امید از دست رفته... (گیج و گمراهم!!!)

تب‌های اولیه

27 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
امید از دست رفته... (گیج و گمراهم!!!)

«بسم الله الرحمن الرحیم»

سلام

اول خسته نباشید میگم به همه ی کارشناسان و کاربران محترم

دوم اینکه شاید حرفایی که میزنم تکراری باشه ولی خواهش میکنم جواب و راه حل رو مستقیم ب خودم بگین تا بالاخره از خر شیطون بیام پایین [emoji5]

من الان در حال حاضر پشت کنکوری هستم و مشکل من از وقتی شروع شد که وارد پیش دانشگاهی شدم...
تا سوم دبیرستان همیشه جزو شاگرد اول یا دوم بودم و هیچ وقت پایین تر از اینا نبودم اصلا نمیتونستم قبول کنم ک پایین تر از این باشم
همه چیز خوش و خرم پیش میرفت با کلی امید و آرزو که حتما کنکور با رتبه خوب تو رشته مورد نظرم قبول میشم ولی وقتی اومدم پیش دانشگاهی یهو از درس زده شدم ٬ دیدم که همینطور دارم از بقیه عقب میفتم (مدرسمون هم جزو مدرسه های نمونه تو شهرمون بود) به خودم میگفتم اشکالی نداره حتما جبران میکنم اما همینطور گذشتو گذشت تا اینکه متوجه شدم ای دل غافل بهتر که نشدم هیچ بدتر شدم [emoji17] وسطای سال بود که دیگ اعتماد به نفسمو از دست دادم کلا ناامید شدم
کلی دعا کردم از خدا خواستم کمکم کنه یه راهی جلوم بذاره نجاتم بده ولی فایده ای نداشت..
این قضیه همینطور ادامه داشت و منم تو اوج ناامیدی کنکورم رو دادم و واس اولین بار شکستو تو زندگی تجربه کردم [emoji26] [emoji29]

یعنی فقط خدا میدونه که چقدر تو این مدت بهم فشار اومد حالا حرفایی که بقیه بهم زدن بماند
واقعا تو این یه سال افسردگی گرفتم
نمیدونم حکمتش چی بوده از طرفی تو همین یه سال ایمانم به خدا بیشتر شده از بس رفتم پیشش گریه و ناله کردم تازه امسال بود که به طور جدی چادری شدم و اومدم تو جمع مذهبیا[emoji4]
ولی هنوزم که هنوزه ناامیدم نمیدونم چرا با اینک بهتر از قبل شدم و اعتقادم قوی تر شده اما احساس میکنم دیگ خدا صدامو نمیشنوه منو رها کرده...[emoji26]

الان میخوام دوباره درسمو شروع کنم ولی نمیدونم واقعا چی میشه میترسم دوباره مثل قبل بشه خلاصه خیلی گیج شدم که چیکار کنم!؟! دیگ مثل قبل اراده ندارم
هر چند همیشه به خدا توکل میکنم ولی دوباره روز از نو روزی از نو[emoji47]
من باید به هدفم برسم اگ نرسم تموم انگیزمو از دست میدم

ممنون میشم اگ میتونین راهنماییم کنین
با تشکر [emoji254]

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد نشاط

با سلام
طبق توضیحات لازم در این تاپیک و سوال خصوصی که بنده داشتم به نظر می رسد:
این اتفاق تلخ، شما خواهر محترم را آرزده است و شما ناراحت هستید،اما با توجه به فرمایش خودتان شما یک فرد باهوش و با استعدادی هستید و اراده محکمی خدا به شما عنایت فرموده، وانتظاری که ما از شما داریم این است که شما به راحتی می توانید باز به موفقیت ها برسید.
اما مواردی که برای پاسخ به این مشکل و ارائه راهکار به نظر می رسد،عبارتند:

