جمع بندی معني اين مطلب از ابن تيميه چیست: «دشمنی بسیاری از صحابه با حضرت علی علیه السلام»

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
معني اين مطلب از ابن تيميه چیست: «دشمنی بسیاری از صحابه با حضرت علی علیه السلام»

سلام

در سايت فائزين كه از وهابيون است مطلبي از ابن تيميه در دشمني با امام علي ع گذاشتم كه طاقت نياوردند و حذفش كردند ومن ودوستان را اخراج ! نميدانم تا كي با حقيقت عناد دارند ! آيا اجدادشان معاويه ويزيد توانستند حقيقت الهي را خاموش سازند با خشونت وترور و جعل وتزوير .....

الرابع أن الله قد اخبر انه سيجعل للذين آمنوا و عملوا الصالحات ودا و هذا وعد منه صادق و معلوم أن الله قد جعل للصحابة مودة في قلب كل مسلم لا سيما الخلفاء رضي الله عنهم لا سيما أبو بكر و عمر فان عأمةالصحابة و التابعين كانوا يودونهما و كانوا خير القرون
و لم يكن كذلك علي فان كثيرا من الصحابة و التابعين كانوا يبغضونه و يسبونه و يقاتلونه .منهاج السنه النبویه . ابن تیمیه

یعنی اعتراف شیخ الاسلام به #نفاق کثیر من الصحابه بواسطه دشمنی با خلیفه رسول الله ص و .... به کلمه قلب کل مسلم دقت شود که خیلی حرف بدی نسبت به امیر المومنینه !

همچنين :
«وخلافة علي اختلف فيها أهل القبلة، ولم يكن فيها زيادة قوة للمسلمين ولا قهر ونقص للكافرين» يعني خلافت علي ع مورد قبول اهل قبله نيست و در آن اختلاف كردند وموجب بدبختي مسلمين بود !

جناب بخاري هم در تاريخش از خلافت امير المومنين ع بعنوان فتنه ياد كرده ودر صحيحش مينويشد ما در زمان رسول خدا ميگفتيم ابوبكر عمر عثمان ! اسمي از علي ع نميبرد چرا ؟

علت اينكه امام احمد هم در قرن سوم گفت كه هركس امام علي ع را بعنوان خليفه چهارم قبول نكند از الاغ خانه اش گمراه تر است چه بود !!!!!!

با ديگر سخنانش تاييد ميشود و با ساير احاديث صحيح بخاري ومسلم كه اصحاب رسول خدا بنص آيه 74 توبه در اواخر عمر رسول خدا ص از اسلام و پيامبر ص ناراضي شدند وبرگشتند به اعقاب جاهلي و رسول خدا را ترور نمودند و عاقبت كشتند بروايت ابن كثير و ......

وبا امام علي ع هم بجهت وابستگي به اهل بيت و غدير خم ، دشمني شديد داشتند چون خليفه وادامه دهنده راه و سنت رسول خدا ص بود و با وي جنگيدند و فرزندانش را قتل عام نمودند .وبنص بخاري ومسلم امام علي ع را سب ولعن مينمودند

اينهم آدرس حذف شده :

http://www.faezin.ir/forum/showthread.php?t=3360&p=19556.

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

1) اجر و مزد پیامبر(صلی الله علیه وآله) وجوب محبت اهل البیت(علیهم السلام) می باشد:

قرآن کریم اجر و مزد رسالت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله )را دوست داشتن عترت پاک آنحضرت بیان فرموده است:«قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏»؛[1]بگو! من بر رسالت، اجرى جز علاقه و دوستى خويشاوندانم نمى‏ خواهم.

غرض از واجب نمودن چنین مودتی نیز چیزی جز هدایت به مسیر صراط مستقیم نیست؛ همچنان که می فرماید:«قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلّا مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبِيلًا»؛[2] بگو من در برابر آن ابلاغ آيين خدا هيچ گونه پاداشى از شما نمى‏ طلبم، مگر كسى كه بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزيند. اين پاداش من است. يعنى اجر من، همانا راه‏يابى شما به سوى خدا خواهد بود، كه چنین امری بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در سایه ی هدایت «عترت» امکان پذیر است، هر چند که بازگشت ثمره ی چنین محبتی نیز به نفع امت خواهد بود:«قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ»؛[3]بگو (اى پيغمبر) آنچه به عنوان اجر، از شما خواسته‏ ام، به نفع خود شماست.

