جمع بندی آیا احادیث تخدیری در شیعه وجود دارد؟

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا احادیث تخدیری در شیعه وجود دارد؟

با عرض سلام و خسته نباشید

بنده می خواستم در مورد پاره ای از روایات که بیشتر در مفاتیح الجنان یافت می شوند سوالاتی مطرح کنم احتمالا این سوالات قبلا مطرح شده اند اما شاید از دیدگاهی که من می خواهم بررسی کنم مطرح نشده باشند.

در بعضی از احادیث می خوانیم که مثلا اگر کسی فلان عمل را انجام دهد (که بعضی اوقات عمل خیلی ساده ای هم هست ) خدا تمام گناهانش را می بخشد و مثلا چه نعمت هایی برایش در نظر می گیرد. مثلا من چند مورد را از داخل مفاتیح برایتان بازگو می کنم.
از امام صادق منقولست که هر کس سوره قدر را در نماز فریضه بخواند منادی از جانب پروردگار ندا می دهد که خدا گناهان گذشته تو را آمرزید، عمل از سرگیر.
یا جای دیگر در ذیل اعمال شب جمعه از امام صادق علیه السلام منقولست که هر که در شب جمعه در سجده ی آخر نافله ی شام هفت مرتبه این دعا(یک دعای دو خطی است) را بخواند چون فارق شود آمرزیده شده باشد. مفاتیح الجنان پر است از این احادیث.
حالا می خواستم چندپرسش را داشته باشم:

1- آیا واقعا خدا به این سادگی گناهان آدمی را می بخشد. مثلا من یک هفته نماز نمی خونم آخر هفته می رم یک نمازمغرب و عشا ونافله عشارا می خونم در سجده آخر اون نمازم دعایی که امام صادق گفته است را می خوانم و می رم بهشت. حالا شما ممکنه بگید که ممکنه در حال بی نمازی بمیری. خوب من مثلا روز چهارشنبه می میرم. چند روز نماز بدهکار خواهم بود به خدا. 4روز. خوب چهار روز بالاخره خدا با ما کنار میاد. حتی روایاتی داریم که می گویند که خدا گناهان گذشته و حال و آینده را به خاطر فلان عمل می بخشد.آیا این قدر ساده بود و ما خبر نداشتیم؟

2- در یک جا خواندم که در جواب به این نوع سوالی که من کردم استناد به این آیه کرده بود :((انما یتقبل الله من المتقین)) وبعد گفته بود که باید درجه ای از تقوا باشد تا خدا عمل شخص را قبول کرده و گناهانش را بیامرزد. یعنی او می بایست از قبل مقداری پرهیزگاری داشته باشد تا خدا عملش را قبول کرده و او را ببخشد. سوال من این است که مگه امام صادق نمی دانسته این آیه قرآن را. پس چرا به صراحت می گه که اگر این کار رو کردی خدا می بخشه. حتما امام صادق یک چیزی می دانسته و می فهمیده که می شه وگرنه امام که حرف لغو نمی زنه. داستانی هست از یکی از ائمه. فکر کنم در مورد خود امام صادق است. یک نفر به ایشان می گوید که آقا شما چرا قیام نمی کنید؟ امام بهش می گه برو توی آتیش تنور. او تردید می کنه و خلاصه نمی ره. بعد امام شخصی را صدامی زنند و می گویند برو توی آتیش. اون شخص بلافاصله می ره داخل آتش. حالا ما اگه بودیم به امام چه می گفتیم؟ ما نه مثل اون شخص اول من ومن می کردیم و نه مثل اون شخص دوم بلافاصله قبول می کردیم. بلکه خیلی مودبانه می گفتیم:یابن رسول الله طبق فلان آیه و فلان حدیث این کار ظلم به نفس محسوب می شود و حرام است بنابراین ما این کار را انجام نخواهیم داد. امام صادق وقتی می فرمایند هرکس یعنی هرکس. علم ایشان فوق العاده بالاست. ما داریم می گوییم: نه امام صادق اشتباه می کرده و منظورش متقین بوده ولی یادش رفته بگه. آیا این توهین به امام نیست.اومی گوید هرکس این دعا را هفت بار در نمازش خواند خدا او را می آمرزد وگناهانش را پاک می کند. ما چه کاره ایم که بگوییم امام صادق یادش رفته حرفش را کامل کند. وقتی امام صادق تخصیصی قائل نشده پس چرا ما قائل شویم؟

