پیامبری که به فرشته وحی شک کرد!

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
پیامبری که به فرشته وحی شک کرد!

[h=2]چرا حضرت زکریا(ع) از خدا آیت و نشانه درخواست کرد؟ آیا او نسبت به پیام آورنده وحی تردید داشت؟[/h]

یکی از آیات سوال‌برانگیز قرآن که دیدگاه‌های متعددی را در میان مفسران برانگیخته است، کریمه چهل و یکم سوره مبارکه آل عمران است که از قول حضرت زکریای نبی به خداوند می‌فرماید: «... رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَةً قالَ آیَتُک أَلَّا تُکلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ إِلَّا رَمْزاً...» [گفت: پروردگارا، برای من نشانه‌ای قرار ده. گفت: نشانه تو این است که سه روز با مردم جز به اشاره سخن نمی‌توانی گفت]
داستان از این قرار است که وقتی حنّه همسر عمران برای ادای نذر خود، دخترش، مریم (س)، را به معبد سپرد، میان بزرگان بنی‌اسرائیل بر سر کفالت او اختلاف افتاد. ناگزیر به قرعه‌کشی روی آوردند و قرعه به نام زکریای نبی افتاد که از قضا شوهر خاله مریم (س) نیز بود. روزها و شب‌ها از پی هم می‌گذشتند و مریم بر اثر کمال تقرب به درگاه خداوند، به مقامات و کراماتی نائل گردید چندان‌که وقتی حضرت زکریا (ع) برای سرکشی به او وارد معبد شد در کمال شگفتی، غذاهای مخصوصی را کنار محرابش مشاهده کرد. روزی از او پرسید: «یا مَرْیمُ أَنَّی لَک هذا.. (37/آل عمران) [ای مریم! این غذاها (و میوه‌های غیر فصل) را از کجا آوردی؟]. مریم (س ) در جواب گفت: «هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یرْزُقُ مَنْ یشاءُ بِغَیرِ حِسابٍ» (آل عمران/37)]این از طرف خدا است، و او است که هر کس را بخواهد، بی‌حساب روزی می‌دهد.]
زکریا که بنا بر نقلی نود و بنا بر قولی دیگر صد و بیست سال از عمرش می‌گذشت هنوز دیده‌اش به جمال فرزندی دلبند، دیده‌ور نشده بود. شاید با خود اندیشید که وقتی خداوند می‌تواند میوه‌های غیر فصل را حاضر کند حتماً می‌تواند مرا نیز در سنین کهن‌سالی صاحب فرزند گرداند. بدین‌سان، به زاری و از روی تواضع، خدایش را خواند تا اینکه سرانجام، تیر دعایش به هدف اجابت رسید.

علامه طباطبایی (ره) در ذیل تفسیر سوره آل عمران، دیدگاه نخست را برگزیده اما در ذیل آیات سوره مریم (س)، گویی از نظریه نخست خود عدول کرده و دیدگاه دیگری را به میان می‌آورد که تازگی داشته و متفاوت از این دو قول گفته‌شده است.
بنا بر گزارش قرآن، روزی زکریا هنگامی‌که در محراب دعا، تمام‌قد به عبادت ایستاده بود، ندایی دریافت کرد که: «(ای زکریا!) خدا تو را به یحیی بشارت می‌دهد؛ (کسی) که کلمه خدا [مسیح] را تصدیق می‌کند؛ و رهبر خواهد بود؛ و از هوس‌های سرکش برکنار، و پیامبری از صالحان است.» (آل عمران/39).
زکریا از این پیغام در شگفت شد و اینجا بود که از خداوند علامت و نشانه‌ای را مطالبه کرد: (زکریا) عرض کرد: «پروردگارا! نشانه‌ای برای من قرار ده!» (آل عمران/41).
از زمان نزول قرآن تا امروز، این آیه از قرآن معرکه آراء اهل تفسیر بوده است.
در این خصوص دو دیدگاه عمده وجود دارد:
یک. عده‌ای بر این باورند که علت این درخواست از سوی حضرت زکریا (ع) این بود که گویا وی در پیام‌آور وحی تردید داشت که آیا این ندادهنده، شیطان است یا جبرئیل؟! از این رو، برای تشخیص این امر، از خداوند آیت و نشانه طلب کرد! از پیشینیان، مفسرانی همچون عیاشی در تفسیر العیاشی (ج 1، ص 137)، علی بن ابراهیم قمی در التفسیر (ج 1، ص 102)، بحرانی در البرهان (ج 1، ص 618)، قمی در کنز الدقایق (ج 3، ص 90) و از متأخران علامه طباطبایی (ره) در تفسیر قویم المیزان (ج 3، ص 179) این دیدگاه را پذیرفته‌اند.