از آنجا که هدایت امت و سلوک بر صراط مستقیم در گروی تبعیت و محبت عترت(علیهم السلام) صورت می پذیرد، بدیهی است که دشمنی با آنان پشت پا زدن به هدایت الهی و سرانجام شقاوت ابدی خواد بود.

2) دشمن امام علی وعترت(علیهم السلام) در آتش است:

قرآن کریم درباره ی جایگاه منافقین می فرماید:«إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرا»؛[4] منافقان در پايين‏ترين دركات دوزخ قرار دارند و هرگز ياورى براى آنها نخواهى يافت! در روایات نبوی(صلی الله علیه وآله) دشمنی با عترت، از علائم ونشانه های نفاق بیان شده است: مسلم در صحیح خود از امام علی(علیه السلام) روایت می کند:«...عَنْ زِرٍّ قَالَ: قَالَ عَلِىٌّ وَالَّذِى فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إِنَّهُ لَعَهْدُ النَّبِىِّ الأُمِّىِّ (صلى الله عليه وسلم) إِلَىَّ أَنْ لاَ يُحِبَّنِى إِلاَّ مُؤْمِنٌ وَلاَ يُبْغِضَنِى إِلاَّ مُنَافِقٌ».[5] سوگند به آن کس که دانه را (در نخستین جنبش حیات) در زیر زمین شکافته و آدمیان را آفریده همانا عهدي از پيغمبر است به من که دوستت نمي دارد مگر مومن و دشمنت نمي دارد مگر منافق.

همچنین حاکم نیشابوری با سندی صحیح از ابو سعید خدری از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)روایت می کند که آنحضرت فرمودند:«وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا يَبْغَضُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَحَدٌ إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ النَّارَ»؛[6]قسم به آنکس که جانم بدست اوست کسی ما اهل بیت(علیهم السلام) را دشمن نمی دارد مگر آنکه خداوند متعال وی را وارد آتش می سازد.


[/HR] [1] . الشوری(42)، 23.

[2] .الفرقان(25)،57.

[3] . سبا(34)، 47.

[4] . النساء (4)،145.

[5] . باب الدلیل علی ان حب الانصار و علی رضی الله عنهم من الایمان ،ح144،ص62،تک جلدی چاپ دارالفکر.

[6] . المستدرك على الصحيحين، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري، ح: 4717، دار الكتب العلمية – بيروت: حدثنا أبو عبد الله محمد بن عبد الله الصفار ثنا أبو عبد الله محمد بن عبد الله بن الحسن الأصبهاني ثنا محمد بن بكير الحضرمي ثنا محمد بن فضيل الضبي ثنا أبان بن جعفر بن ثعلب عن جعفر بن إياس عن أبي نضرة عن أبي سعيد الخدري رضي الله عنه قال : «قال رسول الله صلى الله عليه و سلم و الذي نفس بيده لا يبغضنا أهل البيت أحد إلاأدخله الله النار». حاکم بعد از نقل این روایت حکم سند آنرا چنین بیان می دارد:«هذا حديث صحيح على شرط مسلم و لم يخرجاه». این حدیث بنابر شرط مسلم صحیح می باشد؛ اما آنرا اخراج(ذکر روایت با ذکرسند آن) نکرده اند. ذهبی در تعلیقه ی خویش بر مستدرک در مورد این روایت سکوت نموده و این خود نشاندهنده آن است که وی عیبی بر آن نیافته تا آنرا ذکر نماید.

خیر البریه;731868 نوشت:

الرابع أن الله قد اخبر انه سيجعل للذين آمنوا و عملوا الصالحات ودا و هذا وعد منه صادق و معلوم أن الله قد جعل للصحابة مودة في قلب كل مسلم لا سيما الخلفاء رضي الله عنهم لا سيما أبو بكر و عمر فان عأمةالصحابة و التابعين كانوا يودونهما و كانوا خير القرون
و لم يكن كذلك علي فان كثيرا من الصحابة و التابعين كانوا يبغضونه و يسبونه و يقاتلونه .منهاج السنه النبویه . ابن تیمیه

یعنی اعتراف شیخ الاسلام به #نفاق کثیر من الصحابه بواسطه دشمنی با خلیفه رسول الله ص و .... به کلمه قلب کل مسلم دقت شود که خیلی حرف بدی نسبت به امیر المومنینه !

