جمع بندی آیا واقعا ما برای رفع مشکلاتمون باید به افراد اهل دل رجوع کنیم؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا واقعا ما برای رفع مشکلاتمون باید به افراد اهل دل رجوع کنیم؟

مدیر فرهنگی;717692 نوشت:
بدون توجه به این شخص با شنیدن این کلمات به طرف ایشان دویدم و گفتم: آقا جان به دادم برس، گفته اند مشکلم به دست شما حل می شود، پیر مرد نگاهی به من کرد و گفت: خجالت نمی کشی!؟ حالتی بهت زده و متعجب داشتم، ایشان فرمودند: چهار سال است شوهر خواهرت از دنیا رفته، یک مرتبه هم به خواهرت و بچه هایش سر نزده ای، انتظار داری کارت هم پیچ نخورد؟! تا نروی و رضایت آنها را جلب نکنی، مشکلت حل نمی شود.

با عرض سلام و ادب

گاها در زندگی های ما مشکلاتی به وجود میاد که به هر دری میزنیم باز نمیشه.... و همه ما گناهان و اشتباهاتی هم داریم که روح ما اصلا از اونها با خبر نیست که اتفاقا همونها که روح ما ازشون باخبر نیست ، گاها باعث گره خوردن در زندگی ما میشن... مثل همین داستانی که نقل کردید ...
میخواستم ببینم ایا واقعا ما برای رفع مشکلاتمون باید به افراد اهل دل رجوع کنیم؟ چون به عقل خود ما که نمیرسه که این مشکلات از کجا ناشی میشه ... اگر جواب مثبت هست ، اصلا چطور این افراد اهل دل را پیدا کنیم؟

[="DarkSlateBlue"]سلام بر مولکول 68 و بقیه مولکولهای عزیز دهه شصتی

مولکول 68;717696 نوشت:
اتفاقا همونها که روح ما ازشون باخبر نیست ، گاها باعث گره خوردن در زندگی ما میشن

به نظرم اگر واجباتمون رو انجام بدیم و محرمات رو ترک کنیم همچین گره هایی در زندگیمون ایجاد نشه که حل شدنی نباشه که بعد نیاز باشه بریم پیش اهل دل!
توی اون داستان هم که نقل قولشو تو پست اول آوردید یارو 4سال قطع رحم کرده بود که همه میدونیم صله رحم واجبه ...و اگر خودش یکم مینشست روی واجبات و محرماتش فکر میکرد احتیاجی به افراد اهل دل نبود

و اگر قرار باشه همه ی مردم احتیاج به افراد اهل دل داشته باشند زندگی غیر ممکن میشه چون این افراد رو نمیشه همه جا پیدا کرد... با عقل هم جور در نمیاد که دین احتیاج به پیشگویی یا غیب گویی داشته باشه...[/]

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]

مولکول 68;717696 نوشت:
با عرض سلام و ادب

گاها در زندگی های ما مشکلاتی به وجود میاد که به هر دری میزنیم باز نمیشه.... و همه ما گناهان و اشتباهاتی هم داریم که روح ما اصلا از اونها با خبر نیست که اتفاقا همونها که روح ما ازشون باخبر نیست ، گاها باعث گره خوردن در زندگی ما میشن... مثل همین داستانی که نقل کردید ...
میخواستم ببینم ایا واقعا ما برای رفع مشکلاتمون باید به افراد اهل دل رجوع کنیم؟ چون به عقل خود ما که نمیرسه که این مشکلات از کجا ناشی میشه ... اگر جواب مثبت هست ، اصلا چطور این افراد اهل دل را پیدا کنیم؟

سلام...

این سوالتون دیشب برای منم ایجاد شد.!

بنابراین فالوئِئِئِئِئِئِئِور این سوال شما خواهم بود....:Nishkhand:[/]

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد بصیر

[="Tahoma"][="Blue"]

مولکول 68;717696 نوشت:
گاها در زندگی های ما مشکلاتی به وجود میاد که به هر دری میزنیم باز نمیشه.... و همه ما گناهان و اشتباهاتی هم داریم که روح ما اصلا از اونها با خبر نیست که اتفاقا همونها که روح ما ازشون باخبر نیست ، گاها باعث گره خوردن در زندگی ما میشن... مثل همین داستانی که نقل کردید ...
میخواستم ببینم ایا واقعا ما برای رفع مشکلاتمون باید به افراد اهل دل رجوع کنیم؟ چون به عقل خود ما که نمیرسه که این مشکلات از کجا ناشی میشه ... اگر جواب مثبت هست ، اصلا چطور این افراد اهل دل را پیدا کنیم؟

