دلم میخواد چادری بشم ولی ...

تب‌های اولیه

27 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دلم میخواد چادری بشم ولی ...

سلام
من یه دختر 23 ساله هستم و توی یه خونواده نسبتا مذهبی بزرگ شدم. مادرم و بقیه خانمای فامیل چادری هستن ولی دخترای فامیل بعضیا چادری، بعضیا مانتویی و محجبه و بعضیا هم بدحجاب هستن.
وقتی نوجوان بودم به اصرار مادر و برادرم که اونم توی سن نوجوانی بود و سه سال از من بزرگتره چادر سر کردم، اما توی محیطی بودم که هیچ دختری به سن من چادر نمیپوشید و دوستا و هم کلاسیام مدام مسخرم می کردن و مامان بزرگ صدام میکردن. منم تحت تاثیر جو دوستام بعد سه چهار سال چادر رو کنار گذاشتم، ولی همچنان با حجاب بودم. مادر و برادرم از این موضوع ناراحت شدن ولی وقتی انزجار منو دیدن اصرار نکردن.
حالا یه سالی هست که با عقل و انتخاب خودم به چادر علاقه پیدا کردم و دوست دارم چادر سر کنم. پارسال که داشتم تصمیمم رو عملی می کردم و یه چادر هم خریدم، چند تا از دوستام که چادری هم بودن منصرفم کردن و گفتن تو همین جوری هم حجابت کامله، با چادر اذیت میشی و اگر سر کنی باید برای همیشه سر کنی، و خیلی سخته و... منم که معمولا همه کارام رو خودم انجام میدم فکر کردم دیدم خیلی سخته آدم دستش پر باشه و چادر سر کنه و همه کاراش رو انجام بده و تازه مراقب باشه مقنعه و چادرشم مرتب بمونن، واسه همین منصرف شدم.
برادرم الان که بزرگ تر شدیم دیگه هیچ وقت چیزی رو بهم اجبار نمیکنه، فقط گاهی که لازم باشه تذکری میده. مادرم هم همین طور، اما مادرم خیلی خیلی دلش میخواد چادری بشم. همیشه میگه چادر خیلی بهم میاد.
دیروز که بحث ازدواج بود با یکی از دوستام و ملاکای ازدواجمو پرسید و من مقید بودن و با ایمان بودن و... رو گفتم، بهم گفت تو که میخوای با همچین کسی ازدواج کنی چرا چادر سر نمی کنی؟ اون جور پسرا دنبال دختر چادری هستن و تو هرقدرم محجبه باشی ولی چادر نداشته باشی کمتر به چشمشون میای.
بحث چادر که شد دوباره فیلم یاد هندستون کرد و دلم خواست چادری بشم، مخصوصا این که الان شهر محل زندگی و دانشگاهم عوض شده و یه تغییر ناگهانی کمتر به چشم میاد.
اما! چند تا مساله باعث شده دو به شک بشم.
1- اینکه بحث چادری شدن من حین بحث ازدواج پیش افتاد و ممکنه دوستام فکر کنن به اون خاطر چادری شدم و این اصلا برام خوشایند نیست.
2- ممکنه بعد مدت ها نتونم خوب چادرم رو جمع کنم و ضایع بازی در بیارم و نامرتب و شلخته بشم.
3- ممکنه برام سخت و محدود کننده باشه و بعد پشیمون بشم، چون الان هم حجابم کامله.
با این همه، از ته دلم نسبت به چادری شدن مایل و علاقه مندم و دوست دارم چادری باشم!
واقعا نمیدونم تصمیم درست چیه.....

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد امین

سلام

این خیلی خوب است که شما با گذشت این مدت باز هم به چادر تمایل دارید و می خواهید چادری شود. لذا باید چنین احساسی را نعمتی از جانب خدا بدانید و شکر گزار باشید؛ چراکه خیلی از افرادی که مثل شما مانتویی شدند به مرور حجابشان هم کمرنگ شده و کم کم خدا را هم فراموش کردند.

اما در مورد مسائلی که گفتید، به هیچ وجه جای نگرانی ندارد؛ چون برای همه اینها می شود با در نظر گرفتن شرایط راهکارهایی پیاده کرد که مشکلی ایجاد نشود. من به عنوان نمونه چند راهکار عرض می کنم. در ادامه از تجربیات خانم های چادری ــ حالا چه کسانی که از ابتدا چادری بودند و چه کسانی که بعدا چادری شدند ــ استفاده خواهیم کرد. یقینا تجربیات خوبی در اختیار شما خواهند گذاشت.

اما پاسخ سوالات شما:

1- قاعده کلی و اولیه در چنین تصمیم گیری هایی این است که نباید حرف دیگران ملاک تصمیم ما بر انجام کاری باشد و باید با خود این مسئله را دائم مرور کنیم که کسی که باید از ما راضی باشد خداست نه خلق خدا. با این حال می شود کاری کرد که علاوه بر رضایت خدا، دیگران هم در مورد شما فکر بد نکنند. مثلا در همین موردی که شما گفتید می توانید قبل از اینکه چادری شوید چند بار دیگر هم در مورد این موضوع با آنها صحبت کنید و بگویید که مدت هاست که قصد دارید چادری شوید اما نمی توانید و به نوعی یک مشورت صوری از آنها بگیرید. در خلال بحث شما دلیل های دیگری غیر از مسئله ازدواج را مطرح کنید و بگویید که انگیزه اصلی شما از چادری شدن این موارد است. با این کار بعدا که چادری شدید احتمال اینکه فکر کنند به خاطر مسئله ازدواج چادری شدید خیلی کمتر می شود؛ هر چند اگر چنین فکری هم بکنند به هیج وجه مهم نیست.

2- نه اینطور نیست. چادر سر کردن کار سختی نیست که شما نتوانی از پس آن بر بیایید؛ به خصوص که مدتی هم چادری بوده اید و نباید نگران چنین مسئله ای باشید. بله شاید اوایل راحت نباشد؛ اما خیلی زود عادی می شود. با این حال تجربیات خانم های چادری به شما کمک زیادی خواهد کرد؛ چون دوستانی که در اطرافیان خود دارید و چه خانم هایی که اینجا شما را همراهی خواهند کرد.