3) نمونه ای از نفاق «ابن تیمیه» و گروهی از صحابه

«ابن تیمیه» در سخنی که هم بیانگر نفاق ودشمنی وی با امام علی(علیه السلام) است و هم بیانگر نفاق گروهی از اصحاب می نویسد: «چهارم: خدای متعال خبر داده كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏ اند، به زودى [خداى‏] رحمان براى آنان محبتى [در دلها] قرار مى ‏دهد. و این وعده ای صادق از جانب خداست. و معلوم است که خداوند برای صحابه محبت و مودتی در قلب هر انسان مومنی قرار داده،‌خصوصا خلفا و مخصوصا ابوبکر و عمر؟! پس همانا اکثر صحابه و تابعین آن دو را دوست می داشتند و فقره ی زمانی حیات آنان، بهترین فقره ی زمانی بوده؛ اما علی چنین جایگاهی را نداشت؛ زیرا اکثر صحابه او را مبغوض و دشمن داشته و به او دشنام می داده و با وی به جنگ پرداختند. (در مقابل) ابوبکر و عمر را رافضه و نصیریه و غلات و اسماعیلیه دشمن می داشتند ولی معلوم است کسانی که آن دو را دوست می داشتند هم برتر بودند و هم بیشتر و کسانی که آندو را دشمن می داشتند هم کمتر بودند و هم از اسلام به دور بودند. بخلاف علی‌؛ زیرا کسانی که او را مبغوض می داشتند و با وی جنگیدند آنان بهتر از کسانی بودند که ابوبکر و عمررا دشمن می داشتند...».[1]

این سخن «ابن تیمیه» که کاشف از بغض وی نسبت به امام الموحدین(علیه السلام) می باشد، خود بیانگر حقیقتی است که در کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آمده است. در حدیث مشهور حوض که در صحیح بخاری آمده می خوانیم: «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ(وآله)وَسَلَّمَ قَالَ بَيْنَا أَنَا قَائِمٌ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ فَقُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ قُلْتُ وَمَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ قُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ قُلْتُ مَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى فَلَا أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»؛[2] از رسول خدا(صلي الله عليه وآله)(در مورد قيامت ) نقل شده است که فرمودند : در اين هنگام که من ايستاده ام ، عده اي ( را مي آورند) وقتي ايشان را مي شناسم شخصي بين من و ايشان آمده پس مي گويد بياييد . پس مي گويم به کجا؟پس مي گويد قسم به خداوند به سوي آتش . مي گويم ايشان را چه شده است؟ مي گويد ايشان بعد از تو به سوي گذشتگانشان به عقب بازگشتند. سپس گروه دیگری را می آورند... (به همین شکل)، پس نمي بينم از ايشان کسي نجات يابد مگر مانند شتراني که رها شده اند ( بسيار کم).

همچین در روایتی دیگر نقل می کند: «سهل بن سعد» مي گويد، پيامبر(صلی الله علیه وآله) فرمودند:«إنّى أفرطُكم عَلى الحَوضِ مَنْ وَرَدَ، شَرِبَ وَمَنْ لَمْ يَظْمأ أبداً،ولْيَردنّ علىّ أقوامُ أعرفُهُم ويَعرفوننى ثمّ يُحالُ بينى وبينَهُم فأقول إِنّهُم مِنّى فَيُقال لا تَدرى ما أحدَثُوا بَعدكَ فأقُول سُحقاً لمن بدّل بعدى»؛[3] من پيشتاز شما به سوى حوض هستم، هر كس بر آن وارد شد، از آن مي نوشد، و آن كس كه نوشيد هرگز تشنه نمي شود. در آنجا، گروهى بر من وارد مي شوند كه من آنان را مي شناسم و آنان نيز مرا مي شناسند، ولى آنان را از من دور مي كنند...، من مي گويم: آنان از من هستند. گفته مي شود: نمى دانى بعد از تو چه بدعتهايى را به وجود آوردند. در اين موقع مى گويم، نابودى بر آنان كه پس از من، آيين مرا دگرگون كردند.


