جمع بندی مفهوم توکل و امید به خدا

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مفهوم توکل و امید به خدا

مفهوم توکل ،امید به خدا و رحمت خداوند دقیقا چیست؟
چگونه میتوان به خدا امید داشت و مشکل را به او سپرد در حالی که شاید خواست و رحمت او مطابق با خواست و مطلوب ما نباشد

اگر رحمت حق متوقف بر خواسته و ادراک ما نباشد..چگونه میتوان به آن رحمت گفت و چگونه میتوان به آن دلگرم شد
بعنوان مثال فردی همسر خودشو دوست داره و نمیخواد از دستش بده و بعد بگوییم عیب نداره اگه از دست دادی خدا همسر دیگری میدهد...
خب این حرف نه تنها امیدی ایجاد نمیکنه بلکه عین عذابه..

لطفا راهنمایی کنید

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد کریم

ملاali;718366 نوشت:
مفهوم توکل ،امید به خدا و رحمت خداوند دقیقا چیست؟
چگونه میتوان به خدا امید داشت و مشکل را به او سپرد در حالی که شاید خواست و رحمت او مطابق با خواست و مطلوب ما نباشد

اگر رحمت حق متوقف بر خواسته و ادراک ما نباشد..چگونه میتوان به آن رحمت گفت و چگونه میتوان به آن دلگرم شد
بعنوان مثال فردی همسر خودشو دوست داره و نمیخواد از دستش بده و بعد بگوییم عیب نداره اگه از دست دادی خدا همسر دیگری میدهد...
خب این حرف نه تنها امیدی ایجاد نمیکنه بلکه عین عذابه..


سلام وعرض ادب
توکل به معنای اعتماد بر غیر است وتوکل بر خدا یعنی اعتماد برخدا. کسی که به خدا اعتماد میکند یعنی چون خدا را مهربان وخیرخواه خود می داند بر او اعتماد می کند وخواست او را مقدم بر خواست خود قرار می دهد.
در لغت گفته اند:
التَّوْكِيلُ‏: أن تعتمد على غيرك و تجعله نائبا عنك‏(مفردات راغب، ص882)، توکیل یعنی بر غیر خودت اعتماد می کنی واو را نائب از خودت قرار می دهی.
اگر ما توحید را درست فهمیده باشیم وبه آن رسیده باشیم خواهیم دید که خداوند خیر ما را بهتر از ما می خواهد. لذا اگر بر او اعتماد داشته باشیم هرگز شکست نخواهیم خورد.
اما نمی شود انتظار داشت که خدا همان چیزی را برای برای ما بخواهد که ما دوست داریم. چون:
عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (بقره/216)، بسا چيزى را خوش نمى‏داريد و آن براى شما خوب است، و بسا چيزى را دوست مى‏ داريد و آن براى شما بد است، و خدا مى‏داند و شما نمى‏ دانيد.
اینکه من عاشق دختری باشم وانتظار داشته باشم که خدا همان را برای من انتخاب کند نشد اعتماد بلکه شد تعیین تکلیف برای خدا.
من چه بسا عاشق چشم وابروی دختری شده ام ولی هنوز خبر ندارم که پس فردا که ازدواج کردم روزی صد بار پشیمان خواهم شد چون الان بیشتر ظواهر ملاک است ولی وقتی خدا را وکیل قرار دادم وبر او اعتماد داشتم م یدانم که خدا بهتر میداند که این آدم به درد زندگی من می خورد یا نه.
چون خدا مرا آفریده است ومن و بهتر از خودم می شناسد چون خالق من است وهر چه دارم از اوست.
اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَكيلٌ‏ (زمر/62)، خدا خالق هر چیزی است وبرهر چیزی وکیل است.
توکل یعنی اینکه من تلاشم را انجام دهم ولی همه کار خدا را بدانم وبجای اینکه بر عمل خویش اعتماد داشته باشم.

کریم;718542 نوشت:
سلام وعرض ادب
توکل به معنای اعتماد بر غیر است وتوکل بر خدا یعنی اعتماد برخدا. کسی که به خدا اعتماد میکند یعنی چون خدا را مهربان وخیرخواه خود می داند بر او اعتماد می کند وخواست او را مقدم بر خواست خود قرار می دهد.
در لغت گفته اند:
التَّوْكِيلُ‏: أن تعتمد على غيرك و تجعله نائبا عنك‏(مفردات راغب، ص882)، توکیل یعنی بر غیر خودت اعتماد می کنی واو را نائب از خودت قرار می دهی.
اگر ما توحید را درست فهمیده باشیم وبه آن رسیده باشیم خواهیم دید که خداوند خیر ما را بهتر از ما می خواهد. لذا اگر بر او اعتماد داشته باشیم هرگز شکست نخواهیم خورد.
اما نمی شود انتظار داشت که خدا همان چیزی را برای برای ما بخواهد که ما دوست داریم. چون:
عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (بقره/216)، بسا چيزى را خوش نمى‏داريد و آن براى شما خوب است، و بسا چيزى را دوست مى‏ داريد و آن براى شما بد است، و خدا مى‏داند و شما نمى‏ دانيد.
اینکه من عاشق دختری باشم وانتظار داشته باشم که خدا همان را برای من انتخاب کند نشد اعتماد بلکه شد تعیین تکلیف برای خدا.
من چه بسا عاشق چشم وابروی دختری شده ام ولی هنوز خبر ندارم که پس فردا که ازدواج کردم روزی صد بار پشیمان خواهم شد چون الان بیشتر ظواهر ملاک است ولی وقتی خدا را وکیل قرار دادم وبر او اعتماد داشتم م یدانم که خدا بهتر میداند که این آدم به درد زندگی من می خورد یا نه.
چون خدا مرا آفریده است ومن و بهتر از خودم می شناسد چون خالق من است وهر چه دارم از اوست.
اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَكيلٌ‏ (زمر/62)، خدا خالق هر چیزی است وبرهر چیزی وکیل است.
توکل یعنی اینکه من تلاشم را انجام دهم ولی همه کار خدا را بدانم وبجای اینکه بر عمل خویش اعتماد داشته باشم.

