخلوقات تنها ذات مقدس الهی بوده و همه ی مخلوقات همه ی هستی و شئون زندگی خود را از او دریافت نموده و اوست که برآورده کننده ی همه ی حاجات و نیازهای آنها می باشد و انسان موحد نیز می داند که هر چه دارد از اوست و باید از او طلب حاجت نماید؛ همچنان که قرآن کریم از زبان هود(علیه السلام) می فرماید:«إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيم»؛[1] در حقيقت، من بر خدا، پروردگار خودم و پروردگار شما توكّل كردم. هيچ جنبنده ‏اى نيست مگر اينكه او مهار هستى ‏اش را در دست دارد. به راستى پروردگار من بر راه راست است.

و همچنان که از زبان ابراهیم(علیه السلام) می فرماید:«الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ؛ وَ الَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَ يَسْقِينِ؛ وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ؛ وَ الَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ؛ وَ الَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ»؛[2] آن كس كه مرا آفريده و همو راهنماييم مى‏ كند؛ و آن كس كه او به من خوراك مى ‏دهد و سيرابم مى‏ گرداند؛ و چون بيمار شوم او مرا درمان مى‏ بخشد؛ و آن كس كه مرا مى ‏ميراند و سپس زنده ‏ام مى ‏گرداند؛ و آن كس كه اميد دارم روز پاداش، گناهم را بر من ببخشايد.

2) شخص موحد معتقد است سراسر جهان فعل خداست و تمام كارها، حركت‏ها، تأثير و تأثّرها به ذات پاك او منتهى مى‏ شود و تمامى مخلوقات الهى در كارهاى خودشان به ذات الهى نيازمند مى‏ باشند؛ اما با این حال اعتقاد به«توحيد افعالى» به اين معنا نيست كه خداوند به ‏طور مستقيم و بدون واسطه ی سبب و علّتى، پديده ‏اى ايجاد كند و خود جانشين تمام علل و اسباب گردد؛ بلكه بدين معناست كه خداوند از طريق آفريدن اسباب و علل مادّى و غير مادّى، به اشيا هستى مى ‏بخشد و او تنها خالق اصيل، مستقل و قايم به ذات است و علّيت و تأثير غير او پيوسته به اذن و فيض مستمرّ او صورت مى‏ گيرد. قرآن كريم تأثيرگذارى بعضى از پديده ‏هاى طبيعى را مورد اشاره قرار داده و مى‏ فرمايد:«وَ تَرَى الْارْضَ هامِدَةً فَاذا انْزَلْنا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ انْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهيجٍ»؛[3]زمين را خشك و مرده مى‏ بينى، پس آنگاه كه باران بر آن فرو فرستاديم، حركت مى ‏كند و مى ‏رويد و انواع گياهان زيبا و نشاط آور مى‏ روياند. که در اين آيه، رويش گياهان که از آثار و جلوه‏ هاى عالم طبيعت است، به زمين نسبت داده شده، ولى در آيه ای ديگر، این امر به خدا استناد داده شده؛ زيرا اوست كه استعداد و آمادگى خاصى را براى پرورش تخم گياهان در زمين قرار داده است:
«وَ انْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَانْبَتْنا فيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَريمٍ»؛[4]و ما از آسمان آب را فرو فرستاديم، پس از انواع گياهان پر فايده در زمين رويانيديم.

3) یکی از اسباب معنوی نزول رحمت و برکات الهی ذات پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت طاهرینش(علیهم السلام) می باشند؛ همچنان که قرآن کریم طلب استغفار آنحضرت را سبب شمولیت مغفرت خویش نسبت به گناهکاران دانسته و می فرماید:«وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً»؛[5]و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند، پيش تو مى‏ آمدند و از خدا آمرزش مى‏ خواستند و پيامبر [نيز] براى آنان طلب آمرزش مى‏كرد، قطعاً خدا را توبه ‏پذيرِ مهربان مى‏ يافتند.

انسان ظالم هرچند که خود مستقلا می تواند از خدای متعال طلب بخشش نماید؛ اما در این آیه خدای متعال ضمیمه ای تاثیر گذار را بیان فرموده و آن استغفار نبی اکرم(صلی الله علیه وآله) برای شخص گناهکار است که با این طلب بخشش موانع موجود در راه بخشش او بر طرف می گردد و شخص عاصی با این عملکرد راهی برای تقرب به سوی خدای متعال برگزیده است؛ همچنان که قران کریم می فرماید:«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون»؛[6] اى اهل ايمان! از خدا پروا كنيد و دست‏ آويز و وسيله‏ اى [از ايمان، عمل صالح و آبروى مقرّبان درگاهش‏] براى تقرّب به سوى او بجوييد و در راه او جهاد كنيد تا رستگار شويد.

4) در آثار قطعی موارد متعددی از توسل به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) رسیده است. یکی از روایات حاکی از سنت، روایت صحیح عثمان بن حنیف می باشد. حاکم نیشابوری و دیگران به سندخویش از این صحابی روایت می کنند:

«عَنْ عُثْمَانَ بْنِ حُنَيْفٍ، أَنَّ رَجُلًا ضَرِيرًا أَتَى النَّبِيَّ(صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآله وَ سَلَّمَ) فَقَالَ: ادْعُ اللَّهَ أَنْ يُعَافِيَنِي. فَقَالَ: «إِنْ شِئْتَ أَخَّرْتَ ذَلِكَ وَهُوَ خَيْرٌ، وَإِنْ شِئْتَ دَعَوْتُ» . قَالَ: فَادْعُهُ. قَالَ: فَأَمَرَهُ أَنْ يَتَوَضَّأَ فَيُحْسِنَ وُضُوءَهُ، وَيُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ وَيَدْعُوَ بِهَذَا الدُّعَاءِ فَيَقُولُ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ، وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ، يَا مُحَمَّدُ إِنِّي تَوَجَّهْتُ بِكَ إِلَى رَبِّي فِي حَاجَتِي هَذِهِ فَتُقْضَى لِي، اللَّهُمَّ شَفِّعْهُ فِيَّ وَشَفِّعْنِي فِيهِ»؛[7]مرد نابينائی حضور پيامبراکرم(صلی الله علیه وآله) آمد، و گفت از خداوند بخواه به من عافيت بخشد، پيامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)فرمودند: اگر مايل هستی دعا کنم، و اگر مايل هستی صبر کن که اين بهتر است، مرد نابينا گفت، دعا بفرمائيد. حضرت به او دستور دادند که وضو بگيرد و در وضوی خود دقت کند و دو رکعت نماز بگزارد و اين چنين دعا کند: پروردگارا من از تو درخواست مي ‏کنم و به وسيله پيامبرت محمد(صلی الله علیه وآله)، پيامبر رحمت به تو متوجه مي‏ شوم، اي محمد من درباره حاجتم به وسيله تو به خدايم متوجه مي‏ شوم تا حاجتم برآورده شود، پروردگارا شفاعت او را درباره من بپذير... عثمان ابن حنيف مي گويد: ما در محضر رسول خدا(صلَّي اللّه عليه و آله)بوديم، طولي نکشيد که اين پيرمرد بر ما وارد شد، گويي اصلاً نابينا نبوده است». [8]

آنچه در این روایت قابل توجه است آن است که شخص نابینا قطعا بارها از خدای متعال برای شفای خود دعا نموده بود؛ اما در نهایت به محضر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مشرف می گردد و از آنحضرت طلب دعا می نمایند که آنحضرت نیز به وی دستور می دهند بعد از نماز آنحضرت را مورد خطاب قرار داده تا به حاجت خویش برسد.

نتیجه گیری:
بدیهی است که انسان مومنی که در سختی ها قرار گرفته، حاجت و گشایش امر خویش را تنها از خدای متعال درخواست می کند؛ اما با این حال این توجه توحیدی منافاتی با قرار دادن اولیای الهی به عنوان واسطه ی فیض ندارد؛ بلکه بر اساس آیات و روایات چنین امری مطلوب بوده و شخص زودتر به مقصود خویش نائل می گردد.

باسلام و عرض ادب

مطالب فوق چطور با ایه زیر قابل جمع می باشد

«وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لاَ يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ» سوره نحل آيات 21 و 20

(معبودهايى را که غير از الله را مى‏خوانند، چيزى را خلق نمى‏کنند؛ بلکه خودشان هم مخلوقند! آنها مردگانى هستند ؛که زنده نیستند و حتی در باره خودشان هم نمى‏دانند که در چه زمانى و کی دوباره زنده میشوند)

همچنین بنا به گفته دوستمون چرا در قران امده من دون الله را نخوانید

همچنین ایه زیر

(فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا ﴿الجن: ١٨﴾
«هيچ کس را با الله نخوانيد! »

سلام علیکم

نمیدانم آنهائی که چنین شک و شبهه ای را اشاعه داده اند , خودشان شهادتین گفته اند یا نه . آیا مع الله احد دیگری را در شهادتین نام برده اند یا نه.

آن احد دیگر دون الله بوده یا نه ؟
جواب این سوال را بایست بدانند والا مسلم نشده اند و طبق این قاعده که در بوق کرده اند , مشرکند .

مجبوریم;743284 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

«وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لاَ يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ» سوره نحل آيات 21 و 20

(معبودهايى را که غير از الله را مى‏خوانند، چيزى را خلق نمى‏کنند؛ بلکه خودشان هم مخلوقند! آنها مردگانى هستند ؛که زنده نیستند و حتی در باره خودشان هم نمى‏دانند که در چه زمانى و کی دوباره زنده میشوند)

در این آیه الله میگوید: آن کسانی را غیر از الله (علی را... حسین را ) که میخوانید چیزی را خلق نکردند و خود مخلوقند

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

کاربر گرامی شما مطالبی نگاشتید که لازم دیدم نکاتی را به شما عرض کنم:

1-شما ترجمه و برداشت خود را دقیقا به قرآن کریم تحمیل کردید(عمدا یا سهوا) چرا؟ چون:

شما در ترجمه گفتید:(( معبودهايى را که غير از الله را مى‏خوانند،)) (دقت بفرمایید نگاشتید معبود هایی) و سپس در خط بعد گفتید:((
در این آیه الله میگوید: آن کسانی را غیر از الله (علی را... حسین را ) که میخوانید))

حال میشود بفرمایید که علی و حسین و غیره را از کجا آوردید؟ چون مقصود از آیه خدا گرفتن موجودات دیگر است نه توسل و ...

