حد و مرز احترام به والدین و بزرگترها

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حد و مرز احترام به والدین و بزرگترها

با سلام

تکلیف فرزندان و کوچکترها در مقابل درخواستهای بیجا و غیر منطقی والدین و یا بزرگترها چیست ؟

تکلیف کسی که والدینش درخواستهای عجیب غریب و غیر منطقی میکنند چیست ؟

متاسفانه اگر هم نه بگیم اونها رنجیده خاطر میشن ..

من شخصی رو میشناسم که مادر پدر عجیبی غریبی داره ، مثلا پدر ایشون علنا به دامادش گفته که دختر منو بزن هر وقت ازت پول خواست و بهش پول نده !!! یا مادرش بهش گفته که وایستا نرو خونه تون تا پدرت بیاد و بزنتت و خودشو تخلیه کنه و بعد برو خونه!! این دوست من امروز با چشمای پف کرده و گریون اومده بود سرکار ، اصلا این آخرش کار میده دست خودش از دست خانوادش..مادرپدرش حرمت این بیچاره رو حتی جلوی شوهرش میشکنن... باز خداروشکر همسرش متوجه هست و طرف زنشو میگیره همیشه ...

ولی واقعا باید چه کرد با مادر پدر این چنین ؟ آیا نباید قطع ارتباط کرد و ادبشون کرد ؟ آیا نباید جلوشون ایستاد ؟ به چه قیمتی و تا کی باید زیر بار فشار اونا این دوست من روزبروز افسرده تر و لاغرتر و ناامید تر بشه ؟ خیلی مسایل زیادی پیش اومده بینشون اما اینها شمه ایش بود.

عاق فرزند هم وجود داره تا جاییکه میدونم...

تکلیف چیست ؟

با تشکر

برچسب: 

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد راهنما

مشک;724952 نوشت:
با سلام

تکلیف فرزندان و کوچکترها در مقابل درخواستهای بیجا و غیر منطقی والدین و یا بزرگترها چیست ؟

تکلیف کسی که والدینش درخواستهای عجیب غریب و غیر منطقی میکنند چیست ؟

متاسفانه اگر هم نه بگیم اونها رنجیده خاطر میشن ..

من شخصی رو میشناسم که مادر پدر عجیبی غریبی داره ، مثلا پدر ایشون علنا به دامادش گفته که دختر منو بزن هر وقت ازت پول خواست و بهش پول نده !!! یا مادرش بهش گفته که وایستا نرو خونه تون تا پدرت بیاد و بزنتت و خودشو تخلیه کنه و بعد برو خونه!! این دوست من امروز با چشمای پف کرده و گریون اومده بود سرکار ، اصلا این آخرش کار میده دست خودش از دست خانوادش..مادرپدرش حرمت این بیچاره رو حتی جلوی شوهرش میشکنن... باز خداروشکر همسرش متوجه هست و طرف زنشو میگیره همیشه ...

ولی واقعا باید چه کرد با مادر پدر این چنین ؟ آیا نباید قطع ارتباط کرد و ادبشون کرد ؟ آیا نباید جلوشون ایستاد ؟ به چه قیمتی و تا کی باید زیر بار فشار اونا این دوست من روزبروز افسرده تر و لاغرتر و ناامید تر بشه ؟ خیلی مسایل زیادی پیش اومده بینشون اما اینها شمه ایش بود.

عاق فرزند هم وجود داره تا جاییکه میدونم...

تکلیف چیست ؟

با تشکر

با عرض سلام و ادب خدمت شما و تمامی اسک دینی های عزیز
از اینکه دوست شما با این مسئله مواجه است بسیار متاسفم امیدوارم نکاتی که خدمتتون عرض میکنم راهگشا باشد.

