جمع بندی چگونه با یک ساعت زندگی دنیوی می توان آخرت خود را آباد کنیم؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونه با یک ساعت زندگی دنیوی می توان آخرت خود را آباد کنیم؟

سلام

در کلیپی از استاد محمد شجاعی صحبتی با این مضمون شنیدم:

" اگر امروز درد داری ، غم داری ، قرض داری ، مریضی ، زندگیت به کام نیست و... نباید غمگین باشی ، باید شاد باشی ، چون هنوز زنده ای ، غم واقعی و اصلی زمانی سراغ انسان میاد که میمیره و وقتی اون دنیا وضعیت اخرتی خودش رو میبینه ، از خدا میخواد فقط یک ساعت به این دنیا برگرده تا بتونه اخرت خودش رو اصلاح کنه ، چون اون دنیا دیگه کاری از دستش برنمیاد..."

نمیدونم متنی که نقل به مضمون کردم مفهوم بود یا نه ، ولی سوالی که من دارم اینه که واقعا چطور با یک ساعت و یا حتی یک روز میشه اخرت خودمون رو اباد کنیم ، کسی که فوت کرده و طلب یک ساعت زندگی دنیوی میکنه ، با چه کارها و اموری توی اون یک ساعت میتونه ابدیت خودش رو تغییر بده؟ ایا واقعا میشه در یک ساعت معجزه کرد تا ما که هنوز زنده هستیم و این یک ساعت رو در اختیار داریم ، بتونیم با یک ساعت و یا یک روز و حتی یک هفته اخرت خودمون رو اباد کنیم؟

با تشکر

پی نوشت : اگر متن نقل شده مفهوم نیست ، بگید تا سرچ کنم و اصل این فایل ایشون رو پیدا کنم. ممنون

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد مشکور

مولکول 68;715596 نوشت:
سلام

در کلیپی از استاد محمد شجاعی صحبتی با این مضمون شنیدم:

" اگر امروز درد داری ، غم داری ، قرض داری ، مریضی ، زندگیت به کام نیست و... نباید غمگین باشی ، باید شاد باشی ، چون هنوز زنده ای ، غم واقعی و اصلی زمانی سراغ انسان میاد که میمیره و وقتی اون دنیا وضعیت اخرتی خودش رو میبینه ، از خدا میخواد فقط یک ساعت به این دنیا برگرده تا بتونه اخرت خودش رو اصلاح کنه ، چون اون دنیا دیگه کاری از دستش برنمیاد..."

نمیدونم متنی که نقل به مضمون کردم مفهوم بود یا نه ، ولی سوالی که من دارم اینه که واقعا چطور با یک ساعت و یا حتی یک روز میشه اخرت خودمون رو اباد کنیم ، کسی که فوت کرده و طلب یک ساعت زندگی دنیوی میکنه ، با چه کارها و اموری توی اون یک ساعت میتونه ابدیت خودش رو تغییر بده؟ ایا واقعا میشه در یک ساعت معجزه کرد تا ما که هنوز زنده هستیم و این یک ساعت رو در اختیار داریم ، بتونیم با یک ساعت و یا یک روز و حتی یک هفته اخرت خودمون رو اباد کنیم؟

با تشکر

پی نوشت : اگر متن نقل شده مفهوم نیست ، بگید تا سرچ کنم و اصل این فایل ایشون رو پیدا کنم. ممنون


با سلام و تشکر:Gol:

در پاسخ به سؤال شما چند نکته را تقدیم می کنم:

اولاً: طبق آیات قرآن، کسانیکه در دنیا در انجام وظایف شان کوتاهی کرده و زیانکارند پس از مرگ از خدا می خواهند که به دنیا بازگشته تا جبران کنند به ایشان خطاب می رسد هرگز این تنها سخنی است که ادعا می کنید. یعنی اگر به دنیا بازگردید باز به اعمال و رفتار گناه آلود و گمراهی خود ادامه می دهید. "حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ" (مؤمنون/99 - 100) این آیه بازگشت ایشان به دنیا را عملی نمی داند زیرا از طرفی چون حجت بر ایشان تمام و چشم برزخی شان باز شده، توبه و بازگشت بدون فایده است و از طرفی تقاضای ایشان سخن و ادعایی واهی بیش نبوده و پس از بازگشت مجدداً به همان طریق قبلی یعنی کفر و شرک و گناه روی خواهند آورد.

ثانیاً: اصل امکان جبران کوتاهیها و قصورهای بندگی و ضایع کردن عمر که بسترساز و زمینه ساز سعادت و یا شقاوت ابدی است در یکساعت و حتی کمتر از آن میزان منتفی نیست. زیرا اصل در توبه و بازگشت به سمت خداست، در روایات باب توبه بسیار گفته شده اگر انسان حتی به قدر دم و بازدمی قبل از رؤیت علائم مرگ و ورود در مرحله سکرات موت، نسبت به گذشته خود توجه پیدا کرده و توبه کند خداوند توبه ی او را خواهد پذیرفت.

