عشق حقیقی

تب‌های اولیه

21 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عشق حقیقی

با عرض سلام خدمت اهالی محترم و محترمه سایت
من تازه عضو سایتتون شدم و به نظرم خیل جذاب و آموزنده هست
سوالی داشتم که خواستم ازتون مشاوره بگیرم. داستان از این قراره که:
من از بچگی عاشق یکی از فامیل ها هستم و اوشون هم در بچگی به من ابراز علاقه کرده بود. منم همینطور. و این شد که عشق به اوشون در دل ما ریشه دار گشت. به طوری که چند شب یه بار خوابشون رو میبینم و همه ی کارهام رو طوری تنظیم میکنم که انگار اوشون هم در کنار من هست. از دیوانه های عاشق شده بودم.
خدمت شما عرض کنم چه چند وقت پیش توانستم به طریقی آیدی یکی از اکانت هاش رو تو فضای مجازی پیدا کنم و باهاش حرف بزنم. بهش گفتم هر آنچه که در درونم بود. اوشون اول بهم اعتماد نداشت ولی وقتی دید که خب منم فامیلشم و اگه علاقم واقعی نبود آبروی خودمو تو فامیل پیش نمیذاشتم حرفامو باور کرد. راجب خیلی چیزا با هم حرف زدیم تا با روحیات همدیگه آشنا بشیم. ولی خب خانواده ی من مذهبی هستن ولی خب خانواده ی اوشون زیاد نه. من راجب حجاب و اینا باهاش صحبت کردم ولی فکر نکنم زیاد بتونم کاری بکنم. فقط تونستم راضیش کنم که جلوی خانواده ی ما یجوری مراعات کنه که مادرم از اوشون خوشش بیاد. اما مادرم در اون طرف قضیه یه دختر خانم دیگه ای رو برام در نظر گرفته که از همه لحاظ کامله. اما من به اوشون اصلا علاقه ی خاصی ندارم. خب حالا نظر شما چیه؟! آیا باید این روابط رو تا سال دیگه که 18 سالم میشه و مادرم میخواد برام زن بگیره حفظ کنم؟! یا به طریقی جدا بشم؟! اگه روابطمون ادامه پیدا کنه به تماس تلفنی و عکس و دیدار حضوری هم میرسه چون علاقه بیشتر از طرف منه. با توجه به این که ممکنه طرف بپره راهنماییم کنید ممنون مرسیی

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد راهنما

DeathKiller;724425 نوشت:
با عرض سلام خدمت اهالی محترم و محترمه سایت
من تازه عضو سایتتون شدم و به نظرم خیل جذاب و آموزنده هست
سوالی داشتم که خواستم ازتون مشاوره بگیرم. داستان از این قراره که:
من از بچگی عاشق یکی از فامیل ها هستم و اوشون هم در بچگی به من ابراز علاقه کرده بود. منم همینطور. و این شد که عشق به اوشون در دل ما ریشه دار گشت. به طوری که چند شب یه بار خوابشون رو میبینم و همه ی کارهام رو طوری تنظیم میکنم که انگار اوشون هم در کنار من هست. از دیوانه های عاشق شده بودم.
خدمت شما عرض کنم چه چند وقت پیش توانستم به طریقی آیدی یکی از اکانت هاش رو تو فضای مجازی پیدا کنم و باهاش حرف بزنم. بهش گفتم هر آنچه که در درونم بود. اوشون اول بهم اعتماد نداشت ولی وقتی دید که خب منم فامیلشم و اگه علاقم واقعی نبود آبروی خودمو تو فامیل پیش نمیذاشتم حرفامو باور کرد. راجب خیلی چیزا با هم حرف زدیم تا با روحیات همدیگه آشنا بشیم. ولی خب خانواده ی من مذهبی هستن ولی خب خانواده ی اوشون زیاد نه. من راجب حجاب و اینا باهاش صحبت کردم ولی فکر نکنم زیاد بتونم کاری بکنم. فقط تونستم راضیش کنم که جلوی خانواده ی ما یجوری مراعات کنه که مادرم از اوشون خوشش بیاد. اما مادرم در اون طرف قضیه یه دختر خانم دیگه ای رو برام در نظر گرفته که از همه لحاظ کامله. اما من به اوشون اصلا علاقه ی خاصی ندارم. خب حالا نظر شما چیه؟! آیا باید این روابط رو تا سال دیگه که 18 سالم میشه و مادرم میخواد برام زن بگیره حفظ کنم؟! یا به طریقی جدا بشم؟! اگه روابطمون ادامه پیدا کنه به تماس تلفنی و عکس و دیدار حضوری هم میرسه چون علاقه بیشتر از طرف منه. با توجه به این که ممکنه طرف بپره راهنماییم کنید ممنون مرسیی

