جمع بندی تاثیر زیاد حرف های دیگران بر روی من

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تاثیر زیاد حرف های دیگران بر روی من

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام
مشکلی که من با آن مواجه هستم این هستش که حرفهای دیگران خیلی برام مهمه و روی من تاثیر میزاره. چیکار کنم که دیگه حرفاشون برام مهم نباشه؟
من خودم همیشه همونطوری که هستم همونطوری بادیگران رفتارمیکنم وهیچ تظاهری دررفتارم ندارم واینکه حتی درراهنمایی کردن وصحبتهام سعی میکنم خودم رودرموقعیت فردبگذارم وبعدحرفی بزنم.
ولی استاداگرحرفی بهم بزنندکه نادرست باشه ومن اینطوری که میگن نباشم ویابی توجه به موقعیتم حرفی بزنندشدیدا آزارمیبینم وبهم میریزم ولی به خودفردچیزی نمیگم.این مشکلیه که من دارم ونمیدونم چطورحلش کنم. :Gig:

ممنون ازشما




در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید:Gol:

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد حامی

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سخنی دیگر از پرسشگر

..... نوشت:
یکی توتلگرام حرف قشنگی زد که حرف دلم هست،چون واقعاهیچکس روتودنیا ندارم:
گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!

ببرم بخوابانمش!

لحاف را بکشم رویش!

دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!

حتی برایش لالایی بخوانم،

وسط گریه هایش بگویم:

غصه نخور خودم جان!

درست می شود!درست می شود!

اگر هم نشد به جهنم...

تمام می شود...

بالاخره تمام می شود...!!!

[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]
سلام
خدمت شما پرسشگر محترم

امیدوارم که این نکات و سخنان دوستان در این تاپیک کمک خوبی برای معنابخشی به زندگی حتی رنج های شما شود.
خب
شما وقتي شرايط خودتونو خوب درك كنيد اون موقع بهتر مي تونيد شرايط ديگران را درك كنيد و اين پل ارتباط بين شما و مردم است.
حتي اين مشكلات تون مي تونه مقدمه درك و همدلي شما با بيماران را داشته باشه
شايد همين امر مقدمه بشه براي ورود به رشته روان پزشكي
از آبليموي بسيار ترش ميشه شربت درست كرد
مشكلات يك طرفه سكه اش نامردي و سختي است ولي طرف ديگه اش نعمت است
خيلي از افرادي كه ام اس و سرطان دارند واقعا مي گويند اين مشكلات ما را به خدا رسوند اينا چيزي هست كه در هيچ واحد دانشگاهي خوانده نميشه
دقت كنيد
ممكن است فردي همكلاس شما باشد مشكلي هم نداشته باشد نمرات عالي بگيرد ولي دركش از بيماري و سختي و مردم (بيماران ) صفر باشد
اگر بتوانيد با اين نكاتي كه گفتم ارتباط برقرار كنيد درك اين مشكلات توسط خودتون همون كسي ميشه كه مي خواستيد بغلش بگيريد همون كسي است كه مي تونيد باي دردش بشنيد و بگيد حاضرم برام درد و دل كنيد
مي تونيد بهش بگيد من ي دوستي دارم به زودي مي برم دم خونشه خيلي مايه داره
ته ته رفاقت
نامردي
نارو زدن
تكه خوردي تو كارش نيست
هر موقع دلت تنها شده باهاش حرف بزن
بگو پا شو پاشو بايد باهم بريم در خونه اش دلت براي خدا تنگ شده
مشكل تون تا ديروز اين بود مي رفتيد لب دريا تا دريا را ببينيد خب يكنواختي مياره اين بار به دلتون بگيد مخوام ببرم لب دريا
كنار جنگل و بين مردم
ولي همه اينا آينه است و خدارو بهت نشون ميده
خداي كه تكراري نداره
خدايي كه پايه است و هيچ وقت خسته نميشه از درد و دلات
خوب
خوب
خوب
به اين سخنانم دقت كنيد
خدا خواست اين طوري بنويسم و اين ي حس عميق است نه اين كه بخوام واقعا چند جمله اي به عنوان مشاور بگم و شما را بفرستم بريد
آره ان شاالله كه اين ارتباط با خودتون بهتر برقرار بشه
خودتونو كه پيدا كنيد
بعدش دستشو بگيريد با هم مهربون باشيد
خودتون كيه؟
هموني است كه از سمت خداست روح شما كه اصالت شما به اونو
جسمت ممكن مريض بشه ولي روح جاويد است پير نميشه شما همون حس را به خودتون ( روح تون) داريد كه از كودكي داريد ولي به جسمتون حس هاي متفاوتي
داريد
اگه با خودتون آشتي كنيد
اون موقع سر آينه مي رويد چيز ديگري مي بينيد
ي حس ديگه اي به شخصيت خودتون خواهيد داشت
براي خودتون ارزش خدايي قائل ميشه نميشه روش قيمت گذاشت
اون موقع احساس دلتنگي تون معنا پيدا مي كند. چون ته تهش تشنه خداييد
بشنو از ني چون شكايت مي كند
از جدايي ها حكايت مي كند
...
البته خودتون مانند كودك است گاهي بازي گوش است بايد دستش رو بگيريد ببريدش در خونه خدا. نه اين كه عذاب خدا و ترس از خدا را بهش نشون بدي نه. رحمت و مهرورزي و عشق و جلوه هاي رحماني خدا را بهش نشون بدي اون موقع عميق ميفهمه كه عجب. پس خدا ترس نداره. عذاب نميكنه اين خودم هستم كه با نافرماني از خدا لگد به بخت خودم مي زنم.
كودكتون الان زبان باز نكرده اون قدر از خدا و مهربوني هاش بگيريد تا خودش زبان باز كنه اين همونيه كه در دعاي كميل مي خونيم واجعل لساني بذكر لهجا و قلبي بحبك متيما
اين هموني است كه سيداحمد آقا مي گفتند امام اين قدر با كودك روحشان صحبت كرده بودند و ذكر دم دهانش گذاشته بودند كه شب موقع نماز شب در خواب امام لب هايش شروع مي كردند ذكر گفتند و بيدار مي شدند براي نماز
اين نكات را ميخواستم در تاپيك بيان كنم
اونجا هم مي گذارم و كاملش مي كنم.[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

