جمع بندی آیا تقوا واقعا ارزش است؟

تب‌های اولیه

59 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا تقوا واقعا ارزش است؟

سلام
اگر تقوا و تهذیب نفس ارزش است و هدف از خلقت انسان تقرب به خدا و عبادت اوست، چرا خداوند در برابر آن به مشتهیات نفس وعده داده؟
آیا این نوعی عوام فریبی نیست که به بشری که دلیل تقوا و منع شدن از نفسانیات را نمیفهمد به او وعده همان نفسانیات را بدهیم؟
آیا همین دلیل دین ناباوری نیست

باتشکر

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]باسلام

تقوا عبارت است از نیروىی بازدارنده که به صورت یک ملکه نفسانی و نیروی درونی در وجود انسان به وجود می آید و او را در برابر طغیان شهوات و ارتکاب کارهای خلاف حفظ مى‏کند.
تقوا دارای درجاتی است که کمترین آن، دوری از گناهان و محرمات است.
درجه بالاتر آن، دوری کردن از امور شبهه ناک است.
و عالی ترین درجه آن، دوری کردن از هر آنچه غیر خداوند است و قلب انسان را به خود مشغول میکند.(1)
[=microsoft sans serif]
از سوی دیگر امیال مختلفی در نهاد انسانها قرار داده شده است؛ شهوت مال، شهوت قدرت، شهوت موقعیت اجتماعی و شهرت، شهوت جنسی و امیالی از این دست. هر گروهی از آنها، تمایل به یکی از این امیال دارد.
وجود اصل شهوت و غضب از لوازم زندگی دنیا و بقای نسل بر روی زمین است. اما از آنجا که انسان به دنبال به دست آوردن حداکثر منافع خود، سعی در پایمال کردن حق دیگران در بهره مندی از نعمتهای الهی است، خداوند متعال، دستوراتی را در مورد نحوه به کار بستن این دو میل در قالب احکام شرعی در دین خود بیان کرده است.

بنابراین، اصل این امیال، در دنیا هیچ مشکلی ندارد و در عین حال خودش، یکی از لوازم و اسباب آزمایش انسانهاست که به چه صورتی از آن استفاده میکنند.

انسان به خاطر خو گرفتن و عادت کردن به نوع خاصی زندگی کم کم، نفسش همان را نهایت آرزوی خودش قرار میدهد.

چنین افرادی، از آنجا که نهایت آرزویشان رسیدن به این نعمتها است، حتی در بهشت نیز در نهایت به این نعمتهاخواهند رسید نعمتهایی از قبیل حور و قلمان و شراب طهور و خانه های بزرگ و باغ های سرسبز نصیب او خواهد شد.

این نیز پاداش اطاعت های او در دنیا و استفاده درست از امیال نفسانی اش مطابق با دستور خداوند است.

یعنی او به واسطه همین اطاعت حداقلی اش، به درصدی از کمال دست یافته است؛ زیرا اطاعت کردن از دستورات خداوند موجب رسیدن نفس انسان به درصدی از کمال میشود، ولو قصد آن شخص رسیدن به بهشت یا دوری از عذاب جهنم باشد.

هرچند او به خاطر ضعف معرفتی، در همان سطح باقی مانده است و کمالش در همان حد است که از خداوند اطاعت کند ولی اطاعتش به خاطر رسیدن به نعمتهای بهشتی باشد. و این در حد و اندازه او اشکالی نداد.

به خاطر سطح درک او و اینکه میزان درکش از لذت، لذتهای مادی است، برای جلب توجه او و تشویقش خداوند متعال از نعمتهای مادی و برای ترساندنش از عذابهای جسمانی استفاده کرده است.

حال آنکه اگر او قدری سطح معرفتش را بالاتر میبرد و از شهوت خود را بالاتر میکشید و به سمت معرفت حقیقی حق تعالی و شناخت قدر و منزلت خویش گام بر میداشت، به نعمتهایی میرسید که زبان از وصفش ناتوان و عاجز است.

ادامه دارد...
[=microsoft sans serif]

ـــــــــــــــــــــ
1. تفسیر نمونه، ج22، ص205[=microsoft sans serif]

در حدیثی از مولا علی علیه السلام در مورد انواع و اقسام مردم در عبادت نقل شده است:

«إِنَّ الْعِبَادَةَ ثَلَاثَةٌ: قَوْمٌ عَبَدُوا الله عَزَّ وَ جَلَّ- خَوْفاً، فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ؛ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا الله تَبَارَكَ وَ تَعَالى‏- طَلَبَ الثَّوَابِ، فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأُجَرَاءِ؛ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا الله عَزَّ وَ جَلَّ- حُبّاً لَهُ، فَتِلْكَعِبَادَةُ الْأَحْرَارِ، وَ هِيَ أَفْضَلُ الْعِبَادَة»(2)

عبادت به سه صورت است: گروهی، خداوند را صرفا از روی ترس عبادت میکنند که عبادت آنان، عبادت بردگان است.
گروهی به دنبال رسیدن ثواب هستند و عبادت آنان عبادت تاجران و اجیران است.
گروهی نیز خداوند را صرفا به واسطه محبت او عبادت میکنند که این عبادت، عبادت آزادگان است و این عبادت، برترین عبادات است.

این گروه، از تبعیت از دستورات و حتی سفارش های خداوند هیچ قصد و غرضی ندارند جز رسیدن به خشنودی و رضایت پروردگار. قرآن کریم در مورد هدف این افراد چنین میفرماید:

«و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رئوف بالعباد»(3)

این افراد حتی در فدا کردن جان خود، هیچ هدفی ندارند مگر رسیدن به رضای الهی.

به هر حال، فارغ از درجات عمومي كه براي همگان يكسان است، نعمتهايي در بهشت وجود دارد كه به برخي اختصاص داشته كه ديگران از آن محروم هستند و بالاترين درجه آن رسيدن به مرحله قرب الهي است كه خداوند در قرآن از آن به برترين درجه بهشت ياد مي كند:

[=microsoft sans serif]«[=Traditional Arabic][=microsoft sans serif]وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم‏»(4)

"خداوند به مردان و زنان باايمان، باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و مسكن‏هاى پاكيزه‏اى در بهشت هاى جاودان (نصيب آنها ساخته) و (خشنودى و) رضاى خدا، (از همه اينها) برتر است و پيروزى بزرگ، همين است."

فردوس بالاترين مراتب بهشت است. و به نظر مي‏رسد كه رسیدن به این بهشت، مقامي فوق بهشت است زيرا با وجود اين‏كه تمام مراتب و درجات عالم ملكوت چه نعمت‏هاي مادي و چه نعمت‏هاي معنوي را دارند، با این حال، از نعمتهایی بهره مند میشوند که به فرموده خود خداوند، فهم آن از درک آدمیان و تصور آنان خارج است. این مطلب در روايتی از رسول خدا(ص) وارد شده است كه:

" خداوند فرمود: من براي بندگان صالح خود چيزهايي را مهيّا كرده‏ ام كه هيچ چشمي نديده و هيچ گوشي نشنيده و بر هيچ دلي خطور نكرده است، از اين نعيم بهشتي كه من شما را آگاه كرده ‏ام سخن نگوييد و دست از كنجكاوي برداريد و اگر مي‏خواهيد اجمالاً در اين ارتباط چيزي بدانيد، اين آيه را قرائت كنيد: فلا تعلم نفس ما أخفي لهم من قرّة أعين (5).

این درجه بندی بهشتیان دقیقا انعکاس رفتار آن افراد در دنیا و ناشی از سطح معرفت آنان نسبت به خداوند و قرب متناسب با آن است.
نتیجه اینکه، وعده هایی که در قران کریم به انسانها داده شده نه با قرب الهی منافات دارد و نه با تقوا؛ چرا که تقوا، عبارت است از پرهیز از نافرمانی خداوند و این امر منافاتی نه ازدواج و استفاده از لذتهای مادی دارد و نه منافاتی با کسب درآمد.

اشکال اصلی سوال در این مطلب نهفته بود که:
اولا: از طرفی تقوا را با لذت بردن حلال در تنافی میدانست حال آنکه هیچ منافاتی بین آنها نیست.
ثانیا: پاداش های جسمانی بهشتی حتی به متقی ترین افراد را به معنای آن گرفته است که ایشان نیز به همین قصد و انگیزه عبادت خداوند را انجام داده اند.
ثالثا: رسیدن به کمال را امری دانسته که یک حالت بیشتر ندارد و آن، حالتی است که به هیچ وجه به لذتهای دنیوی و جسمانی توجهی نداشته باشد.

حال آنکه کسی میتواند در اوج تقوا باشد ولی در دنیا پولدار باشد و از لذتهای حلال خداوند نیز بهره مند باشد. همانطور که برعکس آن نیز کاملا ممکن و محتمل است.
در آخرت نیز به انسانها همین وعده ها داده شده است. برخی به خاطر بهره مندی از همین نعمتها، از خداوند اطاعت میکنند که به فرموده مولی علی ع، عبادت آنان عبادت تاجران و کاسبان است.
ولی کم هم نیستند انسانهایی که در عبادت او، هیچ هدف و طمعی ندارند جز اینکه او را شایسته عبادت دیده اند.

موفق باشید.
ــــــــــــــــــ
2. الکافی، طبع دارالحدیث، ج۳، ص۲۱۶
3. بقره، آیه۲۰۷
4. سوره توبه، آیه72
5. سجده، آيه 17: تفسير مجمع‏ البيان، طبرسي، طبع صيدا، ج4، ص33

صدیق;728819 نوشت:
اشکال اصلی سوال در این مطلب نهفته بود که:
اولا: از طرفی تقوا را با لذت بردن حلال در تنافی میدانست حال آنکه هیچ منافاتی بین آنها نیست.

سلام و تشکر

صحبت دنیا نیست صحبت آخرت است
در دنیا اگر دستور به استفاده از لذات حلال است به جهت خود تقوا است یعنی برای رفع مانع و رسیدن به رسیدن به لذت معنوی
اما در بهشت چرا تقوا ارزش نیست؟

[=microsoft sans serif]

ملاali;730086 نوشت:
در دنیا اگر دستور به استفاده از لذات حلال است به جهت خود تقوا است یعنی برای رفع مانع و رسیدن به رسیدن به لذت معنوی
اما در بهشت چرا تقوا ارزش نیست؟

باسلام
دوست عزیز!
در پست بالا نیز عرض شد، تقوا مگر با این امور منافات دارد؟
اتفاقا مشکل کار در همینجاست.
اگر این امور با تقوا قابل جمع نیست در هیچ مکان و فضایی قابل جمع نیست و اگر منافاتی با هم ندارند، در هیچ مکانی ایرادی ندارند.
بله تنها یک چیز می ماند و آن هم این است که توجه تام داشتن و دلبستگی به این امور، حتی در موارد حلالش، با قرب تام الهی منافات دارد که اگر این منظورتان است، باز هم تفکیک بین دو عالم معنا ندارد.
یعنی هم در دینا و هم در آخرت، توجه تام داشتن به این امور(لذتهای دنیوی اعم از خوراک، پوشاک و جنسی) با مرحله تام تقوا منافات دارد. همانطور که در بالا نیز یادآوری شده بود:

صدیق;728813 نوشت:
و عالی ترین درجه آن، دوری کردن از هر آنچه غیر خداوند است و قلب انسان را به خود مشغول میکند

ولی دقت در قید عالی ترین مرتبه و درجه نشان میدهد که آنچه منافات دارد، عطف توجه کردن به این امور است نه بهره مندی از اینها.