[/HR] [1] . منهاج السنة النبوية في نقض كلام الشيعة القدرية، تقي الدين أبو العباس أحمد بن عبد الحليم بن عبد السلام بن عبد الله بن أبي القاسم بن محمد ابن تيمية الحراني الحنبلي الدمشقي (المتوفى: 728هـ)، ج7، ص137:« الرَّابِعُ: أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَخْبَرَ أَنَّهُ سَيَجْعَلُ لِلَّذِينِ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وُدًّا. وَهَذَا وَعْدٌ مِنْهُ صَادِقٌ. وَمَعْلُومٌ أَنَّ اللَّهَ قَدْ جَعَلَ لِلصَّحَابَةِ مَوَدَّةً فِي قَلْبِ كُلِّ مُسْلِمٍ، لَا سِيَّمَا الْخُلَفَاءُ - رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ -، لَا سِيَّمَا أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ ; فَإِنَّ عَامَّةَ الصَّحَابَةِ وَالتَّابِعِينَ كَانُوا يَوَدُّونَهُمَا، وَكَانُوا خَيْرَ الْقُرُونِ. وَلَمْ يَكُنْ كَذَلِكَ عَلِيٌّ، فَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الصَّحَابَةِ وَالتَّابِعِينَ كَانُوا يُبْغِضُونَهُ وَيَسُبُّونَهُ وَيُقَاتِلُونَهُ، وَأَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ - رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا - قَدْ أَبْغَضَهُمَا وَسَبَّهُمَا الرَّافِضَةُ وَالنَّصِيرِيَّةُ وَالْغَالِيَةُ وَالْإِسْمَاعِيلِيَّةُ. لَكِنْ مَعْلُومٌ أَنَّ الَّذِينَ أَحَبُّوا ذَيْنِكَ أَفْضَلُ وَأَكْثَرُ، وَأَنَّ الَّذِينَ أَبْغَضُوهُمَا أَبْعَدُ عَنِ الْإِسْلَامِ وَأَقَلُّ...».

[2] .صحیح البخاری، کتاب الرقاق، باب53، حدیث الحوض، ح6458.

[3] .همان، ح6454.

با سلام وتشكر

علت اين انحراف مسلمين چي بود ؟ چرا عده زيادي از اصحاب وتابعين با رسول خدا ص واهل بيتش در اواخر كار نبوت ، دشمن شدند و ايشان را قتل عام وغارت نمودند .....

طمع و جهل بود ...تعصب ون‍‍ژادپرستي بود ... جعليات واكاذيب امويان و.....

سرانجام نوبت به انحراف ابن تيميه و.... گرديد ؟!

بقول ابن تيميه كه ميگه امام علي ع براي جاه ومقام ودنيا جنگيد بعكس ابوبكر ؟؟!!!!!

وَعَلِيٌّ يُقَاتِلُ لِيُطَاعَ وَيَتَصَرَّفَ فِي النُّفُوسِ وَالْأَمْوَالِ، فَكَيْفَ يَجْعَلُ هَذَا قِتَالًا عَلَى الدِّينِ؟ وَأَبُو بَكْرٍ يُقَاتِلُ مَنِ ارْتَدَّ عَنِ الْإِسْلَامِ، وَمَنْ تَرَكَ مَا فَرَضَ اللَّهُ لِيُطِيعَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَطْ، وَلَا يَكُونُ هَذَا قِتَالًا عَلَى الدِّينِ؟ .

الكتاب: منهاج السنة النبوية في نقض كلام الشيعة القدرية
المؤلف: تقي الدين أبو العباس أحمد بن عبد الحليم بن عبد السلام بن عبد الله بن أبي القاسم بن محمد ابن تيمية الحراني الحنبلي الدمشقي (المتوفى: 728هـ)

خیر البریه;733379 نوشت:
با سلام وتشكر

علت اين انحراف مسلمين چي بود ؟ چرا عده زيادي از اصحاب وتابعين با رسول خدا ص واهل بيتش در اواخر كار نبوت ، دشمن شدند و ايشان را قتل عام وغارت نمودند .....

