جمع بندی آیا فقط مؤمن حرف حق را می شنود؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا فقط مؤمن حرف حق را می شنود؟

با سلام.

آیا با توجه به آیه 81 سورۀ نمل، فقط مؤمن حرف حق را می شنود؟

برچسب: 

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد هدی

با سلام و عرض ادب

חסר משמעות;726152 نوشت:
آیا با توجه به آیه 81 سورۀ نمل، فقط مؤمن حرف حق را می شنود؟

در آيه 81 سوره مباركه نمل آمده است :
وَمَا أَنتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَن ضَلَالَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ
و (نيز) نمي‏تواني نابينايان را از گمراهيشان هدايت كني، تو تنها سخنت را به گوش كساني مي‏رساني كه ايمان به آيات ما مي‏ آورند و در برابر حق تسليمند.

مراد از" شنيدن " هدايت است (1)
همچنين منظور از ايمان و تسليم اين نيست كه حقايق دين را قبلا پذيرفته باشند تا تحصيل حاصل شود، بلكه هدف اين است كهانسان تا روح حق طلبى و خضوع در برابر فرمان خدا، نداشته باشد هرگز گوش به سخنان پيامبران نخواهد داد.(2)
در ابتداي بعثت ، بسياري از مردم، بت پرست بودند يعني حتي اهل اديان توحيدي - يهودي ، مسيحي يا حنيف)نبودند اما پس از شنيدن آيات حق و دعوت پيامبر اكرم -صلي الله عليه و آله و سلم - دعوت ايشان را پذيرفتند ، پس قطعا مومن نبودند اما آنچه سبب پذيرش حق در اين افراد شد ، روح حق طلبي و خضوع در برابر حق بود . لذا بنظر مي رسد مراد اين است كه تو تنها مي تواني كساني را هدايت كني كه روح حق طلبي و خضوع در برابر سخن حق را دارند .


(1)- ر. ك: الميزان ذيل ايه 81 سوره مباركه نمل
(2)- ر.ك: تفسير نمونه ، ذيل آيه 81 سوره مباركه نمل

هدی;728798 نوشت:

مراد از" شنيدن " هدايت است (1)

با سلام. بر چه اساسی، در اینجا مراد از شنیدن، هدایت است؟

سلام

חסר משמעות;730289 نوشت:
با سلام. بر چه اساسی، در اینجا مراد از شنیدن، هدایت است؟

اگر هدايت نيست پس چيست ؟
شما احتمالاتش را بيان كنيد .
واقعا كه كر نبودند اتفاقا آيات قرآن را مي شنيدند و چون آنرا با منافع دنيوي خودشان در تعارض مي ديدند آنرا نمي پذيرفتند .
كر نبوند ، صدا را مي شنيدند اينكه آيات الهي را رد مي كردند يعني اينكه هدايت را نمي پذيرفتند ديگر.در غير اينصورت معناي نمي تواني بشنواني با توجه به شنوايي فيزيكي آنان ، معنايش چه مي تواند باشد ؟

سلام

חסר משמעות;730289 نوشت:
بر چه اساسی، در اینجا مراد از شنیدن، هدایت است؟

شنیدن ، معنای لغوی اش "شنیدن" است. اما می تواند در معانی اصطلاحی دیگری هم بکار رود.

اتفاقا در فارسی هم خودمان کلمه شنیدن را به معانی دیگری غیر از معنای لغوی اش به کار می بریم.

مثلا:
1) یک نصیحتی به تو میکنم ؛ نصیحتم را بشنو. ( در اینجا بشنو ، نه یعنی شنیدن. زیرا وقتی کسی حرفی بزند ، طبیعتا طرف مقابل می شنود. در اینجا شنیدن یعنی: یعنی گوش کردن و عمل کردن).

2) به او گفتم ، اما حرفم را نشنید. ( یعنی گوش نکرد. یعنی عمل نکرد).

در مثالهای فوق ، شنیدن به معنای پذیرفتن و عمل کردن ( و نتیجتاً بهرهمند شدن از فواید آن کلام ) است که می توان از آن با "هدایت" هم نام برد.

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم و رحمة الله

از نظر قرآن حکیم، شنیدن و دیدن در هر دو معنای شنیدن و دیدن فیزیکی و شنیدن و دیدن همراه با "فهم" و "پذیرش حقیقت" استفاده شده است.

در معنای اول، نوع آیاتی که اشاره به خلقت جسمانی انسان دارد و در آن اشاراتی به سمیع شدن و بصیر شدن انسان شده است، در این معنا ظهور و بروز دارد مثل فجعلناه سمیعاً بصیراً.

