بررسی و نقد آیات شبهه دار بر علیه شیعه (بطلان عقاید شیعه)

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی و نقد آیات شبهه دار بر علیه شیعه (بطلان عقاید شیعه)

بسم رب الحیدر

عرض سلام و ادب و احترام
چند آیه هست که وهابی ها و سنی ها برای اثبات بطلان عقاید شیعه به اون استناد میکنن

این دو آیه از سوره مبارکه زمر (آیه 3 بسیار شبهه دار است):

أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ ﴿3﴾

آگاه باشيد آيين پاك از آن خداست و كسانى كه به جاى او دوستانى براى خود گرفته‏ اند [به اين بهانه كه] ما آنها را جز براى اينكه ما را هر چه بيشتر به خدا نزديك گردانند نمى ‏پرستيم البته خدا ميان آنان درباره آنچه كه بر سر آن اختلاف دارند داورى خواهد كرد در حقيقت‏ خدا آن كسى را كه دروغ‏ پرداز ناسپاس است هدايت نمى‏ كند (3)

أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِن دُونِهِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿36﴾

آيا خدا كفايت‏ كننده بنده ‏اش نيست و [كافران] تو را از آنها كه غير اويند مى‏ ترسانند و هر كه را خدا گمراه گرداند برايش راهبرى نيست (36)

همینطور این دو آیه از سوره مبارکه نمل:

قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿59﴾

بگو سپاس براى خداست و درود بر آن بندگانش كه [آنان را] برگزيده است آيا خدا بهتر ست‏ يا آنچه [با او] شريك مى ‏گردانند (59)

أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاء فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا كَانَ لَكُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ ﴿60﴾

[آيا آنچه شريك مى ‏پندارند بهتر است] يا آن كس كه آسمانها و زمين را خلق كرد و براى شما آبى از آسمان فرود آورد پس به وسيله آن باغهاى بهجت‏ انگيز رويانيديم كار شما نبود كه درختانش را برويانيد آيا معبودى با خداست [نه] بلكه آنان قومى منحرفند (60)

و اما پاسخ شیعه برای اثبات توسل در سوره مبارکه مائده:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿35﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد از خدا پروا كنيد و به او [توسل و] تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد باشد كه رستگار شويد (35)


از کارشناس محترم درخواست دارم این ادعا و پاسخ آن را در خصوص آیات ذکر شده بررسی نمایند

با تشکر

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد صدرا

غلام عشقتم یاعلی;728278 نوشت:
بسم رب الحیدر

عرض سلام و ادب و احترام
چند آیه هست که وهابی ها و سنی ها برای اثبات بطلان عقاید شیعه به اون استناد میکنن

این دو آیه از سوره مبارکه زمر (آیه 3 بسیار شبهه دار است):

أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ ﴿3﴾

آگاه باشيد آيين پاك از آن خداست و كسانى كه به جاى او دوستانى براى خود گرفته‏ اند [به اين بهانه كه] ما آنها را جز براى اينكه ما را هر چه بيشتر به خدا نزديك گردانند نمى ‏پرستيم البته خدا ميان آنان درباره آنچه كه بر سر آن اختلاف دارند داورى خواهد كرد در حقيقت‏ خدا آن كسى را كه دروغ‏ پرداز ناسپاس است هدايت نمى‏ كند (3)


با سلام و عرض ادب:

واژه«عبادت» یکی از واژگان قرآنى است كه وهّابیت برداشت ناشایستی از آن داشته اند. آنان که عبادت را بر مطلق خضوع و خشوع به همراه محبت تفسیر نموده اند، عمل متوسلین به اولیای الهی را مصداقی از مصادیق عبادت دانسته و عمل آنان را قیاس به عمل مشرکین نموده اند که قرآن کریم در مورد آن می فرماید:«... وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِى مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَايَهْدِى مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ»؛[1] و آنها كه غير خدا را اولياى خود قرار دادند، (دليلشان اين بود كه:) اينها را نمى‏ پرستيم مگر براى اينكه ما را به خدا نزديك كنند. خداوند روز قيامت ميان‏ آنان در آنچه اختلاف داشتند داورى مى‏ كند؛ خداوند آن كس را كه دروغگو و كفران‏ كننده است هرگز هدايت نمى ‏كند.

در پاسخ به این شبهه می گوئیم: در فرهنگ قرآن و سنت مطلق خضوع و خشوع عبادت نامیده نمی شود؛ بلکه در حقیقت عبادت علاوه بر خضوع و خشوع، اعتقاد به الوهیت و یا ربوبیت «مخضوع له» نیز دخیل می باشد.

باید توجه داشت که عبادت؛ خضوع و كُرنشى است كه از اعتقاد به الوهيت[2] و یا ربوبیت معبود و سرچشمه گرفته باشد؛ لذا گفتار يا رفتارى که ناشى از اين اعتقاد نباشد، عبادت محسوب نمى‏ گردد. مؤيد اين معناى از عبادت (خضوع ناشى از اعتقاد به الوهيت‏ و یاربوبیت معبود) آياتى است كه به عبادت خداوند امر كرده و از عبادت غير او نهى مى‏ نمايد، به‏اين دليل كه هيچ اله و ربی جز او نیست:

«يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ».[3] اى قوم من! [تنها] خداوند يگانه را پرستش كنيد كه معبودى جز او براى شما نيست.
«إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ»؛[4]خداوند پروردگار من و پروردگار شماست. او را بپرستيد. [نه من و نه چيز ديگر را] اين است راه راست. با توجه تعریف عبادت، تفاوت اساسى توحيد و شرك در عبادت آشكار مى‏ شود؛ زیرا :

هر خضوعى كه ناشى از اعتقاد به الوهيت يا ربوبيّت و ياتفويض كارى به موجود مورد خضوع باشد، عبادت شمرده مى‏ شود. حال چه اين اعتقاد، بر حق و صحيح باشد (اگر خداوند معبود باشد) و چه اعتقادى باطل وناصواب (اگر بت‏ها و غير خداوند معبود باشند). در هر دو صورت، خضوع او برگرفته از اعتقاد به الوهيت يا ربوبيّت يا تفويض است و چنين خضوعى‏ عبادت آن موجود محسوب مى‏ شود؛ اما اگر خضوع انسان، بدون اين انديشه و اعتقاد باشد، اين خضوع عبادت نيست، بلكه تعظيم و بزرگداشت شمرده مى‏ شود، و نه انسان خاضع مشرك ‏است و نه عمل او شرك‏ آميز.