باسلام و احترام و ضمن تشکر از دوستانی که در این تاپیک شرکت کردند.
باید عرض کنم که اولا بسیاری از مشکلات که در زندگی ما پیش می آید به خاطر کوتاهی های خودمان است و خداوند متعال هم گاهی تلنگر می زند تا بیدار شویم و نگاهی به اطراف خود بیندازیم و ببینیم کجای کار، اشکال دارد؟ کدام واجباب را ترک کرده ام یا کدام حرام را مرتکب شده ام؟
با قدری تامل می توان پی به گیر کار برد، مخصوصا مشکلی به این بزرگی که این شخص داشتند خودشان هم می توانستند متوجه بشوند نیازی به غیبگویی یا رجوع به اهل دل در این شرایط نیست.
کافی است قدری دین را بشناسیم و از واجبات و محرمات، اطلاع بیابیم.
اما اگر واقعا به همه جوانب زندگیمان نگاه کنیم، و ببینیم که چیزی کم نگذاشته ایم و همه واجبات را انجام داده ایم و محرمات را ترک کرده ایم، در اینصورت، خداوند متعال چنین نیست که گره ای گشوده نشدنی در زندگی این مومنش بیندازد به خاطر امری نادانسته. ما نبست به چیزی که نمی دانیم تکلیفی نداریم. با تمام این فروض، اگر گره ای باقی بماند از سرِ خطای نادانسته ی ما نباید باشد، بلکه طبق حکمتهای الهی است که آن هم حتما خیر و مصلحتی در خود دارد.[/]

بصیر;718497 نوشت:

باسلام و احترام و ضمن تشکر از دوستانی که در این تاپیک شرکت کردند.
باید عرض کنم که اولا بسیاری از مشکلات که در زندگی ما پیش می آید به خاطر کوتاهی های خودمان است و خداوند متعال هم گاهی تلنگر می زند تا بیدار شویم و نگاهی به اطراف خود بیندازیم و ببینیم کجای کار، اشکال دارد؟ کدام واجباب را ترک کرده ام یا کدام حرام را مرتکب شده ام؟
با قدری تامل می توان پی به گیر کار برد، مخصوصا مشکلی به این بزرگی که این شخص داشتند خودشان هم می توانستند متوجه بشوند نیازی به غیبگویی یا رجوع به اهل دل در این شرایط نیست.
کافی است قدری دین را بشناسیم و از واجبات و محرمات، اطلاع بیابیم.
اما اگر واقعا به همه جوانب زندگیمان نگاه کنیم، و ببینیم که چیزی کم نگذاشته ایم و همه واجبات را انجام داده ایم و محرمات را ترک کرده ایم، در اینصورت، خداوند متعال چنین نیست که گره ای گشوده نشدنی در زندگی این مومنش بیندازد به خاطر امری نادانسته. ما نبست به چیزی که نمی دانیم تکلیفی نداریم. با تمام این فروض، اگر گره ای باقی بماند از سرِ خطای نادانسته ی ما نباید باشد، بلکه طبق حکمتهای الهی است که آن هم حتما خیر و مصلحتی در خود دارد.

سلام و تشکر از جنابعالی
خوب هیچ کدام از ما معصوم نیستیم ، همه ما گناهان ریز و درشتی داریم .. سوال اول اینکه ایا بابت تمام گناهان در همین دنیا ما مجازات میشیم مثل این بنده خدا و کار ما گیر میکنه؟
سوال دوم اینکه این حرفی که شما میزنید که تشخیصش راحته ، برای فردی هست که تک و توک گناه داشته باشه و با رفع اونها بتونه گره از مشکلش باز کنه... اما افرادی مثل من نوعی که تلنباری از گناه به همراه دارن ، قطعا اگر گره ای در زندگیشان بیفتد ، برایشان امکان پذیر نیست که بفهمند این گره بخاطر کدام گناه در گذشته زندگیشان بوده... اصلا موضوع مهمتر اینکه ، از کجا معلوم که بخاطر گناه بوده باشه و مثلا یک ازمایش الهی نباشه ؟