دو. در مقابل عده‌ای دیگر برآنند که علت این درخواست این بود که زکریا می‌خواست از زمان تحقق این بشارت یعنی زمان حمل همسرش، ایشاع، اطلاع حاصل کند تا آئین شکرگزاری را به جای آورد. از قدما ،‌بیشتر مفسران از جمله طبرسی در دو تفسیر خود، مجمع‌البیان (ج 2، ص 745)، و نیز جامع الجوامع (ج 1، ص 137) و همین‌طور اکثر متأخران از جمله فیض کاشانی در تفسیر الصافی (ج 1، ص 335) بدین قول ملتزم شده‌اند.
این داستان علاوه بر سوره آل عمران در سوره مریم نیز تکرار شده است و چنانکه گذشت علامه طباطبایی در ذیل تفسیر آل عمران، دیدگاه نخست را برگزیده اما در ذیل آیات سوره مریم، گویی از نظریه نخست خود عدول کرده و دیدگاه دیگری را به میان می‌آورد که تازگی داشته و متفاوت از این دو قول گفته‌شده است.
وی می‌گوید: «در آیه مورد بحث، حضرت زکریا (ع) از خدای تعالی درخواست علامتی کرده، چون کلمه" آیه" به معنای علامتی است که بر چیزی دلالت کند، و در اینکه آیا منظورش این بوده که بفهمد ندای" یا زَکرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُک بِغُلامٍ ..." از ناحیه خدای تعالی بوده و یا اینکه از ناحیه شیطان بوده، خلاصه صدایی که شنیده صدای فرشته بوده یا شیطان و یا منظور این بوده که هر وقت همسرش حامله شد او از سخن گفتن عاجز شود، بین مفسرین اختلاف است. وجه دوم تا حدی از سیاق آیات و جریان داستان بعید به نظر می‌رسد، و لیکن علت اینکه مفسرین جرئت نکرده‌اند وجه اول را اختیار کنند، یعنی بگویند منظورش از آن درخواست این بوده که بفهمد خطاب نامبرده از ناحیه خدا بوده یا از ناحیه شیطان، این بوده که فکر کرده‌اندشان انبیا عالی‌تر از آن است که شیطان در صدد گمراه کردنشان برآید و آن حضرات به خاطر عصمتی که دارند صدای فرشته را از صدا و وسوسه شیطان تشخیص می‌دهند و ممکن نیست شیطان با فهم آنان بازی کند، و در نتیجه طریق فهم بر آنان مشتبه گردد. (ترجمه تفسیر المیزان، ج 3، ص: 281).
[h=2]نقطه قوت دیدگاه علامه[/h] ایشان سخن نگفتن حضرت زکریا (ع) را امری غیراختیاری می‌داند که وی به اعجاز الهی قادر به تکلم نبوده است. این سخن، با آیت بودن سکوت حضرت زکریا (ع)، سازگار است. با این حال، ممکن است کسی به این دیدگاه علامه خرده بگیرد که اولاً: اثبات غیر اختیاری بودن عدم تکلم برای دیگران ممکن نیست چون امری "شخص‌وابسته" است و برای دیگران مستقیماً قابل تجربه حسی نیست.
دوما: ولو دیگران دارند مشاهده می‌کنند که شخص نمی‌تواند سخن بگوید اما آن را حمل بر غیرعادی بودنش نمی‌کنند چون می‌توانند تصور کنند کسی در اثر عروض یک بیماری خاص، موقتاً قادر به تکلم نباشد.
[h=3]پاسخ اشکال نخست[/h] در مقام پاسخ به اشکال نخست می‌توان گفت اگر حضرت زکریا، آیت را برای اقناع و ایمان آوردن دیگران طلب می‌کرد، این اشکال جا داشت اما او برای شخص خودش، طلب آیت می‌کند.
[h=3]پاسخ اشکال دوم[/h] همین‌طور در مقام دفع اشکال دوم باید گفت: برای دیگران این مسئله، غیرعادی نیست اما برای خود شخص، چرا هست. وقتی کسی می‌بیند که با وجود قدرت بر تکلم، به طور غیر اختیاری هیچ سخنی غیر از ذکر خدا و تسبیح او، از زبانش جاری نمی‌شود، آنگاه پی به حقانیت این نشانه خواهد برد.