چنین مغالطه ای(منافات بین تقواا و بهره مندی از این لذتها) دقیقا از جنس همان مغالطه منافات بین زهد و بهره مندی از این لذتهاست.

صدیق;728813 نوشت:
به خاطر سطح درک او و اینکه میزان درکش از لذت، لذتهای مادی است، برای جلب توجه او و تشویقش خداوند متعال از نعمتهای مادی و برای ترساندنش از عذابهای جسمانی استفاده کرده است.

سلام
خب اینکه همان اصالت لذت است
ترک لذت برای لذت
چه وجه قربی با خدا دارد؟

[=microsoft sans serif]

ملاali;730745 نوشت:
خب اینکه همان اصالت لذت است
ترک لذت برای لذت
چه وجه قربی با خدا دارد؟

قرب به خدا یک مفهوم تشکیکی است و قابل شدت و ضعف.
هر کسی به اندازه معرفتش میتواند به خداوند نزدیک شود و تقرب بیابد.
اما تقرب یک بنده معمولی مانند امثال من کجا و تقرب امثال آقای بهجت ها کجا و تقرب امثال معصومین و از همه بالاتر رسول اکرم ص کجا؟
تقرب این بنده خدا به خاطر عباداتش و دوری از محرمات و اطاعت از فرامین خداوند، به همان اندازه خواهد بود.
شکی در این نیست؛ زیرا وقتی او عبادت خداوند را میکند، یا به خداوند نزدیک میشود یا دور میشود؟
قطعا با عبادتی که از نظر شرعی صحیح است، از خداوند دور نمیشود، پس به او نزدیک میشود.
اصل نزدیک شدن مسلم است. اما مسئله در این است که این نزدیکی تا چه حدی است.
به همین جهت، بزرگان فرموده اند که اثر بخشی عبادات به میزان درجه معرفت اشخاص عبادت کننده است.
هر کسی که معرفت بیشتری داشته باشد، عباداتش اثر بخش تر و در نیل به قرب الهی موثر تر خواهد بود.

صدیق;730833 نوشت:
[=microsoft sans serif]
قرب به خدا یک مفهوم تشکیکی است و قابل شدت و ضعف.
هر کسی به اندازه معرفتش میتواند به خداوند نزدیک شود و تقرب بیابد.
اما تقرب یک بنده معمولی مانند امثال من کجا و تقرب امثال آقای بهجت ها کجا و تقرب امثال معصومین و از همه بالاتر رسول اکرم ص کجا؟
تقرب این بنده خدا به خاطر عباداتش و دوری از محرمات و اطاعت از فرامین خداوند، به همان اندازه خواهد بود.
شکی در این نیست؛ زیرا وقتی او عبادت خداوند را میکند، یا به خداوند نزدیک میشود یا دور میشود؟
قطعا با عبادتی که از نظر شرعی صحیح است، از خداوند دور نمیشود، پس به او نزدیک میشود.
اصل نزدیک شدن مسلم است. اما مسئله در این است که این نزدیکی تا چه حدی است.
به همین جهت، بزرگان فرموده اند که اثر بخشی عبادات به میزان درجه معرفت اشخاص عبادت کننده است.
هر کسی که معرفت بیشتری داشته باشد، عباداتش اثر بخش تر و در نیل به قرب الهی موثر تر خواهد بود.

سلام
از نظر بنده اینطور نیست
عبادت برای حور و قصور همان نفس پرستی است نه خدا پرستی
کار برای مزدی که هیچ ارتباطی با صاحبکار و کارفرما ندارد
در واقع هیچ قداست و معنویتی در آن نیست
مطلوب و غایت همان خود خواهی است نه خداخواهی

نمیشه از طرفی گفت که از هوای نفس بپرهیز تا به هوای نفس برسی!!
بلکه هدف در یه صورت میتواند توجیه داشته باشد و آن اینکه هدف از تقوا گذشتن از شهوت و مرتبه حیوانی است برای نایل شدن به مقام ملایکه و برتر از آن
لذا وعده به لذت نفسانی نه از جهت بیان واقعیت بهشت است بلکه به جهت سر و سامان دادن به دنیاست (وعده های بچه گولزنک)بلکه ازاین رهگذر عوام از شهوت پرستی بگذرند و بالا آیند

به نام خدا

تقوا مراتب دارد نهایت مرتبه آن پرداختن از نعمت به منعم است.

اما تقوا در ارتباط با انقیاد و تسلیم در برابر فرامین حق معنا می یابد

و اعتراض به حکم حق و یا نحوه بیان حق در پاداش و جزا با تقوا سنخیت ندارد.

[=microsoft sans serif]سلام

ملاali;730854 نوشت:
از نظر بنده اینطور نیست
عبادت برای حور و قصور همان نفس پرستی است نه خدا پرستی
کار برای مزدی که هیچ ارتباطی با صاحبکار و کارفرما ندارد
در واقع هیچ قداست و معنویتی در آن نیست
مطلوب و غایت همان خود خواهی است نه خداخواهی

نظر شما به جای خود محترم است ولی با عرض معذرت، مغالطه ای دارد که توضیحش گذشت.
وظیفه ما اطاعت از مولاست.
حال اگر همین مولا از ما خواست که کاری را انجام دهیم و خودش پاداشی برایش قرار داد، صرف انجام آن کار، اگر در واجبات تعبدی به قصد ریاء نباشد، ذمه ما را از پاک میکند.
خودش این پاداش را قرار داده است و خودش بهتر میداند که این کار با خداپرستی منافات دارد یانه.
اگر منافات داشت، خودش این پاداش ها را قرار نمیداد.

ملاali;730854 نوشت:
میشه از طرفی گفت که از هوای نفس بپرهیز تا به هوای نفس برسی!!
بلکه هدف در یه صورت میتواند توجیه داشته باشد و آن اینکه هدف از تقوا گذشتن از شهوت و مرتبه حیوانی است برای نایل شدن به مقام ملایکه و برتر از آن

اولا: اگر به دنبال لذت مادی بودن با تقوا منافات دارد، درهمین دنیا به طریق اولی باید ممنوع میشد. چون تقوا را در این دنیا میخواهیم به دست بیاوریم نه در آخرت. بنابراین اگر منافات داشته باشد، اصلا چنین تشویق هایی از جانب شارع بیان نمیشد.
ثانیا: فارغ از دلیل اولویت، فرقی بین این دنیا و آخرت نیست. بنابراین اگر در دنیا، این امور با تقوا منافات ندارد، به هیچ دلیلی نمیتواند در آخرت مشکلی وجود داشته باشد.
ثالثا:اینکه هدف وسیله را توجیه نمیکند، درست است و هیچ استثنایی ندارد. پس این استثنای شما نیز بی دلیل است:
ملاali;730854 نوشت:
هدف در یه صورت میتواند توجیه داشته باشد و آن اینکه هدف از تقوا گذشتن از شهوت و مرتبه حیوانی است برای نایل شدن به مقام ملایکه و برتر از آن

رابعا:توجیهی که در پستهای بالا برای عدم منافات این امور شهوانی حلال با تقوا در همین دنیا قائل شدید، مستلزم یک تفکیک بین دو عالم است. به این صورت که در دنیا این امور منافاتی ندارد به این جهت که:

ملاali;730086 نوشت:
در دنیا اگر دستور به استفاده از لذات حلال است به جهت خود تقوا است یعنی برای رفع مانع و رسیدن به رسیدن به لذت معنوی
اما در بهشت چرا تقوا ارزش نیست؟

و در آخرت منافات دارد. حال انکه، گذشته از آنکه این تفکیک هیچ دلیلی ندارد، مخالف با دلیل اولویتی است که در اشکال اولا گفته شد.

موفق باشید.

صدیق;731440 نوشت:
بنابراین اگر در دنیا، این امور با تقوا منافات ندارد، به هیچ دلیلی نمیتواند در آخرت مشکلی وجود داشته باشد

سلام
خب مگر در آخرت تقوا و تکلیف وجود دارد؟

صدیق;731440 نوشت:
خودش این پاداش را قرار داده است و خودش بهتر میداند که این کار با خداپرستی منافات دارد یانه.
اگر منافات داشت، خودش این پاداش ها را قرار نمیداد.

بله اما وجود چنین پاداشهایی مستلزم دنیای مجدد است نه آخرت که به معنای چیز دگر شدن است
مستلزم وجود رنج و تضاد و تزاحم است تا با رفع آن لذتی حاصل شود

[=microsoft sans serif]

ملاali;731742 نوشت:
خب مگر در آخرت تقوا و تکلیف وجود دارد؟

باسلام
تقوا وجود ندارد، اما نتیجه آن که کمال نفس و قرب به خداوند که وجود دارد.
تقوا به این جهت که منتهی به قرب الهی میشود ارزش دارد. وگرنه پرهیز از مشتهیات و لذتهای دنیوی، اگر به نیت اطاعت از دستور خداوند نباشد، همانند پرهیزهایی که مرتاض های هندی و افراد زاهدی که برای رسیدن به قدرت های نفس انجام میدهند، چه فایده و ثمری دارد جز همین ثمری که در این دنیا و زندگی کوتاه به آن میرسند.
به همین جهت، وقتی از منافات استفاده از لذتهای مادی و منافات داشتن یا نداشتن آن با تقوا صحبت میشود، منظور در واقع، بررسی رابطه این لذتها و کمال نفس است.

ملاali;731742 نوشت:
بله اما وجود چنین پاداشهایی مستلزم دنیای مجدد است نه آخرت که به معنای چیز دگر شدن است

؟؟!
اون وقت، نظر شما در مورد این همه وعده هایی که در متون معتبر دینی همانند قران کریم و روایات معتبر نسبت به بهره مندی از این لذتها داده شده، چیست؟ اینها مربوط به دنیای دیگری! است یا آخرت؟

ملاali;731742 نوشت:
مستلزم وجود رنج و تضاد و تزاحم است تا با رفع آن لذتی حاصل شود

اين قسمت را هم متوجه نشدم.
چه چیز مستلزم این امور است؟
پاداشها، دنیا مجدد، آخرت یا چیز دگر شدن؟

صدیق;732094 نوشت:
[=microsoft sans serif]
باسلام
تقوا وجود ندارد، اما نتیجه آن که کمال نفس و قرب به خداوند که وجود دارد.
تقوا به این جهت که منتهی به قرب الهی میشود ارزش دارد. وگرنه پرهیز از مشتهیات و لذتهای دنیوی، اگر به نیت اطاعت از دستور خداوند نباشد، همانند پرهیزهایی که مرتاض های هندی و افراد زاهدی که برای رسیدن به قدرت های نفس انجام میدهند، چه فایده و ثمری دارد جز همین ثمری که در این دنیا و زندگی کوتاه به آن میرسند.
به همین جهت، وقتی از منافات استفاده از لذتهای مادی و منافات داشتن یا نداشتن آن با تقوا صحبت میشود، منظور در واقع، بررسی رابطه این لذتها و کمال نفس است.