هر مشکلی که در زندگی فردی ایجاد می شود باید اسیب شناسی کرد تا به راه حل و نجات از ان برسیم.در این بحث نکاتی را بیان می کنیم:
1. سنگین بودن برنامه درسی
ذهن و توانایی انسان طوری است که اگر خسته باشد و انرژی لازم را نداشته باشد،کارایی مثبتی نخواهد داشت.هر چند فرد زحمت زیاد هم بکشد.
مطالعه کردن برنامهو قانون خاصی دارد.
مثلا: گفته اند 45 دقیقه مطالعه مفید و 15 دقیقه استراحت نرمال مفید برای یک مطالعه مفید هست.
منتها اگر کسی یکسره مشغول مطالعه کلاس و برنامه های مختلف داشته باشد،عملا در نتایج با مشکل مواجه خواهد سد.
در مورد شما خواهر محترم،یکی از دلایلی که در نتایج شما تاثیر منفی گذاشته همین موضوع است.
طبق گفته خودتان شما هر روز14 ساعت برنامه مطالعاتی داشتید با ان شرایط سخت روحی و روانی و همچنین شروع کلاسهایتان از دی ماه.
برنامه سنگین و سخت مطالعاتی شما باعث ایجاد خستگی ذهنی و کاهش توان تحلیل و جذب و یادگیری شده است.
در برنامه مطالعاتی فراموش نکنید که اصل یادگیری به مطالعه با کیفیت بالاست، نه مطالعه زیاد اما بدون خاصیت و فایده ،در حقیقت کمی نگر نباشیم بلکه کیفی نگر باشیم.
اگر خواستید با یک مشاور تحصیلی در ارتباط باشید تا برنامه تحصیلی خوبی را طبق ساختار علمی برای شما تنظیم و راهنمایی کند.
اما در برنامه تحصیلی باید این نکات را در نظر بگیرید:
1. کسب آرامش
نباید با استرس و نکرانی و اضطراب درس بخوانید،اینها را در ذهن و روحتان خاموش کنید.با توکل به خدا دل ارامی داشته باشید،مطمئن باشید اگر خوب تلاش کنید خدا کمک خواهد کرد.(تمام موفقیت ها دست خداستعپس نگران اینده نباشید)
2. استراحت کاملی داشته باشید.
معمولا 7 ساعت شب بخوابید و در طول روز هم نیم الی 45 دقیقه استراحت داشته باشید خصوصا بعد از ظهر(بلا فاصله بعد از نهار خوب نیست،بهتر است مختصری فاصله بدهید.اگر قبل از اذان ظهر استراحت کنید مستحب است و نشاط آور هم می باشد)
3. طوری درس ها را بخوانید که فهمیده باشید،بعد از یادگرفتن خلاصه بحث را در اخر فصل بنویسید،تست های لازم آن را انجام بدهید.بعد از اتمام کتاب دوباره خلاصه های خودتان را مرور کنید.
4. برای تمام کتابها از راحتترین مباحث تا سخت ترین مباحث برنامه ریزی کنید.
معمولا زمانی که ذهنتان خوب گیرا ست و درک وفهم بالایی دارید مباحث دشوار را انتخاب کنید.
5. در برنامه ریزی تنوع داشته باشید.
در کنار درسها،تفریح،تغذیه،تنوع مطالعه(درسی)
2. از مصاحبت با افراد نا امید بپرهیزید.
از مذمت خودتان بپرهیزید و همچنین با کسانی که نا امید هستند مصاحبت نداشته باشید.(شاید این اتفاق یک مصلحتی داشت،نگران اینده نباشید،شما سابقه بسیار خوبی قبلا تجربه کرده اید با اندکی تلاش می توانید بهترین موفقیت ها را اشته باشید.
3. سعی کنید برای رسیدن به موفقیت ها،فاصله ها را نزدیک کنید همینکه مثلا امروز 6 ساعت خوب مطالعه کردیدبه این فکر کنید و احساس لذت کنید و این را موفقیت بدانید،آرزوی های دور و دیدن اوج قله پیروزی معمولا گاها خسته کننده می شود،و از رسیدن به ان هم باز می دارد،پس مکلف باش که هر روز طبق برنامه پیش بروی و طبق ان احساس نشاط داشته باشید نه توجه و دغدغه خالی برای روز کنکو و یا زمان فارغ التحصیلی و...چنین افکار(نگران کننده) فرد را سست و از رسیدن به اهداف باز می دارد.
هدف ها را کوچک کنید تا رسیدن به هدفهای بزرگ سهل باشد.(در حقیقت پله پله حرکت کنید )
4. از تلقین منفی و احساس شکست بپرهیزید که این از ابتکارات شیطان رجیم است.
هر ورز به خودتان بگویید که خدا بهترین فرصت را برای من عطا کرده و من توانایی ریبدن بهموفقیت ها را دارم همانطوری که قبلا داشتم و تجربه کرده ام.
5. اگر به آینده علمی و اجتماعی خودتان فکر کنید انگیزه شما تقویت خواهد شد.
اگر اهداف بزرگی را برای خودتان ترسیم کنید، بگویید که من باید در عرصه علم و دانش باید به وطنم خدمت کنم ، باید باعث عزت اسلام بشوم،یا این استعدای که خدا عطا کرده، باید به مرحله ظهور برسانم و عمر پر برکتی داشته باشم،زمینه تقویت انگیزه هم حاصل خواهد شد.

.............
خلاصه:
با توجه به اینکه شما فرد موفقی هستید و تجربه بسیار درخشانی دارید،پس جایی نگرانی نیست،شما با یک برنامه ریزی صحیح درسی و غیر درسی و همت بالا و توکل به خدا و تلقین مثبت و تلاش مفید و استراحت و تغذیه خوب و مناسب و با داشتن روحیه بالا و ارامش خاطر ،می توانید اینده بسیار خوبی برای جامعه ما باشید.
پس خواهرم نه ناامید باش نه نگران، که خدا شما را خیلی دوست دارد.با اندکی همت و تلاش و توکل به او، مشکلات حل خواهد شد.