با سلام و عرض ادب

برخی از علل انحراف صحابه از اهل بیت(علیهم السلام)‌را می توان در این موارد جستجو نمود:

1. ‌وجود خط فکری اجتهاد در مقابل نص؛
2. عدم اجتماع نبوت و خلات در بیت واحد؛
3. عدم تحمل عدل امیرالمؤمنین(علیه السلام)؛
4. کم سنی امیرالمؤمنین(علیه السلام) و شیخوخت شیخین؛
5. عافیت طلبی؛
6. دشمنی و حسادت نسبت به امام علی(علیه السلام)؛ که منشاء بیشترین ظلم به آن حضرت بوده است.

آنحضرت در مورد دشمنی و خصومت قریش به جایگاه خویش می فرمایند:«اللّهُمَّ انِّى اسْتَعْديكَ عَلى قُرَيْشٍ وَ مَنْ أَعانَهُمْ فَانَّهُمْ قَدْ قَطَعُوا رَحِمى وَ اكْفَؤُوا انائى وَ اجْمَعُوا عَلى مُنازَعَتى حَقّاً كُنْتُ اوْلى بِهِ مِنْ غَيْرى وَ قالُوا: الا انَّ فِى الْحَقِّ انْ تَأخُذَهُ وَ فِى الْحَقِّ انْ تُمْنَعَهُ، فَاصْبَرْ مَغْمُوماً اوْ مُتْ مُتَأَسِّفاً، فَنَظَرْتُ فَاذا لَيْسَ لى رافِدٌ وَ لا ذابٌّ وَ لا مُساعِدٌ الّا اهْلَ بَيْتى فَضَنَنْتُ‏بِهِمْ عَنِ الْمَنِيَّةِ فَاغْضَيْتُ عَلَى الْقذى وَ جَرَحْتُ ريقى عَلَى الشَّجا وَ صَبَرْتُ مِنْ كَظْمِ الْغَيْظِ عَلى امَرَّ مِنَ الْعَلْقَمِ وَ آلَمَ لِلْقَلْبِ مِنْ حَزِّ الشَّفارِ»؛[1] خدايا از ظلم قريش، و همدستان آنها به تو شكايت مى كنم، كه پيوند خويشاوندى مرا بريدند، و كار مرا دگرگون كردند، و همگى براى مبارزه با من در حقّى كه از همه آنان سزاوارترم، متّحد گرديدند و گفتند: «حق را اگر توانى بگير، و يا اگر تو را از حق محروم دارند، يا با غم و اندوه صبر كن، و يا با حسرت بمير!» به اطرافم نگريستم ديدم كه نه ياورى دارم، و نه كسى از من دفاع و حمايت مى‏ كند، جز خانواده‏ ام كه مايل نبودم جانشان به خطر افتد. پس خار در چشم فرو رفته، ديده بر هم نهادم، و با گلوى استخوان در آن گير كرده، جام تلخ را جرعه جرعه نوشيدم، و در فرو خوردن خشم در امرى كه تلخ‏تر از گياه حنظل، و دردناك‏تر از فرو رفتن تيزى شمشير در دل بود شكيبايى كردم!

موفق باشید.


[/HR] [1] . نهج البلاغة، خطبه ی: 217.

سؤال اول:
قرآن کریم مزد رسالت پیامبر(صلی الله علیه وآله)‌را در چه امری قرار داده و چنین امری چه ثمراتی دارد؟
جواب:
قرآن کریم اجر و مزد رسالت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله )را دوست داشتن عترت پاک آنحضرت بیان فرموده:«قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏»؛[1]بگو! من بر رسالت، اجرى جز علاقه و دوستى خويشاوندانم نمى‏ خواهم. و غرض از واجب نمودن چنین مودتی نیز چیزی جز هدایت به مسیر صراط مستقیم نبوده؛ چنانچه که می فرماید:«قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلّا مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبِيلًا»؛[2]بگو من در برابر آن ابلاغ آيين خدا هيچ گونه پاداشى از شما نمى‏ طلبم، مگر كسى كه بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزيند. اين پاداش من است. يعنى اجر من، همانا راه‏يابى شما به سوى خدا خواهد بود، كه چنین امری بعد از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در سایه ی هدایت «عترت» امکان پذیر است، هر چند که بازگشت ثمره ی چنین محبتی نیز به نفع امت خواهد بود:«قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ»؛[3]بگو (اى پيغمبر) آنچه به عنوان اجر، از شما خواسته‏ ام، به نفع خود شماست. از آنجا که هدایت امت و سلوک بر صراط مستقیم در گروی تبعیت و محبت عترت(علیهم السلام) صورت می پذیرد، بدیهی است که دشمنی با آنان پشت پا زدن به هدایت الهی و سرانجام شقاوت ابدی خواد بود.