طاهر;716523 نوشت:
سلام
مشکلی که من با آن مواجه هستم این هستش که حرفهای دیگران خیلی برام مهمه و روی من تاثیر میزاره. چیکار کنم که دیگه حرفاشون برام مهم نباشه؟
من خودم همیشه همونطوری که هستم همونطوری بادیگران رفتارمیکنم وهیچ تظاهری دررفتارم ندارم واینکه حتی درراهنمایی کردن وصحبتهام سعی میکنم خودم رودرموقعیت فردبگذارم وبعدحرفی بزنم.
ولی استاداگرحرفی بهم بزنندکه نادرست باشه ومن اینطوری که میگن نباشم ویابی توجه به موقعیتم حرفی بزنندشدیدا آزارمیبینم وبهم میریزم ولی به خودفردچیزی نمیگم.این مشکلیه که من دارم ونمیدونم چطورحلش کنم.

ممنون ازشما

مشکلات بالا مشکلات خیلی از ما هاست و ریشه آن اولا و بالذات به احساس عدم ارزشمندی بر می گردد و ثانیا و بالعرض به اعتماد به نفس نداشتن.
بخش مهمی از احساس عدم ارزشمندی ما بر می گردد به این که ما با خدا قهریم
با منبع نور آشتی کنیم خودمون هم نورانی میشیم
وقتی در سایه هستیم و به نور پشت می کنیم طبیعی است که تاریکی مهمان ما می شود و چه مهمان دلگیر و بدیمنی است.
امام علی (علیه السلام) عالی ترین مشاور کائنات است مطب ندارد که کسی ویزیت به او بدهد و منتظر بنشنید تا نوبتش شود خودشان طبیب مسیحا دم است که با نسخه شفابخش دنبال بیمار می گردد و التماس می کند که فقط یک جرعه یک جرعه بنوش و خدایی شو.
ولی ما چه می کنیم
دوری از این امام
امام علی در خطبه خویشتنداران ( متقین) صفات ایشان را یکی یکی می شمارد تا این که می فرماید اینها خداوند رحمان را در وجودشان بزرگ یافته اند و جهان و مردم در کاسه چشمشون کوچک جلوه می کند.
باید برنامه بریزیم که خدایی شویم
به صفات خویشتنداران (متقین ) متخلق شویم و این شعار نیست مرحله به مرحله برای آن برنامه عملیاتی وجود دارد.
خدا رو شکر
امثال آیت الله مشکینی و میانجی را دیدیم
وای خدای من مگه میشه یه آدم به جایی برسه که دریای آرامش در درونش موج بزند و مردم در کنار این دریای احساس آرامش کنند و لذت ببرند
بله ایشان این طوری بوده اند
و خاصیت اخلاق و عرفان اسلامی این است.
برای رسیدن به این آرامش به اخلاق اسلامی و شیوه و سبک زندگی این بزرگان نزدیک شویم[/]

