جمع بندی آیا غیر مسلمانان به بهشت نمی روند؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا غیر مسلمانان به بهشت نمی روند؟

به نام خدا
با سلام
در دو جا از سوره آل عمران خداوند اسلام را دین حق می داند:

آل عمران _19
إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْلَامُِ
ﻣﺴﻠﻤﺎ ﺩﻳﻦ ﻧﺰﺩﺧﺪﺍ ، اسلام است.

آل عمران_85
وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ
ﻭ ﻫﺮﻛﻪ ﺟﺰ ﺍﺳﻠﺎم ، ﺩﻳﻨﻰ ﻃﻠﺐ ﻛﻨﺪ ، ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺕ ﺍﺯ ﺯﻳﺎﻧﻜﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ .

اما سؤالات من:
1-آیا منظور خدا در این دو آیه دین اسلام است یا واژه اسلام را برای تمام ادیان الهی به کار برده است؟

2-اگر منظور خدا دین مبین اسلام است در این صورت کسانی که ادیان دیگری در زمان ما برگزیدند دینشان قبول نمی شود و به جهنم می روند ؟حتی اگر اعمال صالح داشته باشند و نیکو کار باشند؟

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد محسن

یا رحمن;716447 نوشت:
به نام خدا
با سلام
در دو جا از سوره آل عمران خداوند اسلام را دین حق می داند:

آل عمران _19
إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْلَامُِ
ﻣﺴﻠﻤﺎ ﺩﻳﻦ ﻧﺰﺩﺧﺪﺍ ، اسلام است.

آل عمران_85
وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ
ﻭ ﻫﺮﻛﻪ ﺟﺰ ﺍﺳﻠﺎم ، ﺩﻳﻨﻰ ﻃﻠﺐ ﻛﻨﺪ ، ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺕ ﺍﺯ ﺯﻳﺎﻧﻜﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ .

اما سؤالات من:
1-آیا منظور خدا در این دو آیه دین اسلام است یا واژه اسلام را برای تمام ادیان الهی به کار برده است؟

2-اگر منظور خدا دین مبین اسلام است در این صورت کسانی که ادیان دیگری در زمان ما برگزیدند دینشان قبول نمی شود و به جهنم می روند ؟حتی اگر اعمال صالح داشته باشند و نیکو کار باشند؟


بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و طلب توفیق الهی و سلامتی برای شما پرسشگر محترم

مطابق با دو پرسشی که داشتید دو پاسخ به طور جدا بیان می شود:

پرسش اول:

آیا منظور خدا در این دو آیه دین اسلام است یا واژه اسلام را برای تمام ادیان الهی به کار برده است؟
پاسخ:
باید گفت:دین یکی بیشتر نیست و آن اسلام است. زیرا خدای متعال فرمود:"إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام"(1) دين نزد خدا، اسلام (و تسليم بودن در برابر حق) است.

و چون پیام همه ادیان تسلیم شدن در برابر خدای متعال است از این جهت نام همه آن ها اسلام است.

اما شرایع(راه و روش) هر دینی با دین دیگر متفاوت و مطابق با اقتضائات همان دوره است.در نتیجه اصل دین اسلام و روش ها متفاوت است. هر پیامبری از طرف خدای متعال بر روشی که به آن مامور بود، مردم را به طرف حق فرا می خواند.

حق همان اسلام است.مثلا دین حق در زمان حضرت موسی به نام "یهودیت"شناخته می شد و"تورات" کتاب شناخته شده آن دین بود. در نتیجه هر کسی که تسلیم آن آیین می شد، اعمالش مقبول درگاه احدیت قرار می گرفت و در زمان حضرت عیسی، آیین حق بر روش مسیحیت و تعالیم انجیل بود و هر کسی پیرو آن حضرت می شد، نجات پیدا می کرد.