سؤال دوم:
در روایات نبوی(صلی الله علیه وآله) دشمن امام علی(علیه السلام) چگونه توصیف شده است؟
جواب:
قرآن کریم درباره ی جایگاه منافقین می فرماید:«إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرا»؛[4] منافقان در پايين‏ترين دركات دوزخ قرار دارند و هرگز ياورى براى آنها نخواهى يافت! در روایات نبوی(صلی الله علیه وآله) دشمنی با عترت، از علائم ونشانه های نفاق بیان شده است.
مسلم در صحیح خود از امام علی(علیه السلام) روایت می کند:«...عَنْ زِرٍّ قَالَ: قَالَ عَلِىٌّ وَالَّذِى فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إِنَّهُ لَعَهْدُ النَّبِىِّ الأُمِّىِّ (صلى الله عليه وآله و سلم) إِلَىَّ أَنْ لاَ يُحِبَّنِى إِلاَّ مُؤْمِنٌ وَلاَ يُبْغِضَنِى إِلاَّ مُنَافِقٌ».[5]سوگند به آن کس که دانه را (در نخستین جنبش حیات) در زیر زمین شکافته و آدمیان را آفریده همانا عهدی از پيغمبر است به من که دوستت نمي دارد مگر مومن و دشمنت نمي دارد مگر منافق. همچنین حاکم نیشابوری با سندی صحیح از ابو سعید خدری از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)روایت می کند که آنحضرت فرمودند:«وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا يَبْغَضُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَحَدٌ إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ النَّارَ»؛[6]قسم به آنکس که جانم بدست اوست کسی ما اهل بیت(علیهم السلام) را دشمن نمی دارد مگر آنکه خداوند متعال وی را وارد آتش می سازد.

سؤال سوم:
آیا نسبت نفاق به ابن تیمیه و گروهی از اصحابه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) امر صحیحی است؟
جواب:
«ابن تیمیه» در سخنی که هم بیانگر نفاق ودشمنی وی با امام علی(علیه السلام) است و هم بیانگر نفاق گروهی از اصحاب می نویسد:«چهارم: خدای متعال خبر داده كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏ اند، به زودى [خداى‏] رحمان براى آنان محبتى [در دلها] قرار مى ‏دهد. و این وعده ای صادق از جانب خداست. و معلوم است که خداوند برای صحابه محبت و مودتی در قلب هر انسان مومنی قرار داده،‌خصوصا خلفا و مخصوصا ابوبکر و عمر؟! پس همانا اکثر صحابه و تابعین آن دو را دوست می داشتند و فقره ی زمانی حیات آنان، بهترین فقره ی زمانی بوده؛ اما علی چنین جایگاهی را نداشت؛ زیرا اکثر صحابه او را مبغوض و دشمن داشته و به او دشنام می داده و با وی به جنگ پرداختند. (در مقابل) ابوبکر و عمر را رافضه و نصیریه و غلات و اسماعیلیه دشمن می داشتند ولی معلوم است کسانی که آن دو را دوست می داشتند هم برتر بودند و هم بیشتر و کسانی که آندو را دشمن می داشتند هم کمتر بودند و هم از اسلام به دور بودند. بخلاف علی‌؛ زیرا کسانی که او را مبغوض می داشتند و با وی جنگیدند آنان بهتر از کسانی بودند که ابوبکر و عمررا دشمن می داشتند...».[7]
این سخن «ابن تیمیه» که کاشف از بغض وی نسبت به امام الموحدین(علیه السلام) می باشد، خود بیانگر حقیقتی است که در کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آمده است.
در حدیث مشهور حوض که در صحیح بخاری آمده می خوانیم: «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ(وآله)وَسَلَّمَ قَالَ بَيْنَا أَنَا قَائِمٌ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ فَقُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ قُلْتُ وَمَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ قُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ قُلْتُ مَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى فَلَا أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»؛[8]از رسول خدا(صلي الله عليه وآله)(در مورد قيامت ) نقل شده است که فرمودند : در اين هنگام که من ايستاده ام ، عده اي ( را مي آورند) وقتي ايشان را مي شناسم شخصي بين من و ايشان آمده پس مي گويد بياييد . پس مي گويم به کجا؟پس مي گويد قسم به خداوند به سوي آتش . مي گويم ايشان را چه شده است؟ مي گويد ايشان بعد از تو به سوي گذشتگانشان به عقب بازگشتند. سپس گروه دیگری را می آورند... (به همین شکل)، پس نمي بينم از ايشان کسي نجات يابد مگر مانند شتراني که رها شده اند ( بسيار کم).
همچنین در روایتی دیگر نقل می کند: «سهل بن سعد» مي گويد، پيامبر(صلی الله علیه وآله) فرمودند:«إنّى أفرطُكم عَلى الحَوضِ مَنْ وَرَدَ، شَرِبَ وَمَنْ لَمْ يَظْمأ أبداً،ولْيَردنّ علىّ أقوامُ أعرفُهُم ويَعرفوننى ثمّ يُحالُ بينى وبينَهُم فأقول إِنّهُم مِنّى فَيُقال لا تَدرى ما أحدَثُوا بَعدكَ فأقُول سُحقاً لمن بدّل بعدى»؛[9]من پيشتاز شما به سوى حوض هستم، هر كس بر آن وارد شد، از آن مي نوشد، و آن كس كه نوشيد هرگز تشنه نمي شود. در آنجا، گروهى بر من وارد مي شوند كه من آنان را مي شناسم و آنان نيز مرا مي شناسند، ولى آنان را از من دور مي كنند...، من مي گويم: آنان از من هستند. گفته مي شود: نمى دانى بعد از تو چه بدعتهايى را به وجود آوردند. در اين موقع مى گويم، نابودى بر آنان كه پس از من، آيين مرا دگرگون كردند.

