جمع بندی ولایت حضرت امیر و کفر اهل مدینه

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ولایت حضرت امیر و کفر اهل مدینه

سلام طبق آیات اکمال دین و ابلاغ ولایت حضرت امیرالمومنین درست است که هر کس قبول نکند این را کافر است؟ اگر بلی؛ پس اهل مدینه غیر ازجز چند نفر که در رکاب حضرت ماندند و به تعداد انگشتان دست هم نرسیدند؛ همگی کافر هستند و جامعه مسلمین در بعد از پیغمبر اکثر قریب به اتفاق در کفر سیر می کردند! مثلا خود را حتما هم از متتابعین می دانستند؟!! راهنمایی فرمایید

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عماد

amirehsan;737132 نوشت:
طبق آیات اکمال دین و ابلاغ ولایت حضرت امیرالمومنین درست است که هر کس قبول نکند این را کافر است؟
اگر بلی؛ پس اهل مدینه غیر ازجز چند نفر که در رکاب حضرت ماندند و به تعداد انگشتان دست هم نرسیدند؛ همگی کافر هستند و جامعه مسلمین در بعد از پیغمبر اکثر قریب به اتفاق در کفر سیر می کردند!

کفر کسانی که ولایت حضرت علی علیه السلام را قبول ندارند از مباحث تاریخی نیست بلکه مبحثی اعتقادی است که باید در انجمن اعتقادات سایت مطرح شود
اما از نظر تاریخی حضرت علی علیه السلام، ائمه دیگر و اصحاب نزدیک به ایشان حساب کفر برای مخالفین ولایت حضرت حتی پس از رحلت پیامبرصلی الله علیه واله وسلم باز نمی کردند، وقتی کسی کافر باشد نجس است ، اما نمی بینیم که حضرت علی علیه السلام با مخالفین چه سقیفه و چه پس از آن، آنان را نجس بداند، پس کفر ظاهری نسبت به آنان در تاریخ دیده نمیشود، طبق سنت و روش ائمه هر کس لااله الا الله و محمد رسول الله گفت مسلمان است
البته نزد خدا چگونه است و خداوند چه حسابی با آنان می کند و آیا باطنا کافر هستند یا نه این خارج از حیطه تاریخ است
اسلام ظاهری از نظر پیامبر صلی الله علیه واله وسلم تلقی به پذیرفتن اسلام می شده و کسانی که به ظاهر اسلام آوردند پیامبر صلی الله علیه واله وسلم با آنان معامله مسلمان کردند می توانید به جریان فتح مکه و برخورد پیامبرصلی الله علیه واله وسلم با نومسلمانان مکه که بعضا اسلامشان ظاهری بود مراجعه کنید(1)
اما قطعا آنان به اشتباه رفتند و باید پاسخگویی عدم قبول ولایت باشند، این با کفر و حکم به کفر فرق دارد
به گواهی تاریخ بسیاری از صحابه پیامبر صلی الله علیه واله وسلم در امتحانی که پس از رحلت ایشان بوجود آمد مردود شدند و به دلیل یاری نکردن امام واقعی گناه کردند .

1.تاریخ الطبری، ج۲، ص ۳۴۳؛ البدایه و النهایه، ج۴، ص ۳۲۶؛ مسارالشیعه (شیخ مفید)، ص ۹

جمع بندی
پرسش:

آیا تاریخ معصومین (علیهم اسلام) به کفر یا ارتداد صحابه‌ای که آیات اکمال و ابلاغ را قبول نکرده گواهی می دهد؟ اگر بلی؛ پس اهل مدینه غیر از چند نفر که در رکاب حضرت ماندند همگی کافر هستند؟؟