توی این بحث دنبال این نیستیم که به این راه حل برسیم که مثلا بهترین کار اینه که انسان گناه نکنه و یا اینکه بره تمام گناهانش رو توبه کنه و پاک بشه .. اگه بشه که خیلی خوب هست ... ولی خوب گاهی برای مقاطعی از زندگی دنبال راههای میانبری هستیم ، مثلا کسی که در گذشته زندگیش گناهان بسیاری داشته ، و الان گره ای در زندگی دارد ،شاید در مقطع فعلی بهتر باشه دقیق بتونه بفهمه ایراد کارش از کجاست و بره همون رو رفع کنه تا اینکه بره تک تک اشتباهات گذشته اش رو جبران کنه و از اخر هم اصلا معلوم نباشه که مشکلش ناشی از گناهان بوده یا خیر؟ و یا اصلا معلوم نباشه اون گناهی که باعث دوری از رحمت خدا شده ، اون رو خاطرش باشه یا خیر و همون رو رفع کرده یا خیر؟

[=Traditional Arabic]

مولکول 68;718518 نوشت:
خوب هیچ کدام از ما معصوم نیستیم ، همه ما گناهان ریز و درشتی داریم .. سوال اول اینکه ایا بابت تمام گناهان در همین دنیا ما مجازات میشیم مثل این بنده خدا و کار ما گیر میکنه؟

از آنجایی که رضایت خداوند متعال در بین واجبات است و غضب الهی در محرمات، لازم است ما همه واجبات را انجام بدهیم و از همه محرمات اجتناب بورزیم. لذا نباید حرامی را با علم به حرمت انجام داد چه بسا خشم و غضب الهی در همان باشد و نباید هیچ واجبی را غافل شد، شاید رضایت الهی در همان واجب فوت شده باشد.
ما بابت گناهانی که از عمد انجام می دهیم ممکن است مجازات شویم، اما طبق فرمایش قرآن، اگر سعیمان بر این باشد که از گناهان کبیره اجتناب کنیم، خداوند متعال از گناهان صغیره در خواهد گذشت. (گناهان صغیره ای که اصرار بر آن نداشته باشیم، زیرا اصرار بر صغیره هم، کبیره حساب می شود).
إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَريما.(نساء، 31)

پس همیشه برای درخواست حوائجمان از خداوند متعال باید طلب استغفار کنیم و از گناهان توبه نماییم، و حمد و ثنای الهی را به جای آوریم و اصرار بر گناهان نداشته باشیم، سپس از خداوند درخواست حوائج را داشته باشیم. مسلم این است که اگر توقع برآورده شدن حاجتی را داشته باشیم، می بایست، گناه کبیره ای بر گردنمان نبوده باشد.

مولکول 68;718518 نوشت:
سوال دوم اینکه این حرفی که شما میزنید که تشخیصش راحته ، برای فردی هست که تک و توک گناه داشته باشه و با رفع اونها بتونه گره از مشکلش باز کنه... اما افرادی مثل من نوعی که تلنباری از گناه به همراه دارن ، قطعا اگر گره ای در زندگیشان بیفتد ، برایشان امکان پذیر نیست که بفهمند این گره بخاطر کدام گناه در گذشته زندگیشان بوده... اصلا موضوع مهمتر اینکه ، از کجا معلوم که بخاطر گناه بوده باشه و مثلا یک ازمایش الهی نباشه ؟

اگر انسان، تلنباری از گناه باشد، خب مسلم است که باید توبه کند و توقع برآورده شدن حوائجش را از خدا نداشته باشد. بگذریم از حوائجی که ناگفته خداوند متعال برای مومن و کافر برآورده کرده است. اما اگر توقعی داشته باشیم باید توقع الهی را هم برآورده کرده باشیم و خداوند هم چیز مافوق توان از ما نخواسته که ما نتوانیم انجام بدهیم«[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها».(بقره، 286)[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]
و این که می فرمایید ممکن است برآورده نشدن حوائج، به جهت امتحان باشد نه گناه؛ باید عرض کنم که باز به خاطر مخفی بودن رضایت الهی در بین واجبات و غضب الهی بین محرمات، وقتی دیدیم حاجتی برآورده نمی شود، باید از همه گناهان توبه و همه واجبات را انجام دهیم، و احتمالات را در نظر بگیریم که شاید به خاطر گناه ما، دعا مستجاب نشده و خودِ این روش،یکی از امتحانات و آزمایشهای الهی است که با ندادن حاجت، بنده اش دنبال اصلاح خود برود و وقتی اصلاح شد و توبه کرد،حاجتش را هم بگیرد.