3- اینکه بگوییم داشتن چادر در حین انجام کار به هیچ وجه سخت نیست، اغراق گویی است؛ اما اینطور هم نیست که بگوییم چادر مانع انجام کار است؛ چون خانم های زیادی با انواع شغل های گوناگون هستند که هم چادر دارند و هم در کارشان موفق اند. با این حال هر عاقلی برای انجام کارهای خود ارزش سنجی می کند و کاری را انجام می دهد که بیشترین سود را برای او داشته باشد. شما هم به عنوان یک خانم متدین با داشتن ایدئولوژی دینی می دانید که برای جلب رضایت خدا و رسیدن به کمال، داشتن چادر کمک بیشتری به شما می کند و از این جهت منفعت بیشتری شامل حال شما خواهد شد؛ هر چند با مانتو هم می شود با حجاب بود. بعلاوه اینکه نکته ای که در مورد رابطۀ چادری بودن و ازدواج مطرح شده است هم کاملا درست است و از این جهت هم برای شما منفعت است؛ هر چادر نسبت به مانتو همراه با کمی سختی باشد.

پیروز و سربلند

خانم مهندس;734355 نوشت:
اما! چند تا مساله باعث شده دو به شک بشم.
1- اینکه بحث چادری شدن من حین بحث ازدواج پیش افتاد و ممکنه دوستام فکر کنن به اون خاطر چادری شدم و این اصلا برام خوشایند نیست.
2- ممکنه بعد مدت ها نتونم خوب چادرم رو جمع کنم و ضایع بازی در بیارم و نامرتب و شلخته بشم.
3- ممکنه برام سخت و محدود کننده باشه و بعد پشیمون بشم، چون الان هم حجابم کامله.
با این همه، از ته دلم نسبت به چادری شدن مایل و علاقه مندم و دوست دارم چادری باشم!
واقعا نمیدونم تصمیم درست چیه.....

سلام علیکم
شاید بهتر باشد ابتداء در باره خاصیت چادر بحث شود! و قبل از آن ضرورت اصل حجاب مورد بررسی قرار گیرد. به نظرم ناتمام بودن مباحث نظری در باره حجاب سبب سؤالات این کاربر محترم و دیگران مثل ایشان شده است!
حجاب یعنی محجوب بودن! یعین دیده نشدن! مورد توجه قرار نگرفتن! یعنی به اندازه ضرورت از منزل بیرون آمدن! یعنی تلاش کردن برای این که نه مردی زن را ببیند و نه زن مردی را ببیند الا در شرائط ضرورت!
البته فرض را بر این می گذاریم که گزاره های فوق مورد تأیید است لذا بحث را با این فرض پی می گیریم!
چادر حجاب برتر است زیرا زن را به در نیل به اهداف فوق بهتر یاری می کند! چادر از جلف بودن زن جلوگیری می کند! برای او محدودیت درست می کند! اگر قرار باشد زن بتواند با حجاب همه کارهایی که بدون آن انجام می دهد انجام دهد دیگر چادر چرا باید حجاب برتر باشد! مثلا این چادرهایی که درست می کنند تا زن بتواند در آن راحت باشد و در حین راه رفتن بخوبی از هر دو دستش استفاده کند و با هر سرعتی خواست راه برود به نظر نمی رسد این همان چادری باشد که حجاب برتر است!
نقطه مقابل حجاب تبرّج است! یعنی به چشم آمدن مثل برج که از دور دست هم به چشم می آید!
حجاب موجب وقار زن می شود! و چادر بر این وقار می افزاید! البته این وقار سبب می شود زن از شور و نشاط جوانی در کوچه و خیابان فاصله بگیرد و یا بقول دوستان این خانم مادر بزرگ بشود ولی هدف حجاب غیر از همین وقار و غیر از همین شبیه مادر بزرگها شدن در خیابان نیست! به تعبیر قرآن این وقار «ازکی» برای زن است او را در نیل به اهداف بالاتر عفاف و رهایی از همه مراتب تبرّج جاهلی کمک می کند!
کاربر محترم چند باری تکرار نمود که حجابش کامل است! حجاب کامل به معلوم نبودن موها و یا پوست بدن و یا برجستگیها نیست! بلکه کمال در حجاب در رساندن زن به هدف کلی حجاب است که گفته شدن محجوب بودن و به چشم نیامدن است!