نشاط;736434 نوشت:
با سلام
طبق توضیحات لازم در این تاپیک و سوال خصوصی که بنده داشتم به نظر می رسد:
این اتفاق تلخ، شما خواهر محترم را آرزده است و شما ناراحت هستید،اما با توجه به فرمایش خودتان شما یک فرد باهوش و با استعدادی هستید و اراده محکمی خدا به شما عنایت فرموده، وانتظاری که ما از شما داریم این است که شما به راحتی می توانید باز به موفقیت ها برسید.
اما مواردی که برای پاسخ به این مشکل و ارائه راهکار به نظر می رسد،عبارتند:

هر مشکلی که در زندگی فردی ایجاد می شود باید اسیب شناسی کرد تا به راه حل و نجات از ان برسیم.در این بحث نکاتی را بیان می کنیم:
1. سنگین بودن برنامه درسی
ذهن و توانایی انسان طوری است که اگر خسته باشد و انرژی لازم را نداشته باشد،کارایی مثبتی نخواهد داشت.هر چند فرد زحمت زیاد هم بکشد.
مطالعه کردن برنامهو قانون خاصی دارد.
مثلا: گفته اند 45 دقیقه مطالعه مفید و 15 دقیقه استراحت نرمال مفید برای یک مطالعه مفید هست.
منتها اگر کسی یکسره مشغول مطالعه کلاس و برنامه های مختلف داشته باشد،عملا در نتایج با مشکل مواجه خواهد سد.
در مورد شما خواهر محترم،یکی از دلایلی که در نتایج شما تاثیر منفی گذاشته همین موضوع است.
طبق گفته خودتان شما هر روز14 ساعت برنامه مطالعاتی داشتید با ان شرایط سخت روحی و روانی و همچنین شروع کلاسهایتان از دی ماه.
برنامه سنگین و سخت مطالعاتی شما باعث ایجاد خستگی ذهنی و کاهش توان تحلیل و جذب و یادگیری شده است.
در برنامه مطالعاتی فراموش نکنید که اصل یادگیری به مطالعه با کیفیت بالاست، نه مطالعه زیاد اما بدون خاصیت و فایده ،در حقیقت کمی نگر نباشیم بلکه کیفی نگر باشیم.
اگر خواستید با یک مشاور تحصیلی در ارتباط باشید تا برنامه تحصیلی خوبی را طبق ساختار علمی برای شما تنظیم و راهنمایی کند.
اما در برنامه تحصیلی باید این نکات را در نظر بگیرید:
1. کسب آرامش
نباید با استرس و نکرانی و اضطراب درس بخوانید،اینها را در ذهن و روحتان خاموش کنید.با توکل به خدا دل ارامی داشته باشید،مطمئن باشید اگر خوب تلاش کنید خدا کمک خواهد کرد.(تمام موفقیت ها دست خداستعپس نگران اینده نباشید)
2. استراحت کاملی داشته باشید.
معمولا 7 ساعت شب بخوابید و در طول روز هم نیم الی 45 دقیقه استراحت داشته باشید خصوصا بعد از ظهر(بلا فاصله بعد از نهار خوب نیست،بهتر است مختصری فاصله بدهید.اگر قبل از اذان ظهر استراحت کنید مستحب است و نشاط آور هم می باشد)
3. طوری درس ها را بخوانید که فهمیده باشید،بعد از یادگرفتن خلاصه بحث را در اخر فصل بنویسید،تست های لازم آن را انجام بدهید.بعد از اتمام کتاب دوباره خلاصه های خودتان را مرور کنید.
4. برای تمام کتابها از راحتترین مباحث تا سخت ترین مباحث برنامه ریزی کنید.
معمولا زمانی که ذهنتان خوب گیرا ست و درک وفهم بالایی دارید مباحث دشوار را انتخاب کنید.
5. در برنامه ریزی تنوع داشته باشید.
در کنار درسها،تفریح،تغذیه،تنوع مطالعه(درسی)
2. از مصاحبت با افراد نا امید بپرهیزید.
از مذمت خودتان بپرهیزید و همچنین با کسانی که نا امید هستند مصاحبت نداشته باشید.(شاید این اتفاق یک مصلحتی داشت،نگران اینده نباشید،شما سابقه بسیار خوبی قبلا تجربه کرده اید با اندکی تلاش می توانید بهترین موفقیت ها را اشته باشید.
3. سعی کنید برای رسیدن به موفقیت ها،فاصله ها را نزدیک کنید همینکه مثلا امروز 6 ساعت خوب مطالعه کردیدبه این فکر کنید و احساس لذت کنید و این را موفقیت بدانید،آرزوی های دور و دیدن اوج قله پیروزی معمولا گاها خسته کننده می شود،و از رسیدن به ان هم باز می دارد،پس مکلف باش که هر روز طبق برنامه پیش بروی و طبق ان احساس نشاط داشته باشید نه توجه و دغدغه خالی برای روز کنکو و یا زمان فارغ التحصیلی و...چنین افکار(نگران کننده) فرد را سست و از رسیدن به اهداف باز می دارد.
هدف ها را کوچک کنید تا رسیدن به هدفهای بزرگ سهل باشد.(در حقیقت پله پله حرکت کنید )
4. از تلقین منفی و احساس شکست بپرهیزید که این از ابتکارات شیطان رجیم است.
هر ورز به خودتان بگویید که خدا بهترین فرصت را برای من عطا کرده و من توانایی ریبدن بهموفقیت ها را دارم همانطوری که قبلا داشتم و تجربه کرده ام.
5. اگر به آینده علمی و اجتماعی خودتان فکر کنید انگیزه شما تقویت خواهد شد.
اگر اهداف بزرگی را برای خودتان ترسیم کنید، بگویید که من باید در عرصه علم و دانش باید به وطنم خدمت کنم ، باید باعث عزت اسلام بشوم،یا این استعدای که خدا عطا کرده، باید به مرحله ظهور برسانم و عمر پر برکتی داشته باشم،زمینه تقویت انگیزه هم حاصل خواهد شد.

