ششم ذی القعده روز بزرگداشت حضرت احمد ابن موسی شاهچراغ علیه السلام گرامی باد.

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ششم ذی القعده روز بزرگداشت حضرت احمد ابن موسی شاهچراغ علیه السلام گرامی باد.

[=&amp] ا :Gol: السلام علیک یا سید السادات الاعاظم احمد بن موسی الکاظم :Gol:

در آسمان آبی چشمت شناورم
از بارش نگاه بهارانه ات، ترم
چشم تمام ثانیه ها برضریح توست
آورده ام هدیه گل اشک پرپرم
بر صفحه ی خیال دلم می کشم به شوق
از بارگاه پاک تو طرحی برابرم
فیض دعای ندبه کنار ضریح تو
شد قسمتم، که منتظر نور کوثرم
درسایه سار امن تو مأوا گزیده ام
ای سیدالاعاظم و ای روح باورم
این واژه ها که هیات زائر گرفته اند
امید بر نگاه تو دارند، سرورم
گلهای نور چیده ام از باغ مرقدت
شاه چراغ، ای حرم سبز خاطرم
آه ای نگین حلقه ی شیراز! باز هم
لطفی نما که پا بگذارم در این حرم

[/]باید بدانیم که اقا احمد ابن موسی (ع) با درایت و شجاعتش باعث شد که ما امروز شیعه دوازده امامی باشیم...
یاید بدانیم که احمد این موسی (ع) نسبت به امام رضا ع همان کارهایی رو انجام داد که حضرت اقا ابوالفضل (ع) برای اقامون امام حسین (ع) انجام داد...
باید بدانیم که اقا احمد ابن موسی (ع) دومین امام زاده واجب التعظیم روی این کره خاکی هستن ...
باید بدانیم که دوبار زیارت اقا شاهچراغ برابره با یک بار زیارت آقا و سرورمون حضرت امیرالمومنین (ع) ...
باید بدانیم که آقا احمد ابن موسی (ع) با کتابت هزار جلد کلام الله مجید هزار بنده رو آزاد کردند ...
و هزار نادانسته دیگر...

ششم ذی القعده روز بزرگداشت حضرت احمد ابن موسی شاهچراغ علیه السلام گرامی باد.:Gol::Gol::Gol:

حضرت سيد امير احمد(ع) ملقب به شاهچراغ و سيدالسادات الاعاظم، فرزند بزرگوار امام موسي كاظم(ع) است. پسران امام هفتم علیه السلام بنا به مشهور نوزده نفر می باشند. حضرت احمد بن موسی(ع) و محمد بن موسی(ع) از یک مادر که ((ام احمد)) خوانده میشد متولد گردیدند.

بیعت حضرت احمد بن موسی(ع) و مردم مدینه با علی بن موسی الرضا(ع)
هنگامی که خبر شهادت حضرت امام موسی کاظم(ع) در مدینه منتشر شد، مردم بر در خانه ((ام احمد)) جمع شدند. آن گاه همراه با احمد بن موسی(ع) به مسجد آمدند و به سبب شخصیت والای احمد بن موسی(ع) گمان کردند که پس از شهادت امام موسی کاظم(ع) وی جانشین و امام است. به همین سبب، با وی بیعت کردند و او نیز از آنها بیعت گرفت، پس بر بالای منبر رفت و خطبه ای در کمال فصاحت و بلاغت بیان کرد و فرمود:(( ای مردم، هم چنان که اکنون تمامی شما با من بیعت کرده اید، بدانید که من خود، در بیعت برادرم علی بن موسی(ع) هستم. او پس از پدرم، امام و خلیفه بحق و ولی خداست. از طرف خدا و رسولش بر من و شما واجب است که از او اطاعت کنیم.))
پس از آن،‌ احمد بن موسی(ع) در فضایل برادرش علی بن موسی الرضا(ع) سخن گفت و تمامی حاضران تسلیم گفته او شدند و از مسجد بیرون آمدند، در حالی که پیشاپیش آنها احمد بن موسی(ع) بود. آن گاه خدمت امام رضا(ع) رسیدند و به امامت آن بزرگوار اعتراف کردند. سپس همگی با حضرت امام رضا(ع) بیعت کردند و حضرت علی بن موسی(ع) درباره برادرش(احمد) دعا فرمود:(( هم چنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد.))

جدال و پیکار

سپاه قتلغ خان در برابر یاران احمد بن موسی(ع) صف های خود را آراستند، و جنگ نابرابری آغاز شد. در نتیجه ی رشادت و فداکاری یاران احمد بن موسی(ع)، دشمن شکست خورد و عقب نشینی کرد. این جدال در سه نوبت و به مدت چند روز ادامه یافت. در پیکار سوم، سپاهیان قتلغ خان شکست خوردند و ناچار از محل درگیری،‌ قریه کُشن تا نزدیک برج و باروی شهر شیراز به مسافت سه فرسخ عقب نشستند و از ترس به درون حصار شهر پناه بردند و دروازه های شهر را محکم بستند. احمد بن موسی (ع) به اردوگاه خویش، در قریه کُشن، نزدیک یاران خویش بازگشت. در این نبرد، عده ای از امامزادگان و اصحاب احمد بن موسی(ع) زخمی و تعدادی نزدیک به سیصد نفر به شهادت رسیدند.

نیرنگ دشمن

روز دیگر، احمد بن موسی(ع) یاران خود را به پشت دروازه شهر شیراز منتقل کرد و همان جا خیمه زد. قتلغ خان که دریافت قادر به پیکار با احمد بن موسی(ع) نیست و با وجود عشق و فداکاری که در سپاه احمد بن موسی(ع) موج می زند، توان مقابله مردانه با آنها را ندارد، با عده ای از فرماندهان سپاه خود، طرح نیرنگی را ریخت تا بلکه با این روش بر آن ها فایق آیند. بر اساس نیرنگ و توطئه طراحی شده،‌ جمعی از سپاهیان جنگ آزموده ی خود را با شیوه جنگ و گریز به صفوف یاران احمد بن موسی(ع) گسیل داشت و به آن ها دستور داد در اولین درگیری وانمود به عقب نشینی و شکست کنند و به سوی دروازه های شهر بازگردند. یاران و برادران احمد بن موسی(ع) با این خدعه واردشهر شدند، دشمن مکار، دورازه های شهر را بست. سپاهیان قتلغ خان که از پیش در گذرگاههای شهر کمین کرده بودند،‌ یاران احمد بن موسی(ع) را هر کدام به وضعی و در موضعی به شهادت رساندند.