؟؟!
اون وقت، نظر شما در مورد این همه وعده هایی که در متون معتبر دینی همانند قران کریم و روایات معتبر نسبت به بهره مندی از این لذتها داده شده، چیست؟ اینها مربوط به دنیای دیگری! است یا آخرت؟

اين قسمت را هم متوجه نشدم.
چه چیز مستلزم این امور است؟
پاداشها، دنیا مجدد، آخرت یا چیز دگر شدن؟


سلام و تشکر
حرف ما هم همین است
ارزش تقوا اگر به جهت کمال نفسانی و قرب الهی است
وعده به مشتهیات نفس این وسط چه میکند؟؟
ترک لذت جسمانی برای رسیدن به لذت روحانی توجیه دارد نه برای رسیدن به همان لذت
لذا این تناقض و ایراد باعث میشود که ما آیات مربوط به نعم بهشتی را تاویل کنیم به لذات روحانی و از باب مجازگویی به آن بنگریم

واتفاقا خیلی ها بر اساس همین ظواهر ،اسلام را میکوبند...که این دین از یه طرف دستور به تذکیه نفس داده و از طرف دیگر همان را وعده داده ماحصلش همان شهوت است و شاید شعر خیام هم در همین راستای تفسیر غلط از قرآن شکل گرفته است
گویند که حور و عین خواهد بود
آنجا می و انگبین خواهد بود
گر ما می و معشوق گذیدیم چه باک
که عاقبت کار چنین خواهد بود

ملاali;733361 نوشت:
سلام و تشکر
حرف ما هم همین است
ارزش تقوا اگر به جهت کمال نفسانی و قرب الهی است
وعده به مشتهیات نفس این وسط چه میکند؟؟
ترک لذت جسمانی برای رسیدن به لذت روحانی توجیه دارد نه برای رسیدن به همان لذت
لذا این تناقض و ایراد باعث میشود که ما آیات مربوط به نعم بهشتی را تاویل کنیم به لذات روحانی و از باب مجازگویی به آن بنگریم

واتفاقا خیلی ها بر اساس همین ظواهر ،اسلام را میکوبند...که این دین از یه طرف دستور به تذکیه نفس داده و از طرف دیگر همان را وعده داده ماحصلش همان شهوت است و شاید شعر خیام هم در همین راستای تفسیر غلط از قرآن شکل گرفته است
گویند که حور و عین خواهد بود
آنجا می و انگبین خواهد بود
گر ما می و معشوق گذیدیم چه باک
که عاقبت کار چنین خواهد بود

با سلام. بنده تخصصی ندارم و صرفاً نظرم را عرض می کنم. البته اشعار خیام که سرشار از سوءفهمهای فراوان او از معارف دینی هستند و جای بحث ندارد. ولی در مورد سؤال شما، گویا شما بین «ریاضت» و «تقوا» یک خلط مبحثی ایجاد کرده اید. تقوا به معنای دست کشیدن از روزی حلال نیست که حال چنین برداشتهایی بشود. رسول خدا از همۀ ما باتقواتر بودند، ولی "تقوا" باعث نمی شد که با عایشه که سالها از ایشان جوانتر بودند، ازدواج نکنند یا با همسرانشان وقت نگذرانند یا از روزیهای دنیا نخورند؛ ولی چیزی که حرام بود، همچون شهوترانی و دنیاپرستی با تقوا تضاد داشت و لذا حضرت از این امور دور بودند.

پس باید نفسانیات را ابتدا به دو بخش حلال و حرام، و سپس لذتها را به نگرش اهمیت بنگریم. انسان باتقوا می تواند از امور حلالی که نفسش می طلبد بهره بگیرد، ولی تقوا به همراه اخلاص، باعث می شود که به آنها دل نبندد، و همچنین عبادت خدا را به خاطر نفسانیات کنار نگذارد.

در واقع برای انسان متقی از جهت نفسانیات، در آخرت هم مثل دنیاست، یک سری شهوات در دنیا آزاد بود و در آخرت هم یک سری شهوات مجاز است، در دنیا یک سری لذّات روحانی برای او بود که در آخرت هم لذات بزرگتر روحی برایش وجود دارد.

نکتۀ دیگر اینکه، اشاره لذائذ جسمانی اخروی به معنای بی توجهی به لذتهای معنوی و روحانی مثل قرب الهی و رضایت خدا و همنشینی با برترین مخلوقات خدا نیستند و به این امور هم در آیات و روایات هم اشاره شده است.

حیات اخروی روحانی-جسمانی است و لذتهای بهشت هم، هر دو بُعد را در بر می گیرند.

ملاali;733361 نوشت:
ارزش تقوا اگر به جهت کمال نفسانی و قرب الهی است
وعده به مشتهیات نفس این وسط چه میکند؟؟
ترک لذت جسمانی برای رسیدن به لذت روحانی توجیه دارد نه برای رسیدن به همان لذت
لذا این تناقض و ایراد باعث میشود که ما آیات مربوط به نعم بهشتی را تاویل کنیم به لذات روحانی و از باب مجازگویی به آن بنگریم

مگر میشود تمام ایات بهشت و جهنم را تاویل کرد و مجاز دانست؟!!!!
اصل حقیقت است و مجاز فرع، اگر متکلم همیشه مجاز گویی کند و در مواردی نادر و یا هیچگاه از حقیقت استفاده نکند، به او حکیم گفته نمیشود، چه رسد به خداوند متعال که حکیم مطلق است.

سلام وتشکر

tazkie;733382 نوشت:
تقوا به معنای دست کشیدن از روزی حلال نیست که حال چنین برداشتهایی بشود. رسول خدا از همۀ ما باتقواتر بودند، ولی "تقوا" باعث نمی شد که با عایشه که سالها از ایشان جوانتر بودند، ازدواج نکنند یا با همسرانشان وقت نگذرانند یا از روزیهای دنیا نخورند؛ ولی چیزی که حرام بود، همچون شهوترانی و دنیاپرستی با تقوا تضاد داشت و لذا حضرت از این امور دور بودند.
صحبت دنیا نیست گرامی
خب در دنیا معلومه که نیاز های طبیعی وجود دارند و لذات به حرام و حلال تقسیم میشوند اما آخرت عالم طبیعت نیست ، در دنیا گریزی از استفاده اینها نبوده با این حال هیچگاه خود این لذات مقصود نبوده اند وهدف تکلیف و رفع مانع برای رشد تعالی بوده لذا در بهشتی که دیگر نه نیاز طبیعی و نه مانعی موجود است جایی نمیتواند داشته باشند
tazkie;733382 نوشت:
ۀ دیگر اینکه، اشاره لذائذ جسمانی اخروی به معنای بی توجهی به لذتهای معنوی و روحانی مثل قرب الهی و رضایت خدا و همنشینی با برترین مخلوقات خدا نیستند

بله وقتی لذت حقیقی در بهشت موجود است خود به خود لذات دیگر موضوعیت خود را از دست میدهند لذا ما باید از باب مجازگویی به این آیات نگاه کنیم تا سوء تفاهم پیش نیاید
در خانه اگر کس است
یک حرف بس است

ملاali;730854 نوشت:
از نظر بنده اینطور نیست
عبادت برای حور و قصور همان نفس پرستی است نه خدا پرستی
کار برای مزدی که هیچ ارتباطی با صاحبکار و کارفرما ندارد
در واقع هیچ قداست و معنویتی در آن نیست
مطلوب و غایت همان خود خواهی است نه خداخواهی

سلام
میفرمایید عبادت برای حور و قصور،نفس پرستی است. قبول.
این افراد نفس پرست ، چرا خود را از لذت های حرام منع میکنند؟
چرا نقد را رها میکنند و به وعده ی چندین سال بعد دل خوش میکنند؟
اینجا هیچ ارتباطی با صاحبکار و کار فرما نمیبینید؟
این که اطاعت از دستور مولاشان برایشان به قدری مهم است که از لذت هایشان دست میکشند،فقط به دلیل اطاعت از مولا،قداست و معنویت نیست؟
کسانی که در این دنیا دست از لذت های حرام برنمیدارند،نفس پرستند یا خدا پرست؟
نفس پرستند.
پس گروه اول هم که نفس پرستند.
آیا این دو گروه هر دو نفس پرستند؟
حتما میفرمایید نفس پرستی مراتبی دارد.بله .همانطور که خداپرستی هم مراتبی دارد.
شما میفرمایید چرا مرا از نفسانیات منع کرده اند و وعده ی نفسانیات داده اند؟میفرمایید نمیفهمم چرا باید از نفسانیاتی که لذتش برایم ملموس است دست بکشم و تقوایی را که درک نمیکنم، پیشه کنم و در آخر دوباره همین نفسانیات را به من وعده داده اند.یه لحظه فکر کنید که اگر همین وعده های نفسانی نبود،چه میگفتید؟نمیفرمودید ما اگر نخواهیم لذت معنوی را درک کنیم ،کی رو باید ببینیم؟اگر منتهای لذت ما همین لذات جسمانی باشد،چه کار باید بکنیم؟

صفائی;733389 نوشت:
مگر میشود تمام ایات بهشت و جهنم را تاویل کرد و مجاز دانست؟!!!!

وقتی آخرت یک حقیق فرامادی است و علم هم به آن راهی ندارد..چراکه نه؟؟؟
شما اگر بخواهید به جنین در رحم از دنیا بگویید چه میگویید؟؟؟غیر از این است که به آنچه که میفهمد مثال میزنید؟؟؟

در حدیث هم داریم نسبت آخرت به دنیا چونان نسبت رحم مادر به دنیاست

یکی دیگه.;733511 نوشت:
سلام
میفرمایید عبادت برای حور و قصور،نفس پرستی است. قبول.
این افراد نفس پرست ، چرا خود را از لذت های حرام منع میکنند؟
چرا نقد را رها میکنند و به وعده ی چندین سال بعد دل خوش میکنند؟
اینجا هیچ ارتباطی با صاحبکار و کار فرما نمیبینید؟
این که اطاعت از دستور مولاشان برایشان به قدری مهم است که از لذت هایشان دست میکشند،فقط به دلیل اطاعت از مولا،قداست و معنویت نیست؟
کسانی که در این دنیا دست از لذت های حرام برنمیدارند،نفس پرستند یا خدا پرست؟
نفس پرستند.
پس گروه اول هم که نفس پرستند.
آیا این دو گروه هر دو نفس پرستند؟
حتما میفرمایید نفس پرستی مراتبی دارد.بله .همانطور که خداپرستی هم مراتبی دارد.
شما میفرمایید چرا مرا از نفسانیات منع کرده اند و وعده ی نفسانیات داده اند؟میفرمایید نمیفهمم چرا باید از نفسانیاتی که لذتش برایم ملموس است دست بکشم و تقوایی را که درک نمیکنم، پیشه کنم و در آخر دوباره همین نفسانیات را به من وعده داده اند.یه لحظه فکر کنید که اگر همین وعده های نفسانی نبود،چه میگفتید؟نمیفرمودید ما اگر نخواهیم لذت معنوی را درک کنیم ،کی رو باید ببینیم؟اگر منتهای لذت ما همین لذات جسمانی باشد،چه کار باید بکنیم؟

سلام و تشکر

شما رو متوجه میکنم به صحبت های امام ..البته بنده کاری به اعتقاد ایشان که آیا این لذات در بهشت موجود است یا خیر ندارم فقط از این جهت این مطلبو میذارم که بدونید عبادت برای حور و قصور ارتباطی با خدا ندارد و عین نفس پرستی است
و البته از نظر من باور به لذات جنسی و غیره در بهشت ناشی از تفاسیر غلط و ماتریالیستی از قرآن است و نتیجه اش میشود این:

ملاali;733361 نوشت:
گویند که حور و عین خواهد بود
آنجا می و انگبین خواهد بود
گر ما می و معشوق گذیدیم چه باک
که عاقبت کار چنین خواهد بود

و اما سخنان امام خمینی(ره):

تمام كارهاى ما براى لذات نفسانى و براى اداره كردن بطن و فرج است . ما شكم پرست و شهوت پرستيم .
ترك لذت براى لذت بزرگ تر مى كنيم . وجهه نظر و قلبه آمال ما، راه انداختن بساط شهوات است . نماز كه معراج قرب الهى است ، ما بجا مى آوريم براى قرب به زن هاى بهشت . ربطى به تقرب حق ندارد. مربوط به اطاعت امر نيست . با رضاى خدا هزاران فرسنگ دور است .
اى بيچاره ! بى خبر از معارف الهيه كه جز اداره شهوت و غضب خود، چيز ديگر نمى فهمى . تو مقدس (مواظب ) به ذكر و ورد و مستحبات و واجبات و تارك مكروهات و محرمات متخلق به اخلاق حسنه و متجنب از سيئات اخلاق در ترازوى انصاف بگذار كارهايى را كه مى كنى از براى رسيدن به شهوات نفسانى و نشستن بر تخت هاى زمردين و هم آغوش شدن با لعبت هاى شوخ و شنگ بهشتى و پوشيدن لباس هاى حرير و استبرق و سكنا كردن در قصرهاى نيكو منظر و رسيدن به آرزوهاى نفسانى . آيا بايد اين ها را كه تمام براى خود خواهى و پرستش نفس است ، به خدا نسبت داد و پرستش حق دانست ؟ آيا شما با عمله اى كه براى مزدكار مى كند، چه فرقى داريد، كه اگر او بگويد من محض صاحب كار اين عمل را كردم او را تكذيب مى كنند؟ آيا شما دروغگو نيستيد كه مى گوييد نماز مى كنم براى تقرب به خدا؟ آيا اين نماز شما براى نزديكى به خدا است ، يا براى تقرب به زن هاى بهشت است و رسيدن به شهوات است ؟

اى عزيز نمازى كه براى خاطر خواهى زن باشد - چه زن دنيايى يا بهشتى - اين نماز خدا نيست . نمازى كه براى رسيدن به آمال دنيا باشد يا آمال آخرت ، به خدا ارتباط ندارد.

عبادات ما كم تر از معصيت هاى موبقه اهل معصيت نيست .

چهل حدیث ص 62-63

ملاali;733542 نوشت:
نقل قول نوشته اصلی توسط ملاali نمایش پست ها
گویند که حور و عین خواهد بود
آنجا می و انگبین خواهد بود
گر ما می و معشوق گذیدیم چه باک
که عاقبت کار چنین خواهد بود

جالب است که همه جا اصرار دارید که مجازا برداشت بفرمایید الا اینجا.
و اما سخنان امام کاملا مشخص و واضح است. که میخواهند دنیاپرستان را مورد نکوهش قرار دهند و مسلم است که توقف در حد لذات حور و قصور شایسته ی انسان متعالی نیست.ایشان چه به عنوان یک عارف و چه به عنوان رهبر یک ملت ،موظف اند که افق بلند روبرو را به مردمشان بنمایانند.
برای یک بار هم که شده ،از این طرف قضیه نگاه کنید که اگر این لذات وعده داده نمیشد ،اکثریت مردم به چه دلخوش میکردند؟
مسئله خیلی روشن است .شما یک کودک دبستانی را با وعده ی دوچرخه به کار خیر دعوت میکنید یا با وعده ی مدیریت سازمان ناسا یا با وعده ی درک یک مسئله ی عرفانی؟

یکی دیگه.;733556 نوشت:
جالب است که همه جا اصرار دارید که مجازا برداشت بفرمایید الا اینجا.

بله چون برایمان از دیگر آثارشان ثابت شده که منظورشان چیست

ایدل تو به اسرار معما نرسی
درنکته زیرکان دانا نرسی
اینجا به می لعلل بهشتی می ساز
کانجا که بهشت است رسی یا نرسی

یعنی دلتو به چیزی که معلوم نیست چیه خوش نکن
همینجا هر لذتی رو که میشناسی ببر و بهشت همین است

یکی دیگه.;733556 نوشت:
برای یک بار هم که شده ،از این طرف قضیه نگاه کنید که اگر این لذات وعده داده نمیشد ،اکثریت مردم به چه دلخوش میکردند؟

و اما پاسخ این سوال
یکی دیگه.;733556 نوشت:
و اما سخنان امام کاملا مشخص و واضح است. که میخواهند دنیاپرستان را مورد نکوهش قرار دهند و مسلم است که توقف در حد لذات حور و قصور شایسته ی انسان متعالی نیست.ایشان چه به عنوان یک عارف و چه به عنوان رهبر یک ملت ،موظف اند که افق بلند روبرو را به مردمشان بنمایانند.

این یعنی اینکه من وشما هم موظفیم فهم مردم را در مورد هدف از ایجاد شدن و مسئله معاد بالا ببریم و از تفسیرهای که متناسب با زمان جاهلیت عرب بوده فاصله بگیریم
والبته مطمئن باشید دوره اینکه کسی بخواهد با دلخوشی به این چیزها مقید باشد گذشته و اتفاقا با چنین تفسیرهایی شل دین میشوند و میگویند یعنی چی؟؟ بچه رو هم اینطوری گول نمیزنند !!!که اینجا این کارو نکن جای دیگه بهت میدم!!!!

که اگر غیر ازین بود امام هم همان وعده حور وقصور را تکرار میکردند

ملاali;733610 نوشت:
این یعنی اینکه من وشما هم موظفیم فهم مردم را در مورد هدف از ایجاد شدن و مسئله معاد بالا ببریم و از تفسیرهای که متناسب با زمان جاهلیت عرب بوده فاصله بگیریم

چیزی که بشر را از جاهلیت عرب دور کرد،همین قرآن و همین دین بود.
منظورتان این است که عرب جاهل شهوت پرست ،با وعده های قرآن دلخوش میشد و میتوانست از شهوت پرستی افراطی اش دوری کند ولی انسان متمدن امروز با این وعده ها قانع نمیشود و دو راه پیش رو دارد:1-چون متمدن است کلا باید دور امیال نفسانی اش را خط بکشد،و لازم نیست به این امور پوچ وعده داده شود 2- در همین دنیا تا جایی که میتواند به این امور بپردازد کانجا که بهشت است رسی یا نرسی.
ملاali;733610 نوشت:
بچه رو هم اینطوری گول نمیزنند !!!که اینجا این کارو نکن جای دیگه بهت میدم!!!!

بچه رو چه طوری گول میزنند؟بهش میگن این کارو نکن ،دور این لذت رو خط بکش،بعدا یه لذت بهتر بهت میفهمونم؟خب بچه میگه من از اون لذت چیزی نمیفهمم.

یکی دیگه.;733625 نوشت:
منظورتان این است که عرب جاهل شهوت پرست ،با وعده های قرآن دلخوش میشد و میتوانست از شهوت پرستی افراطی اش دوری کند ولی انسان متمدن امروز با این وعده ها قانع نمیشود و دو راه پیش رو دارد:1-چون متمدن است کلا باید دور امیال نفسانی اش را خط بکشد،و لازم نیست به این امور پوچ وعده داده شود 2- در همین دنیا تا جایی که میتواند به این امور بپردازد کانجا که بهشت است رسی یا نرسی.

خیر
فقط دو راه نیست
راه سومی هم هست
و اون این است که انسان امروز برای پاسخگویی به نیاز های دنیایی و بنیادینش دلخوش به بعد از مرگ نباشد و تمام تلاششو کنه که از راه غیر ظلم و معقول از لذت های دنیا بهره ببره و اگر هم نتونست
امیدشو از دست نده که این دستور خداست و اینکه با سعی خودش و کمک افراد آگاه به این فهم برسه که آدم بودن برای آدم بودن کافیست و احتیاجی به وعده های نفسانی نیست کمااینکه این وعده ها هم در این زمانه دیگر اثر خودشونو از دست دادند

لذا همه چیز برمیگرده به تربیت و فرهنگ درست

یکی دیگه.;733625 نوشت:
بچه رو چه طوری گول میزنند؟بهش میگن این کارو نکن ،دور این لذت رو خط بکش،بعدا یه لذت بهتر بهت میفهمونم؟خب بچه میگه من از اون لذت چیزی نمیفهمم.

جالبه

اونوقت این بچه نمیگه چرا نباید این کارو نکنم؟! نمیگه اینو هم نمیفهمم؟!

تا حالا فکر کردین چرا اینقدر بعضی گناها زیاده؟؟؟؟
چون واقعا دلیل اینکه چرا باید از لذتش بگذرند را نمیدانند.. گرامی!

اما با طرح لذت های عقلانی و الهی... دلیل گذشتن از شهوت روشن میشود و تقوا ارزش خود را بازمی یابد

کجا ما تقوی داریم تقوا رو باید از علی{ ع} اموخت از شهدا اموخت به حاج ابراهیم همت گفتن حاجی گروهانت رو بردار برو با 3 گروه زرهی دشمن بجنگ و به بچه های 15 الی 17 ساله میگفتند برید جلو بچه ها تقوای پیشه کنید {{{ رو خدا حساب کنید }}} اونوقت چطور بود تقوامون میومد الان تقوامون نمیگره قران که میگه شب و روز به یاد خدا باشید و نام اورا بخوانید الان خدای بعضی از مردم به قول استادم خدای اکثریت مردم مرده است بته چون ایمانمون ضعیف شده چون تقوا نداریم الان همین مشکل ازدواج پسر 18 سالشه نیازش اینه که ازدواج کنه میگه من که نمیتونم نه پول هست نه ماشین نه اپارتمان چطوری بود که بچه 15 سالو میفرستادیم جبه برای جبه فرستادن تقوامون میگرفت برای حجله فرستادن تقوامون نمیگیره خود خداوند فرموده من خودم کمکت میکنم روزی رو من میرسونم...ودرباره دوست عزیزمان این رو بگم مقصد ما بهشت است توجه بفرمایید انا لله وانا الیه راجعون اکثریت وقتی این جمله میاد به مرگ فکر میکنند که غلط است معنی ما از خداییم و به سوی خداوند میرویم لذت کجاست عشق حقیقی خداوند است و بس...الان در این جامعه در قرن 21 ما نیازمند تقوی هستیم وگر نه با این روندی که درجامعه حاکم است تا چند سال اینده وضع ما از کشورهای غربی بدتر خواهد بود.

ملاali;733533 نوشت:
وقتی آخرت یک حقیق فرامادی است و علم هم به آن راهی ندارد..چراکه نه؟؟؟

فرا مادی بودن صرف اخرت، عین مدعی و اول دعوا است!
ثانیا ما از طریق ایات و روایات تا حدودی به ان علم داریم، البته بسیاری از زوایای انهم بر ما پوشیده است.
ثالثا اگر علم به ان راه ندارد پس شما چگونه ادعای غیر مادی بودن انرا دارید؟!!

