جمع بندی نیمه گمشده (چرا به هیچ کس علاقه مند نمی شوم؟)

تب‌های اولیه

97 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نیمه گمشده (چرا به هیچ کس علاقه مند نمی شوم؟)

سلام
یه سوال:
تا حالا برای شما هم پیش اومده که برید خواستگاری یا بیان خواستگاریتون ولی طرف به دلتون نشینه و این مسئله بارها تکرار بشه؛ ولی ندونین چرا اینجوریه؟!
یا بخواهید تو شرایط بهتر با یه فرد بهتر ازدواج کنید و برای همین نتونین کسی رو برای ازدواج انتخاب کنین؟ وقت گل نی :Nishkhand:
حالا اومدیم صدسال دیگه پیدا نکردیم یکی به دلمون بشینه یا شرایط بهتر بشه چیکار کنیم :Gig::hamdel: :Ghamgin:
اصلا چرا پیدا نمیشه یکی به دلمون بشیه یعنی نیمه گم شده نداریم :khaneh:

مشکل کجاست ؟

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد امین

سلام

***تاپیک رو باز میکنیم تا بعد از شنیدن نظرات و تجربیات گهربار دوستان جمع بندی کنیم***

من که نه خاستگاری رفتم نه خاستگار داشتم
از چند نفر هم پرسیدم:شما نیمه گمشده من نیستین؟
نمیدونم چرا جواب نمیدادن فقط جیغ کشان فرار میکردن

از نظر ظاهر اگه منظورتونه:شاید زیادی تحت تاثیر چهره های فانتزی هستین.یا یه حالت چهره خاصی تو ذهنتونه.یا به تعداد کافی خواستگاری نرفتین یا نیومدن خواستگاریتون(جنسیتتونو بگین خب.ادم قاطی میکنه)
به نظر من هیچ پیش زمینه ی قیافه ای تو ذهنت نباشه برای انتخاب همسر.که بخای مقایسه کنی طرفتو باهاش.

ولی خب یه موقع هست با حرفاش به دلتون میشینه.که نیازمند اینه که اگه رفتین دیدین یه خورده به دلتون هست یه جلسه دیگه هم باهاش قرار بزارین.
شاید جلسات بعدی نظرتون تغییر کرد.

نیکان;735872 نوشت:
سلام
یه سوال:
تا حالا برای شما هم پیش اومده که برید خواستگاری یا بیان خواستگاریتون ولی طرف به دلتون نشینه و این مسئله بارها تکرار بشه؛ ولی ندونین چرا اینجوریه؟!
یا بخواهید تو شرایط بهتر با یه فرد بهتر ازدواج کنید و برای همین نتونین کسی رو برای ازدواج انتخاب کنین؟ وقت گل نی :Nishkhand:
حالا اومدیم صدسال دیگه پیدا نکردیم یکی به دلمون بشینه یا شرایط بهتر بشه چیکار کنیم :Gig::hamdel: :Ghamgin:
اصلا چرا پیدا نمیشه یکی به دلمون بشیه یعنی نیمه گم شده نداریم :khaneh:

مشکل کجاست ؟

با سلام و درود به پرسشگر محترم

.

به نظر بنده شاید یه کم سخت میگیرید . . .

دل رو محکم قفل نکنید که هیچ نتونه وارد بشود

به قول فضای مجازی : دسترسی رو اگر برای هیچ کس بزارید دیگه کسی این ورا پیداش نمیشه !

یه پنجر ه ای یه روزنه ای تا نوری بیاد بیرون و تابش کنه و نوری وارد بشه.

ولی شما باید به سمت نوری برید که بیشتر باهاش ارامش پیدا میکنید ( به نظرتون واقعی و خالص هست) . . .

.

باید یه پارازیتی یا یه امواجی بفرستید که خب نیمه گمشده خودش رو لو بده دیگه مگه غیر از اینه !

من عاشق نیمه گمشده خودمم،خدا میدونه الان داره چیکار میکنه،حتما اونم داره به نیمه گمشدش که من باشم فکرمیکنه، یکی نیست به نیمه گمشدم بگه لامصب تو که اول و اخر مال خودمی خب الان بیا

اگر خانم هستین ازین به بعد به پسر ها خیلی خیلی کمتر توجه کنین

کسی که نشسته است

همیشه خسته نیست


شاید جایی برای رفتن نداشته باشد


کسی که نشسته است


شاید خسته باشد


شاید همه جا را گشته باشد و خسته باشد


:ok::Ghamgin::hamdel:

کسی که نشسته است


حتما گم کرده‌ای دارد!‏

نیمه گم شده ام، من سوالی گیجم، پاسخی می خواهم
اینکه تو تنهایی، یا که من تنهایم
همه تقصیر من است، یا که تقدیر خداست؟

[="DarkSlateBlue"]

نیکان;735872 نوشت:
اصلا چرا پیدا نمیشه یکی به دلمون بشیه

چون نسل دماغ ایرانی داره منقرض میشه:khoshgel:[/]

با سلام ..اگر دخترهستید خب معلومه بایداول شما به دل پسری بنشینی واون به شما محبت کنه تا اون هم به دل شما بشینه البته اینو هم بگم دختر هم پسر رو با معیاراش میسنجه وبعد به دلش مینشونش

همای رحمت;736196 نوشت:
با سلام ..اگر دخترهستید خب معلومه بایداول شما به دل پسری بنشینی واون به شما محبت کنه تا اون هم به دل شما بشینه البته اینو هم بگم دختر هم پسر رو با معیاراش میسنجه وبعد به دلش مینشونش

سلام:Gig:
مگه هر پسری میاد خواستگاری اونجا میشینه محبت میکنه که دختر ازش خوشش بیاد؟
اگه منظورتون بعد از ازدواجه هم یعنی دختر باید ریسک کنه ازدواج کنه که شاید بعدا از پسره خوشش بیاد؟

نیکان;735872 نوشت:
اصلا چرا پیدا نمیشه یکی به دلمون بشیه یعنی نیمه گم شده نداریم

خب بگرد دنبالش و پیداش کن و رسما ازش خواستگاری کن..فرقی هم نداره که دختری یا پسری..اگه دختری باید راهش و مهارتشو یاد بگیری که چطوری خواستگاری کنی که سبک نشی
هر کاری شدنیه ..فقط کافییه که بخوایی
خودش که قرار نیست همینطوری پیدا بشه!!!

اگه حال و حوصله و توانشو نداری اساسا مشکلت خودتی نه نیمه گمشده

الآن نظرم این بود

عاشق امام خامنه ای;736200 نوشت:
سلام
مگه هر پسری میاد خواستگاری اونجا میشینه محبت میکنه که دختر ازش خوشش بیاد؟
اگه منظورتون بعد از ازدواجه هم یعنی دختر باید ریسک کنه ازدواج کنه که شاید بعدا از پسره خوشش بیاد؟
سلام ..خب دختر خوب ،کسی که میاد خواستگاری یه دختر ، به نظرم اول باید ازش بپرسی چطور منو انتخاب کردید ؟با این سوال خیلی چیزها دستگیرت میشه

نیکان;735872 نوشت:
چرا اونی که باید به دلمون بشینه پیدا نمیشه؟ یعنی من نیمه گم شده ندارم؟
باسلام ...یا معیاراتتون زیاد با واقعیت فاصله داره یا کسانی که اطرافت میبینی واقعااون ارزشو ندارن واسه ی این کسی به دلتون هنوز ننشسته

همای رحمت;736205 نوشت:
سلام ..خب دختر خوب ،کسی که میاد خواستگاری یه دختر ، به نظرم اول باید ازش بپرسی چطور منو انتخاب کردید ؟با این سوال خیلی چیزها دستگیرت میشه

:khandeh!:
خب من دارم میگم اینی که میاد خواستگاری ممکنه از دختر خیلی خوشش اومده باشه ولی دختره باز با این حال حالش از اون بهم بخوره.خب بالاخره دختره بدون توجه به اینکه پسره ازش خوشش اومده یا نه یه نظری نسبت به پسره داره دیگه
نظر دختر که تابع نظر پسر نیست

به نظر من هرکسی برای خودش یه حدااقل هایی داره و خب طبیعیه به اون کمتر راضی نمیشه و اصولا چون ادم کمال گراست وقتی به این حدااقل ها راضیه که اگه دیگه راهی نباشه و دیگه فرصت نبود و... وگرنه حتی به حدااقل هاشم راضی نیست و خوبشو میخواد،حقم داره...

