جمع بندی خلود در آتش جهنم از دیدگاه ملاصدرا

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خلود در آتش جهنم از دیدگاه ملاصدرا

با سلام

سوال بنده این بود که جناب ملاصدرای شیرازی خلود در آتش جهنم را قبول دارد یا منکر آن است ؟

سپاس ... :Rose:

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]دیدگاه ملاصدرا در مورد خلود در آتش جهنم یکی از مسائلی است که در طول زندگی او دچار تحول شده است. ملاصدراخوددراین اعتقادمتزلزل بوده است چنانکه دربرخی آثارخودماننداسفاروشواهدنظریه خلود در عذاب را نفی کرده است امادربرخی آثارخودازجمله تفسیرقرآن وعرشیه اعتقاد به مساله خلود را تغییرناپذیردانسته است.

برای فهم نظر ملاصدرا لازم است نگاهی به آثار وی بیندازیم. او در آثار فلسفی خود مانند اسفار(۱) شواهد الربوبیه(۲ )و عرشیه(۳)، خلود در عذاب را مسأله ای سخت و عویصه خوانده است.

وی در برخی آثار فلسفی ابتدائی اش [=microsoft sans serif]ضمن بیان اینکه همه علمای اسلام اتفاق نظر دارند که کسی از کفار از جهنم خارج نمیشود،[=microsoft sans serif] بر اساس یک سری ادله معتقد است که عذاب، ابدی نمیتواند باشد. وی همگان را بر اساس فطرت توحیدی اولیه مستحق رحمت الهی میداند زیرا همگان توجه غریزی به سوی خداوند دارند و اطاعت فطری نسبت به مبدأ و خالق خود دارند گرچه توجهی به آن نداشته باشند:

بل الحق كما أشرنا إليه، أن كل أحد من الخلائق و إن كان من الأشقياء و المردودين، مما نالته رحمته تعالى و وصلت إليه رأفته و لطفه، له أيضا توجه غريزي إليه تعالى و دين جبلي و إطاعة فطرية لمبدئه و خالقه، و إن لم يكن مشعورا به له على نحو يدق إدراكه عن أفهام أكثر الناس‏(۴)

زیرا کفر و شرک و گناه امری عارضی است که بر فطرت اولی انسان عارض شده است و امری عارضی باقی نمیماند و از بین میرود. از سوی دیگر هر موجودی غایتی دارد که روزی بدان میرسد. به همین جهت در اسفار اربعه با طرح دو احتمال بیان میکند که عذاب نمیتواند ابدی باشد.او بیان میکند:
کفر و هر سبب دیگری که به عنوان اسباب خلود در آتش معرفی شده است دو حالت بیشتر ندارد:
یا باعث خروج از فطرت اولی و داخل شدن در فطرت دیگری میشود که هیچ سنخیتی با فطرت توحیدی انسانی ندارد یا باعث خروج نمیشود.
در حالت اول، این موجود دیگر انسان نیست و به خاطر تکرار کارهای ناپسند، ملکه نفسانی اش را تغییر دارد به ملکه حیواانی داده است و به همین جهت، عذاب با طبعش ملائم است و نه تنها عذابی نمیبیند بلکه از آن لذت نیز میبرد.
در حالت دوم نیز این شخص از فطرت اولی خود خارج نشده و فقط به خاطر یک سری عوارض غیر لازم و غیر دائم، پرده ای بر روی فطرتش کشده است . به همین جهت به واسطه رحمت الهی از آن حالت عارضی خارج میوشد و به فطرت اولی خود باز میگردد و از عذاب خارج میشود. (۵)

دلیل دیگر صدرا بر قطع عذاب، رحمت الهی است. بر اساس دیدگاه دینی، رحمت الهی واسع است و مغفرتش او سابق بر گناهان ماست.