3- بعضی ها می گویند خدا منظورش حق خودش بوده است وگرنه حق الناس را که خدا فقط با رضایت طرف می بخشد. باز این هم حرف زدن روی حرف امام است. چرا که او تخصیصی در مورد نوع گناه نفرموده اند.همچنین در جاهایی روایاتی داریم که به خاطر اعمال بسیار کوچکی این تعبیر است که او اگر این کار را بکند مثل روزی است که از مادر متولد شده است. آیا ما مجبوریم روی حرف امام حرف بزنیم و بگوییم منظور حق الله است؟

4- آیا این روایات تخدیری نیستند؟یعنی آیا این روایات باعث نمی شوند که شیعیان توقع داشته باشند یک گوشه بنشینند و توقع داشته باشند بدون هیچ نوع تلاشی و بدون هیچ نوع مبارزه بانفسی و با دنبال کردن دنیا و مصرف پرستی(چیزی که درجامعه شیعه خیلی می بینیم)وفقط با خواندن یک دعا تمام اعمالشان بخشیده شود؟آیا این گونه روایات جهاد را که مهمترین عنصر شیعه است از شیعه نمی گیرد؟آیانمی توان یکی از دلایل مصرف پرستی ای که در جامعه می بینیم را این گونه روایات دانست؟

5- آیا واقعا شیخ عباس قمی به شیعه خدمت کرده است و نباید این روایات را روایاتی بدانیم که یا عامدا یا سهوا در شیعه وارد شده است که از شیعیان شخصیت های دنیا پرست متوقع بسازند؟

6- آیااین نوع روایات مصداق روایاتی نیستند که باید به دیوار کوبیده شوند؟

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد محسن

ابوالبرکات;721762 نوشت:
با عرض سلام و خسته نباشید

بنده می خواستم در مورد پاره ای از روایات که بیشتر در مفاتیح الجنان یافت می شوند سوالاتی مطرح کنم احتمالا این سوالات قبلا مطرح شده اند اما شاید از دیدگاهی که من می خواهم بررسی کنم مطرح نشده باشند.

در بعضی از احادیث می خوانیم که مثلا اگر کسی فلان عمل را انجام دهد (که بعضی اوقات عمل خیلی ساده ای هم هست ) خدا تمام گناهانش را می بخشد و مثلا چه نعمت هایی برایش در نظر می گیرد. مثلا من چند مورد را از داخل مفاتیح برایتان بازگو می کنم.
از امام صادق منقولست که هر کس سوره قدر را در نماز فریضه بخواند منادی از جانب پروردگار ندا می دهد که خدا گناهان گذشته تو را آمرزید، عمل از سرگیر.
یا جای دیگر در ذیل اعمال شب جمعه از امام صادق علیه السلام منقولست که هر که در شب جمعه در سجده ی آخر نافله ی شام هفت مرتبه این دعا(یک دعای دو خطی است) را بخواند چون فارق شود آمرزیده شده باشد. مفاتیح الجنان پر است از این احادیث.
حالا می خواستم چندپرسش را داشته باشم:

1- آیا واقعا خدا به این سادگی گناهان آدمی را می بخشد. مثلا من یک هفته نماز نمی خونم آخر هفته می رم یک نمازمغرب و عشا ونافله عشارا می خونم در سجده آخر اون نمازم دعایی که امام صادق گفته است را می خوانم و می رم بهشت. حالا شما ممکنه بگید که ممکنه در حال بی نمازی بمیری. خوب من مثلا روز چهارشنبه می میرم. چند روز نماز بدهکار خواهم بود به خدا. 4روز. خوب چهار روز بالاخره خدا با ما کنار میاد. حتی روایاتی داریم که می گویند که خدا گناهان گذشته و حال و آینده را به خاطر فلان عمل می بخشد.آیا این قدر ساده بود و ما خبر نداشتیم؟