خداییش همه تو حرف قانعیم و ساده زیست ولی موقع عمل تغییر میکنیم شایدم نمیتونیم از یه چیزایی چشم پوشی کنیم ...

مثلا اگه دختر باشه به مدرک پایین شغل ازاد با درامد کم و یا ظاهر متوسط به پایین و... راضی نمیشه واقعا ،مگه اینکه یا خودش موقعیت نداشته باشه یا خونوادش بالاخره پایین تر باشن یا شرایط سنی ش اجازه نده منتظر بعدی بمونه و یا مثلا نامزد قبلا داشته و...

پسرام همین طور ... شایدم بدتر:Nishkhand: الان تو حرف میگن فقط محجبه معتقد مذهبی و ...
ولی درعمل اولا که ظاهر قد بلند،سفید،لاغر،خوشگل، و ملاکای دیگه م مدرک فلان ٰپولدارٰ من شنیدم میگن تک دختر:Motehayer: حتی به یکی از اشناها گفته بودن خونه وماشین هم دارین:Moteajeb!:

خب وقتی همه فقط حرفشو بزنن همین میشه دیگه هیشکی به دل نمیشینه چون اصلا حتی در شان خودمون طرفو نمی بینیم که بعد بخواد به دل بشینه البته یه مواردی م هست که فرق میکنه مثلا اینکه یه مورد رو داشته باشه که همه نداشته هاشو بشه نادید گرفت!


فقط یه مسئله ای اینجا واقعا واسم سواله کارشناس محترم جواب بدن ممنون میشم

اگه بخوایم از معیارامون پایین بیایم خب این درسته؟ پس اصل هم کفوی چی میشه؟؟؟ از کجا معلوم طرف هی از معیاراش نزنه اخرش بهم برسن ولی توی زندگی مشترک احساس کمبود کنه مثلا کسی زیبایی معیارش باشه بعد به متوسط راضی بشه و توی زندگی مشترک هی از انتخابش ناراضی باشه یا مثلا دختری به یه پسری راضی بشه از حد خانواده شون کمتر اونوقت توی زندگی مشترک انتظار داشته که حالا از خونه باباشم نه ولی لااقل مث خونه باباش راحت باشه وتوی رفاه ولی این اتفاق نمیفته و خب احتمالا مشکل پیش میاد نه؟؟؟ پس باید چیکار کرد؟؟؟ نادیده گرفتن معیارها هم درست نیست چون هم شان بودنه یه اصله از اون طرف شاید بین کیس هاش کمتر کسی باشه که داشته باشه ایا باید صبر کنه یا نه به یکی راضی بشه که تقریبا نزدیکه به معیاراش؟؟؟
به قول استارتر محترم از کجا بدونیم

نیکان;735872 نوشت:
حالا اومدیم صدسال دیگه پیدا نکردیم یکی به دلمون بشینه یا شرایط بهتر بشه چیکار کنیم
اصلا چرا پیدا نمیشه یکی به دلمون بشیه یعنی نیمه گم شده نداریم

مشکل کجاست ؟

عاشق امام خامنه ای;736210 نوشت:
خب من دارم میگم اینی که میاد خواستگاری ممکنه از دختر خیلی خوشش اومده باشه ولی دختره باز با این حال حالش از اون بهم بخوره.خب بالاخره دختره بدون توجه به اینکه پسره ازش خوشش اومده یا نه یه نظری نسبت به پسره داره دیگه
نظر دختر که تابع نظر پسر نیست
خب دختر خوب من که نگفتم با اولین خواستگار جواب مثبت بده .گفتم خواستگار با معیارهاش میسنجه بعد انتخابش میکنه

نیکان;735872 نوشت:
سلام
یه سوال:
تا حالا برای شما هم پیش اومده که برید خواستگاری یا بیان خواستگاریتون ولی طرف به دلتون نشینه و این مسئله بارها تکرار بشه؛ ولی ندونین چرا اینجوریه؟!
یا بخواهید تو شرایط بهتر با یه فرد بهتر ازدواج کنید و برای همین نتونین کسی رو برای ازدواج انتخاب کنین؟ وقت گل نی :Nishkhand:
حالا اومدیم صدسال دیگه پیدا نکردیم یکی به دلمون بشینه یا شرایط بهتر بشه چیکار کنیم :Gig::hamdel: :Ghamgin:
اصلا چرا پیدا نمیشه یکی به دلمون بشیه یعنی نیمه گم شده نداریم :khaneh:

مشکل کجاست ؟


سلام
یه چیزی شما اومدید یه تاپیک زدید خودتون در رفتید
یعنی چی یه چیز بهتر و شرایط بهتر؟
خواستگاری یکی که میرید یا ازش خوشتون میاد یا نه اگه بخواید همیشه دنبال بهترین باشید ازدواجم کنید باز راضی نمیشید میگید شاید بهتر میشد. یکی رو با شرایط خودش اگه پسندیدید دیگه نباید به چیز بهتر فکر کنید خودش رو قبول کنید

شما باید بیشتر توضیح بدید در مورد خودتون که چرا از اون موردایی که بودن خوشتون نیومده و کلا دنبال چه جور آدمی هستید .از نظر ظاهر نمیپسندید یا کلا اخلاق و رفتار و همه چیز؟

همای رحمت;736217 نوشت:
خب دختر خوب من که نگفتم با اولین خواستگار جواب مثبت بده .گفتم خواستگار با معیارهاش میسنجه بعد انتخابش میکنه

اینقدر بحث کردیم الان میبینی طرف پسره:khandeh!:

با سلام

میتونید سوره یاسین رو هر روز یه بار بعد نماز صبح بخونید و بعد از خدا بخواهید که شما را مدد کند که چنین موردی را بیابید!

نیکان;735872 نوشت:
سلام
یه سوال:

یا بخواهید تو شرایط بهتر با یه فرد بهتر ازدواج کنید و برای همین نتونین کسی رو برای ازدواج انتخاب کنین؟ وقت گل نی :Nishkhand:


باسلام

امیرالمؤمنین علی«علیه السلام»


«إِنَّ مَاضِی یوْمِكَ مُنْتَقِلٌ وَ بَاقِیهُ مُتَّهَمٌ فَاغْتَنِمْ وَقْتَكَ بِالْعَمَلِ»آنچه گذشت، گذشته، و آینده هم هنوز نیامده است(و معلوم نیست به آن برسی) پس فرصت اکنون را برای عمل غنیمت بشمار.
غررالحكم، ص 151

نیکان;735872 نوشت:
سلام
یه سوال:
تا حالا برای شما هم پیش اومده که برید خواستگاری یا بیان خواستگاریتون ولی طرف به دلتون نشینه و این مسئله بارها تکرار بشه؛ ولی ندونین چرا اینجوریه؟!
یا بخواهید تو شرایط بهتر با یه فرد بهتر ازدواج کنید و برای همین نتونین کسی رو برای ازدواج انتخاب کنین؟ وقت گل نی :Nishkhand:
حالا اومدیم صدسال دیگه پیدا نکردیم یکی به دلمون بشینه یا شرایط بهتر بشه چیکار کنیم :Gig::hamdel: :Ghamgin:
اصلا چرا پیدا نمیشه یکی به دلمون بشیه یعنی نیمه گم شده نداریم :khaneh:

مشکل کجاست ؟

دلایل زیادی میتونه داشته باشه . یکی از دلیلهاش میتونه این باشه که شاید یکمی توقعتون بالاست. البته از نظر ظاهری چون اول از همه تو نگاه اول ظاهر و صحبت کردن یه شخص به دل آدم میشینه. و بعدش هم اخلاق آروم و نجابتش.

