جمع بندی دو سوال پیرامون مرگ

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دو سوال پیرامون مرگ

سلام
دوتا سوال چند مدته ذهنمو مشغول کرده،البته اطلاعاته کاملی ندارم.
1-تا اونجایی که من شنیدم و خوندم انسال پس از مرگ مرحله ای را میگذرونه به نامه شب اول قبر،که طبق شنیده ها انگار همه این مراحل در قبر انجام میشه اما من یه مستند دیدم و جایی مطالعه کردم که یه گروهی که طعم مرگ رو چشیدن و دوباره زنده شدن میگفتن بعد از مرگ روحمون به سمت یه حلقه سبز رنگ میرفت و من تو این مسیر جنازه خودمو میدیدم.سوال اینجاست.این دقیقا مقابله اون چیزیه که من تو کتاب سیاحت غرب یا روایات شنیدم.اگر انسان به سویه اون حلقه بره که عقلانیتر هم هست پس فشار قبر و سر به لحد خوردن و کلا اون داستان چی میشه اگرم که برعکسشه اونا چی دیدن؟
(ببخشید خیلی طولانی شد)
2-این که خیلی از ما مسلمانها دوست داریم در کنار امامزاده ها یا امامان معصوم خاک بشیم شکی نیست و دلیلمونم اینه که به واسطه اون امام یا امام زاده عذاب قبر ازمون برداشته بشه که اتفاقا روایت هایه زیادی هم من شنیدم مثل زنه اون آهنگر که هر روز به امام حسین (ع) سلام میداد و بعد از مرگ به واسطه ایشون عذاب از کل قبرستان برداشته شد و داستان هایه فراوان.
حالا سوال:اگر این داستان ها درست باشه پس عمر کناره پیامبر خاکه یا اینکه یکی به واسطه ظلم هایه فراوون شهره عام و خاصه اما پس از مرگ به واسطه اون امام زاده یا معصوم عذاب برداشته بشه ازش منطقیه؟
متشکرم

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد طاها


با عرض سلام به شما دوست گرامی

درباره سوال اولتان به این تاپیک مراجعه نمایید: http://www.askdin.com/thread36751.html

اما درباره سوال دومتان باید عرض کنیم:

رحمت عام الهی همانگونه که در این دنیا شامل حال انسانهای خوب و بد میتواند باشد در برزخ و آخرت نیز میتواند باشد. این رحمت عام جلوه هایی دارد. جلوه های این رحمت عام الهی در برزخ موارد متعددی را شامل میشود؛ مثلا برخی از کارهای خوب دنیوی میتواند به فریاد افراد گنهکار در برزخ برسد؛ یا خیراتی که بازماندگان یک میت برای او میدهند به نحوی به کمک او می آید. یکی از جلوه های رحمت عام الهی نیز همجواری با انسانهای صالح است که میتواند به عنوان عاملی به حال فرد گنهکار مفید باشد؛ دقت کنید که گفتیم «میتواند باشد» و این منافاتی ندارد با اینکه مانعی بر سر راه این عامل قرار گیرد و اثر آنرا از بین ببرد یا محدودش کند.

اینجاست که میتوان گفت کیفیت و کمیت بهره مندی گنهکاران از این رحمت عام الهی متفاوت است و این تفاوت باز میگردد به اعمال و رفتار و خصلتهای آن افراد. به عبارت دیگر، رحمتهای عام الهی به خودی خود میتواند شامل حال گنهکاران شود اما خود گنهکاران نیز در این بهره مندی نقش دارند همانطور که در این دنیا خورشید نورش را به همگان عرضه میکند اما آنها که خود را در غارها پنهان کرده اند بهره چندانی از این نور نمیبرند.

با این مطالب روشن میشود که بی عدالتی و عمل غیرمنطقی ای در این میان انجام نشده است زیرا از طرفی این رحمت عام است و هر کسی میتواند از آن بهره مند شود و از طرفی اقدامات خود افراد در این بهره مندی و در کمیت و کیفیت این برخورداری موثر است.