خانم مهندس;734355 نوشت:
سلام
من یه دختر 23 ساله هستم و توی یه خونواده نسبتا مذهبی بزرگ شدم. مادرم و بقیه خانمای فامیل چادری هستن ولی دخترای فامیل بعضیا چادری، بعضیا مانتویی و محجبه و بعضیا هم بدحجاب هستن.
وقتی نوجوان بودم به اصرار مادر و برادرم که اونم توی سن نوجوانی بود و سه سال از من بزرگتره چادر سر کردم، اما توی محیطی بودم که هیچ دختری به سن من چادر نمیپوشید و دوستا و هم کلاسیام مدام مسخرم می کردن و مامان بزرگ صدام میکردن. منم تحت تاثیر جو دوستام بعد سه چهار سال چادر رو کنار گذاشتم، ولی همچنان با حجاب بودم. مادر و برادرم از این موضوع ناراحت شدن ولی وقتی انزجار منو دیدن اصرار نکردن.
حالا یه سالی هست که با عقل و انتخاب خودم به چادر علاقه پیدا کردم و دوست دارم چادر سر کنم. پارسال که داشتم تصمیمم رو عملی می کردم و یه چادر هم خریدم، چند تا از دوستام که چادری هم بودن منصرفم کردن و گفتن تو همین جوری هم حجابت کامله، با چادر اذیت میشی و اگر سر کنی باید برای همیشه سر کنی، و خیلی سخته و... منم که معمولا همه کارام رو خودم انجام میدم فکر کردم دیدم خیلی سخته آدم دستش پر باشه و چادر سر کنه و همه کاراش رو انجام بده و تازه مراقب باشه مقنعه و چادرشم مرتب بمونن، واسه همین منصرف شدم.
برادرم الان که بزرگ تر شدیم دیگه هیچ وقت چیزی رو بهم اجبار نمیکنه، فقط گاهی که لازم باشه تذکری میده. مادرم هم همین طور، اما مادرم خیلی خیلی دلش میخواد چادری بشم. همیشه میگه چادر خیلی بهم میاد.
دیروز که بحث ازدواج بود با یکی از دوستام و ملاکای ازدواجمو پرسید و من مقید بودن و با ایمان بودن و... رو گفتم، بهم گفت تو که میخوای با همچین کسی ازدواج کنی چرا چادر سر نمی کنی؟ اون جور پسرا دنبال دختر چادری هستن و تو هرقدرم محجبه باشی ولی چادر نداشته باشی کمتر به چشمشون میای.
بحث چادر که شد دوباره فیلم یاد هندستون کرد و دلم خواست چادری بشم، مخصوصا این که الان شهر محل زندگی و دانشگاهم عوض شده و یه تغییر ناگهانی کمتر به چشم میاد.
اما! چند تا مساله باعث شده دو به شک بشم.
1- اینکه بحث چادری شدن من حین بحث ازدواج پیش افتاد و ممکنه دوستام فکر کنن به اون خاطر چادری شدم و این اصلا برام خوشایند نیست.
2- ممکنه بعد مدت ها نتونم خوب چادرم رو جمع کنم و ضایع بازی در بیارم و نامرتب و شلخته بشم.
3- ممکنه برام سخت و محدود کننده باشه و بعد پشیمون بشم، چون الان هم حجابم کامله.
با این همه، از ته دلم نسبت به چادری شدن مایل و علاقه مندم و دوست دارم چادری باشم!
واقعا نمیدونم تصمیم درست چیه.....

دروووووود

به قول دکتر سمیعی من مذهبی نیستم ولی خداوند تمام زندگیمه ...

خواهرم راستش نمی خواستم توی این بحث شرکت کنم ولی خواستم اینو بگم که منم به عنوان یه پسر (البته برادر کوچک ترتون)خیلی خوشحال میشم که زنم چادری باشه ولی خوشحال تر میشم که اگه بدونم چادر گذاشتنش خالص برای رضای خداس! نه به خاطر من! الان این طوری که من از حرفای شما برداشت کردم شما چادر گذاشتن خودتون رو برای رضای همسرتون خالص کردید! .... فقط خواستم بگم که اگه میخواید چادر بزارید فقط برای خدا چادر بزارید نه برای مجذوب کردن یه پسر مقید و با ایمان! به قول یه استادی که نمیخوام اسمشو بیارم! میگفت شخصیتی که انجام یک عمل در شما به وجود میاره بسیار والا تر از خود اون عمله! الان توی ماجرای شما چادر گذاشتن برای جذب یه پسر با ایمان به نظرم شخصیت چندان جالبی از شما نمیسازه!



در آغوش خداوند شاد باشید ...

روح بخش;739179 نوشت:

حجاب یعنی محجوب بودن! یعین دیده نشدن! مورد توجه قرار نگرفتن! یعنی به اندازه ضرورت از منزل بیرون آمدن! یعنی تلاش کردن برای این که نه مردی زن را ببیند و نه زن مردی را ببیند الا در شرائط ضرورت!


سلام ببخشید میتونیم جمله فوق رو در این جمله خلاصه کنیم که زن ها باید ازجامعه حذف بشن؟

خانم مهندس;734355 نوشت:
سلام
من یه دختر 23 ساله هستم و توی یه خونواده نسبتا مذهبی بزرگ شدم. مادرم و بقیه خانمای فامیل چادری هستن ولی دخترای فامیل بعضیا چادری، بعضیا مانتویی و محجبه و بعضیا هم بدحجاب هستن.
وقتی نوجوان بودم به اصرار مادر و برادرم که اونم توی سن نوجوانی بود و سه سال از من بزرگتره چادر سر کردم، اما توی محیطی بودم که هیچ دختری به سن من چادر نمیپوشید و دوستا و هم کلاسیام مدام مسخرم می کردن و مامان بزرگ صدام میکردن. منم تحت تاثیر جو دوستام بعد سه چهار سال چادر رو کنار گذاشتم، ولی همچنان با حجاب بودم. مادر و برادرم از این موضوع ناراحت شدن ولی وقتی انزجار منو دیدن اصرار نکردن.
حالا یه سالی هست که با عقل و انتخاب خودم به چادر علاقه پیدا کردم و دوست دارم چادر سر کنم. پارسال که داشتم تصمیمم رو عملی می کردم و یه چادر هم خریدم، چند تا از دوستام که چادری هم بودن منصرفم کردن و گفتن تو همین جوری هم حجابت کامله، با چادر اذیت میشی و اگر سر کنی باید برای همیشه سر کنی، و خیلی سخته و... منم که معمولا همه کارام رو خودم انجام میدم فکر کردم دیدم خیلی سخته آدم دستش پر باشه و چادر سر کنه و همه کاراش رو انجام بده و تازه مراقب باشه مقنعه و چادرشم مرتب بمونن، واسه همین منصرف شدم.
برادرم الان که بزرگ تر شدیم دیگه هیچ وقت چیزی رو بهم اجبار نمیکنه، فقط گاهی که لازم باشه تذکری میده. مادرم هم همین طور، اما مادرم خیلی خیلی دلش میخواد چادری بشم. همیشه میگه چادر خیلی بهم میاد.
دیروز که بحث ازدواج بود با یکی از دوستام و ملاکای ازدواجمو پرسید و من مقید بودن و با ایمان بودن و... رو گفتم، بهم گفت تو که میخوای با همچین کسی ازدواج کنی چرا چادر سر نمی کنی؟ اون جور پسرا دنبال دختر چادری هستن و تو هرقدرم محجبه باشی ولی چادر نداشته باشی کمتر به چشمشون میای.
بحث چادر که شد دوباره فیلم یاد هندستون کرد و دلم خواست چادری بشم، مخصوصا این که الان شهر محل زندگی و دانشگاهم عوض شده و یه تغییر ناگهانی کمتر به چشم میاد.
اما! چند تا مساله باعث شده دو به شک بشم.
1- اینکه بحث چادری شدن من حین بحث ازدواج پیش افتاد و ممکنه دوستام فکر کنن به اون خاطر چادری شدم و این اصلا برام خوشایند نیست.
2- ممکنه بعد مدت ها نتونم خوب چادرم رو جمع کنم و ضایع بازی در بیارم و نامرتب و شلخته بشم.
3- ممکنه برام سخت و محدود کننده باشه و بعد پشیمون بشم، چون الان هم حجابم کامله.
با این همه، از ته دلم نسبت به چادری شدن مایل و علاقه مندم و دوست دارم چادری باشم!
واقعا نمیدونم تصمیم درست چیه.....