.............

خلاصه:
با توجه به اینکه شما فرد موفقی هستید و تجربه بسیار درخشانی دارید،پس جایی نگرانی نیست،شما با یک برنامه ریزی صحیح درسی و غیر درسی و همت بالا و توکل به خدا و تلقین مثبت و تلاش مفید و استراحت و تغذیه خوب و مناسب و با داشتن روحیه بالا و ارامش خاطر ،می توانید اینده بسیار خوبی برای جامعه ما باشید.
پس خواهرم نه ناامید باش نه نگران، که خدا شما را خیلی دوست دارد.با اندکی همت و تلاش و توکل به او، مشکلات حل خواهد شد.


سلام

خیلی ممنون از توصیه های شما استاد محترم واقعا حرفاتون دلگرم کننده بود

اما یه سوالی داشتم:

الان مدتیه که از درس خوندن فاصله گرفتم و هر وقت شروع میکنم به درس خوندن یه چند ساعت که میگذره به بهونه های مختلف درس خوندن رو قطع میکنم و زود خسته میشم و از برنامه عقب میفتم
برای برنامه ریزی درسی پیش مشاور میرم و ایشون برای من خیلی خوب برنامه رو تنظیم کردن ولی نمیدونم چرا هی تنبلی میکنم و از برنامه عقب میفتم؟!! با کوچیک ترین اتفاق از درس فاصله میگیرم
درصورتی که خودم نمیخوام اینطوری بشه و واقعا از این وضعیت خسته شدم

bahoone;736523 نوشت:
میگذره به بهونه های

اسمتو عوض کن.به جای بهونه بزار انگیزه!یا امیدوار!

mohsen1990;736530 نوشت:
اسمتو عوض کن.به جای بهونه بزار انگیزه!یا امیدوار!

پیشنهاد خوبیه ممنون

( الان که فکر میکنم میبینم واقعا از بهونه اوردن خیلی بدم میاد
باید همیشه انگیزه داشته باشیم تا موفق بشیم )

نقل قول:
من باید به هدفم برسم اگ نرسم تموم انگیزمو از دست میدم

سلام دوست عزیز

پاااااشو یه تکونی به خودت بده یه یاعلی بگو شروع کن :hamdel:.. بگو تنبلیم میشهههههه :ok:

عزیزم ... درس خوندن بخصوص در رشته ی تحصیلی مناسب ، باعث میشه که آدم متوجه بشه که خدا چقدر بزرگه و چقدر ابواب علم وجود داره که میشه به بزرگی و عظمت خدا بیشتر پی برد ...

چرا عطش علم آموزی رو از دست دادی ؟؟؟؟ نزار این حالت درونت از بین بره ... تصور کن آینده ای رو که یک انسان عالم و فرزانه میشی .. این شیرینه یا اینکه یک انسان عاطل و باطل و بی انگیزه باقی بمونی ؟ .. تصور آینده بهت انگیزه نمیده ؟

برو کلاس کنکور و گاهی هم برو کتابخونه ، ببین کسانی رو که میان و میخونن و با چه شوقی کتاب هارو یکی یکی با ریزبینی قورت میدن و میزارن کنار..

دنیا هیچی نیست جز خدا و علم ... هر دوش باید باشه وگرنه احساس ناقص بودن به آدم دست میده .

یکی مثل تو .. یکیم مثل من که همه التماسم میکنن بسسسسسه :khaneh:

ان شاالله از فردا شروع میکنی و به هدفت هم میرسیییی :ok:

[="Arial Black"]

bahoone;735852 نوشت:
ازه امسال بود که به طور جدی چادری شدم و اومدم تو جمع مذهبیا

پاسخ سوالتون باشه برا کارشناس اما

فقط این جمله از کنکورو ،بهترین داشنگاه و همه چجی بهتره.

تبریک میگم.

خوبه که دذل امام زمانتون و شاد کردین.

مبارکه

مشک;736542 نوشت:
سلام دوست عزیز

پاااااشو یه تکونی به خودت بده یه یاعلی بگو شروع کن :hamdel:.. بگو تنبلیم میشهههههه :ok:

عزیزم ... درس خوندن بخصوص در رشته ی تحصیلی مناسب ، باعث میشه که آدم متوجه بشه که خدا چقدر بزرگه و چقدر ابواب علم وجود داره که میشه به بزرگی و عظمت خدا بیشتر پی برد ...

چرا عطش علم آموزی رو از دست دادی ؟؟؟؟ نزار این حالت درونت از بین بره ... تصور کن آینده ای رو که یک انسان عالم و فرزانه میشی .. این شیرینه یا اینکه یک انسان عاطل و باطل و بی انگیزه باقی بمونی ؟ .. تصور آینده بهت انگیزه نمیده ؟

برو کلاس کنکور و گاهی هم برو کتابخونه ، ببین کسانی رو که میان و میخونن و با چه شوقی کتاب هارو یکی یکی با ریزبینی قورت میدن و میزارن کنار..

