مادران عجیب غریب

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مادران عجیب غریب

سلام و عرض ادب و احترام خدمت دوستان عزیز.

این درسته که مادران مهربان ترین مخلوق خداوند هستند.

ولی گاهی اوقات این محبت از حد و مرز اصلی و صحیح خودش خارج میشه و زندگی فرزندانش و دیگران رو با آسیب جدی روبرو میکنه. که من ده ها نمونه از این مادران دیدم.

مثلا مادربزرگ مادری من با اینکه همه از صمیم قلب دوستش داریم و همه جوره بهش احترام میزاریم

ولی خیلی خیلی به فکر بچه هاش ( پسرهاش ) هست و فقط در چهار چوب منافع اونها اقدام میکنه.

و این واقعا مارو ناراحت میکنه و باعث سوء استفاده بقیه میشه.

مثلا هرکس رو می خواد ببینه دعوتش میکنه خونه ی ما میگه بیا اونجا ببینمت. برای اینکه یه وقت پسرش مجبور نشه میوه و شام تهیه کنه.

بعد هم خودش توضیح میده که نمی خواد پسرش هزینه کنه.

این باعث سوء استفاده یکی از دایی هام و همه ی زندایی هام میشه. که به راحتی آب خوردن با احساساتش بازی می کنند و تحریکش میکنند که حرف دل اونارو به بقیه بزنه.

مثلا میره خونه دایی هام زندایی هام بهش میگن نداریم بدبختیم بیچاره ایم . اونم بلند میشه میاد خونه ی ما که مثلا از خرج اونا کم کنه.

خدا شاهد هست که ما اصلا توی فکر این نیستیم که چرا اومده خونه ی ما ، این همه سال خدمتگزارش بودیم از این به بعد هم خواهیم بود هیچ منتی هم نداریم.

مشکل ما نیت پلید عزیزانش هست.
و از اونجایی که بزرگ فامیل هست همه احترامش رو همه جوره حفظ می کنند و با اینکه نیش هاش توی قلب آدم فرو میره :khaneh: :khaneh: ولی بازم کسی چیزی نمیگه.

من واقعا دلم فقط و فقط واسه بدبختی خودش می سوزه که شده اسباب بازی دست این و اون فردا هم توی چند متر خاک میزارنش و چهار تا گوله اشک و تمام.

دیگه هیچکس نیست به دادش برسه.

خونه ی ما و داییم حدودا بیست دقیقه با ماشین راه هست. یه شب حالش بد شده بود ، زنگ زده بود به پدرم میگفت بیا دنبالم ببرم دکتر.

پدرم سراغ داییمو گرفت . مادربزرگم گفت خوابیده نمی خوام بیدارش کنم ماشینو روشن کنه پول بنزین و گاز بده . :Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:

من واقعا اینو به هیچ وجه مهر مادری نمی دونم . و هرگز به همسر آینده ام اجازه نخواهم داد بچمون رو با همچین تفکری تربیت کنه.

به نظرم مهر مادری یعنی اینکه تمام تلاشتو بکنی تا بچه ات سالم سالم بار بیاد. پا روی دل و احساسات و عواطفت بزاری ولی نزاری بچه ات زالو صفت بار بیاد.

یعنی اینکه زار زار گریه کنی که چرا بچه ام آدم خوبی نشده ، یعنی اینکه مثل مدینه ( سریال مدینه ) فقط نگران آخرت بچه ات باشی.

کاش مادران ما بفهمند که عشق و علاقه این نیست که فقط فکر شکم بچه ات باشی.

از کارشناس محترم می خواستم برای جلوگیری از سوء استفاده اطرافیان که مادربزرگمو تحریک میکنن راهکار بدن.
( یه چند باری خودم رو در رو توی چشمشون بهشون گفتم که آدم های نامردی هستین فقط این بیچاره رو میندازین وسط. هیچ عکس العملی نشون ندادند و حرفی نزدن . )

سوال بعدی اینکه برای مادران آینده چه پیشنهادی دارید که بتونند احساسات خودشونو کنترل کنند و باعث نشند بچه از راه سالم منحرف بشه.