بنظرم:
شما که خوبی
من که خواستم چادر سر کنم کل خانواده بسیج شدند که نه
مامانم و بابام راضی بودند
ولی بماند خواهرام !(ازدواج کردند و پیشم نیستند)
میگفتند که سختت میشه و غیره که نگو و نپرس
ولی کم کم خودم رو جمع و جور کردم و خواهرامو راضی
خواهرام میخواستند در عین چادری بودن شیک و تمیز هم باشم که همینم شد تقریبا
قضیه شلخته بودن و غیره با یه مدت چادری شدن درست میشه و عادت میکنید
در ضمن هدفتون رو از سر کردن چادر دقیقا تعیین کنید برای حرف مردم یا فقط برای ازدواج یا برای "خدا"

M0ha_mmad;739458 نوشت:
سلام ببخشید میتونیم جمله فوق رو در این جمله خلاصه کنیم که زن ها باید ازجامعه حذف بشن؟

بله می توانید به شرط این که نهاد خانواده را ابتداء از جامعه حذف کنید!

روح بخش;739487 نوشت:

بله می توانید به شرط این که نهاد خانواده را ابتداء از جامعه حذف کنید!

میشه بیشتر توضیح بدید؟

M0ha_mmad;739496 نوشت:
میشه بیشتر توضیح بدید؟

اسلام جایگاه اصلی زن را در نهاد خانواده می داند و حضور زن در خارج از این نهاد را تنها طبق ضرورت روا می شمارد!
این جایگاه با همه حقوق و تکالیفی که برای زن مقرر نموده است هماهنگ است.
و این حقوق و تکالیف نیز دقیقا با طبیعت جسمی و روانی زن هماهنگی دارد!
به عبارت دیگر زن در تحولات اجتماعی بیشتر غیر مستقیم نقش ایفاء می کند یعنی با تربیت فرزندان و با ایجاد آرامش برای مرد به عنوان همسر!
حال اگر در شرائطی زنان مستقما در تحولات اجتماعی نقش ایفاء نموده اند و یا ایفاء می کنند استثناء و طبق ضرورت است و الا در شرائط عادی نظر اسلام همان است که عرض شد!

[="DarkSlateBlue"]

خانم مهندس;734355 نوشت:
سلام
واقعا نمیدونم تصمپیم درست چیه.....

واقعا نمیدونید تصمیم درست چیه ؟

چادر رو به هر نیت و بهونه ای ک سرتون کنید خوبه.
اقای ماندگاری تو سمت خدا میگفت یک عده واسه اینکه نکنه یه وقت ریا بشه یک کار خوب رو ترک میکنن
من (آقای ماندگاری) در اینجا میخوام بهشون بگم عمل کردن به یک کار خوب حتی اگر همراه با ریایه صددرصدی باشه نزد خدا بهتر از ترک اون عمله.
این حرف واسه خودمم جدید بود اما جالب بود.
من همیشه وقتی تنهام تسبیحات اربعه نمازم رو یک بار میگم بعد تو جمع خب ضایه اس دیگه اما بازم از ترس اینکه ریا نشه یک بار میگفتم تا اینکه این حرف رو شنیدم و از اون به بعد توی جمع تسبیحات رو با خیال راحت ۳بار میگفتم . الان عادت کردم و دیگه توی تنهایی هم سه بار میگم

شما با خیال راحت چادر رو خوب و محکم سر کن و با هر نیتی هم ک میخوای سر کن.[/]

روح بخش;739505 نوشت:

اسلام جایگاه اصلی زن را در نهاد خانواده می داند و حضور زن در خارج از این نهاد را تنها طبق ضرورت روا می شمارد!
این جایگاه با همه حقوق و تکالیفی که برای زن مقرر نموده است هماهنگ است.
و این حقوق و تکالیف نیز دقیقا با طبیعت جسمی و روانی زن هماهنگی دارد!
به عبارت دیگر زن در تحولات اجتماعی بیشتر غیر مستقیم نقش ایفاء می کند یعنی با تربیت فرزندان و با ایجاد آرامش برای مرد به عنوان همسر!
حال اگر در شرائطی زنان مستقما در تحولات اجتماعی نقش ایفاء نموده اند و یا ایفاء می کنند استثناء و طبق ضرورت است و الا در شرائط عادی نظر اسلام همان است که عرض شد!

میشه یه تعریف جامع از این ضرورت اراعه بدید؟ ینی بیرون رفتن یک زن به دلیل هوا خوری و تفریح غیر ضروریه!؟ اگه ضروریه و ایرادی نداره که بحثی نیست از اولم منظورم همین بود ولی اگه این غیر ضروریه فکر نمیکنم طبق چیزی که گفتید با طبیعت جسمی و روانی زن هماهنگی داشته باشد!