و كذا رأي من يرى و يعتقد خلود أهل الكبائر في النار و انسداد رحمة الله و انقطاع غفرانه عن المجرمين. و لم يعلموا أن الرحمة واسعة و المغفرة سابقة و القصور منا. و لم يتفطنوا بأن هذا الرأي مما يقنط به الإنسان من رحمة الله تعالى، و يقلل الرغبة و الرهبة في نعيم الجنان و عذاب النيران. و قلة الرغبة و الرهبة يبعد الطريق إلى الله تعالى و ملكوته على الطالبين له و القاصدين‏ نحوه و المرغبين في لقائه.( ۶)

وی معتقد است که رحمت الهی یک ملاک و معیار برای سنجش برخی نظرات و اقوال کلامی است و هر مسئله ای که مخالف آن باشد، باطل است. بر این اساس، خلود باطل است؛ زیرا وضع شرایع و ارسال پیامبران و کتابهای آسمانی به این جهت بوده که بندگان را از کوتاهترین راه به سوی رحمت الهی بخواند. حال با خلود در عذاب قطعا این هدف و غرض الهی نقض میشود پس باطل است:

و كل اعتقاد و مذهب ينافي رحمة الله و هدايته و يبعد الطريق إليه سبحانه، فهو باطل لا محالة فإن ذلك تنافي وضع الشرائع، و تضاد إرسال الرسل و إنزال الكتب، إذ الغرض من جميعها ليس إلا سياقة الخلق إلى جوار رحمة ربهم بأقرب طرق و أيسر وجه.(۷)

[=microsoft sans serif]از سوی دیگر، وی بر اساس استدلال به عادت، معتقد است که دوزخیان بر اساس سیطره اسم المنتقم، در آتش دوزخ عذاب میبینند، اما پس از مدتی طولانی، به آتش عادت کرده و نعمتهای بهشتی را فراموش میکنند. در این هنگام، مشمول رحمت خداوند قرار گرفته و عذاب از آنان برداشته میشود.( ۸)
[=microsoft sans serif]
ادامه دارد
ــــــــــــــــ
۱.
[=microsoft sans serif]ج۲، ص۳۴۶(ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱)
[=microsoft sans serif]۲. [=microsoft sans serif]ص۳۸۵( الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلال الدین آشتیانی، قم ۱۳۸۶ش)
[=microsoft sans serif]۳. [=microsoft sans serif]ص۲۸۰ (ملاصدرا، العرشیه، تصحیح متن و ترجمه از غلامحسین آهنی، تهران ۱۳۶۱ش)
[=microsoft sans serif]۴. [=microsoft sans serif]المبدأ و المعاد، ص۴۶۲(ملاصدرا، تصحیح سید جلال آشتیانی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه، ۱۳۵۴)
[=microsoft sans serif]۵. [=microsoft sans serif]اسفار اربعه، ج۷، ص۸۹
[=microsoft sans serif]۶. [=microsoft sans serif]المبدأ و المعاد، ص۴۶۱
[=microsoft sans serif]۷. [=microsoft sans serif]همان
۸. اسفار، ج۹، ص۳۴۷
[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]
با وجود این، وی در کتاب عرشیه که به احتمال قریب به یقین، بعد از اسفار و شواهد نوشته شده است
[=microsoft sans serif](۱)[=microsoft sans serif]، نظرش را تغییر داده [=microsoft sans serif]و عذاب جهنم رادائم خوانده است.

[=microsoft sans serif]أما أنا و الذي لاح لي بما أنا مشتغل به من الرياضات العلمية والعملية أن دار الجحيم ليست بدار نعيم و إنما هي موضع الألم و المحن و فيها العذابالدائم لكن آلامها متفتة متجددة على الاستمرار بلا انقطاع و الجلود فيها متبدلة وليس هناك موضع راحة و اطمينان لأن منزلتها من ذلك العالم منزلة عالم الكون والفساد من هذا العالم.(۲)

[=microsoft sans serif]ملاصدرا در تفسیر خویش نیز خلود در جهنم را تایید کرده است. (۳) او در تفسیر آیه ۴۸سوره بقره بیان میکند: انسان گاه با اخلاق حیوانی آنقدر تغییر میکند که دیگر با اخلاق روحانی و پاک سروکاری ندارد و آئینه قلب انسان صفای فطری خود را از دست میدهد. وقتی هم که کفر به این اخلاق ناپسنداضافه میشود، تاثیر صفات ظلمانی را بیشتر میکند و قابلیت برای پذیرش نور ایمان ومعرفت را از قلب انسان میگیرد و به همین جهت در آتش دوزخ جاودان میشود.(۴)