حالا میشود بفرمایید کدام فرقه و مذهب اسلامی است(اعم از شیعه و سنی) که اهل بیت علیهم السلام را خدا و معبود خود بداند؟؟؟؟؟؟؟!!!

پس اشکال و ایراد شما اساسا ربطی به آیه ندارد و عملا تحمیل به قرآن کریم است!

ادامه...

اناالعبد;743358 نوشت:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَوَابْتَغُواْ إِلَيهِ
الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

اناالعبد;743358 نوشت:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَوَابْتَغُواْ إِلَيهِ
الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

سلام دوست محترم

کلمه وسيله يکبار ديگر هم در سوره اسراء آيه ٥٧ آمده و در آيه اينطور نوشته :
«قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَلا تَحْوِيلاً * أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُوراً»(اسراء: 56- 57).
اين آيه لقمه را جويده و در دهانم گذاشته بود! آيه واضح ميگفت:

(اى محمد) بگو بخوانيد به جز الله آنانى را که گمان ميکنيد (کاره اى هستند) پس نمى توانند ضررى را از شما دفع کنند نه حال شما را عوض کنند، آنانيکه شما مى خوانيد آنها خود شان دنبال وسيله ميگردند هر کدام که مقرب تر باشد [بيشتر دنبال وسيله اند] آنها خود شان اميدوار به رحمت رب هستند و از عذا ب رب مى ترسند.

دوم اینکه آیه ی سوره مائده بعد از وسیله جهاد را آورده و

که در این مورد آیاتی دیگر است که وسیله را تشریح کرده و بعد هم جهاد را آورده است

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَافْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿٧٧﴾

وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاکُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ وَفِی هَذَا لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیدًا عَلَیْکُمْ وَتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ ﴿٧٨﴾ سوره اسراء

بجای اتَّقُواْ اللّهَوَابْتَغُواْ إِلَيهِ آن را تشریح کرده است

اگه میگفت وسیله را بخوانید حالا اونم 10 درصدی خبر شما درست بود ولی گفته بجویید.


**گلشن**;743437 نوشت:
باسلام و عرض ادب

مطالب فوق چطور با ایه زیر قابل جمع می باشد

«وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لاَ يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ» سوره نحل آيات 21 و 20

(معبودهايى را که غير از الله را مى‏خوانند، چيزى را خلق نمى‏کنند؛ بلکه خودشان هم مخلوقند! آنها مردگانى هستند ؛که زنده نیستند و حتی در باره خودشان هم نمى‏دانند که در چه زمانى و کی دوباره زنده میشوند)

سلام این آیه در مورد بت ها هستش .. شما به اول ترجمتون دقت کنین .. نوشتین معبودهایی که غیر از الله میخوانید .. این آیه راجع به توسل نیست:Gol:

**گلشن**;743437 نوشت:
(فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا ﴿الجن: ١٨﴾
«هيچ کس را با الله نخوانيد! »

اینجا هم منظورش شریک قرار دادن برای خداست .. یعنی کسی رو همرده با خدا دونستن ..

اما توسل و وسیله قرار دادن به این معنیه که امامان واسطه ی ما پیش خدا بشوند ... ما نعوذ بالله اهل بیت ع رو همردیف با خدا نمیدونیم بلکه میگیم باذن الله میتونن

شفاعتت کنن:Gol:

مجبوریم;743284 نوشت:
سلام
سلام به شما برادر گرامی

مجبوریم;743284 نوشت:
شاید ده بار مادر پسرشو بزنه اما می بینیم که پسر نمیره تو آغوش خاله باز به طرف مادر بر می گرده
اما اگر این موضوع بین پدر و پسر باشه ، خواهید دید که همیشه پسر نمیتونه مستقیم پیش پدر بره ، بلکه گاهی باید مادر رو واسطه قرار بده تا پیش پدر شفاعتش کنه

و یک سؤال هم از شما دارم. فرمودید:

مجبوریم;743484 نوشت:
کلمه وسيله يکبار ديگر هم در سوره اسراء آيه ٥٧ آمده و در آيه اينطور نوشته :
«قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَلا تَحْوِيلاً * أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُوراً»(اسراء: 56- 57).
اين آيه لقمه را جويده و در دهانم گذاشته بود! آيه واضح ميگفت:

(اى محمد) بگو بخوانيد به جز الله آنانى را که گمان ميکنيد (کاره اى هستند) پس نمى توانند ضررى را از شما دفع کنند نه حال شما را عوض کنند، آنانى که شما مى خوانيد آنها خودشان دنبال وسيله ميگردند. هر کدام که مقرب تر باشد [بيشتر دنبال وسيله اند] آنها خود شان اميدوار به رحمت رب هستند و از عذا ب رب مى ترسند

این آیه و مفهومی که در بیان شما برای این آیه وجود داره ، فقط به زمان مرگ این افراد برمیگرده ، یا اینکه این آیه در حیات دنیوی این افراد هم موضوعیت داره؟

به عبارت بهتر:
آیا فقط بعد از مرگشون نباید اونها رو وسیله قرار بدیم ، یا وقتی زنده هستند هم نباید اونها رو وسیله قرار داد؟

مجبوریم;743484 نوشت:
سلام دوست محترم

سلام

لطفا برای تمام مطالبی که نوشتم جواب بدید:ok::Gol: .. 34 خط نوشتم اما فقط همون آیه ی اول چون براش جواب داشتید رو همونو فقط نوشتید ...:Gol:البته در آخر همین پست جواب پست آخرتونو مینویسم..

پس دوباره صحبتهای قبلمو میگذارم :

اناالعبد;743358 نوشت:
وَلَوْ أنَّهُمْ إذْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحيماً

اگر ايشان وقتي به خودشان ظلم كردند نزد تو آيند پس از خداوند طلب بخشايش كنند ورسول خدا هم
براي ايشان طلب بخشايش كند به تحقيق خداوند را توبه پذير وبخشنده خواهند يافت.

و آیه ای که برادران یوسف به پدر متوسل شدند .. (چرا حضرت یعقوب به فرزندانش نفرمود:
از من نخواهید که بین شما و خدا واسطه شوم زیرا چنین کاری شرک است و شما خودتان باید از خداوند طلب مغفرت کنید زیرا او از رگ گردن به شما نزدیک تر است ؟!!!)

در ضمن در کتابهای خودتان نوشته و در پست قبل آوردم توسلاتی که بعد از دنیا رفتن پیامبر شده رو .....

آیه قرآن به ما دستور می دهد:
"ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما" ( احزاب - ۵۶)
خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى‏فرستد؛ اى کسانى که ايمان آورده‏ايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و کاملاً تسليم باشيد.

سوال :
۱. اگر پیامبر بعد از وفاتش صدای ما را نمی شنود چرا خداوند دستور داده است که بر او درود بفرستیم؟!!
۲. طبق آیه قرآن جواب سلام واجب است و حال سوال این است که آیا پیامبر اسلام بعد از وفاتش جواب سلام مسلمین که در نماز به او سلام می کنند را نمی دهد ؟!!

همه مسلمانان چه سنی و چه شیعه در هنگام دفن مردگان خود براي آنان «تلقين» مي‌خوانند و عقائد حقه را به آن‌ها تلقين مي‌كنند كه اگر نكير و منكر از شما از خدايتان ، پيامبر و امامتان سؤال كرد ، اين جواب‌ها را بدهيد و به خود هراس راه ندهيد.
اگر مردگان صداي زنده‌ها را نمي‌شنوند‌، چرا تلقين مي‌خوانيم؟ آيا در اين صورت تلقين كردن كاري بيهوده و عبث نيست؟

در صحیح مسلم از ابو سعید خدری و ابو هریره از شخص پیامبر(ص) سؤال شده است که فرمود: «لَقِّنُوا مَوتَاکُم لَا اِلَهَ اِلَّا الله؛ مردگان خود را تلقین لا اله الا الله کنید.»

اگر شنيده شدن صدا توسط مردگان محال باشد ، نه سلام و نه غير سلام را نمي‌شنوند ، و اگر ممكن باشد بشنوند ، همانطور كه سلام را خدا به آنها مي‌رساند ، مي‌تواند بقيه سخن‌ها را نيز برساند (همانطور كه رسول خدا -ص-) نيز به مردم ياد داده است كه به قبرستان بروند و به مردگان سلام كنند و با آنها سخن بگويند .

در نهج البلاغه نیز مى خوانیم به هنگامى كه امام على(علیه السلام ) از صفین باز مى گشت در كنار قبرستانى كه پشت دیوار شهر كوفه قرار داشت رسید، آنها را مخاطب ساخته، سخنانى در ناپایدارى دنیا به آنها گفت، سپس فرمود: این خبرى است كه نزد ما است، نزد شما چه خبر؟ بعد افزود: اما لو اذن لهم فى الكلام لاخبروكم ان خیر الزاد التقوى: اگر به آنها اجازه سخن گفتن داده شود به شما خبر مى دهند كه بهترین زاد و توشه آخرت تقوا است .

این خود دلیل بر آن است كه آنها سخنان را مى شنوند و قادر بر پاسخگویى هستند اما اجازه ندارند. همه این تعبیرات اشاره به حیات برزخى انسانها است

نقل قول نوشته اصلی توسط مجبوریم نمایش پست ها
موضوع بعدی که سلام دادن به پیامبر است
از ابو هریره روایت است كه پیامبر فرمودند:

قالَ رَسُولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم: « لا تَجْعلُوا قَبْرِی عِیدا، وَصلُّوا عَلَی، فَإنَّ صَلاتَكُمْ تَبْلُغُنی حیْثُ كُنْتُمْ » رواهُ أبو داود بإسناد صحیح

رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: قبر مرا عید (طوافگاه) نگردانید و برمن درود فرستید، زیرا هر جائی که باشید، درود شما بمن می رسد.