سلام و تشکر
نگاه کنید هیچ معنایی از جمله امید و توکل در ذهن انسان بدون تصویر و بی مرتبط با حاجات ما نیستند...
من نوعی چه تصوری از آرامش و امیدی که مرتبط با خواسته من نیست میتوانم داشته باشم؟؟؟!
خیر هرچقدر هم که خیر باشد..اما اگر متوقف بر فهم و ادراک ما نباشد از نظر فلسفی خیر نیست
واقعا چگونه میتوان فارق از حاجات امید و توکل را معنا کرد؟؟؟!!!
از نظر من اگه انسانو از نیاز های بنیادینش مثل نیاز به همسر..طعام و غیره
جدا کنند و بگویند که خدا برای تو کافی است..اورا با هیچی روبرو کرده اند نه با خدا..
راز افسرده شدن و خودکشی خیلی از آدمها هم همین است...چون با هیچی روبرو شده اند
اما از نظر شما افسردگی هم کماله چون مهم اینه که خدا چی خواسته نه بنده

ملاali;718792 نوشت:
سلام و تشکر
نگاه کنید هیچ معنایی از جمله امید و توکل در ذهن انسان بدون تصویر و بی مرتبط با حاجات ما نیستند...
من نوعی چه تصوری از آرامش و امیدی که مرتبط با خواسته من نیست میتوانم داشته باشم؟؟؟!
خیر هرچقدر هم که خیر باشد..اما اگر متوقف بر فهم و ادراک ما نباشد از نظر فلسفی خیر نیست
واقعا چگونه میتوان فارق از حاجات امید و توکل را معنا کرد؟؟؟!!!
از نظر من اگه انسانو از نیاز های بنیادینش مثل نیاز به همسر..طعام و غیره
جدا کنند و بگویند که خدا برای تو کافی است..اورا با هیچی روبرو کرده اند نه با خدا..
راز افسرده شدن و خودکشی خیلی از آدمها هم همین است...چون با هیچی روبرو شده اند
اما از نظر شما افسردگی هم کماله چون مهم اینه که خدا چی خواسته نه بنده

سلام وعرض ادب
برداشت شما برادر من از سخنان بنده درس نیست.
ببینید ما کوتاهی فهم انسان که شامل همه آنها نیز نمی شود را نمی توانیم حقیقت وواقعیت حساب کنیم. شما از معنای توکل پرسیدید وبنده معنای آنرا آنچنانکه است تلاش کردم بیان کنم.
اما اگر قرار باشد خداوند فقط برای برطرف کردن حاجات من باشد دیگر خدا نیست، بلکه موجودی خیالی در ذهن من است که برای آرامش خود وبرطرف کننده حاجات خود درست کرده ام. در حالی که خدا این نیست. لذا قبل ازاین مراحل باید ما اصول دین خودر ا که در راس آن توحید قرار دارد درست یاد گرفته باشیم. وزمانی که ما در زیر بنا مشکل داریم ودر اساس دین که اعتقادات باشد مشکل داریم نمی توانیم با یک فهم غلط روبنا را درست کنیم.
اگر خدا را درست نشناخته باشیم با تامل وتفکر در آیات الهی بالطبع برای خود خدایی ذهنی خواهیم ساخت که خدا نیست بلکه خدای تصو ر ماست.
آنچه شما تکل را براساس آن معنی می کنید کار خدای تصوری برخی افراد است نه خدای حقیقی که عالم را آفریده است وربّ آن است.
اگر انسان در توحید الهی اینرا را باور کرده باشد که تدبیر کننده عالم خداست وبه توحید در ربوبیت وقبل از آن توحید در خالقیت رسیده باشد خواهد دید که هیچ استقلالی از خود ندارد بلکه اگر خدا نخواهد هیچ اتفاقی رخ نمی دهد. لذا به این مرحله خواهد رسید که انسان حتی برای نمک غذای خود هم به خدا نیازمند است. سیره ای که اولیاء الهی داشتند ومی گفتند انسان باید بند کفش ونمک غذای خود را هم از خدا بخواهد.
انسان فقط در زن گرفتن ویا شفا یافتن به خدا نیاز ندارد، بلکه در همه امور از ریز ودرشت نیازمند خداست پس باید درهمه چیز به خدا توکل واعتماد نماید.

کریم;718813 نوشت:
سلام وعرض ادب
برداشت شما برادر من از سخنان بنده درس نیست.
ببینید ما کوتاهی فهم انسان که شامل همه آنها نیز نمی شود را نمی توانیم حقیقت وواقعیت حساب کنیم. شما از معنای توکل پرسیدید وبنده معنای آنرا آنچنانکه است تلاش کردم بیان کنم.
اما اگر قرار باشد خداوند فقط برای برطرف کردن حاجات من باشد دیگر خدا نیست، بلکه موجودی خیالی در ذهن من است که برای آرامش خود وبرطرف کننده حاجات خود درست کرده ام. در حالی که خدا این نیست. لذا قبل ازاین مراحل باید ما اصول دین خودر ا که در راس آن توحید قرار دارد درست یاد گرفته باشیم. وزمانی که ما در زیر بنا مشکل داریم ودر اساس دین که اعتقادات باشد مشکل داریم نمی توانیم با یک فهم غلط روبنا را درست کنیم.
اگر خدا را درست نشناخته باشیم با تامل وتفکر در آیات الهی بالطبع برای خود خدایی ذهنی خواهیم ساخت که خدا نیست بلکه خدای تصو ر ماست.
آنچه شما تکل را براساس آن معنی می کنید کار خدای تصوری برخی افراد است نه خدای حقیقی که عالم را آفریده است وربّ آن است.
اگر انسان در توحید الهی اینرا را باور کرده باشد که تدبیر کننده عالم خداست وبه توحید در ربوبیت وقبل از آن توحید در خالقیت رسیده باشد خواهد دید که هیچ استقلالی از خود ندارد بلکه اگر خدا نخواهد هیچ اتفاقی رخ نمی دهد. لذا به این مرحله خواهد رسید که انسان حتی برای نمک غذای خود هم به خدا نیازمند است. سیره ای که اولیاء الهی داشتند ومی گفتند انسان باید بند کفش ونمک غذای خود را هم از خدا بخواهد.
انسان فقط در زن گرفتن ویا شفا یافتن به خدا نیاز ندارد، بلکه در همه امور از ریز ودرشت نیازمند خداست پس باید درهمه چیز به خدا توکل واعتماد نماید.