2- در یک جا خواندم که در جواب به این نوع سوالی که من کردم استناد به این آیه کرده بود :((انما یتقبل الله من المتقین)) وبعد گفته بود که باید درجه ای از تقوا باشد تا خدا عمل شخص را قبول کرده و گناهانش را بیامرزد. یعنی او می بایست از قبل مقداری پرهیزگاری داشته باشد تا خدا عملش را قبول کرده و او را ببخشد. سوال من این است که مگه امام صادق نمی دانسته این آیه قرآن را. پس چرا به صراحت می گه که اگر این کار رو کردی خدا می بخشه. حتما امام صادق یک چیزی می دانسته و می فهمیده که می شه وگرنه امام که حرف لغو نمی زنه. داستانی هست از یکی از ائمه. فکر کنم در مورد خود امام صادق است. یک نفر به ایشان می گوید که آقا شما چرا قیام نمی کنید؟ امام بهش می گه برو توی آتیش تنور. او تردید می کنه و خلاصه نمی ره. بعد امام شخصی را صدامی زنند و می گویند برو توی آتیش. اون شخص بلافاصله می ره داخل آتش. حالا ما اگه بودیم به امام چه می گفتیم؟ ما نه مثل اون شخص اول من ومن می کردیم و نه مثل اون شخص دوم بلافاصله قبول می کردیم. بلکه خیلی مودبانه می گفتیم:یابن رسول الله طبق فلان آیه و فلان حدیث این کار ظلم به نفس محسوب می شود و حرام است بنابراین ما این کار را انجام نخواهیم داد. امام صادق وقتی می فرمایند هرکس یعنی هرکس. علم ایشان فوق العاده بالاست. ما داریم می گوییم: نه امام صادق اشتباه می کرده و منظورش متقین بوده ولی یادش رفته بگه. آیا این توهین به امام نیست.اومی گوید هرکس این دعا را هفت بار در نمازش خواند خدا او را می آمرزد وگناهانش را پاک می کند. ما چه کاره ایم که بگوییم امام صادق یادش رفته حرفش را کامل کند. وقتی امام صادق تخصیصی قائل نشده پس چرا ما قائل شویم؟

3- بعضی ها می گویند خدا منظورش حق خودش بوده است وگرنه حق الناس را که خدا فقط با رضایت طرف می بخشد. باز این هم حرف زدن روی حرف امام است. چرا که او تخصیصی در مورد نوع گناه نفرموده اند.همچنین در جاهایی روایاتی داریم که به خاطر اعمال بسیار کوچکی این تعبیر است که او اگر این کار را بکند مثل روزی است که از مادر متولد شده است. آیا ما مجبوریم روی حرف امام حرف بزنیم و بگوییم منظور حق الله است؟

4- آیا این روایات تخدیری نیستند؟یعنی آیا این روایات باعث نمی شوند که شیعیان توقع داشته باشند یک گوشه بنشینند و توقع داشته باشند بدون هیچ نوع تلاشی و بدون هیچ نوع مبارزه بانفسی و با دنبال کردن دنیا و مصرف پرستی(چیزی که درجامعه شیعه خیلی می بینیم)وفقط با خواندن یک دعا تمام اعمالشان بخشیده شود؟آیا این گونه روایات جهاد را که مهمترین عنصر شیعه است از شیعه نمی گیرد؟آیانمی توان یکی از دلایل مصرف پرستی ای که در جامعه می بینیم را این گونه روایات دانست؟

5- آیا واقعا شیخ عباس قمی به شیعه خدمت کرده است و نباید این روایات را روایاتی بدانیم که یا عامدا یا سهوا در شیعه وارد شده است که از شیعیان شخصیت های دنیا پرست متوقع بسازند؟