[=microsoft sans serif]در بخشی دیگر از تفسیرشسرّ خلود در آتش را چنین بیان میکند: زمانی که تکرار معاصی باعث رسوخ ملکات حیوانی در انسان شود، آئینه قلب انسان تیره و تار میگردد و از قبول نور رحمت الهی یا نورشفاعت جلوگیری میکند به همین جهت، صاحب این گناهان کبیره در آتش مخلد میشوند.البته برخی از گناهان همانند قتل عمد، چونکاشف از این است که مرتکب آن گناه هیچ توجهی به دین ندارد به همین جهت حتی با یکمرتبه انجام آن، شخص مستحق عذاب ابدی میشود:
[=microsoft sans serif]و اعلم إنّ تكرّر المعاصي إذا تأدّى إلى رسوخ ملكات سبعية او بهيميّةأظلمت مرآة القلب بها و منعت عن قبول نور الرحمة الإلهيّة أو نور الشفاعة النبويّةأمكن القول بأنّ صاحب هذه الكبيرة مخلّد في النار. و هذا هو المشار إليه في قولهتعالى: بَلى‏ مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ‏ [۵] أي: صارت ملكة راسخة تصوّرت نفسه في القيامة بصورة حيوانغلبت عليه تلك الصفة فحشرت نفسه بصورة القردة و الخنازير. و كذا صدور بعض المعاصي-و لو مرّة- كقتل المؤمن متعمّدا كاشف عن كون مرتكبه غير معتن بشأن الدين، و لامعتقد بأمر الآخرة. (۶)


[=microsoft sans serif]وی در تفسیر آیات ۴ و ۵ سوره بقره نیز تاکید میکند که گاه گناه کبیره باعث خلود در آتش میشود. زیرا انسان به واسطه انجام برخی گناهان، ملکه آن گناه در نفسش ایجاد میشود به صورتی که همانند آینه زنگار گرفته ای که جیوه آن از بین رفته، دیگر قابلیت صیقل یافتن را از دست میدهد. چه منشأ ایجاد این ملکه، کفر و جحود در برابر حق باشد و چه گناهان و معاصی.البته این امر شامل همه گناهان کبیره نمیشود و فقط برخی از آنها این حالت را ایجاد میکند:


[=microsoft sans serif]فإذا تقرّر هذا، فربّ كبيرة من المعاصي يوجب تكرّر فعلها عن النفس خلودها في النار لضعف الايمان و قوّة العائق عن الخلاص، و ربّ كبيرة لا يكون كذلكلقوّة الايمان و ضعف العائق فيحتمل العفو عنها، و اللّه أعلم بأحوال قلوب العباد. (۷)


[=Traditional Arabic][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]بنابراین مطالب، همانطور که از دیدگاه صدرا در عرشیه و تفسیر قرآن مشخص است، به نظر میرسد که وی ازنظرپیشین خودبرگشته ونظری دقیقا مطابق کتاب وسنت داده است وبه صراحت گفته است که دوزخ وسرای جهنم جای برخورداری ازنعمت نیست بلکه جای درد و رنج دائمی است.

[=microsoft sans serif]موفق باشید
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. شرح حال و آرای فلسفی ملاصدرا،
[=microsoft sans serif]آشتیانی، ص ۲۵۶[=microsoft sans serif]([=microsoft sans serif] جلال الدین آشتیانی، قم ،‌ ۱۳۷۸)
۲.
[=microsoft sans serif]العرشیه، [=microsoft sans serif]ص۲۸۲
۳.
[=microsoft sans serif]تفسیر القرآن الکریم، ج2، ص۱۸۹(ملاصدرا، قم، نشر بیدار، ۱۳۶۶)
۴.همان
[=microsoft sans serif]، ج۳، ص۳۲۵-۳۲۶
۵. سوره بقره، آیه ۸۱
[=microsoft sans serif]
۶.
[=microsoft sans serif]تفسیر القران الکریم[=microsoft sans serif]، ج۳، ص۳۴۳
۷.
[=microsoft sans serif]همان، ج۱، ص۳۰۹