سؤال چهارم:
چرا گروهی از صحابه حاضر به پذیرش خلافت امام علی(علیه السلام) نشدند؟
جواب:
برخی از علل انحراف صحابه از امام علی(علیه السلام)‌ را می توان در این موارد جستجو نمود: 1. ‌وجود خط فکری اجتهاد در مقابل نص؛ 2. عدم قبول اجتماع نبوت و خلات در بیت واحد؛ 3. عدم تحمل عدل امیرالمؤمنین(علیه السلام)؛ 4. کم سنی امیرالمؤمنین(علیه السلام) و شیخوخت شیخین؛ 5. عافیت طلبی؛ 6. دشمنی و حسادت نسبت به امام علی(علیه السلام)؛ که منشاء بیشترین ظلم به آن حضرت بوده است.
امام علی(علیه السلام)در مورد دشمنی و خصومت قریش به جایگاه خویش می فرمایند:«اللّهُمَّ انِّى اسْتَعْديكَ عَلى قُرَيْشٍ وَ مَنْ أَعانَهُمْ فَانَّهُمْ قَدْ قَطَعُوا رَحِمى وَ اكْفَؤُوا انائى وَ اجْمَعُوا عَلى مُنازَعَتى حَقّاً كُنْتُ اوْلى بِهِ مِنْ غَيْرى وَ قالُوا: الا انَّ فِى الْحَقِّ انْ تَأخُذَهُ وَ فِى الْحَقِّ انْ تُمْنَعَهُ، فَاصْبَرْ مَغْمُوماً اوْ مُتْ مُتَأَسِّفاً، فَنَظَرْتُ فَاذا لَيْسَ لى رافِدٌ وَ لا ذابٌّ وَ لا مُساعِدٌ الّا اهْلَ بَيْتى فَضَنَنْتُ‏بِهِمْ عَنِ الْمَنِيَّةِ فَاغْضَيْتُ عَلَى الْقذى وَ جَرَحْتُ ريقى عَلَى الشَّجا وَ صَبَرْتُ مِنْ كَظْمِ الْغَيْظِ عَلى امَرَّ مِنَ الْعَلْقَمِ وَ آلَمَ لِلْقَلْبِ مِنْ حَزِّ الشَّفارِ»؛[10] خدايا از ظلم قريش، و همدستان آنها به تو شكايت مى كنم، كه پيوند خويشاوندى مرا بريدند، و كار مرا دگرگون كردند، و همگى براى مبارزه با من در حقّى كه از همه آنان سزاوارترم، متّحد گرديدند و گفتند: «حق را اگر توانى بگير، و يا اگر تو را از حق محروم دارند، يا با غم و اندوه صبر كن، و يا با حسرت بمير!» به اطرافم نگريستم ديدم كه نه ياورى دارم، و نه كسى از من دفاع و حمايت مى‏ كند، جز خانواده‏ ام كه مايل نبودم جانشان به خطر افتد. پس خار در چشم فرو رفته، ديده بر هم نهادم، و با گلوى استخوان در آن گير كرده، جام تلخ را جرعه جرعه نوشيدم، و در فرو خوردن خشم در امرى كه تلخ‏تر از گياه حنظل، و دردناك‏تر از فرو رفتن تيزى شمشير در دل بود شكيبايى كردم!

