انتقادهايي بر اهل حق؟!

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انتقادهايي بر اهل حق؟!

حضرت علي _ عليه السّلام _ مي‎فرمايد: يهلك في اثنان: محبّ غال و مبغض قال:[1] و ما با مطالعة تاريخ اين سخن اميرالمؤمنين _ عليه السّلام _ را به عينه مي‎بينيم كه گذشته از دشمنان آن حضرت، عده‎اي نيز بر اثر افراط و غلو در مورد حضرت علي _ عليه السّلام _ به بيراهه كشيده شده و از نيل به هدايت بازمانده‎اند؛ اين افراد كه در اصطلاح علماي ملل و نحل به غاليان معروف هستند، فرقه‎هاي متعددي را تشكيل مي‎دهند كه معروفترين و نامي‎ترين اين فرقه‎ها، فرقة اهل حق مي‎باشد. اهل حق به معني لفظ نام گروهي است كه به ايشان با نوعي تسامح، علي اللهي نيز مي‎گويند، اينان حضرت علي _ عليه السّلام _ را تجلي خداوند مي‎دانند[2] و در مورد تجلي خداوند و حلول عقايدي دارند كه در كتابهاي مفصل بدان اشاره شده است؛ با اين همه آنان علي اللهي واقعي نيستند، بلكه عقايدشان آميخته‎اي از اعتقادات مانوي و اديان كهن ايماني و مذهب اسماعيلي و تناسخ هندي و ديگر اديان سري است.[3]
بنابر ادعاي بزرگان اهل حق، اساس مذهب اهل حق كوشش براي وصول به حق و خداوند مي‎باشد و در اين راه بايد نخست مرحلة شريعت يعني انجام آداب و مراسم ظاهري دين و مرحله طريقت يعني رسوم عرفاني و مرحله معرفت يعني شناخت خداوند و مرحله حقيقت يعني وصول به خداوند را بپيمايند.
[4]
اختلاف موجود بين اهل حق‎ها زيادتر از آن است كه بتوان از يك گروه واحد اهل حق سخن گفت، برخي از محققان با توجه به اسناد و مدارك منتشره، اهل حق‎هاي امروزي را به سه گروه تقسيم كرده‎اند:
1. گروه شيطان پرستان: اينان شيطان را تقديس مي‎كنند و خوك را مقدس مي‎شمارند و از گوشت آن مي‎خورند و با طهارت مخالفند.
2. گروه علي اللهي: كه شامل تعداد بسياري از طائفه‎هاي اهل حق مي‎شود، اينان تصور مي‎كنند كه حضرت علي - عليه السّلام - جسماً و ذاتاً خداست. دين خود را جدا از اسلام مي‎دانند؛ واجبات شرعي را قبول ندارند.
3. گروه اهل حق‎هاي به ظاهر مسلمان كه خود را شيعه امامي مي‎دانند .
[5]
با همه اين گروه‎بندي‎ها همه اهل حق در پنج مورد با هم اشتراك دارند كه عبارت است از:
1. سرسپردن. 2. داشتن پير و دليل. 3. نياز دادن به جاي نماز. 4. روزه سه روزه گرفتن. 5. شارب داشتن.
[6]
الف) انتقادهاي اعتقادي

[1] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 25، ص 270.
[2] . مرداني، محمد، سيري كوتاه در مرام اهل حق، انتشارات مؤسسه دفاع از حريم اسلام، چاپ اول، 1377، ص 39 و 47 تا 55.
[3] . مشكور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامي، انتشارات آستان قدس رضوي، چاپ سوم، 1375، ص 78.
[4] . همان، ص 79.
[5] . مقدمه داود الهامي بر كتاب سيري كوتاه در مرام اهل حق تأليف محمد مرداني، انتشارات مؤسسة دفاع از حريم اسلام، چاپ اول، 1371، ص 10 و 11.
[6] . سيري كوتاه در مرام اهل حق، ص 56.