پاسخ:
آنچه در منابع شیعی آمده ارتداد صحابه پیامبرصلی الله علیه واله وسلم به دلیل عدم قبول ولایت حضرت علی علیه السلام است.(1)
اما بحث ارتداد مسلمانان پس از رحلت پیامبرصلی الله علیه واله وسلم مسئله ایست که نه تنها در منابع شیعی بلکه در منابع اهل سنت نیز مشاهده میشود. بنا بر روایتی صحابه در روز قیامت به حوض کوثر هجوم می برند تا بر پیامبر وارد شده و خود را از آب کوثر سیرآب سازند، اما تنها شمار اندکی از آنان پذیرفته شده و بخش اعظم آنان، از حوض کوثر رانده شده و فرشتگان عذاب، آنان را به طرف جهنم می برند.(2) دربرخی از روایات علت رانده شدن آنان رجوع به افکار و عقاید جاهلیت است.(3) یکی از این روایت از عمر بن خطاب نقل شده و خطاب پیامبرصلی الله علیه واله وسلم به وی است(4)اگر چه علمای اهل سنت این روایات را حمل بر اهل رده می کنند(5)اما منابع شیعی بجز امثال سلمان و ابوذر مابقی صحابه را جزء بدعت گزاران می داند و روایات اهل سنت که به شمار اندک نجات یافتگان اشاره دارد موید این نظریه شیعیان است.(6)
تعریف «عرفی» صحابه نیز اهل رده را شامل نمی شود. چون دانشمندان اهل سنت گفته اند: از دیدگاه عرف، کسانی جزء صحابه محسوب می شوند که مدت زمان زیادی، همراه پیامبر بوده، و محضر آن حضرت را درک کرده باشند.(7) «سعید بن مسیّب» مدت این همراهی را یک تا دو سال دانسته است. (8) و اهل ردّه هیچ گاه این مقدار، محضر پیامبر را درک نکرده و با آن حضرت حشر و نشر نداشته اند. ابن اثیر هم تصریح کرده است که اهل ردّه جزء صحابه رسول خدا (ص) نبوده اند.(9)
نیز در روایات حوض آمده است: «... رجال منکم... مردانی از شما »(10)و «اعرفهم و یعرفوننی... من آنان را می شناسم و آنان مرا می شناسند»(11) و «... رجال من أصحابی...»(12) و «نام تان را می دانم و چهره ی شما را می شناسم و ... »(13)
تعابیر فوق به هیچ روی اهل ردّه را شامل نمی شود، زیرا آنان، نه از رجال و بزرگان صحابه بودند، به خصوص که شماری از بزرگان اصحاب پیامبر (ص) اعتراف کرده اند که پس از درگذشت رسول خدا (ص) بدعت گذاری کرده اند.(14)این اعتراف ها به درستی نشان می دهد که بدعت و ارتداد ذکر شده در احادیث حوض، ارتداد شماری از افراد تازه مسلمان، مانند اهل ردّه نبوده است.
البته احادیث حوض که نمونه های آن در آغاز بحث گذشت، سخن از «بدعت» است و میان بدعت و ارتداد، تفاوت فاحشی وجود دارد. بدعت به معنای وارد کردن چیزی در دین است که جزء دین نیست.(15) ارتدادی هم که در احادیث حوض و امثال آن به آن اشاره شده، ارتدادی است که از بدعت نشأت گرفته است. یعنی آنان ابتدا اقدام به بدعت گذاری کرده اند، و این بدعت، به ارتداد آنان منتهی گشته است. و منظور از این ارتداد هم بازگشت به ارزش های جاهلی است نه ارتداد اصطلاحی و ارتداد در این روایات با حفظ اسلام هم محقق می شود و صاحب آن کافر اصطلاحی به شمار نمی آید.
چنانکه دیدیم، مسئله ارتداد بخش هایی از صحابه رسول خدا (ص) پس از درگذشت آن حضرت، چیزی نیست که فقط در منابع تشیع آمده باشد؛ بلکه در معتبرترین منابع اهل سنت نیز به صورت گسترده ای انعکاس یافته است.

و مراد از إرتداد در روايات حوض و نظائر آن، إرتداد از دين و ايمان نيست؛ بلكه منظور إرتداد از أهمّ دستورات نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله) است كه عبارت از أمر ولايت باشد.
از نظر تاریخی نیز حتی اسلام ظاهری نزد پیامبر صلی الله علیه واله وسلم تلقی به پذیرفتن اسلام می شده و کسانی که به ظاهر اسلام آوردند پیامبر صلی الله علیه واله وسلم با آنان معامله مسلمان کردند می توانید به جریان فتح مکه و برخورد پیامبرصلی الله علیه واله وسلم با نومسلمانان مکه که بعضا اسلامشان ظاهری بود مراجعه کنید(16)

پی نوشت ها:

  1. شيخ مفيد، اختصاص، بيروت، دارالمفيد، 1414ق، ص10.
  2. شرح صحیح مسلم، نووی، ج 15-16، ص 5 و 59؛ عمدة القاری، 23/135؛ شرح صحیح بخاری، کرمانی، 23/63؛ التمهید، ابن عبدالبر، 2/291. شرح احادیث بخاری از مصطفی دیب البغا، ذیل صحیح بخاری، ج 5، ص 2407. «بینا أنا قائم إذا زمرة، حتی إذا عرفتهم خرج رجل من بینی و بینهم، فقال: هلم، فقلت: أین؟ قال: الی النار والله، قلت: و ماشأنهم؟ قال: إنهم ارتدوا بعدک علی أدبارهم القهقری. ثم إذا زمرة، حتی إذا عرفتهم خرج رجل من بینی و بینهم، فقال: هلم، قلت: أین؟ قال: إلی النار والله. قلت: ماشأنهم؟ قال: أنهم ارتدوا بعدک علی أدبارهم القهقری، فلا أراه یخلص منهم الا مثل همل النعم». صحیح بخاری، کتاب رقاق، باب 53، ح 2115؛ لسان العرب، ابن منظور، 15/135؛ الترغیب والترهیب، منذری، 4/422؛ النهایة فی غریب الحدیث، ابن اثیر 5/274؛ فتح الباری، ابن حجر 11/475؛ عمدة القاری، عینی 23/142؛ ارشاد الساری، قسطلانی، 9/342. «انی لکم فرط علی الحوض، فایای! لایأتین أحدکم فیذب عنی کما یذب البعیر الضال، فاقول: فیهم هذا؟ فیقال: انک لاتدری ما أحدثوا بعدک، فأقول: سحقاً». صحیح مسلم، کتاب فضائل، باب 9، ح 2295. «... ایها الناس أنا فرطکم علی الحوض یوم القیامة ولیرفعن الی قوم ممن صحبنی و لیمرن بهم ذات السیار فینادی الرجل یامحمد أنا فلان بن فلان و یقول آخر یا محمد أنا فلان بن فلان، فأقول: اما النسب فقد عرفته و لکنکم أحدثتم بعدی و ارتددتم علی اعقابکم القهقری». مسند احمد بن حنبل، 4/79؛ التهمید، ابن عبدالبر، 2/299. «انی فرطکم علی الحوض،... لیردن علی أقوام أعرفهم و یعرفوننی، ثم یحال بینی و بینهم. فأقول: انهم منی، فیقال: انک لاتدری ما أحدتوا بعدک، فأقول: سحقاً سحقاً لمن غیّر بعدی» صحیح بخاری، کتاب رقاق، باب 53، ح 6212؛ صحیح مسلم، کتاب فضائل، باب 9؛ مصابیح السنة، بغوی، 3/537.
  3. «یرد علی یوم القیامة رهط من أصحابی، فیجلون عن الحوض، فأقول: یا رب اصحابی؟ فیقول: انک لاعلم لک بما أحدثوا بعدک، انهم ارتدوا علی ادبارهم القهقری» صحیح بخاری، کتاب رقاق، باب 53، ح 6213.
  4. «انی فنمسک بحجزکم هلم عن النار و تغلبوننی تقاحمون فیه تقاحم الفراش و الجنادب، و اوشک أن أرسل حجزکم و أفرط لکم علی الحوض و تردون علی معا و أشتاتاً، فأعرفکم بأسمائکم و سیماکم، کما یعرف الرجل، الغریبة فی ابلة، فیؤخذ بکم ذات الشمال، و أناشد فیکم رب العالمین، أی رب رهطی، أی رب امتی، فیقال انک لاتدری ما أحدثوا بعدک، انهم کانوا یمشون القهقری». التمهید، ابن عبدالبر، ج 2، ص 301.
  5. الاصابة فی تمییز الصحابة، ابن حجر، ج 1، ص 4.
  6. ارشاد الساری، 9/342؛ عمدة القاری، 23/142.
  7. معجم الفاظ قرآن، راغب، ص 382؛ اسد الغابه، ابن اثیر، 1/26.
  8. اسدالغابه فی معرفة الصحابه، 1/25؛ فتح الباری، ج 7، ص 4.
  9. النهایة فی غریب الحدیث، 2/214.
  10. صحیح بخاری، رقاق، باب 53؛ صحیح مسلم، فضائل، باب 9.
  11. همان.
  12. همان.
  13. «... فاعرفکم باسمائکم و سیماکم...» التمهید، ابن عبدالبر، 2/301.
  14. المعارف، ابن قتیبه، ص 134؛ صحیح بخاری، کتاب مغازی، باب 33.
  15. معجم مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ص 198.
  16. تاریخ الطبری، ج۲، ص ۳۴۳؛ البدایه و النهایه، ج۴، ص ۳۲۶؛ مسارالشیعه (شیخ مفید)، ص 9.

 

موضوع قفل شده است