خب راجع به پست آخرتون:

مجبوریم;743484 نوشت:
(اى محمد) بگو بخوانيد به جز الله آنانى را که گمان ميکنيد (کاره اى هستند) پس نمى توانند ضررى را از شما دفع کنند نه حال شما را عوض کنند،

دوست عزیز به معنای آیه چرا دقت نمیکنید؟؟!
(بگو بخوانید جز الله ) ما کسی رو جز الله نمیخوانیم .. ما کسی رو واسطه قرار میدیم پیش الله .. و ما معتقدیم هر چه اهل بیت دارند باذن الله هستش ...:Gol:

مجبوریم;743484 نوشت:
پس نمى توانند ضررى را از شما دفع کنند نه حال شما را عوض کنند،

بله نمیتوانند جز باذن الله .. اگر خدا بخواهد میتوانند .. آیه ها و روایاتی که در بالا آوردم ثابت شد که خدا اذن داده ...

همچنین این آیه :

حبیبه;743355 نوشت:
وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ(سبأ 23)

التماس دعا:Gol:

من قسمتی از دعای توسل رو براتون میزارم خودتون قضاوت کنین کجا ما غیر الله را میخوانیم ؟ ما مقصودمون الله هستش .. فقط با واسطه انجام میدیم ...

آیه هایی که اهل سنت یا وهابی ها می آورند یا در مورد بت ها هستش و یا منظور شریک قرار دادن برای خدا هستش ...

قسمتی از دعای توسل:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ وَاَتَوَجَّهُ اِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ يا اَبَاالْقاسِمِ يا رَسُولَ اللّهِ

يا اِمامَ الرَّحْمَةِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.

خدايا از تو درخواست دارم و به سويت روى آوردم به وسيله پيامبرت،پيامبر رحمت محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)اى ابا القاسم،اى فرستاده خدا،اى پيشواى رحمت،اى آقا و مولاى ما،به تو

رو آورديم و تو را واسطه قرار قرار داديم،و به سوى خدا تو را وسيله ساختيم،و تو را پيش روى حاجاتمان نهاديم،اى آبرومند نزد خدا،براى ما نزد خدا شفاعت‏ كن.

این پست آخر بنده بود چون هرچه بود گفته شد .ممنونم. التماس دعا:Gol:

بسم الله الرحمن الرحیم

عبدالرحمان البیلاوی;739339 نوشت:
پس چرا بنده باید از طریق واسط کمک بخواهد؟

به همان دلیلی که وقتی شما نان می خواهی، از خداوند نمی خواهی از آسمان برای شما نان بفرستد و از نانوا "می خواهی" که به شمان نان بدهد. آیا شما مشرکید؟ مگر خداوند نفرموده است که فقط از من بخواهید؟

شما در نان خواستن از نانوا مطابق فرمایش قرآن عمل می فرمایید که واتوا البیوت من ابوابها و ما نیز؛ نه آن اشکال دارد و نه این؛ و اگر آن اشکال دارد، این نیز اشکال دارد.

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم و رحمة الله.

نکته در اینست که باید توجه کنیم که خداوند متعال در صدد بیان چه مطلبی به بندگان خود است؟ آیا خداوند خواسته است بفرماید که اگر نان خواستید نانوایی نروید و مستقیماً از خود من بخواهید و الا مشرک می شوید؟ یا اینکه پیش طبیب نروید که اگر بروید مشرک شده اید؟ خداوند از فلا تدعو مع الله احداً خواسته است این را بفرماید؟

در واقع همان خدایی که می فرماید:

**گلشن**;743437 نوشت:
وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ

همان خدا می فرماید:

و ابتغوا الیه الوسیله.

همان خدا می فرماید که ولو انهم رضوا ما اتاهم الله و رسوله؛ یعنی اگر راضی می شدند به آنچه خدا و رسول به آنها دادند

همان خدا می فرماید که الا ان اغناهم الله و رسوله: که باز هم غنی کردن را فعل خدا و رسول می داند.

همان خدا می فرماید و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله تواباً رحیماً.

همان خدا می فرماید که انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلوة و یوتون الزکوة و هم راکعون. وقتی ولی من رسول خدا صلی الله علیه و آله است، من حاجاتم را از غیر ولی خود بخواهم؟

اتفاقاً ما نباید پاسخگو باشیم بلکه کسانی باید پاسخگو باشند که از نظر قرآن و اذا قیل لهم تعالوا یستغفر لکم رسول الله لووا رئوسهم و رایتهم یصدون و هم مستکبرون. ما که با قلب خاضع می رویم پیش رسول الله صلی الله علیه و آله و از ایشان می خواهیم برای ما استغفار بفرمایند. اما دیگران که استکبار می ورزند و مثل شیطان که در برابر سجده بر آدم گفت فقط خدا، آنها هم می گویند فقط خدا، آنها هستند که در برابر این استکبار باید پاسخگوی قرآن باشند.

Naghi;743548 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم و رحمة الله.

نکته در اینست که باید توجه کنیم که خداوند متعال در صدد بیان چه مطلبی به بندگان خود است؟ آیا خداوند خواسته است بفرماید که اگر نان خواستید نانوایی نروید و مستقیماً از خود من بخواهید و الا مشرک می شوید؟ یا اینکه پیش طبیب نروید که اگر بروید مشرک شده اید؟ خداوند از فلا تدعو مع الله احداً خواسته است این را بفرماید؟

سلام بر شما

مثالهایتان هم خوانی دارد
دقت کنید نان خواستن از نانوایی با خواندن او در دعا فرق بسیار دارد و همچنین با اینکه ما حل مشکلی را از غیر خدا بخواهیم
اموری مثل مثالی که شما فرمودید حالت دعا و استغاثه ندارد
ما با دعا و استغاثه از نانوایی نان نمی خواهیم پس در این خواستن کوچک کردن خود و عبد کردن خود وجود ندارد
حالتی که انسان با دعا و استغاثه از کسی چیزی می خواهد شبیهه خواستن از امامان
حالتی است که انسان خودش را به پای انها می اندازد و یک حالت پرستش در ان نهفته است
همچنین ما اموری را از امامان می خواهیم مثل شفا و غیره که از فرد عادی بر نمی اید
بلکه در ید قدرت خداست
به عبارتی ما از انها توقع خرق عادت کردن و خدایی کردن داریم
از انها می خواهیم کل قوانین عالم را به هم بریزند تا ما به خواسته خود برسیم که این کارها در ید قدرت خداست
نه بنده خدا
گویی ما انتظار خدایی کردن از انها داریم
پس مثالهایتان بسیار دور است و مع الفارق

Naghi;743548 نوشت:
همان خدا می فرماید:

و ابتغوا الیه الوسیله.

این ایه می فرماید برای نزدیک شدن به خدا وسیله بجویید صرف نظر از اینکه حالا وسیله معنایش چه باشد
نفرموده برای در خواست حاجاتتان به دنبال وسیه باشید
اینها با هم متفاوت است

در ضمن شما ایات مورد اشاره من را نادیده گرفتید
پس انها چه می گویند ؟
ایا اشکارتر از انها و واضح تر از انها می توانست بگوید که من دون الله را نخوانید ؟
ان ایات را چگونه توجیه می کنید ؟

«وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لاَ يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ» سوره نحل آيات 21 و 20

(معبودهايى را که غير از الله را مى‏خوانند، چيزى را خلق نمى‏کنند؛ بلکه خودشان هم مخلوقند! آنها مردگانى هستند ؛که زنده نیستند و حتی در باره خودشان هم نمى‏دانند که در چه زمانى و کی دوباره زنده میشوند)

اناالعبد;743492 نوشت:
سلام این آیه در مورد بت ها هستش .. شما به اول ترجمتون دقت کنین .. نوشتین معبودهایی که غیر از الله میخوانید .. این آیه راجع به توسل نیست

سلام

والذین یعنی کسانی که نه معبودهایی که ...

اناالعبد;743492 نوشت:
اینجا هم منظورش شریک قرار دادن برای خداست .. یعنی کسی رو همرده با خدا دونستن ..

ببینید وقتی ما از کسی توقع کارهای خدایی داریم یعنی برای خدا شریک قرار داده ایم

**گلشن**;743588 نوشت:
والذین یعنی کسانی که نه معبودهایی که ...

سلام

پس لطفا وقتی کپی میکنید حداقل ویرایش کنید ... شما خودتون در ترجمه ی الذین نوشتید معبودهایی که .:ok::Gol:

ولی باز هم حرفتون اثبات نمیشه .. چون کسی غیر الله را نخوانده .. :Gol:

پست های قبل بنده از جمله دعای توسل رو بخونید متوجه میشید.:Gol:

**گلشن**;743588 نوشت:
ببینید وقتی ما از کسی توقع کارهای خدایی داریم یعنی برای خدا شریک قرار داده ایم

چه کسی این حرفو زده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

روایت امام حسن ع رو نخوندید مگر که فرمودند : هرکس خدا را اطاعت کند خدا همه ی هستی را در اختیار او قرار می دهد ...

باذن الله هر کار امکانش هستش .. ما از اهل بیت ع خواستیم پیش خدا واسطه بشند اگر شفاعت یا شفا هم خواسته بشه منافاتی نداره ..

چون حضرت عیسی ع یه اذن خدا زنده را شفا میدادند .. مرده را زنده میکردند ...در قرآن آمده .. آیا مخالفید با این آیات؟:Gol: آیا کسانی که این آیات و قبول کنند مشرکن؟

اگر خدا اذن بده هرکاری ممکن هستش .. آیا مخالفید با این جمله؟

و همچنین باز هم میگم کسی غیر از الله را نخوانده .

اون جملاتی که گفتید ارتباطش با بت پرستان هستش یا علی:Gol:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

در کجای این آیات فرموده است که اگر با حالت استغاثه نخوانند اشکال ندارد و اگر با حالت استغاثه بخوانند اشکال دارد؟ اتفاقاً بنده هم با شما هم نظرم که خداوند متعال آیا باید از این واضح تر بفرماید که همه حاجاتتان را از من بخواهید؟

**گلشن**;743567 نوشت:
وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ

**گلشن**;743437 نوشت:
فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا

نانوا هم یکی از همین "احدا" است؛ کجای این آیه فرموده است که اگر بدون استغاثه بخواهید اشکال ندارد؟ به صورت واضح فرموده است کسی غیر از من را نخوانید؛ دیگر استغاثه را شما از خودتان به آیه اضافه فرموده اید. اگر بخواهم به این آیه با فهم شما عمل کنم، درخواست نان از نانوا هم بدون شک شرک است. شما می فرمائید با استفاده از فقط این آیه چگونه می شود توسل را توضیح داد. بنده هم عرض می کنم با استفاده از فقط همین آیه بفرمائید چرا نان را از نانوایی درخواست می کنید؟

**گلشن**;743567 نوشت:
همچنین ما اموری را از امامان می خواهیم مثل شفا و غیره که از فرد عادی بر نمی اید

خوب مگر هر کس کاری انجام داد که از فرد عادی بر نمی آید یعنی او خداست؟! حضرت عیسی علی نبینا و آله علیه السلام خدا هستند العیاذ بالله؟ خوب قرآن برای چه برای ما این مثالها را زده است؟ که اگر کسی را شفا دادند نگوئیم طرف خداست.