به نام خدا

با سلام و احترام و سپاس از توضیحات بسیار خوب حضرتعالی

استاد گرامی:سؤالی همیشه ذهن مرا به خود مشغول می دارد و آن اینکه: اسماء و صفات الهی به دو دسته ی اسماء جلال و جمال تقسیم می شوند

و هر یک از این اسماء مظاهری دارند،اسم منتقم باید مظهری داشته باشد،اگر کفار و مشرکین نباشند -افرادی که موفق به توبه در این دنیا نمی شوند-

ظهور اسم منتقم چگونه خواهد بود؟آیا طبق سخن ملا صدرا در مفاتیح الغیب نباید گفت که کفار و مشرکین و منافقین فلسفه ی وجودیشان ابتلاء مؤمنین

به آزارها و اذیتهای آنان و به کمال رسیدن است؟(این مطلب ملا صدرا در مفاتیح الغیب است) و در نتیجه عدالت خداوند اقتضا می کند آنها به اصلشان اسماء

جلال باز گردند و آتش دوزخ هم ملائم ذات آنها باشد؟(البته می دانم که این شبهه ی جبر را موجب خواهد شد) و صد البته کمال کفار هم به همین نحو تامین می گردد

در مظهریت مثلا اسم منتقم به کمال می رسند.

و از سوی دیگر اسماء جمال هم مظاهر خودشان را دارند و ارسال رسل و انزال کتب برای جدا کردن سره از ناسره خواهد بود تا هر یک از مظاهر اسماء تشخص یافته و به آنچه

مظهریت آن را دارند نزدیک شوند.حتی سخنی که از ملا صدرا در جهت رحمت عام خدا و نقض شرایع نقل فرمودید با سخنانش در مفاتیح الغیب به ظاهر تناقض دارد.

البته اعتقاد به چنین چیزی شبهه جبر را تقویت خواهد کرد اما به نظر می رسدبسیاری از شبهات دیگر را پاسخ خواهد داد و صحنه عالم را طور دیگری تصویر خواهد کرد.

[=microsoft sans serif]

حبیبه;720304 نوشت:
ظهور اسم منتقم چگونه خواهد بود؟آیا طبق سخن ملا صدرا در مفاتیح الغیب نباید گفت که کفار و مشرکین و منافقین فلسفه ی وجودیشان ابتلاء مؤمنین

به آزارها و اذیتهای آنان و به کمال رسیدن است؟(این مطلب ملا صدرا در مفاتیح الغیب است) و در نتیجه عدالت خداوند اقتضا می کند آنها به اصلشان اسماء

جلال باز گردند و آتش دوزخ هم ملائم ذات آنها باشد؟(البته می دانم که این شبهه ی جبر را موجب خواهد شد) و صد البته کمال کفار هم به همین نحو تامین می گردد

در مظهریت مثلا اسم منتقم به کمال می رسند.


سلام
نکاتی که فرمودید در برخی آثار ملاصدرا نیز مطرح شده است ولی خود صدرا در مباحث دیگر و آثار دیگرش برخلاف آنها سخن گفته است و قائل به خلود در عذاب و معذب شدن به همان معنای مورد نظر شرع و ادیان شده است.

در ضمن، اینکه کفار مظهر اسم منتقم خداوند باشند، چه ربطی به این دارد که معذب نشوند و عذاب برایشان ملائم با طبع باشد؟

صدیق;724051 نوشت:
در ضمن، اینکه کفار مظهر اسم منتقم خداوند باشند، چه ربطی به این دارد که معذب نشوند و عذاب برایشان ملائم با طبع باشد؟

با سلام،ادب و سپاس

ربط وثیقی دارد،هر مظهری در قوس صعود و رجوع الی الله در ظاهر فانی خواهد شد.

