سروان پاسدار شهید خلیل ذاکری نیا

شهيد خليل ذاكري نيا در سال 1345 درخانواده اي تنگذست و محروم اما با وقار وقانع در آبادان ديده به جهان گشود .دوران كودكي ونوجواني خود را علاوه بر تحصيل به كمك به پدر و مادر خود براي تأمين امر معاش سپري كرد.زماني كه وي سال پنجم ابتدايي رامي گذراند به اتفاق خانواده به يزد نقل مكان كرده وتحصيل را در يزد ادامه داد .دوران راهنمايي وي همزمان با قيام هاي مردمي براي زدودن ستم وبيداد و خودكامگي رژيم ستم شاهي بود از اين رو شهيد ذاكري نيا با وجود سن كم در راهپيمايي ها و تظاهرات فعالانه حضور مي يافت وهمچنين مبادرت به پخش اطلاعيه هاي واعلاميه هاي امام(ره) مي كرد.
شهیدذاكري نيا در همان سال ها عضو بسيج محله بود كه به پاسداري از ارزش ها و مقدسات نظام واسلام همت مي گمارد او از عاشقان حقيقي انقلاب اسلامي بود وبه ولايت مطلقۀ فقيه عشق مي ورزيد واز مريدان واقعي حضرت امام خميني (ره) به شمار مي آمد .
وي تحصيلات خود را ادامه داد تا اينكه وارد دبيرستان شد. زماني كه او سال دوم دبيرستان را مي گذراند، ارتش رژيم بعث يورش وحشيانۀ خود را به مرز و بوم ميهن اسلامي آغاز كرده بود . از اين رو زنده ياد ذاكري نيا درس را رها كرد و داوطلبانه و عاشقانه عزم جبهه جزم كرد و مدت 40 روز را در جبهه هاي جنوب به جهاد پرداخت .
وي جهت مرخصي وادامه تحصيل به يزد بازگشت وپس از اخذ ديپلم به همراه برادر كوچكتر خود به بسيج محله مراجعه كرد و هردو لباس رزم پوشيدند وبه جبهه جنوب اعزام شدند.
ذاكري نيا سپس براي طي كردن خدمت مقدس سربازي به كميته انقلاب اسلامي منتقل و پس از چندي به استخدام رسمي كميته انقلاب اسلامي در آمد.
شهيدخليل ذاكري نيا انساني دوست داشتني با خصايل والايي بود واز دوستداران راستين شهادت وجانسپاري در راه دوست به شمار مي آمد به عبوديت خالص وآگاهانه از صميم جان عشق مي ورزيد و پيوسته در مجالس سوگ حماسه آفرين عاشورا شركت مي كرد .
پس از مدتي او در سمت فرماندهي پاسگاه شهري مشغول به كار گشت و بعد از مدتي مديريت مبارزه با موادمخدر در منطقه انتظامي شهرستان تفت را بر عهده گرفت و بسيار جدي به كار پرداخت .اوبسيار دقيق وفعال بود به طوري كه اكثر مأموريت هاي كليدي و حفاظتي به وي واگذار مي شد.
شهيد ذاكري نيا به مدت سه سال عاشقانه در ناحيه انتظامي سيستان وبلوچستان خدمت كرد.
زنده ياد مجاهدي دلير وجنگ آوري پرتوان بود و همواره در پاسداشت حريم حق مي كوشيد وسرانجام در شامگاه 12/8/1378 در درگيري با اشرار مسلح در ايرانشهر شهدشهادت نوشيد.
پيكر پاكش بر روي دوش مردم قدردان تشييع و به خاك سپرده شد.