من صحبت های شما رو نمیفهمم
از شما سوال کردم امید و توکل به خدا را تعریف کنید اما شما تسلیم بودن را تعریف کردید...!
شخصی که داره درد میکشه به غیر از رفع درد به چه چیزی میتونه امید داشته باشه؟؟؟!!! این فرد رحمت خدارو چگونه در غیر از تسکین و آرامش ببیند؟؟!!

اصلا چه ربطی به معرفت و خداشناسی داره که شما بحث عوض میکنید؟

ملاali;718366 نوشت:
مفهوم توکل ،امید به خدا و رحمت خداوند دقیقا چیست؟
چگونه میتوان به خدا امید داشت و مشکل را به او سپرد در حالی که شاید خواست و رحمت او مطابق با خواست و مطلوب ما نباشد

اگر رحمت حق متوقف بر خواسته و ادراک ما نباشد..چگونه میتوان به آن رحمت گفت و چگونه میتوان به آن دلگرم شد
بعنوان مثال فردی همسر خودشو دوست داره و نمیخواد از دستش بده و بعد بگوییم عیب نداره اگه از دست دادی خدا همسر دیگری میدهد...
خب این حرف نه تنها امیدی ایجاد نمیکنه بلکه عین عذابه..

لطفا راهنمایی کنید

توکل در این آیه معنا شده است:"و شاورهم فی الامر فإذا عزمت فتوکل علی الله"

آیه خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله است و از این نظر اهمیت مشورت را هم نشان می دهد.

خداوند می فرماید با مردم مشورت کن و بعد از اینکه تصمیم گرفتی و عزمت را جزم کردی به خدا توکل کن.

بنابراین جناب ملا علی توکل سپردن کارها به خدا نیست،بلکه انجام وظیفه-تلاش-فکر و مشورت است

و سپس سپردن نتیجه ی این اقدامات به خدا.

شما هرگز نمی توانید سرتان را رو به آسمان گرفته دهانتان را باز کنید و بگوئید توکلت علی الله و منتظر

لقمه باشید،این توکل نیست،به قول شاعر:

گفت پیغمبر به آواز بلند// با توکل زانوی اشتر ببند

داستان این شعر هم این است،شتر چرانی اعرابی در محضر پیامبر(ص) وصف توکل را شنید

شتر را در صحرا که می بردند ریسمانی بوده به نام عقال که پایش را با آن می بستند تا فرار نکند

این شتر چران بعد از شنیدن سخنان پیامبر(ص) به هوای توکل شترش را رها کرده به خارکندن مشغول می شود

وقتی باز می گردد شتر فرار کرده بود،خشمگین به نزد پیامبر می رود و شرح ما وقع را می گوید،پیامبر(ص) هم فرمایشی دارند

که مولانا در شعر آورده خدمتتان بیان نمودم.

این یعنی توکل باید همراه با انجام وظیفه باشد،اگر کسی همسرش را دوست دارد باید برای حفظ زندگیش هر تلاشی می تواند

بکند و نتیجه ی این تلاش را به خدا بسپارد.در قران و روایات آداب همسر داری بیان شده،در مواقع اختلاف و تنش هم راهکارها بیان

شده،دین دستور و قوانین زندگی است،خود انسان باید با الزام به آنها زندگیش را بسازد،تا رحمت خدا شامل حالش شود.

ملاali;719130 نوشت:
من صحبت های شما رو نمیفهمم
از شما سوال کردم امید و توکل به خدا را تعریف کنید اما شما تسلیم بودن را تعریف کردید...!
شخصی که داره درد میکشه به غیر از رفع درد به چه چیزی میتونه امید داشته باشه؟؟؟!!! این فرد رحمت خدارو چگونه در غیر از تسکین و آرامش ببیند؟؟!!

اصلا چه ربطی به معرفت و خداشناسی داره که شما بحث عوض میکنید؟


سلام
عزیز من اینطور نیست که انسان موجودی از خدا بریده شده باشد وزمانی که به مشکل برخورد خدا لازم باشد. برای تک تک نفسهایی که می کشیم، خدا لازم است واز ائمه علیهم السلام داریم که ما نک غذای خود را هم از دا می خواهیم. لذا اگر فیض خدا نباشد چیزی بدست ما نمی رسد. بنابراین توکل یعن یباید کار را انجام داد چه در سلامتی وچه در خوشی ولی نتیجه را از خدا خواست نه اینکه به قدرت خود مغرور شد. وخدا از یاد برود.
کسی شتر خود را رها کرد وگفت توکل به خدا، پیامبر فرمود: شترت را ببند وبعد به خدا توکل کن. پس توکل وامید تنها برای سختی ها نیست. در همه لحظات است.