[=microsoft sans serif]پرسش: آیا ملاصدرای شیرازی، خلود در آتش جهنم را قبول دارد یا منکر آن است ؟

پاسخ:
[=microsoft sans serif]دیدگاه ملاصدرا در مورد خلود در آتش جهنم یکی از مسائلی است که در طول زندگی او دچار تحول شده است. ملاصدراخوددراین اعتقادمتزلزل بوده است چنانکه دربرخی آثارخودماننداسفاروشواهدنظریه خلود در عذاب را نفی کرده است امادربرخی آثارخودازجمله تفسیرقرآن وعرشیه اعتقاد به مساله خلود را تغییرناپذیردانسته است.

برای فهم نظر ملاصدرا لازم است نگاهی به آثار وی بیندازیم. او در آثار فلسفی خود مانند اسفار(۱) شواهد الربوبیه(۲ )و عرشیه(۳)، خلود در عذاب را مسأله ای سخت و عویصه خوانده است.

وی در برخی آثار فلسفی ابتدائی اش [=microsoft sans serif]ضمن بیان اینکه همه علمای اسلام اتفاق نظر دارند که کسی از کفار از جهنم خارج نمیشود،[=microsoft sans serif] بر اساس یک سری ادله معتقد است که عذاب، ابدی نمیتواند باشد. وی همگان را بر اساس فطرت توحیدی اولیه مستحق رحمت الهی میداند زیرا همگان توجه غریزی به سوی خداوند دارند و اطاعت فطری نسبت به مبدأ و خالق خود دارند گرچه توجهی به آن نداشته باشند:

بل الحق كما أشرنا إليه، أن كل أحد من الخلائق و إن كان من الأشقياء و المردودين، مما نالته رحمته تعالى و وصلت إليه رأفته و لطفه، له أيضا توجه غريزي إليه تعالى و دين جبلي و إطاعة فطرية لمبدئه و خالقه، و إن لم يكن مشعورا به له على نحو يدق إدراكه عن أفهام أكثر الناس‏(۴)

زیرا کفر و شرک و گناه امری عارضی است که بر فطرت اولی انسان عارض شده است و امری عارضی باقی نمیماند و از بین میرود. از سوی دیگر هر موجودی غایتی دارد که روزی بدان میرسد. به همین جهت در اسفار اربعه با طرح دو احتمال بیان میکند که عذاب نمیتواند ابدی باشد.او بیان میکند:
کفر و هر سبب دیگری که به عنوان اسباب خلود در آتش معرفی شده است دو حالت بیشتر ندارد:
یا باعث خروج از فطرت اولی و داخل شدن در فطرت دیگری میشود که هیچ سنخیتی با فطرت توحیدی انسانی ندارد یا باعث خروج نمیشود.
در حالت اول، این موجود دیگر انسان نیست و به خاطر تکرار کارهای ناپسند، ملکه نفسانی اش را تغییر دارد به ملکه حیواانی داده است و به همین جهت، عذاب با طبعش ملائم است و نه تنها عذابی نمیبیند بلکه از آن لذت نیز میبرد.
در حالت دوم نیز این شخص از فطرت اولی خود خارج نشده و فقط به خاطر یک سری عوارض غیر لازم و غیر دائم، پرده ای بر روی فطرتش کشده است . به همین جهت به واسطه رحمت الهی از آن حالت عارضی خارج میوشد و به فطرت اولی خود باز میگردد و از عذاب خارج میشود. (۵)

دلیل دیگر صدرا بر قطع عذاب، رحمت الهی است. بر اساس دیدگاه دینی، رحمت الهی واسع است و مغفرتش او سابق بر گناهان ماست.

و كذا رأي من يرى و يعتقد خلود أهل الكبائر في النار و انسداد رحمة الله و انقطاع غفرانه عن المجرمين. و لم يعلموا أن الرحمة واسعة و المغفرة سابقة و القصور منا. و لم يتفطنوا بأن هذا الرأي مما يقنط به الإنسان من رحمة الله تعالى، و يقلل الرغبة و الرهبة في نعيم الجنان و عذاب النيران. و قلة الرغبة و الرهبة يبعد الطريق إلى الله تعالى و ملكوته على الطالبين له و القاصدين‏ نحوه و المرغبين في لقائه.( ۶)