شهادت احمد بن موسی(ع)

در نتیجه توطئه دشمن بسیاری از یاران احمد بن موسی(ع) به شهادت رسیدند و عده ای نیز که از نیرنگ دشمن به سلامت گریخته بودند، ‌در اطراف پراکنده شدند. مورخان اتفاق نظر دارند که غالب امامزادگان در فارس و دیگر شهرهای ایران، از پراکنده شدگان این نهضت هستند.
حضرت احمد بن موسی(ع) نیز مورد تعقیب دشمن قرار گرفت و قتلغ خان با شمار زیادی از سپاهیان خود به آنها هجوم برد. احمد بن موسی(ع) شجاعانه در مقابل دشمن پایداری کرد و به دفاع از خود پرداخت. برخی از منابع می نویسند: احمد بن موسی(ع) به تنهایی با لشکر انبوهی به نبرد پرداخت. دشمن چون دید از عهده او برنمی آید، ‌شکافی در جایگاه استراحت وی ایجاد کرد و از پشت بر سرش شمشیر زد؛ سپس خانه را خراب کرد، و بدن او در زیر توده های خاک، در محلی که هم اکنون مرقد و بارگاه اوست،‌ پنهان شد.

پیدایش قبر احمد بن موسی(ع) در زمان اتابکان

بیشترین و معتبرترین منابع متقدم و متاخر که به شرح حال و زندگانی احمد بن موسی(ع) پرداخته اند، آشکار شدن مدفن احمد بن موسی(ع) را در عهد امیر مقرّب الدین مسعود بن بدر بین سال های (658-623) می دانند. شیراز نامه زرکوب شیرازی(تالیف به سال 764 ه.ق) از قدیمی ترین ماخذهایی است که پیدایش قبر احمد بن موسی(ع) را در عهد امیر امیر مقرّب الدین مسعود بن بدر ثبت کرده است، وی می نویسد:قبر امامزاده معصوم، امیر احمد بن موسی(ع) در میان شهر، قریب مسجد نو افتاده، امیر مقرّب الدین مسعود بن بدر که از خاصگان و مقربان اتابک بن ابوبکر سعد بن زنگی بن مودود بوده، عمارتی در خاطر داشت و در آن جایگاه قبری یافته اند، مکشوف گشته،‌ شخص مبارک او همچنان در حال اعتدال، تغییر و تبدیل در وی تاثیر نکرده،‌ خاتمی که در انگشت مبارکش بود، احتیاط فرمودند، منقّش بوده به نام احمد بن موسی، ائمه و افاضل و عقلا و اعیان شیراز جمع گشته اند و تحقیق کرده، صورت در حضرت اتابک معروض داشته اند. اتابک ابوبکر، مشهدی بر آن جا ساخته و عمارتی فرموده که به مرور زمان اشتهار یافته است و خلق شیراز بعد از آن که به کرات و صرّات در حالت فروماندگی و حیرت،‌ التجا بدان جناب کرده اند و استمداد نموده اند و مقاصد و مطالب ایشان محصل آمده،‌ بدین منوال آن مشهد مبارک اشتهار یافته.
معین الدین ابوالقاسم جنید شیرازی که دو سال بعد از درگذشت زرکوب، یعنی در سال، یعنی در سال 791 ه.ق به کتاب خود، شدالازار فی حط الاوزار عن زوّار المزار، پرداخت و فرزندش عیسی بن جنید، آن را از زبان عربی به فارسی به نام هزار مزار ترجمه کرده است و بر آنچه که زرکوب در شیرازنامه آورده است، تاکید دارند. مولف شدالازار ضمن شرح مختصری از نسب،‌ فضایل و شهادت احمد بن موسی(ع)، کشف مرقد آن حضرت را در عهد امیر مقرّب الدین مسعود بن بدر ذکر می کند.
بنا به گفته جنید شیرازی، هیچ کس از محل شهادت احمد بن موسی(ع) آگاه نبود تا زمان مقرّب الدین مسعود بن بدر که وی قبر آن حضرت را یافت و بر آن گنبدی ساخت. درباره ی اینکه چگونه مشهد احمد بن موسی(ع) کشف شده، جنید هیچ گونه آگاهی نمی دهد.
وی در توصیف جسد مبارک آن حضرت می افزاید، هنگامی که حضرت را رویت کردند، رنگ مبارک وی برنگشته و هیچ تغییری در بدن آن حضرت دیده نشده و کفن وی همچنان تازه مانده و از روی انگشتری وی که عبارت «العزّة‌ لله احمد بن موسی» بر آن نقش بود، وی را شناختند.علاوه بر این چند ماخذ، که از نزدیک ترین منابع تاریخ محلی عصر اتابکان است، منابع دیگری نیز در دست است که آشکار شدن مشهد احمد بن موسی(ع) را به عصر امیر مقرّب الدین نسبت می دهند.


شب ها دلم کبوتر شب گرد می شود /// این سرخ عاشقی زغمش زرد می شود

پر می کشد ز سینه ی اندوهگین من /// از بس هوای ابری دل سرد می شود

آهسته می رود به سر بام گنبدش /// گرم از حضور آبی آن مرد می شود

گنبد تمام هستی این شهر این دل است /// آن دم که شهر یکسره پر درد می شود

یک شهر و چند گنبد و یک کشور آرزوست /// شیراز که با جنت هماورد می شود

احمد امیر شاهچراغ است شاه شهر /// هر آنچه لطف بر سرم آورد می شود

دل های ما قنوت بر او نیز می برند /// آقا طبیب حاجت هر فرد می شود

رحمان تو بندگی کنی ار شاه شهر را /// شه بال آن کبوتر شب گرد می شود

اینجا ضریح مشهد دیگر ضمانت /// آهوی دل طوافش اگر کرد می شود

شاعـر: رحمـان زارع

[="Tahoma"]