یه دلیل دیگه ش میتونه اینکه احتمالا قبلا یکی رو خیلی میخواستین و متاسفانه بهم نرسیدین و الان همه رو با اون مقایسه میکنید!! اگه اصلا امکان بهم رسیدنتون نیست، باید سعی کنید اون شخص رو کلا فراموش کنید که این هم با گذشت زمان و فکر نکردن به اون طرف، امکانپذیره.

در ضمن بگین پسرین یا دختر که انقدر آدمو به زحمت نندازین! :ok::khaneh:

[="Comic Sans MS"][="DarkOliveGreen"]

قلب سلیم";736225 نوشت:
میتونید سوره یاسین رو هر روز یه بار بعد نماز صبح بخونید و بعد از خدا بخواهید که شما را مدد کند که چنین موردی را بیابید!

منم تو یه کتابی خوندم که نوشته بود: روزی دو مرتبه یس و یا چهل مرتبه حمد بخواند و به حضرت زینب (س) هدیه دهد و هر روز بگوید:((به حق علی و فاطمه بر شما همسری خوب برایم بفرست))[/]

نقل قول:
اصلا چرا پیدا نمیشه یکی به دلمون بشیه

والا منکه وقتی میرم تو خیابون نگاه ملت میکنم ، همه شبیه همن!!! به لطف ابزار قبیحه ی عمل زیبایی...

آدم تشخیص نمیده نیمه گمشدشو..هست ، دیدیش ، از کنارشم رد شدی ولی نشناختیش فکر کردی همون نفر قبلیه !! :ok:

بخاطر همین توصیه میکنم که ، بیشتر به اخلاقیات اهمیت بدی و اینو ملکه ی ذهنت کنی که انسان شرافتش به اعمالشه .

سلام و اذب

با پست دوم و راهنمایی دوم در خدمت هستیم :

شما اگر به مرحله ای رسیدید که میتونید زندگی بچرخانید و زندگی کنید

مرحله کاوش رو پیش رو دارید ( اگر قبلا موردی نبوده باشد)

.

در مرحله کاوش باید ببینید کجارو میگردید ؟

ممکن هست نیمه گمشده در جنوب شهر مخفی شده باشد و شما شمال شهر رو بگردید و چنین به نتیجه برسید نیمه ی گمشده ای در کار نیست !

مرحله ی کاوش بسیار مهم هست !

بایدیه کاراگاه باشید .!

تمام سرنخ هارو جدی بگیرید . . .

اگر جواب نداد قشون کشی کنید !

خاله ، عمه ، مادر بزرگ ، پسرخاله ، پسر عمو ، دایی ، و کلهم جمیعا فامیلات و فامیلان بیوفتید به جون شهر . . .

به امید خدا ان شاالله نیمه گمشده اشکار بشود و خودش رو لو بدهد !

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;736215 نوشت:

اگه بخوایم از معیارامون پایین بیایم خب این درسته؟ پس اصل هم کفوی چی میشه؟؟؟ از کجا معلوم طرف هی از معیاراش نزنه اخرش بهم برسن ولی توی زندگی مشترک احساس کمبود کنه مثلا کسی زیبایی معیارش باشه بعد به متوسط راضی بشه و توی زندگی مشترک هی از انتخابش ناراضی باشه یا مثلا دختری به یه پسری راضی بشه از حد خانواده شون کمتر اونوقت توی زندگی مشترک انتظار داشته که حالا از خونه باباشم نه ولی لااقل مث خونه باباش راحت باشه وتوی رفاه ولی این اتفاق نمیفته و خب احتمالا مشکل پیش میاد نه؟؟؟ پس باید چیکار کرد؟؟؟ نادیده گرفتن معیارها هم درست نیست چون هم شان بودنه یه اصله از اون طرف شاید بین کیس هاش کمتر کسی باشه که داشته باشه ایا باید صبر کنه یا نه به یکی راضی بشه که تقریبا نزدیکه به معیاراش؟؟؟
به قول استارتر محترم از کجا بدونیم

سلام

قطعا گذشتن از معیارهای اصلی و بنیادین برای زودتر ازدواج کردن یا ترس از مجرد ماندن کار درست و عاقلانه ای نیست؛ چون این کار از چاله به چاه افتادن است. در این باره این مطلب را مطالعه کنید: حجابی برای ازدواج «درخواست راهنمایی»

بنابراین اصل هم کفوی لازم و ضروری است؛ منتها مشکل اصلی اینجاست که در غالب موارد این هم کفوی اشتباه معنا می شود و معیارهای کاذب و وهمی به جای معیارهای اصلی خودنمایی می کنند. به عنوان مثال همان زیبایی که شما گفتید که یکی از ریشه های اصلی مشکل سوال کننده است، چطور هم کفوی در آن تفسیر می شود؟! مثلا از بقیه سوال می شود که کی خوشگلتر است؟! اینکه می گویید شاید برای یکی زیبایی معیار باشد جالب بود! مگر می شود که کسی زیبایی را دوست نداشته باشد و نخواهد همسرش زیبا باشد؟! قطعا همه دوست دارن زیباترین همسر را داشته باشند؛ اما آیا چنین چیزی در عالم واقع ممکن است؟! ایا می توان فردی را پیدا کرد که بگوییم دیگر از این زیباتر وجود ندارد؟! قطعا اینطور نیست. اصلا چه کسی زیباتر بودن را مشخص می کند؟!! پس با این وجود، ملاک زیبایی که ملاک همه هم هست چطور باید تفسیر شود؟

لذا آنچه مانع ازدواج است، ماندن در ملاک های ساختگی و وهمی است؛ نه ملاک های اصلی. اینکه همسر انسان باید از لحاظ اعتقادی و رفتاری و اخلاقی با او تناسب داشته باشد یک معیار واقعی است؛ چون اگر اینچنین نباشد آن زندگی آینده خوبی نخواهد داشت و لذا به هیچ وجه نباید از آن گذشت؛ اما اینکه طرف از لحاظ زیبایی باید تک باشد یا مثلا وضع مالی خوبی داشته باشد یا حتی بگوییم باید به اندازه خودمان وضعش خوب باشد، جزو ملاک های ساختگی است. البته ساختگی به این معنا نیست که اگر طرفین با وجود اختلاف سطح مالی ازدواج کنند خوشبخت می شوند و نباید به این اختلاف توجهی کرد؛ بلکه ساختگی به این معناست که طرف قبل از ازدواج با این نگاه پیش می رود که حتما باید چنین چیزهایی فراهم باشد و به همین خاطر این مسئله برای او تبدیل به یک ملاک شده و اگر با کسی ازدواج کند که این ملاک را نداشته باشد به مشکل می خورد. لذا دو راه بیشتر وجود ندارد: اول اینکه طرف قبل از ازدواج نگاه خودش را اصلاح کند و معیارهای واقعی را از معیارهای وهمی خیالی جدا کرده و مسئله را برای خودش حل کند و بعد به سراغ ازدواج برود که در این صورت بخش بزرگی از موانع ازدواج او رفع خواهد شد. راه دوم این است که طرف روی همین معیار کاذب پافشاری کند و آنقدر بگردد که فرد مورد نظر را پیدا کند اگر پیدا شود! البته راه سومی هم هست و آن اینکه بدون حل کردن مسئله و با وجود داشتن معیارهای کاذب با کسی ازدواج کند که آن معیارها را ندارد که در این صورت هم آینده روشنی در انتظارش نخواهد بود.