M0ha_mmad;739515 نوشت:
میشه یه تعریف جامع از این ضرورت اراعه بدید؟ ینی بیرون رفتن یک زن به دلیل هوا خوری و تفریح غیر ضروریه!؟ اگه ضروریه و ایرادی نداره که بحثی نیست از اولم منظورم همین بود ولی اگه این غیر ضروریه فکر نمیکنم طبق چیزی که گفتید با طبیعت جسمی و روانی زن هماهنگی داشته باشد!

مهم تعیین مصداق نیست مهم تصدیق این نکته است که خروج از زن از منزل باید طبق ضرورت باشد!

روح بخش;739505 نوشت:

اسلام جایگاه اصلی زن را در نهاد خانواده می داند و حضور زن در خارج از این نهاد را تنها طبق ضرورت روا می شمارد!
این جایگاه با همه حقوق و تکالیفی که برای زن مقرر نموده است هماهنگ است.
و این حقوق و تکالیف نیز دقیقا با طبیعت جسمی و روانی زن هماهنگی دارد!
به عبارت دیگر زن در تحولات اجتماعی بیشتر غیر مستقیم نقش ایفاء می کند یعنی با تربیت فرزندان و با ایجاد آرامش برای مرد به عنوان همسر!
حال اگر در شرائطی زنان مستقما در تحولات اجتماعی نقش ایفاء نموده اند و یا ایفاء می کنند استثناء و طبق ضرورت است و الا در شرائط عادی نظر اسلام همان است که عرض شد!

راستی اینو یادم رفت بگم من اصلا منظورم این نیست که زن ها بیان مستقیما جامعه رو متحول کنن .. منظورم اینه که زن نه باید بیاد تو جامعه بیست و چهار ساعت باشه! (به قول شما جلف باشه) و نه باید بیست و چهار ساعت خودشو توی خونه مخفی کنه! اولی تفریطه دومی افراط! حرفم اینه که زن باید حجابش رو رعایت کنه (پوشش طوری باشه که محرک نباشه) و اگه وارد جامعه هم بشه مشکلی نداره! اگه اسلام میگه زن نباید وارد جامعه بشه که این همه صحبت از حجاب دیگه بی معنی میشه! (سربازی جلیقه ضد گلوله میپوشه که بخواد وارد میدان جنگ بشه! وگرنه اگه خبری از میدان جنگ نباشه صحبت جلیقه ضد گلوله بی معنیه)

روح بخش;739538 نوشت:

مهم تعیین مصداق نیست مهم تصدیق این نکته است که خروج از زن از منزل باید طبق ضرورت باشد!


شما با کلمات بازی میکنید! صریح بگید که اون مثالی که زدم از نظر شما ضروریه یا نه!

M0ha_mmad;739539 نوشت:
راستی اینو یادم رفت بگم من اصلا منظورم این نیست که زن ها بیان مستقیما جامعه رو متحول کنن .. منظورم اینه که زن نه باید بیاد تو جامعه بیست و چهار ساعت باشه! (به قول شما جلف باشه) و نه باید بیست و چهار ساعت خودشو توی خونه مخفی کنه! اولی تفریطه دومی افراط! حرفم اینه که زن باید حجابش رو رعایت کنه (پوشش طوری باشه که محرک نباشه) و اگه وارد جامعه هم بشه مشکلی نداره! اگه اسلام میگه زن نباید وارد جامعه بشه که این همه صحبت از حجاب دیگه بی معنی میشه! (سربازی جلیقه ضد گلوله میپوشه که بخواد وارد میدان جنگ بشه! وگرنه اگه خبری از میدان جنگ نباشه صحبت جلیقه ضد گلوله بی معنیه)

سرباز طبق ضرورت خودشو در معرض تیر و تفنگ قرار می ده که در آن وقت هم لازم هست جلیقه ضد گلوله بپوشه! یعنی اگر گفتن باید جلیقه ضد گلوله بپوشه یعنی واسه هوا خوری بیاد مقابل دشمن منتها با جلیقه ضد گلوله؟!!
ملاک برای رعایت حد وسط در افراط و تفریطی که گفتین، تشخیص ضرورت هست! اگر خانمها به این ضرورت معتقد شدند آن وقت تلاش می کنند حضورشان در جامعه به اندازه رفع همان ضورت باشه و نیز تلاش می کنند کمترین آسیب را در جامعه ببینند!
در باره تفریح نیز همین گونه است! اگر تفریح بیرون از خانه یعنی خیابان گردی این مصداق با رعایت حجاب کامل امکان ندارد زیرا زن نمی تواند سرش پایین بیاندازد و مسیر یک خیابانی را برود و بر گردد و بگوید رفتم هوا خوری ولی اگر منظور از تفریح بیرون از خانه رفتن به مراکز تفریحی است باید همیشه احساس خطر هنگام رویارویی با مردان نامحرم داشته باشد تا بتواند خود را محجوب نگه دارد و وقتی نیازش به ترفیح تمام شد در اولین فرصتی که می یابد خود را به محیط منزل برساند!
در مسئله حجاب مهم محجوب بودن است و محجوب پودن به صبر کردن بر ماندن در منزل - مگر در وقت ضرورت - است!

روح بخش;739543 نوشت:

سرباز طبق ضرورت خودشو در معرض تیر و تفنگ قرار می ده که در آن وقت هم لازم هست جلیقه ضد گلوله بپوشه! یعنی اگر گفتن باید جلیقه ضد گلوله بپوشه یعنی واسه هوا خوری بیاد مقابل دشمن منتها با جلیقه ضد گلوله؟!!
ملاک برای رعایت حد وسط در افراط و تفریطی که گفتین، تشخیص ضرورت هست! اگر خانمها به این ضرورت معتقد شدند آن وقت تلاش می کنند حضورشان در جامعه به اندازه رفع همان ضورت باشه و نیز تلاش می کنند کمترین آسیب را در جامعه ببینند!
در باره تفریح نیز همین گونه است! اگر تفریح بیرون از خانه یعنی خیابان گردی این مصداق با رعایت حجاب کامل امکان ندارد زیرا زن نمی تواند سرش پایین بیاندازد و مسیر یک خیابانی را برود و بر گردد و بگوید رفتم هوا خوری ولی اگر منظور از تفریح بیرون از خانه رفتن به مراکز تفریحی است باید همیشه احساس خطر هنگام رویارویی با مردان نامحرم داشته باشد تا بتواند خود را محجوب نگه دارد و وقتی نیازش به ترفیح تمام شد در اولین فرصتی که می یابد خود را به محیط منزل برساند!
در مسئله حجاب مهم محجوب بودن است و محجوب پودن به صبر کردن بر ماندن در منزل - مگر در وقت ضرورت - است!