سلام علیکم
باعرض ادب و احترام

حامی;718341 نوشت:
چون واقعاهیچکس روتودنیا ندارم:

یا حبیب من لا حبیب له ، یا طبیب من لا طبیب له، یا مجیب من لا مجیب له ، یا شفیق من لا شفیق له ، یا رفیق من لا رفیق له ، یامغیث من لا مغیث له....
چقدر گاهی فراموش میکنیم خداوند مارا تنهای تنها میکند تا خودش باشد و خودمان....

از پرسشگر محترم متشکرم که با سوالشان تلنگری هم به ما زدند و از شما استاد گرامی هم متشکرم که با پاسخ هایتان یادمان آوردید چقدر بنده های پر از ادعای بی معرفتی دربرابر خداوند هستیم(خودم را میگویم نه دیگران را...)

و چقدر مناجات شهید چمران(روحشان شاد) را خواندیم و ....

"خدایا هرچه را دوست داشتم از من گرفتی، بهر چه دل بستم، دلم را شکستی، بهر چیز عشق ورزیدم آنرا زائل کردی، هر کجا قلبم آرامش یافت تو مضطرب و مشوش کردی، هر وقت دلم بجایی استقرار یافت تو آواره م کردی، هر زمان به چیزی امیدوار شدم تو امیدم را کور کردی… تا به چیزی دل نبندم، و کسی را به جای تو نپرستم و در جایی استقرار نیابم و به جای تو محبوبی و معشوقی نگیرم و جز تو به کسی دیگر و جایی دیگر و نقطه ای دیگر آرامش نیابم و فقط تو را بخوانم و تو را بخواهم و تو را پرستش کنم و تو را بجویم…

ای درد اگر تو نماینده خدایی ،که برای آزمایش من قدم به زمین گذاشته ای تو را می پرستم، تو را در آغوش می کشم وهیچ گاه شکوه نمی کنم… بگذار بند بند م از هم بگسلد ،هستی ام در آتش بسوزد و خاکسترم به باد سپرده شود باز هم صبر می کنم و خدای بزرگ را عاشقانه می پرستم. ای خدا این آزمایش های دردناکی که فرا راه من قرار دادی، این شکنجه های کشنده ای که بر من روا داشته ای همه را می پذیرم. خدایا با غم و درد انس گرفته ام، ای خدا، کودک که بودم از بلندای آسمان و ستارگان درخشنده لذت می بردم اما امروز از آسمان لذت می برم؛ زیرا اگر وسعت و عظمت آن از شدت درد روحی م نکاهد، دیگر خفه می شوم " شهید دکتر مصطفی چمران

الهی العفو....
خداوند عاقبت همه مارا ختم به خیر بگرداند
یازهرا(س)

پرسش:
سلام، مشکلی که من با آن مواجه هستم این هستش که حرفهای دیگران خیلی برام مهمه و روی من تاثیر میزاره. چیکار کنم که دیگه حرفاشون برام مهم نباشه؟