[h=2]نقطه ضعف دیدگاه علامه[/h] به نظر چنین می‌آید که دیدگاه علامه با مبانی خود ایشان سازگار نیست. علامه در جای‌جای تفسیر المیزان بر این نکته پای می‌فشرد که وحی از لحظه صدور تا ابلاغ به مردم، توسط نگاهبانانی حفاظت می‌شود. بنابراین، انبیاء در مقام تلقی، دریافت، تبلیغ احکام الهی و همین‌طور در مقام عمل به تکالیف دینی معصوم بوده و شیطان در این دو ساحت، هیچ‌گونه تصرف و دست‌درازی به ایشان نمی‌تواند داشته باشد. چرا که در غیر این صورت، سلب اعتماد می‌شود از مردم. با این حال، ایشان، در ماجرای بشارت الهی به حضرت زکریا که پدیده‌ای مرتبط با وحی است، بر خلاف مبانی خویش سخن می‌گوید و معتقد است که حضرت زکریا در پیام‌آور وحی شک و تردید داشته است!
[h=3]توجه علامه به این اشکال[/h] علامه گویی متوجه این اشکال بوده است از این رو برای دفع آن، چنین می‌گوید:
این گفتار هر چند حق است، و لیکن باید دانست که اگر انبیا (ع) حق و باطل را تشخیص می‌دهند و شناختی دارند، شناختشان از ناحیه خدا است نه از ناحیه خودشان، و به استقلال ذاتشان، و وقتی این‌طور شد چرا جایز نباشد که زکریا همین شناخت را از خدا بخواهد، و بخواهد که نشانه‌ای برایش قرار دهد و چه محذوری در آن هست، بله اگر دعایش مستجاب نشده بود و خدا نشانه‌ای برای استجابت دعایش قرار نداده بود اشکال بالا بجا و وارد بود.
علاوه بر اینکه خصوصیت خود آیت و نشانه- که سخن نگفتن در مدت سه روز باشد- موید و بلکه دلیل بر همین وجه است، برای اینکه هر چند برای شیطان امکان این معنا هست که در جسم انبیا تصرف نموده، و یا عمل آنان را از رسیدن به نتیجه که همان ترویج دین است بازبدارد، و نگذارد مردم به ایشان روی آورند، و در نتیجه نیروی دشمنان دین ضعیف گردد. (ترجمه تفسیر المیزان، ج 3، ص: 281).
[h=3]نقدی دیگر بر پاسخ علامه[/h] این پاسخ نیز پذیرفته نیست زیرا در این صورت باید برای هر مرحله‌ای که وحی نازل می‌شود، آیتی درخواست شود. بنابراین، جای این اشکال هست که گفته شود چرا حضرت زکریا (ع) در این دستورالعمل که چنین و چنان کن، شک نکرد؟! پس باید بگوییم: هر چند بینش قوی پیامبران در تشخیص پیام وحیانی از پیام شیطانی، امری ذاتی نیست اما موهبت و عطیتی الهی است که لازمه مقام نبوت است.
جز علامه صاحب تفسیر اطیب البیان نیز دیدگاه دیگری مطرح کرده است: وی می‌گوید:
« تحقیق کلام این است که مراد از آیت، مطالبه دستورالعملی است که در مقابل این موهبت عظمی چه عملی است شایسته که من باید بجا بیاورم و وظیفه من چیست؟ » (اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص: 192)
دیدگاه یادشده نیز خالی از اشکال نیست. چون تفسیر آیه به دستورالعمل، کاربرد واژه در معنای غیرمعهود کلمه است. زیرا آیه در فرهنگ قرآن عمدتاً به معنای امری خارق‌العاده اطلاق می‌شود به‌گونه‌ای که برای انسان یقین حاصل شود که این امر، منشأ و علتی ماورایی دارد.
[h=2]دیدگاه برگزیده[/h] دیدگاه چهارمی نیز مطرح است که پشتوانه عقلی و نقلی بیشتری دارد و آن اینکه حضرت زکریا (ع) برای اینکه بر مراتب ایمانش بیفزاید و به مرحله‌ای بالاتر از ایمان که اطمینان است، واصل شود، از خداوند، آیت، طلبیده است. و این درخواست هیچ استعبادی ندارد چون حضرت ابراهیم خلیل (ع) نیز که پدر ادیان توحیدی است، نظیر چنین درخواستی را از خداوند مطالبه نموده است (رب ارنی کیف تحیی الموتی) تا بر مراتب یقینش افزوده گردد. (لیطمئن قلبی).
هیمن دیدگاه را علامه (ره) در ذیل تفسیر سوره مریم (س) بیان نموده است. گویا متفطّن ایراد دیدگاه قبلی خود گردیده و لذا از نظریه پیشین خود عدول کرده است. در آنجا دلیل درخواست حضرت زکریا(ع) را نیل به مقام اطمینان می‌داند. درست مانند جریان حضرت ابراهیم (ع).
پس از ایشان برخی از معاصرین مانند قرشی در تفسیر احسن الحدیث (تفسیر احسن الحدیث، ج 2،ص71 ) و جوادی آملی در تفسیر تسنیم نیز همین قول را پذیرفته‌اند.