چون بارها دیدم توی زندگی دوست و آشنا که مثلا پدر داشته بچه رو نصیحت می کرده که کارت اشتباه بوده ،

مادره از راه رسیده گفته ولش کن ، چکارش داری ، دلش می خواد ، خوب کردی عزیزم. و .......

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد امیدوار

Im_Masoud.Freeman;737878 نوشت:
[=Times New Roman]سلام و عرض ادب و احترام خدمت دوستان عزیز.

این درسته که مادران مهربان ترین مخلوق خداوند هستند.

ولی گاهی اوقات این محبت از حد و مرز اصلی و صحیح خودش خارج میشه و زندگی فرزندانش و دیگران رو با آسیب جدی روبرو میکنه. که من ده ها نمونه از این مادران دیدم.

مثلا مادربزرگ مادری من با اینکه همه از صمیم قلب دوستش داریم و همه جوره بهش احترام میزاریم

ولی خیلی خیلی به فکر بچه هاش ( پسرهاش ) هست و فقط در چهار چوب منافع اونها اقدام میکنه.

و این واقعا مارو ناراحت میکنه و باعث سوء استفاده بقیه میشه.

مثلا هرکس رو می خواد ببینه دعوتش میکنه خونه ی ما میگه بیا اونجا ببینمت. برای اینکه یه وقت پسرش مجبور نشه میوه و شام تهیه کنه.

بعد هم خودش توضیح میده که نمی خواد پسرش هزینه کنه.

این باعث سوء استفاده یکی از دایی هام و همه ی زندایی هام میشه. که به راحتی آب خوردن با احساساتش بازی می کنند و تحریکش میکنند که حرف دل اونارو به بقیه بزنه.

مثلا میره خونه دایی هام زندایی هام بهش میگن نداریم بدبختیم بیچاره ایم . اونم بلند میشه میاد خونه ی ما که مثلا از خرج اونا کم کنه.

خدا شاهد هست که ما اصلا توی فکر این نیستیم که چرا اومده خونه ی ما ، این همه سال خدمتگزارش بودیم از این به بعد هم خواهیم بود هیچ منتی هم نداریم.

مشکل ما نیت پلید عزیزانش هست.
و از اونجایی که بزرگ فامیل هست همه احترامش رو همه جوره حفظ می کنند و با اینکه نیش هاش توی قلب آدم فرو میره :khaneh: :khaneh: ولی بازم کسی چیزی نمیگه.

من واقعا دلم فقط و فقط واسه بدبختی خودش می سوزه که شده اسباب بازی دست این و اون فردا هم توی چند متر خاک میزارنش و چهار تا گوله اشک و تمام.

دیگه هیچکس نیست به دادش برسه.

خونه ی ما و داییم حدودا بیست دقیقه با ماشین راه هست. یه شب حالش بد شده بود ، زنگ زده بود به پدرم میگفت بیا دنبالم ببرم دکتر.

پدرم سراغ داییمو گرفت . مادربزرگم گفت خوابیده نمی خوام بیدارش کنم ماشینو روشن کنه پول بنزین و گاز بده . :Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:

من واقعا اینو به هیچ وجه مهر مادری نمی دونم . و هرگز به همسر آینده ام اجازه نخواهم داد بچمون رو با همچین تفکری تربیت کنه.

به نظرم مهر مادری یعنی اینکه تمام تلاشتو بکنی تا بچه ات سالم سالم بار بیاد. پا روی دل و احساسات و عواطفت بزاری ولی نزاری بچه ات زالو صفت بار بیاد.

یعنی اینکه زار زار گریه کنی که چرا بچه ام آدم خوبی نشده ، یعنی اینکه مثل مدینه ( سریال مدینه ) فقط نگران آخرت بچه ات باشی.

کاش مادران ما بفهمند که عشق و علاقه این نیست که فقط فکر شکم بچه ات باشی.

از کارشناس محترم می خواستم برای جلوگیری از سوء استفاده اطرافیان که مادربزرگمو تحریک میکنن راهکار بدن.
( یه چند باری خودم رو در رو توی چشمشون بهشون گفتم که آدم های نامردی هستین فقط این بیچاره رو میندازین وسط. هیچ عکس العملی نشون ندادند و حرفی نزدن . )

سوال بعدی اینکه برای مادران آینده چه پیشنهادی دارید که بتونند احساسات خودشونو کنترل کنند و باعث نشند بچه از راه سالم منحرف بشه.