سوال آخر: آیا باید با کسی ازدواج کنیم که صد در صد با ما در ملاک های اصلی تناسب داشته باشد؟

پاسخ: خیر؛ چون پیدا کردن چنین فردی تقریبا محال است. لذا باید کسی را پیدا کرد که بیشترین تناسب را با ما داشته باشد؛ نه تناسب صد در صدی. از این رو اگر کسی پیدا شد که 60-70 درصد هم با شما تناسب داشت می تواند مورد خوبی برای ازدواج باشد.

bi seda 1992;736273 نوشت:
[=Comic Sans MS]

منم تو یه کتابی خوندم که نوشته بود: روزی دو مرتبه یس و یا چهل مرتبه حمد بخواند و به حضرت زینب (س) هدیه دهد و هر روز بگوید:((به حق علی و فاطمه بر شما همسری خوب برایم بفرست))


نگفته همسر برام پیدا نمیشه.گفته به دلم نمیشینه.ممکنه فرد مناسبی هم براش پیدا شده.ولی به دلش ننشسته.

[="Purple"]

امین;736385 نوشت:
ملاک زیبایی که ملاک همه هم هست چطور باید تفسیر شود؟

سلام و ممنون از پاسخگویی:Gol:
بله من نمیدونم شاید اینجا بود شایدم سایت دیگه ای که اقایی گفته بودن ابتدا به ظاهر خانم توجهی نکردن و بعد توی زندگیشون دچار مشکل شده بودن و حتی به طلاق فکر میکردن ... درسته نمیشه ملاک قرار داد ولی الان ملاک اکثر اقایون هست نیست؟؟؟ در کل زیبایی نسبی یه و از نظر هر فردی فرق میکنه ممکنه شخصی به نظر من خوشگل بیاد و به نظر شما زشت! ولی منظورم این بود که الان کسی که زیبایی و جذابیت داره بلاخره شانسش بیشتره تا یه قیافه معمولی! و اصلا در نگاه اول چه مادر پسر بیاد چه خودش از نظر قیافه می پسندن بعد میرن سراغ بقیه ملاکا غیر اینه؟؟؟

امین;736385 نوشت:
لذا آنچه مانع ازدواج است، ماندن در ملاک های ساختگی و وهمی است؛ نه ملاک های اصلی

این درست ولی،شما تصور کنین دو خانواده هردو فرهنگی باشن یا هرد نظامی اینها باهم بیشتر جور میشن یا اینکه مثلا دختر از خانواده فرهنگی باشه و پسر از قشر پایین تری،یا خانواده نظامی شاید چیزهایی واسشون مهم باشه که برای یه دختر که توی یه خانواده دیگه بزرگ شده اون چیزها محدودیت باشه درحالیکه توی خانوادشون یه چیزی عادی به حساب میاد،آیا اینها هم جزو ملاک های توهمی حساب میشن؟؟؟؟واضحه که هرچه فرهنگ خانواده ها بهم نزدیک تر باشه نوع تربیت و حتی شاید یه سری اخلاق و عادتها هم شباهت بیشتری داره و باهم بیشتر جور درمیان تا از دوقشر متفاوت یا دو طبقه اجتماعی متفاوت!!!![/]

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;736393 نوشت:

سلام و ممنون از پاسخگویی:gol:
بله من نمیدونم شاید اینجا بود شایدم سایت دیگه ای که اقایی گفته بودن ابتدا به ظاهر خانم توجهی نکردن و بعد توی زندگیشون دچار مشکل شده بودن و حتی به طلاق فکر میکردن ... درسته نمیشه ملاک قرار داد ولی الان ملاک اکثر اقایون هست نیست؟؟؟ در کل زیبایی نسبی یه و از نظر هر فردی فرق میکنه ممکنه شخصی به نظر من خوشگل بیاد و به نظر شما زشت! ولی منظورم این بود که الان کسی که زیبایی و جذابیت داره بلاخره شانسش بیشتره تا یه قیافه معمولی! و اصلا در نگاه اول چه مادر پسر بیاد چه خودش از نظر قیافه می پسندن بعد میرن سراغ بقیه ملاکا غیر اینه؟؟؟

سلام

بله حرف شما کاملا درسته و منظور من این نبود که نباید به زیبایی توجه بشه؛ بلکه منظور من اینه که نباید با مقدمات فکری و عملی کاری کنیم که حس زیبایی شناختی ما دستخوش تغییر و تحول قرار بگیره و در نتیجه در انتخاب همسر به مشکل بخوریم. کسی که خدایی نکرده اهل چشم چرانی و مقایسه ظاهر افراد با همه، طبیعیه که در انتخاب با مشکل مواجه میشه و کسی به این راحتی به دلش نمی شینه. حتی اگه به دلش هم بشینه هیچ ضمانتی وجود نداره که برای همیشه تو دلش بمونه؛ چون همیشه یک زیباتری وجود داره که باعث میشه زیبای قبلی به چشم نیاد!

نقل قول:

این درست ولی،شما تصور کنین دو خانواده هردو فرهنگی باشن یا هرد نظامی اینها باهم بیشتر جور میشن یا اینکه مثلا دختر از خانواده فرهنگی باشه و پسر از قشر پایین تری،یا خانواده نظامی شاید چیزهایی واسشون مهم باشه که برای یه دختر که توی یه خانواده دیگه بزرگ شده اون چیزها محدودیت باشه درحالیکه توی خانوادشون یه چیزی عادی به حساب میاد،آیا اینها هم جزو ملاک های توهمی حساب میشن؟؟؟؟واضحه که هرچه فرهنگ خانواده ها بهم نزدیک تر باشه نوع تربیت و حتی شاید یه سری اخلاق و عادتها هم شباهت بیشتری داره و باهم بیشتر جور درمیان تا از دوقشر متفاوت یا دو طبقه اجتماعی متفاوت!!!!

قطعا اگه طرفین از تمام لحاظ ها با هم تناسب داشته باشند، احتمال خوشبختی به همون اندازه بیشتر میشه. ولی مشکل اینه که تا چه حد باید دنبال این تناسب باشیم؟ تا چه حد پیدا کردن فردی که این تناسب ها رو داشته باشه امکان پذیره؟ به عبارتی ما تا چه اندازه مجازیم برای پیدا کردن فردی که تناسب های غیر اصلی با ما داشته باشه، زمان و هزینه و فرصت صرف کنیم؟

تناسب اصلی اونیه که اگه نباشه زندگی با فرد مورد نظر غیر قابل تحمل یا خیلی سخته مثل زندگی یک مذهبی با غیر مذهبی. تناسب فرعی اونیه که اگه باشه خوبه؛ اما اگه نباشه هم احتمال اینکه مشکل ایجاد کنه خیلی کمه؛ مثل ازدواج دو نظامی با هم. عرض من در مورد تناسب ها اینه که گاهی اوقات به دلیل وجود برخی لوازم در فرد، یک تناسب فرعی جای تناسب اصلی رو نزد اون فرد میگیره یا از این بالاتر؛ یک مسئله ای که اصلا صلاحیت معیار بودن برای ازدواج رو نداره میاد میشه معیار اصلی. ما باید جلوی این موارد رو بگیریم تا موانع ازدواج زیاد نشن و به قولی طوری نشه که طرف به دلمون نشینه!

باسلام
در یکی از آشنایان بنده دیدم به امید یه کار بهتر یه مدت گذشت دیدن امکان فراهم شدن کار بهتر نیست از خواسته ها و معیارهایی که داشتند کوتاه اومدن الان ازدواج کردند بچه داریم شدن همیشه هم میکند اون مدت که دیرتر اقدام کردند ضرر کردن

امین;736410 نوشت:

سلام

بله حرف شما کاملا درسته و منظور من این نبود که نباید به زیبایی توجه بشه؛ بلکه منظور من اینه که نباید با مقدمات فکری و عملی کاری کنیم که حس زیبایی شناختی ما دستخوش تغییر و تحول قرار بگیره و در نتیجه در انتخاب همسر به مشکل بخوریم. کسی که خدایی نکرده اهل چشم چرانی و مقایسه ظاهر افراد با همه، طبیعیه که در انتخاب با مشکل مواجه میشه و کسی به این راحتی به دلش نمی شینه. حتی اگه به دلش هم بشینه هیچ ضمانتی وجود نداره که برای همیشه تو دلش بمونه؛ چون همیشه یک زیباتری وجود داره که باعث میشه زیبای قبلی به چشم نیاد!