چرا به حضرت سید امیر احمد ابن موسی الکاظم (ع) شاهچراغ می گویند؟

تا زمان امیر عضدالدوله دیلمی کسی از مدفن حضرت احمد ابن موسی (ع) اطلاعی نداشت و آنچه روی قبر را پوشانده بود تل گلی بیش به نظر نمی رسید که در اطراف آن،خانه های متعدد ساخته و مسکن اهالی بود. از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانه ای گلی داشت و در هر شب جمعه، ثلث آخر شب می دید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاک می درخشد و تا طلوع صبح روشن است، چند شب جمعه مراقب می بود،روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت با خود اندیشید شاید در این مکان،مقبره یکی از امامزادگان یا اولیاء الله باشد،بهتر آن است که امیر عضدالدوله را بر این امر آگاه نمایم،هنگام روز پیرزن به همین قصد به سرای امیر عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آنچه را دیده بود به عرض رسانید.امیر و حاضرین از بیانش در تعجب شدند.درباریان که این موضوع را باور نکرده بودند، هر کدام به سلیقه خود چیزی بیان کردند.اما امیر که مردی روشن ضمیر بود و باطنی پاک و خالی از غرض داشت فرمود:اولین شب جمعه شخصا به خانه پیرزن می روم تا از موضوع آگاه شوم.چون شب جمعه فرا رسید شاه به خانه پیرزن آمده و دور از خدم و حشم آنجا خوابید و پیرزن را فرمود هر وقت چراغ روشن گردید مرا بیدار کن .چون ثلث آخر شب شد پیرزن بر حسب معمول روشنایی پرنوری قوی تر از دیگر شب های جمعه مشاهده کرد و از شدت شعفی که به وی دست داده بود بر بالین امیر عضدالدوله آمده و بی اختیار سه مرتبه فریاد زد: « شاه! چراغ».

امیر بیدار شد و ناگهانی از خواب پریده و چشمش را متوجه سمتی نمود که پیرزن چراغ را به او نشان می داد و چون علنا و آشکارا چشمش نور چراغ را دید در شگفتی عجیب بماند و چون رو به سمت چراغ بر بالای تل برآمد اثری از چراغ ندید و چون به پایین آمد باز نور چراغ با روشنایی زیاد خود نمایی می کرد،خلاصه اینکه امیر شخصی را جهت کاوش در آن منطقه مامور می کند و..... مقبره فرزند ارشد موسی بن جعفر(ع) حضرت شاهچراغ پیدا می گردد و به دستور امیر بر بالای آن جایگاهی ساخته می شود که تا امروز زیارتگاه عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت می باشد.

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

السَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ رَسُولِ اللهِ
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ اَمیرِ المُؤمِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ فاطِمَةَ وَ خَدیجَةَ
السَّلام عَلَیکَ یَا بنَ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ وَلِیِّ اللهِ
السَّلامُ عَلَیکَ یَا اَخا وَلِیِّ اللهِ
السَّلامُ عَلَیکَ یَا عَمَّ وَلِیِّ اللهِ
اَلسَََّلامُ عَلَیکَ یَا سَیِّدَ السّاداتِ الاَعاظِمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا اَحمَدُ بنُ مُوسَی الکاظِم
اَلسَّلامُ عَلی مَن کانَ سَیّدِاً فی عَشیرَتِهِ وَ جَلیلاً فی عِترَتِهِ وَ کَریماً فی مالِهِ وَ ثَروَتِهِ وَ وَرِعاً فی دینِهِ وَ شِِرعَتِهِ
اَلسَّلامُ عَلی مَنِ اِقتَفی بِعَلیِّ بنِ اَبیطالِبٍ وَصِیّ رَسُولِ اللهِ فَاَعتَقَ اَلفَ مَملوُکٍ فی سَبیلِ اللهِ وَ عَبَدَاللهَ مُخلِصاً لَهُ الدّینَ حَتّی اَتاهُ الیَقینُ،اَلسََّلامُ عَلی مَن کانَ اَبوُالحَسَنِ مُوسی یُحِبُّهُ وَ یُقَدِّمُهُ وَ بِضیعَةِ المَوسوُمَةِ بِالیَسیَرةِ یُنَعِّشُهُ وَ یُنَعِّمُهُ وَ بِعشِرینَ مِن خَدَمِهِ وَ حَشَمِهِ یُکَرِّمُهُ وَ یُعَظِّمُهُ وَ بَعدَ ذلِکَ بِبَصَرِِهِ یَرعاهُ وَ یَحفَظُهُ ما یَغفَلُ عَنهُ،
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مَولایَ وَ ابنَ مَولایَ، اَلسَّلامُ عَلی اَبیکَ المَسجُونِ المَظلوُمِ وَ عَلی اَخیکَ الغَریبِ المَعصُومِ المَقتُولَینِ ظُلماً بِالسُّمُومِ، اَلسَّلامُ عَلی اَولادِ اَخیکَ المَعصُومینَ الاَئمَّةِ الهُداةِ الَمهدِیّینَ اَلسَّلامُ عَلی اُمِّکَ الطّاهِرَةِ الزّکِیَّةِ الَّتیِ ائتَمَنَت عَلی وَدایِعِ الاِمامَةِ اَلسَّلامُ عَلی اُختِکَ التَّقِیَّةِ النَّقِیَّةِ فاطِمَةَ المَعصُومَةِ الَتّی مَن زارَها وَ جَبَت لَهُ الجَنَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا ساداتی وَمَوالِیَّ جَمیعاً عَرَّفَ اللهُ بَینَنا وَ بَینَکُم فِی الجَنَّةِ وَ حَشَرَنا فی زُمرَتِکُم وَ اَورَدَنا حَوضَ نَبِیِّکُم وَ سَقانا بِکَأسِ جَدِّکُم مِن یَدِ عَلیِّ بِنِ اَبیطالِبٍ اَبیکُم وَ نَسئَلُ اللهَ اَن یُرِِیَنا فیکُمُ السُّروُرَ وَ اَلفَرَجَ وَ الکَرامَةَ وَ اَن یَجمَعَنا وَ اِیّاکُم فی زُمرَةِ جَدِّکُم مُحَمَّدٍ وَ اَبیکُم عَلّیٍ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِما وَ الِهِما وَ عَلی اَرواحِکُم وَ عَلی اَجسادِکُم وَ عَلی اَجسامِکُم وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.



بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام بر تو ای فرزند رسول خدا
سلام بر تو ای فرزند امیر المومنین
سلام بر تو ای فرزند فاطمه و خدیجه
سلام بر تو ای فرزند حسن و حسین
سلام بر تو ای فرزند ولی خدا
سلام بر تو ای برادر ولی خدا
سلام بر تو ای عموی ولی خدا
سلام بر تو ای سید سادات بزرگوار
سلام بر تو ای احمد فرزند موسی کاظم(ع)
سلام بر آنکه آقا بود در طایفه اش، و گرانقدر در میان بستگان خود و کریم بود در بخشش دارائی و ثروتش، و در دین و شریعتش پرهیزگار بود، سلام بر آنکه پیروی کرد از علی فرزند ابی طالب و جانشین رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، پس در راه خدا آزاد کرد هزار برده را، و خالصانه در آئین خود خدا را پرستید تا اینکه حقیقت را دریافت. سلام بر آنکه ابو حسن موسی دوستش داشت و او بر همگان مقدم می داشت و با مزرعه ی خود به نام (یسیره) او را گرامی و به سر نشاط می آورد و با بیست تن از خدمتکاران و همراهان تکریم و تجلیل می کرد و با نگاهش مواظبت و از او غافل نمی گشت. سلام بر تو ای مولا و فرزند مولایم. سلام بر پدر زندانی مظلومت و بر برادر غریب معصومت که ظالمانه مسموم شدند. سلام بر فرزندان برادر معصومت امامان هدایت کننده. سلام بر مادر مطهر و پرهیزگارت که امانتدار ودیعه های امامت بود. سلام بر خواهر پرهیزگار و پاکت فاطمه معصومه که بهشت بر هر آنکه زیارتش کند واجب است. سلام بر شما سرورانم همگان. خداوند ما را در بهشت با شما آشنا و در زمریه شما محشور گرداند، و بر حوض پیامبرتان ما را وارد کند. و از دست پدرتان علی ابن ابیطالب با جام جدتان ما را سیراب کند. و از خدا می خواهیم که شادی و گشایش و عزت شما را به ما نشان دهد، و ما و شما را در شمار پیروان جدتان محمد و پدرتان علی که درود خدا بر آن دو و خاندانشان باد قرار دهد. سلام و رحمت و برکت خدا بر شما و بر روحتان و بر جسدتان و جسمتان باد.

پایین پا و روبروی ضریح مطهر ایستاده خوانده می شود:
اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا السَّیِدِ الزَّکِیُّ الطّاهِرُ الوَلِیُّ وَ اَلدّاعِی الحَفِیُّ اَشهَدُ اَنَّکَ قُلتَ حَقّاً وَ نَطَقتَ صِدقاً وَ دَعَوتَ اِلی مَولایَ وَ مَولاکَ عَلانِیَةً وَ سِرًّا فازَ مُتَّبِعُکَ وَ نَجی مُصَدِّقُکَ وَ خابَ وَ خَسِرَِ مُکَذِّبُکَ وَ المُتَخَلِّفُ عَنکَ اِشهَد لی بِهذِهِ الشَّهادَةِ لاِکُونَ مِنَ الفائِزینَ بِمَعرِِفَتِکَ وَ طاعَتِکَ وَ تَصدیقِکَ وَ اتّبِاعِکَ وَالسَّلامُ یا سَیّدِی وَ ابنَ سَیّدی اَنتَ بابُ اللهِ المُؤتی مِنهُ وَ اَلمأخوُذُ عَنهُ اَتَیتُکَ زائِراً وَ حاجاتی لَکَ مُستَودِعاًوَها اَنَا ذااَستَودِعُکَ دینی وَ اَمانَتی وَ خَواتیمَ عَمَلی وَ جَوامِعَ اَمَلی اِلی مُنتَهی اَجَلی وَ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا سَیِّدَ اَلسّاداتِ الاَعاظِمِ اَحمَدُ بنُ مُوسَی الکاظِمِ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه.

سلام بر تو ای سید پاک و مطهر، ولی و دعوت کننده گواهی می دهم که حق را گفته ای و راستگو بوده ای و به سوی مولایم و مولایت آشکارا و نهان دعوت کرده ای. پیروز گشت هر کس تو را پیروی کرد و نجات یافت هر کس تو را تایید کرد، نا امید شد و زیان دید آن که تو را دروغگو دانست و آنکه از تو روی گرداند. شاهد گواهی من باش تا از برندگان معرفت و طاعت، و پیروان و تصدیق کنندگان تو باشم. سلام بر تو ای سرور و فرزند سرور من، تو دری هستی که خداوند از آن می دهد و می ستاید. به زیارت تو آمدم تا نیازها، دین و امانت، امنیت و عاقبت کارهایم تا انتهای اجلم را از تو طلب و استدعا کنم. سلام بر توای سرور سروران بزرگوار احمد ابن موسی کاظم رحمت و برکت خداوند بر تو باد.

زیارت قبول


سلام.
من عاشق حرم حضرت شاهچراغ هستم و زیاد میرم....
یاد هم گرفتم که هر وقت برم زیارت، به نیابت از تمام ایرانیها هم یکبار زیارتنامه رو بخونم و دو رکعت هم نماز بخونم
بنابر این همه شماهایی که این صفحه رو میخونید چندین بار ثواب زیارت حضرت شاهچراغ تصیبتون شده ....:Gol:

سایت اینترنتی رسمی آستان مقدس حرم حضرت شاهچراغ
دارای تصاویر، صوت و کلیپ، امکان زیارت مجازی حرم و...
http://www.shahcheragh.com/default.aspx

[video]http://hw2.asset.aparat.com/aparat-video/310b42fbeb27cd2656d731b1c63a2cb8723483__96452.mp4 [/video]
تواشیح زیبا در مدح حضرت شاهچراغ

[=&quot] :Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
ای دل شدگان نور ! مولا اینجاست[=&quot]

[=&quot]عرفان نفسان ! ظهور معنا اینجاست

[=&quot]
دنبال کدام چشمه سرگردانید ؟[=&quot]

[=&quot]ای تشنه لبان عشق ! دریا اینجاست


[=&quot] از عشق ، به سینه درد و داغی داری[=&quot]

[=&quot]از پرتو معرفت ، چراغی داری

[=&quot]
چشم تو به نور عشق روشن ، شیراز ![=&quot]

[=&quot]چون در دل خویش ، چلچراغی داری


[=&quot] در خانه ی دل ، خیال حافظ ، عشق ست[=&quot]

[=&quot]در حافظیه ، وصال حافظ ، عشق ست

[=&quot]
در باغ بهشت ، با ملائک خلوت[=&quot]