6- آیااین نوع روایات مصداق روایاتی نیستند که باید به دیوار کوبیده شوند؟

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و طلب توفیق و سلامتی برای شما پرسشگر محترم
همین ابتدای پاسخ باید گفت این نوع روایات تخدیری نیستند بلکه تشویقی و به عنوان پاداش اعمال نیک انسان های صالح است.
البته توجه کنیم هنگامی که یک روایت از معصوم سلام الله علیه صادر می شود، باید زمینه صدور، شان بیان،وضع زمان و مکان و خصوصا شخص مخاطب را با هم در نظر بگیریم و سپس آن را برای افرادی که در فهم این گونه احادیث دچار تردید می شوند،تبیین کنیم.
با این حال می توان گفت نعمات الهی حد و مرز ندارد یعنی اگر در روایتی دیده می شود که پاداش فلان عمل یا خواندن فلان سوره ثوابی عظیم در حد بخشش همه گناهان وجود دارد، یعنی این که از شخص کریم جز این انتظاری نیست که بخواهد در برابر عملی کم یا حتی ناقص، پاداشی بزرگ عطا فرماید. ولی افرادی مشمول این پاداش می شوند که در دل های شان زمینه توجه الهی وجود داشته باشد.
در دعایی از پیامبر صلوات الله علیه نقل شده است که فرمود:" يَا مَنْ يَقْبَلُ الْيَسِيرَ وَ يَعْفُو عَنِ الْكَثِيرِ اقْبَلْ مِنِّي الْيَسِيرَ- وَ اعْفُ عَنِّي الْكَثِيرَ إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيم‏"(1) یعنی ای کسی که(اعمال) کم را قبول می کنی و از بسیاری (خطاها) می گذری. کم بودن (عمل مرا) بپذیر و از بسیاری(خطاهایم) در گذر. تو بسیار بخشنده و مهربانی.
توضیح این که: تمام این پاداش ها یک شرط دارد که انسان ابتدا به تکالیف اصلی اش عمل کند. سپس با انجام مستحباتی چنین
در انتظار پاداش هایی چنان باشد.
همان طور که بیان شد، تلقی صحیح این گونه روایات در صورتی ممکن است که انسان تکلیف اصلی خود را بشناسد و نسبت به انجام آن کوتاهی نکند. علاوه، عمده روایات معصومین سلام الله علیهم اجمعین برای مخاطبانی صادر می شود که اهل ایمان وعمل صالح اند و از واجبات الهی فرو گذار نمی کنند.مثلا در باره نماز اشاره کردید که اگر مدتی نخواندید پس اگر عمل مستحبی انجام دادید،مورد عفو الهی قرار خواهید گرفت که البته چنین نیست.
زیرا وقتی مطلبی را از امام صادق سلام الله علیه در باره بخشش الهی با عملی مستحب بیان کردید به آخرین جمله ایشان که قبل از رحلت بیان فرمود توجه کنید که:"إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاة"(2) یعنی شفاعت ما شامل کسانی که نماز را سبک بشمرند، نمی شود.سبک شمردن به معنای سر سری انجام دادن یا نماز خواندن بدون توجه است. اما کسی که نماز را عمدا حتی برای یک بار ترک کند و جبران نکند حکمش سنگین تر از این خواهد بود.
بنا بر این، باید دانست فواید مستحبات در صورتی به انسان می رسد که انسان نسبت عمل واجب را به خوبی انجام دهد و چون خدای متعال کریم و بخشنده است،روایات صادره از معصومین سلام الله علیهم اجمعین در صدد بیان و توصیف بخشش الهی است و جدای از لطف بی پایان پروردگار نسبت به کسی که وظیفه بندگی اش را به خوبی انجام می دهد از این جهت برای کسی که به مستحبات نیز اهتمام می ورزد، او را نیز شامل لطف خود خواهد کرد. پس کمترین بخشش وعطایش قابل نیز توصیف نیست.
"وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحيمٌ"(3)
و اگر نعمت هاى خدا را بشماريد،هرگز نمى‏توانيد آن ها را احصا(شمارش) كنيد. خداوند بخشنده و مهربان است.
این بیان قرآن است که نمی توانی نعمات الهی را به شمارش در آوری.این شمارش می تواند هم عددی باشد هم توصیفی.
امام در صدد بیان کرامت و بخشش الهی است.
