جمع بندی دین و سیاست در احادیث

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دین و سیاست در احادیث

سلام
لطفا چندتا از احادیث و یا مطلبی از معصومین که بگویند دین بدون سیاست بد است یا خوب
ممنون

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد محسن

چیتــــــا;731176 نوشت:
سلام
لطفا چندتا از احادیث و یا مطلبی از معصومین که بگویند دین بدون سیاست بد است یا خوب
ممنون

پاسخ و جمع بندی.

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و طلب توفیق و سلامتی برای شما

باید پرسید مقصود از سیاست چیست که اگر سیاست در نظر به معنای پادشاهی و حکومت کردن بر مردم به معنای تسلط بر جان و مال آنان به هر وسیله ای باشد،چنین سیاستی محکوم و دین با آن مخالف است و حتی دستور می دهد که باید با آن مبارزه کرد. اما اگر مقصود از سیاست یعنی تدبیر امور مردم و جامعه بر بنیاد عدل و انصاف!البته چنین سیاستی عین دیانت و از ضروریات جامعه دینی است.در تایید مطلب بیان شده به دو روایتی که در ادامه می آید توجه کنیم.

قال عبد اللَّه بن عباس دخلت على امير المؤمنين عليه السّلام بذى قار و هو يخصف نعله فقال لى: ما قيمة هذا النّعل؟فقلت لا قيمة لها. فقال عليه السّلام و اللَّه لهى احبّ الىّ من امرتكم الّا ان اقيم حقّا او ادفع باطلا.(1)مولای متقیان سلام الله علیه هنگامی كه با لشكريانش به جنگ جمل مي رفت در يكى از منازل نزديك بصره به نام ذى قار فرود آمد. عبد اللَّه بن عبّاس مي گويد بر آن حضرت وارد شدم ديدم نشسته و كفش پاره خود را وصله می زند، به من فرمود: قيمت اين لنگه نعلين چقدر است؟ عرض كردم ارزشى ندارد. فرمود به خدا قسم اين نعلين در نظر من محبوب تر از فرمان روایى و حكومت بر شما است مگر آن كه بتوانم در پرتو آن عدل و حقی را اقامه نمايم يا آن كه باطل و بيدادى را بر اندازم.

امام رضا سلام الله علیه فرمود:

" أَنَّا لَا نَجِدُ فِرْقَةً مِنَ الْفِرَقِ وَ لَا مِلَّةً مِنَ الْمِلَلِ بَقُوا وَ عَاشُوا إِلَّا بِقَيِّمٍ وَ رَئِيسٍ وَ لِمَا لَا بُدَّ لَهُمْ مِنْهُ فِي أَمْرِ الدِّينِ وَ الدُّنْيَا"(2)

هيچ طایفه و ملتى را نمى‏يابيم كه به زندگى ادامه داده و پايدار مانده باشد،مگر به وجود رئيس و سرپرستى كه ضروريّات مادّى و معنوى آنان از ناحيه او تأمين شده باشد.

با این حساب باید توضیح داده شود اگر قرار است دین از سیاست حمایت کند،کدام سیاست مقصود است که اگر بر روش حق باشد،آن سیاست عین دیانت است.

بنا براین، دین بدون سیاست،یعنی دین بدون برنامه و به تعبیر دیگر یعنی دین خنثی که نمی تواند پویا و شکوفا باشد.دین الهی همراه با سیاست عدالت محور با دخالتش در امور مردم و جامعه می تواند احکام شرع را در افقی روشن ترسیم و آن را اجرا کند.

نقش امام عادل در حکم روایی دینی

مولای متقیان سلام الله علیه وظیفه حاکم و امام عدل را تبیین نموده فرمودند:

"عَلَى الْإِمَامِ أَنْ يُعْلِمَ أَهْلَ وَلَايَتِهِ حُدُودَ الْإِسْلَامِ وَ الْإِيمَانِ"(3)بر امام است كه به پيروان خود حدود اسلام و ايمان را تعلیم کند.

سیاست مورد تایید اسلام، یعنی تعلیم و اجرای احکام دین.

بنا براین، یکی از شئون مهم دین زمام داری یا حکومت کردن بر مردم و احوال جامعه مطابق با عدالت و انصاف است.

حکومت اسلامی یعنی تدبیر و سیاست امور مردم بر اساس دستور شرع مطابق با عدالت و انصاف.

اگر چنین حکومتی بر پا شود، سیاستش عین دیانت و دیانتش عین سیاست خواهد بود.

به طور حتم پیامبران و اولیای الهی در پی اقامه حکومت حق و عدالتی بودند که سیاستش عین دیانت و دیانتش عین سیاست بود.

حکومت در زمان امام زمان سلام الله علیه

حکومت جهانی امام زمان سلام الله علیه که مطابق با وعده الهی شکل خواهد گرفت، سیاست حق و حاکمیت امام معصوم بر سراسر زمین خواهد بود.

