سرهنگ پاسدار شهید امیر رضا خدایی

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
سرهنگ پاسدار شهید امیر رضا خدایی


شهيد اميررضا خدايي، فرزند عبدالرّضا، در تاريخ 1337/1/1 در روستاي حاجي آباد زرّين در قلب كوير مركزي ايران از توابع شهرستان اردكان در خانواده اي متديّن و مذهبي متولّد شد. پدر متديّن و مادر ولايي بر اساس اعتقادات مذهبي خود نام” اميررضا” را براي چهارمين فرزند خويش انتخاب كردند كه اين انتخاب پيام هاي متعددي داشت: اوّل اً اين كه راضي هستند به رضاي خدا و هديه اي كه سالم به آنها هديه كرده است. ثانياً هم نام ولي نعمت ما ايرانيان امام هشتم است و ثالثاً اين كه گويا اميري و سروري او بر فرزندان ديگر به آنها الهام شده بود.به هر حال اميررضا در ساية پر مهر چنين پدري و در دامان محبّت چنين مادري، كودكي را گذراند و تربيت شد.
همگام با رشد جسمي، آموزه هاي ديني و اعتقادي او نيز پايه گذاري شد.۵ ساله بود كه به مكتب رفت و الفبا را با سوره هاي كوچك جزء سي ام قرآن فرا گرفت. در ۶ سالگي به مدرسه رفت. دورة ابتدايي را در روستاي حاجي آباد زادگاهش تا كلاس ششم گذراند. سپس چون دبيرستان در آنجا نبود؛ براي تحصيل در دورة متوسطه به اردكان آمد و در دبيرستان شرف اردكان در رشتة ادبي به تحصيل پرداخت.
پس از پايان دورة‌ متوسطه در دانشكدة پليس پذيرفته شد و لباس افسري پوشيد و در كسوت نيروي انتظامي به خدمت مشغول شد.اميررضا جواني مؤدّب، خوش برخورد و مهذّب بود. اهل نماز اوّل وقت و جماعت و مراسم مذهبي و ديني بود. مجلس عزاداري امام حسين -علیه السّلام- را دوست مي داشت و شركت مي كرد. براي پدر ، مادر و خانواده احترامي خاص قائل بود. همه او را دوست مي داشتند. مقيّد به انجام واجبات و ترك محرّمات بود. صادق بود و معتقد به كارش، در انجام وظيفه جدّي بود.پس از رسيدن به سن بلوغ، سنّت رسول الله (ص) را جامة عمل پوشيد و با دختري متديّن ازدواج كرد.
ثمرة ازدواجش سه فرزند بود؛ يك دختر و دو پسر.داشتن زن و فرزند و ماديّات نتوانست مانع انجام وظيفه و كسب فضائل براي او گردد. نياز جبهه و احساس تكليف، او را بر آن داشت تا سنگر و جبهه را بر زندگي در وطن و آغوش گرم خانواده ترجيح دهد و راهي جبهه هاي نور بر عليه ظلمت شد و به جهاد و دفاع از اسلام پرداخت. مدّتي از عمر گرانبهاي خويش را در كردستان صرف مبارزه با ضد انقلاب و دفاع از انقلاب اسلامي و حراست از ميهن اسلامي ايران نمود. لياقت و رشادت اين افسر معتقد موجب شد به فرماندهي منطقۀ انتظامي شهرستان بافق يكي از شهرستان هاي استان يزد منصوب گردد .
اين سرهنگ پاك باخته سرانجام در تاريخ 1374/10/18 در راه انجام وظيفه؛ يعني در حال مأموريت پاكسازي و تعقيب سوداگران مرگ و قاچاقچيان مواد مخدّر در جادّة بافق- بهاباد به شهادت رسيد و با پرواز روح بلندش از جسم خاكي اش به رضوان پر كشيد و هم وطنان خويش را از خدمت خالصانة خويش محروم ساخت.پيكر پاكش پس از تشييع با شكوه توسط ساكنين شهرستان بافق به اردكان منتقل گرديد و بعد از تشييع با عظمت بر دستان و دوش مردم قدرشناس و شهيد پرور اردكان در بهشت شهدا در كنار ديگر شهداي جنگ تحميلي به خاك سپرده شد.