به همین دلیل وقتی از سوی امام لطفی از الطاف الهی بیان می شود، توصیف آن برای ما اعجاب آور است. اگر کریم خدای متعال است، پس رحمت و لطفش بی پایان است.همان طور که در ابتدای شروع هر نمازی و یا هر کاری می خوانیم "بسم الله الرحمن الرحیم" به نام خداوند بخشنده مهربان. رحمن و رحیم دو صفت عظیم و پر جاذبه خدای متعال است که تمام دل ها به سویش جذب می شوند. کریمی که هم بخشنده باشد هم مهربان، یعنی تمام بخشندگی ها و تمام مهربانی ها از سوی او به بندگانش بدون هیچ منتی افاضه می شود.
علاوه، انسان مومن در سرای آخرت می تواند با روح آزاد شده از محدودیت های جسمانی شاهد ملکوت نعمت های الهی باشد و ببیند چه چیزهای شگفت انگیزی در انتظارش بوده است که در دنیا نتوانسته حتی آن را تصور بکند.
و اما در باره آیه شریفه "إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقين"(4)
تنها از پرهيزگاران مى‏پذيرد.همان طور که اشاره شد، می گوییم بله معیار قبولی اعمال تقوای الهی است و باید دانست تقوا تشکیک بردار نیست که بتواند کم یا زیاد شود. تقوا یعنی پرهیز از گناه به طور کامل. تنها مومنین هستند که می بایست در سرای آخرت منتظر لطف بی پایان الهی باشند اما دیگر اشخاص ممکن است در همین دنیا مشمول فضل الهی بشوند زیرا خدای متعال کریم است و کرامت به معنای گستردن سفره بخشندگی برای همه موجودات اما افرادی که دارای ایمان و عمل صالح نبودند و و به واجبات اهمیت نمی دادند، نمی بایست در آخرت متنظر پاداش باشند.اگر چه مستحباتی را انجام داده باشند. زیرا خدای متعال اعمال کسانی را می پذیرد که متقی بودند.ولی برای افراد عادی که هم تکلیف خود را انجام می دهند و هم به دلیل نادانی و وسوسه شیطان مرتکب گناه می شوند، امید است خدای متعال با فضلش آنان را مورد رحمت قرار دهد انشا الله ولی جایگاه شان با مقام متقین قابل قیاس نیست.
و اما در باره حق الناس همان طور که بیان کردیم خدای متعال نسبت به حق خودش کریم است و کرامتش قابل توصیف نیست ولی نسبت به حقوق بندگان نسبت به یکدیگر سخت گیر است.
و گرنه اگر قرار بود در باره حق الناس نیز گذشت کند و امنیت و نظم اجتماع به خطر خواهد افتاد و مرز احترام ها در هم خواهد شکست وعده ای که زورشان به دیگران می رسد هر کاری را که دوست دارند انجام می دهند.سپس در کنارش به مستحبی اندکی می پردازند تا عفو الهی شامل حال شان بشود.البته شخص ظالم به حقوق مردم، در دلش حتی کور سویی از نور امید نخواهد تابید، چه برسد که به کارهای مستحب بپردازد.مگر که توبه بکند.
سخن پایانی این است که این دست روایات تخدیری نیست، بلکه تشویقی است و با توضیحی که در ابتدای پاسخ بیان شد، به طور حتم الطاف الهی شامل کسانی می شود که دل های شان به نور ایمان روشن است. یا حد اقل تلاش می کنند در پی نور حقیقت باشند.پس اگر گناهی انجام دادند، با توبه آثار سوء آن را از بین ببرند تا مشمول فیض صمدی حق متعال شوند.
درباره عالم بزرگ شیخ عباس قمی رحمت الله علیه می توان گفت که آن بزرگوار، خدمت بزرگی به جامعه دینی و شیعی کرده است. ما باید به کلیت کتاب شریف مفاتیح الجنان نگاه کنیم و قضاوت شخصی نداشته باشیم.
با این حال هر نوشته ای از غیر معصوم هر چند مستند به بیان معصوم باشد، ممکن است در بیان برخی موارد خطاهایی همراه شود که ناشی از غفلت باشد. خوب است عالمان بزرگ کوشش کنند اگر هم اشکالی در اندک فرازهای کتاب به چشم می خورد، آن را بر طرف کنند تا از شبهات احتمالی مصون شود.
پی نوشت ها:
1.شیخ مفید، کتاب الامالی،قم،انتشارات کنگره هزاره شیخ مفید،سال 1413 قمری،چاپ اول، ص 288
2.شیخ صدوق، من لا يحضره الفقيه،قم،انتشارات اسلامی،سال 1404 قمری،چاپ دوم، ج‏1، ص 206
3. سوره نحل، آیه 18
4. سوره مائده، آیه 28