در پناه حق

(جمع بندی 1):

کسانی که طعم مرگ را چشیده و دوباره زنده شده اند آن را لذتبخش توصیف کرده اند در حالیکه اسلام مرگ را سخت و ترسناک تعریف میکند. این دوگانگی چگونه برطرف میشود؟

با مروری بر آیات و روایات اسلامی در می یابیم از نظر اسلام انسان غیر از بدن مادی خود دارای حقیقتی غیرمادی به نام روح است که بعد اصلی وجود انسان را تشکیل میدهد و در حقیقت هویت انسان به همین روح غیرمادی است. روح انسان بدن مادی را در این دنیا ابزار فعالیت خود قرار میدهد و سرانجام آنرا ترک میگوید. روح غیرمادی با ترک این بدن از بین نمیورود بلکه به نوعی دیگر زندگی خود را ادامه میدهد. از اینرو زندگی انسان به این دنیا محصور نیست و مراحل متعدد دیگری پس از زندگی دنیوی پیش روی اوست. این مراحل، با مرگ آغاز میشود و با وارد شدن به عالم قبر (برزخ) ادامه می یابد و به قیامت ختم میشود. هر یک از این مراحل ویژگیهای خاص خود را دارند؛ مرحله مرگ با حالاتی که از آن به «سکرات موت» تعبیر میشود همراه است و مرحله قبر با وقایعی از قبیل وحشت قبر، فشار قبر و سوال و جواب و قیامت نیز با نفخ صور و حضور در محشر. (1)

از نظر دین، مرحله مرگ، متفاوت با مرحله عالم قبر و قیامت و در حقیقت، مقدمه ورود به مراحل دیگر است. حقيقت مرگ، «انتقال از عالَمی به عالم ديگر» است (2) و مرگ حقیقی آنست که انسان را به عالم قبر میرساند و از خصوصیات این انتقال آنست که روح به کلی از بدن جدا میشود؛ یک جدایی بازگشت ناپذیر:
اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها وَ الَّتي‏ لَمْ تَمُتْ في‏ مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتي‏ قَضى‏ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى‏ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛ خداوند ارواح را به هنگام مرگ، قبض مى‏كند، و ارواحى را كه نمرده‏اند نيز به هنگام خواب مى‏گيرد سپس ارواح كسانى كه فرمان مرگشان را صادر كرده نگه مى‏دارد و ارواح ديگرى را كه بايد زنده بمانند بازمى‏گرداند تا سرآمدى معيّن؛ در اين امر نشانه‏هاى روشنى است براى كسانى كه انديشه مى‏كنند. (3)

با این توضیح مقدماتی به سوال اصلی بازمیگردیم.
در رسانه ها و نشریات از افرادی یاد میشود که با وجود رویارویی با مرگ بالینی دوباره به حیات دنیوی خویش بازگشته و بعضا از مشاهدات و تجربه های شگفت انگیز خود در مدت زمانی که در مرگ بالینی به سر برده اند صحبت میکنند. متخصصان و پژوهشگران علوم تجربی این پدیده را با نام «تجربه نزدیک به مرگ» (4) نامگذاری میکنند. (5)
با وجود تحقیقات گسترده دانشمندان درباره این پدیده و نیز گزارشهای رسیده از تجربه گران، هنوز چیستی این تجربه و نتایج حاصل از آن در هاله ای از ابهام است. (6)
با این حال، عمده تجربه کنندگان، توصیفی از تجربه خود ارائه داده اند که در این ویژگیها مشترکند: احساس مرگ، احساس آرامش و بی دردی، احساس خروج روح از بدن، وارد شدن به تونلی استوانه ای شکل و نورانی، دیدار با اشخاص نورانی و ملاقات با آشنایان، مرور و بازبینی تمامی وقایع زندگی گذشته یا بخشی از آن، دگرگونی معیارهای مکانی و زمانی، و اکراه از بازگشت. (7)

باید در نظر داشت تجربه نزدیک به مرگ، همیشه با همه این ویژگیها همراه نیست و با دو گونه تجربه مواجهیم: تجربه نزدیک به مرگ مثبت، که حامل آرامبخشی و دیگر ویژگی هایی است که ذکر شد؛ و تجربه نزدیک به مرگ منفی، که آرام و صلح آمیز نیست بلکه به عکس، کابوس گونه و با ترس و اضطراب همراه است. (8)
برغم غیرطبیعی بودن گزارشات تجربه گران، برخی از دانشمندان علوم تجربی تلاش کرده اند وقایعی که تجربه گر بیان میکند را به فعل و انفعالات جسمی مربوط دانند و تفسیری مادی و جسمانی از آن ارائه دهند. (9)