اما استفاده قرآن از معنای شنیدن و دیدن در معنای شنیدن و دیدن همراه با "فهم" و "پذیرش حقیقت" بسیار زیاد و ظاهر است.

خداوند متعال در مورد جهنمیان می فرماید که قلب داشتند اما به فهم آن توجه نمی کردند؛ چشم داشتند اما نظر عاقلانه نمی کردند و گوش داشتند اما با آن نمی شنیدند:

نقل قول:
لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا



و نیز می فرماید که:

نقل قول:
أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ



قست اول آیه شریفه، مشابه تذکر آیه قبل است؛ اما بخش دوم آیه درصدد بیان مطلبی عمومی است که:

نقل قول:
فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ



یعنی نابینایی فعل قلب است و نه این چشمان ظاهری؛ چه بسا کسانی "لهم اعین" باشند، اما "لایبصرون بها"؛ یعنی حقیقتی که برایش روشن می شود را نمی بیند؛ با فعل اختیاری خودش نمی بیند؛ نه اینکه مکانیزم بینایی او و اعصاب او به مشکل خورده باشد.

و از همین منظر است که خداوند حکیم در قرآن حکیم می فرماید که:

نقل قول:
وَإِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَىٰ لَا يَسْمَعُوا وَتَرَاهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ



یعنی وقتی آنها را به هدایت دعوت می کنی، نمی شنوند و تو را می بینند درحالیکه گویی نمی بینند (یعنی دیدن همراه با فهم و شنیدن همراه با قلب حق پذیر ندارند)

و در همین معناست این فرمایش خداوند متعال که:

نقل قول:
أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ



که آیا گمان می کنی که اکثر آنها سخن تو را همراه با فهم می شنوند و به حکم عقل خود گردن می نهند؟

و آنها که سخن حق را از روی استکبار قلبی نمی پذیرند همانند کسی هستند که اصلاً نشنیده است (در حالیکه به صورت فیزیکی "صدا" را شنیده اند اما به آن توجه عاقلانه و قلبی ندارند):

نقل قول:
وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِ آيَاتُنَا وَلَّىٰ مُسْتَكْبِرًا كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْهَا كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ

که قرآن می فرماید کان لم یسمعها؛ یعنی گویی که اصلاً نشنیده است و یا کان فی اذنیه وقرا و یا گویی در گوش او مانعی است برای رسیدن صدا به او.

حالا اگر کسی قلباً بنای نپذیرفتن حقیقت داشته باشد، این گوش و چشم ظاهری به کارش نمی آید و آن کسی که به تعبیر قرآن قلب خود را کور نگه داشته است (و لکن تعمی القلوب التی فی الصدور)، هدایت نمودن و روشن نمودن امر از سوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای او سودی ندارد که لهم قلوب لایفقهون بها و لهم اعین لایبصرون بها و لهم آذان لایسمعون بها و این دسته آیات از این منظر هستند:

نقل قول:
إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ



"اذا ولوا مدبرین" یعنی وقتی بنای او بر پشت کردن به حقیقت باشد، همانند "صم" (ناشنوا) است که تو نمی توانی او را شنوا سازی چون اختیاراً قلب خود را بسته است.

و چنین است این آیه شریفه که:

نقل قول:
أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَمَنْ كَانَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ



و آیه مورد سوال اصلی این تاپیک در این فضا است که:
نقل قول:
وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ



یعنی تو نمی توانی "عمی" را هدایت کنی چون لهم اعین لایبصرون بها؛ یعنی کسی است که تسلیم حقیقت نمی شود؛ هدایت تو و شنوا نمودن تو مخصوص کسانی است که اهل تسلیم شدن و اهل ایمان آوردن هستند؛ اهل ایمان آوردن یعنی کسانی که وقتی حقیقت برایشان روشن می شود می پذیرند.

و در این "سمع"، حرف قرآن حکیم تمام نشده است...

[="Arial"][="Black"]یه سوال داشتم........ایمان می آوریم به حق یا حق شنیده میشه با ایمان؟ ب زبان دیگر کدام مقدم هستن ؟ دور نیست آیا؟اول باید ایمان داشته باشیم تا حق رو بشنویم وبپذیریم یا حقی رو بشنویم و بررسی کنیم و بعد بهش ایمان بیاریم؟[/]

اول شنیدن است و بعد ایمان آوردن؛
و ایمان آوردن نتیجه شنیدن است.