مذهب اهل حق را بايد التقاطي از عقايد گوناگون مذاهب مختلف دانست كه از هر مذهبي و هر فرقه‎اي نكته‎اي و مطلبي را اخذ كرده و با آميختن همة آنها، مذهب جديدي را به وجود آورده است:
1. انحراف از توحيد
اهل حق در مورد خداوند دچار تشبيه و تجسيم و... مي‎شوند و عقايد بي‎ارزش در اين مورد دارند، آنان مي‎گويند: خدا قبل از آفرينش درون درّي بوده و آن درّ در قعر دريا قرار داشت.[7] و فرشتگان نيز از خداوند صادر شده‎اند. نخستين ايشان از زير بغل خداوندگار پيدا شد، دومين آنها از دهان او، سومين آنها از نفسش، چهارمين از عروقش، پنجمين از نورش...[8] و...
در حالي كه طبق آموزه‎هاي اسلامي، خداوند منزه از جسم، مكان، زمان و... بوده و خالق همة ممكنات است و حضرت علي _ عليه السّلام _ در وصف خداوند مي‎فرمايد: برتر و بالاتر است از گفتار كساني كه او را بر مخلوقاتش تشبيه مي‎كنند يا راه انكارش را مي‎پويند.[9] و در خطبه‎اي ديگر مي‎فرمايد: «... تغيير و گوناگوني در او راه ندارد و گذشت زمان هيچ گونه تبديل و دگرگوني براي او به وجود نياورد. آمد و شد شب‎ها و روزها او را كهنه نسازد و روشنايي و تاريكي تغييرش ندهد، او به اجزاء و جوارح و اعضا و به عوارض و ابعاض به هيچ كدام توصيف نگردد. حد و نهايتي براي او نيست و انقطاع و انتهايي ندارد.»[10]
2. انكار معاد و اعتقاد به تناسخ
اهل حق معاد مورد نظر دين اسلام را قبول ندارد و تناسخ مأخوذ از اديان هندي را جايگزين آن قرار داده است و معتقدند «روح هر كسي هزاربار با بدن‎هاي مختلف متولد مي‎شود؛ گاه به صورت انسان و گاه به صورت حيوان، زماني به شكل پرنده و زماني ديگر به شكل درنده و خزنده.[11] و انسان بايد هزار مرتبه متولد شود و هر مرتبه در قالبي زندگي كند تا در هزار و يكمين مرحله بهشتي يا جهنمي شود.[12] و نام اين نقل و انتقال را به جاي تناسخ، تكامل مي‎نهند.
گذشته از ايرادهاي عقلي و منطقي كه در كتاب هاي كلامي و فلسفي به آنها اشاره شده، سؤال اين است كه: اين نقل و انتقال‎ها چرا صورت مي‎گيرد؟ و چرا در همان دفعه اول روح به جهنم يا بهشت نمي‎رود، و هزار بار بايد عوض شود؟ و اگر اين مراحل براي تكامل لازم است، پس در طول اين هزار بار نقل و انتقال بايد همه به تكامل برسند كه در آن صورت همگي بهشتي خواهند بود و اگر به تكامل نرسند هزار بار نقل و انتقال بي‎خود خواهد بود.
7مالاميري كجوري، احمد، اهل حق، نشر مرتضي، چاپ اول، 1376، ص 192.
8 . فرهنگ فرق اسلامي، ص 80.
9 . نهج‎البلاغه، خطبة 49.
10 . همان، خطبه 1860.
11 . اهل حق، ص 15.
12. سيري كوتاه در مرام اهل حق، ص 64.