خب در مصداق فوق شما مرد هارو به دشمن تشبیه کردید و گفتید که مگه سرباز میره پیش دشمن هواخوری؟؟!! خب الان منظورتون اینه که زن نباید در حضور مردان هوابخوره! خب سوالی که پیش میاد اینه که زن کجا بره هوا بخوره که هیچ مردی (دشمنی!!!!!!!) اونجا نباشه!؟ گرچه شما تعریف خاصی از ضرورت اراعه نکردید بنده هم معتقدم بین ضرورت و عدم ضرورت مرز خاصی نیست! اصولا همه تا ضروری نباشه از خونه بیرون نمیرن! حتی مرد ها هم در صورت لزوم از خانه خارج میشن اصولا کسی مریض نیست که بی دلیل از خانه خارج بشه! همیشه یه دلیلی هست! و اگه دلیلی برای خروج از خانه وجود داشته باشه خروج ضروری تلقی میشه و اگه (به قول شما) خانم ها تشخیص بدن ضرورت داره میتونن از خانه خارج بشن!!!!! پس نتیجه میگیریم که خانم ها هر وقت نیاز داشته باشن (البته نه برای گناه) میتونن از خانه خارج بشن! اصولا مردها هم همین طورن! پس صحبت از ضرورت برای مردها هم هست و نه فقط برای زن ها

M0ha_mmad;739552 نوشت:
خب در مصداق فوق شما مرد هارو به دشمن تشبیه کردید و گفتید که مگه سرباز میره پیش دشمن هواخوری؟؟!!

یکی از عمده راه هایی که شیطان انسانها را فریب می دهد از راه تمایلات جنسی است لذا فرموده اند برای زن مضرتر از مرد نیست و برای مرد نیز مضرتر از زن نیست!
M0ha_mmad;739552 نوشت:
گرچه شما تعریف خاصی از ضرورت اراعه نکردید بنده هم معتقدم بین ضرورت و عدم ضرورت مرز خاصی نیست!

مرز ضررت و غیر ضرورت این است که کارهایی که باید انجام گیرد و هیچ جایگزینی ندارد ضرورت است!
M0ha_mmad;739552 نوشت:
اصولا همه تا ضروری نباشه از خونه بیرون نمیرن! حتی مرد ها هم در صورت لزوم از خانه خارج میشن اصولا کسی مریض نیست که بی دلیل از خانه خارج بشه! همیشه یه دلیلی هست! و اگه دلیلی برای خروج از خانه وجود داشته باشه خروج ضروری تلقی میشه

هر دلیلی لزوما به معنی ضرورت نیست! مثلا شما دلیلی دارید که چای می خورید ولی و دلیلی هم دارید که آب می خورید! و حال آن که چای خوردن ضرورت نیست ولی آب خوردن ضرورت است!
M0ha_mmad;739552 نوشت:
خانم ها هر وقت نیاز داشته باشن (البته نه برای گناه) میتونن از خانه خارج بشن!

کارهای زیادی مردان بیرون از خانه انجام می دهند که ضرورت نیست یعنی واجب نیست ولی خوب است انجام گیرد و همین کارها برای زنان خوب نیست انجام گیرد زیرا ضرورتی برای انجامش نیست مثلا رفتن به دیدن دوستان! و یا توسعه دادن به درآمد! و یا استفاده از مطالب علمی و یا موعظه سخنرانان! و یا حضور در مساجد و هیئات مذهبی و ... همه این کارها خوب است ولی ضروری نیست!
لذاست که گفته شده است خانه زن مسجد اوست! زنان می توانند از فایلهای صوتی برای استفاده از مطالب علمی و یا موعظه ای سخنرانی استفاده کنند.
دوباره عرض می کنم کار ضروری، کاری است که تنها دلیل داشتن و خوب بودن برای انجام آن کافی نیست بلکه باید خوب بودنش در حد ضرورت و واجب باشد و در ضمن جایگزین نداشته باشد!

روح بخش;739563 نوشت:

یکی از عمده راه هایی که شیطان انسانها را فریب می دهد از راه تمایلات جنسی است لذا فرموده اند برای زن مضرتر از مرد نیست و برای مرد نیز مضرتر از زن نیست!

مرز ضررت و غیر ضرورت این است که کارهایی که باید انجام گیرد و هیچ جایگزینی ندارد ضرورت است!

هر دلیلی لزوما به معنی ضرورت نیست! مثلا شما دلیلی دارید که چای می خورید ولی و دلیلی هم دارید که آب می خورید! و حال آن که چای خوردن ضرورت نیست ولی آب خوردن ضرورت است!

کارهای زیادی مردان بیرون از خانه انجام می دهند که ضرورت نیست یعنی واجب نیست ولی خوب است انجام گیرد و همین کارها برای زنان خوب نیست انجام گیرد زیرا ضرورتی برای انجامش نیست مثلا رفتن به دیدن دوستان! و یا توسعه دادن به درآمد! و یا استفاده از مطالب علمی و یا موعظه سخنرانان! و یا حضور در مساجد و هیئات مذهبی و ... همه این کارها خوب است ولی ضروری نیست!
لذاست که گفته شده است خانه زن مسجد اوست! زنان می توانند از فایلهای صوتی برای استفاده از مطالب علمی و یا موعظه ای سخنرانی استفاده کنند.
دوباره عرض می کنم کار ضروری، کاری است که تنها دلیل داشتن و خوب بودن برای انجام آن کافی نیست بلکه باید خوب بودنش در حد ضرورت و واجب باشد و در ضمن جایگزین نداشته باشد!