[=&quot]در شاهچراغ ، فال حافظ ، عشق ست


[=&quot]
دل برده ز دهر ، خط و خال شیراز[=&quot]

[=&quot]دنیاست ، و حسرت وصال شیراز

[=&quot]
با شاهچراغ ، روز و شب محشورست[=&quot]

[=&quot]این چیز کمی ست ؟ خوش به حال شیراز


[=&quot]
هر سال ، عزیز ! سال شیرازی هاست[=&quot]

[=&quot]اقبال ، به زیر بال شیرازی هاست

[=&quot]
شیراز، تمام چار فصلش سبزست[=&quot]

[=&quot]چون شاهچراغ ، مال شیرازی هاست

[=&quot]

در دست « غزل - چراغ » دارم ، آری[=&quot]

[=&quot]یک آینه سمت باغ دارم ، آری

[=&quot]
من آمده ام به جست و جوی انسان[=&quot]

[=&quot]در شهر شما سراغ دارم ، آری

[=&quot]
صبح است و ندای ربنا می آید[=&quot]

[=&quot]گلبانگ خوش خدا ، خدا می آید

[=&quot]
از میهن شعر و شور و عشق و عرفان[=&quot]

[=&quot]بوی خوش « مشهد الرضا » می آید

[=&quot]
شیراز و تبسم صفا را ، عشق ست

[=&quot]گلبانگ خوش خدا خدا را ، عشق ست[=&quot]

[=&quot]

[=&quot]در آینه ی شاهچراغ شیراز
سیمای خجسته ی « رضا » را عشق ست

[=&quot]

[=&quot]بی نور تو ، پیر معرفت گمراه ست

[=&quot]توفان شب است و دیو و دد در راه ست

[=&quot]
تو شاهچراغ وادی عرفانی[=&quot]

[=&quot]نور تو ، کلید فهم « بسم الله » ست
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
[=&quot]

شاهچراغ خاک تو از مشک برتر است

چون مرهمی به جان و دل ریش مضطر است

کویت صفای جان و دل ناامید خلق

در آن سکینه ایست که از حی داور است

شیراز کوی رحمت و انوار اولیاست

شاه چجراغ بر سر آن زیب و زیور است

این خاک تربتی است شفابخش زائران

بهر ز سیم و هم زر و هم در و گوهر است

یا احمد بن موسی جعفر ضریح تو

معمور باد و خرم چو اینجا مطهر است

بیمار جان اگر طلبد او شفای خود

از غم رها چ کوی تو بس روح پرور است

بیمار گر شفا طلبد از صمیم قلب

غالب بدرد گرد و بر غم مظفر است

بیمارها شفا طلبند از حریم تو

چون پاره ای ز تربت و خاک پیمبر است

بیمار ناعلاج شفا داده ای بسی

حقا مسلم آن که شفایت میسر است

من نیز خود شفا از درت دیده ام بسی

هرکس شفا نیافت بدان دیرباور است

بوسند خیل خلق ضریحت بصد امید

این تربیت به تربت جدت برابر است

بیش از هزار بنده چو آزاد کرده اید

بوی بهشت مرقدت از عطر و عنبر است

قرآن هزار جلد چو مکتوب کرده اید

وز کوی تو طلایه به خورشید انور است

زین خاک پرتوی ز حقیقت چو منجلی است

با چشم دل نگر چو ملائک مصور است

هردم فرشته صحن و سرای تو زائرند

آب حیات هر ملک بر جام و ساغر است

نوشند زائران همه ز آب بقای تو

سرچشمه گلاب تو از حوض کوثر است

این درجه و مقام ز حق گشته پایدار

هر گوشه ای فرشته در این کوی و مظهر است

از تربیت تلؤلو نوری ظهور کرد

آفاق از ضریح مطهر معطر است

گیرد وجود شمع وجود از سرای نور

نور ستاره ها همه ز آن ماه منظر است

آرامگاه شاهد حق دستغیب و آل

نزد ضریح زاده موسی ابن جعفر است

ذریه خلیلی و از نسل حیدری

نبود عجب که خاک درت عشق پرور است

قبر مقدسین شهر بود در کنار نور

شاهچراغ گلبن هر پاک پرور است

اینجا که خفته اند گلان در کنار هم

این بوی خوش ز گلبن و گل های پرپر است

زیبا گلان پاک که خلوت گزیده اند

هر گل طراوتش ز همین پاک کوهر است

مردان متقی که برفتند راه عشق

ز آنها که یاد و خاطر خوش ماند برتر است

گل های باغ عشق چو شد دسته گلی

خوش دسته های گل که در این کاسه زر است

مستند زائران درت از می الست

هرکس به عشق واله و مجنون دیگر است

خورشید تابناک ز این در فروغ یافت

این هم دگر طلایه ز محراب و منبر است

هر وقت آمدم که ببوسم ضریح تو

دیدم هزار دیده ترا حلقه بر در است

گفتم به عاشقی که چه اسرار عشق توست

با سر اشاره کرد که آن پیش سرور است

عشق علی و آل محمد مرا بس است

هریک چو هادی است چو خورشید انور است

از کودکی شدم چو عاشق دین و شریعتش

زایل بسال و مه نشد هردم فزونتر است

عمری عزیزی بر سر دولت سرای توست

پیوسته زیر خوار این درو از ذره کمتر است

غلام حسین عزیزآبادی

هر سال ، عزیز ! سال شیرازی هاست

اقبال ، به زیر بال شیرازی هاست

شیراز، تمام چار فصلش سبزست

چون شاهچراغ ، مال شیرازی هاست

[="Tahoma"][="Navy"]بسم الله

خب روز پسر رو به همه پسرای سایت تبریک عرض میکنم .
بهترین روزه ، پارسالم گفتم این روز ، روز شماست..
خواهر امام رضا : روز دختر
برادر امام رضا : روز پسر
میلاد حضرت علی اکبر : روز جوان
بعدا ثبتش میکنیم تو تقویم روز پسر رو..[/]

چند کلیپ درباره حضرت شاهچراغ:
1-مداحی استاد کریم خانی در حرم شاهچراغ:

[video]http://hw5.asset.aparat.com/aparat-video/2fc19ee5e8121e67ff3f7ca378049ad4700228__96379.mp4[/video]
2- حرم حضرت شاهچراغ

[video]http://hw3.asset.aparat.com/aparat-video/8d284c748eb7456c1eb693983738cab72108421-360p__78316.mp4[/video]
3- زیارتنامه حضرت شاهچراغ
[video]http://hw3.asset.aparat.com/aparat-video/ed149060e05f5f93eed8664f7290d647723788__17673.mp4[/video]

من شهر مون نزدیک شیرازه از خدا میخوا 6 ذی قعده شاهچراغ باشم و نایب الزیاره همگی اونایی که صلوات بفرستن( بپسندن):ok::ok::ok::ok:
شوخی کردم نایب الزیاره ی همه ی کاربران باشم.