و هنگامی که کامل ترین دین توسط پیامبر بر بشر عرضه شد،اسلام به تمام معنی شکل گرفت و شریعت محمدی تا بر پایی قیامت به عنوان آخرین دین تکالیف مخصوص به خود را به مردم ابلاغ کرد.

در تفاسیر نوشته اند:

1.دين نزد خداى سبحان يكى است و اختلافى در آن نيست و بندگان خود را امر نكرده مگر به پيروى از همان دين و بر انبياى خود هيچ كتابى نازل ننموده مگر در باره همان دين، و هيچ آيت و معجزه‏اى به پا نكرده مگر براى همان دين كه آن دين عبارت است از اسلام، يعنى تسليم حق شدن، و به عقيده‏هاى حق معتقد گشتن، و اعمال حق انجام دادن و به عبارتى ديگر: آن دين واحد عبارت است از تسليم شدن در برابر بيانى كه از مقام ربوبى در مورد عقائد و اعمال و يا در مورد معارف و احكام صادر مى‏شود.

و اين بيان هر چند به طورى كه در قرآن حكايت شده در شرايع رسولان و انبياى او از نظر مقدار و كيفيت مختلف است، ليكن در عين حال از نظر حقيقت چيزى به جز همان امر واحد نيست، اختلافى كه در شريعت‏ها هست از نظر كمال و نقص است، نه اينكه اختلاف ذاتى و تضاد و تنافى اساسى بين آنها باشد، و معناى جامعى كه در همه آنها هست عبارت است از تسليم شدن به خدا در انجام شرايعش، و اطاعت او در آنچه كه در هر عصرى با زبان پيامبرش از بندگانش مى‏خواهد.(2)

2.واژه" دين" در لغت در اصل به معنى جزا و پاداش است، و به معنى اطاعت و پيروى از فرمان نيز آمده است، و در اصطلاح مذهبى عبارت از مجموعه قواعد و قوانين و آدابى است كه انسان در سايه آنها مى‏تواند به خدا نزديك شود و به سعادت دو جهان برسد و از نظر اخلاقى و تربيتى در مسير صحيح گام بردارد.

واژه" اسلام" به معنى تسليم است، بنا بر اين معنى جمله" إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ" اين است كه آيين حقيقى در پيشگاه خدا همان تسليم در برابر فرمان او است، و در واقع روح دين در هر عصر و زمان چيزى جز تسليم در برابر حق نبوده و نخواهد بود، منتها از آنجا كه آيين پيامبر اسلام، آخرين و برترين آيين ها است نام اسلام براى آن انتخاب شده است و گر نه از يك نظر همه اديان الهى، اسلام است... اصول اديان آسمانى نيز يكى است هر چند با تكامل جامعه بشرى، خداوند اديان كامل‏ ترى را براى آن ها فرستاده تا به مرحله نهايى تكامل كه دين خاتم پيامبران، پيامبر اسلام صلوات الله علیه است رسيده.(3)

پرسش دوم:

اگر منظور خدا دین مبین اسلام است در این صورت کسانی که ادیان دیگری در زمان ما برگزیدند دین شان قبول نمی شود و به جهنم می روند؟حتی اگر اعمال صالح داشته باشند و نیکو کار باشند؟
پاسخ:


در این باره مناسب است به دو آیه پی در پی قرآن اشاره کنیم که فرمود:

"إِنَّ الَّذينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمي‏ أَنْفُسِهِمْ قالُوا فيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصيرا""ِلاَّ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلا"(4)

كسانى كه فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالى كه به خويشتن ستم كرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالى بوديد؟ گفتند: ما در سرزمين خود، تحت فشار و مستضعف بوديم. آن ها (فرشتگان‏) گفتند: مگر سرزمين خدا، پهناور نبود كه مهاجرت كنيد؟! آن ها (عذرى نداشتند، و) جايگاه شان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند.