این وعده در کتاب خدا آمده است:" وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثين"(4)

ما مى‏خواهيم بر مستضعفان زمين منّت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روى زمين قرار دهيم.

ترسیم سیاست حق از طرف امام علی علیه السلام.

مولای متقیان سلام الله علیه با بیان مکرر و با الفاظ مختلف، مطالب بسیار مهم و ارزش مندی در باره وظایف سیاست مداران و حاکمان فرمودند و نقشه راه سعادت جامعه را ترسیم کردند.

پس اگر نبود که دین نسبت به سیاست بی توجه باشد،اولیای الهی نمی بایست در این باره دغدغه خاطری داشته باشند و نمی بایست در هر فرصتی نسبت به شئوون سیاسی، حکومت،وظیفه حاکم،اوصاف حاکم، اخلاق حاکم و...مطالب مفیدی بیان کرده به حاکمان هشدار دهند.

در ادامه به برخی از توصیه های اکید مولای متقیان سلام الله علیه مربوط به موضوع بحث اشاره می شود.

اول:.سفارش حضرت در باره ریاست و سیاست:

حضرت فرمود:

1.حُسْنُ السِّيَاسَةِ قَوَامُ الرَّعِيَّةِ.(5)

نيكویى سياست سامان زندگی رعيت است.يعنى باعث انتظام احوال ايشان مى‏شود.

2."مَنْ حَسُنَتْ سِيَاسَتُهُ وَجَبَتْ طَاعَتُهُ"(6)

هر کسی سیاستش نیکو باشد، اطاعتش واجب است.یعنی اگر حاکمی مطابق با موازین دین و عدل و انصاف رفتار کرد، بر مردم جامعه است که از او پیروی کنند.

3."مِلَاكُ السِّيَاسَةِ الْعَدْلُ"(7)

ملاک و معیار سیاست عدالت است.

4."مَنِ اتَّخَذَ الْحَقَّ لِجَاماً اتَّخَذَهُ النَّاسُ إِمَاماً"(8)

هر کسی خود را در بند حق قرار دهد، مردم او را به عنوان امام بر می گزینند.

دوم:.بیان حضرت در باره حاکم و حکومت عدل

1."الْمُلُوكُ حُمَاةُ الدِّينِ"(9)

پادشاهان حمایت کننده و نگهبان دین هستند.

2."اعْدِلْ تَدُمْ لَكَ الْقُدْرَةُ"(10)

دادگر باش تا قدرتت دوام يابد.

3."خَيْرُ السِّيَاسَاتِ الْعَدْلُ"(11)

نيكوترين سياست ها اجراى عدالت است.

سوم : سخنان حضرت در باره وظایف حاکم

1."عَلَى الْإِمَامِ أَنْ يُعْلِمَ أَهْلَ وَلَايَتِهِ حُدُودَ الْإِسْلَامِ وَ الْإِيمَانِ"(12)

بر امام است كه به پيروان خود حدود اسلام و ايمان را بياموزد.

چهارم: بیانات حضرت در باره اخلاق حاکم

1."الْحِلْمُ رَأْسُ الرِّئَاسَةِ" (13)

برد باری راس ریاست است یعنی حاکم باید اول چیزی که داشته باشد برد باری باشد تا بتواند حکومت کند.

2."الْعَفْوُ زَيْنُ الْقُدْرَةِ" (14)

بخشیدن زینت قدرت است یعنی که حاکم باید بخشنده باشد تا حاکمیتی زیبا داشته باشد.

3."الْإِنْصَافُ زَيْنُ الْإِمْرَةِ" (15)

عدالت زیبایی و زینت حکومت است. حاکم اسلامی باید عادل باشد تا بر قلب ها حکومت کند.

پی نوشت ها:

1.فلسفی محمد تقی، الحديث،روايات تربيتى،تهران،انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی،سال 1379 خورشیدی،چاپ مکرر، ج‏1، ص 225

2.شیخ صدوق، عيون أخبار الرضا عليه السلام،تهران،انتشارات نشر جهان،سال 1378 قمری،چاپ اول، ج‏2، ص 101

3.اخوان حکیمی و احمد آرام،الحياة تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، سال 1380 خورشیدی، چاپ مکرر،ج‏2، ص: 74

4.سوره قصص،آیه 5

5.تمیمی آمدی عبد الواحد، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم،قم،انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،سال 1366 خورشیدی،چاپ اول، ص 329

6.همان

7.الحياة پیشین، ج‏6، ص 496

8.خوانساری آقا جمال، شرح غرر الحكم،تهران،انتشارات دانشگاه تهران،سال 1366 خورشیدی،چاپ اول،ج‏5، ص 321

9.تصنيف غرر الحكم و درر الكلم پیشین، ص 340

10.الحياة پیشین، ج‏6، ص 495

11.همان ص 607

12.همان، ج‏2، ص 749

13.تصنیف غرر الحکم و درر الکلم پیشین، ص 343

14.همان

15.همان
موضوع قفل شده است