سلام

ابوالبرکات;721762 نوشت:
آیا واقعا خدا به این سادگی گناهان آدمی را می بخشد.

میخوام بپرسم: تصور شما از توبه چیه؟
قبول ندارید که خدا بناش بر اینه که به ساده ترین بهانه ها بندگانش رو ببخشه؟ مگه نداریم در ادعیمون که خداوند رو با وصف: سریع الرضا و نظایر اون صدا میزنیم؟
واقعا توبه در نگاه اسلام چیزی غیر از پشیمانی از کار گذشته و تصمیم بر ترک گناهه؟
خوب با این حساب، نمیشه گفت بعضی مستحبات بهانه ایه که آدم تصمیم به توبه بگیره، همین عمل کوچک مستحب رو انجام بده و از گناه دور بشه؟

این از اصل توبه.

اما باید مجموعه دین رو با هم دید و در تفسیر جزئی از دین، تمام ارکان دین رو لحاظ کرد. مثل وقتی که شما میخواهید حرف یه نفر دانشمند رو، یا برای مثال یه شاعر رو بفهمی و برای اون نیاز به شناخت منظومه فکری اون و بقیه نوشته هاش و گفته هاش داری.
ائمه هم به ما گفتن که برای شناخت درست و غلط روایتشون و قاعدتا به طریق اولی برای فهم دقیق حرفشون به قرآن و سنت قطعی مراجعه کنیم.
به نظر من وقتی این رو بدونیم اون وقت متوجه میشیم، بخشش گناهان قبلی انسان توسط خدای غفار با یه عمل ساده مستحبی، یه چیزه و تلاش برای جبران حقی که بر گردن ما یه چیز دیگره! یعنی گناهش امرزیده میشه اما حق که هنوز به عهده ما است، چه حق الناس چه حق الله (البته نمیدونم این تفکیک بین گناه و حقوقی که به گردن ما است چقدر دقیقه، چیزی بود که به ذهنم رسید و اگه استاد در این زمینه راهنمایی کنن ممنون میشم)

ابوالبرکات;721762 نوشت:
بعضی ها می گویند خدا منظورش حق خودش بوده است وگرنه حق الناس را که خدا فقط با رضایت طرف می بخشد. باز این هم حرف زدن روی حرف امام است.

همون حرف قبلم رو دوباره تکرار میکنم:
حرف یک معصوم، اگر صحتش ثابت بشه، جزئی از منظومه فکری و اعتقادی اسلامه (منظومه ای که برای دسترسی صحیح به اون باید به قرآن و سنت قطعی مراجعه کرد)
با این حساب، هر کلامی از معصومین، با دقت در این منبع اصیل تفسیر میشه؛
طبیعیه که همه مقدمات یه بحث، در یه جمله مورد اشاره قرار نگرفته باشه، بالاخره امام سطح درک مخاطب رو، موضوع صحبت رو، سوال مخاطب رو و خیلی موارد دیگه رو در نوع بیان خودشون (دقت شود که در نوع بیان، نه در اصل مطلبی که در صدد بیان و تفهیم اون بودن) لحاظ میکردن و یه سخنی رو میفرمودن. تازه از همون سخنی هم که ممکنه به صورت طولانی فرموده باشن، یه جملش به ما رسیده پس این درست نیست که ما بگیم من فقط به همین جمله کار دارم و به بقیه روایات یا آیات قرآن برا تفسیرش کاری ندارم.

استاد خیلی دقیق اشاره کردن که :

نقل قول:
هنگامی که یک روایت از معصوم سلام الله علیه صادر می شود، باید زمینه صدور، شان بیان،وضع زمان و مکان و خصوصا شخص مخاطب را با هم در نظر بگیریم و سپس آن را برای افرادی که در فهم این گونه احادیث دچار تردید می شوند،تبیین کنیم.

ابوالبرکات;721762 نوشت:
حتی روایاتی داریم که می گویند که خدا گناهان گذشته و حال و آینده را به خاطر فلان عمل می بخشد.آیا این قدر ساده بود و ما خبر نداشتیم؟

حرفهایی که گذشت به این معنی نیست که همه این دست روایات، که معمولا روایات فضایل آیات و سور یا اعمال مستحبی هست، درست و قابل اعتماد هستن. البته درباره این نوع روایات قاعده ای به نام "تسامح در ادله سنن" هست که از کلام معصومان استنباط شده، و علما به موجب اون میگن: درباره این نوع روایات سختگیری زیاد برای اثبات صحتشون نیاز نیست و مومنین به قصد رسیدن به ثواب انجام بدن.