مگر آن دسته از مردان و زنان و كودكانى كه به راستى تحت فشار قرار گرفته‏ اند (و حقيقتاً مستضعف اند) نه چاره‏اى دارند، و نه راهى (براى نجات از آن محيط آلوده) مى‏يابند.

در یکی از تفاسیر این مطلب که مستضعفین شامل چه کسانی می شود توضیح داده شده است.

گفتار در معناى مستضعف

آيه مورد بحث اين معنا را روشن می کند كه جهل به معارف دين در صورتى كه ناشى از قصور و ضعف باشد و خود انسان جاهل هيچ دخالتى در آن قصور و در آن ضعف نداشته باشد در درگاه خداى عز و جل معذور است.

توضيح اينكه خداى سبحان جهل به دين و هر ممنوعيت از اقامه شعائر دينى را ظلم مى‏داند، ظلمى كه عفو الهى شامل آن نمى‏شود، آن گاه از اين قانون كلى مستضعفين را استثناء نموده، عذر آنان را كه همان استضعاف باشد پذيرفته است. آن گاه با بيانى كلى كه هم شامل آنان شود و هم شامل غير آنان معرفي شان نموده و آن بيان كلى عبارت است از اين كه كسى نتواند محذورى را كه مبتلاى بدان است دفع كند و اين معنا همانطور كه شامل مستضعفين مورد بحث

مى‏شود كه در سرزمينى قرار گرفته‏ اند كه اكثريت و قدرت در آن جا در دست كافران است و چون عالمى دينى نيست كه معارف دين را از او بياموزند و يا محيط كفر اجازه نمى‏دهد به آن معارف عمل كنند و از سوى ديگر قدرت بيرون آمدن از آن جا و رفتن به محيط اسلام را هم ندارند، يا به دلیل اين كه فكرشان كوتاه است، يا گرفتار بيمارى و يا نقص بدنى و يا فقر مالى و يا موانع ديگرند، هم چنين شامل كسى هم مى‏شود كه اصلا ذهنش منتقل به اين نکته نمی شود كه معارف دينى ثابتى وجود دارد و بايد آن معارف را آموخته مورد عمل قرار دهد. هر چند كه اين شخص عنادى با حق ندارد و اگر حق به گوشش بخورد به هيچ وجه از قبول آن استكبار نمى‏ورزد، بلكه اگر حقانيت مطلبى برايش روشن شود از آن پيروى مى‏كند.

" فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً.... البته با در نظر گرفتن اينكه رحمت الهی بر غضبش سبقت می گیرد، اميد عفو در آنان بيشتر است.(5)

نکته پایانی این که در هر صورت مردمي كه به دين اسلام ايمان نياورده‏اند، دو گروه هستند:

1. گروهي كه اصطلاحا به جاهل مقصر معروف اند.يعني اسلام به آن ها رسيده است و به حقانيت آن پي ‏برده‏ اند اما با لجاجت و سركشي حاضر به پذيرش حق نيستند.

2. گروهي كه اصطلاحا به جاهل قاصر معروفند. يعني يا اسلام و پيام آن به آن ها نرسيده است يا بسيار ناقص و غيرواقعي عرضه شده است گویا كه اسلام را در رديف اديان هند و چين یا يهوديت و مسيحيت مي‏پندارند.

روشن است كه گروه اول که جاهل مقصر اند ـچه در مناطق دور افتاده زمين زندگي كنند و چه در قاره‏هاي اروپا و امريكا در مهد تمدن زندگي بگذرانند چون در عدم ايمان خود مقصر ند و گرفتار عذاب می شوند. اما گروه دوم که جاهل قاصر اند كساني هستند كه پيام اسلام و حقانيت آن را نشنیدند و علم به حقانيت دين اسلام ندارند. پس در عدم پذيرش خود مقصر نيستند.اين افراد اگر در دين و آیين خود از آن چه مبتني بر فطرت است پیروی کرده ‏صادق باشند، مثلاً از دروغ بپرهيزند و به كارهای خلاف انسانيت تن در ندهند، می توانند به رحمت الهی امیدوار باشند این یک قاعده کلی و مربوط به همه زمان ها و همه اشخاص است است.