پاسخ:
سلام
خدمت شما پرسشگر محترم
امیدوارم که این نکات و سخنان دوستان در این تاپیک کمک خوبی برای معنابخشی به زندگی حتی رنج های شما شود.
خب
شما وقتي شرايط خودتونو خوب درك كنيد اون موقع بهتر مي تونيد شرايط ديگران را درك كنيد و اين پل ارتباط بين شما و مردم است.
حتي اين مشكلات تون مي تونه مقدمه درك و همدلي شما با بيماران را داشته باشه
شايد همين امر مقدمه بشه براي ورود به رشته روان پزشكي
از آبليموي بسيار ترش ميشه شربت درست كرد
مشكلات يك طرفه سكه اش نامردي و سختي است ولي طرف ديگه اش نعمت است
خيلي از افرادي كه ام اس و سرطان دارند واقعا مي گويند اين مشكلات ما را به خدا رسوند اينا چيزي هست كه در هيچ واحد دانشگاهي خوانده نميشه
دقت كنيد
ممكن است فردي همكلاس شما باشد مشكلي هم نداشته باشد نمرات عالي بگيرد ولي دركش از بيماري و سختي و مردم (بيماران ) صفر باشد
اگر بتوانيد با اين نكاتي كه گفتم ارتباط برقرار كنيد درك اين مشكلات توسط خودتون همون كسي ميشه كه مي خواستيد بغلش بگيريد همون كسي است كه مي تونيد باي دردش بشنيد و بگيد حاضرم برام درد و دل كنيد
مي تونيد بهش بگيد من ي دوستي دارم به زودي مي برم دم خونشه خيلي مايه داره
ته ته رفاقت
نامردي
نارو زدن
تكه خوردي تو كارش نيست
هر موقع دلت تنها شده باهاش حرف بزن
بگو پا شو پاشو بايد باهم بريم در خونه اش دلت براي خدا تنگ شده
مشكل تون تا ديروز اين بود مي رفتيد لب دريا تا دريا را ببينيد خب يكنواختي مياره اين بار به دلتون بگيد مخوام ببرم لب دريا
كنار جنگل و بين مردم
ولي همه اينا آينه است و خدارو بهت نشون ميده
خداي كه تكراري نداره
خدايي كه پايه است و هيچ وقت خسته نميشه از درد و دلات
خوب
خوب
خوب
به اين سخنانم دقت كنيد
خدا خواست اين طوري بنويسم و اين ي حس عميق است نه اين كه بخوام واقعا چند جمله اي به عنوان مشاور بگم و شما را بفرستم بريد
آره ان شاالله كه اين ارتباط با خودتون بهتر برقرار بشه
خودتونو كه پيدا كنيد
بعدش دستشو بگيريد با هم مهربون باشيد
خودتون كيه؟
هموني است كه از سمت خداست روح شما كه اصالت شما به اونو
جسمت ممكن مريض بشه ولي روح جاويد است پير نميشه شما همون حس را به خودتون ( روح تون) داريد كه از كودكي داريد ولي به جسمتون حس هاي متفاوتي
داريد
اگه با خودتون آشتي كنيد
اون موقع سر آينه مي رويد چيز ديگري مي بينيد
ي حس ديگه اي به شخصيت خودتون خواهيد داشت
براي خودتون ارزش خدايي قائل ميشه نميشه روش قيمت گذاشت
اون موقع احساس دلتنگي تون معنا پيدا مي كند. چون ته تهش تشنه خداييد
بشنو از ني چون شكايت مي كند
از جدايي ها حكايت مي كند
...
البته خودتون مانند كودك است گاهي بازي گوش است بايد دستش رو بگيريد ببريدش در خونه خدا. نه اين كه عذاب خدا و ترس از خدا را بهش نشون بدي نه. رحمت و مهرورزي و عشق و جلوه هاي رحماني خدا را بهش نشون بدي اون موقع عميق ميفهمه كه عجب. پس خدا ترس نداره. عذاب نميكنه اين خودم هستم كه با نافرماني از خدا لگد به بخت خودم مي زنم.
كودكتون الان زبان باز نكرده اون قدر از خدا و مهربوني هاش بگيريد تا خودش زبان باز كنه اين همونيه كه در دعاي كميل مي خونيم واجعل لساني بذكر لهجا و قلبي بحبك متيما
اين هموني است كه سيداحمد آقا مي گفتند امام اين قدر با كودك روحشان صحبت كرده بودند و ذكر دم دهانش گذاشته بودند كه شب موقع نماز شب در خواب امام لب هايش شروع مي كردند ذكر گفتند و بيدار مي شدند براي نماز
اين نكات را ميخواستم در تاپيك بيان كنم
اونجا هم مي گذارم و كاملش مي كنم.