وی معتقد است که رحمت الهی یک ملاک و معیار برای سنجش برخی نظرات و اقوال کلامی است و هر مسئله ای که مخالف آن باشد، باطل است. بر این اساس، خلود باطل است؛ زیرا وضع شرایع و ارسال پیامبران و کتابهای آسمانی به این جهت بوده که بندگان را از کوتاهترین راه به سوی رحمت الهی بخواند. حال با خلود در عذاب قطعا این هدف و غرض الهی نقض میشود پس باطل است:

و كل اعتقاد و مذهب ينافي رحمة الله و هدايته و يبعد الطريق إليه سبحانه، فهو باطل لا محالة فإن ذلك تنافي وضع الشرائع، و تضاد إرسال الرسل و إنزال الكتب، إذ الغرض من جميعها ليس إلا سياقة الخلق إلى جوار رحمة ربهم بأقرب طرق و أيسر وجه.(۷)

[=microsoft sans serif]از سوی دیگر، وی بر اساس استدلال به عادت، معتقد است که دوزخیان بر اساس سیطره اسم المنتقم، در آتش دوزخ عذاب میبینند، اما پس از مدتی طولانی، به آتش عادت کرده و نعمتهای بهشتی را فراموش میکنند. در این هنگام، مشمول رحمت خداوند قرار گرفته و عذاب از آنان برداشته میشود.( ۸)
[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]با وجود این، وی در کتاب عرشیه که به احتمال قریب به یقین، بعد از اسفار و شواهد نوشته شده است[=microsoft sans serif](۹)[=microsoft sans serif]، نظرش را تغییر داده [=microsoft sans serif]و عذاب جهنم رادائم خوانده است.

[=microsoft sans serif]أما أنا و الذي لاح لي بما أنا مشتغل به من الرياضات العلمية والعملية أن دار الجحيم ليست بدار نعيم و إنما هي موضع الألم و المحن و فيها العذابالدائم لكن آلامها متفتة متجددة على الاستمرار بلا انقطاع و الجلود فيها متبدلة وليس هناك موضع راحة و اطمينان لأن منزلتها من ذلك العالم منزلة عالم الكون والفساد من هذا العالم.(۱۱)


[=microsoft sans serif]ملاصدرا در تفسیر خویش نیز خلود در جهنم را تایید کرده است. (۱۲) او در تفسیر آیه ۴۸سوره بقره بیان میکند: انسان گاه با اخلاق حیوانی آنقدر تغییر میکند که دیگر با اخلاق روحانی و پاک سروکاری ندارد و آئینه قلب انسان صفای فطری خود را از دست میدهد. وقتی هم که کفر به این اخلاق ناپسنداضافه میشود، تاثیر صفات ظلمانی را بیشتر میکند و قابلیت برای پذیرش نور ایمان ومعرفت را از قلب انسان میگیرد و به همین جهت در آتش دوزخ جاودان میشود.(۱۳)

[=microsoft sans serif]در بخشی دیگر از تفسیرشرّ خلود در آتش را چنین بیان میکند:
زمانی که تکرار معاصی باعث رسوخ ملکات حیوانی در انسان شود، آئینه قلب انسان تیره و تار میگردد و از قبول نور رحمت الهی یا نورشفاعت جلوگیری میکند به همین جهت، صاحب این گناهان کبیره در آتش مخلد میشوند.البته برخی از گناهان همانند قتل عمد، چونکاشف از این است که مرتکب آن گناه هیچ توجهی به دین ندارد به همین جهت حتی با یکمرتبه انجام آن، شخص مستحق عذاب ابدی میشود:

[=microsoft sans serif]و اعلم إنّ تكرّر المعاصي إذا تأدّى إلى رسوخ ملكات سبعية او بهيميّةأظلمت مرآة القلب بها و منعت عن قبول نور الرحمة الإلهيّة أو نور الشفاعة النبويّةأمكن القول بأنّ صاحب هذه الكبيرة مخلّد في النار. و هذا هو المشار إليه في قوله تعالى: بَلى‏ مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ‏ [۱۴] أي: صارت ملكة راسخة تصوّرت نفسه في القيامة بصورة حيوانغلبت عليه تلك الصفة فحشرت نفسه بصورة القردة و الخنازير. و كذا صدور بعض المعاصي-و لو مرّة- كقتل المؤمن متعمّدا كاشف عن كون مرتكبه غير معتن بشأن الدين، و لامعتقد بأمر الآخرة. (۱۵)