[=purple]

قطعا اگه طرفین از تمام لحاظ ها با هم تناسب داشته باشند، احتمال خوشبختی به همون اندازه بیشتر میشه. ولی مشکل اینه که تا چه حد باید دنبال این تناسب باشیم؟ تا چه حد پیدا کردن فردی که این تناسب ها رو داشته باشه امکان پذیره؟ به عبارتی ما تا چه اندازه مجازیم برای پیدا کردن فردی که تناسب های غیر اصلی با ما داشته باشه، زمان و هزینه و فرصت صرف کنیم؟

تناسب اصلی اونیه که اگه نباشه زندگی با فرد مورد نظر غیر قابل تحمل یا خیلی سخته مثل زندگی یک مذهبی با غیر مذهبی. تناسب فرعی اونیه که اگه باشه خوبه؛ اما اگه نباشه هم احتمال اینکه مشکل ایجاد کنه خیلی کمه؛ مثل ازدواج دو نظامی با هم. عرض من در مورد تناسب ها اینه که گاهی اوقات به دلیل وجود برخی لوازم در فرد، یک تناسب فرعی جای تناسب اصلی رو نزد اون فرد میگیره یا از این بالاتر؛ یک مسئله ای که اصلا صلاحیت معیار بودن برای ازدواج رو نداره میاد میشه معیار اصلی. ما باید جلوی این موارد رو بگیریم تا موانع ازدواج زیاد نشن و به قولی طوری نشه که طرف به دلمون نشینه!

سلام علیکم درود توضیحات عالی فقط این قسمت نامفهوم بود فکر نکنم
چشم چرانی :Moteajeb!:

نگاه نکنیم چیکا کنیم

دیده شود بلکه پسندیده شود

نیکان;736442 نوشت:
سلام علیکم درود توضیحات عالی فقط این قسمت نامفهوم بود فکر نکنم
چشم چرانی :Moteajeb!:

نگاه نکنیم چیکا کنیم

دیده شود بلکه پسندیده شود

سلام

منظور در جلسه خواستگاری نبود! بلکه منظور این بود که کسی اهل چشم چرانی باشد و همیشه چشمش اینجوری:khandidani:اینور اونور کار میکنه.

ابوالفضل;736301 نوشت:
سلام و اذب

با پست دوم و راهنمایی دوم در خدمت هستیم :

شما اگر به مرحله ای رسیدید که میتونید زندگی بچرخانید و زندگی کنید

مرحله کاوش رو پیش رو دارید ( اگر قبلا موردی نبوده باشد)

.

در مرحله کاوش باید ببینید کجارو میگردید ؟

ممکن هست نیمه گمشده در جنوب شهر مخفی شده باشد و شما شمال شهر رو بگردید و چنین به نتیجه برسید نیمه ی گمشده ای در کار نیست !

مرحله ی کاوش بسیار مهم هست !

بایدیه کاراگاه باشید .!

تمام سرنخ هارو جدی بگیرید . . .

اگر جواب نداد قشون کشی کنید !

خاله ، عمه ، مادر بزرگ ، پسرخاله ، پسر عمو ، دایی ، و کلهم جمیعا فامیلات و فامیلان بیوفتید به جون شهر . . .

به امید خدا ان شاالله نیمه گمشده اشکار بشود و خودش رو لو بدهد !

سلام علیکم
قشون کشی نتیجه نداد همه خاندان معرف بودند فقط من نیستم که دور بر زیاده دختر پسر هم نداره
ظاهر، خانواده ...
به دل نمیشینه. چندبار میخوام ازدواج کنم :Nishkhand::Cheshmak:

:soal: :doosti:

amirahmad7292;736158 نوشت:
اگر خانم هستین ازین به بعد به پسر ها خیلی خیلی کمتر توجه کنین

تو که بدترش کردی

امیرالمؤمنین(ع)در روایتی می‌فرمایند:«أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیكُمْ خَلَّتَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَی وَ طُولُ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَی فَیصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَینْسِی الْآخِرَة»
من برای شما از دو چیز می ترسم: اوّل متابعت از هوی و هوس؛ دوّم آمال و آرزوهای بیجا. پیروى از خواهش نفس، انسان را از حق باز مى‏دارد، و آرزوهاى طولانى، آخرت را از یاد مى‏برد.
نهج البلاغه، خطبه 42

با نام خدا

نمیدونم این سوال به چشمم میخوره باز میکنم یه چیزی راهنمایی کنم !

نقل قول:
سوال کرده اند که نیمه ی گمشده ی ما نیست که نیست ! کجاست الله اعلم؟

.

.

راهنمایی سوم رو عرض کنیم :

در بحث دوم گفتیم کاوش بسیار مهم هست !

.

این بار توصیه میکنیم منطقه کاوش رو گسترش بدید !

مثلا یه کیلومتر شعاع رو میگشتید !

به شعاع 10 کیلومتر اطراف رو بگردید !

تا میتوانید شعاع رو زیاد کنید تا مبادا چراغ امیدی روشن شد

.

.

نیکان;736762 نوشت:
سلام علیکم
قشون کشی نتیجه نداد همه خاندان معرف بودند فقط من نیستم که دور بر زیاده دختر پسر هم نداره
ظاهر، خانواده ...
به دل نمیشینه. چندبار میخوام ازدواج کنم :Nishkhand::Cheshmak:
:soal: :doosti:

.

به نظرم بعضا :

خب باید کسی رو که به معیارهایتان نزدیک هست به دل بنشانید

احتمال اینکه کسی باشد دقیقا با معیارهای شما بخواند کم هست

سلام علیکم

خدا در قرآن فرمود که هر موجودی را جفت (زوج) آفریدیم،
زوج ما نمیشه تا سن بالا نرفته در شعاع دید پیدا بشه ؟:khaneh::Cheshmak:
دور نزدیک معرفی شده :Ghamgin:

نیمه گم شده ام، من سوالی گیجم، پاسخی می خواهم
اینکه تو تنهایی، یا که من تنهایم

همه تقصیر من است، یا که تقدیر خداست؟

سوال:
سلام
من 22 سالم است و پولدار و تحصیلکرده‌ام. زیبا هستم و خانواده مذهبی دارم و پدر سرشناسی هم دارم. تعداد خواستگارهایم خیلی زیاد است؛ اما اصلاً نمی‌دانم کدام یکیش را انتخاب کنم. خواستگارای غریبه را ندیده رد می‌کنم؛ چون اعتماد ندارم و بین فامیل خواستگار خوبی دارم؛ ولی به هیچ کس علاقه‌مند نبودم و نشدم. دلمم نمی‌خواهد تنها باشم. با دو تا از پسرهای فامیل که خواستگاری آمدن به اصرار خانواده‌ها صحبت کردم؛ ولی اصلاً خوشم نیامد؛ با اینکه خیلی ایده‌آل بودن.
به اینکه عشق بعد از ازدواج به وجود می‌آید کاری ندارم. من الان می‌خواهم عاشق شوم که نمی‌شوم. چه کار کنم؟ من نمی‌دانم عشق یعنی چه؟ عاشق شدن چطوری است؟ واقعاً به چه کسی می‌شود دل بست؟ پسر خوب زیاد است اما کدامشان را انتخاب کنم؟ چرا من به هیچ کس نمی‌توانم فکر کنم؟ این عشقی که همه درباره‌اش حرف می‌زنند چیست؟ کجاست؟