دنیا هیچی نیست جز خدا و علم ... هر دوش باید باشه وگرنه احساس ناقص بودن به آدم دست میده .

یکی مثل تو .. یکیم مثل من که همه التماسم میکنن بسسسسسه :khaneh:

ان شاالله از فردا شروع میکنی و به هدفت هم میرسیییی :ok:


سلام
مرسی دوست عزیز

خب منم به کم راضی نشدم وگرنه مثل بعضی از دوستام انتخاب رشته میکردم و هر چی قبول شدم میرفتم ولی موندم به امید رشته ی خوب( پزشکی) [emoji4]

اما نمیدونم چرا تنبلی افتاده به جونم اعتماد به نفسمو ازم گرفته [emoji29]

ولی دیگ امسال کلاس کنکور نمیرم همین که پارسال رفتم و ۸ میلیون پول کلاس کنکور دادم بسه.امسال میخوام خودم بخونم اما تو آزمونا شرکت میکنم چون واقعا لازمه

حرفات کاملا درسته معلومه خیلی ادم باهوش و منطقی هستی[emoji6]

نقل قول:

اما نمیدونم چرا تنبلی افتاده به جونم اعتماد به نفسمو ازم گرفته

ولی دیگ امسال کلاس کنکور نمیرم همین که پارسال رفتم و ۸ میلیون پول کلاس کنکور دادم بسه.امسال میخوام خودم بخونم اما تو آزمونا شرکت میکنم چون واقعا لازمه

آهاااا .. خب پس خسته شدی .. شاید یه مدت بکوب خوندی و فشار آوردی بخودت .. آره منم اینجوری میشم ولی وقتی بخودم میگم که عمررررم داره میگذره و این لحظات دیگه برنمیگرده و تصور میکنم که بقیه دارن سبقت میگیرن ، خستگیم خودش در میره :khandeh!: اصلا میگه غلط کردم اومدم سراغت :khaneh:

ورزش کن حتما بخصوص یوگا و شنا ... حالت رخوت رو ازت دور میکنه..

بعدم وقتی درس میخونی بخودت فشار نیار که بااااید حتما حفظ شم اینجوری مغزت لجبازی میکنه ... بهش بگو من میخونم دوست داری حفظ کن دوست نداری نکن .. ولی گولش میزنی در اصل .. وقتی میبینه که بهش فشار نمیاری سریعتر حفظ میکنه .. هر چهل و پنج دقیقه ، یک ربع یا بیست دقیقه استراحت کن و فکرتو رها کن هر جا میخواد بره ...

کشمش و مویز و نخودچی و پسته بخور حتما...

نه بابا من هیچی نیستم ، فقط یاد گرفتن رو دوست دارم و هر چی بیشتر یاد میگیرم بیشتر به عظمت خدا پی میبرم و دلم قنج میره :Nishkhand:

:Gol:

Amirreza.R;736552 نوشت:
[="Arial Black"]

پاسخ سوالتون باشه برا کارشناس اما

فقط این جمله از کنکورو ،بهترین داشنگاه و همه چجی بهتره.

تبریک میگم.

خوبه که دذل امام زمانتون و شاد کردین.

مبارکه


بله درسته منم همیشه خدا رو بخاطر این فرصتی که بهم داده شکر میکنم چون میدونم که همش مصلحت خدا بوده.

ولی خب در کنار اینا باید تو درسم هم پیشرفت داشته باشم و اگه به اون چیزی که میخوام نرسم تو زندگی احساس پوچی و بیهودگی میکنم .

مشک;736557 نوشت:
آهاااا .. خب پس خسته شدی .. شاید یه مدت بکوب خوندی و فشار آوردی بخودت .. آره منم اینجوری میشم ولی وقتی بخودم میگم که عمررررم داره میگذره و این لحظات دیگه برنمیگرده و تصور میکنم که بقیه دارن سبقت میگیرن ، خستگیم خودش در میره :khandeh!: اصلا میگه غلط کردم اومدم سراغت :khaneh:

ورزش کن حتما بخصوص یوگا و شنا ... حالت رخوت رو ازت دور میکنه..

بعدم وقتی درس میخونی بخودت فشار نیار که بااااید حتما حفظ شم اینجوری مغزت لجبازی میکنه ... بهش بگو من میخونم دوست داری حفظ کن دوست نداری نکن .. ولی گولش میزنی در اصل .. وقتی میبینه که بهش فشار نمیاری سریعتر حفظ میکنه .. هر چهل و پنج دقیقه ، یک ربع یا بیست دقیقه استراحت کن و فکرتو رها کن هر جا میخواد بره ...

کشمش و مویز و نخودچی و پسته بخور حتما...