در هر صورت آنان ممکن است از نعمت های الهی بر خوردار شوند اما نه مثل نعمت هایی که به یک شخص مومن در برابر اعمال صالحی که انجام داده است.(و الله العالم)

براي اطلاع بيشتر در این باره، می توانید به كتاب عدل الهي شهید مطهری مراجعه کنید.

و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته

پی نوشت ها :

1.سوره آل عمران،آیه 19

2.علامه طباطبایی سید محمد حسین،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی همدانی،قم،انتشارات اسلامی،سال 1374خورشیدی،چاپ پنجم،ج‏3، ص 189

3.آیت الله مکارم شیرازی ناصر،تفسیر نمونه،تهران،انتشارات اسلامیه،سال 1374 خورشیدی،چاپ اول،ج‏2، ص 471

4.سوره نساء آیات 97 و 98

5.تفسیر المیزان پیشین،ج‏5، ص 79

خیلی ممنون از پاسخگوییتان

یا رحمن;716447 نوشت:
به نام خدا
با سلام
در دو جا از سوره آل عمران خداوند اسلام را دین حق می داند:

آل عمران _19
إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْلَامُِ
ﻣﺴﻠﻤﺎ ﺩﻳﻦ ﻧﺰﺩﺧﺪﺍ ، اسلام است.

آل عمران_85
وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ
ﻭ ﻫﺮﻛﻪ ﺟﺰ ﺍﺳﻠﺎم ، ﺩﻳﻨﻰ ﻃﻠﺐ ﻛﻨﺪ ، ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺕ ﺍﺯ ﺯﻳﺎﻧﻜﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ .

اما سؤالات من:
1-آیا منظور خدا در این دو آیه دین اسلام است یا واژه اسلام را برای تمام ادیان الهی به کار برده است؟

2-اگر منظور خدا دین مبین اسلام است در این صورت کسانی که ادیان دیگری در زمان ما برگزیدند دینشان قبول نمی شود و به جهنم می روند ؟حتی اگر اعمال صالح داشته باشند و نیکو کار باشند؟

ایه 69 مایده
البته هر کس از گرویدگان به اسلام و یهودان و ستاره پرستان و نصاری که به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکار شود هرگز آنان را ترسی و اندوهی ( در عالم آخرت ) نخواهد بود.

piano;717980 نوشت:
ایه 69 مایده
البته هر کس از گرویدگان به اسلام و یهودان و ستاره پرستان و نصاری که به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکار شود هرگز آنان را ترسی و اندوهی ( در عالم آخرت ) نخواهد بود.

تفسیر این آیه توسط ایت الله مکارم شیرازی در کتاب تفسیر نمونه :

همانطور كه در ذیل آیه 62 سوره بقره كه مضمون آن با آیه فوق تقریبا یكى است یادآور شدیم ، بعضى از افراد با یك بیان سفسطه آمیز خواسته‏اند آیه فوق را دلیل بر مسلك صلح كل بگیرند ، و تمام پیروان مذاهب را اهل نجات بدانند و در حقیقت فلسفه نزول كتب آسمانى را یكى پس از دیگرى كه ناظر به پیشبرد جهان انسانیت در مسیر تكامل تدریجى است نادیده بگیرند.

ولى همانطور كه گفتیم آيه با تعبير عمل صالحا اين حقيقت را مشخص مى‏سازد كه باید در مورد تفاوت مذاهب به آخرین قانون عمل كنند ، زیرا عمل به قوانين نسخ شده ، عمل صالح نیست بلكه عمل صالح به قوانین موجود و آخرین قانون است .