با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر گرامی
این علاقه شما برای ازدواج خوب می باشد ولی شرط کافی نیست و ممکن سبب بسیاری از مشکلات شود .
دقت داشته باشید که بسیاری از این علاقه ها واقع بینانه نیست و چه بسا شما زندگی خود را روی چیزی بنا نموده اید که براحتی ممکن است ویران شود. ممکن است شما از قدیم شناختی نسبت به ایشان داشته باشید ولی براحتی عوض شده باشد و این خانم آن خانمی نباشد که شما می شناسید.
و زندگی و ازدواج نیاز به بررسی های متعدد و همسویی در ملاکهای دیگری هم می باشد باید کفویت از نظر علمی و اعتقادی و اقتصادی و مذهبی و خانوادگی و..نیز باشد که باید بررسی شود و الا در صورتی که تنها این علاقه باشد و کفویت نباشد و یا کم باشد زندگی با مشکلاتی مواجه می شود که به سرعت علاقه کم رنگ و کم رنگ تر شده تا جایی که ممکن است تبدیل به نفرت شود مخصوصا با توجه به اختلافاتی که از نظر کفویت مخصوصا از نظر مذهبی با هم دارید.
البته سن شما که حدود 18 سال دارید تصمیم شما را که به نظر می رسد حاکی از احساس پاک شما می باشد احساسی نشان می دهد که منطق و عقلانیت در آن کم می باشد.
خلاصه :
در صورت علاقه سعی کنید از نظرهای مختلف شرایط ایشان و خود را بررسی نمایید کفویت را همه جانبه بررسی نمایید و با چشم باز انتخاب نمایید.
اگر کفویت باشد علاقه مزیتی حساب می شود و الا اگر کفویتی نباشد علاقه وسیله ای برای افتادن در چاه می باشد.

در مورد آن خانم دیگر که فرمودید که همه جانبه خوب می باشد و رغبت و علاقه ای به ایشان ندارید به نظر می رسد که عدم علاقه شما بخاطر علاقه شما به فامیل خود باشد ولی در صورتی که از جهات مختلف با هم هم کفو هستید بدانیدویژگیهای مثبت ایشان می تواند در شما علاقه ایجاد نماید البته در صورتی که بتوانید علاقه خود را به دختر فامیل فراموش کنید.
در ضمن توجه داشته باشید که علاقه شما به ایشان ممکن است سبب عبور شما از خط قرمزهای دینی و اعتقادی شما شود و چه بسا سبب انحراف شما گردد مگر آنکه شما روی ایشان تاثیر گذار باشید که...

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

سلام ...
ببخشید بنده هم جسارت میکنم نظرمو میگم ... یه سوال الان واقعا نمیدونین چیکار کنین؟ ب نظر خودتون عاقلانه تصمیم گرفتن بهتر نیس؟تازه شما ک هنوز سنی ندارین تویه این برهه از زندگی تون باید بیشتر مواظب دل تون باشین ب نظرم یکم بیشتر فکر کنین و در ضمن رابطه تونم کاملا اشتباهه قطع اش کنین ب نفع خودتونه ...
یه چیز دیگه اینکه مادرتونو دشمن خودتون ندونین ک ب اون رفیق تون بگین جلو مامان تون فیلم بازی کنن طبیعتا مادرتون دلسوزی بیشتری دارن ...
اینا همه نشون میده یه کم باید بزرگتر بشین ...
موفق باشین ...