کریم;720366 نوشت:
سلام
عزیز من اینطور نیست که انسان موجودی از خدا بریده شده باشد وزمانی که به مشکل برخورد خدا لازم باشد. برای تک تک نفسهایی که می کشیم، خدا لازم است واز ائمه علیهم السلام داریم که ما نک غذای خود را هم از دا می خواهیم. لذا اگر فیض خدا نباشد چیزی بدست ما نمی رسد. بنابراین توکل یعن یباید کار را انجام داد چه در سلامتی وچه در خوشی ولی نتیجه را از خدا خواست نه اینکه به قدرت خود مغرور شد. وخدا از یاد برود.
کسی شتر خود را رها کرد وگفت توکل به خدا، پیامبر فرمود: شترت را ببند وبعد به خدا توکل کن. پس توکل وامید تنها برای سختی ها نیست. در همه لحظات است.

سلام
شما از ابتدا اصلا متوجه منظور من نشدید
شاید من خوب نمیتوانم منظورمو برسونم

نگاه کنید اصلا توکل را فعلا رها کنیم
امید به خدا یعنی چی؟ اگه ما خواسته ایی نداشته اشیم که امید به خدا معنایی ندارد(حداقل برای من نوعی که در اوقات عادی غافلم)

بنده الآن حاجتی دارم (در کنار تلاش خودم) میخوام امید به خدا داشته باشم
بسم الله
راهنماییم کنید

ملاali;727394 نوشت:
سلام
شما از ابتدا اصلا متوجه منظور من نشدید
شاید من خوب نمیتوانم منظورمو برسونم

نگاه کنید اصلا توکل را فعلا رها کنیم
امید به خدا یعنی چی؟ اگه ما خواسته ایی نداشته اشیم که امید به خدا معنایی ندارد(حداقل برای من نوعی که در اوقات عادی غافلم)

بنده الآن حاجتی دارم (در کنار تلاش خودم) میخوام امید به خدا داشته باشم
بسم الله
راهنماییم کنید


سلام وعرض ادب:Gol:
خواسته وحاجت یعنی چی؟
حاجت فقط این است که مثلا من کار ندارم وحالا کفگیر به ته دیگ خورده است، حاجمند شده ام وباید امید به خدا داشته باشم. والتماس کنم به درگاهش؟
در فهم عمومی مردم تا زمانی که زندگی رو به راه است کاری با خدا وائمه(ع) ندارند ودر مجالس عیش ونوش خود مشغولند.
اما همین که بچه مرض لاعلاج گرفت، نماز خون می شوند ودم به دقیقه قربون وصدقه می ریند وبه مشهد تشریف می برند.
یا اینکه انسان همیشه محتاج است. چون این نفسی که می کشد دست خداست وابزاری هم که از دست وپا گرفته تا غیره همه از جانب خداست وبدون اذن او کار نمی کند.
لذا در عین کار کردن باید امیدش به خدا باشد نه به زور بازوی خود فقط.
حالا تفسیر شما از حاجت داشتن کدام است؟
اکثر مردم حالت اول را دارند، لذا نه یاد خدا هستند ونه خبری از نماز وبندگی، تا اینکه به مصیبت لاعلاجی گرفتار شوند تا به یاد خدا بیفتند.
ولی اولیاء الهی حالت دوم را دارند که در حدیث داریم نمک غذای خود را هم از خدا بخواهید. اینهم حاجتمندی است، چون اگر حاجت نباشد دیگر خواستن معنایی ندارد.

کریم;727443 نوشت:
سلام وعرض ادب:Gol:
خواسته وحاجت یعنی چی؟
حاجت فقط این است که مثلا من کار ندارم وحالا کفگیر به ته دیگ خورده است، حاجمند شده ام وباید امید به خدا داشته باشم. والتماس کنم به درگاهش؟
در فهم عمومی مردم تا زمانی که زندگی رو به راه است کاری با خدا وائمه(ع) ندارند ودر مجالس عیش ونوش خود مشغولند.
اما همین که بچه مرض لاعلاج گرفت، نماز خون می شوند ودم به دقیقه قربون وصدقه می ریند وبه مشهد تشریف می برند.
یا اینکه انسان همیشه محتاج است. چون این نفسی که می کشد دست خداست وابزاری هم که از دست وپا گرفته تا غیره همه از جانب خداست وبدون اذن او کار نمی کند.
لذا در عین کار کردن باید امیدش به خدا باشد نه به زور بازوی خود فقط.
حالا تفسیر شما از حاجت داشتن کدام است؟
اکثر مردم حالت اول را دارند، لذا نه یاد خدا هستند ونه خبری از نماز وبندگی، تا اینکه به مصیبت لاعلاجی گرفتار شوند تا به یاد خدا بیفتند.
ولی اولیاء الهی حالت دوم را دارند که در حدیث داریم نمک غذای خود را هم از خدا بخواهید. اینهم حاجتمندی است، چون اگر حاجت نباشد دیگر خواستن معنایی ندارد.

شما بحثو دور تر کردید
بنده میگویم امید به خدا چه طوریه؟
شخصی به خاطر مشکلش امیدشو از دست داده و داره نابود میشه چه طوری میشه امیدوارش کرد؟ و وقتی بهش میگوییم نا امید از خدا نشو یعنی چی؟ یعنی مشکلتو حل میکنه؟ یا نه

امیدوارم مطلب روشن شده باشد

به نام خدا

امید به حضرت حق یعنی اعتمادت به خداوند بیش از همه ی اسباب و وسایطی باشد که در اختیار داری!

یعنی شما الان موفق ترین تاجر دنیا هستید با سرمایه ای فراوان راهی سفر تجاری می شوید طرف قرار دادتان هم قطعا کالای شما را خریداری

می کند و مطمئنا سود فراوانی در این تجارت خواهید داشت،تا اینجا تدبیر شما و مهیا بودن همه اسباب رسیدن شما به منافعتان است.

امید به خدا در چنین موقعیتی مشکل تر از قرار گرفتن در سختیها است جنس سختی های دنیا برای انسان حالت انقطاع از اسباب دنیایی را پیش می آورد و لی در فرض مذکور

هیچ انقطاع خارجی محقق نیست همه ی اسباب و وسایط جور است و زندگی به کام!