چون بارها دیدم توی زندگی دوست و آشنا که مثلا پدر داشته بچه رو نصیحت می کرده که کارت اشتباه بوده ،

مادره از راه رسیده گفته ولش کن ، چکارش داری ، دلش می خواد ، خوب کردی عزیزم. و .......

بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت خدمت جنابعالی

در رابطه با سوالات مطرح شده، به چند نکته می توان اشاره کرد؛

_ باید بپذیریم که ما مسئول رفتار و افکار دیگران نیستیم. ما ابتدا مسئول رفتار خود و نیز احساسات خود در قبال رفتار دیگران هستیم. به تعبیری ما قدرت مدیریت دیگران را نداریم اما این توانایی را داریم تا احساساتمان را نسبت به رفتار دیگران به نحوی مدیریت کنیم که کمتر آسیب ببینیم. بنابراین اگر فردی مانند مادر بزرگ شما با این رویه راحت است، دلیلی ندارد که ارامش خود را به خاطر نگرانی برای ایشان، مخدوش کنیم.

_ باید پذیرفت که شخصیت مادر بزرگ شما کاملا شکل گرفته و نمی توان توقع انعطاف را از ایشان داشت.

_ به نظر می رسد که سایر بستگان و از جمله خانواده محترم شما، در ایجاد و تداوم این فضا نقش داشته اند! در صورتی که از ابتدا در قبال کم مسولیتی دایی ها، مماشات صورت نمی گرفت بلکه واکنش مناسب نشان داده می شد، چه بسا الان شاهد تماس مادر بزرگ برای بردن وی به درمانگاه نبودید. اقتضای مدیریت این موضوع رفتار جراتمندانه است. بنابراین همانگونه که پرخاشگری درست نیست، انفعال نیز مورد پذیرش نیست.

_ اصول تربیتی اقتضاء می کند تا امر تربیت به پدر واگذار شود. در دروه کودکی با واسطه و در دوره نوجوانی مستقیما و بلاواسطه. تحقیقات نشان می دهد افرادی که مسئول تربیت آنان پدر بوده است نسبت به افرادی که مادر مسئول تربیتشان بوده در عرصه های مختلف زندگی نظیر تحصیل، ازدواج، اعتماد به نفس و...موفق تر بوده اند. بنابراین لازم است از دوره نوجوانی به بعد، پدر به صورت مستقیم عهده دار امر تربیت فرزند شود تا از برخی آسیبها پیشگیری شود

[=Times New Roman]

اميدوار;738602 نوشت:

_ به نظر می رسد که سایر بستگان و از جمله خانواده محترم شما، در ایجاد و تداوم این فضا نقش داشته اند! در صورتی که از ابتدا در قبال کم مسولیتی دایی ها، مماشات صورت نمی گرفت بلکه واکنش مناسب نشان داده می شد، چه بسا الان شاهد تماس مادر بزرگ برای بردن وی به درمانگاه نبودید. اقتضای مدیریت این موضوع رفتار جراتمندانه است. بنابراین همانگونه که پرخاشگری درست نیست، انفعال نیز مورد پذیرش نیست.

فقط با ما اینطور نیست ، بیشتر با ما اینطوری برخورد میکنه ، خونه ی سایر بستگان هم بقیه کارهاشو انجام میده.

نمی تونیم که بهش بگیم خونه ی ما نیا ، یا برو خونه پسرت ، یا بهش طعنه بزنیم.

در کودکی منو تر و خشک کرده ، حق گردنم داره , خودمم واقعا دوستش دارم. این درست نیست حالا که پیر و از کار افتاده شده همه به هم پاسش بدیم.

ناراحتی ما از بی تفاوتی دایی هام و زندایی هام هست ، وقتی خونه ی دایی هام میره ( خودش میگه ) زندایی هام خیلی باهاش بد رفتاری میکنن اونم به دایی هام چیزی نمیگه.

ولی وقتی خونه ی ما یا دیگران باهاش برخورد میکنن می پرن بغلش ، دستشو می بوسن ، قربون صدقش میرن. و ....