http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=2850&urlId=701

ب) انتقادهاي عملي
با اين كه اهل حق خود را مسلمان و متدين به دين اسلام مي‎دانند، اما نه تنها در اصول دين همانند ساير مسلمانان نيستند؛ در فروع دين هم مانند ساير مسلمانان عمل نمي‎كنند كه به چند مورد از اين موراد اشاره مي‎شود:
1. ترك نماز و روزه
اهل حق، نماز و روزه بر شيوه اسلامي را كاملاً مردود مي‎دانند، سلطان سهاك در مسائل عقيدتي اكيداً اعلام داشته كه روزه سه روز و نياز به جاي نماز. اينها پولي را كه به عنوان نياز و سرانه دادن، مي‎دهند كافي از نماز مي‎دانند و مي‎گويند: ما نياز مي‎دهيم و آن نياز غالباً يك گوسفند قرباني است كه آن را رئيس ديگ جوش كند و به اهل حق بخوراند و مي‎گويند اگر نياز نباشد نماز بي‎سود است اگر نيازدهي پس نماز بيهوده است.
[13]
و بدين ترتيب با آيات قرآن كه روزه را يك ماه
[14] و نماز را واجب مي‎داند، مخالفت مي‎كنند و با اين همه ادعاي مسلماني هم مي‎كنند.
2. تغيير قبله
اهل حق كعبه را قبله نمي‎دانند و «پي‎ديور» كه محلي در غرب شهرستان پاوه يعني جايگاه سلطان سهاك را قبله خود مي‎پندارند. و مردگان را رو به اين منطقه خاك مي‎كنند و قربانيها را هم رو به اين منطقه قرباني مي‎كنند. و البته در مقام شعر نيز قلب را قبله هر شخصي معرفي مي‎كنند.
3. منع از كوتاه كردن شارب (سبيل)
اهل حق شارب (سبيل) زدن را كاملاً ممنوع مي‎شمارند. و اهل حق واقعي را كسي مي‎دانند كه شارب او دست نخورده باقي مانده باشد. از يكي از بزرگان آنها نقل شده است كه: صاحبكار فرمود: در دوره مرتضي علي (دوره‎اي كه خدا در جسد حضرت علي حلول كرده بود) قرار چنين بوده هر كسي كه ما را خواست سبيل نگيرد، از نان و آب روزه نباشد، اهل حق قليان نكشد؛ آن وقت قرار چنين بود، چه بر طريقت چه بر حقيقت، ما اقرار داديم در پيش محمد مصطفي هر كساني از اين سه چيز بيرون باشد ما از او جدا باشيم، نشانه ياري (احل حق بودن) همين است.
[15]

13. ر. ك: سيري كوتاه در مرام اهل حق، ص 38.
14 بقره/181.
15
. اهل حق، ص 127.


http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=2850&urlId=701

[=&quot]اشنایی با فرقه اهل حق:[/]

[=&quot]مقدمه:[/]

[=&quot]با توجه به اینکه این فرقه از پیروان بسیاری در ایران و دیگر نقاط جهان برخوردار میباشد و فرق زیادی با اعتقادات مشابه وجود دارد در این مقاله سعی شده به اختصار تاریخ و اعتقادات اهل حق را تبیین نماییم در این تحقیق سعی شده از منابع معتبر میان این فرقه (دفترها و اشعار) ، مطالعات مستشرقین و محققین ایرانی استفاده شود البته تجربه حظور چندین ساله نگارنده در میان این فرقه نیز در قضاوت بین گزارشات استفاده شده . [/]
[=&quot][/]
[=&quot]اصطلاحات:[/]

[=&quot]طایفه، یارستان،علی اللهی، گورانی، کاکایی = اهل حق[/]
[=&quot]باطن دار، اولی الامر = کسی که دارای تجلی ذات حق شده [/]
[=&quot]جم، جمخانه = محل عبادت اهل حق[/]
[=&quot]جوز،پویا =نوعی بادام جنگلی [/]
[=&quot]چکیده = کسی که در خانواده اهل حق متولد شده [/]
[=&quot]چسبیده = کسی که پیرو طریقت اهل حق است[/]
[=&quot]چار قاپی = معرفت،شریعت ، طریقت ، حقیقت[/]
[=&quot]پیر = مقامی که توسط سلطان سهاک (موءسس فرقه ) به عده ای از یاران وی اعطا شده [/]
[=&quot]خلیفه = مقسم نذر و دعا خوان [/]
[=&quot]دلیل = سمتی مذهبی برای اولاد 72 پیر [/]
[=&quot]دفتر، سرمگو = اشعار و نوشتههای بزرگان فرقه [/]
[=&quot]دون به دون ،جامه به جامه = انتقال روح از جسمی به جسم دیگر[/]

[=&quot]پیدایش و موسس:[/]