DeathKiller;724425 نوشت:
با عرض سلام خدمت اهالی محترم و محترمه سایت
من تازه عضو سایتتون شدم و به نظرم خیل جذاب و آموزنده هست
سوالی داشتم که خواستم ازتون مشاوره بگیرم. داستان از این قراره که:
من از بچگی عاشق یکی از فامیل ها هستم و اوشون هم در بچگی به من ابراز علاقه کرده بود. منم همینطور. و این شد که عشق به اوشون در دل ما ریشه دار گشت. به طوری که چند شب یه بار خوابشون رو میبینم و همه ی کارهام رو طوری تنظیم میکنم که انگار اوشون هم در کنار من هست. از دیوانه های عاشق شده بودم.
خدمت شما عرض کنم چه چند وقت پیش توانستم به طریقی آیدی یکی از اکانت هاش رو تو فضای مجازی پیدا کنم و باهاش حرف بزنم. بهش گفتم هر آنچه که در درونم بود. اوشون اول بهم اعتماد نداشت ولی وقتی دید که خب منم فامیلشم و اگه علاقم واقعی نبود آبروی خودمو تو فامیل پیش نمیذاشتم حرفامو باور کرد. راجب خیلی چیزا با هم حرف زدیم تا با روحیات همدیگه آشنا بشیم. ولی خب خانواده ی من مذهبی هستن ولی خب خانواده ی اوشون زیاد نه. من راجب حجاب و اینا باهاش صحبت کردم ولی فکر نکنم زیاد بتونم کاری بکنم. فقط تونستم راضیش کنم که جلوی خانواده ی ما یجوری مراعات کنه که مادرم از اوشون خوشش بیاد. اما مادرم در اون طرف قضیه یه دختر خانم دیگه ای رو برام در نظر گرفته که از همه لحاظ کامله. اما من به اوشون اصلا علاقه ی خاصی ندارم. خب حالا نظر شما چیه؟! آیا باید این روابط رو تا سال دیگه که 18 سالم میشه و مادرم میخواد برام زن بگیره حفظ کنم؟! یا به طریقی جدا بشم؟! اگه روابطمون ادامه پیدا کنه به تماس تلفنی و عکس و دیدار حضوری هم میرسه چون علاقه بیشتر از طرف منه. با توجه به این که ممکنه طرف بپره راهنماییم کنید ممنون مرسیی

سلام داداش
من خیلی کوچیکتر از اونیم که بخوام شما رو نصیحت کنم .اما بدونید ازدواج بدون علاقه فقط ریسک کردن روی زندگیه و ازدواج در حالی که شما به کسی دیگری علاقه دارید حماقت محضه و اصلا آینده نداره.
وقتی وقت ازدواجتون رسید به حر دلتون هم گوش کنید . چون شما بدون قلبتون نمیتونید زندگی کنید.
درضمن انسان ها در سنین نوجوانی مدام در حال تغییر هستند .اگه دختر مورد علاقتون از شما کوچیکتره باید بگم نگران نباشید تغییر میکنه . شما میتونید در هر جهتی که دلتون میخواد تغیرش بدید . اما بهش زور نگید چون فکر میکنه اونجوری که هست دوسش ندارید . و اینو فراموش نکنید دخترا بسیار نازک نارنجی هستن و رویایی:fekr:
هر تصمیمی که میگیری اینو یادت باشه تو فقط یک بار روی زمین زندگی میکنی.
راجب اون دختری که فکر میکنی از هر نظر کامله باید بگم هیچ انسانی روی زمین کامل نیست و نخواهد بود . تازه چون بهش علاقه نداری عیب هاش بیشتر هم به چشمت میاد .
حالا دیگه خودت میدونی .امیدوارم خوشبخت شی:hamdel:

مرسی از این راهنمایی های خوب.. امیدوارم دوستان بیشتر نظر بدن.. مچکر

DeathKiller;726505 نوشت:
مرسی از این راهنمایی های خوب.. امیدوارم دوستان بیشتر نظر بدن.. مچکر

امیدوارم نظر بیشتر تو رو بدتر گیج نکنه...

نه اصلا.... اتفاقا به تصمیم گیری درست کمک زیادی میکنه...