ملاali;733533 نوشت:
شما اگر بخواهید به جنین در رحم از دنیا بگویید چه میگویید؟؟؟غیر از این است که به آنچه که میفهمد مثال میزنید؟؟؟

در حدیث هم داریم نسبت آخرت به دنیا چونان نسبت رحم مادر به دنیاست

بنده هم قبول دارم که بسیاری از نعمات الهی را نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و بیان انها برای کسی که هیچ گونه تجربه ای از انها ندارد بسیار مشکل و گاهی غیر ممکن است، اما بحث سر این است که تمام نعمات عقلی و روحانی است و یا روحانی وجسمانی است؟
اما در همین روایت که مثال زدید، نوزاد در رحم مادر ایا حس لامسه دارد یا نه؟
حتی حس شنوایی او هم کار میکند. بنابراین همانطور که انسان یک ادراکات حد اقلی در رحم نسبت به دنیا دارد، در دنیا نیز یک چنین ادراکی نسبت به اخرت خواهد داشت...

ملاali;733610 نوشت:
این یعنی اینکه من وشما هم موظفیم فهم مردم را در مورد هدف از ایجاد شدن و مسئله معاد بالا ببریم و از تفسیرهای که متناسب با زمان جاهلیت عرب بوده فاصله بگیریم
والبته مطمئن باشید دوره اینکه کسی بخواهد با دلخوشی به این چیزها مقید باشد گذشته و اتفاقا با چنین تفسیرهایی شل دین میشوند و میگویند یعنی چی؟؟ بچه رو هم اینطوری گول نمیزنند !!!که اینجا این کارو نکن جای دیگه بهت میدم!!!!

این تلاش شما قابل ستایشه...
اما دوست عزیز همه انسانها در یک سطح نیستند و البته هنر دین اینه که برای تمام اقشار برنامه داشته باشه، برای همه اونها با تلاشهای متفاوت هدایای متفاوت قرار بده.
شما خیلی حد اکثری برداشت میکنید(البته انسان باید هدفش رو بالا در نظر بگیره).اما توجه داشته باشید که این امر باعث نشه بسیاری از ظواهر و نصوص رو کنار گذاشته و یا تاویل کنید.
انچه ما در جامعه میبینیم بیشتر تاثیر گذاری موادر ملموسی چون حور و قصور یا اتش و زقومه! نه درجات روحانی و تقرب الهی و یا بعد الهی در اخرت.(البته بنده قبول دارم که بالاتر از قرب و رضایت الهی لذتی نبوده و بالاتر از بعد الهی عذابی قابل تصور نیست اما بحث بر سر اینست که دین باید جامع باشد و همه را تشویق و یا تهدید کند)

صفائی;733695 نوشت:
اگر علم به ان راه ندارد پس شما چگونه ادعای غیر مادی بودن انرا دارید؟!!

منظور از علم ، علم تجربی و مادی است
و اما بحث ما بحث عقلیه در مورد مسائل ایمانی

صفائی;733713 نوشت:
انچه ما در جامعه میبینیم بیشتر تاثیر گذاری موادر ملموسی چون حور و قصور یا اتش و زقومه! نه درجات روحانی و تقرب الهی و یا بعد الهی در اخرت.(البته بنده قبول دارم که بالاتر از قرب و رضایت الهی لذتی نبوده و بالاتر از بعد الهی عذابی قابل تصور نیست اما بحث بر سر اینست که دین باید جامع باشد و همه را تشویق و یا تهدید کند)

اینکه دین باید جامع باشه غیر از این هست که آخرت هم جامع هست یا نه
چرا کوچکترین آلودگی مانع از ورود به بهشته؟؟؟ مگر فردی که حالا قدری آلودگی هم دارد در دنیا نمیتوانست سیب و گلابی بخوره؟ جسمانی بودن مراتب پایین بهشت مستلزم این است که خیلی برای رسیدن به آن معطلی نباشد چراکه خداوند بخیل نیست و فهم افراد آن بهشت هم بیشتر از آن نبوده

لذا معقول این است که تمام این سختگیری ها و مواقف برزخ و قیامت برای نائل شدن به یک مقام روحانی است نه جایی مثل دنیا که فرقش فقط پایداری ابدی است

تا حالا دقت کردید که اگر توی خواب از چیزی بترسید،این ترس چندین برابر شدیدتر از ترسی است که در موقع رویارویی با همین اتفاق در بیداری ،شما رو آزار میده؟
ترس ها و لذت ها در عالم مثال شدیدتر از دنیا هستند.
و در عالم عقل به مراتب شدیدتر از عالم مثال .
سیب و گلابی و قصر و حوری عالم عقل و آخرت،قابل مقایسه با این دنیا نیست.این یک مطلب.
و اما

ملاali;733648 نوشت:
انسان امروز برای پاسخگویی به نیاز های دنیایی و بنیادینش دلخوش به بعد از مرگ نباشد و تمام تلاششو کنه که از راه غیر ظلم و معقول از لذت های دنیا بهره ببره

چه کسی غیر از این گفته ؟

ملاali;733648 نوشت:
اگر هم نتونست
امیدشو از دست نده که این دستور خداست و اینکه با سعی خودش و کمک افراد آگاه به این فهم برسه که آدم بودن برای آدم بودن کافیست و احتیاجی به وعده های نفسانی نیست
دستور خداست که امیدمونو از دست ندیم. خیلی خوبه

ملاali;733648 نوشت:
اونوقت این بچه نمیگه چرا نباید این کارو نکنم؟! نمیگه اینو هم نمیفهمم؟!

من به عنوان همون بچه از شما میپرسم چرا باید به دستور خدا عمل کنم و امیدمو از دست ندم؟
ملاali;733648 نوشت:
لذا همه چیز برمیگرده به تربیت و فرهنگ درست

اگر دینی به ما نرسیده بود از تربیت و فرهنگ درست چیزی نمی دانستیم.

ملاali;733648 نوشت:
کمااینکه این وعده ها هم در این زمانه دیگر اثر خودشونو از دست دادند

وقتی 9 سالم بود و به تکلیف رسیدم،آرزوهای بچه گانه ای داشتم.آرزوهام هم طبیعی بود. همه ی بچه ها همین آرزوها رو داشتند.شنیده بودم که اگه به حرف های خدا گوش کنم،خدا آرزوهامو برآورده میکنه.این خیلی برام رویایی بود.
اگر بهم میگفتن اگه آدم خوبی باشی،میتونی در آخرت کنار اولیاء خدا یا خدا باشی ،برام مسخره بود. میرفتم کنار خدا از چی حرف میزدم؟خب حوصله م سر میرفت اونجا.
من از خدای خودم ممنونم که با وعده ی اینکه هر چه بخواهی برایت فراهم است،منو به سمت خودش کشوند.اگه اون وعده ها نبود،شاید یک رکعت نماز هم نخونده بودم.
الان که ... سالم هست،یه آرزوی نیمه مادی نیمه معنوی دارم.اگه قرار باشه وقتی قرآن رو باز میکنم بهم بگن پاداش کارهای خیر اینه که به لقاء الله برسی،نتیجه اش این میشه که با خودم و خدا و مردم و همه چیز قهر میکنم . دیگه هیچی برام مهم نیست.خدایا معذرت میخوام ولی من هنوز بچه ای هستم که عروسک خودمو میخوام.
ببینید برادر اینکه خداوند فرموده هر چی که اراده کنی برات فراهمه ،به درد من میخوره. توی همین زمانه حداقل به درد من یکی میخوره.
بقیه انسان ها هم چیزی رو که دوست دارند اراده کنند.هر چقدر هم که والا باشد. هر چقدر هم که معنوی باشد.هیچ محدودیتی نیست.
پس لطفا نفرمایید که احتیاجی به این وعده ها نبوده.من احتیاج دارم.

ملاali;733648 نوشت:
تا حالا فکر کردین چرا اینقدر بعضی گناها زیاده؟؟؟؟
چون واقعا دلیل اینکه چرا باید از لذتش بگذرند را نمیدانند.. گرامی!

بعضی گناها زیاده چون ما خدامون رو به خدایی باور نداریم.باور نداریم که بهتر از ما میدونه.باور نداریم که از اینکه بدون دلیل به ما سخت بگیره،سودی عایدش نمیشه.
تا حالا فکر کردین چرا افرادی که مثل نقل و نبات گناه میکنند،خوشحال نیستند . چرا داغون اند؟

cena;733996 نوشت:
کسانی رو میشناسم به شدت از همه عذرخواهی میکنم برای این الفاظ هم مشروب خوار هستند هم کثافت ترین کارها رو میکنند که قابل ذکر نیستند چنان بددهن هستند و غیره خداوند شاهده ثروتمندترین کس ها هستند شب روزشون رو هم با خنده میگزرونند اگر غیبت نبود 100 تن رو میشموردم حتی شاید بیشتر با اسم فامیل و شهر و محل سکونتشان تا این ادعای خودم رو ثابت کنم اما ما گدا گشنه ها {{{ من}}} افسرده شدیم از بس تو خونه ایم حسرت یک مسافرت رو میخوریم هیچ دوستی نداریم هیچ چیزی نداریم خوب الان مفهوم این چیست الان تمام بچه مذهبی ها مثلا ما ها هستند فقیر ندار و غیره ولی گناهکاران مفرح ترین خانه ها زندگی ها وغیره رو دارند خدایا شکرت

سلام
ثروت به معنای خوشی نیست.تا حالا تو خونه یکی شون رفتید؟تا حالا باهاشون صمیمی شدید؟بعد از اینکه از مسافرت برگشتند،بعد از اینکه مستی شون تموم شد،توی خلوتشون کنارشون بودید؟باور کنید اعصاب معصاب درست حسابی ندارن.من از نزدیک دیدم.خودشونو به خوشی میزنند.اگه باهاشون صمیمی بشید،میبینید که تحمل کوچکترین چیزی که بر خلاف میلشون باشه ندارند.

در مقابل از نزدیک کسی را هم دیدم کارخانه دار و ثروتمند و شریف و دیندار. یه خونه با متراژ معمولی .سالی دو بار بیشتر سفر نمیره اگه برسه.هفته ای دو جلسه میذاره برای کمک به نیاز مندان.و چندین برابر پولی که توی زندگی خودش خرج میکنه ،خرج فقرا میکنه.اینقدر خوش اخلاق . این قدر شیرین.میگه بابا مگه این شکم چقدر جا داره؟والا بیشتر از شکم بقیه جا نداره.

نفرمایید همه بچه مذهبی ها ندارند.خودم رو عرض میکنم . حال کار کردن ندارم . نشستم گوشه خونه میگم من چون دیندارم(مثلا) خدا اجازه نمیده پول در بیارم!!!!!
اینهمه ائمه ما ثروتمند نبودند؟همین الان کم افراد مذهبی پولدار داریم؟

ملاali;733542 نوشت:
اى عزيز نمازى كه براى خاطر خواهى زن باشد - چه زن دنيايى يا بهشتى - اين نماز خدا نيست . نمازى كه براى رسيدن به آمال دنيا باشد يا آمال آخرت ، به خدا ارتباط ندارد.

اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند،این فرمایشات درّر بار حضرت امام علیه الرحمة حاکی از یک دیدگاه بلند توحیدی است.

دیدگاهی که به قلل معرفت نظر دارد نه دامنه ها!

حبیبه;734016 نوشت:
ما عدا

این معنیش چی میشه؟

یکی دیگه.;733994 نوشت:
من به عنوان همون بچه از شما میپرسم چرا باید به دستور خدا عمل کنم و امیدمو از دست ندم؟

برای اینکه آرامش در قناعت و آرزو نداشتنه.