جواب:
سلام
عشق، محبت شدیدی است که در اثر دیدن زیبایی ظاهری یا باطنی طرف مقابل ایجاد می‌شود و معمولاً با یک نظر دیدن یا یک جلسه صحبت کردن ایجاد نمی‌شود. لذا بسیاری از زن و شوهرها که زندگی پایداری هم دارند با عشق ازدواج نکرده‌اند؛ بلکه عشق شدید بین آنها، بعد از ازدواج ایجاد شده؛ آن هم به دلیل اینکه زیبایی‌های گفتاری و اخلاقی و رفتاری در طرف مقابلشان دیده اند.
لذا می‌بینیم آنهایی که قبل از ازدواج عاشق شده‌اند اکثراً ارتباطاتشان زیاد بوده و علتش هم روشن است؛ چون محبت شدید یک دفعه به وجود نمی‌آید؛ بلکه در طی یک پروسه زمانی و با دیدن زیبایی‌های متعدد طرف مقابل ایجاد می‌شود و معلوم است که این حالت معمولاً با یکی دو جلسه صحبت آن هم به طور رسمی ایجاد نمی‌شود.
البته نمی‌شود انکار کرد که بعضی افراد در یکی دو جلسه یا حتی با صرف دیدن طرف عاشق شده‌اند؛ اما این موارد خیلی زیاد نیستند. بنابراین اگر شما بخواهید عاشق شوید باید تن به ارتباطات طولانی و احیاناً غیر شرعی بدهید تا عشق طرف در دلتان بنشیند که عملاً با توجه به مذهبی بودن شما امکان ندارد. علاوه بر این که این عشق مضر هم هست؛ چون باعث می‌شود عیب‌های طرف را نبینید یا توجیه کنید و بگوئید بعداً خوب می‌شود.
خلاصه اگر می‌خواهید ازدواج خوبی داشته باشید در پی عشق قبل از ازدواج نباشید که نه تنها به صلاح زندگی آینده شما نیست؛ بلکه ایجاد شدنش هم عملاً با توجه به مذهبی بودن شما امکان ندارد.
البته من نمی‌گویم که اگر از کسی اصلاً خوشتان نیامد قبولش کنید؛ بلکه عرض می‌کنم اگر با توجه به نقاط مثبتی که دارد احساس کردید که دلتان می‌خواهد همسرش شوید همین مقدار برای جواب مثبت دادن کافی است و این مقدار علاقه حداقلی بعد از ازدواج زیاد خواهد شد.
البته اگر موردی آمد که خوب بود ولی شما او را پسند نکردید سعی کنید علت عدم پسند را پیدا کنید و برطرفش کنید، یا اینکه جلسات صحبت را بیشتر کنید و اگر نقاط مبهمی هست روشن کنید تا شاید طرف مورد پسند شما قرار بگیرد.
موفق باشید

منبع: http://moshaver41. ir/post/649

منم به هیچ کس علاقمند نمیشم
البته خدارو شکر
حوصله دردسر ندارم:ok:

امین;737597 نوشت:
سوال:
سلام
من 22 سالم است و پولدار و تحصیلکرده‌ام. زیبا هستم و خانواده مذهبی دارم و پدر سرشناسی هم دارم. تعداد خواستگارهایم خیلی زیاد است؛ اما اصلاً نمی‌دانم کدام یکیش را انتخاب کنم. خواستگارای غریبه را ندیده رد می‌کنم؛ چون اعتماد ندارم و بین فامیل خواستگار خوبی دارم؛ ولی به هیچ کس علاقه‌مند نبودم و نشدم. دلمم نمی‌خواهد تنها باشم. با دو تا از پسرهای فامیل که خواستگاری آمدن به اصرار خانواده‌ها صحبت کردم؛ ولی اصلاً خوشم نیامد؛ با اینکه خیلی ایده‌آل بودن.
به اینکه عشق بعد از ازدواج به وجود می‌آید کاری ندارم. من الان می‌خواهم عاشق شوم که نمی‌شوم. چه کار کنم؟ من نمی‌دانم عشق یعنی چه؟ عاشق شدن چطوری است؟ واقعاً به چه کسی می‌شود دل بست؟ پسر خوب زیاد است اما کدامشان را انتخاب کنم؟ چرا من به هیچ کس نمی‌توانم فکر کنم؟ این عشقی که همه درباره‌اش حرف می‌زنند چیست؟ کجاست؟

جواب:
سلام
عشق، محبت شدیدی است که در اثر دیدن زیبایی ظاهری یا باطنی طرف مقابل ایجاد می‌شود و معمولاً با یک نظر دیدن یا یک جلسه صحبت کردن ایجاد نمی‌شود. لذا بسیاری از زن و شوهرها که زندگی پایداری هم دارند با عشق ازدواج نکرده‌اند؛ بلکه عشق شدید بین آنها، بعد از ازدواج ایجاد شده؛ آن هم به دلیل اینکه زیبایی‌های گفتاری و اخلاقی و رفتاری در طرف مقابلشان دیده اند.
لذا می‌بینیم آنهایی که قبل از ازدواج عاشق شده‌اند اکثراً ارتباطاتشان زیاد بوده و علتش هم روشن است؛ چون محبت شدید یک دفعه به وجود نمی‌آید؛ بلکه در طی یک پروسه زمانی و با دیدن زیبایی‌های متعدد طرف مقابل ایجاد می‌شود و معلوم است که این حالت معمولاً با یکی دو جلسه صحبت آن هم به طور رسمی ایجاد نمی‌شود.
البته نمی‌شود انکار کرد که بعضی افراد در یکی دو جلسه یا حتی با صرف دیدن طرف عاشق شده‌اند؛ اما این موارد خیلی زیاد نیستند. بنابراین اگر شما بخواهید عاشق شوید باید تن به ارتباطات طولانی و احیاناً غیر شرعی بدهید تا عشق طرف در دلتان بنشیند که عملاً با توجه به مذهبی بودن شما امکان ندارد. علاوه بر این که این عشق مضر هم هست؛ چون باعث می‌شود عیب‌های طرف را نبینید یا توجیه کنید و بگوئید بعداً خوب می‌شود.
خلاصه اگر می‌خواهید ازدواج خوبی داشته باشید در پی عشق قبل از ازدواج نباشید که نه تنها به صلاح زندگی آینده شما نیست؛ بلکه ایجاد شدنش هم عملاً با توجه به مذهبی بودن شما امکان ندارد.
البته من نمی‌گویم که اگر از کسی اصلاً خوشتان نیامد قبولش کنید؛ بلکه عرض می‌کنم اگر با توجه به نقاط مثبتی که دارد احساس کردید که دلتان می‌خواهد همسرش شوید همین مقدار برای جواب مثبت دادن کافی است و این مقدار علاقه حداقلی بعد از ازدواج زیاد خواهد شد.
البته اگر موردی آمد که خوب بود ولی شما او را پسند نکردید سعی کنید علت عدم پسند را پیدا کنید و برطرفش کنید، یا اینکه جلسات صحبت را بیشتر کنید و اگر نقاط مبهمی هست روشن کنید تا شاید طرف مورد پسند شما قرار بگیرد.
موفق باشید

منبع:

http://moshaver41. ir/post/649

سلام علیکم عشق و عاشقی نه:Nishkhand: فقط بگید چیکار کنم به دلم بشینه دردم چیه :Ghamgin:
از چه چیزایی بگذرم زندگی بر باد نیست کسی نیست با این مشکل روبرو شده باشه راهکار بده :khandeh!:

چشم ها رو ببندم از ته چاه سر در بیارم چی ؟!!!!

:nashenas::doosti::dar:

سلام.
اقا اگه کسی دعاش میگیره تو رو خدا برا منم دعا کنید.
این تاپیک قبلی من.
http://www.askdin.com/thread33373-6.html

دو سال پیش زدم میخواستم ازدواج کنم هنوزم نتونستم. قبل اون تاپیکم دنبالش بودم الان نزدیک سه ساله چرا نمیشه. :geristan::geristan::geryeh::geryeh::geryeh:

این حرفا چیه؟ نیمه گمشده یعنی چه؟ بابا ول کنید.