[=&quot]نمیتوان زما ن معینی برای پیدایش تعین نمود زیرا این فرقه تاریخ مکتوبی ندارد اکنون به بعضی نظرات اشاره میشود[/]
1-[=&quot]مینورسکی : قرن نهم رواج یافته ( اسلام در ایران ،325)[/]
2-[=&quot]در قرن دوم توسط بهلول ماهی ایجاد و در قرن 7و8 توسط سلطان اسحاق رواج یافت (نامه سرانجام ،25)[/]
3-[=&quot]در قرن چهارم توسط مبارک شاه ملقب به شاه خوشین (مکاتبات با دایره المعارف تشیع)[/]
4-[=&quot]در اوایل قرن 8 توسط سلطان اسحاق (آیین یاری،7)[/]
5-[=&quot]قرن سوم توسط شاه فضل ولی (برهان الحق ،1/25)[/]
6-[=&quot]جیحون ابادی :قرن اول توسط نصیرغلام حضرت علی (حق الحقایق ،236)[/]
7-[=&quot]نور الدین چهار دهی قرن 10و11 توسط شیخ صفی الدین اردبیلی (خاکسار واهل حق)[/]
[=&quot]انچه تقریبا اجماعی است اینست که در عمل این سلطان اسحاق بوده این فرقه را نظام داده و مهمترین شخصیت در میان این فرقه میباشد[/]

[=&quot]سلطان اسحاق:[/]
[=&quot]اسامی مختلفی مانند اسحاق ،سهاک ،صحاک، سلطان دارد در سال 612 هجری در روستای برزنجه از توابع حلبچه عراق متولد شده پدرش شیخ عیسی برزنجی و مادرش دایراک نام دارد (خاکسار واهل حق ،177 )مقبره او روستای شیخان در پاوه میباشد که زیارتگاه و قبله اهل حق میباشد که به پردیور نیز معروف میباشد (آداب و رسوم کردان ،234) عمر او را تا 300 سال ذکر نموده اند تولد او را از طریق بکر زایی و باردار شدن مادرش را از طریق قرار گرفتن ذره ای نور در دهانش توسط فرشته ای ذکر مینمایند (گنجینه سلطان اسحاق ) [/]

[=&quot]اقدامات سلطان اسحاق :[/]

1-[=&quot]تاسیس خاندان ها [/]
2-[=&quot]گرفتن روزه ی سه روز ر ایام زمستان [/]
3-[=&quot]مراسم سر سپردن یا جوز شکستن [/]
4-[=&quot]تاسیس جمع خانه [/]
5-[=&quot]تعیین وظایف پیر و دلیل [/]
6-[=&quot]دستور پرداخت نذر ها ونیاز ها [/]

[=&quot]جانشینان سلطان اسحاق و دیگر پیشوایان اهل حق :[/]

[=&quot]سلطان اسحاق در ابتدا پیر بنیامین را به عنوان پیر و دارود را به سمت دلیل برای همه ی اهل حق منسوب نمود و چون این دو اولادی نداشتند هفت نفر از یاران خود را که در سلسله ی هفت خاندان بودند و به هفت تن معروف شدند به عنوان جانشین انتخاب کرد .[/]
[=&quot]هفت تن : در قرن هشتم پدید امدند که به آن ها هفت فرشته و دراویش نیز می گویند [/]

1-[=&quot]سید خضر [/]
2-[=&quot]موسی سیاه [/]
3-[=&quot]پیر موسی [/]
4-[=&quot]مصطفی داو دان [/]
5-[=&quot]شاه ابراهیم [/]
6-[=&quot]سید احمد ( ملقب به بابا یادگار ) که اورا مظهر حسین بن علی ( ع) می پندارند [/]
7-[=&quot]خاتون دایراک ( ملقب به پیر رزبار ) که به عنوان رمز حقیقت از او یاد می شود ( نامه سر انجام کاکایی ص 25)[/]

[=&quot]هفت تن در دوره های مختلف در جسم پاکان و پیامبران حلول کردند و مردم را به پرستش خدا فرا خواندند این فرشته ها نور مطلق خداوند اند و گردانندگان امور جهان اند ( مکاتبات با دایره المعارف تشیع ص 12 ) [/]
[=&quot]( ماهنامه ی هوخت ش 7 ) [/]