بعلاوه اين احتمال نيز در تفسیر آيه قابل قبول است كه جمله من آمن بالله و اليوم الاخر و عمل صالحا تنها به يهود و نصارى و صابئان مى‏خورد ، زیرا الذين آمنوا كه در آغاز آيه ذكر شده نيازى به اين قيد ندارد ، و به این ترتیب معنى آیه چنین مى‏شود : افراد با ایمان و مسلمان - و همچنین یهود و نصارى و صابئان بشرط اینكه ایمان بیاورند و اسلام را بپذیرند و عمل صالح كنند - همگى اهل نجات و رستگارى خواهند بود و سوابق مذهبى افراد هیچگونه اثرى در این قسمت نخواهد داشت و راه به روى همگى باز است ( دقت كنید).

راه جو;718132 نوشت:
تفسیر این آیه توسط ایت الله مکارم شیرازی در کتاب تفسیر نمونه :

همانطور كه در ذیل آیه 62 سوره بقره كه مضمون آن با آیه فوق تقریبا یكى است یادآور شدیم ، بعضى از افراد با یك بیان سفسطه آمیز خواسته‏اند آیه فوق را دلیل بر مسلك صلح كل بگیرند ، و تمام پیروان مذاهب را اهل نجات بدانند و در حقیقت فلسفه نزول كتب آسمانى را یكى پس از دیگرى كه ناظر به پیشبرد جهان انسانیت در مسیر تكامل تدریجى است نادیده بگیرند.

ولى همانطور كه گفتیم آيه با تعبير عمل صالحا اين حقيقت را مشخص مى‏سازد كه باید در مورد تفاوت مذاهب به آخرین قانون عمل كنند ، زیرا عمل به قوانين نسخ شده ، عمل صالح نیست بلكه عمل صالح به قوانین موجود و آخرین قانون است .

بعلاوه اين احتمال نيز در تفسیر آيه قابل قبول است كه جمله من آمن بالله و اليوم الاخر و عمل صالحا تنها به يهود و نصارى و صابئان مى‏خورد ، زیرا الذين آمنوا كه در آغاز آيه ذكر شده نيازى به اين قيد ندارد ، و به این ترتیب معنى آیه چنین مى‏شود : افراد با ایمان و مسلمان - و همچنین یهود و نصارى و صابئان بشرط اینكه ایمان بیاورند و اسلام را بپذیرند و عمل صالح كنند - همگى اهل نجات و رستگارى خواهند بود و سوابق مذهبى افراد هیچگونه اثرى در این قسمت نخواهد داشت و راه به روى همگى باز است ( دقت كنید).

من نیازی به تفسر کسی ندارم

piano;718502 نوشت:
من نیازی به تفسر کسی ندارم

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ«69»

سلام

در ایه سه شرط وجود دارد ایمان به الله یعنی خدای واحد ایمان به قیامت یعنی حسابرسی بعد از مرگ و عمل صالح اما این عمل صالح نیاز به تفسیر دارد چون بسیاری از ما زباناً مومنیم و عملاً کافریم .