نیکان;735872 نوشت:
اصلا چرا پیدا نمیشه یکی به دلمون بشیه یعنی نیمه گم شده نداریم

اصلا چرا پیدا نمیشه یکی به دلمون بشیه --- این حرف یعنی چی ؟
یعنی نیمه گم شده نداریم ------- این هم خیال باطل است

سلام

هنوز پیدا نشده ؟؟

بنظرم بیخیال شید تا پیدا شه ... ولی باور کنید یه روزی بعد ازدواج ، همین خود شماها میگید ، حیفففف که قدر اون روزارو ندونستیم ..

این خط این نشون ... :Narahat az:

این همه رسم ها و پیرایه های کمر شکن را چه کسی بوجود آورده است؟چرا ماه به ماه و سال به سال بر این گونه رسوم غلط افزوده می گردد؟چرا به جای گشودن گره ها، بر گره ها می افزاییم؟چرا در فکر آن پسر و دختر جوانی که ضرورت فطری و اجتماعی ، ازدواج را برای آن ها لازم می داند نیستیم؟

یکی از علتهایی که دلمون نمیشینه

طلبکار بودن از یک جوان در این شرایط

چند درصد جوانان این کشور در شرایط ایدآل هستند؟

چهره
خانواده
شرایط اقتصادی
شغل
و...

چه چیزی مانع ازدواج جوانان هست

من در شرایط بهتر دوست دارم با یه فرد با شرایط بهتر ازدواج کنم

اگر غیر این باشد کار اشتباهی کردم ؟

نیکان;739249 نوشت:
من در شرایط بهتر دوست دارم با یه فرد با شرایط بهتر ازدواج کنم

اگر غیر این باشد کار اشتباهی کردم ؟

سلام

مشکل اینجاست که چقدر به پیدا شدن اون فرد بهتر یقین دارین؟ آیا مطمئن هستین که فرد بهتری پیدا خواهد شد؟ حتی اگه پیدا هم بشه چه زمانی پیدا میشه؟ آیا به همین زودی یا ...؟ حتی بالاتر از این، آیا اونی که فکر می کنین بهتره، در واقع هم بهتره یا ممکنه در ظاهر بهتر باشه؟؟

همه اینها باعث میشه که فکر پیدا کردن مورد بهتر رو از سرمون بیرون کنیم و دنبال کسی باشیم که در حد و حدود خودمون باشه و از بعضی نقص های غیر اساسی به عنوان عضو جدانشدنی از هر فرد (چون هر کسی در کنار خوبی هایی که داره قطعا نقص هایی هم خواهد داشت) چشم پوشی کنیم

سلام به همگی!
این به دل ننشستن دقیقاً مشکل منم هست.یعنی وقتی دور و برم می شنوم فلان پسر ازدواج کرده با خودم می گم(یعنی کدوم خنگی اومده زن این شده؟حتماً دختره یه عیبی داره)بعد که دختره رو می بینم می فهمم که نه بابا!اتفاقا دختر خیلی خوب و نرمالی هست.
تو فامیل که اصلاً چون شدیدا با ازدواج فامیلی مخالفم!حتی تو دانشگاهم باوجود این همه پسر از هیـــــــشکی خوشم نیومده.:Ghamgin:
معیارهامم آنچنانی نیست.از نظر ظاهر قد و بالا واسم مهمه اما نه 180،190.

فاطمه.ف;740163 نوشت:
سلام به همگی!
این به دل ننشستن دقیقاً مشکل منم هست.یعنی وقتی دور و برم می شنوم فلان پسر ازدواج کرده با خودم می گم(یعنی کدوم خنگی اومده زن این شده؟حتماً دختره یه عیبی داره)بعد که دختره رو می بینم می فهمم که نه بابا!اتفاقا دختر خیلی خوب و نرمالی هست.
تو فامیل که اصلاً چون شدیدا با ازدواج فامیلی مخالفم!حتی تو دانشگاهم باوجود این همه پسر از هیـــــــشکی خوشم نیومده.:Ghamgin:
معیارهامم آنچنانی نیست.از نظر ظاهر قد و بالا واسم مهمه اما نه 180،190.

سلام

برای ازدواج چی از همه واستون مهم تره؟ یعنی ملاک هاتون چیه و مهمترینش کدوماس؟ آیا تا به حال خواستگاری داشتین که همه این ملاک ها رو داشته باشه ولی باز هم طرف به دلتون ننشسته باشه؟

سوال:
سلام

من دختری ۲۳ ساله از یك خانواده مذهبی هستم؛ به خاطر ظاهرم، تحصیلاتم، موقعیت شغلی پدرم و سطح خانواده‌ام ۵ سال است كه به طور مداوم خواستگار برایم می‌آید؛ اما متاسفانه از بین این همه خواستگار، هیچ فردی حتی ذره‌ای ‌به دلم ننشسته است. من توقعات بالایی ندارم، فقط انتظار دارم همسرِ آینده‌ام هم كفوِ من باشد؛ یعنی اینکه هم سطح خودم باشد؛ یعنی از لحاظ اعتقادی، اصالت خانوادگی، تحصیلات و اخلاق با من هم سطح باشد.
بنابر اعتقاد خودم و اطرافیانم، من آدم خاصی هستم؛ یعنی متفاوت از بقیه دخترها. فكر كنم مشكل من از همین جا باشد. منظورم از خاص بودن، تفاوت‌هایی است كه بین خودم و افراد دیگر احساس می‌كنم. شاید به خاطر نوع اخلاق، رفتار و اعتقاداتم باشد. شاید هم در واقعیت این گونه نباشد. فقط من اینطور فكر كنم. به طور مثال: من تصور می‌كنم دختری هستم كه توانایی زیادی دارم و می‌توانم، به تنهایی زندگی خودم را مدیریت کنم؛ به همین دلیل معتقدم همسر آینده‌ام، باید مثلِ من و یا از من قوی‌تر و بالاتر باشد تا بتوانم به عنوان همسر به او تكیه كنم. نمی‌خواهم به خاطر توانایی‌های برتری كه دارم، همۀ مسئولیت زندگی را خودم به عهده بگیرم. می‌خواهم همسر آینده‌ام یك مرد، به معنای واقعی باشد، یكی كه بتوانم به او اتكاء، اعتماد و افتخار كنم. این وضعیت خواستگاران زیاد واقعاً غیر قابل تحمل شده و از یك طرف رفت و آمد مداوم خواستگارها باعث شده نظم زندگی‌ام به هم بریزد و از طرف دیگر احساس ناراحتی از اینكه اطرافیانم منتظرند ازدواجِ مرا ببینند؛ اما این امر ممكن نمی‌شود.