خب در چنین وضعیتی امید به خدا چه معنایی دارد؟

به تعبیر امام صادق علیه السلام،یعنی امید و اعتمادت به خدا بیش از شریک تجاریت باشد.

بیش از سرمایه ای باشد که در دست داری!

اعتقاد قلبیت این باشد که سود و زیان و خواری و عزت به دست خداست.نه اسباب مادی.

اگر هم اسباب اثری دارند از خدا گرفته اند"لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم"

توکل برای من ، صرفا از لحاظ روحی و باطنی نه فلسفی و قراردادی ، یعنی نوری که راه و مسیر تصمیمی رو که میگیرم روشن میکنه ، یعنی امید به اینکه به بهترین نتیجه میرسم ، یعنی دست غیبی که من رو از افتادن به پرتگاه نجات میده ، یعنی خواسته ی خدا رو بالاتر و والاتر از خواسته خودم میدونم و میپذیرم چیزی رو که برام پیش میاد و میبوسم و روی چشمم میزارم و هیج وقت ناامید نمیشم .

توکل یعنی آگاهی از حضور نوری مهربانتر از مادر ... توکل برای من حکم آگاهی روحی و نشاط درونی و حس حضور رو داره.

بسیار شیرین و خوشاینده..توکل برخدا

ملاali;727512 نوشت:
شما بحثو دور تر کردید
بنده میگویم امید به خدا چه طوریه؟
شخصی به خاطر مشکلش امیدشو از دست داده و داره نابود میشه چه طوری میشه امیدوارش کرد؟ و وقتی بهش میگوییم نا امید از خدا نشو یعنی چی؟ یعنی مشکلتو حل میکنه؟ یا نه

امیدوارم مطلب روشن شده باشد

سلام وعرض ادب
بنده احساس می کنم مطلب روشن است، چون هر طرف قضیه را ما توضیح دادیم.
در فرضی که شما می فرمایید، شخص از اینکه در این مشکلات افتاده نباید یاس داشته واز همه جا قطع امید کند. بلکه در لاعلاج ترین حالات باید اطمینان داشت که کسی هست که می تواند مشکل را برطرف کند واو خداست.
از باب مثال شخصی محضر امام صادق علیه السلام آمد وعرض ادب که خدا را برای من اثبات کنید؟
حضرت فرمود: آیا تا بحال پیش آمد در دریا کشتی غرق شود وشما در آب بیفتید؟ گفت: آره.
حضرت فرمود: آیا در آن حالت ته دلت فکر می کردی کسی است که می تواند تو را از غرق شدن نجات دهد؟
گفت: بله.
حضرت فرمود: او همان خداست.
این همان امید داشتن به خدا در مشکلات است.

ملاali;718366 نوشت:
مفهوم توکل ،امید به خدا و رحمت خداوند دقیقا چیست؟
چگونه میتوان به خدا امید داشت و مشکل را به او سپرد در حالی که شاید خواست و رحمت او مطابق با خواست و مطلوب ما نباشد

اگر رحمت حق متوقف بر خواسته و ادراک ما نباشد..چگونه میتوان به آن رحمت گفت و چگونه میتوان به آن دلگرم شد
بعنوان مثال فردی همسر خودشو دوست داره و نمیخواد از دستش بده و بعد بگوییم عیب نداره اگه از دست دادی خدا همسر دیگری میدهد...
خب این حرف نه تنها امیدی ایجاد نمیکنه بلکه عین عذابه..

لطفا راهنمایی کنید


گفتم نظر بدم چون حرف شما خییییییییییییییییییییییییییییلی برای من پیش اومده
بنظرم باید به خدا اعتماد و ایمان داشت
اگه اعتماد داشته باشی می دونی هر چیزی که خدا برات در نظر میگیره قطعا بهترینه
نمیدونم چجوری بگم...!؟!؟
خوب موقعیت هایی برای من پیش اومده که جز خدا هیچ راهی نبوده برام و از خدا جواب دیدم
موقعیت هایی حساس که نمیدونی قراره بعدش چی بشه
اینجور موقعیت ها به خدا التماس میکردم و همه چی رو بخودش میسپردم و ازش راهکار میخواستم و به دلم بد راه نمیدادم
من تا اونجایی که میدونم این اعتماد رو دارم تا اون حدی که باور دارم تمام خواسته هام بر آورده و شده و میشه
و هیچکدوم از خواسته هام بی جواب نمی مونه
بعدا بیشتر توضیح میدم فعلا فوری باید برم

توکل در قرآن:
ِ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ‏ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدْراً (طلاق2و3)
و هر كس از خدا پروا كند، [خدا] براى او راه بيرون‏ شدنى قرار مى‏ دهد.و از جايى كه حسابش را نمى‏ كند، به او روزى مى‏ رساند، و هر كس بر خدا اعتماد كند او براى وى بس است. خدا فرمانش را به انجام ‏رساننده است. به راستى خدا براى هر چيزى اندازه ‏اى مقرّر كرده است.
وَ تَوَكَّلْ‏ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ وَكيلاً (نساء/81)، بر خدا توكّل كن، و خدا بس كارساز است.
وَ تَوَكَّلْ‏ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ (انفال/61)، و بر خدا توكّل نما كه او شنواى داناست.
وَ تَوَكَّلْ‏ عَلَيْهِ وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (هود/123)، و بر او توكّل نماى، و پروردگار تو از آنچه انجام مى‏ دهيد غافل نيست.
وَ تَوَكَّلْ‏ عَلَى الْحَيِّ الَّذي لا يَمُوت‏(فرقان/58)، و بر آن زنده كه نمى‏ ميرد توكل كن
وَ تَوَكَّلْ‏ عَلَى الْعَزيزِ الرَّحيمِ (شعراء/217)، و بر [خداىِ‏] عزيزِ مهربان توكّل كن،
توضیح:
با این آیات شریفه می توان مساله توکل را وفلسفه آنرا را که البته بخشی از آیات مربوز به توکل است توشیح داد.