[=system]یا علی....

[h=1]چراغ نورافشان فارس[/h]
حضرت سید امیر احمد ملقب به «شاهچراغ» (1) و «سید السادات»، فرزند بزرگوار امام موسی كاظم علیه السلام و از شخصیت ‏های عالی مقام و جلیل القدر و پرهیزكار بود.(2) شیخ مفید (ره) در کتاب «الارشاد» می گوید:
حضرت احمد بن موسی، جلیل القدر،‌ کریم و پرهیزگار بود و حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام او را دوست و مقدم می داشت و مزرعه خود که معروف به «بسیره» بود را به او بخشید و گویند حضرت احمد بن موسی رضی الله عنه هزار بنده خرید و در راه خدا آزاد نمود. حسن بن محمد بن یحیی برای من حدیث کرد از جدش که گفت: شنیدم از اسماعیل فرزند حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام که می گفت:
... پدرم (امام كاظم علیه السلام) احمد را قلباً چنان دوست می داشت که چون احمد از پدر غافل می گردید پدرم مخفیانه با گوشه چشم بر او نگاههای گرم و محبت آمیز می نمود و چشم از وی برنمی داشت.
محمد کشّی در کتاب خود، احمد بن موسی را یکی از فضلای عصر خود نام می برد و او را از محدثانی می شمارد که احادیث زیادی از پدر و اجداد بزرگوارش نقل کرده و می نویسد که: احمد بن موسی به دست مبارک خویش، قرآن کریم را نوشته است.

[h=2]تا پای ولایت[/h] هنگامی که خبر شهادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام در مدینه منتشر شد، مردم بر در خانه امّ احمد (3) جمع شدند. به سبب شخصیت والای احمد بن موسی گمان کردند که پس از شهادت امام موسی کاظم علیه السلام، وی جانشین و امام است. به همین سبب، با وی بیعت کردند، پس، آن جناب بر بالای منبر رفت و طی خطبه ای فرمود:
«ای مردم، هم چنان که اکنون تمامی شما با من بیعت کرده اید، بدانید که من خود، در بیعت برادرم علی بن موسی هستم. او پس از پدرم، امام و خلیفه بحق و ولی خداست. از طرف خدا و رسولش بر من و شما واجب است که از او اطاعت کنیم».

حضرت احمد بن موسی، جلیل القدر،‌ کریم و پرهیزگار بود و حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام او را دوست و مقدم می داشت و مزرعه خود که معروف به «بسیره» بود را به او بخشید و گویند حضرت احمد بن موسی رضی الله عنه هزار بنده خرید و در راه خدا آزاد نمود

سپس از منبر پایین آمده و به اتفاق همه مردم خدمت امام رضا علیه السلام رسیدند و با حضرت بیعت كردند.
حضرت علی بن موسی علیه السلام درباره برادرش (احمد) دعا فرمود:
«هم چنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد». (4)

[h=2]به سوی سرنوشت[/h] حضور با برکت امام هشتم در خراسان باعث شد که شیعیان و محبان اهل بیت رسالت با اشتیاق زیارت چهره تابناک امامت و ولایت از نقاط مختلف بسوی ایران حرکت کنند.
حضرت احمد بن موسی نیز در همین سالها (198 تا 203 ه.ق) به همراه برادران و گروه زیادی از برادرزادگان، خویشان و شیعیان، بالغ بر دو یا سه هزار نفر از طریق بصره عازم خراسان شدند و از هر شهر و دیاری که می گذشتند، بر تعداد همراهانشان افزوده می شد، به طوری که برخی از مورخان تعداد یاران احمد بن موسی را نزدیک به پانزده هزار نفر ذکر کرده‌اند.

در همین احوال، علیرغم خدعه و نیرنگ های مامون عباسی برای مخدوش ساختن چهره علمی حضرت رضا علیه السلام و مقام ولایت، برتری حجت خدا و پیروزی های حضرتش، کینه مامون عباسی را بیشتر نمود و سرانجام در سال 202 ه.ق امام معصوم را مسموم و به شهادت می رساند.
در این بین، خبر حرکت احمد بن موسی توسط کارگزاران حکومتی به مامون رسید. مامون که ورود برادران امام را به مرکز حکومت، تهدیدی جدی برای موقعیت حساس خود می دید و از هم داستان شدن برادران و شیعیان امام با وی هراسناک بود، ‌به همه حکمرانان خود، دستور داد که: در هر کجا قافله بنی هاشم را یافتند، مانع از حرکت آنها شوند و آنها را به مدینه بازگردانند یا مقتول کنند.
این دستور به هر شهری که می رسید، کاروان از آنجا گذشته بود، مگر در شیراز که پیش از رسیدن کاروان احمد بن موسی، حکم به حاکم وقت رسید. حاکم فارس «قتلغ خان»مردی سفاک و خونریز بود. وی با لشکری انبوه از شهر خارج شد و در برابر کاروان احمد بن موسی اردو زد.
احمد بن موسی در دو فرسنگی شیراز با قتلغ خان روبرو شد. در آن جا خبر شهادت برادرش علی بن موسی الرضا علیهما السلام انتشار یافت، و به احمد بن موسی خبر دادند که اگر قصد دیدن برادر خود علی بن موسی الرضا علیهما السلام را دارید، بدانید که وی فوت شده است.

حضرت احمد بن موسی که وضع را چنین دید،‌ اصحاب و یاران خود را خواست و جریان را به آگاهی همه رساند و افزود:

قصد این ها ریختن خون فرزندان علی بن ابی طالب علیهماالسلام است، هر کس از شما مایل به بازگشت باشد یا راه فراری بداند، می تواند جان از مهلکه به سلامت برَد که من چاره ای جز جهاد با این اشرار ندارم. تمامی برادران و یاران احمد بن موسی عرض کردند که مایل اند در رکاب وی جهاد کنند. آن بزرگوار در حق آن ها دعای خیر کرد و فرمود: پس برای مبارزه،‌ خود را آماده سازید.