[=&quot]هفتوان یا هفتوانه [/]

[=&quot]به اعتقاد اهل حق خداوند پس از آن که هفت تن را از گوهر خود آفرید از نور و فروغ خو هفتوانه را می افریند این هفت فرشته که پیدایش آن ها در منابع اهل حق متفاوت می باشد عبارت اند از :[/]

1-[=&quot]سید محمد گور سوار [/]
2-[=&quot]سید ابوالوفا [/]
3-[=&quot]سید باویسی [/]
4-[=&quot]میر سور [/]
5-[=&quot]سید مصطفی [/]
6-[=&quot]شیخ شهاب الدین [/]
7-[=&quot]سید حبیب شاه [/]

[=&quot]خاندانهای اهل حق [/]

[=&quot]1-خاندان شاه ابراهیمی ها : در شهرستان کرند غرب و صحنه ساکن می باشند و کاکاییه عراق منسوب به این ها اند ( نوشته های پراکنده ص 28 ) [/]
[=&quot]2- خاندان خاموشی : در نقاط مختلف ایران پراکنده اند و منسوب به سد اکابر هستند ( برهان الحق ص63 ) [/]
[=&quot]3- خاندان سید مصطفی : [/]
[=&quot]4- خاندان بابایادگری که منسوب به بابا یادگار می باشند که به نحوه ی تولد وی هم از راه بکر زایی و با دعای سلطان سهاک بوده است که در مناطق استان کرمانشاه و لرستان و افغانستان ساکن می باشند [/]
[=&quot]5- خاندان علی قلندر : بعضی این خاندان را از خاندان های الحاقی به اصطلاح دوده می دانند که درویش هستند نه سادات ( مجموعه ی آیین و اندرز و رمز یاری) [/]
[=&quot]6- خاندان میر سور که میر سور برادر سلطان اسحاق می باشد [/]
[=&quot]7- خاندان بابا ویسی که سرونده هایی در نامه ی سرانجام از او باقی مانده است [/]
[=&quot] علاوه بر این هفت خاندان چهار خندان دیگر بعد ها به آن ها الحاق شد :[/]
1-[=&quot]خاندان ذو النوری اگرچه افرادی در کور دشت به این نام معروف اند همه از شیعیان بوده و ارتباطی با اهل حق ندارند [/]
2-[=&quot]خاندان شاه حیاسی [/]
3-[=&quot]خاندان آتش بیگی [/]
4-[=&quot]خاندان بگتاشی[/]

[=&quot]نقاط اشتراک خاندان ها ی اهل حق :[/]

1-[=&quot]سلطان اسحاق ( همه اورا بنیان گذار اهل حق می دانند ) [/]
2-[=&quot]رهبران اولیه که نزد همه مقدس اند [/]
3-[=&quot]پیر ودلیل که در همه خاندان ها با وظایف معین وجود دارد [/]
4-[=&quot]مراسم سر سپاری و جوز شکستن [/]
5-[=&quot]تاسیس جم خانه [/]
6-[=&quot]عید یاری [/]
7-[=&quot]پرداخت نذر ونیاز و قربانی [/]
8-[=&quot] روزه ی سه روز [/]
9-[=&quot]زبان اصلی فرقه که کردی می باشد [/]

[=&quot]نقاط اختلاف خاندان ها[/]

[=&quot]1-شیطان : در حالی که اکثر فرقه ها با آن اعتقادی ندارند , خندان های بابایادگاری , حیدری , ذوالنوری و خاموشی به شیطان اعتقاد داشته و او را در ظاهر رانده خدا و در باطن مورد تایید خدا می دانند [/]
[=&quot]2- سبیل : در حالی که اکثر شاخه ها برای شارب احترام خاصی قائل اند و اهتمام ویژه ای برای حفظ آن دارند خاندان شاه حیاسی و شاخه نور علی الهی برای آن اهمیتی قائل نیستند [/]
[=&quot]3- نماز و روزه : در حالی که اکثر شاخه ها نماز های یومیه را ترک کرده اند و می گویند نیازی هستیم نه نمازی , شاخه های آتش بیگی و مشعسعی و ذوالنوری های لرستان نماز و روزه را به پا می دارند [/]
[=&quot]4- خروس : در نزد بعضی از واجبات شب عید یاری قربانی کردن خروس است که بعضی دیگر به آن اعتقادی ندارند [/]
[=&quot]5- سر مگو : شاخه ی شاه حیاسی بر خلاف دیگر شاخه ها اهتمام زیادی به انتشار افکار و عقاید فر قه شان از خود نشان می دهند [/]
[=&quot]6- تناسخ و حلول ( دون به دون ) : عده ای از اهل حق زنجان قائل به حلول نیشتند [/]