و اما من هم به جای اون کودک مورد نظر شما میپرسم اگه اینچیزا خوبه چرا اینجا خوب نیست چرا اینجا نمیدی اصلا اگه راست میگی پاداش منو همین جا بده؟؟؟
اونوقت یکی مثل کارل پوپر هم پیدا میشه میگه اونایی که دنیا رو برات جهنم کردن مجبورن بگن بهشت جای دیگس و منم دلیلی برای رد این حرف پیدا نمیکنم و باید حق بدید که دینمو از دست بدم

اما با گفتن واقیعت امر و طرح بهشت انسانی و روحانی این اشکالات پیش نمیاد

ملاali;734017 نوشت:
این معنیش چی میشه؟

[TD="class: dictionaryfootnote justifytext"]ماعدا. [ ع َ ] (ع حرف اضافه ٔ مرکب ) کلمه ٔ استثنا به معنی مگر و جز و سوا.

و قولهم ماعدا فلان ان صنع کذا؛ ای ماجاوزه . (ناظم الاطباء). به معنی ماسوا.

(آنندراج ) : عجم ماعدای کلیله و دمنه کتابی دیگر مشحون به غرایب حکمت ... مثل آن نساخته اند. (مرزبان نامه چ تهران ص 6).

- اثبات شی ٔ نفی ماعدا نمی کند ؛ لازمه ٔ بودن چیزی نبودن دیگری نیست . (امثال و حکم ص 83).

|| (اِ مرکب ) گذشته . ماسبق . (فرهنگ فارسی معین ).
[/TD]

[TD][/TD]

ملاali;734030 نوشت:
برای اینکه آرامش در قناعت و آرزو نداشتنه.

و اما من هم به جای اون کودک مورد نظر شما میپرسم اگه اینچیزا خوبه چرا اینجا خوب نیست چرا اینجا نمیدی اصلا اگه راست میگی پاداش منو همین جا بده؟؟؟


البته قناعت یه مطلبه،آرزو نداشتن یه مطلب دیگه.
هیچ وقت خداوند از بتده هاش نخواسته که آرزو نداشته باشند. بزرگترین عارف هم آرزو دارد به فراخور حالش.
پاسخ اون کودک:
اینجا هم میدهند منتها محدود و در چارچوب قوانین.چون اینجا دنیاست و محدود هست. اینجا هم پاداش تقوا را میدهند . منتها در حدی که این دنیا ظرفیتش را دارد همان طور که بسیاری از عذاب ها را هم این دنیا ظرفیت اش را ندارد.

یکی دیگه.;735151 نوشت:
البته قناعت یه مطلبه،آرزو نداشتن یه مطلب دیگه.
هیچ وقت خداوند از بتده هاش نخواسته که آرزو نداشته باشند. بزرگترین عارف هم آرزو دارد به فراخور حالش.
پاسخ اون کودک:
اینجا هم میدهند منتها محدود و در چارچوب قوانین.چون اینجا دنیاست و محدود هست. اینجا هم پاداش تقوا را میدهند . منتها در حدی که این دنیا ظرفیتش را دارد همان طور که بسیاری از عذاب ها را هم این دنیا ظرفیت اش را ندارد.

خیر
لذت در اسلام اصالتی ندارد و به خودی خود مقصود نیست و اینکه میگویید خدا در این دنیا هم پاداش میدهد اگر از حیث لذات نفسانی است...سخن مردودی است
با مخالفتی که اسلام با هوای نفس دارد اساسا معنای بهشت را باید در رها شدن از خواسته های دنیایی دانست نه رسیدن به آنها

عمر زاهد همه طی شد به تمنای بهشت
او ندانست که در ترک تمناست بهشت

[=microsoft sans serif]

ملاali;734030 نوشت:
اما با گفتن واقیعت امر و طرح بهشت انسانی و روحانی این اشکالات پیش نمیاد

باسلام
اونوقت، اگر کسی که مثل شما نیست و درگیر مشکلات دنیاست، حق نداره بپرسه، این دنیا که چیزی نداشتیم، اون دنیا هم چیزهایی به ما داده میشه که نمیتونیم بفهمیمش. در آن صورت، این شخص چطور انگیزه پیدا کند برای کارهای خوب و از بدی ها دوری کند.

[=microsoft sans serif]

ملاali;733610 نوشت:
بله چون برایمان از دیگر آثارشان ثابت شده که منظورشان چیست

ایدل تو به اسرار معما نرسی
درنکته زیرکان دانا نرسی
اینجا به می لعلل بهشتی می ساز
کانجا که بهشت است رسی یا نرسی

یعنی دلتو به چیزی که معلوم نیست چیه خوش نکن
همینجا هر لذتی رو که میشناسی ببر و بهشت همین است


سلام
اصل مغالطه در اینجاست که به جای ارائه دلیل و بیان استدلال، به اشعار و سخنان بزرگان اشاره میکنید.
حال انکه، این کلمات، گذشته از اینکه دلالتی بر مقصود شما(نفی لذت در آخرت) ندارد بلکه اصولا استدلال به آنها نادرست است و نشان دهنده آن نیست که مقصود گوینده وحی، برخلاف معنای ظاهری کلماتش است.

[=microsoft sans serif]

ملاali;733648 نوشت:
اونوقت این بچه نمیگه چرا نباید این کارو نکنم؟! نمیگه اینو هم نمیفهمم؟!

تا حالا فکر کردین چرا اینقدر بعضی گناها زیاده؟؟؟؟
چون واقعا دلیل اینکه چرا باید از لذتش بگذرند را نمیدانند.. گرامی!


دقت دارید که استدلالهای شما، به خودتان نیز وارد میشود.
اگر وعده دادن به چیزهایی که برای ما قابل فهم است، نمیتواند جلوی گناه کردن را بگیرد، چطور وعده دادن به اموری که حتی درصدی از آن را نیز قریب به اتفاق مردم نمیفهمند، میتواند چنین کاری را انجام دهد.

سلام

صدیق;735496 نوشت:
باسلام
اونوقت، اگر کسی که مثل شما نیست و درگیر مشکلات دنیاست، حق نداره بپرسه، این دنیا که چیزی نداشتیم، اون دنیا هم چیزهایی به ما داده میشه که نمیتونیم بفهمیمش. در آن صورت، این شخص چطور انگیزه پیدا کند برای کارهای خوب و از بدی ها دوری کند.

اولا اگه افراد انگیزه برای کارهای خوب ندارند دلیل بر عدم معرفتشان به خوبی و بدی است...انگیزه به کار خوب به واسطه بهشت فقط در جوامع بسته ایی که با شبهات روبرو نیستند میتواتد کارساز باشد اما در جوامع امروزی تقوا برای بهشت بی ارزش است..بلکه تقوا باید به خودی خود ارزش داشته باشد
ثانیا بهشت و حقیقت آن متوقف بر ادراک اخروی است یعنی در جای خود کاملا مطلوب است

صدیق;735498 نوشت:
اصل مغالطه در اینجاست که به جای ارائه دلیل و بیان استدلال، به اشعار و سخنان بزرگان اشاره میکنید.
حال انکه، این کلمات، گذشته از اینکه دلالتی بر مقصود شما(نفی لذت در آخرت) ندارد بلکه اصولا استدلال به آنها نادرست است و نشان دهنده آن نیست که مقصود گوینده وحی، برخلاف معنای ظاهری کلماتش است.

اشعار ذکر شده درصدد نفی ظاهر کلام آیات نیست بلکه نتیجه برداشت های ظاهری از نعمات بهشت است و شبهاتی جدی ایی که به آن وارد است

صدیق;735501 نوشت:
دقت دارید که استدلالهای شما، به خودتان نیز وارد میشود.
اگر وعده دادن به چیزهایی که برای ما قابل فهم است، نمیتواند جلوی گناه کردن را بگیرد، چطور وعده دادن به اموری که حتی درصدی از آن را نیز قریب به اتفاق مردم نمیفهمند، میتواند چنین کاری را انجام دهد.

خیر اینطور نیست
بلکه صورت مسئله این است
ترک نفسانیات اگه به خودی خود مذموم نباشد با وعده به نفسانیات نیز مذموم نخواهد بود بلکه شبهات ضد دینی هم بوجود میاورد

بعنوان مثال اینکه افراد را نسبت به رفع نیازهای بنیادین و مادیشون(که در دنیا به هردلیلی رفع نشده) دلخوش به بعد از مرگ کنیم در جامعه امروزی کاملا بعنوان یک عوام فریبی تلقی میشود

[=microsoft sans serif]

ملاali;735649 نوشت:
اولا اگه افراد انگیزه برای کارهای خوب ندارند دلیل بر عدم معرفتشان به خوبی و بدی است...انگیزه به کار خوب به واسطه بهشت فقط در جوامع بسته ایی که با شبهات روبرو نیستند میتواتد کارساز باشد اما در جوامع امروزی تقوا برای بهشت بی ارزش است..بلکه تقوا باید به خودی خود ارزش داشته باشد

سلام
بله نظر من هم همین است.
معرفت انسان دارای مراتب است همانطرو که پاداش خداوند دارای مراتب است. کسی که مرتبه معرفتش پائین است، پاداش جسمانی خواهد گرفت و کسی که والاتر است، به مراتب بالا و والای پاداش خواهد رسید.
در ضمن، اتفاقا برخلاف شما معتقدم که در جوامعی که با شبهات روبرو نشده است، وعده دادن به تقوای بی بهشت اثر و کارایی دارد وگرنه در چنین جوامعی که اتفاقا غالبا جوامع مادی و مادی گرا هستند، نمیتوان مردم را پرستش خداوند خواند بدون اینکه از پاداش های ملموس و قابل فهم برایشان صحبت کنید.

ملاali;735649 نوشت:
ثانیا بهشت و حقیقت آن متوقف بر ادراک اخروی است یعنی در جای خود کاملا مطلوب است

ربط این بخش به بحث ما را متوجه نمیشوم.

ملاali;735649 نوشت:
اشعار ذکر شده درصدد نفی ظاهر کلام آیات نیست بلکه نتیجه برداشت های ظاهری از نعمات بهشت است و شبهاتی جدی ایی که به آن وارد است

شما قصد داشتید با این اشعار نشان دهید که چنین تقوایی که شخص به دنبال رسیدن به لذتها دنیوی است، فایده ندارد که به نظرم نادرست است.

ملاali;735649 نوشت:
بعنوان مثال اینکه افراد را نسبت به رفع نیازهای بنیادین و مادیشون(که در دنیا به هردلیلی رفع نشده) دلخوش به بعد از مرگ کنیم در جامعه امروزی کاملا بعنوان یک عوام فریبی تلقی میشود

برفرض این ادعای شما درست باشد، ما حق نداریم ظاهر کلام را به صرف جلوگیری کردن از این توهم دیگران به صورتی تاویل و توجیه کنیم که جلوی این طرز تفکر را بگیریم. اگر این کار درست است ما باید دست از خیلی از اعتقاداتمام که به مذاق دیگران خوش نمی آید برداریم.

در صمن توجه شما را به آیه شریفه زیر جلب میکنم:

[=microsoft sans serif]«
إِنَّ الله لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ الله بِهَـذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ
»(بقره/26)

خداى را از اينكه به پشه‏ اى- يا فروتر [يا فراتر] از آن- مَثَل زند، شرم نيايد. پس كسانى كه ايمان آورده‏ اند مى‏ دانند كه آن [مَثَل‏] از جانب پروردگارشان بجاست ولى كسانى كه به كفر گراييده‏ اند مى ‏گويند: «خدا از اين مَثَل چه قصد داشته است؟» [خدا] بسيارى را با آن گمراه، و بسيارى را با آن راهنمايى مى‏كند و [لى‏] جز نافرمانان را با آن گمراه نمى‏ كند.