  1. فرهنگ و سلایق انسانها با توجه به مکان زندگی همچنین زمان زندگی و سن و علم و... آنها با هم فرق می کند و این امر ،طبیعی می باشد.لذا سفارش شده است که ما فرزندان خود را برای زمان آینده تربیت نماییم. پس اینکه والدین و فرزندان دارای اختلاف سلایق باشند امری است طبیعی.
  2. این که هریک از پدر و مادر و فرزندان در مقابل هم وظایفی دارند مشخص و روشن است و مورد تاکید اسلام می باشد.و همچنین روشن است که هریک از والدین و فرزندان می توانند توسط دیگری عاق شوند.
  3. اما ما باید نکاتی را عرض کنیم که به سبب عمل به آنها زندگی این خانم بهبود پیدا کند و زمینه عاق را ازبین ببریم که عبارتند از:
  4. دقت داشته باشید هرگز و به هیچ عنوان حق ندارید والدین خود را بیازارید و یا آنها را دل شکسته کنید.لذا همواره باید در مسیر مهر و محبت و عشق ورزی به آنها قدم بردارید.
  5. شما میتوانید از طرق مختلف در صورت توان و با در نظر گرفتن شرایط در باب اصلاح آنها قدم بردارید که عبارتند از: اگر سواد دارند به صروت غیر مستقیم کتاب یا نوشته ای را در باب حقوق فرزندان و نحوه رفتار صحیح و...در محل دید آنها قرار دهید و یا در منبرها و مساجد و یا حتی تلویزیون و...که در این مورد گفتگو می شود سعی کنید توجه آنها را باز هم به صورت غیر مستقیم به آن صحبت جلب نمایید.
  6. با آنها در صورتی که ناراحت نمی شوند صحبت نمایید و خواسته های خود را با آنها در میان گذارید.
  7. از شخص مناسبی که روی آنها نفوذ دارد بخواهید که با آنها صحبت نماید البته در صورت وجود حساسیت به گونه ای نباشد که بدانند شما واسطه در صحبت بوده اید.
  8. شما ملزم به تبعیت از تمام آنچه پدر و مادر می گویند نیستید لذا باید عقل خود را نیز به کار ببرید برخی خواسته های والدین تنها به عنوان پیشنهاد مطرح می شوند و برخی جنبه امری دارند در آن مواردی هم که جنبه امری دارند شما می توانید با آوردن بهانه های مناسب ضمن عمل نکردن به آنها، والدین خود را نیز ناراحت ننمایید.لذا لیستی از بهانه ها و یا مواردی که می تواند با آن خواسته ها را جهت داد آماده نمایید که در موارد لزوم از آنها بهره گیرید
  9. نکته مهم در این جا این است که به نظر می رسد شما نیز تجربه چندانی از زندگی ندارید و در بعضی از مواقع در تشخیص و انجام دادن رفتارهای صحیح دچار مشکل می شوید که در این صورت باید با مطالعه و گوش دادن به سخنرانی های مرتبط و... آگاهی و شناخت خود را در این زمینه بالا ببرید
  10. در نهایت توجه داشته باشید که اگر رفتاری سبب بروز مشکلی در زندگی شما می شود شما نباید ولو آنکه پدر و مادر درخواست نموده اند انجام دهید.
  11. همچنین در صورت لزوم شما میتوانید رفت و آمد را با پدر و مادر خود محدودتر نمایید تا مشکلات کمتری دامنگیر شما شود ولی هرگز به فکر قطع ارتباط نباشید که قطع رحم یکی از گناهان بسیار بزرگ می باشد.

در پناه قرآن و اهل بیت موفق باشید

یا علی

مشک;724952 نوشت:

من شخصی رو میشناسم که مادر پدر عجیبی غریبی داره ، مثلا پدر ایشون علنا به دامادش گفته که دختر منو بزن هر وقت ازت پول خواست و بهش پول نده !!! یا مادرش بهش گفته که وایستا نرو خونه تون تا پدرت بیاد و بزنتت و خودشو تخلیه کنه و بعد برو خونه!! این دوست من امروز با چشمای پف کرده و گریون اومده بود سرکار ، اصلا این آخرش کار میده دست خودش از دست خانوادش

نباید دیگه بره خونه پدرش و قطع رابطه باید بکنه.حتما مشکل روانی دارن خونوادش.مگه داریم همچین خونواده هایی!!!

متشکرم بابت راهنماییاتون.. مادر پدر ایشون تحصیل کرده و اجتماعی و اهل تحقیق هستن . تعجب میکنم که چرا در منزل فشار زیادی به فرزندانشون میارن. صددرصد مشکل روحی در بین هست.

صبر کردن به زبان ساده ست، در عمل نفس گیره..ولی خب من هم بهش همینو گفتم که صبر کن و محبت کن اما دلم براش میسوزه..از لحاظ روحی کاملا در هم شکسته ، درکش برای کسی که تو اون موقعیت نیست سخته.

بله همچین خانواده هایی هستن. پدر ایشون چند تا خونه دارن و از لحاظ مالی در شرایط خوبی هستن . مادرشون به ایشون چند تکه طلا هدیه دادن تو مراسم ، بعد مراسم سریع دویده بودن و تو گوشش گفته بودن که زود باش طلاها رو پس بده بابات اجاره کرده بود Sad .. میگفت هنوز لباس عروسیم رو در نیاورده بودم همچین حرفی بهم زدن و جهزیه هم به دخترشون ندادن حتی یک پوست تخمه!!!! شوهر ایشون به دلیل اینکه وضعیت رو میبینه و دلش میسوزه همه چیز رو تقبل کردن و این دختر حتی لباس تنش رو هم از خونه پدریش نیاورد یعنی نزاشتن که بیاره .

من نمیدونم واقعا جای همچین اشخاصی باید بود و بعد قضاوت کرد اما بسیار با محبته و خیلی ساده و خوش قلب .. اما نمیدونم چرا کارساز نیست . اونها هم قبول نمیکنن که کارشون اشتباهه ، پدر ایشون معتقدن که "ظلم بالسویه ، عدل است !!" به همچین اعتقادات عجیبی دارن !!

میدونید ، دختر نیاز به حمایت پدر داره نیاز به همفکری مادر داره ، بنظر میرسه نبودشون بهتر از بودنشونه. گاهی فکر میکنم خب من و دوستاش هی بهش میگیم صبر کن صبر کن ، نکنه که یک وقت بزنه به سیم آخر و این ارتباط اونو به جاهای خطرناک بکشونه چون بارها گفته که زیاد فکر خودکشی به سرش میزنه . اونوقت چی؟

ظرف تحمل انسان ها که یکی نیست...