تعریفتون از مرز بین ضرورت و عدم ضرورت قانع کننده نبود .. چون گفتید ضرورت ینی کاری که جایگزینی براش نباشه و بعد در ادامه اشاره کردید که دیدن دوستان ضروری نیست! خوب جایگزینش چیه؟ (امیدوارم نگید تلفن بزنه با دوستش صحبت کنه) بعضی وقتا ادما نیاز دارن با دوستاشون باشن برای دلایل مختلف .. گفتید زن نباید وارد مسجد هم بشه حتی! پس بخش خواهران در مساجد محض مزاح ساخته شده؟؟؟ تازه گفتید زن نباید از مطالب علمی استفاده کنه؟؟؟؟ بعدم گفتید از فایل صوتی استفاده کنه!؟؟ خوب هزار سال پیش زنان چی میکردن؟؟ حتما علما موقع سخن رانی داد میزدن تا صدا به داخل خانه ها هم برسه!!!!

روح بخش;739563 نوشت:

یکی از عمده راه هایی که شیطان انسانها را فریب می دهد از راه تمایلات جنسی است لذا فرموده اند برای زن مضرتر از مرد نیست و برای مرد نیز مضرتر از زن نیست!

مرز ضررت و غیر ضرورت این است که کارهایی که باید انجام گیرد و هیچ جایگزینی ندارد ضرورت است!

هر دلیلی لزوما به معنی ضرورت نیست! مثلا شما دلیلی دارید که چای می خورید ولی و دلیلی هم دارید که آب می خورید! و حال آن که چای خوردن ضرورت نیست ولی آب خوردن ضرورت است!

کارهای زیادی مردان بیرون از خانه انجام می دهند که ضرورت نیست یعنی واجب نیست ولی خوب است انجام گیرد و همین کارها برای زنان خوب نیست انجام گیرد زیرا ضرورتی برای انجامش نیست مثلا رفتن به دیدن دوستان! و یا توسعه دادن به درآمد! و یا استفاده از مطالب علمی و یا موعظه سخنرانان! و یا حضور در مساجد و هیئات مذهبی و ... همه این کارها خوب است ولی ضروری نیست!
لذاست که گفته شده است خانه زن مسجد اوست! زنان می توانند از فایلهای صوتی برای استفاده از مطالب علمی و یا موعظه ای سخنرانی استفاده کنند.
دوباره عرض می کنم کار ضروری، کاری است که تنها دلیل داشتن و خوب بودن برای انجام آن کافی نیست بلکه باید خوب بودنش در حد ضرورت و واجب باشد و در ضمن جایگزین نداشته باشد!


طبق برداشت هایی که من از سخنان شما کردم:

هر زنی خلق میشه تا نیاز های یک مرد رو تامین کنه!!!! و هر کاری خارج از این چهار چوب برای او غیر ضروری و حرام است!

پس یعنی زن ها حق پرواز کردن و داشتن آرمان های بزرگ رو ندارن!
زن های مسلمان حق ماری کوری شدن رو ندارن! حق ندارن روزالاین باشن! دیم برنل شدن برای اون ها حرامه! ضرورتی نداره لیز میتنر بشن!

روح بخش;739179 نوشت:
البته فرض را بر این می گذاریم که گزاره های فوق مورد تأیید است لذا بحث را با این فرض پی می گیریم!
چادر حجاب برتر است زیرا زن را به در نیل به اهداف فوق بهتر یاری می کند! چادر از جلف بودن زن جلوگیری می کند! برای او محدودیت درست می کند! اگر قرار باشد زن بتواند با حجاب همه کارهایی که بدون آن انجام می دهد انجام دهد دیگر چادر چرا باید حجاب برتر باشد! مثلا این چادرهایی که درست می کنند تا زن بتواند در آن راحت باشد و در حین راه رفتن بخوبی از هر دو دستش استفاده کند و با هر سرعتی خواست راه برود به نظر نمی رسد این همان چادری باشد که حجاب برتر است!

سلام علیکم
پس شما کلا با این شعار که حجاب مصونیت است نه محدودیت مخالفید
یعنی به نظر شما زن ها باید چادر سرشون بکنن که نتونن بعضی کارها رو بکنن؟
خب از اول اون کارها رو نمیکنن، نه که خودشون دست و پای خودشونو ببندن که نتونن اون کارو بکنن
مثل اینه که شما برای این که آب نخورید سعی کنید با بشقاب آب نخورید
یا طبق مثالی که توی پستای بعدی درباره اش بحث کردید، مثل اینه که جلیقه ضد گلوله رو از یه جنسی بسازیم که امکان حرکت باهاش نباشه و توجیهمون این باشه که می خواهیم فرد خودش رو در معرض شرایطی که استفاده از جلیقه رو لازم می کنه قرار نده. حالا اگه یه موقع هم توی اون شرایط قرار گرفت مشکل خودشه

kobram;739567 نوشت:
سلام علیکم
پس شما کلا با این شعار که حجاب مصونیت است نه محدودیت مخالفید
یعنی به نظر شما زن ها باید چادر سرشون بکنن که نتونن بعضی کارها رو بکنن؟
خب از اول اون کارها رو نمیکنن، نه که خودشون دست و پای خودشونو ببندن که نتونن اون کارو بکنن
مثل اینه که شما برای این که آب نخورید سعی کنید با بشقاب آب نخورید
یا طبق مثالی که توی پستای بعدی درباره اش بحث کردید، مثل اینه که جلیقه ضد گلوله رو از یه جنسی بسازیم که امکان حرکت باهاش نباشه و توجیهمون این باشه که می خواهیم فرد خودش رو در معرض شرایطی که استفاده از جلیقه رو لازم می کنه قرار نده. حالا اگه یه موقع هم توی اون شرایط قرار گرفت مشکل خودشه