با فرض پذیرفتن گزارشات تجربه گران، نگاه دین به پدیده «تجربه نزدیک به مرگ» نگاه ویژه ای است. از نظر دین، آنچه تجربه گر از سر گذرانده را گرچه میتوان از قبیل جدا شدن روح از بدن دانست اما مرگ نبوده نیست. در اسلام انواع مختلفی از جدایی روح از بدن وجود دارد که نمونه معروف آن، خواب است.
تجربه گرانی که درباره آنها سخن میگوییم مرگ به معناي «قطع نَفَس» را تجربه کرده اند اما این مرگي است كه در دانش زيست‏شناسي مطرح است ولی مرگ از نظر دین جایی است که روح به کلی از بدن جدا شده و به عالم قبر (برزخ) انتقال یابد و همین انتقال از دنيا به برزخ است که برای برخی انسانها بسيار آسان و برای گروهی بسيار دشوار است. (10)

بنابراین تجربه کنندگان یاد شده گرچه جدایی روح از بدن را تجربه کرده اند اما این با مرگ حقیقی متفاوت است. اسلام بر این مطلب صحه میگذارد که جدایی روح از بدن هر چند به صورت موقت و بازگشت پذیر باشد باعث میشود انسان به سطح وسیعتری از اطلاعات دست یابد. زمانی که فرد به خواب فرو میرود گاه به اطلاعاتی فراتر از زمان و مکان موجود دست می یابد و همين امر اساس رؤياهاى صادقه را تشكيل مى‏دهد که مورد تاکید اسلام است. (11)

در آموزه های عرفانی و برخی گزارشات موجود در کتابهای عرفانی نیز از تجربه هایی سخن گفته میشود که حاصل جدایی روح از بدن و کم شدن ارتباط این دو است ولی مرگ حقیقی نیست. (12)

بنابراین میتوان گفت کسانی که تجربه نزدیک به مرگ را از سر گذرانده اند از نظر دین دچار نوعی خواب عمیق یا مثل آن بوده اند نه مرگ حقیقی.
برخی از پژوهشگران علوم تجربی نیز اذعان میکنند وقایعی که تجربه کنندگان مرگ ابراز کرده اند در حقیقت مشهودات و ادراکات نزدیک به مرگ است نه خود مرگ. به گفته این پژوهشگران، تجربه نزدیک به مرگ در لحظات رنگ باختن زندگی روی میدهد و افرادی که این تجربه را گزارش میکنند از مرگ بازنگشته اند بلکه از مرحله ای بسیار نزدیک به مرگ بازگشته اند. از اینرو این تجربه ها در شدیدترین حالت ، رفتن تا نزدیک مرگ بوده نه رویارویی با خود مرگ. (13)

بنابراین از نظر علمی نیز در پدیده «تجربه نزدیک به مرگ»، تعلق روح به بدن و رابطه آندو به کمترین حد خود میرسد اما قطع نمیشود و در چنین موقعیتی است که روح انسان قدرت می یابد احساسها و آگاهیهایی فراتر از آنچه در دایره عالم ماده داشته است دست یابد. (14)

فهرست منابع:
(1) شیخ عباس قمی، منازل الآخره: سرنوشت انسان هنگام مرگ و بعد از آن، مرکز فرهنگي شهيد مدرس، ۱۳۸۷ش، اصفهان.
(2) عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنيم، محقق: علی اسلامی، نشر اسراء، 1388ش، چاپ هشتم، ج1، ص371.
(3) زمر (39): 42.
(4) NDE: Near-death Experience
(5) محبوبه ساعی و علی نقی قاسمیان نژاد، بررسی چیستی تجربه نزدیک به مرگ و نقد دیدگاه های متناظر با آن، اندیشه نوین دینی، پاییز 1393، شماره 38، ص 7 و 8.
(6) همان، ص8.
(7) همان، صص9-12.
(8) همان، ص19.
(9) همان، ص13.
(10) تفسیر تسنيم، ج1، ص371.
(11) ناصر مكارم شيرازى، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، 1374ش، چاپ اول، تهران، ج‏19، ص: 483.
(12) هادی وکیلی و آزاده اقبالی، تجربه های عرفانی مرگ از منظر مطالعات NDE، قبسات، زمستان 1386، سال دوازدهم، ص131.
(13) بررسی چیستی تجربه نزدیک به مرگ و نقد دیدگاه های متناظر با آن، ص20.
(14) همان، ص21.