نه بابا من هیچی نیستم ، فقط یاد گرفتن رو دوست دارم و هر چی بیشتر یاد میگیرم بیشتر به عظمت خدا پی میبرم و دلم قنج میره :Nishkhand:

:Gol:

آره دقیقا همینطوره

منم بعضی اوقات فکر میکنم و میبینم چه فرصتایی رو از دست دادم ناراحت میشم درصورتی که میتونستم ازشون خوب استفاده کنم

درسته
اصلا نمیخوام دیگه به گذشته فکر کنم مهم اینه که به هدفم برسم و واقعا به درس خوندن علاقه دارم و دوست دارم تو رشته مورد علاقم پیشرفت کنم
ممنون از راهکارات دوست خوبم[emoji5]

bahoone;736523 نوشت:
سلام

خیلی ممنون از توصیه های شما استاد محترم واقعا حرفاتون دلگرم کننده بود

اما یه سوالی داشتم:

الان مدتیه که از درس خوندن فاصله گرفتم و هر وقت شروع میکنم به درس خوندن یه چند ساعت که میگذره به بهونه های مختلف درس خوندن رو قطع میکنم و زود خسته میشم و از برنامه عقب میفتم
برای برنامه ریزی درسی پیش مشاور میرم و ایشون برای من خیلی خوب برنامه رو تنظیم کردن ولی نمیدونم چرا هی تنبلی میکنم و از برنامه عقب میفتم؟!! با کوچیک ترین اتفاق از درس فاصله میگیرم
درصورتی که خودم نمیخوام اینطوری بشه و واقعا از این وضعیت خسته شدم


با سلام و خسته نباشید
خواهر گرامی؛
1. می توانید محیط مطالعه را عوض کنید(سعی کنید در یکی از کتابخانه های که محیط مطالعه دراند استفاده کنید)
محیط منزل برای تمرکز کردن خیلی سخت است.
2. اهدافتان را بنویسید و ه روز به خودتان تلقین کنید و بگویید اگر می خواهم فرد موفقی در عرصه علم داشته باشم باید طبق این اهداف و برنامه پیش بروم.
3. هر مساله ای پیش می آید،یادداشت کنید و بگویید این کار را در فلان زمان باید انجام می دهم،یا در موقع استرات باید انجام بدهم.
4. در فاصله بین مطالعه ها باید 15 دقیقه استراحت را رعایت کنید،خوب در این زمان اگر کار غیر درسی هم انجام دادید مساله ای نیست.
5. انگیزه خودتان ار قوی تر کنید،افرادی در انگیزه شما می توانند تاثیر گذار شوند با آنها صحبت کنید.
6. ساعات مطالعه را می توانید،بکی دوساعت کم کنید بعد در طول سال افزایش دهید.
7. ورزش و استراحت و تغذیه را جدی بگیرید،گاها خستگی به خاطر مساله تغذیه اتقاق می افتد
(خرما،کشمش،عسل،گردو وپسته و... اگر مقدور هست در کنار مطالعه استفاده کنید)
روزی 20 الی 30 دقیقه پیاده روی یا نرمش حرکاتی در حل این مساله می تواند کمک خوبی باشد.

با سلام.
شاید داستان من کمی شبیه به شما باشد وکمکتان کند.چند سال پیش که پیش دانشگاهی بودم من هم خسته شده بودم (قبل از آن همیشه نمره هایم عالی بود)ولی هرچه که آزمون های آزمایشی مختلف می دادم نمیتوانستم پیشرفت کنم تااینکه کنکور دادم وبا اینکه قبول شدم امارشته مورد علاقه ام نبودو دانشگاه آزاد رشته مورد علاقه ام روخوندم.اماتادوترم اول همش به خودم فحش میدادم که چرا کنکور ودانشگاه دولتی رشته مورد علاقه ام قبول نشدم وخیلی ناامید بودم تا اینکه اتفاقی تو زندگیم افتاد که مرا به خودم آورد وایمانم بیشتر شدوحالابا اینکه نمره هایم کمتر شود نگران نیستم وبا اعتماد به نفس جلو میروم وگاهی هم خسته میشوم امابه خدا توکل میکنم ادامه میدهم.قبل از این اتفاقها نمره انقدر برایم مهم بود که مرا تاچند روز ناراحت میکرد.درمورد درس خوندن هم به دلیل زیاد خوندن خسته میشدم ولی حالا فهمیدم باید روشم را عوض کنم. هر روز توزندگیم میبینم که فرصت های زیادی که میتونم از اونها استفاده کنم.امیدوارم موفق باشید

bahoone;736558 نوشت:
بله درسته منم همیشه خدا رو بخاطر این فرصتی که بهم داده شکر میکنم چون میدونم که همش مصلحت خدا بوده.

ولی خب در کنار اینا باید تو درسم هم پیشرفت داشته باشم و اگه به اون چیزی که میخوام نرسم تو زندگی احساس پوچی و بیهودگی میکنم .

سلام بر شما خواهر بزرگوار.
تمام نکات رو استاد بزرگوار فرمودند.
بنده هم مدتی مثل شما بودم و خب بنده تا سال سوم خوندم و سال سوم به قدری از رشته ریاضی فیزیک خسته شدم که تغیی رشته دادم و فکر کردم که به کامپیوتر علاقه بیشتری دارم اما بعد از مدتی متوجه شدم که هیچ رشته ای رو و هیچ درسی رو علاقه ندارم دنبال کنم.اما الحمدلله با لطف و عنایت خدا یک برادر بزرگواری رو خدا سر راهم گذاشت که به من انگیزه میداد اولش نیت رقابت بود اما بعدها این نیت تبدیل به چیز دیگری شد و اصلا نفهمیدم چی شد و وقتی به خودم اومدم دیدم شدم طلبه.بنده این رو عرض کردم تا ارزش یک هم بحث و یک دوست که بتونید با این دوست درس بخونید رو بیان کنم.

bahoone;735852 نوشت:
احساس میکنم دیگ خدا صدامو نمیشنوه منو رها کرده...