با این وجود، اون جاهایی که حرف موجود در روایت، نامعقول باشه و با حکمت الهی و اعتقادات دینی نخونه، احتمال صدورش از معصوم رو باید ضعیف بدونیم و دربارش تامل کنیم.
شاید این موردی که از فرمایش شما، نقل کردم، به عللی در شمار همین روایات ساختگی قرار بگیره.

ذره بین;724284 نوشت:
سلام

.


سلام
توبه یعنی این که انسان به خدا بگه من دیگه اون گناه رو انجام نمی دم و انجام هم نده. اما آیا در این گونه روایات بحث از توبه مطرح است.چرا امام نگفته توبه کنید وسپس اون عمل را انجام دهید؟چرا امام حرف ناقص زده و قول سدید به کار نبره؟اگر در منظومه فکری امام توبه شرطه چرا حرفی مخالف منظومه فکری اش زده؟ بعد از اون مگه همه مخاطبین توان شناخت منظومه فکری امام رو دارند؟ فرض بر این است که مخاطبین امام انسان های جاهلی هستند که دارند به علم امام تکیه می کنند؟امام هم باید واضح جوابشون رو بده.نمی شه امام بگه برید منظومه فکری منو مطالعه کنید تا بهتون جواب بدم.چرا امام در هرروایت مسئله ضرورت توبه رامطرح نمی کنه؟

سلام

در اخبار اهل سنت هم اين احاديث تخديري وجود دارند :

أيعجز أحدكم أن يكسب كل يوم ألف حسنة يسبح الله مائة تسبيحة فيكتب الله له بها ألف حسنة ويحط بها عنه ألف خطيئة (أحمد ، وابن أبى شيبة ، وعبد بن حميد ، ومسلم ، والنسائى ، وابن حبان عن سعد)

السوق دار سهو وغفلة فمن سبح فيها تسبيحة كتب الله له بها ألف ألف حسنة ومن قال لا حول ولا قوة إلا بالله كان فى جوار الله حتى يمسى (الديلمى عن على)

قلن مثل ما يقول يعنى المؤذن فإن لكن بكل حرف ألف حسنة قال عمر يا رسول الله هذا للنساء فما للرجال قال لهم الضعف يا ابن الخطاب (الخطيب عن عمر)

ما لكم لا تتكلمون من قال سبحان الله وبحمده كتب الله له عشر حسنات ومن قالها عشرا كتب الله له مائة حسنة ومن قالها مائة مرة كتب الله له ألف حسنة ومن زاد زاده الله ومن استغفر غفر الله له ومن حالت شفاعته دون حد من حدود الله فقد ضاد الله فى حكمه ومن اتهم بريئًا صيره الله إلى طينة الخبال حتى يأتى بالمخرج مما قال ومن انتفى من ولده فيفضحه به فى الدنيا فضحه الله على رءوس الخلائق يوم القيامة (ابن صصرى فى أماليه عن ابن عمر)

من قال حين يسمع المؤذن يؤذن مرحبًا بالقائلين عدلاً مرحبًا بالصلاة وأهلاً كتب الله له ألفى ألف حسنة ومحا عنه ألفى ألف سيئة ورفع له ألفى ألف درجة (الخطيب عن موسى بن جعفر عن أبيه عن جده)

خیر البریه;724640 نوشت:
سلام

در اخبار اهل سنت هم اين احاديث تخديري وجود دارند :

أيعجز أحدكم أن يكسب كل يوم ألف حسنة يسبح الله مائة تسبيحة فيكتب الله له بها ألف حسنة ويحط بها عنه ألف خطيئة (أحمد ، وابن أبى شيبة ، وعبد بن حميد ، ومسلم ، والنسائى ، وابن حبان عن سعد)

السوق دار سهو وغفلة فمن سبح فيها تسبيحة كتب الله له بها ألف ألف حسنة ومن قال لا حول ولا قوة إلا بالله كان فى جوار الله حتى يمسى (الديلمى عن على)

قلن مثل ما يقول يعنى المؤذن فإن لكن بكل حرف ألف حسنة قال عمر يا رسول الله هذا للنساء فما للرجال قال لهم الضعف يا ابن الخطاب (الخطيب عن عمر)