[=microsoft sans serif]
در شأن نزول این آیه گفته شده:
«جمعى از مفسران از ابن عباس نقل كرده‏اند: هنگامى كه خداوند در آيات گذشته پيرامون منافقين، دو مثال براى آنها بيان كرد (مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً ...- و- أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ ...) منافقين گفتند خداوند برتر و بالاتر از اين است كه چنين مثالهايى بزند و از اين راه در وحى بودن قرآن اظهار ترديد كردند. در اين موقع آيه 26 نازل شد و به آنها پاسخ گفت. بعضى ديگر گفته ‏اند: هنگامى كه در آيات قرآن، مثلهايى به "ذباب" (مگس) و "عنكبوت" نازل گرديد، جمعى از مشركان اين موضوع را بهانه قرار داده زبان به انتقاد گشودند و مسخره كردند كه اين چگونه وحى آسمانى است‏ كه سخن از "عنكبوت" و "مگس" مى‏ گويد؟ آيه فوق نازل شد و با تعبيراتى زنده به آنها جواب داد.»(1)

ــــــــــــــــــــــــــــ
1. تفسرر مجمع البیان، ذیل آیه شریفه

صدیق;735845 نوشت:
معرفت انسان دارای مراتب است همانطرو که پاداش خداوند دارای مراتب است. کسی که مرتبه معرفتش پائین است، پاداش جسمانی خواهد گرفت و کسی که والاتر است، به مراتب بالا و والای پاداش خواهد رسید.
در ضمن، اتفاقا برخلاف شما معتقدم که در جوامعی که با شبهات روبرو نشده است، وعده دادن به تقوای بی بهشت اثر و کارایی دارد وگرنه در چنین جوامعی که اتفاقا غالبا جوامع مادی و مادی گرا هستند، نمیتوان مردم را پرستش خداوند خواند بدون اینکه از پاداش های ملموس و قابل فهم برایشان صحبت کنید.

سلام
کسی که معرفتش پایین است با کوچکترین شبهه (مخصوصا شبهه معاد جسمانی که بعضی ها به آن قائل نیستند) باور و یا حداقل انگیزه خود را از دست میدهند لذا هیچ گریزی از هدایت آنان به نگاه تعالی به مسئله انسان نمیماند
من خودم به شخصه یک نفر را هم سراغ ندارم که واقعا برای شوق به بهشت نماز بخواند چون بدون استثنا با این مطلب مواجهند که معلوم نیست بهشت چیست؟ اینها رو برای اعراب گفتند و غیره
و نقل قول از کارل پوپر که : آنان که دنیا را برای ما جهنم کردند مجبورند بگویند بهشت جای دیگریست

و یا در حوزه شعر و ادب هم بحث حوری همیشه سوال انگیز بوده که خدایا اگه این لذات خوبه چرا در دنیا بده؟؟؟ ونتیجه اینکه وعده لذات دنیایی همه جا بعنوان عوام فریبی خدا یاد میشود ونه تنها مایه انگیزه نیست بلکه خود سبب بدبینی به دین میشود

لذا به خوبی روشن است طرح لذات جسمانی برای آنان که معرفت پایین دارند خیلی بیشتر شبهه زا و مخرب است تا طرح بهشت روحانی

صدیق;735845 نوشت:
ثانیا بهشت و حقیقت آن متوقف بر ادراک اخروی است یعنی در جای خود کاملا مطلوب است
ربط این بخش به بحث ما را متوجه نمیشوم.

منظور این است که پاداش اخروی لزوما مرتبط با قوای ادراکی فعلی نیست که بگوییم لذتی ندارد بلکه در ظرف خود یعنی آخرت مطلوب است منتها الآن درک نمیشود
و برای تشویق شدن همین کافی است که آن پاداش در جای خود مطلوبند

سلام برادر گرامی
متاسفانه شما مدام حرف خود را تکرار میفرمایید بدون دقت در کلام های دیگر.بهر حال به خاطر قدم رنجه تون مجبور میشم دوباره تکرار کنم نظرمو

ملاali;735861 نوشت:
لذا به خوبی روشن است طرح لذات جسمانی برای آنان که معرفت پایین دارند خیلی بیشتر شبهه زا و مخرب است تا طرح بهشت روحانی

بنده عرض کردم که به عنوان یک عامی سطح پایین بی معرفت،طرح لذات جسمانی را لازم میدانم و دلایلم هم بیان کردم

ملاali;735861 نوشت:
نقل قول از کارل پوپر که : آنان که دنیا را برای ما جهنم کردند مجبورند بگویند بهشت جای دیگریست

دقیقا چه کسی دنیا را برایتان جهنم کرده است؟ خداوند؟مفسران قرآن؟
در ضمن تمام علما معتقدند که همین الان بهشت و جهنم جاری و ساری است

ملاali;735861 نوشت:
منظور این است که پاداش اخروی لزوما مرتبط با قوای ادراکی فعلی نیست که بگوییم لذتی ندارد بلکه در ظرف خود یعنی آخرت مطلوب است منتها الآن درک نمیشود

نعمت مادی (شبه مادی ) کهه درک نمیشود. معنوی همم که به طریق ائلی . پس بفرمایید چیزی از آخرت قابل درک نیست و بچسبیم به دنیا ب

سلام

یکی دیگه.;735876 نوشت:
سلام برادر گرامی
متاسفانه شما مدام حرف خود را تکرار میفرمایید

بله چون متاسفانه پاسخ قابل دفاعی دریافت نمیکنیم
بد نیست به مطالب ما بیشتر تامل کنید
شاید این حقیر واسطه شدم تا متعالی تر بیاندیشید

یکی دیگه.;735876 نوشت:
در ضمن تمام علما معتقدند که همین الان بهشت و جهنم جاری و ساری است

بله و این همان ارزش و ضد ارزشی است که با ما حاظر است
از پیامبر فرمودند بهشت چیست؟ فرمودند بهشت منم

یکی دیگه.;735876 نوشت:
نعمت مادی (شبه مادی ) کهه درک نمیشود. معنوی همم که به طریق ائلی . پس بفرمایید چیزی از آخرت قابل درک نیست و بچسبیم به دنیا ب

نگاه کنید خواهر گرامی
ما نمیتوانیم بهشت را طبق ظاهر آیات برداشت کنیم...چون به تناقض می خوریم لذا مجبوریم آنرا با معنای متعالی تری تطبیق دهیم

مثال:
طبق ظاهر آیه تشتهیه الانفس بنده میتوانم بگویم من اون دختری رو که توی دنیا نتوستم باهاش ازدواج کنم را میخواهم و به همین امید نماز میخوانم
شما در جواب خواهید گفت این حاجت درست نیست و باید چیز دیگری بخواهید به این دلیل و و و ..
و میگویید البته در بهشت هرحاجتی نخواهید داشت و خداوند عوضش را میدهد
آیا اینجا من باید بگویم که چرا باید چیزی را بخواهم که آنرا درک نمیکنم؟؟؟؟
در حالی که کلیت حاجت من نوعی و اونچه که مایع شوق بنده است همین است و بس و نمیتوانید بگویید چرا

پس ثابت شد که نعم و لذت اخروی لزوما متوقف بر خواهش های دنیایی نیستند

پاسخ بنده هم به شما عینا همین است

باید دلیل دیگری برای خوب بودن پیدا کرد و این شدنی است و برای تشویق شدن همینکه اون پاداش به وقت خود و در ظرف ادراکی خود مطلوب واقع میشود کافی است
و لزومی ندارد که مطابق با ادراک فعلی باشد

یاحق

ملاali;726850 نوشت:
آیا این نوعی عوام فریبی نیست که به بشری که دلیل تقوا و منع شدن از نفسانیات را نمیفهمد به او وعده همان نفسانیات را بدهیم؟
وعده همان نفسانیات میتونه به این دلیل باشه که: اگر در دنیا با گناه به سمت خانه یا دیگر موارد نروید همان ها را در آخرت به نحو بهتر، به عنوان یک نعمت، به دست می آورید.

ملاali;730086 نوشت:
اما در بهشت چرا تقوا ارزش نیست؟
هر چیزی سر جای خودش ارزش داره. جواب دادن به سؤالات توی برگه امتحان ارزش داره از امتحان که بیرون آمدیم چه ارزشی داره. یه سری کارها هم توی دنیا و با توجه به طبیعت دنیا هم لازمه و هم ارزش داره ولی در آخرت فایده ای ندارد؛ مثلاً: اگه مرگ فقط در دنیاست و به همین دلیل نباید خود را به آتش و چاقو بزنیم و خودکشی کنیم. توی دنیای دیگه که مرگ معنا نداره؛ چرا باید از چاقو و ... دور بشیم؟! ما تا توی دنیا هستیم با نماز خواندن و روزه گرفتن، روحمان صفا پیدا می کند و حقیقتاً ـ اگه کسی بتوانه ببیند ـ شکل روحمان بهتر میشود اگه وارد دنیا دیگه بشیم و دیگر روحمان هیچ تغییری نکند و در جهت مثبت نرود، نماز خواندن و روزه گرفتن چه معنایی دارد؟!

ع 110;735907 نوشت:
وعده همان نفسانیات میتونه به این دلیل باشه که: اگر در دنیا با گناه به سمت خانه یا دیگر موارد نروید همان ها را در آخرت به نحو بهتر، به عنوان یک نعمت، به دست می آورید.

شخصی که بدی و خوبی را به بهشت و جهنم بشناسد و نه به خود بدی و خوبی ...چگونه باید انتظار داشت تا بین لذت گناه و لذت حلال فرق بگذارد؟؟؟ و از یکی برای رسیدن به دیگری بگذرد؟؟؟ و به شبهه در این مورد برنخورد؟؟؟
آیا چنین فردی در جامعه امروزی وجود خارجی دارد؟؟؟

ع 110;735909 نوشت:
هر چیزی سر جای خودش ارزش داره. جواب دادن به سؤالات توی برگه امتحان ارزش داره از امتحان که بیرون آمدیم چه ارزشی داره.

ارزش تقوا و گذشتن از نفسانیات رسیدن به معنوایات است نه نفسانیات
لذا آنچه که برای اخرت میتوان متصور شد معنویات است

ملاali;735886 نوشت:
بله چون متاسفانه پاسخ قابل دفاعی دریافت نمیکنیم
بد نیست به مطالب ما بیشتر تامل کنید
شاید این حقیر واسطه شدم تا متعالی تر بیاندیشید

بخاطر کوته فکری ام از شما عذرخواهی میکنم.
نفرمودید پاسخ بچه ی نه ساله را چگونه بدهیم؟چگونه با لذات معنوی دلخوش اش کنیم؟
نفرمودید چه کسی دنیا را برای شما جهنم کرده و میگوید بهشت جای دیگری است؟

ملاali;735886 نوشت:
ارزش و ضد ارزشی است که با ما حاظر است
از پیامبر فرمودند بهشت چیست؟ فرمودند بهشت منم

ارزش و ضد ارزش؟ متوجه منظورتان نمیشوم؟
هیچ تناقضی بین بهشت و فرموده ی پیامبر نیست

ملاali;735886 نوشت:
طبق ظاهر آیه تشتهیه الانفس بنده میتوانم بگویم من اون دختری رو که توی دنیا نتوستم باهاش ازدواج کنم را میخواهم و به همین امید نماز میخوانم
شما در جواب خواهید گفت این حاجت درست نیست و باید چیز دیگری بخواهید به این دلیل و و و ..