**گلشن**;743567 نوشت:
بلکه در ید قدرت خداست

در ید قدرت خداست که به هر کس بخواهد می دهد؛ مثل حضرت عیسی علیه السلام.

**گلشن**;743567 نوشت:
به عبارتی ما از انها توقع خرق عادت کردن و خدایی کردن داریم

خرق عادت کردن از نظر قرآن برابر با خدایی کردن نیست.

**گلشن**;743437 نوشت:

مطالب فوق چطور با ایه زیر قابل جمع می باشد

«وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لاَ يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ» سوره نحل آيات 21 و 20

(معبودهايى را که غير از الله را مى‏خوانند، چيزى را خلق نمى‏کنند؛ بلکه خودشان هم مخلوقند! آنها مردگانى هستند ؛که زنده نیستند و حتی در باره خودشان هم نمى‏دانند که در چه زمانى و کی دوباره زنده میشوند)

همچنین بنا به گفته دوستمون چرا در قران امده من دون الله را نخوانید
همچنین ایه زیر

(فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا ﴿الجن: ١٨﴾
«هيچ کس را با الله نخوانيد! »


با سلام و عرض ادب

1) حقیقت دعا درخواست موجودی فقیر است که همه ی هستی خود را آن به آن و لحظه به لحظه از درگاه ربوبی اخذ می نماید و بدنبال رسیدن به خیر مطلق[1] از آن منبع لا یزال بوده که توجه کامل به این امر شخص را وارد در وادی توحید افعالی ساخته که:«لا مؤثر فی الوجود الا الله» و «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم»، هر چند که تحقق چنین امری نبز به معنای نفی تاثیر گذاری اسباب عادی و غیر عادی به باذن الله نخواهد بود.

به عنوان مثال قرآن کریم از سویی در مقام جعل مثل می فرماید:«يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوب»،[2]

واز سویی دیگر از زبان حضرت عیسی(علیه السلام) بیان می فرماید: «وَ رَسُولاً إِلى‏ بَنِي إِسْرائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»؛[3]

در آیه ی نخست سخن آن است که مخلوقاتی که به عنوان«اله» و خالق از سوی مشرکین اخذ شده اند(همچون حضرت عیسی علیه السلام) قدرت بر خلق «مگس» را ندارند؛ اما در آیه دوم حضرت عیسی(علیه السلام) فعل مختص به خدا را به خویش استناد داده و می فرماید: «من خلق می کنم، من مرده را زنده می کنم»! واین نیست مگر اینکه چنین فعلی به اذن و مشیّت خدای متعال صورت می پذیرد و این فعل من دون الله نخواهد بود؛ بلکه باذن الله خواهد بود.

به عبارت دیگر در آیه ی اول سخن از استقلال مخلوق است که مخلوق بما هو مخلوق که هستی خود را از خالقش گرفته، قدرت بر خلق مگسی را ندارد؛ اما و در آیه ی دوم سخن از مخلوقی است که باذن الله کار الهی انجام می دهد وچنین کاری را نیز به خود نسبت می دهد.

2) با توجه به مطالب فوق طلب حاجت از ولی ماذون خدای متعال به این عنوان که وی بنده ی وجیه خدای متعال بوده و هر آنچه نیز انجام می دهد به اذن الهی است ویا واسطه قرار دادن او بین خود و خدا، برای استجابت دعا ویا قسم دادن خدا ی متعال به ذات و جاه و مقام و آبروی آنان، چه در حیات مادی آنان و چه در حیات برزخی اشان هیچ منافاتی با توحید نداشته؛ بلکه منطبق بر معارف قرآن و سنت می باشد که ما به دو سند صحیح اشاره نمودیم که مورد اتفاق فریقین می باشد.

3) نکته ای که در اینجا باید مورد توجه قرار بگیرد این است که: در تمام استعمالات قرآن هنگامی که لفظ«یدعون» یا «تدعون» به همراه«الله» آمده، مراد از آن پرستش است نه مطلق خواندن، که ما برای نمونه به چند مورد اشاره می کنیم :

1. «قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لا أَتَّبِعُ أَهْواءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ »[4].

2.«إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ؛أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِها أَمْ لَهُمْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها قُلِ ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلا تُنْظِرُونِ»[5].

3.«قُلْ أَ رَأَيْتُمْ شُرَكاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّماواتِ أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً فَهُمْ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْهُ بَلْ إِنْ يَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلاَّ غُرُوراً »[6].

4. «وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ»[7].

با توجه به آیات فوق می یابیم واژه« تدعون» در قرآن به معنای پرستش است نه مطلق خواندن زیرا خواندن غیر خدا در صورتی مذموم است که اعتقاد به«الوهیت»در خواندن لحاظ شده باشد، و در غیر این صورت باید همه ی خواندنها شرک باشد و بطلان این امر ضروری است.

موفق باشید.


[/HR] [1] . در این میان دعای حضرت موسی (علیه السلام) که در قرآن کریم آمده نمونه ی بسیار خوبی برای کلیت بخشی به دعا است آنجا که عرضه می دارد:«رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِير»؛ عرض كرد پروردگارا! هر خير و نيكى بر من فرستى من به آن نيازمندم!. القصص، 34.

[2]. الحج(22)،78: اى مردم! مثلى زده شده است، به آن گوش فرا دهيد: كسانى را كه غير از خدا مى‏ خوانيد، هرگز نمى‏ توانند مگسى بيافرينند، هر چند براى اين كار دست به دست هم دهند! و هر گاه مگس چيزى از آنها بربايد، نمى ‏توانند آن را باز پس گيرند! هم اين طلب‏ كنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان (هم اين عابدان، و هم آن معبودان).

[3] . آل عمران(3)، 49: و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائيل (قرار داده، كه به آنها مى‏ گويد:) من نشانه‏ اى از طرف پروردگار شما، برايتان آورده‏ ام من از گِل، چيزى به شكل پرنده مى‏ سازم سپس در آن مى‏ دمم و به فرمان خدا، پرنده‏ اى مى‏ گردد. و به اذن خدا، كورِ مادرزاد و مبتلايان به برص [پيسى‏] را بهبودى مى‏ بخشم و مردگان را به اذن خدا زنده مى‏ كنم و از آنچه مى ‏خوريد، و در خانه ‏هاى خود ذخيره مى ‏كنيد، به شما خبر مى‏ دهم مسلماً در اينها، نشانه‏ اى براى شماست، اگر ايمان داشته باشيد!

[4] .الانعام(6)، 56: بگو من از پرستش كسانى كه غير از خدا مى‏ خوانيد نهى شده ‏ام، بگو من از هوى و هوسهاى شما پيروى نمى‏ كنم اگر چنين كنم گمراه شده ‏ام و از هدايت يافتگان نخواهم بود.

[5] .الاعراف(7)،194-195. آنهايى را كه غير از خدا مى ‏خوانيد (و پرستش مى‏ كنيد) بندگانى همچون خود شما هستند، آنها را بخوانيد و اگر راست مى‏گوئيد بايد به شما پاسخ دهند (و تقاضايتان را بر آورند).آيا (آنها لا اقل همانند خود شما) پاهايى دارند كه با آن راه بروند؟ يا دستهايى دارند كه با آن چيزى را بگيرند (و كارى انجام دهند)؟ يا چشمانى دارند كه با آن ببينند؟ يا گوشه ايى دارند كه با آن بشنوند؟ (نه، هرگز، هيچكدام) بگو (اكنون كه چنين است) اين بتهايى را كه شريك خدا قرار داده ‏ايد (بر ضد من) بخوانيد و براى من نقشه بكشيد و لحظه‏اى مهلت ندهيد (تا بدانيد كارى از آنها ساخته نيست!).

[6] .فاطر(35)،40: بگو آيا فكر نمى‏ كنيد اين معبودانى را كه شريك خدا قرار داده‏ايد به من نشان دهيد چه چيزى از زمين را آفريده ‏اند؟ يا اينكه شركتى در (آفرينش و مالكيت) آسمانها دارند؟ يا به آنها كتابى (آسمانى) داده ‏ايم و دليلى از آن براى (شرك) خود دارند؟ نه هيچيك از اينها نيست، ظالمان فقط وعده‏هاى دروغين به يكديگر مى‏دهند.

[7] .الزم(39)،38: و اگر از آنها بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده؟ حتما مى‏ گويند: خدا، بگو آيا هيچ در باره معبودانى كه غير از خدا مى‏ خوانيد انديشه مى‏ كنيد كه اگر خدا زيانى براى من بخواهد آيا آنها مى‏ توانند آن را بر طرف سازند؟ و يا اگر رحمتى براى من اراده كند آيا آنها توانايى دارند جلو رحمت او را بگيرند؟بگو: خدا مرا كافى است، و همه متوكلان بايد بر او توكل كنند.

مجبوریم;743284 نوشت:
پس دوست محترم با توجه به این آیات چه دلیل دارد خودمان را در شک وارد کنیم . اگر ما بیاییم با این همه شبهات و جنگ و دعوایی که به اهل تسنن و شیعه در بحث وساطت در گرفته فرضا ، فرضا بیاییم از الله بخواهیم مستقیم بدون هیچ حجاب و پرده ای و از عمق وجود فریادش بزنیم با چشمانی اشک آلود بجای اینکه 124 هزار پیامبر و 12 امام و اولیای دیگر را حجاب بین خود و خدا قرار بدیم یک الله واحد بخوانیم آیا اگر این کار را بکنیم روز قیامت خدا .......... چی بگم والله

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ادامه ارسال قبلی

2-شما نگاشتید:(( با توجه به این آیات چه دلیل دارد خودمان را در شک وارد کنیم .))
میشود بفرمایید با کدام آیات؟ با آیاتی که عمدتا توسط آیات دیگر به صراحت تفسیر شده اما شما عمدا یا سهوا به آیات دیگری که این آیات مورد نظر شما را تفسیر و تبیین کرده بی توجهی و بی دقتی میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!
قرآن خود مفسر خود است و باید به صورت تسلسلی و در کنار هم آیات را دید و تفسیر کرد نه اینکه یک آیه ببینیم و آیات دیگر را رها کنیم!!!