خودش همه ی اینها رو تعریف میکنه.

لطفا چند تا مثال درباره رفتار جراتمندانه بزنید ببینم مثلا چیکار کنم.

Im_Masoud.Freeman;738617 نوشت:
[=Times New Roman]

فقط با ما اینطور نیست ، بیشتر با ما اینطوری برخورد میکنه ، خونه ی سایر بستگان هم بقیه کارهاشو انجام میده.

نمی تونیم که بهش بگیم خونه ی ما نیا ، یا برو خونه پسرت ، یا بهش طعنه بزنیم.

در کودکی منو تر و خشک کرده ، حق گردنم داره , خودمم واقعا دوستش دارم. این درست نیست حالا که پیر و از کار افتاده شده همه به هم پاسش بدیم.

ناراحتی ما از بی تفاوتی دایی هام و زندایی هام هست ، وقتی خونه ی دایی هام میره ( خودش میگه ) زندایی هام خیلی باهاش بد رفتاری میکنن اونم به دایی هام چیزی نمیگه.

ولی وقتی خونه ی ما یا دیگران باهاش برخورد میکنن می پرن بغلش ، دستشو می بوسن ، قربون صدقش میرن. و ....

خودش همه ی اینها رو تعریف میکنه.

لطفا چند تا مثال درباره رفتار جراتمندانه بزنید ببینم مثلا چیکار کنم.

بسمه تعالی
با سلام و تحیت
روحیه قدرشناسی و ادب شما و خانواده محترم ستودنی و قابل تحسین است. اما توجه داشته باشید عرض بنده ناظر به این نبود که با وی بدرفتاری کنید، بلکه مقصود بنده این بود که در تعامل با دایی و دیگر افراد از ابتدا می بایست به گونه ای رفتار می شد تا زمینه سوء استفاده آنها فراهم نشود.

در پناه خدای بزرگ

سلام
به نظرم اگه امکانش رو دارید و براتون مشکلی نداره،اجازه بدید مادربزرگتون خونه ی شما ماندگار بشه،اینطوری امکان سوءاستفاده ی بقیه از ایشون به صفر میرسه

[="Times New Roman"][="Black"]

اميدوار;740551 نوشت:
بسمه تعالی
با سلام و تحیت
روحیه قدرشناسی و ادب شما و خانواده محترم ستودنی و قابل تحسین است. اما توجه داشته باشید عرض بنده ناظر به این نبود که با وی بدرفتاری کنید، بلکه مقصود بنده این بود که در تعامل با دایی و دیگر افراد از ابتدا می بایست به گونه ای رفتار می شد تا زمینه سوء استفاده آنها فراهم نشود.

در پناه خدای بزرگ

سلام مجدد.

حوب از ابتدا نبایست به گونه ای رفتار می شد تا زمینه سوء استفاده آنها فراهم شود.

خووب حالا که شده باید چکار کنیم؟[/]

سلام
وای منم از دست این مادرا حسابی شاکیم.همش با رفتار و تربیتشون باعث سوء استفاده ی بچه ها می شن.مخصوصا پسرا که بی عاطفه ترن.
گلایه اصلی من از دست فداکاری بیش از اندازه ی مادراس واسه بچه هاشون.مثلا از آرزوهاشون خواسته هاشون همه و همه می گذرن واسه بچه ها.حتی از یه لقمه نون و خریدای جزئی.
به نظرم این فداکاری بیش از اندازه باعث میشه بچه پر رو و پر توقع باشه و دوست داشته باشه حق دیگران رو پایمال کنه.چون مادر از اول به خاطرش از حقش گذشته.
گذشته از اون اگه یه مادر دنبال ارزوهاش بره بچه هم الگو پذیری می کنه و شروع به تلاش و به جلو رفتن می کنه.گذشته از اون اعتماد به نفسش تقویت میشه.
هیچی بدتر از یه مادر منفعل نیست:Ghamgin:
من که به شخصه اگه خدا توفیق مادری بهم داد در کنار محبت عمیق هرگز فداکاری و ازخودگذشتگی افراطی نشون نمی دم:ok:

موضوع قفل شده است