سلام
من مواقعه ای که مشکلات روم فشار میاره و با خودم حرف های چرت و پرت میزنم(مثه خدا منو فراموش کرده از این جور حرفا)
یاد این ایات قرآن میافتم
[=Traditional Arabic]مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى ﴿۳﴾
که خداوند هرگز تو را وانگذاشته و مورد خشم قرار نداده است! (۳)
[=Traditional Arabic]وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَّكَ مِنَ الْأُولَى ﴿۴﴾
width: 100%

[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]و مسلّماً آخرت برای تو از دنیا بهتر است!(۴)
[=Traditional Arabic]وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى ﴿۵﴾
width: 100%

[TR]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]و بزودی پروردگارت آن قدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی! (۵)
واقها ایات امید بخشی هست

[/TD]


[/TD]
[/TR]

اگه وقت کردین تفسیرش رو هم بخونید خیلی دلنشینه

bahoone;735852 نوشت:
ممنون میشم اگ میتونین راهنماییم کنین

ای کاش اهداف و غم و غصه منم مثل واسه شما خاله بازی بود...اون وقت می تونستم براحتی نفس بکشم

وقتی میخوای بری پزشکی قبلش با چند نفر پزشک مشورت کن فوقش برو مطب به دکتر و ازشون مشورت بگیر
من دقیق نمیدونم ولی فکر کنم
باید بری مناطق چند سال خدمت کنی و ... یه دفعه به خودت میای میبینی سی و چند سالت شده بخوای دکتری تخصصی هم بخونی فکر کنم به 40 برسی
توی این مدت یکی باید خرجیتو بده جون تا مدرک نگیری بهت کار نمیدن
یه سال که چیزی نیست جند سال هم توی عمر ادم چیزی حساب نمیشه این که فکر کنی یه سال پشت کنکور موندی و شکست خوردی اشتباه میکنی

nothing;737042 نوشت:
ای کاش اهداف و غم و غصه منم مثل واسه شما خاله بازی بود...اون وقت می تونستم براحتی نفس بکشم

شاید اینا برای شما خاله بازی باشه ولی برای من این اهدافم از همه چیز مهم تره و دغدغه شب و روزمه
طوری که خیلی منزوی شدم و اصلا دوست ندارم با بقیه روبرو شم یا دیگ اصلا تفریح و شادی برام معنی نداره

خب هر کسی مشکل خاص خودشو داره نمیشه گفت یکی کمتره یکی دیگ بیشتر

من تو بهترین موقعیت یه دانش اموز رشته تجربی دانشگاه قبول شدم یه دوست و همکلاسی دارم یه اقایی هست این اقا بسیار درسخون هست و پرتلاش و مذهبی هم هست تا اینجا همه چی واسه این همکلاسی من خوبه مشکل ازونجا شروع شد که ایشون عاشق یکی از دخترای همکلاس شد که اصلا از نظر کفویت به ایشون نمیخورد الان دو ساله که نابوده من چون رفیق شفیقشم از خیلی بد بختیاش خبر دارم واقعا درگیره هنوزم که هنوزه نمیتونه ازین علاقه در بیاد
حالا شما که خانم هستید فکر کنید بهترین دانشگاه قبول میشدید این سرنوشت بنظرتون خوبه ؟ پس خدا رو شکر کنید که مذهبی و چادری شدید الخیر فی ما وقع

amirahmad7292;737226 نوشت:
من تو بهترین موقعیت یه دانش اموز رشته تجربی دانشگاه قبول شدم یه دوست و همکلاسی دارم یه اقایی هست این اقا بسیار درسخون هست و پرتلاش و مذهبی هم هست تا اینجا همه چی واسه این همکلاسی من خوبه مشکل ازونجا شروع شد که ایشون عاشق یکی از دخترای همکلاس شد که اصلا از نظر کفویت به ایشون نمیخورد الان دو ساله که نابوده من چون رفیق شفیقشم از خیلی بد بختیاش خبر دارم واقعا درگیره هنوزم که هنوزه نمیتونه ازین علاقه در بیاد
حالا شما که خانم هستید فکر کنید بهترین دانشگاه قبول میشدید این سرنوشت بنظرتون خوبه ؟ پس خدا رو شکر کنید که مذهبی و چادری شدید الخیر فی ما وقع

خب هر کسی سرنوشتی داره قرار نیس حالا من اگه دانشگاه خوب قبول شدم همچین اتفاقی برام بیفته!!! ( خدا اون روزو نیاره[emoji29] )

من نمیخوام الان ناامید شم میخوام این یه سالو به خدا توکل کنم و تمام تلاشمو بکنم ان شاءالله اون چیزی که میخوام قبول شم اگرم نشدم بازم خدا رو شکر میکنم حداقل خیالم راحته که تمام تلاشمو کردم

bahoone;737242 نوشت:
خب هر کسی سرنوشتی داره قرار نیس حالا من اگه دانشگاه خوب قبول شدم همچین اتفاقی برام بیفته!!! ( خدا اون روزو نیاره[emoji29] )

من نمیخوام الان ناامید شم میخوام این یه سالو به خدا توکل کنم و تمام تلاشمو بکنم ان شاءالله اون چیزی که میخوام قبول شم اگرم نشدم بازم خدا رو شکر میکنم حداقل خیالم راحته که تمام تلاشمو کردم


نه نمیگم لزوما این اتفاق براتون می افته میگم خدا رو شکر کنید که هر تقدیری هست شاید صلاحتون این بوده و ...