[=&quot]مناطق مسکونی فرقه اهل حق :[/]

[=&quot] اهل حق در ایران :[/]

1-[=&quot]کرمانشاه که اصلی ترین پایگاه اهل حق است در شهر های کرند غرب , صحنه و دینور , سرپل ذهاب , قصر شیرین , اسلام آباد غرب , پاوه و جوانرود , هم چنین در مرکز استان زندگی می کنند . [/]
2-[=&quot]لرستان : در شهرستان های کوه دشت و نور آباد ساکن می باشند [/]
3-[=&quot]استان زنجان و همدان : در بعضی از روستاهای بین این دو استان ساکن می باشند [/]
4-[=&quot]آذربایجان شرقی و غربی : در بعضی روستاها و بخش ها ساکن می باشند [/]
5-[=&quot]تهران : در هشت گرد و ساوج بلاغ و رود هن تجمع دارند [/]

[=&quot]اهل حق خارج از ایران :[/]

1-[=&quot]عراق : که در مناطق کرکوک , سلیمانیه , حلبچه و خانقین زندگی می کنند [/]
2-[=&quot]ترکیه و البانی : که فرقهی بگتاشی و علویون شواهد تامی به اهل حق ایران دارند [/]
3-[=&quot]سوریه : بعضی از اهل حق مدعی اند که دروزی های سوریه و لبنان اهل حق هستند ( مکاتبات با دایره المعارف تشیع ص14 )[/]
[=&quot]هم چنین عده ای از اهل حق در پاکستان , افغانستان , هندوستان , تاجیکستان و اروپا وآمریکا ساکن می باشند .[/]

[=&quot]زیارتگاه ها و اماکن مقدس اهل حق [/]

1-[=&quot]مقبره سلطان اسحاق در پاوه که قبله ی اهل حق بوده و حکم زیارت کعبه را دارد [/]
2-[=&quot]مقبره ی بابایادگار در روستای ریجاب از توابع سرپل ذهاب [/]
3-[=&quot]مقبره پیر بنیامین در کرند غرب [/]
4-[=&quot]مقبره ی نور علی الهی در ساوج بلاغ [/]
[=&quot]و نقاط دیگری که از اهمیت کمتری برخوردار می باشند . [/]

[=&quot]اعتقادات [/]