منابع:
[1] . الشوری(42)، 23.
[2] .الفرقان(25)،57.
[3] . سبا(34)، 47.
[4] . النساء(4)،145.
[5] . باب الدلیل علی ان حب الانصار و علی رضی الله عنهم من الایمان ،ح144،ص62،تک جلدی چاپ دارالفکر. [6] . المستدرك على الصحيحين، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري، ح: 4717، دار الكتب العلمية – بيروت: حدثنا أبو عبد الله محمد بن عبد الله الصفار ثنا أبو عبد الله محمد بن عبد الله بن الحسن الأصبهاني ثنا محمد بن بكير الحضرمي ثنا محمد بن فضيل الضبي ثنا أبان بن جعفر بن ثعلب عن جعفر بن إياس عن أبي نضرة عن أبي سعيد الخدري رضي الله عنه قال : «قال رسول الله صلى الله عليه و سلم و الذي نفس بيده لا يبغضنا أهل البيت أحد إلاأدخله الله النار». حاکم بعد از نقل این روایت حکم سند آنرا چنین بیان می دارد:«هذا حديث صحيح على شرط مسلم و لم يخرجاه». این حدیث بنابر شرط مسلم صحیح می باشد؛ اما آنرا اخراج(ذکر روایت با ذکرسند آن) نکرده اند. ذهبی در تعلیقه ی خویش بر مستدرک در مورد این روایت سکوت نموده و این خود نشاندهنده آن است که وی عیبی بر آن نیافته تا آنرا ذکر نماید.
[7] . منهاج السنة النبوية في نقض كلام الشيعة القدرية، ابن تيمية الحراني(المتوفى: 728هـ)، ج7، ص137:« الرَّابِعُ: أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَخْبَرَ أَنَّهُ سَيَجْعَلُ لِلَّذِينِ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وُدًّا. وَهَذَا وَعْدٌ مِنْهُ صَادِقٌ. وَمَعْلُومٌ أَنَّ اللَّهَ قَدْ جَعَلَ لِلصَّحَابَةِ مَوَدَّةً فِي قَلْبِ كُلِّ مُسْلِمٍ، لَا سِيَّمَا الْخُلَفَاءُ - رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ -، لَا سِيَّمَا أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ ; فَإِنَّ عَامَّةَ الصَّحَابَةِ وَالتَّابِعِينَ كَانُوا يَوَدُّونَهُمَا، وَكَانُوا خَيْرَ الْقُرُونِ. وَلَمْ يَكُنْ كَذَلِكَ عَلِيٌّ، فَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الصَّحَابَةِ وَالتَّابِعِينَ كَانُوا يُبْغِضُونَهُ وَيَسُبُّونَهُ وَيُقَاتِلُونَهُ، وَأَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ - رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا - قَدْ أَبْغَضَهُمَا وَسَبَّهُمَا الرَّافِضَةُ وَالنَّصِيرِيَّةُ وَالْغَالِيَةُ وَالْإِسْمَاعِيلِيَّةُ. لَكِنْ مَعْلُومٌ أَنَّ الَّذِينَ أَحَبُّوا ذَيْنِكَ أَفْضَلُ وَأَكْثَرُ، وَأَنَّ الَّذِينَ أَبْغَضُوهُمَا أَبْعَدُ عَنِ الْإِسْلَامِ وَأَقَلُّ...».
[8] .صحیح البخاری، کتاب الرقاق، باب53، حدیث الحوض، ح6458.
[9] .همان، ح6454. [10] . نهج البلاغة، خطبه ی: 217.

موضوع قفل شده است