قرآن در سوره ملک علت جهنمی شدن جهنمیان را از زبان خودشان چنین می فرماید:

نقل قول:
لو کنا نسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر: اگر می شنیدیم یا به حکم عقل گردن می نهادیم، اهل سعیر نبودیم

بعبارت دیگر، اگر کسی اهل شنیدن باشد، مومن هم خواهد بود.

نقل قول:
وَإِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَىٰ لَا يَسْمَعُوا (اگر آنها را به سوی هدایت بخوانی، نمی شنوند)

اگر کسی اهل شنیدن باشد، وقتی آیه ای به او عرضه می شود، یومن (ایمان می آورد) و تسلیم می شود (فهم مسلمون)

در واقع ایمان نتیجه شنیدن همراه فهم است و اگر کسی قصد داشته باشد که فقط به صورت فیزیکی بشنود و اهل فهم نباشد، ما انت بهاد العمی عن ضلالتهم.

با سلام

arahbar6718;730624 نوشت:
.ایمان می آوریم به حق یا حق شنیده میشه با ایمان؟ ب زبان دیگر کدام مقدم هستن ؟ دور نیست آیا؟اول باید ایمان داشته باشیم تا حق رو بشنویم وبپذیریم یا حقی رو بشنویم و بررسی کنیم و بعد بهش ایمان بیاریم؟

شنيدن ، مقدمه ي ايمان آوردن است ، زيرا تا كسي سخني را نشنود نمي تواند نسبت به آن قضاوتي داشته باشد .

در آيه 129 سوره مباركه بقره هم تعليم ، مقدم بر تزكيه ذكر شده است يعني تعليم و شنيدن و شنواندن آيات ، مقدمه براي ايمان آوردن مردم و سپس تزكيه آنان است :
...يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ...
...تا آيات تو را بر آنان بخواند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد و پاكيزه ‏شان كند...
تلاوت منظم و پى در پى مقدمه اى است براى بيدارى و ايجاد آمادگى ، براى تعليم و تربيت.(1)
اما همين تلاوت و مقدمه ، كساني را هدايت مي كند كه روح حق طلبي را در خود نكشته باشند .
مثال كاملا قابل درك اين موضوع ، وضعيت اعراب جاهلي بت پرست و عكس العمل آنان در برابر تلاوت آيات الهي بود . بسياري از مردم شبه جزيره عربستان ، در آغاز بعثت ، بت پرست بودند اما پس از شنيدن آيات الهي ، برخي ايمان آوردند و برخي نياوردند ، اين مساله مختص به فقرا و پابرهنگان يا ضعفا نبود بلكه شما در ميان ايمان آورندگان به پيامبر (صلي الله عليه و آله ) افراد متمول ، جنگجو ، فقير، برده ، رباخوار(درعهدجاهليت) ، مسيحي ، حنيف و از هر قشري را مي يابيد اما در مقابل ، عده اي -حتي از نزديكترين خويشاوندان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله) به آن حضرت ايمان نياوردند . اين روح حق طلبي بود كه در برخي زنده و در برخي به خاك سپرده شده بود و لذا از ميان همان بت پرستان برخي مومن شدند و برخي بر آن حضرت شمشير كشيدند و تا پايان عمر ايمان نياوردند .

(1)- ر.ك: تفسير نمونه ، ذيل آيه 129 سوره مباركه بقره

هدی;730476 نوشت:
سلام

اگر هدايت نيست پس چيست ؟
شما احتمالاتش را بيان كنيد .
واقعا كه كر نبودند اتفاقا آيات قرآن را مي شنيدند و چون آنرا با منافع دنيوي خودشان در تعارض مي ديدند آنرا نمي پذيرفتند .
كر نبوند ، صدا را مي شنيدند اينكه آيات الهي را رد مي كردند يعني اينكه هدايت را نمي پذيرفتند ديگر.در غير اينصورت معناي نمي تواني بشنواني با توجه به شنوايي فيزيكي آنان ، معنايش چه مي تواند باشد ؟

با سلام. اینکه واقعاً کر نبودند که بله، ولی آیا به نظر شما اگر ما نتوانیم احتمالات دیگری پیدا کنیم، شنیدن به معنای هدایت خواهد بود؟ آیا نباید دلیل اطمینان بخشی ارائه شود؟

חסר משמעות;731140 نوشت:
با سلام. اینکه واقعاً کر نبودند که بله، ولی آیا به نظر شما اگر ما نتوانیم احتمالات دیگری پیدا کنیم، شنیدن به معنای هدایت خواهد بود؟ آیا نباید دلیل اطمینان بخشی ارائه شود؟

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ قُلْ أُوحِی إِلَی أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا«1»
بگو به من وحی شده است که تنی چند از جنیان گوش فرا داشتند و گفتند راستی ما قرآنی شگفت‏آور شنیدیم

یهْدِی إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا«2»
[که] به راه راست هدایت می‏کند پس به آن ایمان آوردیم و هرگز کسی را شریک پروردگارمان قرار نخواهیم داد

سلام

در این ایات جنیان فقط میشنوند هدایت میشوند و ایمان میاورند پس شنیدن و منصف بودن میتواند موجب ایمان شود .