مولکول 68;718518 نوشت:
توی این بحث دنبال این نیستیم که به این راه حل برسیم که مثلا بهترین کار اینه که انسان گناه نکنه و یا اینکه بره تمام گناهانش رو توبه کنه و پاک بشه .. اگه بشه که خیلی خوب هست ... ولی خوب گاهی برای مقاطعی از زندگی دنبال راههای میانبری هستیم ، مثلا کسی که در گذشته زندگیش گناهان بسیاری داشته ، و الان گره ای در زندگی دارد ،شاید در مقطع فعلی بهتر باشه دقیق بتونه بفهمه ایراد کارش از کجاست و بره همون رو رفع کنه تا اینکه بره تک تک اشتباهات گذشته اش رو جبران کنه و از اخر هم اصلا معلوم نباشه که مشکلش ناشی از گناهان بوده یا خیر؟ و یا اصلا معلوم نباشه اون گناهی که باعث دوری از رحمت خدا شده ، اون رو خاطرش باشه یا خیر و همون رو رفع کرده یا خیر؟

اشتباه ما در این است که فکر می کنیم برآورده نشدن حوائج، علتی غیر از گناه دارد، برای مومن هیچ حاجتی نیست که برآورده نشود، منتها برآورده شدن به این نیست که همانی را که می خواهد به او بدهند، بلکه طبق فرمایش حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم ممکن است سه حالت برایش رخ دهد:
[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic] إِنَّ الْعَبْدَ لَا يُخَطِّئُهُ مِنَ الدُّعَاءِ أَحَدُ ثَلَاثٍ إِمَّا[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]ذَنْبٌ‏ يُغْفَرُ وَ إِمَّا خَيْرٌ مُعَجَّلٌ وَ إِمَّا خَيْرٌ يُؤَجَّل‏.[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic] همانا عبد به هنگام دعا،یکی از این سه حالت برایش پیش می آید: یا گناهش بخشوده می شود، یا خیرش به تعجیل می افتد(یعنی همان حاجتش را می گیرد) و یا خیر او به تاخیر می افتد(در دنیا یا در آخرت).
پس باید دانست که همه گناهان، موجب دوری از رحمت الهی و برآورده نشدن حوائج است که دعای مومن، و طلب حاجتش از خدا، می تواند باعث بخشش گناهان او هم باشد.

سوال:
ایا واقعا ما برای رفع مشکلاتمون باید به افراد اهل دل رجوع کنیم؟ چون به عقل خود ما که نمیرسه که این مشکلات از کجا ناشی میشه ... اگر جواب مثبت هست ، اصلا چطور این افراد اهل دل را پیدا کنیم؟

جواب:
باید عرض کنم که اولا بسیاری از مشکلات که در زندگی ما پیش می آید به خاطر کوتاهی های خودمان است و خداوند متعال هم گاهی تلنگر می زند تا بیدار شویم و نگاهی به اطراف خود بیندازیم و ببینیم کجای کار، اشکال دارد؟ کدام واجباب را ترک کرده ام یا کدام حرام را مرتکب شده ام؟
با قدری تامل گاهی می توان به علت مشکل پی برد، نیازی به غیب گویی یا رجوع به اهل دل در این شرایط نیست.
کافی است قدری دین را بشناسیم و از واجبات و محرمات، اطلاع بیابیم.
اما اگر واقعا به همه جوانب زندگیمان نگاه کنیم، و ببینیم که چیزی کم نگذاشته ایم و همه واجبات را انجام داده ایم و محرمات را ترک کرده ایم، در اینصورت، خداوند متعال چنین نیست که گره ای گشوده نشدنی در زندگی مومنش بیندازد به خاطر امری نادانسته.
ما نبست به چیزی که نمی دانیم تکلیفی نداریم. با تمام این فروض، اگر گره ای باقی بماند از سرِ خطای نادانسته ی ما نباید باشد، بلکه طبق حکمتهای الهی است که آن هم حتما خیر و مصلحتی در خود دارد.

اگر سوال شود که:آیا بابت تمام گناهان در همین دنیا ما مجازات میشیم و کار ما گیر میکنه؟
در پاسخ میگوئیم
از آنجایی که رضایت خداوند متعال در بین واجبات است و غضب الهی در محرمات، لازم است ما همه واجبات را انجام بدهیم و از همه محرمات اجتناب بورزیم. لذا نباید حرامی را با علم به حرمت انجام داد چه بسا خشم و غضب الهی در همان باشد و نباید هیچ واجبی را غافل شد، شاید رضایت الهی در همان واجب فوت شده باشد.
ما بابت گناهانی که از عمد انجام می دهیم ممکن است مجازات شویم، اما طبق فرمایش قرآن، اگر سعیمان بر این باشد که از گناهان کبیره اجتناب کنیم، خداوند متعال از گناهان صغیره در خواهد گذشت. (گناهان صغیره ای که اصرار بر آن نداشته باشیم، زیرا اصرار بر صغیره هم، کبیره حساب می شود).
إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَريما.(نساء، 31)

پس همیشه برای درخواست حوائجمان از خداوند متعال باید طلب استغفار کنیم و از گناهان توبه نماییم، و حمد و ثنای الهی را به جای آوریم و اصرار بر گناهان نداشته باشیم، سپس از خداوند درخواست حوائج را داشته باشیم. مسلم این است که اگر توقع برآورده شدن حاجتی را داشته باشیم، می بایست، گناه کبیره ای بر گردنمان نبوده باشد.