[=microsoft sans serif]وی در تفسیر آیات ۴ و ۵ سوره بقره نیز تاکید میکند که گاه گناه کبیره باعث خلود در آتش میشود. زیرا انسان به واسطه انجام برخی گناهان، ملکه آن گناه در نفسش ایجاد میشود به صورتی که همانند آینه زنگار گرفته ای که جیوه آن از بین رفته، دیگر قابلیت صیقل یافتن را از دست میدهد. چه منشأ ایجاد این ملکه، کفر و جحود در برابر حق باشد و چه گناهان و معاصی.البته این امر شامل همه گناهان کبیره نمیشود و فقط برخی از آنها این حالت را ایجاد میکند:


[=microsoft sans serif]فإذا تقرّر هذا، فربّ كبيرة من المعاصي يوجب تكرّر فعلها عن النفس خلودها في النار لضعف الايمان و قوّة العائق عن الخلاص، و ربّ كبيرة لا يكون كذلكلقوّة الايمان و ضعف العائق فيحتمل العفو عنها، و اللّه أعلم بأحوال قلوب العباد. (۱۶)


[=Traditional Arabic][=microsoft sans serif]بنابراین مطالب، همانطور که از دیدگاه صدرا در عرشیه و تفسیر قرآن مشخص است، به نظر میرسد که وی ازنظرپیشین خودبرگشته ونظری دقیقا مطابق کتاب وسنت داده است وبه صراحت گفته است که دوزخ وسرای جهنم جای برخورداری ازنعمت نیست بلکه جای درد و رنج دائمی است.

[=microsoft sans serif]موفق باشید
ــــــــــــــــــــــــــــــــ

[=microsoft sans serif]۱. [=microsoft sans serif]ج۲، ص۳۴۶(ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱)
[=microsoft sans serif]۲. [=microsoft sans serif]ص۳۸۵( الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلال الدین آشتیانی، قم ۱۳۸۶ش)
[=microsoft sans serif]۳. [=microsoft sans serif]ص۲۸۰ (ملاصدرا، العرشیه، تصحیح متن و ترجمه از غلامحسین آهنی، تهران ۱۳۶۱ش)
[=microsoft sans serif]۴. [=microsoft sans serif]المبدأ و المعاد، ص۴۶۲(ملاصدرا، تصحیح سید جلال آشتیانی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه، ۱۳۵۴)
[=microsoft sans serif]۵. [=microsoft sans serif]اسفار اربعه، ج۷، ص۸۹
[=microsoft sans serif]۶. [=microsoft sans serif]المبدأ و المعاد، ص۴۶۱
[=microsoft sans serif]۷. [=microsoft sans serif]همان
۸. اسفار، ج۹، ص۳۴۷
[=microsoft sans serif]۹. شرح حال و آرای فلسفی ملاصدرا، [=microsoft sans serif]آشتیانی، ص ۲۵۶[=microsoft sans serif]([=microsoft sans serif] جلال الدین آشتیانی، قم ،‌ ۱۳۷۸)
۱۰.
[=microsoft sans serif]العرشیه، [=microsoft sans serif]ص۲۸۲
۱۱.
[=microsoft sans serif]تفسیر القرآن الکریم، ج2، ص۱۸۹(ملاصدرا، قم، نشر بیدار، ۱۳۶۶)
۱۲.همان
[=microsoft sans serif]، ج۳، ص۳۲۵-۳۲۶
۱۳. سوره بقره، آیه ۸۱
[=microsoft sans serif]
۱۴.
[=microsoft sans serif]تفسیر القران الکریم[=microsoft sans serif]، ج۳، ص۳۴۳

[=microsoft sans serif]۱۵.
[=microsoft sans serif]همان، ج۱، ص۳۰۹
موضوع قفل شده است