پرسش: آیا با توجه به آیه 81 سورۀ نمل، فقط مؤمن حرف حق را می شنود؟
پاسخ: در آيه 81 سوره مباركه نمل آمده است :
وَمَا أَنتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَن ضَلَالَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ
و (نيز) نمي‏تواني نابينايان را از گمراهيشان هدايت كني، تو تنها سخنت را به گوش كساني مي‏رساني كه ايمان به آيات ما مي‏ آورند و در برابر حق تسليمند.
مراد از" شنيدن " هدايت است (1)
همچنين منظور از ايمان و تسليم اين نيست كه حقايق دين را قبلا پذيرفته باشند تا تحصيل حاصل شود، بلكه هدف اين است كهانسان تا روح حق طلبى و خضوع در برابر فرمان خدا، نداشته باشد هرگز گوش به سخنان پيامبران نخواهد داد.(2)
در ابتداي بعثت ، بسياري از مردم، بت پرست بودند يعني حتي اهل اديان توحيدي - يهودي ، مسيحي يا حنيف)نبودند اما پس از شنيدن آيات حق و دعوت پيامبر اكرم -صلي الله عليه و آله و سلم - دعوت ايشان را پذيرفتند ، پس قطعا مومن نبودند اما آنچه سبب پذيرش حق در اين افراد شد، روح حق طلبي و خضوع در برابر حق بود . لذا بنظر مي رسد مراد اين است كه تو تنها مي تواني كساني را هدايت كني كه روح حق طلبي وخضوع در برابر سخن حق را دارند .
شنيدن حق، مقدمه ايمان
شنيدن ، مقدمه ي ايمان آوردن است ، زيرا تا كسي سخني را نشنود نمي تواند نسبت به آن قضاوتي داشته باشد .
در آيه 129 سوره مباركه بقره هم تعليم ، مقدم بر تزكيه ذكر شده است يعني تعليم و شنيدن و شنواندن آيات ، مقدمه براي ايمان آوردن مردم و سپس تزكيه آنان است :
...يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ...
...تا آيات تو را بر آنان بخواند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد و پاكيزه ‏شان كند...
تلاوت منظم و پى در پى مقدمه اى است براى بيدارى و ايجاد آمادگى ، براى تعليم و تربيت.(3)
اما همين تلاوت و مقدمه ، كساني را هدايت مي كند كه روح حق طلبي را در خود نكشته باشند .
مثال كاملا قابل درك اين موضوع ، وضعيت اعراب جاهلي بت پرست و عكس العمل آنان در برابر تلاوت آيات الهي بود . بسياري از مردم شبه جزيره عربستان ، در آغاز بعثت ، بت پرست بودند اما پس از شنيدن آيات الهي ، برخي ايمان آوردند و برخي نياوردند ، اين مساله مختص به فقرا و پابرهنگان يا ضعفا نبود بلكه شما در ميان ايمان آورندگان به پيامبر (صلي الله عليه و آله ) افراد متمول ، جنگجو ، فقير، برده ، رباخوار(درعهدجاهليت) ، مسيحي ، حنيف و از هر قشري را مي يابيد اما در مقابل ، عده اي -حتي از نزديكترين خويشاوندان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله) به آن حضرت ايمان نياوردند . اين روح حق طلبي بود كه در برخي زنده و در برخي به خاك سپرده شده بود و لذا از ميان همان بت پرستان برخي مومن شدند و برخي بر آن حضرت شمشير كشيدند و تا پايان عمر ايمان نياوردند .

1-ر. ك: الميزان ذيل ايه 81 سوره مباركه نمل
2-ر.ك: تفسير نمونه ، ذيل آيه 81 سوره مباركه نمل 3- ر.ك: تفسير نمونه ، ذيل آيه 129 سوره مباركه بقره

كليد واژه ها :آيه 81 نمل، حق طلبي، شنيدن حق ، هدايت

موضوع قفل شده است