بنده هرگز چنین چیزی را نخواهم گفت . هیچ عارفی هم چنین چیزی را نمیگوید.
تمام بحث سر همین است.چرا با اصرار میخواهید چیزی را به خود بقبولانید که واقعیت ندارد؟

ملاali;735886 نوشت:
آیا اینجا من باید بگویم که چرا باید چیزی را بخواهم که آنرا درک نمیکنم؟؟؟؟

خیر لازم نخواهد شد اینو بفرمایید.چون کسی برای این خواسته ی شما به شما ایراد نمیگیرد و نمیگویند خواسته ات را عوض کن.

ملاali;735886 نوشت:
در حالی که کلیت حاجت من نوعی و اونچه که مایع شوق بنده است همین است و بس و نمیتوانید بگویید چرا

نمیگوییم چرا.جسارتا حضرتعالی خودتان اصرار دارید که بگویید چرا.

ملاali;735886 نوشت:
پس ثابت شد که نعم و لذت اخروی لزوما متوقف بر خواهش های دنیایی نیستند

به خاطر خدا یک جا یک نقل قول از کارشناسان یا دوستان بیاورید که کسی ادعا کرده باشد که لذات اخروی متوقف بر خواهش های دنیایی است.

ملاali;735886 نوشت:
باید دلیل دیگری برای خوب بودن پیدا کرد و این شدنی است و برای تشویق شدن همینکه اون پاداش به وقت خود و در ظرف ادراکی خود مطلوب واقع میشود کافی است
و لزومی ندارد که مطابق با ادراک فعلی باشد

منظورتان از این قسمت کلامتان این است که وعده های لذات متعالی حتی اگر الان برای ما قابل درک نباشد،میتواند مشوق انسان باشد.؟؟؟
خب این کلام شما که با قسمت قبلی کلامتان در تناقض 100% است:

ملاali;735886 نوشت:
طبق ظاهر آیه تشتهیه الانفس بنده میتوانم بگویم من اون دختری رو که توی دنیا نتوستم باهاش ازدواج کنم را میخواهم و به همین امید نماز میخوانم
شما در جواب خواهید گفت این حاجت درست نیست و باید چیز دیگری بخواهید به این دلیل و و و ..
و میگویید البته در بهشت هرحاجتی نخواهید داشت و خداوند عوضش را میدهد
آیا اینجا من باید بگویم که چرا باید چیزی را بخواهم که آنرا درک نمیکنم؟؟؟؟
در حالی که کلیت حاجت من نوعی و اونچه که مایع شوق بنده است همین است و بس و نمیتوانید بگویید چرا

بهر حال اگر این برای شما کافی است،مشکلی نیست.
چرا؟ چون لذات معنوی و متعالی هم در بهشت هست.رضای خداوند،لقای خداوند و ... که حتما شما بهتر از من میدانید.
نعمت هایی سطح پایین هم برای ما کوته فکران.اشکالی دارد؟
و السلام

یکی دیگه.;736157 نوشت:
نفرمودید پاسخ بچه ی نه ساله را چگونه بدهیم؟چگونه با لذات معنوی دلخوش اش کنیم؟
نفرمودید چه کسی دنیا را برای شما جهنم کرده و میگوید بهشت جای دیگری است؟

ایرادی نداره...اون بچه میتونه فکر کنه که بهشت یعنی صدتا بستنی..اما تاکی تا کجا؟ نمیخواهد بزرگ شود؟؟
و اما منظورمون از جمله بعدی این بود که اگه بخواهیم به ظاهر اکتفا کنیم هیچ دلیل و توجیهی برای ترک سیب برای رسیدن به سیب نخواهد بود جز اینکه یه عده بخواهند اساسا سیب را از ما بگیرند و آن یه عده خدا نیست چون خداوند به ما عقل داده و فرموده در آیات تدبر کنیم
یکی دیگه.;736157 نوشت:
ارزش و ضد ارزش؟ متوجه منظورتان نمیشوم؟
هیچ تناقضی بین بهشت و فرموده ی پیامبر نیست

اینکه پیامبر فرموده بهشت منم اشاره به ارزش و مقام انسانیت ندارد؟
شما مختارید معنای سخت تری برای آن انتخاب کنید

یکی دیگه.;736157 نوشت:
خیر لازم نخواهد شد اینو بفرمایید.چون کسی برای این خواسته ی شما به شما ایراد نمیگیرد و نمیگویند خواسته ات را عوض کن.

یکی دیگه.;736157 نوشت:
نمیگوییم چرا.جسارتا حضرتعالی خودتان اصرار دارید که بگویید چرا.

چرا وافعا خودتونو گول میزنید؟؟؟
چطور همچین خواسته ایی در دنیا گناه کبیره است!!!(خواستن دختری که شوهر دارد) نوبت به بهشت که میرسه همه چیز حلال میشود!!!
مگه اون دختر بی صاحبه؟؟!!
شاید شوهر خودش انو بخواد و غیره
نکند چند شوهری در بهشت ایرادی ندارد!!!!

این یه مثال بود که به شما ثابت کنم که لزوما قرار نیست در بهشت ما به حاجات دنیایی مان برسیم
چطور اینجا راضی به رضای خداوند بودن و « پسندم آنچه را جانان پسندد» در مورد این فرد صدق میکند !!در مورد کلیت بهشت صدق نمیکند؟؟؟
بهشت یعنی به سرمنزل مقصود رسیدن نه به دنیای مجدد با امکانات بیشتر رسیدن!!
واقعا این همه گذر از برزخ ها و معطلی در مواقف با کدام بهشت سازگاری دارد؟؟ بهشت دنیاگونه؟؟ یا بهشتی که ورای تصور است؟؟ کدام؟

یکی دیگه.;736157 نوشت:
منظورتان از این قسمت کلامتان این است که وعده های لذات متعالی حتی اگر الان برای ما قابل درک نباشد،میتواند مشوق انسان باشد.؟؟؟
خب این کلام شما که با قسمت قبلی کلامتان در تناقض 100% است:

اینکه لذات اخروی ربطی با مشتهیات فعلی ندارد نافی اشتیاق نیست خواهر گرامی!(هرچند حداقلی)
چون به هر حال میدانیم که راضی میشویم

یکی دیگه.;736157 نوشت:
نعمت هایی سطح پایین هم برای ما

یه سوال:
اگه خداوند بگوید اونچه که الآن میخواهی را در بهشت نمیدهم اما یه چیزی میدم که سنخیتی با حوائج دنیایی ندارد اما واقعا راضی و خشنود میشوی و این رضایت جایی برای حاجت دیگر نمیگذارد .. جواب شما چیست؟ آیا بندگی خدا را میکنید یا خیر
صادقانه بگید

ملاali;736162 نوشت:
ایرادی نداره...اون بچه میتونه فکر کنه که بهشت یعنی صدتا بستنی..اما تاکی تا کجا؟ نمیخواهد بزرگ شود؟؟
بزرگ هم میشود.مثل همه ی ما که داریم بزرگ میشیم .انشا الله البته.
اما از اول نمی تواند بزرگ باشد و این عدالت نیست که بچه ی نه ساله به خاطر اینکه به اندازه یه عارف نمیفهمه براش گناه و نافرمانی از دستور خدا نوشته بشه . خداوند هر چیزی رو در سر جای خودش قرار داده.خیلی از ما تا آخر عمر هم نه ساله میمونیم.

ملاali;736162 نوشت:
چرا وافعا خودتونو گول میزنید؟؟؟
چطور همچین خواسته ایی در دنیا گناه کبیره است!!!(خواستن دختری که شوهر دارد) نوبت به بهشت که میرسه همه چیز حلال میشود!!!
مگه اون دختر بی صاحبه؟؟!!
شاید شوهر خودش انو بخواد و غیره
نکند چند شوهری در بهشت ایرادی ندارد!!!!

بطور کلی
در نگرش حکمت متعالیه
و تفکر مرحوم ملاصدرا
فرد بهشتی در عالم بهشت همه بهشت و نعمت های بهشت خودش رو خودش خلق می کنه
یعنی نفس او در حد توان و قدرت می تونه زیبایی و لذت و محبوب خلق کنه
در نتیجه اگه کسی فردی رو دوست بداره
نفس خودش او رو خلق میکنه
و با هم هستن
ممکنه هزاران نفر یک همسر مشخص رو برای خود بخوان
و همه اون و برای همسری خود خلق کنن.

ملاali;736162 نوشت:
و اما منظورمون از جمله بعدی این بود که اگه بخواهیم به ظاهر اکتفا کنیم هیچ دلیل و توجیهی برای ترک سیب برای رسیدن به سیب نخواهد بود جز اینکه یه عده بخواهند اساسا سیب را از ما بگیرند و آن یه عده خدا نیست چون خداوند به ما عقل داده و فرموده در آیات تدبر کنیم

یک دلیل و توجیه هست و اون اطاعت امر الهی است . اطمینان به خداوند است. خداوند خلق کرده .مال خودشه . میگه دست نزن . همین .
وقتی دست نزدی در همین دنیا هم در حدی پاداش رو بهت میچشونم. فقط کافیه یه کم اعتماد کنیم به خدا .

یکی دیگه.;736203 نوشت:
بطور کلی
در نگرش حکمت متعالیه
و تفکر مرحوم ملاصدرا
فرد بهشتی در عالم بهشت همه بهشت و نعمت های بهشت خودش رو خودش خلق می کنه
یعنی نفس او در حد توان و قدرت می تونه زیبایی و لذت و محبوب خلق کنه
در نتیجه اگه کسی فردی رو دوست بداره
نفس خودش او رو خلق میکنه
و با هم هستن
ممکنه هزاران نفر یک همسر مشخص رو برای خود بخوان
و همه اون و برای همسری خود خلق کنن.

اولا نقد بسیاری بر معاد ملاصدرا وارد است اگر خواستید مقالشو براتون میزارم
ثانیا به خودی خود این سخن شما ایراد داره
مگه ممکنه یک نفر به هزاران نفر تعلق بگیره؟؟این هم ازون حرفاست که نه قابل تصور است و نه برای من نوعی مطلوب

یک انسان یکبار خلق شده و یک نفس بیشتر ندارد و اگر زن باشد یک شوهر نمیتواند داشته باشد

اونچه که صدرا گفته مربوط به حوری و خلق زنان جدید است نه تکثیر یک نفر!!!!

یکی دیگه.;736203 نوشت:
.خیلی از ما تا آخر عمر هم نه ساله میمونیم.

بله همینطوره و برزخ را هم برای همین گذاشته اند
پاک شدن از هرچه که رنگ دنیا دارد

ملاali;736162 نوشت:
یه سوال:
اگه خداوند بگوید اونچه که الآن میخواهی را در بهشت نمیدهم اما یه چیزی میدم که سنخیتی با حوائج دنیایی ندارد اما واقعا راضی و خشنود میشوی و این رضایت جایی برای حاجت دیگر نمیگذارد .. جواب شما چیست؟ آیا بندگی خدا را میکنید یا خیر
صادقانه بگید

پاسخ این سوال ما را ندادید

موضوع قفل شده است