ما لكم لا تتكلمون من قال سبحان الله وبحمده كتب الله له عشر حسنات ومن قالها عشرا كتب الله له مائة حسنة ومن قالها مائة مرة كتب الله له ألف حسنة ومن زاد زاده الله ومن استغفر غفر الله له ومن حالت شفاعته دون حد من حدود الله فقد ضاد الله فى حكمه ومن اتهم بريئًا صيره الله إلى طينة الخبال حتى يأتى بالمخرج مما قال ومن انتفى من ولده فيفضحه به فى الدنيا فضحه الله على رءوس الخلائق يوم القيامة (ابن صصرى فى أماليه عن ابن عمر)

من قال حين يسمع المؤذن يؤذن مرحبًا بالقائلين عدلاً مرحبًا بالصلاة وأهلاً كتب الله له ألفى ألف حسنة ومحا عنه ألفى ألف سيئة ورفع له ألفى ألف درجة (الخطيب عن موسى بن جعفر عن أبيه عن جده)

[=Times New Roman][="Arial"]سلام
[=Times New Roman][="Arial"]پس آیا شما تخدیری بودن روایاتی را که گفتم قبول دارید؟ همچنین اگه میشه ترجمه روایاتی که نوشتید رو بنویسید؟ باز همچنین من قصد کوباندن تفکر شیعه راندارم و کاملا من باب استفهام تاپیک زدم.
[=Times New Roman]


ابوالبرکات;724728 نوشت:
سلام
پس آیا شما تخدیری بودن روایاتی را که گفتم قبول دارید؟ همچنین اگه میشه ترجمه روایاتی که نوشتید رو بنویسید؟ باز همچنین من قصد کوباندن تفکر شیعه راندارم و کاملا من باب استفهام تاپیک زدم.

سلام

شما از همان اول اسم شیعه را آوردید وگفتید :

ابوالبرکات;721762 نوشت:
آیا واقعا شیخ عباس قمی به شیعه خدمت کرده است و نباید این روایات را روایاتی بدانیم که یا عامدا یا سهوا در شیعه وارد شده است که از شیعیان شخصیت های دنیا پرست متوقع بسازند؟

من هم اخباری مشابه همان را از طریق سنت اوردم !

البته کارشناس محترم جواب دادند .

خیر البریه;724796 نوشت:

سلام

شما از همان اول اسم شیعه را آوردید وگفتید :

من هم اخباری مشابه همان را از طریق سنت اوردم !

البته کارشناس محترم جواب دادند .

بالاخره نگفتید آیا تخدیری بودن این روایاتی که گفتم را قبول دارید یا نه؟بنده نگفتم تفکر شیعه واقعی این است. بله اسم شیعه را آوردم و روی شیعه بحث کردم اما نکوباندم خود شیعه را. وقتی شما از اهل تسنن روایت می آورید یعنی ببینید اگر ما داریم اونا هم دارند. یعنی اگه بده اونا هم این بد رو دارند. انگار قبول دارید روایات تخدیری وجود دارند.

ابوالبرکات;724897 نوشت:
بالاخره نگفتید آیا تخدیری بودن این روایاتی که گفتم را قبول دارید یا نه؟بنده نگفتم تفکر شیعه واقعی این است. بله اسم شیعه را آوردم و روی شیعه بحث کردم اما نکوباندم خود شیعه را. وقتی شما از اهل تسنن روایت می آورید یعنی ببینید اگر ما داریم اونا هم دارند. یعنی اگه بده اونا هم این بد رو دارند. انگار قبول دارید روایات تخدیری وجود دارند.

سلام

تخديري و تشويقي و.... اينها برداشت هاي گوناگون از آيات وروايات است وبحث بايد همه جانبه وجامع الاطراف باشد ...

شما اگر كتاب كافي كليني ره را بخوانيد بخوبي ميفهميد كه اينگونه اخبار در كنارشان اخباري آمده مبني بر عمل كردن واجتهاد و كوشا بودن در ورع و تهذيب نفس واميد به شفاعت الله متعال واوليائش ، پس چنين نيست كه ما به يك گروه از آيات و اخبار توجه كنيم وآنها را مخدر بناميم و از آيات واخبار ديگر غفلت كنيم !

موضوع قفل شده است