***
مشکلات بالا مشکلات خیلی از ما هاست و ریشه آن اولا و بالذات به احساس عدم ارزشمندی بر می گردد و ثانیا و بالعرض به اعتماد به نفس نداشتن.
بخش مهمی از احساس عدم ارزشمندی ما بر می گردد به این که ما با خدا قهریم
با منبع نور آشتی کنیم خودمون هم نورانی میشیم
وقتی در سایه هستیم و به نور پشت می کنیم طبیعی است که تاریکی مهمان ما می شود و چه مهمان دلگیر و بدیمنی است.
امام علی (علیه السلام) عالی ترین مشاور کائنات است مطب ندارد که کسی ویزیت به او بدهد و منتظر بنشنید تا نوبتش شود خودشان طبیب مسیحا دم است که با نسخه شفابخش دنبال بیمار می گردد و التماس می کند که فقط یک جرعه یک جرعه بنوش و خدایی شو.
ولی ما چه می کنیم
دوری از این امام
امام علی در خطبه خویشتنداران ( متقین) صفات ایشان را یکی یکی می شمارد تا این که می فرماید اینها خداوند رحمان را در وجودشان بزرگ یافته اند و جهان و مردم در کاسه چشمشون کوچک جلوه می کند.
باید برنامه بریزیم که خدایی شویم
به صفات خویشتنداران (متقین ) متخلق شویم و این شعار نیست مرحله به مرحله برای آن برنامه عملیاتی وجود دارد.
خدا رو شکر
امثال آیت الله مشکینی و میانجی را دیدیم
وای خدای من مگه میشه یه آدم به جایی برسه که دریای آرامش در درونش موج بزند و مردم در کنار این دریای احساس آرامش کنند و لذت ببرند
بله ایشان این طوری بوده اند
و خاصیت اخلاق و عرفان اسلامی این است.
برای رسیدن به این آرامش به اخلاق اسلامی و شیوه و سبک زندگی این بزرگان نزدیک شویم

***
چقدر گاهی فراموش میکنیم خداوند مارا تنهای تنها میکند تا خودش باشد و خودمان....
یا حبیب من لا حبیب له ، یا طبیب من لا طبیب له، یا مجیب من لا مجیب له ، یا شفیق من لا شفیق له ، یا رفیق من لا رفیق له ، یامغیث من لا مغیث له....

قسمتي از مناجات هاي شهيد چمران
"خدایا هرچه را دوست داشتم از من گرفتی، بهر چه دل بستم، دلم را شکستی، بهر چیز عشق ورزیدم آنرا زائل کردی، هر کجا قلبم آرامش یافت تو مضطرب و مشوش کردی، هر وقت دلم بجایی استقرار یافت تو آواره م کردی، هر زمان به چیزی امیدوار شدم تو امیدم را کور کردی… تا به چیزی دل نبندم، و کسی را به جای تو نپرستم و در جایی استقرار نیابم و به جای تو محبوبی و معشوقی نگیرم و جز تو به کسی دیگر و جایی دیگر و نقطه ای دیگر آرامش نیابم و فقط تو را بخوانم و تو را بخواهم و تو را پرستش کنم و تو را بجویم…

ای درد اگر تو نماینده خدایی ،که برای آزمایش من قدم به زمین گذاشته ای تو را می پرستم، تو را در آغوش می کشم وهیچ گاه شکوه نمی کنم… بگذار بند بند م از هم بگسلد ،هستی ام در آتش بسوزد و خاکسترم به باد سپرده شود باز هم صبر می کنم و خدای بزرگ را عاشقانه می پرستم. ای خدا این آزمایش های دردناکی که فرا راه من قرار دادی، این شکنجه های کشنده ای که بر من روا داشته ای همه را می پذیرم. خدایا با غم و درد انس گرفته ام، ای خدا، کودک که بودم از بلندای آسمان و ستارگان درخشنده لذت می بردم اما امروز از آسمان لذت می برم؛ زیرا اگر وسعت و عظمت آن از شدت درد روحی م نکاهد، دیگر خفه می شوم " شهید دکتر مصطفی چمران

موضوع قفل شده است