همونطور که جناب راهنما گفتن این عشق برا ازدواج خوب هستش، تا علاقه ای به کسی نداری به هیچ وجه با کسی ازدواج نکن، ایشالا خبر عروسیت

با سلام.. در مورد این دختری که بهش علاقه داری به مادرت گفتی. پرسیدی ببینی نظر مادرت چیه ..اگه اون دختره کمی راضی شده که حجاب داشته باشه خب پس معلومه اونقدر هم عاشق نیست هر چند حجاب رو باید دختر بخاطر اعتقاد ش خودش انتخاب کنه که حجابش بتونه ماندگار شه ..بعدهم راجع به عشق ..عشق لازمه اما کافی نیست ..ارتباط با اون دختر اشتباه حتما قطعش کن .بیشتر پسرهایی که تواین سن عاشق میشن وبا عشقشون ازدواج میکنن طلاق میگیرن میپرسی چرا ؟دیدم که اینو میگم ..واسه ی اینکه هیچ کفویتی بینشون نبوده .فقط کشش وجذبه ی ظاهری موقت بوده..اگر این دختر تونستی فراموش کنی وخواستی اون یکی دختر رو انتخاب کنی تا بهش علاقه مند نشدی باهاش ازدواج نکن ..اینم بگم هنوز ازدواج برات زوده

اونجاش که نوشتین 18 سالته نخوندم، پس بی خیال عشق بشید این عشق نیست این احساس وعاطفه زودگذر هستش، ما هم زیاد تجربه کردیم ولی بغیر پوچی هیچ چیزی عایدمون نشد

و این موقع هست که امیدواری تو آتیش میسوزه.. همه ی آرزوهای دو نفرت از بین میره.. افتضاحه. که عشق واقعیت عشقت نباشه

1-اگاهیتو نسبت به ازدواج بالا ببر و سوالات درست حسابی از اوشون بپرس.خودتم اینده را نگاه کن ببین برنامت چیه برای زندگی.هرچند تو این سن و نخ سوزن به صورت چتی بیشتر احساسی جواب میدن 2-هردوتا مورد را بررسی کن ببین چجوری هستن.
من اگه جای شما بودم.با عقل اون موقعم (جسارت نشه .عقل 17-18 سالگی خودمو میگم) انتخاب میکردم.ولی با عقل الانم.اگه تو همون سن بودم.و مادرم هم میخاست زنم بده.به مادرم میگفتم میرفتیم حضوری با دختر حرف میزدم.نه چتی.قرارم نیست اسم خواستگاری روش باشه.هویجوری برین بحرفین.اون یکی دختر هم اوشونو نمیگمااا اوشون را میگم.اره همون Wink میرفتم میحرفیدم .ببینم چجوریه.شاید از اون بیشتر خوشم اومد.خلاصه اینکه هیچکدومو از دست نمیدادم.تا وقتی که یکیشونو انتخاب کنم.ممکنه یه عده بیان بگن اینا بچه هستن ممکنه پس فردا اخلاقاشون بهم نخوره.در اینده که کاملتر شدن.جواب:وقتی از این سن کنار هم باشن .با همدیگه یکی میشه تقریبا اخلاقاشون.رفتارشون.منکه فکر نمیکنم مشکلی پیش بیاد.

مرسی مرسی این نظر عالی بود

DeathKiller;726531 نوشت:
مرسی مرسی این نظر عالی بود
با سلام..میتونم بپرسم باکدوم قسمت از صحبتهای جناب mohsen1990 موافق بودی ؟درضمن دختر چند سالشونه ؟

با اون قسمتی که گفتند بهتره طرف رو ببینی و بهتر باهاشون آشنا بشی. دختره هم حدود کلاس دوم دبیرستانه

گفتم اگه قبول کردی با اون یکی دختر هم آشنا بشی پس معلومه زیاد هم عاشق نیستی وعاقلی ..به نظر م بیشتر با بزرگترها مشورت کن..دخترسنش برای ازدواج تقریبا مناسبه البته بستگی باز به بلوغ فکر ی دختر داره .اگر بگم بیشتر صبر کن فعلا موقع ازدواج شما نیست ممکنه چون دختر سن ازدواجشه خواستگاردیگه ای براش بیاد وازدواج کنه پس بهترین کار اینه خانوادتو راضی کنی برید خواستگاری اگه رفتید خواستگاری ودختر قبول کرد حتما ازمشاورازدواج کمک بگیرید.آخه برای خودت زوده ممکنه هنوز به اون بلوغ فکری نرسیده باشی ویه ازدواج احساسی سر بگیره و به طلاق بیا نجامد. اون موقع شما میمونیدونفرین های اون دختر