سلام ...
بابا خب شما چرا همش دعوتش میکنین ب صبر ... راهکار بهش پیشنهاد بدین اون همون ک تا الان خودکشی نکرده خودش کلی صبره بعدشم بعضی اوقات آدم حرف میزنه ک خالی بشه نه اینکه همه بیان نصیحت اش کنن ...
یه مورد دیگه هم اینکه مگه نرفتن سر خونه زندگی شون؟ پس همش خونه مامان باباش چیکار میکنه؟خونشو دور کنه ازشون بعدشم هروقت تماس گرفتن بهونه بیاره ک نمیتونه بهشون سربزنه اینجوری هم قطع رابطه کرده هم حرمت شونو حفظ کرده حالا اگه ناراحتم شدن دیگه مشکل خودشونه ...
شما چرا اسلام رو اینجوری تعریف کردین کجای اسلام احترام ب پدر و مادر میشه ظلم ب فرزند در حدی ک بزن اش هیچی نگه ... بابا اینجوری ک باید حق داد ب این بنده خدا بره خودکشی کنه خب ... یه کم واقع بین باشین و بعد راهنماییش کنین چون اگه همش شما ک رفقاشین یک حرف رو بهش بزنین دیگه با شمام صحبت نمیکنه و اینجوری خیلی وضعیت روحیش بد میشه ... سعی کنین فکراتونو رو هم بذارین و یه راهکار عملی جلو پاش بذارین نه اینکه همش شعار بدین و حرفایی رو بزنین ک وقتی خودتونم بهش فکر میکنین عملی کردن اش رو نشده بدونین ...
یادتون باشه شما فعلا تنها پناهگاه اون واسه حرف زدنین یه کاری نکنین ک ازتون دور بشه ...
موفق باشین ...

جزیره مجنون;726898 نوشت:
سلام ...
بابا خب شما چرا همش دعوتش میکنین ب صبر ... راهکار بهش پیشنهاد بدین اون همون ک تا الان خودکشی نکرده خودش کلی صبره بعدشم بعضی اوقات آدم حرف میزنه ک خالی بشه نه اینکه همه بیان نصیحت اش کنن ...
یه مورد دیگه هم اینکه مگه نرفتن سر خونه زندگی شون؟ پس همش خونه مامان باباش چیکار میکنه؟خونشو دور کنه ازشون بعدشم هروقت تماس گرفتن بهونه بیاره ک نمیتونه بهشون سربزنه اینجوری هم قطع رابطه کرده هم حرمت شونو حفظ کرده حالا اگه ناراحتم شدن دیگه مشکل خودشونه ...
شما چرا اسلام رو اینجوری تعریف کردین کجای اسلام احترام ب پدر و مادر میشه ظلم ب فرزند در حدی ک بزن اش هیچی نگه ... بابا اینجوری ک باید حق داد ب این بنده خدا بره خودکشی کنه خب ... یه کم واقع بین باشین و بعد راهنماییش کنین چون اگه همش شما ک رفقاشین یک حرف رو بهش بزنین دیگه با شمام صحبت نمیکنه و اینجوری خیلی وضعیت روحیش بد میشه ... سعی کنین فکراتونو رو هم بذارین و یه راهکار عملی جلو پاش بذارین نه اینکه همش شعار بدین و حرفایی رو بزنین ک وقتی خودتونم بهش فکر میکنین عملی کردن اش رو نشده بدونین ...
یادتون باشه شما فعلا تنها پناهگاه اون واسه حرف زدنین یه کاری نکنین ک ازتون دور بشه ...
موفق باشین ...

البته که باهاش صحبت میکنیم و میزاریم درد دل کنه و خودشو تخلیه کنه ، راهکارهایی هم پیشنهاد دادیم و انجام داده اما تاثیر نداشته..

این مادر پدرش هستن که همش انگشت میکنن تو زندگیش و خودشون قصد دخالت دارن. همیشه که پیش اونا نیست اما بهرحال دو سه روز یکبار زنگ میزنن بهش یا هفته ای یکبار اونم نره مادر پدرش میان .

جریان طولانی تر از این حرفاست . من تنها چیزی که با خودم فکرشو کردم قطع ارتباط بود تا یه مدتی تا اینم کمی بخودش بیاد چون خیلی از لحاظ روحی ضعیف شده و قدرتش انقدر نیست که حتی بتونه هفته ای یا دوهفته ای یکبار اونارو تحمل کنه و بگذره، خیلی خیلی ضعیف شده ، تحت نظر پزشک هم هست ، اما ترجیح دادم اول اینجا مطرح کنم بعد بهش بگم .

روحیه اش یجوری شده که سریع میزنه زیر گریه تا یکم ازش انتقاد میشه. اصلا هیچی دیگه قابل وصف نیست.

واقعا جایگاه همچین مادرپدری کجاست؟! خدا خودش رحم کنه.