(جمع بندی 2):

آیا دفن گنهکار در اماکن متبرکه یا کنار افراد صالح باعث تخفیف در عذاب وی میشود؟

رحمت عام الهی همانگونه که در این دنیا ممکن است شامل حال انسانهای خوب و بد باشد در برزخ و آخرت نیز میتواند باشد. این رحمت عام جلوه هایی دارد. جلوه های آن در برزخ موارد متعددی را شامل میشود که از جمله آنها خیراتی است که بازماندگان یک میت برای او میدهند و یا قضای حقوق واجبی است که به گردن میت است و بازماندگان با ادای آن باعث رفع گرفتاری او میشوند.

یکی دیگر از جلوه های رحمت عام الهی نیز همجواری با انسانهای صالح یا دفن در مکانهای متبرک است که میتواند به حال فرد گنهکار مفید باشد. این حقیقت را میتوان از لابلای آیات و روایات اسلامی و نیز با تکیه بر اصول عقلانی به خوبی اثبات نمود.

از طرفی، قاعده عقلى مسلّم اين است كه وفاى به عهد واجب است؛ اما وفاى به وعيد و تهديد واجب نيست؛ زیرا وعده، حقى را براى فرد «موعودٌ له» اثبات میكند و وفا نكردن به آن در حقيقت از مصاديق ظلم است، بر خلاف وعيد و تهدید كه حقى را برای «تهدید كننده» اثبات میكند اما او الزامی ندارد كه حق خود را استيفا كند؛ بلكه ممکن است از حق خود صرف نظر نموده و از آن عقوبت چشم بپوشد. خداى سبحان كه به بندگان مطيع خود وعده بهشت داده لاجرم ايشان را به بهشت میبرد تا حقى را كه خودش براى آنان قرار داده را وفا نماید اما وعيد و تهدید به عقوبت كه به گنهكاران داده انجامش الزامی ندارد زیرا این حقى است كه خداوند براى خود قرار داده و همانطور كه میتواند حق خود را استيفا نمايد نیز میتواند از آن صرفنظر نماید. (1)

در کنار این اصل عقلی با روایاتی مواجهیم که همجواری میت با مکان متبرک یا فرد صالح را به نفع وی و مؤثر به حال او قلمداد میکنند هرچند که شخص از گنهکاران باشد:
امام صادق فرمود: هر کس در حرم (بیت الله الحرام) دفن شود، از بزرگترين ترس (فزع قيامت) در امان است. راوی گوید از امام پرسيدم: آیا چه از مردم نيکوکار باشد و چه از بدکارانشان؟ امام پاسخ داد: (بلی!) چه از مردم نيکوکار باشد و چه از بدکارانشان. (2)

امام باقر فرمود: زمانی که حضرت یعقوب بدرود حیات گفت حضرت یوسف بدن او را در تابوتی به سوی سرزمین شام آورد و در بیت المقدس دفن نمود. (3)
از امام معصوم درباره کسی که در عرفات بمیرد سوال شد؛ اینکه آیا در همان سرزمین عرفات دفن شود یا به بیت الله الحرام آورده و در آنجا دفن شود؛ کدام افضل است؟ امام فرمود: به بیت الله الحرام آورده و در آنجا دفن شود این افضل است. (4)

در روایتى از پیامبر آمده است: مردگان خود را در میان مردمان نیک به خاک بسپارید، زیرا مرده نیز همچون زنده از همسایه بد رنج مى برد. (5)

در حدیث دیگرى از پیامبر مى خوانیم: چون مؤمنی بمیرد، گورها از مرگ او زیبا و روشن مى شود و هیچ قطعه اى از خاک گورستان نیست، مگر این که آرزو مى کند او در آن جا دفن شود و هرگاه کافر بمیرد گورها از مرگ او تاریک مى شوند و هیچ قطعه اى از خاک گورستان نیست، مگر این که از دفن او در خود به خدا پناه مى برد. (6)

این قبیل روایات باعث شده است که علمای اسلام به صراحت مسئله دفن مردگان در جنب مشاهد مشرفه و مکانهای متبرکه و افراد صالح را توصیه نموده و مستحب بدانند. (7)

از سویی دیگر در حکایاتی که از افراد موثق شنیده شده است بصورت ملموس این تاثیر مشاهده شده است. از جمله میتوان به این حکایت از مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی اشاره نمود:

مرحوم حاج محمد علی یزدی مرد فاضل و صالحی بود. ایشان در زمان حیات خود، حکایت آموزنده ای را این چنین نقل کرده است: در دوران کودکی با پسری دوست بودم. با هم بزرگ شدیم و هر کدام راه زندگی را پیش گرفتیم. او در مجموع، انسان خوب و درستی نشد. تا این که از دنیا رفت. مدتی پس از فوتش، شبی او را به خواب دیدم که دارای جایگاه خاصی بود و ظاهر خوب و آراسته ای داشت. از او پرسیدم: من تو را در دنیا می شناختم؛ تو کار خیری انجام نداده بودی که حال چنین جایگاهی به تو داده اند. او گفت درست است؛ من در دنیا انسان خوبی نبودم و از همان شب فوتم تا شب قبل، گرفتار عذاب بودم و سختی زیادی کشیدم، اما از شب قبل چنین مقامی به من بخشیده اند. در کمال تعجب پرسیدم: چه اتفاقی سبب این تغییر در وضعیت تو شد؟ گفت: دیشب خانمی را به این قبرستان آورده، دفن کردند. او همسر استاد اشرف حداد (آهنگر) بود. هنگامی که او را به قبرستان آوردند، امام حسین به دیدارش آمدند. پس از خاک سپاری،‌ بار دیگر امام حسین به دیدار او آمدند. مرتبه سوم که امام تشریف فرما شدند،‌ دستور دادند تا عذاب از همه مردگان قبرستان برداشته شود. (8)

بنابر آنچه گذشت روشن میشود دفن در مکان های متبرک و یا در جوار افراد صالح این امکان را فراهم میکند که از عذاب افراد گنهکار کاسته شود اما باید دقت نمود که این همجواری «امکان تخفیف عذاب» را به وجود می آورد اما منافاتی ندارد با اینکه مانعی بر سر راه این امکان قرار گرفته، مانع به فعلیت رسیدن آن شود و یا اثرش را محدود سازد.

اینجاست که میتوان گفت کیفیت و کمیت بهره مندی گنهکاران از این رحمت عام الهی متفاوت است و این تفاوت باز میگردد به اعمال و رفتار و خصلتهای آن افراد و در یک کلام: تلاشهای خود فرد؛ زیرا قرآن به صراحت میفرماید:
«أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى»؛ اينكه براى انسان بهره‏اى جز سعى و كوشش او نيست. (9)‏

بر این اساس رحمتهای عام الهی به خودی خود میتواند شامل حال گنهکاران شود اما خود گنهکاران نیز در این بهره مندی نقش دارند؛ همانطور که در این دنیا خورشید نورش را به همگان عرضه میکند اما آنها که خود را در غارها پنهان کرده اند بهره چندانی از این نور نمیبرند. پس بی عدالتی و عمل غیرمنطقی ای در این میان انجام نمیشود زیرا از طرفی این رحمت عام است و هر کسی میتواند از آن بهره مند شود و از طرفی اقدامات خود افراد در این بهره مندی و در کمیت و کیفیت این برخورداری مؤثر است.

فهرست منابع:
(1) محمدحسین طباطبایی، تفسير الميزان، ترجمه: سيد محمدباقر موسوى همدانى، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، 1374ش، چاپ پنجم، قم، ج‏11، ص: 45.
(2) احمد بن محمد بن خالد برقى، المحاسن، تحقیق: جلال الدين محدث، دار الكتب الإسلامية، 1371ق، ‏چاپ دوم، قم، ج‏1، ص: 72.
(3) نويسنده: شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، ‏تحقیق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، 1409ق، چاپ اول، قم، ج‏3، ص: 164.
(4) شيخ حر عاملى، هداية الأمة إلى أحكام الأئمة عليهم السلام، تحقیق: آستان قدس رضوى. بنياد پژوهش‏هاى اسلامى. گروه حدیث، آستانة الرضوية المقدسة، مجمع البحوث الإسلامية، 1414ق، چاپ اول، مشهد، ج5، ص: 206.
(5) محمد محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، ترجمه: حمیدرضا شیخى، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، سازمان چاپ و نشر،1389ش، قم، حدیث 19290.
(6) همان، حدیث 19291.
(7) محمد باقر مجلسى، بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربي، 1403ق، ‏ چاپ دوم، بيروت، ج‏79، ص: 70.
(8) شیخ عباس قمی، کلیات مفاتیح الجنان، باب سوم، فصل ششم، فوائد مداومت بر زیارت عاشورا.
(9)‏ نجم (53): 39.

موضوع قفل شده است