اگر سوال شود که افرادی مثل من نوعی که تلمباری از گناه به همراه دارن ، قطعا اگر گره ای در زندگیشان بیفتد ، برایشان امکان پذیر نیست که بفهمند این گره بخاطر کدام گناه در گذشته زندگیشان بوده... اصلا موضوع مهمتر اینکه ، از کجا معلوم که بخاطر گناه بوده باشه و مثلا یک ازمایش الهی نباشه ؟
در پاسخ میگوئیم اگر انسان، تلنباری از گناه باشد، خب مسلم است که باید توبه کند و توقع برآورده شدن حوائجش را از خدا نداشته باشد. بگذریم از حوائجی که ناگفته خداوند متعال برای مومن و کافر برآورده کرده است. اما اگر توقعی داشته باشیم باید توقع الهی را هم برآورده کرده باشیم و خداوند هم چیز مافوق توان از ما نخواسته که ما نتوانیم انجام بدهیم«لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها».(بقره، 286)

و این که می فرمایید ممکن است برآورده نشدن حوائج، به جهت امتحان باشد نه گناه؛ باید عرض کنم که باز به خاطر مخفی بودن رضایت الهی در بین واجبات و غضب الهی بین محرمات، وقتی دیدیم حاجتی برآورده نمی شود، باید از همه گناهان توبه و همه واجبات را انجام دهیم، و احتمالات را در نظر بگیریم که شاید به خاطر گناه ما، دعا مستجاب نشده و خودِ این روش،یکی از امتحانات و آزمایشهای الهی است که با ندادن حاجت، بنده اش دنبال اصلاح خود برود و وقتی اصلاح شد و توبه کرد،حاجتش را هم بگیرد.

اگر سوال شود در این بحث دنبال این نیستیم که به این راه حل برسیم که مثلا بهترین کار اینه که انسان گناه نکنه و یا اینکه بره تمام گناهانش رو توبه کنه و پاک بشه .. اگه بشه که خیلی خوب هست ... ولی خوب گاهی برای مقاطعی از زندگی دنبال راههای میانبری هستیم ، مثلا کسی که در گذشته زندگیش گناهان بسیاری داشته ، و الان گره ای در زندگی دارد ،شاید در مقطع فعلی بهتر باشه دقیق بتونه بفهمه ایراد کارش از کجاست و بره همون رو رفع کنه تا اینکه بره تک تک اشتباهات گذشته اش رو جبران کنه و از اخر هم اصلا معلوم نباشه که مشکلش ناشی از گناهان بوده یا خیر؟ و یا اصلا معلوم نباشه اون گناهی که باعث دوری از رحمت خدا شده ، اون رو خاطرش باشه یا خیر و همون رو رفع کرده یا خیر؟
در پاسخ میگوئیم
اشتباه ما در این است که فکر می کنیم برآورده نشدن حوائج، علتی غیر از گناه دارد، برای مومن هیچ حاجتی نیست که برآورده نشود، منتها برآورده شدن به این نیست که همانی را که می خواهد به او بدهند، بلکه طبق فرمایش حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم ممکن است سه حالت برایش رخ دهد:
إِنَّ الْعَبْدَ لَا يُخَطِّئُهُ مِنَ الدُّعَاءِ أَحَدُ ثَلَاثٍ إِمَّاذَنْبٌ‏ يُغْفَرُ وَ إِمَّا خَيْرٌ مُعَجَّلٌ وَ إِمَّا خَيْرٌ يُؤَجَّل‏. همانا عبد به هنگام دعا،یکی از این سه حالت برایش پیش می آید: یا گناهش بخشوده می شود، یا خیرش به تعجیل می افتد(یعنی همان حاجتش را می گیرد) و یا خیر او به تاخیر می افتد(در دنیا یا در آخرت).
پس باید دانست که همه گناهان، موجب دوری از رحمت الهی و برآورده نشدن حوائج است که دعای مومن، و طلب حاجتش از خدا، می تواند باعث بخشش گناهان او هم باشد.

موضوع قفل شده است