سلام علیکم
بله آن شعار نمی تواند کلیتش درست باشد! بیشتر برای ترغیب زنان به حجاب گفته شده است! شاید هم منظور این باشد که محدودیت اعمال توسط حجاب برای صرف محدودیت نیست بلکه به منظور مصونیت این محدودیت اعمال شده است!
چادر مثل لباس روحانی برای ما روحانیون است! هماانطوری که این لباس سبب می شود ما بعضی از حرکات جلف را نداشته باشیم و یا در بعضی از مکانهای متناسب با انسانهای فرهیخته نیست حضور پیدا نکنیم و یا تلاش کنیم تا در برخورد با انسانها نادان عالمانه و صبورانه برخورد کنیم تا آبروی لباس خود را حفظ کرده باشیم دقیقا چادر برای خانمها نیز همینطور عمل می کند در آنها محدودیت بوجود می آورد ولی محدویتی که آنها را مصون از عدم نیل به هدف اصلی حجاب می کند!
هدف اصلی حجاب عفاف در تمام لایه های درونی آن است! متأسفانه از عفاف تنها لایه نخست آن مد نظر بسیاری است! همچنان که از مفهوم زنا رتبه بسیار بارز و آشکار آن بیشتر منظور نظر است! و حال آن که زنا مراتب مختلفی دارد و به ازای هر رتبه آن نیز رتبه ای از عفاف معنی می شود!

M0ha_mmad;739564 نوشت:
تعریفتون از مرز بین ضرورت و عدم ضرورت قانع کننده نبود .. چون گفتید ضرورت ینی کاری که جایگزینی براش نباشه و بعد در ادامه اشاره کردید که دیدن دوستان ضروری نیست! خوب جایگزینش چیه؟ (امیدوارم نگید تلفن بزنه با دوستش صحبت کنه) بعضی وقتا ادما نیاز دارن با دوستاشون باشن برای دلایل مختلف .. گفتید زن نباید وارد مسجد هم بشه حتی! پس بخش خواهران در مساجد محض مزاح ساخته شده؟؟؟ تازه گفتید زن نباید از مطالب علمی استفاده کنه؟؟؟؟ بعدم گفتید از فایل صوتی استفاده کنه!؟؟ خوب هزار سال پیش زنان چی میکردن؟؟ حتما علما موقع سخن رانی داد میزدن تا صدا به داخل خانه ها هم برسه!!!!

M0ha_mmad;739566 نوشت:
طبق برداشت هایی که من از سخنان شما کردم:

هر زنی خلق میشه تا نیاز های یک مرد رو تامین کنه!!!! و هر کاری خارج از این چهار چوب برای او غیر ضروری و حرام است!

پس یعنی زن ها حق پرواز کردن و داشتن آرمان های بزرگ رو ندارن!
زن های مسلمان حق ماری کوری شدن رو ندارن! حق ندارن روزالاین باشن! دیم برنل شدن برای اون ها حرامه! ضرورتی نداره لیز میتنر بشن!

پس جواب من چی شد ...

راستی داداشم شما اول ادعا کردید که این محدودیت ها برای زن کاملا با طبیعتش سازگاره! اما فکر نمیکنید که این خواهر عزیزمون (kobram) با اعتراض به این محدودیت خلاف این موضوع رو نشون دادن؟؟؟ به نظرم کار ایشون یک.مثال نقض بود

سلام علیکم

مقام زن در اسلام خیلی بالاست و زن در تربیت جامعه نقش اساسی را دارد. علما نسبت به دین دار و کامل بودن زن مثال می زنند که زن بمانند قلب است در منزل ،اگر قلب سالم باشد خون به تمام اعضا می رسد و همه خوب کار می کنند همچنین در بعد دینی پیامبر می فرماید قلب پادشاه و اعضای دیگر غلام او هستند اگر قلب پاک و نورانی باشد باقی اعضا نورانی می شوند

زن که سالم باشه جسمی و روحی اعضای منزل جسمی و روحی سالم می شوند ( چرا که تربیت روحی فرزندان به دست زن است و مرد هم از احساسات زن تاثیر می پذیرد(داستان آدم و حوا) )

در مورد حجاب و چادر هم بخاطر قیمتی بودن و چیزی مثل گوهر بودن زن است مروارید در صدف است و هر باغی حصاری یا دیواری دارد و صاحب باغ دوست ندارد هر کسی چشم طمع به باغش داشته باشد.

M0ha_mmad;739515 نوشت:
میشه یه تعریف جامع از این ضرورت اراعه بدید؟ ینی بیرون رفتن یک زن به دلیل هوا خوری و تفریح غیر ضروریه!؟ اگه ضروریه و ایرادی نداره که بحثی نیست از اولم منظورم همین بود ولی اگه این غیر ضروریه فکر نمیکنم طبق چیزی که گفتید با طبیعت جسمی و روانی زن هماهنگی داشته باشد!

روح بخش;739538 نوشت:

مهم تعیین مصداق نیست مهم تصدیق این نکته است که خروج از زن از منزل باید طبق ضرورت باشد!


سلام خدمت دوستان عزیز

لطفا از موضوع بحث خارج نشوید و این بحث را در پست های مربوطه پیگیری کنید تا به نتیجه برسد.

با تشکر

امین;741518 نوشت:
سلام خدمت دوستان عزیز

لطفا از موضوع بحث خارج نشوید و این بحث را در پست های مربوطه پیگیری کنید تا به نتیجه برسد.

با تشکر

درود بر کارشناس محترم!

من حرفامو زدم .. تعریفی که جناب اقای روح بخش از حجاب دارن یک محدودیت مطلق هست! یک قفس برای یک پرنده! ولی تعریفی که من از حجاب دارم یک بال برای پرنده هست! ایشون حجاب رو محدودیت زا میدونن و من حجاب رو محدودیت زدا!

موضوع قفل شده است