نفی شهادت حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) توسط مولوی عبدالحمید

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نفی شهادت حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) توسط مولوی عبدالحمید

به گزارش خبرنگار «شیعه نیوز» امام جمعه اهل سنت مسجد مکی زاهدان در مصاحبه با نشریه تازه تأسیس بامداد در پاسخ به یک سؤالی در خصوص برخی حوادث ناگوار که در ایام سوگواری حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) روی میدهد اینگونه اظهار داشته است :

ما اعتقاد به رحلت حضرت داریم نه شهادت و این اشتباه اصلاح طلبان بود که به پیشنهاد برخی مراجع ان را به مجلس بردند و شهادت را تصویب کردند .

خبرنگار با مداد تاکید میکند : ایا در دوره اصلاح طلبان ان را تصویب کردند ؟

مولوی عبدالحمید ادامه میدهد : بله و این خشت اختلافی بود که گذاشته شد و جمهوری اسلامی که در دنیا مدعی وحدت بود و مقام رهبری ، ایران اسلامی را ام القری جامعه اسلامی عنوان میفرمودند و مجمع تقریب بین المذاهب در ایران دایر شد این مصوبه همخوانی نداشت .

چرا که بعد عناصر تند رو به دنبال این اشتباه رفتند که چه کسانی با حضرت زهرا [ سلام الله علیها] برخورد کرده و او را شهید کردند و این نقصان بزرگی برای جهان اسلام اعم از شیعه و سنی بود که نیاز به وحدت داشت و این مصوبه از مصوبه هایی است که شاید در ان دور اندیشی صورت نگرفت بود .
در جهان تشیع برخی از شخصیت های بزرگ علمی اعم از حوزوی و دانشگاهی این را قبول ندارند .

با سلام

و تشكر از حامدي عزيز به خاطر اطلاع رساني در چنين موارد مهمي.

شايد انچه دراين تايپك بيان مي شود هيچ گاه به گوش مولوي عبد الحميد نرسد ولي بيان مطالب حقه شيعه وظيفه ماست همچنان كه برخي بيان ناحق و تحريف تاريخ را وظيفه خود دانسته اند و انصافا هم هيچ گاه در انجام وظيفه خويش كوتاهي نكرده اند

-- اولا كه در چنين مواري چون تحريف تاريخ است و نشر اكاذيب بايد مسئولين مربوطه برخورد مي كردند كه نمي دانم انجام گرفته است يا نه؟؟

---ثانيا

جناب مولوي: نماينده گان براي شهادت يا ارتحال دختر پيامبر راي گيري نكردند بلكه براي تعطيل روز شهادت دختر رسول خدا(ص) راي داده اند. فكر نكنم فهم چنين مطلبي زياد سخت باشد

--
hamedi;23895 نوشت:
ما اعتقاد به رحلت حضرت داریم نه شهادت

اعتقاد داشتن و نداشتن به واقعيتي اصل واقعيت را تغيير نمي دهد و نخواهد داد همچنان كه اعتقاد به تاريكي در روز روشن از نور افتاب نخواهد كاست.

بزرگتر از شما ---عالمان قبل از شما-- هم غدير را منكر شدند ولي ضرري به اصل ماجرا نداشت چه رسد به شما كه شهادت دختر پيامبر را منكر مي شويد

به جا بود اين عالم به اين سوالات هم جواب مي داد كه:

چرا دختر پيامبر بيش از 95 يا 75 روز بيشتر بعد از پيامبر زنده نماند؟؟

چرا قبر دختر پيامبر تا معلوم است؟


من كاري به سخنان سخيف اين فرد(مولوي عبدالحميد) ندارم به اين مطالب كه برگرفته از منابع وكتب اهل سنت هست دقت كنيد:

در كتابهاي «عقد الفريد» و «تاريخ ابو الفداء» و ... در اين مورد اين‌گونه آمده است:
ابوبكر گروهي را به سركردگي عمربن الخطاب بسوي خانه حضرت علي (ع) گسيل داشت و به سركرده آنها گفت: اگر در برابر فرمانت سر فرود نياوردند با آنان پيكار كن. عُمر با شعله اي از آتش حركت كرد تا خانه وحي و رسالت را به آتش بكشد، در اين گير و دار بود كه دخت فرزانه پيامبر اكرم (ص)، فاطمه (س) با او روبرو شد و فرمود: هان! اي پسر خطّاب آيا آمده اي تا خانه ما را به آتش بكشي؟ عُمر پاسخ داد: آري مگر اينكه همان را كه امّت گردن نهاده اند بپذيريد و باخليفه انتخابي ما دست بيعت دهيد. (1)

و همچنين در تاريخ طبري و الامامه و السياسه، آمده است: به خدا سوگند خانه را به آتش خواهم كشيد مگر اينكه به منظور بيعت از خانه بدر آیيد و يا گفت: با شما هستم، يا به منظور بيعت از خانه بدر آیيد يا خانه را با هر آن كس كه در آن است به آتش خواهم كشيد. برخي به او گفتند: دخت پيامبر اكرم (ص) در آن خانه است، پاسخ داد: اگر چه او باشد.(2)
مؤلف كتاب الامامه و السياسه مي نويسد: ... سرانجام آن گروهي كه نزد حضرت علي (ع) بودند از خانه بيرون آمدند و بناگزير بيعت نمودند و تنها حضرت علي (ع) در خانه ماند و فرمود: من سوگند ياد كرده ام كه تا قرآن را جمع آوري ننمايم، نه از خانه خارج شوم و نه عبا بر دوش افكنم. در اين هنگام بود كه دخت پيامبر اكرم (ص) حضرت فاطمه (س) بر آستانه درب ظاهر شد و فرمود: تاكنون گروهي را كه براي رسيدن به حضور كسي آمده باشند، بدتر و خشن تر از شما به خاطر ندارم، شماها مردمي هستيد كه پيكر مطهر پيامبر اكرم (ص) را در برابر ما رها كرديد و ... .

شهرستاني در كتاب الملل و النحل به نقل از نظّام معتزلي آورده است كه: عُمر در غوغاي روز بيعت بگونه‌اي بر شكم دختر پيامبر اكرم (ص) زد كه جنين وي سقط گرديد، او نعره مي كشيد كه: خانه حضرت فاطمه (س) را با هر آنكه در آن است به آتش بكشيد. و اين فرمان در حالي صادر شد كه در آن خانه جز حضرت فاطمه (س) و شوهر گرانقدرش حضرت علي (ع) و دو نور ديده اش امام حسن و امام حسين (عليها السلام) هيچ كس نبود.(3)

منابع :
1- عماد الدين اسماعيل ابى الفداء، تاريخ ابى الفداء، ج 1، ص 56، (دار المعرفة، بيروت)- العقد الفريد، ابو عمر احمد بن محمد بن عبد ربّه اندلسى، ج 2، ص 254، (مكتبة الهلال، مصر و دار الكتاب العربى، بيروت 1990 م).
2- محمد بن جرير طبرى، تاريخ الطبرى، ج 3، ص 198، (ليدن و دار المعارف مصر)- ابو محمد، عبدالله بن مسلم بن قتيبه دينورى الامامه و السياسه، ج 1، ص 13، حلبى 1388 هـ).
3- شهرستانى، الملل و النحل، ج 1، ص 57، (دار المعرفة، بيروت، مطبعة الحلبى، مصر 1410 هـ) شهاب الدين بن حجر عسقلانى، لسان الميزان، ج 1، ص 268، (مؤسسة اعلمى، بيروت 1406 هـ)