جواب:
سلام
شما گفتید: هیچ کدام به دلتان نمی‌نشینند. به نظر من به دل نشستن دلیل می‌خواهد. یک پسر وقتی به دلِ یک دختر می‌نشیند که نقاط قوت فکری، اخلاقی و شخصیتی و... در او مشاهده کند. پس احتمالاً علت اینکه هیچ کدام از آنها به دلتان وارد نشدند، این بوده که شما هیچ کدام از خواستگارانتان را دارای همه تناسبها و توانمندیهای لازم ندیدید و در نتیجه نتوانستید قلباً قبولشان کنید.
اگر مشکل این باشد باید علتش را فهمید؛ یعنی بررسی شود که علت اینکه شما نقاط قوت لازم را در هیچ کدام از آنها ندیدید چه بوده؟
به نظر من چند احتمال هست:
اول اینکه ممکن است تشخیص شما اشتباه بوده باشد و لااقل بعضی از آنها واقعاً در حد شما بودند و شما نتوانستید متوجه شوید. مثلاً در تشخیص مسئولیت پذیری ممکن است شما به حال فعلی فرد توجه کردید؛ در حالی که قبل از ازدواج، این مورد ملاک نیست؛ به خاطر اینکه انگیزه تلاش و مسئولیت پذیری پسر، بعد از ازدواج به خاطر عشق و علاقه به همسر چند برابر می‌شود.
پس حالا که احتمال اشتباه هست، برای جلوگیری از احتمالِ اشتباه، جهت تصمیم برای خواستگارهای بعدی، حتماً با اطرافیان مشورت کنید.
احتمال دوم این است که ممکن است به یک نوع ایده‌آل گرایی در زمینه انتخاب همسر گرفتار شده باشید که اگر این طور باشد تا این فکرتان را تغییر ندهید، نخواهید توانست ازدواج کنید؛ چون واقعیت این است که شما نباید منتظرِ یک فرد استثنائی باشید که خواستگاری شما بیاید. باید از بین همین پسرهایی که کم و بیش از نظر توانمندی شبیه هم هستند، به یکی بله بگویید. البته من نمی‌گویم آن شخصی که شما در نظرتان است، وجود ندارد؛ اما تضمینی برای اینکه چنین فردی خواستگاری شما بیاید وجود ندارد!
احتمال سومی هم هست که البته بد بینانه است؛ ولی چون در جایگاه مشورت هستم، عرض می‌کنم: آن احتمال این است که ممکن است علت هم سطح ندیدن دیگران با خودتان این باشد که شما به یک نوع غرور دچار باشید و اگر این طور باشد شما غیر از مسأله انتخاب همسر در برخوردها، با همسر آینده هم حسابی دچار مشکل می‌شوید؛ چون آدم مغرور، کارها و خصوصیات مثبت خودش را بیش از حدی که هست بزرگ می‌بیند و اگر همان کار او را، فرد دیگر هم انجام بدهد، به او نگاه بدبینانه می‌کند؛ چون به طور ناخود آگاه فکر می‌کند تنها خودش از پس این کار بر می‌آید و به اصطلاح کار طرفش را ریز می‌بیند و برخوردش با طرف مقابلش طوری است که انگار کاری نکرده یا اینکه اصلاً کار مهمی نکرده است.
در زندگی زناشویی این برخورد اثر بسیار منفی بر طرفِ مقابل دارد و عکس العمل منفی او را بر می‌انگیزد و او هم مقابلِ به مثل می‌کند و این کار منجر به اختلاف در زندگی می‌شود.
اگر این طور باشد چنین فردی باید درس تواضع و فروتنی ببیند و به خودش بگوید که از درخت پر بار یاد بگیر که هرچه بارش بیشتر باشد سرش پایین‌تر است.
موفق باشید
منبع: رهروان ولایت

امین;740109 نوشت:

سلام

مشکل اینجاست که چقدر به پیدا شدن اون فرد بهتر یقین دارین؟ آیا مطمئن هستین که فرد بهتری پیدا خواهد شد؟ حتی اگه پیدا هم بشه چه زمانی پیدا میشه؟ آیا به همین زودی یا ...؟ حتی بالاتر از این، آیا اونی که فکر می کنین بهتره، در واقع هم بهتره یا ممکنه در ظاهر بهتر باشه؟؟

همه اینها باعث میشه که فکر پیدا کردن مورد بهتر رو از سرمون بیرون کنیم و دنبال کسی باشیم که در حد و حدود خودمون باشه و از بعضی نقص های غیر اساسی به عنوان عضو جدانشدنی از هر فرد (چون هر کسی در کنار خوبی هایی که داره قطعا نقص هایی هم خواهد داشت) چشم پوشی کنیم

موضوع که اشاره میکنم

در موقعیت کنونی با افرادی میتونم ازدواج کنم که قابل قبول نخواهند بود چون در سنین پایین هستم و موقعیتهایی رو ندارم که با افراد که در نظر دارم، امکان ازدواج با انها فراهم باشه
اگر تلاش کنم در آینده در شرایط بهتری قرار بگیرم اقدامی برای ازدواج با گزینه بهتر صورت خواهد گرفت
از طرفی امید به آینده که جوانی و نشاط جوانی را از من خواهد گرفت و اینکه در این مدت زمانی که در تلاش برای بهبود شرایط هستم گزینه های مورد نظر که با شرایط فعلی امکان اقدام برای ازدواج وجود ندارد، خواهند بود یا مرغ از قفس خواهد پرید و اینکه چون در شرایط حال و بخاطر فراهم نبودن شرایط برای ازدواج با فرد با معیار مورد نظر امکان اقدام برای ازدواج نیست و باتوجه به نیاز به ازدواج و از طرفی در حال حاضر انتخاب فردی که با موقعیت کنونی من باشد
آیا ایجاد حسرت در آینده وقتی به موقعیت بهتر رسیدم نخواهد شد؟

[="Navy"]

امین;740529 نوشت:
سوال:
سلام
من دختری ۲۳ ساله از یك خانواده مذهبی هستم؛ به خاطر ظاهرم، تحصیلاتم، موقعیت شغلی پدرم و سطح خانواده‌ام ۵ سال است كه به طور مداوم خواستگار برایم می‌آید؛ اما متاسفانه از بین این همه خواستگار، هیچ فردی حتی ذره‌ای ‌به دلم ننشسته است. من توقعات بالایی ندارم، فقط انتظار دارم همسرِ آینده‌ام هم كفوِ من باشد؛ یعنی اینکه هم سطح خودم باشد؛ یعنی از لحاظ اعتقادی، اصالت خانوادگی، تحصیلات و اخلاق با من هم سطح باشد.
بنابر اعتقاد خودم و اطرافیانم، من آدم خاصی هستم؛ یعنی متفاوت از بقیه دخترها. فكر كنم مشكل من از همین جا باشد. منظورم از خاص بودن، تفاوت‌هایی است كه بین خودم و افراد دیگر احساس می‌كنم. شاید به خاطر نوع اخلاق، رفتار و اعتقاداتم باشد. شاید هم در واقعیت این گونه نباشد. فقط من اینطور فكر كنم. به طور مثال: من تصور می‌كنم دختری هستم كه توانایی زیادی دارم و می‌توانم، به تنهایی زندگی خودم را مدیریت کنم؛ به همین دلیل معتقدم همسر آینده‌ام، باید مثلِ من و یا از من قوی‌تر و بالاتر باشد تا بتوانم به عنوان همسر به او تكیه كنم. نمی‌خواهم به خاطر توانایی‌های برتری كه دارم، همۀ مسئولیت زندگی را خودم به عهده بگیرم. می‌خواهم همسر آینده‌ام یك مرد، به معنای واقعی باشد، یكی كه بتوانم به او اتكاء، اعتماد و افتخار كنم. این وضعیت خواستگاران زیاد واقعاً غیر قابل تحمل شده و از یك طرف رفت و آمد مداوم خواستگارها باعث شده نظم زندگی‌ام به هم بریزد و از طرف دیگر احساس ناراحتی از اینكه اطرافیانم منتظرند ازدواجِ مرا ببینند؛ اما این امر ممكن نمی‌شود.

با سلام
به بعضی ها نباید اینجوری پاسخ منطقی داد
بعضی ها غرور کاذب دارند و فکر میکنند واقعا خاص هستند
البته بخش سوم پاسخ شما تقریبا به این مسئله اشاره داشت

من اگر بودم اینجوری جواب این خانم را میدادم

اینکه تمام پسر هایی که به خواستگاری شما آمده اند از همه نظر کامل نیستند نشان میده که شما عیوبی دارید که یک پسر همه چیز تمام شما را در سطح خود نمیبیند که به خواستگاریتان بیاید

پس با در نظر گرفتن عیوبتان سطح توقع خودتون را پایین بیارید و بقیه رو از خودتون پایین تر نبینید

برای بعضی ها واقعا اینجور جواب ها لازمه[/]

موضوع قفل شده است