در ضمن به عنوان کسی که کنکور رشته خوبی قبول شده واقعا بهتون توصیه میکنم موبایل تبلت و ... رو بزارید کنار یه سال که صد سال نمیشه زیاد تست بزنید کنکور ازمایشی بدید مثلا گزینه دو و سوالات سال های قبل رو خودش و مشابهش رو زیاد کار کنید تا با سلیقه و نظر طراح کنکور اشنا بشید هر تستی رو که اشتباه میزنید حتما تست رو نکته شو یادداشت کنید یا اصلا کل تست رو جداگانه تو یه دفتر بنویسید ( من گاهی خود برگه تست رو پاره میکردم میچسبوندم تو دفتر !!!!) عوامل حواس پرتی رو هم نابود کنید

amirahmad7292;737254 نوشت:
در ضمن به عنوان کسی که کنکور رشته خوبی قبول شده واقعا بهتون توصیه میکنم موبایل تبلت و ... رو بزارید کنار یه سال که صد سال نمیشه زیاد تست بزنید کنکور ازمایشی بدید مثلا گزینه دو و سوالات سال های قبل رو خودش و مشابهش رو زیاد کار کنید تا با سلیقه و نظر طراح کنکور اشنا بشید هر تستی رو که اشتباه میزنید حتما تست رو نکته شو یادداشت کنید یا اصلا کل تست رو جداگانه تو یه دفتر بنویسید ( من گاهی خود برگه تست رو پاره میکردم میچسبوندم تو دفتر !!!!) عوامل حواس پرتی رو هم نابود کنید

نقل قول:
ممنون از راهنماییتون

بعضی اوقات گوشیمو خاموش میکنم اما دلم طاقت نمیاره دوباره روشنش میکنم هر چند میدونم که خیلی وقتمو میگیره..
تو آزمون هم شرکت میکنم خدارو شکر پیشرفت داشتم ولی خب باید بهتر بشه
متأسفانه خوابم منظم نیس شبا دیر میخوابم
خلاصه همیشه کارام یه جاش میلنگه ولی دارم سعیمو میکنم درستش کنم
اما واقعا سخته...

سلام بهونه ی قشنگ من برای زندگی :hamdel::ok:

اگر عاشق پزشکی هستی بخون و قبول شو .. تردید بخودت راه نده ..

تلاشتو بکن و سست نشو وگرنه با من طرفی :gun::gun:

bahoone;735852 نوشت:
الان میخوام دوباره درسمو شروع کنم ولی نمیدونم واقعا چی میشه میترسم دوباره مثل قبل بشه خلاصه خیلی گیج شدم که چیکار کنم!؟! دیگ مثل قبل اراده ندارم
هر چند همیشه به خدا توکل میکنم ولی دوباره روز از نو روزی از نوامید از دست رفته... (گیج و گمراهم!!!)
من باید به هدفم برسم اگ نرسم تموم انگیزمو از دست میدم

ممنون میشم اگ میتونین راهنماییم کنین

سلام علیکم

استاد نشاط مطالب خوبی را اشاره کردند
مانع اصلی شما صرفا ترس است . این ترس بواسطه شکست ایجاد شده و نیاز دارید این ترس را ابتداعا بشناسید و برنامه ای داشته باشید که بر آن پیروز شوید .

آنچه که از نوشته های شما بر می آید بنا بر دلایلی پیش دانشگاهی را درس نخوانده اید و احتمالا برای آمادگی در کنکور هم همین حالت را داشته اید . نتیجتا به هدف نرسیدید .

خب در حال حاضر هم ترسی موهوم را از این عدم توفیق تجربه میکنید .
برای حل این مشکل دو راه هست . 1 - پائین آوردن سطح انتظارات از مکان و رشته ای که میخواهید قبول شوید ( یعنی حفظ این روحیه و پذیرفتن آن ) . 2- بررسی ضعف های مطالعه و مشاوره با کارشناسان برای حل این مشکل و تلاش مجدد برای هدفی که دور از دسترس شما نیست ( این یعنی شجاعت )

موفق باشید

مشک;737362 نوشت:
سلام بهونه ی قشنگ من برای زندگی :hamdel::ok:

اگر عاشق پزشکی هستی بخون و قبول شو .. تردید بخودت راه نده ..

تلاشتو بکن و سست نشو وگرنه با من طرفی :gun::gun:

سلااااااااااااام دوست خوبم [emoji4]

آفرین به این همه انرژی [emoji122]

آره دقیقا همینه باید تلاش کرد وگرنه با حرف زدن و غر زدن من که چیزی درست نمیشه..

من دیگ برم درسمو بخونم ان شاءالله هر چی خدا بخواد همون میشه.

موضوع قفل شده است