خداوندی که سمیع وعلیم است وبه همه چیز علم داشته وهر چه باشد می شنود، وچیزی بر او مخفی نیست. توکل واعتماد بهتر است تا غیر خدای از کافران وجانوران وثروت وغیره که مشخص نیست تا کجا بدرد انسان برسند ودر بزنگاه واوج مشکلات حمایت خود را بر می دارند ولی خدا در همه حال کنار بنده اش است واز روزنه ای مشکل بنده اش را برطرف می کند که گمان نمی کرد.
سایر موجودات تاریخ مصرف دارند وهر قدر هم خوب باشند مانند والدین روزی رفتنی هستند لذا اگر به آنها اعتماد کرده واز خدا بریده باشی وبه فامیل وفرزند وغیره، اگر خوب هم باشند شاید زمانی که ما به آنها احتیاج پیدا کردیم در کنار ما نباشند. پس وقتی خدایی که لایموت است وهمه مزه مرگ را می چشند حتی فرشتگان مقرب الهی غیر خودش، عاقلانه ترین راه این است که به خدا توکل واعتماد داشته باشیم.
در عین حال این خدایی که می شنود وآگاه بر مشکلات است، عزیز وقادر هم هست. هیچ موجودی نمی تواند بر او غلبه کند. ومی تواند هر چیزی را اگر صلاح دانست انجام دهد. وهر کار خیری به حسب ذات کمال مطلق از او سر می زند واز انجام هیچ حسن وخیریدوری نمی کند.
پس چه خوب است بنده بر این خدا توکل کرده واز دیگران که روزی خاموش شدنی ورفتنی هستند دل بکند.

ماه گردویی;727810 نوشت:
گفتم نظر بدم چون حرف شما خییییییییییییییییییییییییییییلی برای من پیش اومده
بنظرم باید به خدا اعتماد و ایمان داشت
اگه اعتماد داشته باشی می دونی هر چیزی که خدا برات در نظر میگیره قطعا بهترینه
نمیدونم چجوری بگم...!؟!؟
خوب موقعیت هایی برای من پیش اومده که جز خدا هیچ راهی نبوده برام و از خدا جواب دیدم
موقعیت هایی حساس که نمیدونی قراره بعدش چی بشه
اینجور موقعیت ها به خدا التماس میکردم و همه چی رو بخودش میسپردم و ازش راهکار میخواستم و به دلم بد راه نمیدادم
من تا اونجایی که میدونم این اعتماد رو دارم تا اون حدی که باور دارم تمام خواسته هام بر آورده و شده و میشه
و هیچکدوم از خواسته هام بی جواب نمی مونه
بعدا بیشتر توضیح میدم فعلا فوری باید برم

ببخشید اون موقع رفتم و دیگه فراموش کردم ادامه حرفم رو بگم
الانم هیچی از اون همه حرف که میخواستم بگم یادم نمیاد....