3-شما نگاشتید:(( اگر ما بیاییم با این همه شبهات و جنگ و دعوایی که به اهل تسنن و شیعه در بحث وساطت در گرفته))
ببخشید چه فرمودید؟ جنگ و دعوا میان اهل سنت و شیعه در باب توسل و وساطت؟؟؟!!!!!
کاربر محترم توصیه میکنم حتما دقت و مطالعه خود را حداقل در کتب روایی و تفسیری و تاریخی اهل سنت بیشتر بفرمایید چون مسئله توسل و وساطت و شفاعت یک امر متواتر میان مذاهب اسلامی است و جز فرقه ضاله وهابیت هیچ مذهب اسلامی منکر این مطلب نیست و اختلافی میان عزیزان و برادران اهل سنت با شیعه وجود ندارد
و اساسا یکی از عواملی که ابن تیمیه لعنت الله علیه شیعه و سنی را مشرک و کافر خواند و حکم کرد که بنیان گذاران و ائمه مذاهب اسلامی اعم از شیعه و سنی همه منافق و زندیق بوده اند (یعنی ابوحنیفه-احمد بن حنبل-شافعی-مالک منافق و زندیق بوده اند به نص قول ابن تیمیه) اعتقاد عموم علما و بزرگان اسلام بر جواز توسل و شفاعت و وساطت بود!

4-خود خدای سبحان در آیات متعدد رسول و اطاعت از او را در کنار خود و اطاعت خود نام برده یا دوستان وبتغوا الیه الوسیله را مثال زدند یا استغفار کردن پیامبر برای امت را مثال زدند آیا این ها که نص کتاب الله خلاف گفته شما نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!

توصیه میکنم حتما سوره منافقون آیه 5 را مطالعه فرمایید که صراحتا خدای سبحان کسانی را که از رفتن به نزد پیامبر ابا می ورزند تا پیامبر برایشان استغفار طلبد مورد توبیخ قرار داده است! و آنان را اهل تکبر خوانده شده!

Naghi;743615 نوشت:
سلام علیکم

در کجای این آیات فرموده است که اگر با حالت استغاثه نخوانند اشکال ندارد و اگر با حالت استغاثه بخوانند اشکال دارد؟ اتفاقاً بنده هم با شما هم نظرم که خداوند متعال آیا باید از این واضح تر بفرماید که همه حاجاتتان را از من بخواهید؟

سلام بر شما

من دنبال کلمه ای می گشتم که بگویم منظور خداوند از خواندن در این ایه چیست پیدا نمی کردم و کلمه استغاثه را اضافه کردم
بعد در جواب جناب حامی کلمه پرستش را دیدم که همان کلمه ای ایست که من دنبالش می گشتم و به ذهنم نرسید

ببینید خواستن و خواندن کسی تا وقتی که حالت پرستش به خود نگیرد اشکالی ندارد
همانگونه که ما در روز بارها دیگران را می خوانیم و یا از انها چیزی می خواهیم

اما ان خواندن و خواستن زمانی که معنای پرستش به خود بگیرد شرک است
ما در خواستن نان از نانوا او را پرستش نمی کنیم ...

اما دقت کنید که افراد چگونه چیزی از امامان می خواهند
حالتی که فرد در این گونه مواقع به خود می گیرد حالتیست که عبد به پای معبود می افتد
و این حالت پرستش است و به نظر حقیر همان است که خدا در قران از ان نهی کرده

Naghi;743615 نوشت:
خوب مگر هر کس کاری انجام داد که از فرد عادی بر نمی آید یعنی او خداست؟! حضرت عیسی علی نبینا و آله علیه السلام خدا هستند العیاذ بالله؟ خوب قرآن برای چه برای ما این مثالها را زده است؟ که اگر کسی را شفا دادند نگوئیم طرف خداست.

ببینید اگر شخصی که مرده است ان قدر احاطه بر زمان و مکان در همه دنیا دارد که صدای من را در ایران و صدای دیگری را در ان طرف دنیا می شنود
و پاسخ می دهد و حتی صدای هزاران انسان را به طور هم زمان می شنود و قادر است حاجات مختلف همه انها را مستجاب کند
ایا این شخص قدرت خدایی ندارد ؟
ایا او شنوای مطلق و دانای مطلق نیست ؟!
ایا چنین صفاتی را برای کسی قائل بودن شرک نیست ؟

ایا پیامبر و امامان در زمان حیاتشان هم چنین قدرتهایی داشتند ؟
چطور شد که پس از رحلتشان دارای قدرت خدایی شدند ؟!

Naghi;743615 نوشت:
خرق عادت کردن از نظر قرآن برابر با خدایی کردن نیست.

خرق عادت کردن و یا معجزه فقط به اذن خداست
ما از امامان انتظار داریم که معجزه کنند؟ان هم پس از مرگشان
ایا امامان هم در زمان حیاتشان حلال مشکل مردم و شفا دهنده بودند ؟که پس از مرگشان
در خدمت مردم باشند برای شفا و حل مشکلات ؟!

در اخر هم بگویم قصد مخالفت با موضع شما و جناب کارشناس را ندارم بلکه می خواهم
مساله برایم حل شود

**گلشن**;743717 نوشت:
ببینید خواستن و خواندن کسی تا وقتی که حالت پرستش به خود نگیرد اشکالی ندارد
همانگونه که ما در روز بارها دیگران را می خوانیم و یا از انها چیزی می خواهیم
اما ان خواندن و خواستن زمانی که معنای پرستش به خود بگیرد شرک است
سلام
حرف شما کاملاً درسته. این رو هم بگم گر چه اصل توسل هیچ ایرادی نداره ، اما برخی از مردم گاهی موضوع رو اشتباه برداشت میکنن و دقیقاً از خود امام درخواست میکنن و نه از خدا به واسطهء امام! متاسفانه بزرگان و کارشناسان ما کمتر به این موضوع پرداختن و مردم رو به این ایرادی که ممکنه در اونها بوجود بیاد کمتر آگاه کردن. البته بعضی اوقات هم اینها توضیح کافی رو دادن ولی خود مردم اشتباه عمل میکنن. خلاصه همین افراد ناآگاه ، دست آویزی میشن برای کسانی که میخوان اصل توسل رو زیر سؤال ببرن. تا اینجا من هم با شما هم نظر هستم ، اما درمورد اصل توسل چند نکته عرض میکنم خدمتتون

**گلشن**;743717 نوشت:
حالتی که فرد در این گونه مواقع به خود می گیرد حالتیست که عبد به پای معبود می افتد
و این حالت پرستش است و به نظر حقیر همان است که خدا در قران از ان نهی کرده
در بخش قبلی عرض کردم حساب کسانی که توسل رو درست متوجه نشدن فعلاً از این تاپیک جدا میکنیم. اما در توسل صحیح ، 3 سؤال از شما میپرسم

1 - قبول دارید که بالاترین نشان و نماد بندگی سجده ست؟
شرایط و حالِ افرادی که به پیامبر(ص) یا امامان(ع) توسل میکنن ، بالاتر از فرشتگان هست که به آدم(ع) سجده کردند؟
میشه بفرمایید چرا فرشتگان چنین کاری کردند و چرا خداوند به اونها ایرادی نگرفت؟

2 - این سؤال رو از جناب "مجبوریم" هم پرسیدم ولی پاسخی ندادن. حالا از شما هم میپرسم. ایشون این آیه رو گذاشتن و درموردش توضیحاتی دادند:

مجبوریم;743498 نوشت:
نوشته اصلیکلمه وسيله يکبار ديگر هم در سوره اسراء آيه ٥٧ آمده و در آيه اينطور نوشته :
«قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَلا تَحْوِيلاً * أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُوراً»(اسراء: 56- 57).
اين آيه لقمه را جويده و در دهانم گذاشته بود! آيه واضح ميگفت:

(اى محمد) بگو بخوانيد به جز الله آنانى را که گمان ميکنيد (کاره اى هستند) پس نمى توانند ضررى را از شما دفع کنند نه حال شما را عوض کنند، آنانى که شما مى خوانيد آنها خودشان دنبال وسيله ميگردند. هر کدام که مقرب تر باشد [بيشتر دنبال وسيله اند] آنها خود شان اميدوار به رحمت رب هستند و از عذا ب رب مى ترسند


و شما هم فرمودید:
**گلشن**;743588 نوشت:
وقتی ما از کسی توقع کارهای خدایی داریم یعنی برای خدا شریک قرار داده ایم
حالا سؤال من اینه. آیا بخشش فقط در دست خدا هست یا خیر؟
اگر هست ، پس
طبق نظر شما ، ما از هیچ کسی نباید بخوایم از ما ضرری دفع کنه یا توبه رو پیشش مطرح کنیم ، بجز خود خدا بطور مستقیم
و هیچ تفاوتی نداره که طرف مقابل مرده باشه یا زنده. پس چرا فرزندان حضرت یعقوب(ع) از ایشون درخواست استغفار کردند؟ و چرا ایشان نهی نفرمودند؟
قالوا يا ابانا استغفرلنا ذنوبنا انا كنا خاطئين
مگه بخشش فقط دست خدا نیست؟

3 - پرسش سرکار خانم "حبیبه" هم بی پاسخ موند:

حبیبه;743355 نوشت:
وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ (سبأ 23)
لطفاً بگوئید این "لمن اذن له" چه کسانی هستند؟

شما بفرمایید خواهر "گلشن"
اینها چه کسانی هستند و آیا قدرت شفاعت کردن ، شراکت با خدا هست یا خیر؟

سلام. اعتقادات انسان ها با دیگری فرق دارد. اما در کل خداوند است که مارا خلق کرده و ما از خداوند همیشه باید کمک بخواهیم.البته این باز نظر من است. اعتقادات هرکس فرق دارد.

