جمع بندی آیا در اینجا اقتباسی هست؟ (قسم های جاهلیت در قرآن)

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا در اینجا اقتباسی هست؟ (قسم های جاهلیت در قرآن)

سلام. گفته می شود که در اشعار جاهلیت شاعری به نام زبراء کاهنه چنین شعری سروده است: «واللیل الغاسق، و اللوح الخالق، و الصباح الشارق، و النجم الطارق، و المزن الوادق، ان شجر الوادی لیأدوا» همانطور که می بینید که سوگنده خوردنها و سپس بیان یک مسئله و مسائلی که بدانها قسم خورده می شود، شباهت زیادی به قرآن دارد.

آیا ممکن است که اینجا اقتباسی در قرآن از این شعر، صورت گرفت باشد؟

برچسب: 

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد میقات

با سلام و درود

استناد بسیاری از این مطالب به ادب جاهلی و به زمان قبل از اسلام، ثابت شده نیست.

دکتر طه حسین در باره ادب جاهلی، چنین می گوید:

اکثریت قریب به اتفاق آن چه ما ادب جاهلی می خوانیم، به هیچ وجه جاهلی نیست و مسلّماً بعد از ظهور اسلام برساخته شده است و [در واقع] ادبی اسلامی ست که زندگی مسلمانان و تمایلات و آرزوهای آنان را بسی بیش تر از زندگی جاهلی نشان می دهد، و می توانم بگویم بی تردید آن چه از ادب جاهلی باقی مانده، بسیار اندک است و هیچ جنبه ای [از دوران جاهلی] را نشان نمی دهد و بر هیچ چیزی دلالت نمی کند؛ و سزاوار نیست که برای بیرون کشیدن جلوه های ادبی واقعی عصر جاهلی به آن ها اعتماد شود.
من خود به نتایج خطیر این نظریه واقف هستم، با این حال در اثبات و اعلام آن تردید نخواهم کرد، و می توانم اعلام کنم که آن چه خوانندگان به عنوان شعر [مثلا] امرؤالقیس یا طَرَفه یا ابن کُلثوم یا عَنتَره می خوانند، یا ادعا و انتحال راویان، یا تولید و ساخت اعراب [صحرانشین]، یا صنعت و آفریده دستوردانان، یا برساخته قصه گویان، یا اختراع مفسران و محدثان و متکلمان است.(فی الادب الجاهلی، ص 63)

هم چنین با توجه به تاریخ پیدایش علم تدوین، که تقریبا یک قرن پس از اسلام به وجود آمده است، نیز نمی توان به انتساب این اشعار به ادب جاهلی، اطمینان پیدا کرد. مسلمانان به طور رسمی حدود یک قرن بعد از اسلام به تدوین احادیث و شعر روی آوردند، و در این مدّت مسلّماً تعداد زیادی از راویان شعر و سایر دانندگان و مطلعانِ آن از دنیا رفته اند.

از طرفی ظهور اسلام و ایستادگی در برابر جاهلیت و بت پرستی را نباید فرموش کرد. اسلام به طور عام در برابر زندگی بت پرستی و شیوه های آن گونه تفکر، موضع گیری کرد. ناگزیر باید اقرار کرد که آثار متعددی، از روی عمد یا غیر عمد، با حیات و زندگی اسلامی محو و نابود شد تا هیچ چیز جاهلی نتواند از دعوت اسلامی در آغاز شکوفایی خود، جلوگیری کند.

"عمرو بن علا" در این زمینه می گوید: «از آن چه عرب گفته، تنها اندکی به ما رسیده است. اگر مطالب بیش تری از آنان بر جای مانده بود، قطعاً دانستی ها و شعرهای زیادی نیز به همراه آن ها به شما می رسید.(ابن سلام الجمحی، طبقات الشعرا، ص 10)

بنابر این؛ بسیار محتمل است که تدوین شعر کهن عرب، در دهه های نخست خلافت امویان آغاز شده باشد. در زمان معاویه کوشیدند روایت های تاریخی را با اشعار مربوط به آن ها گردآوری کنند. کتاب «فی اخبارالیمن و اشعارها و انساب ها»، اثر عَبیدبن شَرّیه یمنی، کتاب «المثالب» اثر زیاد بن ابیه، و «سیره تُبَّع و اشعاره» اثر ابن مُفَرَّغ حمیری را می توان نخستین آثار از این نوع شمرد.

برای مطالعه بیشتر می توان به کتاب «باورها و اسطوره های عرب پیش از اسلام»، محمود سلیم الحوت، ترجمه: منیژه عبداللهی و حسین کیانی، تهران: نشر علم، مراجعه نمود.

مطلب دیگر؛

قرآن به زبان عرب و بر قوم عرب نازل شده است و طبیعی است که برخی الفاظ و تعابیر مشابه باشند ولی هیچ گاه نمی توان ادعا کرد که قرآن برگرفته از اشعار و ادب جاهلی است.

اگر قرآن بر اساس اشعار عرب آورده شده، چگونه اعراب را به مبارزه طلبیده و گفته اگر می توانید یک سوره مانند آن بیاورید؟! اگر چنین بود که اعراب بایستی می توانستند مانند آن را بیاورند.

از طرفی اگر قرآن از اشعار عرب گرفته شده پس معجزات علمی و پیشگویی ها و اخبار غیبی و ... آن از کجا گرفته شده است؟!

مقایسه قرآن با اشعار عرب جاهلی به وضوح نشان می دهد ادب جاهلی به امور مادی و موضوعات سطح پایین و پیش پا افتاده محدود بوده است، و این قرآن است که ادبیات عرب را به حوزه ارزش ‌های انسانی و معنوی ارتقا داده، و حتی دامنه واژگان عربی را وسعت بخشيده، و با پيرايش زبان عربی از الفاظ مبتذل، مجموعه ‌ای از كلمات فاخر و ادبی را گرد آورده است.

ادب جاهلی کجا و تعالیم و آموزه های عالی معرفتی قرآن کجا؟! ادب جاهلی کجا و کلام هدایتگر و تعالی دهنده قرآن کجا؟! ادب جاهلی کجا و آیات تربیت کننده و انسان ساز قرآن کجا؟! ...

موضوع قفل شده است