ملاali;718366 نوشت:
مفهوم توکل

سلام علیکم و رحمة الله:Gol:
تعریف توکل :
راغب اصفهانی درباره معنای توکل می فرماید: اگر کلمه توکل با «لام » بیاید به معنای تولی و عهده دار شدن سرپرستی می باشد مثل توکلت لفلان می باشد یعنی من متولی و عهده دار سرپرستی فلانی شدم و اگر با علی بیاید بمعنای اعتماد کردن می باشد مثل توکلت علی فلان یعنی اعتماد کردم بر فلانی(1) در روایتی پیامبر(ص ) از جبرئیل می پرسند: «ما التوکل علی الله عزوجل ؟ فقال : العلم بان المخلوق لایضر و لاینفع و لایعطی و لایمنع و استعمال الیاس من الخلق فاذا کان العبد کذالک لم یعمل لاحد سوی الله و لم یرج و لم یخف سوی الله و لم یطمع فی احد سوی الله فهذا هو التوکل ؛ توکل برخدای عزوجل چیست ؟ جبرئیل عرض کرد: علم داشتن به این که مخلوق نه زیانی می رساند ونه سودی می بخشد و نه می دهد و نه باز می دارد و به کار گرفتن یائس از خلق (یعنی آن یائس باطنی (ناامیدی) را که نسبت به مردم دارد در عمل و خارج نشان دهد)پس هر گاه بنده چنان باشد برای احدی غیر از خدا کار نمی کند و جز خداامید ندارد و از غیر او ترسی ندارد و در احدی غیر از خدا طمع ندارد این همان توکل است در تمام این فقرات توکل به معنای لازم آن گرفته شده است مثلا" وقتی انسان علم دارد که مخلوق نه ضرری می رساند و نه سودی می بخشد که فقط بر خدای تعالی اعتماد داشته و کارش را به او واگذار کرده (2) پس توکل بر خدا یعنی اعتماد کردن بر خدای تعالی و واگذار کردن کار به او و تسلیم اراده و مشیت او بودن و هیچگونه اعتماد و تکیه نداشتن و استقلال ندادن به اسباب غیر از مسبب الاسباب یعنی حضرت حق تعالی . البته واضح است ک معنای توکل آن نیست که انسان به دنبال اسباب کار نرود زیرا تمامی کارها با اسباب انجام می گیرند ولی فقط باید بداند که اسباب از خود چیزی نداشته و هرگز مستقل نمی باشند و تنها تکیه گاه خدای تعالی می باشد. (3).
مراحل توکل :
توکل را می توان بطور کلی بر سه قسم تقسیم کرد:
1- توکل زبانی :
یعنی آن توکلی که فقط با زبان گفته می شود توکلت علی الله (برخداتوکل کردم ) این توکل از ارزش معنوی برخودار نیست .
2- توکل اعتقادی :
یعنی آن توکلی که ناشی از این
اعتقاد است که واقعا" همه کاره خداوند تبارک و تعالی است و حقیقتا" او تکیه گاه همه چیز و همه کس است با توجه به این اعتقاد توکل بر خدای تعالی می شود و سپس بر کاری اقدام می گردد این توکل از ارزش معنوی برخودار است که اکثر مسلمان ها می توانند با توجه به این مرحله توکل کارهای خود را آغاز کنند.
3- توکل قلبی:
یعنی آن توکلی که از حالات بلکه از ملکات فاضله نفس انسانی گشته است و شاید حدیث شریف زیر به این مرحله عالی از توکل اشاره داشته باشد: علی بن سوید می گوید از امام موسی بن جعفر(ع ) درباره این آیه شریفه «و من یتوکل علی الله فهو حسبه » هر کس بر خدا توکل کند خدا او را بس است پرسیدم حضرت فرمود: «التوکل علی الله درجات منها ان تتوکل علی الله فی امورک کلها فما فعل بک کنت عنه راضیا" تعلم انه لا یائلوک خیرا" و فضلا" و تعلم ان الحکم فی ذالک له فتوکل علی الله بتفویض ذالک الیه وثق به فیها و فی غیرها؛ توکل بر خدا دارای درجاتی است از جمله اینکه در تمام کارهایت برخدا توکل کنی پس هر چه خدا با تو انجام داد (و اراده حکمت آمیزش بر هر چه تعلق گرفت ) راضی باشی علم و یقین داشته باشی که او از هیچ خیز و فضلی دریغ نکند و نیز علم و یقین داشته باشی که حکم و فرمان در این جهت با اوست پس با واگذاری کار به او بر او توکل کن و به او در کارهای خود و کارهای غیر خود وثوق (اطمینان و آرامش ) داشته باش (4). در این حدیث به دو مقام بلند معنوی که از ارکان ایمان هم هستند اشاره شده است :
1- مقام رضا
2- مقام تفویض .
توکل قسم اول از آن منافقین است زیرا صرفا" توکل زبانی است و باطن بدان اعتقادی ندارد توکل قسم دوم بهره عامه مسلمانان است و توکل قسم سوم ویژه موئمنان واقعی است که دستیابی به آن بسیار مشکل و در درازمدت می باشد و هر کس به این مقام و مرحله سوم رسید متوکل واقعی می باشد. دستاورد توکل : توکل ثمرات زیادی دارد که پاره ای از آنها عبارتند از :
1- قوت قلب :
امام علی (ع ) می فرمایند: اصل قوه القلب التوکل علی الله (5) ریشه قوت قلب توکل برخداست و این ثمره بلندی است که انسانی چنین از صلابت ، استقامت در کارها برخورار است .
2- قوت ایمان :
امام رضا(ع ) می فرمایند: من احب ان یکون اقوی الناس فلیتوکل علی الله هر کس دوست دارد قوی ترین مردم باش پس باید بر خداتوکل کند. (6) بنابراین هر کس توکل بیشتری داشته باشد از قوت ایمان بیشتری برخوردار است بزرگی این ثمره هم بر کسی پوشیده نیست .
3- رام شد دشواری ها و آسان گشتن اسباب :
امام علی (ع ) می فرمایند: «من توکل علی الله ذلت له الصعاب و تسهلت علیه الاسباب ؛ هر کس بر خدا توکل کند سختی ها برایش رام و اسباب و علل در مقابلش آسان می گردد.(7)
4- شکست ناپذیری :
امام محمدباقر(ع ) می فرماید: «من توکل علی الله لایغلب و من اعتصم بالله لایهزم ؛ هر کس بر خدا توکل کند مغلوب نمی گردد و هر کس به خدا چنگ زند شکست خورده نمی باشد (8). البته واضح است که مهمترین و پرثمرترین توکل همان قسم سوم است نه دوم و قسم سوم هم خود دارای مراتبی است که هر چه توکل قلبی از مراتب بالاتری برخوردار باشد ثمرات توکل بیشر عائد می گردد.
___________
1. المفردات راغب اصفهانی
2. میزان الحکمه ، ج 10، ص 676
3. با استفاده از المیزان ، علامه طباطبایی ج 5 ص 239
4. ترجمه اصول کافی کلینی ، ج 3، ص 106
5. میزان الحکمه ج 10 ص681
6. همان
7.همان
8.همان

کریم;731694 نوشت:
با این آیات شریفه می توان مساله توکل را وفلسفه آنرا را که البته بخشی از آیات مربوز به توکل است توشیح داد.
خداوندی که سمیع وعلیم است وبه همه چیز علم داشته وهر چه باشد می شنود، وچیزی بر او مخفی نیست. توکل واعتماد بهتر است تا غیر خدای از کافران وجانوران وثروت وغیره که مشخص نیست تا کجا بدرد انسان برسند ودر بزنگاه واوج مشکلات حمایت خود را بر می دارند ولی خدا در همه حال کنار بنده اش است واز روزنه ای مشکل بنده اش را برطرف می کند که گمان نمی کرد.

خب پس کسی که تقوای درست و حسابی نداره نمیتونه امیدوار باشه درسته؟
ما که معصوم نیستیم و نمیتوانیم باشیم چرا خداوند گفته توکل کنید و امیدوار باشید؟