**گلشن**;743717 نوشت:
ببینید اگر شخصی که مرده است ان قدر احاطه بر زمان و مکان در همه دنیا دارد که صدای من را در ایران و صدای دیگری را در ان طرف دنیا می شنود
و پاسخ می دهد و حتی صدای هزاران انسان را به طور هم زمان می شنود و قادر است حاجات مختلف همه انها را مستجاب کند
ایا این شخص قدرت خدایی ندارد ؟
خیر

**گلشن**;743717 نوشت:
ایا او شنوای مطلق و دانای مطلق نیست ؟!
نسبت به ما بله ، ولی در مقابل خدا هرگز

**گلشن**;743717 نوشت:
ایا چنین صفاتی را برای کسی قائل بودن شرک نیست ؟
ابداً نیست. پاسخش رو شما خودتون فرمودید:
**گلشن**;743717 نوشت:
خرق عادت کردن و یا معجزه فقط به اذن خداست
خب ما هم که داریم همین رو میگیم خواهر گرامی
آیا شفا دادن یک مریض بواسطهء یک امام ، عجیب تر از نسوختن حضرت ابراهیم(ع) در آتشه؟
آیا فراهم شدن شرایط ازدواج یک جوان ، عجیب تر از شق القمر پیامبر(ص) است؟

**گلشن**;743717 نوشت:
ایا امامان هم در زمان حیاتشان حلال مشکل مردم و شفا دهنده بودند ؟
بله که بودند. اما:
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟

مگر امام علی(ع) نمیفرمودند علم آسمان و زمین در دست من هست. هر چه میخواهید بپرسید
وقتی مردم میومدن از تعداد موی الاق خودشون میپرسیدن ، در همین حد هم جواب میگرفتن

مگر امام علی(ع) نمیفرمودند اسمهای اعظم خدا در دست ماست
دیگه چی باید میگفتن تا مردم بفهمن ، خداوند پاسخ تمام سؤال ها و گرفتاری های اونها در دست ائمه(ع) قرار داده

مگه حضرت عیسی(ع) نابینا رو شفا نمیدادند؟ مگه با دم مبارک ایشون مرده ، زنده نشد؟
به نظر شما ، شفای یک بیمار که ما از ائمه(ع) میخوایم واسطهء اون بشن ، بالاتر از زنده شدن مرده ست؟

**گلشن**;743717 نوشت:
چطور شد که پس از رحلتشان دارای قدرت خدایی شدند ؟!
اما این موضوع که آیا بعد از مرگ هم توانایی چنین کاری دارند یا خیر

اولاً امام صادق(ع) میفرمایند:

انسان ها در خواب هستند و پس از مرگ بیدار میشوند
یعنی برعکس تصویر ما که اون دنیا رو شبیه به خواب میدونیم. این دنیای ماست که مثل رؤیا و سرابه. یعنی وسعت قدرت ، تفکر و قدرت ما در اون دنیا بسیار بسیار بیشتر از این دنیاست

ثانیاً آیه ای رو قبلاً دوستان نوشتن که در قرآن آمده:

وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ
و به آنها كه در راه خدا كشته مى‌‏شوند ، مرده نگوييد! بلكه آنان زنده‌‏اند ، ولى شما نمى‏‌فهميد

ثالثاً ، به فرض و درنهایت اگر بخوایم قبول کنیم که مرگان صدای ما رو نمیشنون ، از اونجایی که عرض شد توسل به زنده شرک نیست ، توسل به مرده نهایتاً میشه یک کار بی نتیجه ، و نه شرک! چرا که اصل توسل شرک نیست و موضوع فقط در چگونگی اون هست

رابعاً (مهمترین موضوع) خداوند اصلاً به چه دلیل این بزرگان رو واسط قرار داد؟
وقتی خودش میتونه توبه رو بشنوه ، چرا فرمود:

وَلَوْ أنَّهُمْ إذْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحيماً

[=Calibri]اگر ايشان وقتي به خودشان ظلم كردند
[=Calibri]نزد تو آيند[=Calibri] پس از خداوند طلب بخشايش كنند و رسول خدا هم براي ايشان طلب بخشايش كند به تحقيق خداوند را توبه پذير وبخشنده خواهند يافت
چرا خداوند گفت مردم به نزد پیامبر(ص) بروند؟ لطفاً پاسخش رو بفرمایید تا ادامه صحبتم رو عرض کنم

سلام علیکم و رحمه الله

mortez jo;743909 نوشت:
سلام. اعتقادات انسان ها با دیگری فرق دارد. اما در کل خداوند است که مارا خلق کرده و ما از خداوند همیشه باید کمک بخواهیم.البته این باز نظر من است. اعتقادات هرکس فرق دارد.

اعتقاد همه مسلمین همین است ایاک نعبد و ایاک نستعین در سوره توحید همین معنی را در خود دارد و لذا انسان تنها باید خدا را بپرستد و از از خدا یاری بخواهد ولی

برخی از روی جهل یا عمد ( والله علیم ما فی الصدور ) خدا را در برابر پیامبرش و اولیاء الله قرار داده اند و آنها را دون الله می دانند . جاهلی پیامبر را همچون لات و عزی می دانست و به خیال اینکه موحد است به پیامبر اهانت میکرد . و فکر میکرد اینطور پیامبر را از خداوندی خلع میکند و موحد میشود .

خب این سوال مطرح میشود که آیا این افراد خدا را توانسته اند درست بشناسند و نتیجتا آیا میدانند توحید چیست ؟ این موضوعی است که قابل بحث است اگر مایل باشند .

Reza-D;743912 نوشت:

بله که بودند. اما:
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟

مگر امام علی(ع) نمیفرمودند علم آسمان و زمین در دست من هست. هر چه میخواهید بپرسید
وقتی مردم میومدن از تعداد موی الاق خودشون میپرسیدن ، در همین حد هم جواب میگرفتن

مگر امام علی(ع) نمیفرمودند اسمهای اعظم خدا در دست ماست
دیگه چی باید میگفتن تا مردم بفهمن ، خداوند پاسخ تمام سؤال ها و گرفتاری های اونها در دست ائمه(ع) قرار داده


دروغه ما خیلی گدایی کردیم ولی خبری نشد. نمی دانم چقدر گدایی کافی است ولی اگر انسان از گدایی خسته شد چه باید بکند؟

صدرا;743620 نوشت:
با توجه به آیات فوق می یابیم واژه« تدعون» در قرآن به معنای پرستش است نه مطلق خواندن زیرا خواندن غیر خدا در صورتی مذموم است که اعتقاد به«الوهیت»در خواندن لحاظ شده باشد، و در غیر این صورت باید همه ی خواندنها شرک باشد و بطلان این امر ضروری است.

سلام و عرض ادب

به نظر من اگر معنای مورد نظر خداوند از کلمه تدعون پرستش بود خود کلمه پرستش را بکار می برد و نیازی نبود
به جای ان کلمه خواندن یا تدعون را بکار ببرد
و اینکه خداوند کلمه تدعون را به کار برده منظورش پرستش تنها نیست
بلکه منظور همان خواندنی است که حالت پرستش به خود می گیرد
حالتی که انسان چیزی را از دیگران با استغاثه و التماس بخواهد و خودش را عبد و ذلیل دیگران کند
اینها حالات پرستش است که فقط باید در مقابل خدا به کار رود
و به کار بردن این حالات در مقابل بنده خدا دیگر اسمش را نمی توان خواندن گذاشت بلکه حالت پرستش
در ان وجود دارد

شما با فرض اینکه معنی تدعون را پرستش گرفته اید ایات را معنا می کنید
و اگر معنای خواندن همراه با پرستش را در نظر بگیریم معنای ایات گسترده خواهد شد

mortez jo;743909 نوشت:
سلام. اعتقادات انسان ها با دیگری فرق دارد. اما در کل خداوند است که مارا خلق کرده و ما از خداوند همیشه باید کمک بخواهیم.البته این باز نظر من است. اعتقادات هرکس فرق دارد
سلام
بله اعتقادات با هم فرق دارد. اعتقادات شیعه با اهل سنت فرق دارد. اعتقادات مسلمان با مسیحی ، مسیحی با یهودی ، دیندار با بی خدا ؛ اعتقادات همهء اینها با هم فرق دارد و در نهایت اونهایی که اعتقاد درستی دارند دستگار خواهند شد. لذا بهتره اعتقاداتمون رو بررسی کنیم تا خدایی نکرده در مسیر اشتباه نباشه

انتخاب اول;743916 نوشت:
دروغه ما خیلی گدایی کردیم ولی خبری نشد. نمی دانم چقدر گدایی کافی است ولی اگر انسان از گدایی خسته شد چه باید بکند؟
سلام
دوست عزیزم انشاالله همیشه حاجت روا باشید
اما بحث شما از موضوع جداست. میتونید در تاپیک مربوط به خودش پیگیری بفرمایید

Reza-D;743904 نوشت:
1 - قبول دارید که بالاترین نشان و نماد بندگی سجده ست؟

سلام برشما

سجده نشان بندگیست و انسان فقط بنده خداست و باید فقط بر خدا و یا به دستور او سجده کند
سجده بر دیگران به دستور خدا هم نشان بندگیست

Reza-D;743904 نوشت:
شرایط و حالِ افرادی که به پیامبر(ص) یا امامان(ع) توسل میکنن ، بالاتر از فرشتگان هست که به آدم(ع) سجده کردند؟

بله بالاترن شاید و شاید هم نه ما نمی دانیم

Reza-D;743904 نوشت:
میشه بفرمایید چرا فرشتگان چنین کاری کردند و چرا خداوند به اونها ایرادی نگرفت؟

سجده به اذن خدا سجده بر خداست

Reza-D;743904 نوشت:
و هیچ تفاوتی نداره که طرف مقابل مرده باشه یا زنده. پس چرا فرزندان حضرت یعقوب(ع) از ایشون درخواست استغفار کردند؟ و چرا ایشان نهی نفرمودند؟

فرزندان یعقوب به یعقوب ظلم کرده بودن و ابتدا باید حق الناس را از گدنشان رد می کردند
برای همین پیش یعقوب رفتند

در ضمن من با درخواست از پیامبران در حالت زنده مشکلی ندارم بلکه با درخواست از مرده ان هم به حالت استغاثه و پرستش مشکل دارم
البته می دانم جوابتان این است که امامان چون شهید شده اند زنده اند
که من بین ان زنده بودن و زنده بودن دنیوی فرق قائل هستم

Reza-D;743904 نوشت:
شما بفرمایید خواهر "گلشن"
اینها چه کسانی هستند و آیا قدرت شفاعت کردن ، شراکت با خدا هست یا خیر؟

خداوند در قران این کسان را مشخص نکرده ممکن است پیامبران و یا امامان و یا پدرو مادر و یا صالحین
و یا افراد دیگری هم باشند

انتخاب اول;743916 نوشت:
دروغه ما خیلی گدایی کردیم ولی خبری نشد. نمی دانم چقدر گدایی کافی است ولی اگر انسان از گدایی خسته شد چه باید بکند؟

بله درست می فرمایید
چون که پیامبران و امامان منتظر ننشسته اند تا حاجات مردم را روا کنند
انها حتی در زندگی خودشان اینکار را نمی کرده اند
پیامبر حتی پسرش ابراهیم را شفا نداد
اگر انها با رفتن از این دنیا به کار شفای مریضان مشغول باشند که باید هیچ مریض شیعه ای روی زمین باقی نمانده باشد و همه شفا بگیرند
ایا انها سخن و استغاثه مردم را می شنوند و همه را شفا نمی دهند ؟!