آیا غیر مسلمانان به بهشت نمی روند؟



به نام خدا
با سلام
در دو جا از سوره آل عمران خداوند اسلام را دین حق می داند:
آل عمران _19
إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْلَامُِ
ﻣﺴﻠﻤﺎ ﺩﻳﻦ ﻧﺰﺩﺧﺪﺍ ، اسلام است.
آل عمران_85
وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ
ﻭ ﻫﺮﻛﻪ ﺟﺰ ﺍﺳﻠﺎم ، ﺩﻳﻨﻰ ﻃﻠﺐ ﻛﻨﺪ ، ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺕ ﺍﺯ ﺯﻳﺎﻧﻜﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ .
اما سؤالات من:
1.آیا منظور خدا در این دو آیه دین اسلام است یا واژه اسلام را برای تمام ادیان الهی به کار برده است؟
2.اگر منظور خدا دین مبین اسلام است در این صورت کسانی که ادیان دیگری در زمان ما برگزیدند دینشان قبول نمی شود و به جهنم می روند ؟حتی اگر اعمال صالح داشته باشند و نیکو کار باشند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
جمع بندی:
با سلام و طلب توفیق الهی و سلامتی برای همه کاربران گرامی
مطابق با دو پرسش مطرح شده،دو پاسخ جدا بیان می شود:
پرسش اول:
آیا منظور خدا در این دو آیه دین اسلام است یا واژه اسلام را برای تمام ادیان الهی به کار برده است؟
پاسخ:باید گفت:دین یکی بیشتر نیست و آن اسلام است. زیرا خدای متعال فرمود:"إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام"(1) دين نزد خدا، اسلام ( تسليم بودن در برابر حق) است.
دلیل نامیده شدن همه ادیان به اسلام
اسلام یعنی تسلیم شدن انسان در برابر خالق متعال.این، پیام همه ادیان است و اختصاص به دینی که بعد از رسالت پیامبر صلوات الله علیه با نام اسلام معروف شد،ندارد.با این حساب ماهیت همه ادیان در بندگی خدا است و این بندگی جز به اسلام و تسلیم میسر نخواهد شد.
وجه امتیاز ادیان از یکدیگر به شرایع آن است.
شریعت به معنای راه و روش است.هر دینی به اقتضای ماهیت خودش که تسلیم در برابر حق است اما خود دارای روش های متمایز از هم می باشد.پس روش های ادیان یهود،مسیح و اسلام از هم متفاوت و مطابق با اقتضای همان دوران است.
هر پیامبری از سوی خدای متعال بر روشی که به آن مامور بود، مردم را به طرف حق فرا می خواند.
با این حال اسلام به عنوان نام اختصاصی کامل ترین دین از طرف رسول خدا صلوات الله علیه بر بشر عرضه شد.
در تفاسیر نوشته اند:
1.دين نزد خداى سبحان يكى است ...يعنى تسليم حق شدن... اختلافى كه در شريعت ‏ها هست از نظر كمال و نقص است، نه اين كه اختلاف ذاتى و تضاد و تنافى اساسى بين آن ها باشد و معناى جامعى كه در همه آن ها هست عبارت است از تسليم شدن به خدا در انجام شرايعش...(2)
2.واژه" دين" در لغت ... به معنى جزا و پاداش است، و به معنى اطاعت و پيروى از فرمان نيز آمده است، ...
واژه" اسلام" به معنى تسليم است، بنا بر اين معنى جمله" إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ" اين است كه آيين حقيقى در پيشگاه خدا همان تسليم در برابر فرمان او است... اصول اديان آسمانى نيز يكى است هر چند با تكامل جامعه بشرى، خداوند اديان كامل‏ ترى را براى آن ها فرستاده تا به مرحله نهايى تكامل كه دين خاتم پيامبران، پيامبر اسلام صلوات الله علیه است رسيده.(3)
پرسش دوم:
اگر منظور خدا دین مبین اسلام است در این صورت کسانی که ادیان دیگری در زمان ما برگزیدند دین شان قبول نمی شود و به جهنم می روند؟حتی اگر اعمال صالح داشته باشند و نیکو کار باشند؟
پاسخ:
در این باره مناسب است به دو آیه پی در پی قرآن اشاره کنیم که فرمود:
"إِنَّ الَّذينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمي‏ أَنْفُسِهِمْ قالُوا فيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصيرا""ِلاَّ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلا"(4)