[h=2]نبرد طاقت فرسا[/h] سپاه قتلغ خان در برابر یاران احمد بن موسی صف های خود را آراستند، و جنگ نابرابری آغاز شد. در نتیجه ی رشادت و فداکاری یاران احمد بن موسی، دشمن شکست خورد و عقب نشینی کرد. این جدال در سه نوبت و به مدت چند روز ادامه یافت. در پیکار سوم، سپاهیان قتلغ خان شکست خوردند و ناچار از محل درگیری - قریه کُشن - تا نزدیک برج و باروی شهر شیراز به مسافت سه فرسخ عقب نشستند و از ترس به درون حصار شهر پناه بردند و دروازه های شهر را محکم بستند. احمد بن موسی اردوگاه خویش، در قریه کُشن، نزدیک یاران خویش بازگشت. در این نبرد، عده ای از امامزادگان و اصحاب احمد بن موسی زخمی و تعدادی نزدیک به سیصد نفر به شهادت رسیدند.

احمد بن موسی به تنهایی با لشکر انبوهی به نبرد پرداخت. دشمن چون دید از عهده او برنمی آید، ‌شکافی در جایگاه استراحت وی ایجاد کرد و از پشت بر سرش شمشیر زد؛ سپس خانه را خراب کرد، و بدن مبارک او در زیر توده های خاک، در محلی که هم اکنون مرقد و بارگاه اوست،‌ پنهان شد

روز دیگر، احمد بن موسی یاران خود را به پشت دروازه شهر شیراز منتقل کرد و همان جا خیمه زد. قتلغ خان که دریافت قادر به پیکار با احمد بن موسی نیست و با وجود عشق و فداکاری که در سپاه احمد بن موسی موج می زند، توان مقابله مردانه با آنها را ندارد، با عده ای از فرماندهان سپاه خود، طرح نیرنگی را ریخت تا بلکه با این روش بر آن ها فایق آیند. بر اساس نیرنگ و توطئه طراحی شده،‌ جمعی از سپاهیان جنگ آزموده ی خود را با شیوه جنگ و گریز به صفوف یاران احمد بن موسی گسیل داشت و به آن ها دستور داد در اولین درگیری وانمود به عقب نشینی و شکست کنند و به سوی دروازه های شهر بازگردند. یاران و برادران احمد بن موسی با این خدعه وارد شهر شدند، دشمن مکّار، که از پیش در گذرگاههای شهر کمین کرده بود، دورازه های شهر را بست و یاران احمد بن موسی را هر کدام به وضعی و در موضعی به شهادت رساندند.
در نتیجه توطئه دشمن بسیاری از یاران احمد بن موسی به شهادت رسیدند و عده ای نیز که از نیرنگ دشمن به سلامت گریخته بودند، ‌در اطراف پراکنده شدند. مورخان اتفاق نظر دارند که غالب امامزادگان در فارس و دیگر شهرهای ایران، از پراکنده شدگان این جماعت هستند.
حضرت احمد بن موسی نیز مورد تعقیب دشمن قرار گرفت و قتلغ خان با شمار زیادی از سپاهیان خود به آنها هجوم برد. احمد بن موسی شجاعانه در مقابل دشمن پایداری کرد و به دفاع از خود پرداخت. برخی از منابع می نویسند: احمد بن موسی به تنهایی با لشکر انبوهی به نبرد پرداخت. دشمن چون دید از عهده او بر نمی‌آید، ‌شکافی در جایگاه استراحت وی ایجاد کرد و از پشت بر سرش شمشیر زد؛ سپس خانه را خراب کرد، و بدن مبارک او در زیر توده های خاک، در محلی که هم اکنون مرقد و بارگاه اوست،‌ پنهان شد.

پی نوشت:
1) تا زمان امیر عضدالدوله دیلمی کسی از مدفن حضرت احمد ابن موسی اطلاعی نداشت و آنچه روی قبر را پوشانده بود تل گلی بیش به نظر نمی رسید که در اطراف آن،خانه های متعدد ساخته و مسکن اهالی بود. از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانه ای گلی داشت و در هر شب جمعه، ثلث آخر شب می دید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاک می درخشد و تا طلوع صبح روشن است، چند شب جمعه مراقب می بود،روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت با خود اندیشید شاید در این مکان، مقبره یکی از امامزادگان یا اولیاء الله باشد، بهتر آن است که امیر عضدالدوله را بر این امر آگاه نمایم، هنگام روز پیرزن به همین قصد به سرای امیر عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آنچه را دیده بود به عرض رسانید. امیر و حاضرین از بیانش در تعجب شدند. درباریان که این موضوع را باور نکرده بودند، هر کدام به سلیقه خود چیزی بیان کردند. اما امیر که مردی روشن ضمیر بود و باطنی پاک و خالی از غرض داشت فرمود:اولین شب جمعه شخصا به خانه پیرزن می روم تا از موضوع آگاه شوم.چون شب جمعه فرا رسید شاه به خانه پیرزن آمده و دور از خدم و حشم آنجا خوابید و پیرزن را فرمود هر وقت چراغ روشن گردید مرا بیدار کن .چون ثلث آخر شب شد پیرزن بر حسب معمول روشنایی پرنوری قوی تر از دیگر شب های جمعه مشاهده کرد و از شدت شعفی که به وی دست داده بود بر بالین امیر عضدالدوله آمده و بی اختیار سه مرتبه فریاد زد: « شاه! چراغ». و از آن به بعد به شاه چراغ معروف گردید؛ قیام سادات علوی،علی اکبر تشید، ص 192.
2) اعیان الشیعه، ج 3، ص 191.
3) علامه مجلسی در کتاب مراة العقول در شرح حدیث پانزدهم می گوید:
«امّ احمد» مادر بعضی اولاد آن حضرت (امام هفتم) می بود و او داناترین، پرهیزگارترین و گرامی ترین زنهایش در نزد آن حضرت بود که اسرار خود را به وی می سپرد و اماناتش را نزد او ودیعه می نهاد.
4) معارف و معاریف، ج 1، ص 597.