**گلشن**;743927 نوشت:

ایا انها سخن و استغاثه مردم را می شنوند و همه را شفا نمی دهند ؟!

به نظرشما چی ؟

انتخاب اول;743940 نوشت:
به نظرشما چی ؟

نمی شنوند
چون اگر بشنوند یا باید همه را شفا بدهند یا هیچ کس را شفا ندهند
و نمی شود بین انها فرق بگذارند
از طرفی می بینیم همه را شفا نمی دهند
و به خیلی به ندرت و بسیار کم ممکن است کسی شفا پیدا کند
که به نظر حقیر شفای این افراد اندک هم به روحیه و حالات خودشان بستگی دارد
وگرنه چرا امامان باید از این همه تقاضای شفا فقط افراد اندکی را شفا بدهند ؟!
ایا در مساله شفا هم پارتی بازی می تواند وجود داشته باشد ؟!
از امام بعید است
پس بهترین گزینه همین است که افرادی که می میرند دیگر از این دنیا دستشان کوتاه است و چیزی نمی شنوند

[="Navy"]

**گلشن**;743942 نوشت:
نمی شنوند
چون اگر بشنوند یا باید همه را شفا بدهند یا هیچ کس را شفا ندهند
و نمی شود بین انها فرق بگذارند
از طرفی می بینیم همه را شفا نمی دهند
و به خیلی به ندرت و بسیار کم ممکن است کسی شفا پیدا کند
که به نظر حقیر شفای این افراد اندک هم به روحیه و حالات خودشان بستگی دارد
وگرنه چرا امامان باید از این همه تقاضای شفا فقط افراد اندکی را شفا بدهند ؟!
ایا در مساله شفا هم پارتی بازی می تواند وجود داشته باشد ؟!
از امام بعید است
پس بهترین گزینه همین است که افرادی که می میرند دیگر از این دنیا دستشان کوتاه است و چیزی نمی شنوند

جسارتا با این استدلال شما پس تکلیف خداوند چیست که حاجت برخی را میدهد و برخی را نمیدهد ؟
آیا العیاذ بالله خداوند هم نمیشنود و دستش از این دنیا کوتاه است ؟[/]

**گلشن**;743926 نوشت:
سجده بر دیگران به دستور خدا هم نشان بندگیست
خب پس واسطه قرار دادن دیگران هم اگر به دستور خدا باشه نشان بندگی ست

**گلشن**;743926 نوشت:
فرزندان یعقوب به یعقوب ظلم کرده بودن و ابتدا باید حق الناس را از گدنشان رد می کردند
برای همین پیش یعقوب رفتند

1 - فرزندان حضرت یعقوب(ع) نگفتند "ای پدر ما را ببخش" که بحث حق الناس بوده
بلکه:
قالوا يا ابانا استغفرلنا ذنوبنا انا كنا خاطئين
گفتند ای پدر
برای ما آمرزش بخواه.....

2 - در آیه دیگه ای که براتون نوشتم ، خداوند میفرماید:


وَلَوْ أنَّهُمْ إذْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحيماً
[=Calibri]اگر ايشان
[=Calibri]وقتي به خودشان ظلم كردند [=Calibri][=Calibri]نزد تو آيند[=Calibri] پس از خداوند طلب بخشايش كنند [=Calibri]و رسول خدا هم براي ايشان طلب بخشايش كند[=Calibri] به تحقيق خداوند را توبه پذير و بخشنده خواهند يافت

اولاً در هر دو آیه ، موضوع طلب بخشش از بنده نیست که بگیم حق الناسه. بلکه موضوع طلب بخشش از خداست
حتی در آیه دومی که نوشتم ، خداوند به صراحت میفرماید
وقتی به خودشون ظلم کردند به نزد پیامبر(ص) برن

ثانیاً در آیه دوم نکتهء بسیار مهمی نهفته ست که بسیار قابل توجه هست
فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحيماً
[=Calibri]
[=Calibri][=Calibri]پس از خداوند طلب بخشایش کنند و رسول خدا هم براي ايشان طلب بخشايش كند[=Calibri] به تحقيق خداوند را توبه پذير و بخشنده خواهند يافت

در اینجا خداوند ابتدا طلب بخشش از خودش رو آورده ، اما بعد میفرماید و رسول خدا هم برای آنهای طلب بخشش کند
این نکته جای تأمل بسیاری داره که چرا وقتی از خدا طلب آمرزش کردند ، خدا میفرماید
و رسول هم.....
مگه مستقیم از خود خدا نخواستند؟ آیا طلب بخشش بطور مستقیم از خود خدا کافی نبود که خداوند در ادامه گفته رسول هم برای اونها طلب بخشش کنه؟
من توی علوم قرآن مهارت ندارم ، اما تا جایی که میدونم ، ((و)) یعنی وجود هر دو باید در کنار هم باشه (کارشناس عزیز اصلاح بفرمایند)
اگر اینطور باشه اون وقت معناش اینه که توسل نه تنها ایراد نداره ، بلکه لازم و بلکه واجبه

**گلشن**;743926 نوشت:
خداوند در قران این کسان را مشخص نکرده ممکن است پیامبران و یا امامان و یا پدرو مادر و یا صالحین
و یا افراد دیگری هم باشند
خواهر گرامی منظور من تعیین مصداق نبود. منظورم این بود که خداوند اجازهء شفاعت رو به افرادی داده (جدای از اینکه کی هستند)
شما فرمودید که برخی کارها فقط مال خود خداست. بخوبی میدونید که شفاعت یعنی کسی قراره جهنمی بشه ، اما شخصی واسطه بشه بین اون شخص و خدا ، و خداوند هم در نتیجه وساطت اون شخص ، فرد گناه کار رو میبخشه

خواهر گرامی ، چه چیزی بالاتر از بهشتی یا جهنمی شدن افراد هست که خداوند در این مورد هم به اذن خودش به برخی اجازهء شفاعت کردن رو داده؟

البته خداوند نه فقط در اون دنیا ، بلکه در همین دنیا هم به افرادی اجازه داده که به اذن خدا ، در زندگی مردم تصمیم گیری کنن
حضرت خضر(ع) که کشتی رو سوراخ کرد و اون جوان رو کشت. اینها دخالت مستقیم در نظام الهی بود ، اما به اذن خدا
همچنین درمورد ذوالقرنین ، خداوند به او میفرماید اختیار با خودت است. میخواهی این افراد رو ببخش ، میخواهی مجازات کن!
یعنی ذوالقرنین فقط واسطه نیست ، بلکه خودش حاکم و مجری هست. دیگه از این بالاتر؟

**گلشن**;743926 نوشت:
در ضمن من با درخواست از پیامبران در حالت زنده مشکلی ندارم بلکه با درخواست از مرده ان هم به حالت استغاثه و پرستش مشکل دارم
آیاتی که شما و سایر دوستان در رد توسل قرار دادید ، نتیجه ای که از اونها گرفتید این بود که توسل یعنی شرک
اگر بپذیریم توسل یعنی شرک ، تفاوتی نداره که پیش مرده رفته باشیم یا پیش زنده

اما مهم نیست. پس با این نتیجه که شما دو اشکال رو وارد میدونید صحبت رو ادامه میدیم:
الف) اصل توسل اشکالی ندارد ، اما شیوهء بیان اون از طرف برخی مردم شبیه به توسل نیست
ب) توسل به زنده اشکالی ندارد ، بلکه توسل به مرده جای سؤال دارد

در پاسخ به مورد اول من هم تا حدودی با شما موافقم و در پست شماره 30 همون ابتدای پست در تایید حرف شما نکاتی رو گفتم

در پاسخ به مورد "ب" هم این توضیحات رو عرض کردم:

Reza-D;743912 نوشت:
اما این موضوع که آیا بعد از مرگ هم توانایی چنین کاری دارند یا خیر

اولاً امام صادق(ع) میفرمایند:

انسان ها در خواب هستند و پس از مرگ بیدار میشوند
یعنی برعکس تصویر ما که اون دنیا رو شبیه به خواب میدونیم. این دنیای ماست که مثل رؤیا و سرابه. یعنی وسعت قدرت ، تفکر و قدرت ما در اون دنیا بسیار بسیار بیشتر از این دنیاست

ثانیاً آیه ای رو قبلاً دوستان نوشتن که در قرآن آمده:

وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ
و به آنها كه در راه خدا كشته مى‌‏شوند ، مرده نگوييد! بلكه آنان زنده‌‏اند ، ولى شما نمى‏‌فهميد

ثالثاً ، به فرض و درنهایت اگر بخوایم قبول کنیم که مرگان صدای ما رو نمیشنون ، از اونجایی که عرض شد توسل به زنده شرک نیست ، توسل به مرده نهایتاً میشه یک کار بی نتیجه ، و نه شرک! چرا که اصل توسل شرک نیست و موضوع فقط در چگونگی اون هست

رابعاً (مهمترین موضوع) خداوند اصلاً به چه دلیل این بزرگان رو واسط قرار داد؟
وقتی خودش میتونه توبه رو بشنوه ، چرا فرمود:

وَلَوْ أنَّهُمْ إذْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحيماً

[=Calibri]اگر ايشان وقتي به خودشان ظلم كردند
[=Calibri]نزد تو آيند[=Calibri] پس از خداوند طلب بخشايش كنند و رسول خدا هم براي ايشان طلب بخشايش كند به تحقيق خداوند را توبه پذير وبخشنده خواهند يافت
چرا خداوند گفت مردم به نزد پیامبر(ص) بروند؟ لطفاً پاسخش رو بفرمایید تا ادامه صحبتم رو عرض کنم

[=Calibri]ضمناً از مباحثه محترمانه شما تشکر میکنم :Gol:

**گلشن**;743942 نوشت:
نمی شنوند
چون اگر بشنوند یا باید همه را شفا بدهند یا هیچ کس را شفا ندهند
و نمی شود بین انها فرق بگذارند
از طرفی می بینیم همه را شفا نمی دهند
و به خیلی به ندرت و بسیار کم ممکن است کسی شفا پیدا کند
که به نظر حقیر شفای این افراد اندک هم به روحیه و حالات خودشان بستگی دارد
وگرنه چرا امامان باید از این همه تقاضای شفا فقط افراد اندکی را شفا بدهند ؟!
ایا در مساله شفا هم پارتی بازی می تواند وجود داشته باشد ؟!
از امام بعید است
پس بهترین گزینه همین است که افرادی که می میرند دیگر از این دنیا دستشان کوتاه است و چیزی نمی شنوند

پاسخ اول رو که برادر "شروین" گفتن
اگر بگیم همه باید شفا پیدا کنند وگرنه معناش اینه که حاجت اونها شنیده نمیشه ، پس باید بگیم زبانم لال ، خدا هم صدای ما را نمیشنود!
اما علاوه بر مورد بالا ، چند نکته دیگه هم عرض کنم

1 - چه کسی گفته که تعداد این افراد اندک هست؟!
از دوستانی که اطلاعات دقیقتر از بنده دارن میخوام که در این مورد بیشتر به شما توضیح بدن که تعداد افرادی که از راه توسل به مراد خودشون رسیدن بسیار زیاده

2 - مگه تمام کسانی که به ائمه(ع) توسل میکنن مریض هستن و شفا میخوان؟!
مهمترین دلیل توسل ، بخشیده شدن گناهان هست و پیدا کردن راه راست. خیلی از افراد وقتی مثلاً به حرم امام رضا(ع) میرن ، از امام(ع) میخوان که واسطه بخشایش گناهانشون بشه در نزد پروردگار. همچنین برخی میخوان گره از کارشون باز بشه که من و شما نمیدونیم آیا چند وقت دیگه گره کارشون باز شده یا نه. پس اینطور نیست که تمام کسانی که مثلاً توی حرم امام رضا(ع) هستن ، ما شاهد نتیجه گیری همهء اونها باشیم


3 - مگر نه اینکه خداوند میفرماید دعاهایی که مستجاب نمیشن حکمتی دارند ، اما من در قیامت اونها رو هم پاداش میدم؟
پس هیچ ایرادی وارد نیست که تعدادی از دعاها و توسل ها هم ظاهراً به نتیجه نرسه. چرا که خداوند بر اساس حکمت خودش ، یا بهتر از اونچه که بنده خواسته رو بهش میده ، یا اینکه اصلاً دعا مستجاب نمیشه ، اما در آخرت جبران میشه

4 - درمورد بخشی از فرمایش شما که بولد کردم:
من آدم متعصب (متعصب بی فکر) نیستم. بله من هم این رو قبول دارم که اولاً گاهی روحیات و تلقین خود شخص هم در نتیجه گرفتنش نقش داره ، ثانیاً گاهی اصلاً تمام نتیجه ای که میگیره ، بخاطر تلقین و تقویت روحیه خودش هست. تا اینجا با شما موافقم. اما اگر در این موارد دقیق بشیم ، می بینیم که ماجراهایی اتفاق میفته که دیگه نمیشه اسم تلقین یا قانون جذب و امثال اینها رو روش گذاشت

برای نمونه ، ماجرای "سعید چندانی" که اگر اطلاعی ازش ندارید ، میتونید در این لینک اون رو دانلود کنید:
http://www.aparat.com/v/t3sLZ/%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF_%D8%B4%D9%81%D8%A7_%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%86_%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_%DA%86%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D8%B3%D9%86%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D8%AC%D9%85%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D9%88%DA%A9%D8%B4%D8%AA%D9%87_%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%B4

همچنین این لینک رو ببینید:
http://www.farhangnews.ir/content/88758

و این لینک که درمورد شفا گرفتن "روح" است ، نه شفای جسم:
http://www.aparat.com/v/CSGLy/%D9%86%D8%A8%DB%8C%D9%86%DB%8C_%D8%B6%D8%B1%D8%B1_%DA%A9%D8%B1%D8%AF%DB%8C_!!!_%D9%85%D9%88%D9%84%D9%88%DB%8C_%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%A8%DB%8C_%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87_%D8%B4%D8%AF%D9%87

**گلشن**;743926 نوشت:
که من بین ان زنده بودن و زنده بودن دنیوی فرق قائل هستم
این بخش رو توضیح بفرمایید

عبدالرحمان البیلاوی;739339 نوشت:
فرض کنید فردی دچار مشکل بسیار حادی شده است و نیازمند کمک است و سایر انسانها نمیتوانند به او کمک کنند

اگر آن فرد فقط از خدا کمک بخواد و از او طلب یاری کند چه اشکالی دارد؟
چه کسی از خدا قویتر است؟
چه کسی از خدا مهربانتر است؟
و چه کسی از خدا نسبت به احوال بنده آشناتراست ؟
و چه کسی از خدا نزدیکتر به بنده است؟

پس چرا بنده باید از طریق واسط کمک بخواهد؟

با سلام

چند هفته پیش بود که برای یک کودک کتاب داستانی می خواندم. آن کودک بنا به گفته ی مادرش ، بیرون رفت تا دوست پیدا کند. اما با هر کس که روبرو میشد به جای اینکه با او دوست شود، به او می گفت من بیکار نیستم باید بروم به دنبال دوست بگردم. قصه ی منکران توسل و واسطه نیز همین است.
شما برای هر کاری می توانید از انسان ها کمک بخواهید. حتی برای شفای مریض. تفاوتی نمی کند آن کار کوچک باشد یا بزرگ.
چرا که هر کاری به اذن خداست.
اگر آن فرد با اسباب عادی نتواند با دعا ممکن است بتواند.

در واقع وقتی از کسی کمک می خواهید، او را دعوت می کنید تا از خدا کمک بخواهد.
در واقع او را دعوت به کمک خواستن از خدا کرده اید تا حاجت و نیاز شما بر اورده شود. و این عین توحید است.

اگر من از شما بخواهم یتیمی را کمک کنید شما باید از خدا بخواهید با قدرتی که در شما قرار داده است به او کمک کنید گاهی قدرت شما مادی است و گاهی معنوی اما مهم این است که هر چه دارید و انجام می دهید به خواست خداست.

اما فارق از اینکه این کمک خواستن از واسطه های برای چیست و چه حکمتی دارد. شما اگر به قرآن مراجعه کنید.
این کمک خواستن ها را می بینید. به عنوان مثال
قوم بنی اسرائیل برای تشنگی به موسی پناه آوردند. اذ استسقاه قومه.
و این کمک خواستن امری عادی و معقول است. و هیچ اشتراکی با شرک ندارد.

اناالعبد;743358 نوشت:
نوشته اصلی توسط مجبوریم نمایش پست ها
دقت کن آیه گفته عند ربهم یرزقون (نگفته عند قبرهم یرزقون )

سلام خدا به خیر بگذرونه عجب آیه ای ساخته یاد داستان کسانی افتادم که خواستند با قرآن مقابله به مثل کنند و آیه ای همچون کلام وحی بسازند که خودشان ناتوانی شان را رساندند البته منظورم سخن راوی این جا نیست ولی رک گویی هم اندازه دارد باباجان!:ok::Gol:

**گلشن**;743942 نوشت:
پس بهترین گزینه همین است که افرادی که می میرند دیگر از این دنیا دستشان کوتاه است و چیزی نمی شنوند

کس نامد از آن جهان که من پرسم از او!

ولی خودمانیم شما که روح مرده را تا به حال به خواب دیده اید یا شنیده اید و باور دارید همین یک نشانه کافی است که روح زنده و باقی است:ok::Gol:

شروین;743944 نوشت:
جسارتا با این استدلال شما پس تکلیف خداوند چیست که حاجت برخی را میدهد و برخی را نمیدهد ؟
آیا العیاذ بالله خداوند هم نمیشنود و دستش از این دنیا کوتاه است ؟

خداوند هم برای حاجت دادن شیر یا خط نمی اندازد و بین بندگان تفاوتی قائل نمی شود
براورده شدن دعا و حاجت طبق یک سیر قانونی حاکم بر طبیعت انجام می گیرد
هرکس در راه این قوانین قدم بردارد حاجتش براورده می شود

فریال;743966 نوشت:
ولی خودمانیم شما که روح مرده را تا به حال به خواب دیده اید یا شنیده اید و باور دارید همین یک نشانه کافی است که روح زنده و باقی است

کی و کجا ؟!:Moteajeb!:

[="Navy"]

**گلشن**;743968 نوشت:
خداوند هم برای حاجت دادن شیر یا خط نمی اندازد و بین بندگان تفاوتی قائل نمی شود
براورده شدن دعا و حاجت طبق یک سیر قانونی حاکم بر طبیعت انجام می گیرد
هرکس در راه این قوانین قدم بردارد حاجتش براورده می شود

من از جواب شما دو برداشت کردم . هرکدوم درسته بفرمایید
1. خداوند اینکه حاجت فردی را نمیدهد به دلیل حکمتیست که به قوانینی بر میگردد که خودش وضع کرده و گاهی به دلایلی مثلا رسیدن عجل حتمی امکان شفای بیماری وجود ندارد.

پس چطوره که همین قوانین در مورد ائمه و پیامبر تبدیل میشه به نشنیدن و کوتاه بودن دست؟

2. خداوند دخالتی در مسائل نمیکند و قوانین طبیعت کار خودشان را میکنند . پس در این صورت حتی خواستن از خود خدا هم بی فایدس .

منظور شما کدام هستش ؟[/]

موضوع قفل شده است