محمدی;732287 نوشت:
1- مقام رضا
2- مقام تفویض .
توکل قسم اول از آن منافقین است زیرا صرفا" توکل زبانی است و باطن بدان اعتقادی ندارد توکل قسم دوم بهره عامه مسلمانان است و توکل قسم سوم ویژه موئمنان واقعی است که دستیابی به آن بسیار مشکل و در درازمدت می باشد و هر کس به این مقام و مرحله سوم رسید متوکل واقعی می باشد. دستاورد توکل : توکل ثمرات زیادی دارد که پاره ای از آنها عبارتند از :
1- قوت قلب :
امام علی (ع ) می فرمایند: اصل قوه القلب التوکل علی الله (5) ریشه قوت قلب توکل برخداست و این ثمره بلندی است که انسانی چنین از صلابت ، استقامت در کارها برخورار است .
2- قوت ایمان :
امام رضا(ع ) می فرمایند: من احب ان یکون اقوی الناس فلیتوکل علی الله هر کس دوست دارد قوی ترین مردم باش پس باید بر خداتوکل کند. (6) بنابراین هر کس توکل بیشتری داشته باشد از قوت ایمان بیشتری برخوردار است بزرگی این ثمره هم بر کسی پوشیده نیست .
3- رام شد دشواری ها و آسان گشتن اسباب :
امام علی (ع ) می فرمایند: «من توکل علی الله ذلت له الصعاب و تسهلت علیه الاسباب ؛ هر کس بر خدا توکل کند سختی ها برایش رام و اسباب و علل در مقابلش آسان می گردد.(7)
4- شکست ناپذیری :
امام محمدباقر(ع ) می فرماید: «من توکل علی الله لایغلب و من اعتصم بالله لایهزم ؛ هر کس بر خدا توکل کند مغلوب نمی گردد و هر کس به خدا چنگ زند شکست

سلام و تشکر
این ویژگیها خوبه اما چه ارتباطی با حاجات ما دارد؟

و

ملاali;733265 نوشت:
خب پس کسی که تقوای درست و حسابی نداره نمیتونه امیدوار باشه درسته؟
ما که معصوم نیستیم و نمیتوانیم باشیم چرا خداوند گفته توکل کنید و امیدوار باشید؟

سلام دو تا کلیپ زیر را ببینید واقعا زیبا هستند در باره ایمان به خدا

http://www.aparat.com/v/J9yrh

http://www.aparat.com/v/AYf2n

ملاali;733265 نوشت:
خب پس کسی که تقوای درست و حسابی نداره نمیتونه امیدوار باشه درسته؟
ما که معصوم نیستیم و نمیتوانیم باشیم چرا خداوند گفته توکل کنید و امیدوار باشید؟

سلام
ما چنین سخنی نگفتیم. سخن در این است کسی که تقوا ندارد بالطبع واهمه از خدا ندارد، وارتباطی با خدا ندارد. این شخص چطور می خواهد بخدا تکل واعتماد داشته باشد. کسی که اصلا با خدا ارتباطی ندارد. ولی هر کس به حسب تقوا خود که موجب ارتباط عمیق تر ومحکم تر با خداست وتوحیدش قوی تر شده توکلش هم بالطبع بیشتر خواهد بود.

پرسش:
توکل به چه معناست، و چطور می توان به خدا توکل داشت؟

پاسخ:
توکل به معنای اعتماد بر غیر است و توکل بر خدا یعنی اعتماد بر خدا. کسی که به خدا اعتماد می کند یعنی چون خدا را مهربان و خیرخواه خود می داند بر او اعتماد می کند و خواست او را مقدم بر خواست خود قرار می دهد.
در لغت گفته اند: «التَّوْكِيلُ‏: أن تعتمد على غيرك و تجعله نائبا عنك»؛ توکیل یعنی بر غیر خودت اعتماد می کنی واو را نائب از خودت قرار می دهی.(1)

اگر ما توحید را درست فهمیده باشیم و به آن رسیده باشیم خواهیم دید که خداوند خیر ما را بهتر از ما می خواهد. لذا اگر بر او اعتماد داشته باشیم هرگز شکست نخواهیم خورد.
اما نمی شود انتظار داشت که خدا همان چیزی را برای برای ما بخواهد که ما دوست داریم. چون: «عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»؛ بسا چيزى را خوش نمى‏ داريد و آن براى شما خوب است، و بسا چيزى را دوست مى‏ داريد و آن براى شما بد است، و خدا مى‏ داند و شما نمى‏ دانيد.(2)
اینکه من عاشق دختری باشم و انتظار داشته باشم که خدا همان را برای من انتخاب کند نشد اعتماد بلکه شد تعیین تکلیف برای خدا.
من چه بسا عاشق چشم و ابروی دختری شده ام ولی هنوز خبر ندارم که پس فردا که ازدواج کردم روزی صد بار پشیمان خواهم شد چون الان بیشتر ظواهر ملاک است ولی وقتی خدا را وکیل قرار دادم و بر او اعتماد داشتم می دانم که خدا بهتر می داند که این آدم به درد زندگی من می خورد یا نه.

چرا باید به خدا توکل داشت:
1- آفریدگار ماست:
چون خدا مرا آفریده است و من را بهتر از خودم می شناسد چون خالق من است و هر چه دارم از اوست: «اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَكيلٌ‏»؛ خدا خالق هر چیزی است وبرهر چیزی وکیل است.(3)
توکل یعنی اینکه من تلاشم را انجام دهم ولی همه کار خدا را بدانم، بجای اینکه بر عمل خویش اعتماد داشته باشم.

2- همه خیر به دست اوست:
«قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ‏ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ»؛ بگو: «بار خدايا، تويى كه فرمانفرمايى؛ هر آن كس را كه خواهى، فرمانروايى بخشى؛ و از هر كه خواهى، فرمانروايى را باز ستانى؛ و هر كه را خواهى، عزت بخشى؛ و هر كه را خواهى، خوار گردانى؛ همه خوبيها به دست توست، و تو بر هر چيز توانايى.(4)
انسان دنبال خوبی وسعادت است. و کلید این سعادت ها وخوبی ها در دست خداست بنابر این باید امید و اعتماد به کسی داشت که توان انجام این خوبی وحاجت را دارد. و او کسی نیست جز خدا.
و به دیگر سخن باید انسان تلاش و عمل خود را انجام دهد در حدی که می تواند. ولی نباید به خود خود مغرور باشد. بلکه امیدش به خدا باشد.

__________
(1) ‏مفردات راغب، ص882
(2) بقره/ 216.
(3) زمر/ 62.
(4) آل عمران/ 21.

موضوع قفل شده است