نظر خود دختره چیه اونم دوست داره یا فقط خودت دوسش داری با هم چقدر نزدیکین منظورم اینه اگه خیلی با همفامیل نزدیک هیستین تا حالا با خانوادش صحبت کردی
ولی در کل به نظرم سنت خیلی کمه دختره هم چن سال دیگه میره دانشگاه ممکنه موقعیت های بهتری پیدا کنه خودت هم همینطور
ولی واقعا اگه دوسش داری برو با خانوادش درمیون بذار تو شبکه های اجتماعی هم اغلب افراد خود واقعیشونو نشون نمیدن
افراد تو سن شما نسبت به دخترا هیجانی میشن ولی کم پیش میاد به ازدواج فکر کنن شمام بنظرم بیشتر فک کنو نظر دختررو راجع به ازدواج بپرس
راجع به دختر دومیم فکر کن شاید اونم دوست داشته باشه
یچیز دیگه واقعا مامانت میخواد زنت بده!!!! به مامانت بگو بیشتر فکر کنه

[="Tahoma"][="Black"]

همای رحمت;726867 نوشت:
با سلام وعرض ادب...استاد راهنما شما با کدوم قسمت از صحبتهای من موافق نبودید. آخه من مادرم دوست دارم اینطور اشتباهات رو در مورد تربیت پسرم بکار نبرم.من این مطالبو که نوشتم به عینه دیدم که گوشزد کردم ..بسیار ممنون میشم اگر اشتباهام رو به من گوشزد کنید.

سلام
لطفا با نقل قول از پستهای مورد نظر جواب خود را بگیرید.
ممنون[/]

همای رحمت;726624 نوشت:
گفتم اگه قبول کردی با اون یکی دختر هم آشنا بشی پس معلومه زیاد هم عاشق نیستی وعاقلی ..به نظر م بیشتر با بزرگترها مشورت کن..دخترسنش برای ازدواج تقریبا مناسبه البته بستگی باز به بلوغ فکر ی دختر داره .اگر بگم بیشتر صبر کن فعلا موقع ازدواج شما نیست ممکنه چون دختر سن ازدواجشه خواستگاردیگه ای براش بیاد وازدواج کنه پس بهترین کار اینه خانوادتو راضی کنی برید خواستگاری اگه رفتید خواستگاری ودختر قبول کرد حتما ازمشاورازدواج کمک بگیرید.آخه برای خودت زوده ممکنه هنوز به اون بلوغ فکری نرسیده باشی ویه ازدواج احساسی سر بگیره و به طلاق بیا نجامد. اون موقع شما میمونیدونفرین های اون دختر

سلام و عرض ادب
خیلی واضح توضیح دادید براشون تشکر
واقعا هم همینه
اگر سن فرد در حدی باشه که به بلوغ جسمی و یا جنسی و یا روحی نرسیده باشه
خب خرابکاری میشه

همای رحمت;726624 نوشت:
گفتم اگه قبول کردی با اون یکی دختر هم آشنا بشی پس معلومه زیاد هم عاشق نیستی وعاقلی ..به نظر م بیشتر با بزرگترها مشورت کن..دخترسنش برای ازدواج تقریبا مناسبه البته بستگی باز به بلوغ فکر ی دختر داره .اگر بگم بیشتر صبر کن فعلا موقع ازدواج شما نیست ممکنه چون دختر سن ازدواجشه خواستگاردیگه ای براش بیاد وازدواج کنه پس بهترین کار اینه خانوادتو راضی کنی برید خواستگاری اگه رفتید خواستگاری ودختر قبول کرد حتما ازمشاورازدواج کمک بگیرید.آخه برای خودت زوده ممکنه هنوز به اون بلوغ فکری نرسیده باشی ویه ازدواج احساسی سر بگیره و به طلاق بیا نجامد. اون موقع شما میمونیدونفرین های اون دختر

با سلام وعرض ادب...استاد راهنما شما با کدوم قسمت از صحبتهای من موافق نبودید. آخه من مادرم دوست دارم اینطور اشتباهات رو در مورد تربیت پسرم بکار نبرم.من این مطالبو که نوشتم به عینه دیدم که گوشزد کردم ..بسیار ممنون میشم اگر اشتباهام رو به من گوشزد کنید

موضوع قفل شده است