[h=1]سفر به ميهماني شاهچراغ

[/h]


[/HR]
شيراز شهر تاريخ و هنر است اما گردشگراني که به اين شهر سفر مي کنند، تمام ژانرهاي گردشگري را تجربه مي کنند. از گردشگري طبيعي و ماجراجويانه گرفته تا گردشگري زيارتي.


[/HR]
حرم شاه‌چراغ يا معروف ترين زيارتگاه شيراز است که هر گردشگري که پايش به شيراز رسيده حداقل يک بار تجربه زيارت آن را داشته است. اين آرامگاه متعلق به «مير سيد احمد» ملقب به شاه‌چراغ، پسر امام موسي کاظم (ع) است که در کنار ميداني به نام احمدي قرار دارد. جايي که در نزديکي آن آرامگاه برادرش سيدميرمحمد ساخته شده است.
احمد بن موسي شاه‌چراغ پسر ارشد امام موسي کاظم (ع) و برادر امام رضا (ع) در راه پيوستن به برادر خود به سوي خراسان سفر کرد ولي در راه توسط افراد مأمون خليفه عباسي در شهر شيراز کشته شد. بعد از مدتي اين بنا در دوره اتابکان فارس در سده ششم هجري قمري ساخته و گنبد و بارگاه آن کاشيکاري شد.

اولين گنبد ساخته شده روي بقعه در سال 623 هجري قمري توسط امير مقرب الدين ساخته شد. بعدتر، در سال هاي 745 تا 750 هجري تاشي خاتون مادر شاه اسحاق اينجو تعميرات اساسي در آن انجام داد و بقعه، بارگاه، مدرسه عالي و مدفني براي خود در جنوب آن ساخت و 30 هزار جزء قرآن نفيس منحصر به فرد با خطوط ثلث طلايي و تذهيب عالي را بر آن وقف کرد.
حرم شاهچراغ در چند نوبت هم دستخوش حوادث شد. نيمي از بناي اين حرم در سال 997 هجري بر اثر زلزله بنا از بين رفت و در قرن سيزدهم هجري هم چند بار خراب شد و مجددا تعمير و مرمت گرديد و فتحعلي شاه قاجار در سال 1243 هجري ضريحي بر آن وقف کرد اما به علت شكاف هاي متعددي كه گنبد داشت در سال 1337 شمسي آن را برداشتند و به جاي آن با آهن و مصالح، بنايي مناسب و قابل دوام و با همان طرح و به هزينه مردم شيراز احداث کردند.

اگر گذارتان به داخل حرم شاهچراغ بيفتد، آئينه‌هاي ريز رنگيني را مي بينيد که به شکلي ظريف و هنرمندانه در کنار انواع خط‌هاي فارسي و عربي، تزيين کننده نماي اطراف آينه‌ها و کاشي‌ها هستند.
بناي حرم، ايواني در جلو دارد و حرمي گسترده در پشت ايوان که در چهار گوشه آن، چهار شاه نشين تعبيه شده و مسجدي هم در سمت غربي پشت حرم به چشم مي خورد. ضريح آن در شاه نشين زير گنبد قرار گرفته و از نقره ساخته شده است.
غير از دو در اصلي، حرم دو در فرعي ديگر هم دارد که يکي به بازار حاجي و ديگر به مسجد جامع عتيق مي‌رود و درگاه مانندي هم از ضلع شمالي حياط وارد بازار شاه چراغ مي‌شود.

ستون‌هاي آهني ايوان حرم به وسيله چوب‌هاي نفيس پوشش داده شده و در سقف مسطح آن هم چوب منبت کاري شده به کار رفته است.
بد نيست بدانيد که در تقويم يک روز هم به نام روز شاهچراغ نامگذاري شده که اولين بار پيشنهاد آن در سال 86 مطرح شد و مسئولان تصميم گرفتند روز تولد آن حضرت را به عنوان مراسم بزرگداشت انتخاب کنند. اما پس از بررسي هاي لازم متوجه شدند که روز تولد شاهچراغ به درستي مشخص نيست بنابراين در دهه کرامت يعني حدفاصل تولد حضرت معصومه (ع) و امام رضا (ع) يک روز را به عنوان روز بزرگداشت حضرت احمد بن موسي "شاهچراغ" تعيين کردند که مصادف با روز ششم ذيقعده هر سال يعني پنجمين روز از دهه کرامت است.

مرقـد شاهـچراغ اسـت اینــجا
به ز صدگلشن وباغ است اینجا

[INDENT][INDENT][INDENT]گنبدش مرکــز شیــراز بـود
حرمـش مأمـن صـد راز بـود



[/INDENT]
[/INDENT]
[/INDENT]

ششم ذی القعده روز بزرگداشت حضرت احمد ابن موسی شاهچراغ علیه السلام مبارک...:hamdel:
ان شالله نایب الزیاره همگی هستم
:ok:
فضای حرم مطهر شاهچراغ رو خیلی دوست دارم مخصوصا این صحن جدید که ساختند یه صفای عجیبی داره...

پاسخ حجت‌الاسلام پیشوایی به این پرسش مبنی بر اینکه :
«در مورد احمد بن شاه چراغ توضیح بفرمایید و چرا برادران امام رضا(ع) در یک جا جمع نیستند و به صورت پراکنده دفن شده اند؟»
به مدت پنج دقیقه و 42 ثانیه

دوست دارم خدااا;721701 نوشت:
ششم ذی القعده روز بزرگداشت حضرت احمد ابن موسی شاهچراغ علیه السلام مبارک...:hamdel:
ان شالله نایب الزیاره همگی هستم
:ok:
فضای حرم مطهر شاهچراغ رو خیلی دوست دارم مخصوصا این صحن جدید که ساختند یه صفای عجیبی داره...

بله صحن جدید واقعا زیبا و آارمش بخش هست...

سلام.
دوستان امروز ششم ذیقعده بود و سالروز بزرگداشت حضرت شاهچراغ.
توفیق نصیبم شد امروز زیارت شون برم و چند ساعتی در حرم باشم
به نیابت از همگی دعا کردم و به نیابت از همگی دو رکعت نماز خوندم
ان شاء الله که ثوابش نصیب همگی شده باشه

:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

شیراز و تبسم صفا را عشق است
گلبانگ خوش خدا خدا را عشق است
در اینه شاهچراغ شیراز
سیمای خجسته ی "رضا " را عشق است.

:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol: