یک نویسنده آمریکایی، قبل و بعد از اسلام

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
یک نویسنده آمریکایی، قبل و بعد از اسلام


[/HR] قبل از اسلام، عادت داشتم که در شعرهایم از زندگی حرف بزنم و تنفرم را نسبت به «دین» و کینه‌ام را نسبت به «خدا» ابراز کنم. حالا دیگر چنین نیست! اکنون لذت من نوشتن از زیبایی «الله» است و این‌که به دیگران خوشی و آرامش «اسلام» را نشان بدهم.

[/HR] خانم «برندی چیس» (Brandy Chase) که بعد از مسلمان‌ شدن نام «امینه زهیره» را برای خود برگزیده است، متولد شهر توسان ایالت آریزونا در آمریکا،و 26 ساله، او با مردی لبنانی ازدواج کرده است و دختری 6ساله و پسری 3ساله دارد و در امارات متحده عربی ساکن است. نویسنده، شاعر ، هنرمند و طراح و همین‌طور یک بلاگر فعال است. شهادتین را در پنجم آگوست 2001 بر زندگی‌اش جاری کرده، تقریبا یک‌ماه قبل از واقعه‌ی 11سپتامبر!


-چطور مسلمان شدید؟
خب من مسیحی به‌دنیا آمده بودم و تا 14سالگی هم مسیحی بودم. در این موقع، مسیحیت را رها کردم و ملحد شدم، دیگر به هیچ‌خدایی باور نداشتم. اما مدتی بعد دوباره جستجو در پی یک دین برای زندگی را شروع کردم. الحمدلله خداوند اسلام را برای من در سن 17سالگی فرستاد. یک‌سال پس از اسلام‌آوردن‌ام، با یک مرد لبنانی دوست‌داشتنی ازدواج کردم، و بعد از 7سال که از ازدواج‌ام می‌گذرد، ما «رجاء» 6ساله و «مصطفی» 3ساله را داریم.

-کدام یک زودتر اتفاق افتاد؟ مسلمان شدن‌تان یا آغاز نوشتن شعر و داستان؟
من از وقتی که 8ساله بودم، شعر می‌نوشتم و از 12سالگی نوشتن داستان‌های کوتاه را شروع کردم. وقتی که وارد دبیرستان شدم، رو به نوشتن داستان‌های بلند آوردم. در آخرین سال دبیرستانم مسلمان شدم.

-آیا از آن زمان تا به حال تغییراتی در آثارتان بوده که بتوانید آن‌ها را مستقیما به مسلمان و با حجاب شدن‌تان ارتباط بدهید؟
-بله، البته پس از مسلمان‌شدن‌ام تغییرات زیادی در شیوه‌ی نوشتن‌ام اتفاق افتاده است. پیش از این، کاراکترهای من کارهایی می‌کردند که طبق هنجارهای آمریکایی متعارف بودند، اما در اسلام «حرام» بودند. حالا من باید مسائل را سبک و سنگین کنم و تصمیم بگیرم که آن‌چه برای شخصیت‌هایم نیاز دارم خوب هستند یا بد و داستانم هم‌چنان عمیق باشد. مثلا در داستان‌های رمانس (عاشقانه) باید مطمئن شوم که اگر یک نوجوان 13ساله کتابم را برداشت و ورق زد، آن‌چه که می‌خواند برایش خوشایند باشد. قبل از اسلام، عادت داشتم که در شعرهایم از زندگی حرف بزنم و تنفرم را نسبت به «دین» و کینه‌ام را نسبت به «خدا» ابراز کنم. حالا دیگر چنین نیست! اکنون لذت من نوشتن از زیبایی «الله» است و این‌که به دیگران خوشی و آرامش «اسلام» را نشان بدهم.

مهم رسالت قلم است که باید انجام شود و این رسالت برای یک نویسنده مسلمان و با حجاب بیشتر است