[=&quot]1- چیزی که این فرقه را معرکه ی آرا قرار داده اعتقاد به الوهیت علی (ع) می باشد در حالی که عده ای از فرقه شناسان اطلاق نام علی اللهی را به این فرقه صحیح می دانند (پاسخ به مندرجات تشیع ص8-15 [/][=&quot] شاه نامه ی حقیقت ص304 - گاردلوسکی ص15 [/][=&quot] سرسپردگان ص97 [/][=&quot] سه داستان اسرار آمیز عرفانی ص180 ) از سوی دیگر بزرگان اهل حق و بعضی از محققین و مستشرقین به شدت این نسبت را رد می کنند ( برهان الحق ص2و155 [/][=&quot] مکاتبات با دایره المعارف تشیع ص12 [/][=&quot] مینورسکی , مدارکی برای مطالعه فرقه اهل حق ) البته عده ای نیز قائل به تفصیل بین شاخه های اهل حق در این مورد باشند [/]
[=&quot]2- توحید و تجلیات ذات حق : طبق مستنداتی که از کتب و دفتر های منسوب به اهل حق در دست می باشد مبانی اساسی اهل حق مخلوطی از اعتقادات تناسخی و حلول ذات بر گرفته از تفکرات ادیان زرتشتی هندو, مانوی و مسیحی می باشد که صبغه ی اسلامی به آن داده اند ( شاه نامه ی حقیقت , نامه ی سرانجام , اندرز یاری ) [/]
[=&quot]3- در مورد روئت خداوند نور علی اهی می گوید دیدن خدا از رئی اثار فایده ندارد , باید خدارا ببینی و دست در گردن او بیندازی , ما می گوییم خدا به جان آن سبیل هایت بیا ( آثارالحق ) [/]
[=&quot]4- نبوت : تناقضات شدیدی مانند دیگر اعتقادات آن ها در نبوت هم وجود دارد , آن ها ایین را دارای سه مرحله می دانند که اولین آن ها شریعت بوده که دیگر به پایان رسیده پیامبران را در حقیقت همان هفت تنان می دانند که در افراد مختلفی حلول کرده اند ( اشعار سید محمد گورسوار [/][=&quot] اندرز یاری ص25 ) اعتقاد به نبوت پیامبر اسلام در میان این فرقه بسیار کم رنگ بوده و به ندرت از ایشان نامی برده می شود [/]
[=&quot]5- معاد : به علت اعتقاد به تناسخ و حلول و به اصطلاح دون به دون شدن و اعتقاد به معاد در میان این فرقه کم رنگ بوده و تاویلات و توجیهات زیادی در مورد معاد دارند ( دفتر رموز یارستان ص1 [/][=&quot] رمز یاری ص113 [/][=&quot] آیین یاری ص46 ) [/]

[=&quot]برای اطلاع از دیگر اعتقادات این فرقه به کتاب های ذکر شده در بالا مراجعه شود.[/]
[=&quot]آن چه می توان گفت این فرقه از دیکر مکاتب تاثیر پذیری زیادی داشته , از زرتشت : هفت تن , شال سپید بستن و احترام به آب را وام گرفته اند . از یهود و مسیح : بکر زایی , نیازجم خانه ( عشا ی ربانی ) سرسپاری ( غسل تعمید ) , روزه ناشی از مشکلات رهبران از هندو تناسخ و حلول را و از صوفیان طریقت , شریعت , حقیقت , دایره نشستن , ذکر جلی و خفی را گرفته اند . [/]

[=&quot]احکام و فروع : [/]

[=&quot]اهل حق روزه سه روز , نیاز , نذر و خدمت به خلق را جایگزین عبادات اسلامی نموده اند که با شرایط خاص و اذکار ویژه همراه می باشد [/]

[=&quot]نتیجه گیری :[/]

[=&quot]با وجود اعتقادات ذکر شده آن چه این جانب مشاهده نموده ام حاکی از این است که جوانان اهل حق در عمل از این اندیشه ها فاصله گرفته و رو به آیین تشیع آورده اند و متوجه بی سوادی و بدعت های سران خویش شده اند و این فرقه بیشتر رنگ و بوی قومی دارد و در میان خانواده های خاصی رواج دارد و شابد پیدایش این تفکرات ناشی از هم نشینی آنان در طول تاربخ در مرز های بین شیعه و سنی بوده است و به اصطلاح تقصیر اهل سنت در مورد اهل بیت منجر به موضع گیری تند و غا لی شدن این گروه ها شده است[/]

[=&quot]منابع :[/]

1-[=&quot]نور علی الهی , آثار الحق [/][=&quot] برهان الحق [/][=&quot] معرفت الروح [/]
2-[=&quot]ایوانف ولادمیر , مجموعه رسائل اهل حق [/]
3-[=&quot]تیموری زند , پاسخ به مندرجات دایره المعارف تشیع [/]
4-[=&quot]آ . زوکسی , فرقه ی اهل حق در ایران [/]
5-[=&quot]ف. مینور سکی , مدارکی برای مطالعه ی فرقه ی ایرانی اهل حق در ایران [/]
6-[=&quot]چهاردهی ,نورالدین . اسرار فرق خاکسار [/]
7-[=&quot]بابازاده , پرویز , چهل تنان [/]
8-[=&quot]مجله ی وحید سال هفتم [/]
9-[=&quot]مکاتبات با دایره المعارف تشیع [/]