جمع بندی جلب توجه طرف مقابل

چیکار کنیم که اینطوری نباشیم

همین جمله تو ذهنت باشه: مردا از دخترایی که میخان خودنمایی بکنن و خودشونو نشون بدن و جلب توجه کنن.چه با حرف چه حرکت بدشون میاد.

سلام
هردختر وپسری درجایی قرارمیگیره که جنس مخالفی اونجاباشه مخصوصا اگه اون جنس مخالف شرایط خوبی هم داشته باشه
بااینکه اصلانمیخواد که باطرف رابطه ای هم برقرار کنه
اما همش تواون مکان سعی میکنه
جلب توجه طرف مقابل رو بکنه
چیکار کنیم که اینطوری نباشیم
برامون مهم نباشه که اون اونجاست یا یه پیرمرد؟:ok:

سلام.
عجب...

نه بابا کجا بدشون میاد . تفاقا از اینجور دخترا استقبال هم میکنن.

مثلا اگر لیونل مسی یه جا باشه

سلام.
عجب...

نه بابا کجا بدشون میاد . تفاقا از اینجور دخترا استقبال هم میکنن.

بسمه الاعلی

سلام و عرض ادب

رکوع و سجده ی نمازهاتان را طولانی کنید و به معانی اذکار آنها توجه کنید.

کسی که خداوند را عظیم بداند دنیا در نظرش حقیر می شود و به دست آوردنش را وجهه همتش قرار نمی دهد.

کسی که خداوند را رأس هرم هستی بداند خودش را مشغول دامنه ها نمی کند.انستان را با قران هم بیشتر کنید

و در معانی آیات تفکر کنید.

کمی که تمرین کنید حالتان عوض می شود و می روید پی جلب توجه خدا(ان شاالله).:Gol:

داستان واقعی جوان فقیر کارگر و گوهرشاد خاتون

گوهرشاد یکی از زنان باحجاب بوده همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم مذهبی بود. او می خواست در کنار حرم امام رضا (ع) مسجدى بنا کند .
به همه کارگران و معماران اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش این است که فقط با وضو کار کنید و در حال کار با یکدیگر مجادله و بد زبانى نکنید و با احترام رفتار کنید. و اخلاق اسلامى و یاد خدا را رعایت کنید . او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد می‌آورند علاوه بر دستور قبلى گفت سر راه حیوانات آب و علوفه قرار دهید و این زبان بسته ها را نزنید و بگذارید هرجا که تشنه و گرسنه بودند آب و علف بخورند . بر آنها بار سنگین نزنید و آنها را اذیت نکنید . اما من مزد شما را دو برابر مى دهم ..
گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به مسجد میرفت؛ روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى چهره او را دید . جوان بیچاره دل از کف داد و عشق گوهرشاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به مرگ نزدیک کرد. چند روزی بود که به سر کار نمی رفت0 و گوهر شاد حال او را جویا شد . به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به عیادت او رفت..
چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بدتر میشد. مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهرشاد برساند .وگفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست. او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر عکس العمل گوهرشاد بود. ملکه بعد از شنیدن این حرف با خوشرویى گفت: این که مهم نیست چرا زودتر به من نگفتید تا از ناراحتى یک بنده خدا جلوگیرى کنیم؟ و به مادرش گفت برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد . یکى اینکه مهر من چهل روز اعتکاف توست در این مسجد تازه ساز . اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور. و شرط دیگر این است که بعد از آماده شدن تو . من باید از شوهرم طلاق بگیرم . حال اگر تو شرط را مى پذیرى کار خود را شروع کن.

جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این مژده درمان شد و گفت چهل روز که چیزى نیست اگر چهل سال هم بگویى حاضرم . جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به امید اینکه پاداش نماز هایش ازدواج و وصال همسری زیبا بنام گوهرشاد باشد . روز چهلم گوهر شاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد . قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد . جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد : به گوهر شاد خانم بگوید اولا از شما ممنونم و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم. قاصد گفت منظورت چیست؟ مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى ؟؟ جوان گفت آنوقت که عشق گوهرشاد من را بیمار و بى تاب کرد هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم ، ولى اکنون دلم به عشق خدا مى طپد و جز او معشوقى نمى خواهم . من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام میگیرم. اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم . . و آن جوان شد اولین پیش نماز مسجد گوهر شاد و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک فقیه کامل و او کسی نیست جز آیت اله شیخ محمد صادق همدانی.

شما مگه متاهل نیستی؟!زشته این حرفا :khaneh::ok: ما که هر دختری دیدیم اینجوری بود تو دانشگاه مسخرش میکردیم یا به چشم یه دیوونه نگاش میکردیم.اگرم دختر برای فرد خاصی این کارو میکرد.اون فرد فقط برای دوستی اون دختر را انتخاب میکرد.نه ازدواج.چون با خودش میگفت :معلوم نیست دختره واسه همه همین کارا را میکنه! این وضعیت ما بود.حالا دیگه شاید جاهای دیگه فرق فوکوله.

[="Navy"]

بله در ظاهر استقبال میکنن ولی پشت سرش میگن میخواد خودشو بندازه به ما

[/]

اگرم لیونل مسی و کریس رونالدوی کبیر یه جا باشن به مسی محل خر هم نمیده دختر.ال کلاسیکو میترکونیمتون :khandeh!:

ممنونم از نظرهمه
من منظورم رفتار سبک برای جلب توجه نبود
همین که مثلا سعی کنی
حرفایی بزنی که خوب باشه
اتفاقامنظورم جلب توجه برای پسرای خوبه
اصن همین که مهمه که یه نفر بهت توجه کنه
ونه اصلانیتی برای ابطه یاهرگناهی باشه
فقط توجه

[="Navy"]
حالا نه جلب توجه
ولی به نظر من مذهبی ترین و خفن ترین خانم ها یا آقایون هم در نهایت دوست دارن در دید جنس مخالف بعنوان یک آدم خوب و معقول شناخته بشن

[/]

در دید جنس مخالف؟
مخالفم
کجا خفن ترین ادمایه مذهبی دوس دارن در دید جنس مخالف خوب و معقول شناخته بشن
همه ادما دوست دارن در دید بقیه خوب و معقول شناخته بشن. در واقع مذهبی بودن و جنسیت تو این اصل هیچ جایی نداره
ینی یه انسان غیر مذهبی دوست داره در دید یه همجنس بد و دیوانه نشون بده خودشو؟؟؟؟؟ Lol