-به ما بگویید وقتی یک خانم جوان، با حجاب و مسلمان اهل آمریکا شروع می‌کند به داستان‌نویسی یا شعر گفتن، آثارش درباره‌ی چیست و آن‌ها را برای چه کسانی می‌نویسد؟
بیشتر نویسندگان با یک تصویر در ذهن‌شان یا یک فراز، نوشتن را آغاز می‌کنند و حول آن یک داستان یا شعر رشد می‌کند. آن‌ها این تصویر یا فراز را عمیقا حس می‌کنند و به‌دنبال راهی برای به‌اشتراک‌گذاردن آن با دنیا هستند، به‌گونه‌ای که آن‌ها هم بتوانند آن را همان‌طور عمیق حس کنند. به عنوان یک «مسلمان» دو راه پیش پای ما است. یکی این‌که پیرامون هر موضوعی داستان بنویسیم، رازآلود، علمی- تخیلی، فانتزی، غیرداستانی و... یا گزینه‌ی دوم این‌که نوشته‌ای «اسلامی» بنویسیم. حالا نوع جدید از کتاب‌ها به اسم «ادبیات داستانی اسلامی» وجود دارد و واقعا در حال کسب محبوبیت در سراسر دنیاست. مسلمانانی که دوست‌دارند داستان بنویسند و می‌خواهند برای جوانان و بزرگ‌سالانی که به ادبیات داستانی اسلامی متمایل هستند، سودمند باشند و فرصتی برای مردم فراهم کنند تا بدون خدشه‌دار کردن اخلاقیات اسلامی‌‌شان کتاب‌هایی با کیفیت بهتر بخوانند.
-آیا در آمریکا نویسندگان یا شاعران با حجاب و مسلمانی که شهرت‌شان فراتر از حد و حدود رسانه‌های محلی و منطقه‌ای باشد وجود دارند؟ مثلا کسانی که آن‌ها را در سراسر آمریکا بشناسند؟

ماشاءالله، اگر نگوییم صدها، ده‌ها نویسنده و شاعر مسلمان هستند که نه‌تنها در آمریکا بلکه در سرتاسر دنیا به‌خوبی شناخته شده‌اند. برای مثال، نویسنده‌ای به‌نام «یحیی امریک» ، یا خانم «جمیله کولکوترونیس» (Jamilah Kolocotronis) و یا «لیندا دلگادو» (Linda D. Delgado) ) که تنها نمونه‌های معدودی هستند، اما تعداد زیادی هستند که کتاب‌هایشان به‌صورت بین‌المللی تبادل می‌شود. شما می‌توانید این نویسنده‌ها را در سایت «کتاب‌های داستانی اسلامی» بیابید. هم‌چنین من عضو یک انجمن بین‌المللی به‌اسم «اتحادیه‌ی نویسندگان مسلمان» هستم که در پی ارتقای سطح ادبیات در دنیا، حمایت از نویسندگان و دیگر هنرمندان و هم‌چنین تلاش برای شناسایی و شناساندن هرچه بیشتر ادبیات داستانی اسلامی هستند.
-جالب است! سوالی که پیش می‌آید این است که آیا آثار این افراد رنگ و بوی اسلامی دارد یا صرفا مسلمان‌هایی هستند که مثل دیگران می‌نویسند و اگر بیوگرافی‌شان را نخوانید حتا نمی‌فهمید که مسلمان‌اند؟
خب، اگر شما در وب‌سایت‌هایی که معرفی کردم جستجو کنید، خواهید دید که دو جور برداشت از «نویسنده‌ی مسلمان» وجود دارد. یک نوع نویسنده‌ای که هر نوع کتابی می‌نویسد و آن‌ها مسلمان هستند، و نوع دیگر مسلمانانی که پیرامون اسلام می‌نویسند. آن‌هایی که من ازشان اسم بردم، عموما آثار ادبیات داستانی اسلامی یا ادبیات غیرداستانی اسلامی می‌نویسند. اما هستند صدها نفر دیگر از افرادی که مسلمان هستند و داستان‌هایی پیرامون موضوعات دیگر می‌نویسند و شما باید حتما مشخصات‌شان را مطالعه کنید تا متوجه شوید که مسلمان هستند. من فکر می‌کنم که هر دو شیوه‌ی استفاده از استعداد نوشتن مقبول است تا وقتی که شما مایل هستید که در پایان، خدا را با کلماتی که نوشته‌اید ملاقات کنید.

-در ایران، بعضی‌ها معتقدند که ادبیات و هنر باید در خدمت معرفی اسلام و مسلمانان به دنیا باشد. در مقابل بعضی‌ها می‌گویند هنر، خودش به تنهایی یک هدف است. شما با کدام یکی موافقید؟من فکر می‌کنم که این دو دیدگاه، الزاما در مقابل یکدیگر قرار نمی‌گیرند. این یک انتخاب «یا این یا آن» نیست. بعضی از نویسندگان برای غیرمسلمانان «دعوت» می‌نویسند و از قلم‌هایشان در خدمت اسلام استفاده می‌کنند و نیز می‌نویسند تا مسلمانان استفاده کنند، به امید این‌که خداوند آن‌ها را به‌خاطر آن پاداش دهد.مهم رسالت قلم است که باید انجام شود و این رسالت برای یک نویسنده مسلمان و با حجاب بیشتر است.


[/HR]
منبع: شیعه نیوز