معناى مستضعف
یکی از تفاسیر در باره معنای مستضعفین نوشته است:
آيه مورد بحث اين معنا را روشن می کند كه جهل به معارف دين در صورتى كه ناشى از قصور و ضعف باشد و خود انسان جاهل هيچ دخالتى در آن قصور و در آن ضعف نداشته باشد در درگاه خداى عز و جل معذور است... مردمي كه به دين اسلام ايمان نياورده‏اند، دو گروه هستند:
1.گروهي كه اصطلاحا به جاهل مقصر معروف اند.يعني اسلام به آن ها رسيده است و به حقانيت آن پي ‏برده‏ اند اما با لجاجت و سركشي حاضر به پذيرش حق نيستند.
2.گروهي كه اصطلاحا به جاهل قاصر معروف اند. يعني يا اسلام و پيام آن به آن ها نرسيده است يا بسيار ناقص و غيرواقعي عرضه شده است گویا كه اسلام را در رديف اديان هند و چين یا يهوديت و مسيحيت مي ‏پندارند.
روشن است كه گروه اول (جاهلان مقصر) ـچه در مناطق دور افتاده زمين زندگي كنند و چه در قاره‏ هاي اروپا و امريكا در مهد تمدن زندگي بگذرانند چون در عدم ايمان خود مقصر ند گرفتار عذاب می شوند. اما گروه دوم (جاهلان قاصر) كساني هستند كه پيام اسلام و حقانيت آن را نشنیدند و علم به حقانيت دين اسلام ندارند...اين افراد اگر در دين و آیين خود از آن چه مبتنی بر فطرت است پیروی کرده ‏صادق باشند، مثلاً از دروغ بپرهيزند و به كارهای خلاف انسانيت تن در ندهند، می توانند به رحمت الهی امیدوار باشند این یک قاعده کلی و مربوط به همه زمان ها و همه اشخاص است است.
در هر صورت آنان ممکن است از نعمت های الهی بر خوردار شوند اما نه مثل نعمت هایی که به یک شخص مومن در برابر اعمال صالحی که انجام داده است.(و الله العالم)
برای اطلاع بيشتر در این باره، می توانید به كتاب عدل الهي شهید مطهری مراجعه کنید.
و اما در سوره بقره آیه 62 آمده است که:
"إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ النَّصارى‏ وَ الصَّابِئينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون"و نیز مشابه این آیه شریفه در سوره مائده آیه 69 به چشم می خورد.
در نگاه اولیه به نظر می آید اهل هر کتابی(آیین و دینی) که ایمان به خدا و روز قیامت داشته باشد و عمل نیک انجام دهد،نباید بترسد بلکه اهل نجات است. البته معنای آیه همین است ولی این مژده شامل کسانی است که در عصر خود مومن به کتاب و دینی بودند که در آن عصر به آن ها تکلیف شده بود.
نوشته اند:
اين آيه ناظر به سؤالى است كه براى بسيارى از مسلمانان در آغاز اسلام مطرح بوده، آن ها در فكر بودند كه اگر راه حق و نجات تنها اسلام است، پس تكليف نياكان و پدران ما چه مى‏شود؟، آيا آن ها به دلیل عدم درك زمان پيامبر اسلام و ايمان نياوردن به او مجازات خواهند شد؟
در اين جا آيه فوق نازل گرديد و اعلام داشت هر كسى كه در عصر خود به پيامبر بر حق و كتاب آسمانى زمان خويش ايمان آورده و عمل صالح كرده است، اهل نجات است، و جاى هيچ گونه نگرانى نيست.
بنا بر اين، يهوديان مؤمن و صالح العمل قبل از ظهور مسيح، اهل نجات اند، همان گونه مسيحيان مؤمن قبل از ظهور پيامبر اسلام.(5)
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

پی نوشت ها:
1.سوره آل عمران،آیه 19
2.علامه طباطبایی سید محمد حسین،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی همدانی،قم،انتشارات اسلامی،سال 1374خورشیدی،چاپ پنجم،ج‏3، ص 189
3.آیت الله مکارم شیرازی ناصر،تفسیر نمونه،تهران،انتشارات اسلامیه،سال 1374 خورشیدی،چاپ اول،ج‏2، ص 471
4.سوره نساء آیات 97 و 98

5.تفسیر نمونه پیشین،ج‏1، ص 284


موضوع قفل شده است