شوک روحی

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شوک روحی

با سلام و عرض ادب

درمان کسی که مرتب بهش غم وارد شده و بعد از مدتی خبر خوشحال کننده ای شنیده و دچار شوک روحی شده چیه؟

این شخص خودش افسرده بود و با شنیدن یک خبرخوب ، برخلاف تصور همه ، دچار شوک شده ، علایمش اینه که خیلی کم حرف و کم خوراک و منزوی شده و اصلا خوشحالی رو نمیشه تو چهرش دید..

در همچین مواقعی باید چه کرد ؟

سپاس

برچسب: 

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد راهنما

مشک;732767 نوشت:
با سلام و عرض ادب

درمان کسی که مرتب بهش غم وارد شده و بعد از مدتی خبر خوشحال کننده ای شنیده و دچار شوک روحی شده چیه؟

این شخص خودش افسرده بود و با شنیدن یک خبرخوب ، برخلاف تصور همه ، دچار شوک شده ، علایمش اینه که خیلی کم حرف و کم خوراک و منزوی شده و اصلا خوشحالی رو نمیشه تو چهرش دید..

در همچین مواقعی باید چه کرد ؟
سپاس


با عرض سلام و ادب خدمت شما
امیدوارم نکاتی را که خدمتتون عرض میکنم راهگشا باشد
این علائمی که ذکر نمودید از علائم افسردگی می باشد البته باید بیشتر بررسی شود و در پی درمان افسردگی ایشان بود.
انسانهای افسرده این چنین هستند که همانند سایر مردم از چیزهای لذت بخش لذت نمی برند لذت آنها نسبت به سایر مردم بسیار کمتر می باشد.
لطفا علائم قبل از رسیدن خبر خوشحالی با علائم بعد از آن را بنویسید؟
در مورد خواب زیاد یا کم ،اشتهاء زیاد یا کم ،احساس ناامیدی،احساس بی ارزشی،پایین بودن اعتماد به نفس ،خلق منفی،لذت پایین ، افکار خودکشی و حالات دیگر ایشان برای بنده توضیح دهید که نشان دهنده افسردگی یا عدم آن است را توضیح دهید.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

نقل قول:
لطفا علائم قبل از رسیدن خبر خوشحالی با علائم بعد از آن را بنویسید؟

با سلام

ممنون از توجهتون استاد

ایشون انسان شادابی بودن تا قبل از اینکه تو مسایل و مشکلات عدیده ای بیفتن ، از دوران دبیرستان با هم هستیم . خواب و فعالیت و اعتماد به نفسشون خوب بود البته بعد از ایجاد مشکل برای ایشون هم باز روحیه شون رو تا حد زیادی سعی کردن حفظ کنن اما چیزی که فاحش بود این بود که وزن کم کردن ( با اینکه خوب میخوردن !) و ریزش مو پیدا کردن و افکار منفی به سراغشون میومد ، تا جاییکه دو بار اینو ابراز کردن تو جمع دوستانه مون گفتن که مردن بهتر از این زندگیه و از این جور حرفا و تقریبا تمامی نکاتی که در مورد افسردگی یادآوری کردید داشتن اما همیشه ورزش و فعالیتهای اجتماعیشون سر جاش بود ، کلاسهای مشاوره و غلبه بر مشکلات و اینجور چیزا هم میرفتن ، مشاور هم بهشون گفته بود که افسرده هستی اما حاد نیست و فقط همت خودتو میطلبه که افکارت رو تعدیل کنی.

حال که بعد از تحمل این چندین سال فشار و سختی ، رها شدن و خدا گشایش در کارشون ایجاد کرده ، حالت شوک دارن ، یعنی انگار باورشون نمیشه و یا انگار انقدر تحت فشار بودن که احساس میکنن خواب میبینن ، خودشون اعتراف کردن که شوکه شدن . من از خواهرشون پرسیدم دیروز که الان چطورن و چه احساسی دارن ، گفتن که هنوز خیلییی کم حرف میزنه و کم میخوره و همش میره تو اتاقش چراغ رو خاموش میکنه و میشینه یا دراز میکشه زل میزنه به یه نقطه!!کمتر میخنده و توی جمع حاضر میشه ، اما ورزشش و فعالیتهاش سرجاشه عین قبل.

امیدوارم توضیحاتم کمکی بکنه ، اگر باز موردی هست بگید اگر ندونم هم میپرسم.

یک دورانی ایشون کمک روحی و عاطفی زیادی بمن کردن و الان وقت جبرانه:hamdel:..میخوام بدونم که چطوری میتونم از این حالت درش بیارم ، روحیش ترمیم پذیره و فقط کافیه راهش رو بدونم ، بخاطر علاقه و دوستی ای که بینمون هست این قدرت رو در خودم میبینم که بتونم کمکش کنم و اگر هم نیاز به مشاوربالینی یا پزشک داره میبرمش.

متشکرم

اینو اضافه کنم که مشکلاتشون خیلی زیااااد و عجیب و غریب بود، خیلیا میگفتن اگر ما جای ایشون بودیم الان یه گوشه تیمارستان افتاده بودیم یا حتما خودکشی میکردیم. غم پشت غم:(( .. خیلی خیلی آدم صبوریه .

موضوع قفل شده است