اما اين تعظيم و احترام غير عبادى، گاهى جايز و حلال است مانند تعظيم انبياء، اولياى الهى، معلمان و مربيان؛ و گاهى حرام وغير مجاز است مانند سجده كردن در مقابل انبياء و اولياى الهى. اما حرمت اين كار، به دليل عبادت بودن آن نيست، بلكه به دليل ممنوعيت سجده كردن در برابر غير خداوند است و اينكه غير او، سزاوار سجده نيست؛ بنابراین اعمالى مانند بوسيدن قرآن، ضريح انبياء و چيزهايى كه به گونه‏ اى به آنها مربوطند، در صورتى كه همراه با اعتقاد به الوهيت و ربوبيّت يا تفويض نباشد، عبادت آنها محسوب نمى ‏شود.[5]

با توجه به این مطالب می گوئیم: مشركين بت‏ها را ارباب و اله خود مى‏ دانستند و معتقد به تفویض امور عالم بدانها بودند؛ لذا از آنان باران، عزت، پيروزى و ساير امورى كه از شئون خدای متعال است را طلب مى‏ كردند و حقیقتا آنان را عبادت می کردند و از عبادت خدای واحد دست برداشته بودند و چنین وانمود می ساختند که عبادت و پرستش بتها، وسیله ای برای تقرب به خدا می باشد؛ حال چگونه عمل آنان با عمل متوسلین به اولیای الهی قابل مقایسه است؛ در حالی که زائر آنان، تنها خدای یگانه را پرستیده و کسی را در پرستش او سهیم ندانسته و معتقد است اولیای الهی به اذن و مشیت الهی واسطه ی فیض بین خدا و بندگان او می باشند.


[/HR] [1] . زمر، آيه 3.

[2] . اعتقاد به اله، خالق ومدبر بودن موجودى است كه زمام امور هستى يا بخشى از آن را در اختيار دارد.

[3] . اعراف/ 59.

[4] . آل عمران/ 51.

[5] . ر.ک: مرزهای توحید و شرک در قرآن، آیت الله جعفر سبحانی، ص63.

غلام عشقتم یاعلی;728278 نوشت:

أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِن دُونِهِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿36﴾

آيا خدا كفايت‏ كننده بنده ‏اش نيست و [كافران] تو را از آنها كه غير اويند مى‏ ترسانند و هر كه را خدا گمراه گرداند برايش راهبرى نيست (36)
همینطور این دو آیه از سوره مبارکه نمل:

قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿59﴾

بگو سپاس براى خداست و درود بر آن بندگانش كه [آنان را] برگزيده است آيا خدا بهتر ست‏ يا آنچه [با او] شريك مى ‏گردانند (59)

أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاء فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا كَانَ لَكُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ ﴿60﴾

[آيا آنچه شريك مى ‏پندارند بهتر است] يا آن كس كه آسمانها و زمين را خلق كرد و براى شما آبى از آسمان فرود آورد پس به وسيله آن باغهاى بهجت‏ انگيز رويانيديم كار شما نبود كه درختانش را برويانيد آيا معبودى با خداست [نه] بلكه آنان قومى منحرفند (60)




این آیات نیز بیانگر اعتقاد و عملکرد مشرکین می باشد که آنان برای خدای متعال همتایانی قرار داده بودند و معتقد به تدبیر امور از جانب آنان بودند؛ همچنان که قرآن کریم می فرماید:
«وَجَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ...»؛[1] آنها براى خدا همتايانى قرار داده ‏اند، تا (مردم را) از راه او (منحرف و) گمراه سازند.

«الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»؛[2] همان خدايى كه زمين را براى شما بساطى (گسترده) و آسمان را بنايى (برافراشته) قرار داد و از آسمان آبى (به صورت باران و برف و تگرگ) فرود آورد و به وسيله آن از ميوه‏ ها براى شما روزى بيرون آورد، پس براى خداوند شريكانى قرار ندهيد در حالى كه مى‏ دانيد (آنها قدرت اين آفرينش و اعطاء روزى را ندارند).

«قُلْ أَ إِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً ذلِكَ رَبُّ الْعالَمِين»؛[3]

بگو: «آيا اين شماييد كه واقعاً به آن كسى كه زمين را در دو هنگام آفريد، كفر مى‏ ورزيد و براى او همتايانى قرار مى‏ دهيد؟ اين است پروردگار جهانيان.

«إذ نسوّیکم بربّ العالمین»؛[4] چون شما را با پروردگار عالميان برابر مى‏ شمرديم.

«وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا»؛[5] و آنان غير از خدا، معبودانى را براى خود برگزيدند تا مايه عزّتشان باشد!

موفق باشید.



[/HR] [1] . ابراهیم،(14)،30.

[2] . البقرة(2)،22.

[3] .فصلت(41)،‌9.

[4] . الشعراء(26)، 98.

[5] . مریم(19)، 81.
موضوع قفل شده است