رسول خدا در آخرين خطبه‏ ای كه برای مردم خواند و موعظه فرمود، بحثی‏ راجع به توبه و بازگشت بنده از معصيت و گناه مطرح كرد و فرمود: هر كس يك‏ سال قبل از مردنش توبه كند خداوند توبه او را می‏پذيرد. بعد خودش فرمود : يك سال زياد است و در كمتر از يك سال هم ممكن است، اگر در يك ماه‏ قبل از مردنش توبه كند خداوند توبه او را می‏پذيرد. باز فرمود: يك ماه‏ هم زياد است و در كمتر از يك ماه هم ممكن است، اگر كسی يك روز قبل‏ از مردنش توبه كند خداوند توبه او را می‏پذيرد. باز فرمود: يك روز هم‏ زياد است و در كمتر از يك روز هم ممكن است، اگر كسی در يك ساعت قبل‏ از مردنش توبه كند خداوند توبه او را می‏پذيرد، باز فرمود: يك ساعت‏ هم زياد است و در كمتر از يك ساعت هم ممكن است، در اين وقت فرمود: اگر كسی يك لحظه قبل از مردنش توفيق توبه پيدا كند خداوند توبه او را می‏پذيرد. (بنقل از کتاب حکمتها و اندرزها، استاد شهید مرتضی مطهری)

ثالثاً: برای کسیکه در عمر دنیایی اش هنوز فرصت جبران دارد توجه به چند اصل برای جبران مافات و ساختن آخرتی آباد حائز اهمیت است:

الف- اقدام به توبه و بازگشتی بدون بازگشت (توبه نصوح)؛ توبه نصوح، رجوع و بازگشت واقعی بنده به سوی خداوند است، و البته ممكن‏ نيست كه بنده‏ ای واقعاً و حقيقتاً راه كجی را كه می‏رفته رها كند و به سوی راه راست و مستقيم باز گردد و از عمق باطن و روح خود به‏ سوی خداوند بيايد نه فقط به دليل اجبار و اضطرار – و خداوند او را در جوار رحمت خود نپذيرد. بی شک، چنین پذیرشی از سوی حضرت ربوبی فراهم است.

ب- سعی و تلاش جدی (به قدر توان و فرصت) برای جبران حق الله که در طول عمرش مورد قصور و بی توجهی اش بوده، زیرا آنچه در مقام بندگی مورد اعتنای حضرت باریتعالی است، پس از نیت و انگیزه، نفس سعی و تلاش است آنگاه خود عمل.

ج- به همان قدر که فرصت و توان دارد در جهت جبران حق الناس، به هر نحو ممکن اقدام کند اگر صاحبان حقوق ضایع شده را می شناسد تا فرصتی باقی است حقوق را به صاحبانش مسترد نموده، یا رضایتشان را جلب نماید و یا از طرف صاحبان مجهول، رد مظالم دهد و اگر فرصت ندارد به شخصی مورد وثوق وکالت داده یا وصیت کند و اگر فرصت، یا توان جبران آنها را ندارد در حد فرصت و توان استغفار نماید.

د- به قدر فرصت و توانی که دارد در انجام کارهای خیر و عام المنفعه و پایه گذاری امور خیریه بعنوان باقیات الصالحات اقدام کند. زیرا پس از ایمان به خدا و انجام وظایف بندگی، هیچ عملی با خیر رساندن به بندگان خدا برابری نمی کند. چنانکه از امام حسن عسکری نقل شده: "خَصلَتانِ لَيسَ فَوقَهُما شَى ءٌ : الإيمانُ بِاللّه ِ و نَفعُ الإخوانِ ؛ دو خصلت است كه بالاتر از آنها چيزى نيست: ايمان به خدا و سود رساندن به برادران". (کتابخانه احادیث شیعه)

بطور کلی یکسری اصول کامل و مترقی که توسط خدای حکیم تشریع شده در خصوص رسیدگی به اعمال و رفتار بندگان مورد توجه است: 1. اصل "لا یکلف الله نفساً الا وسعها"؛ خداوند از بندگان به قدر طاقت و توان و فرصت و شرایطشان تکلیف می خواهد. 2. اسلام دین سمحه و سهله است یعنی نسبت به تکالیف و وظایف بندگی، نهایت سهولت و آسانی را مدنظر دارد. (چنانکه در توضیح بند ج بطور مصداقی به شیوه های این اصل اشاره کردیم). 3. در دین مبین اسلام اصل بر پایه نیات، انگیزه ها و اغراض معنوی است و آنگاه اعمال و رفتار انسانی چنانکه فرمود: "نیت المؤمن خیر من عمله؛ نیت مؤمن از عملش بهتر است." (کافى، ج 2، ص 84 ، ح 2). 4. در نظام خلقت و طرح حکیمانه خدای متعال اصل بر رحمت است و حتی جلوه های عذاب و غضب خداوند نیز جهتی رحمانی دارد فلذا رحمت خداوند بر غضبش هم سبقت داشته و هم غلبه و برتری دارد. چنانکه در لسان روایات و ادعیه بیان شده "یا من سبقت رحمته غضبه؛ ای خدایی که رحمتت بر غضبت سبقت دارد. (شیخ طوسی، مصباح المتهجد, ص696).

فلذا گاهی خداوند به قدر توان و فرصت بندگان و با لحاظ شرایطی که دارند بدنبال بهانه می گردد تا ببخشاید و بگذرد و بنگانش را مشمول رحمتش نماید و این بهانه حتی می تواند در فرصت محدود بنده از عمر باقیمانده اش، برای ساختن آخرتی جاویدان، توبه ای نصوح و بدون بازگشت باشد. (رزقناالله و ایاکم ان شاء الله)

موفق باشید ...:Gol:

مشکور;717797 نوشت:
اصل امکان جبران کوتاهیها و قصورهای بندگی و ضایع کردن عمر که بسترساز و زمینه ساز سعادت و یا شقاوت ابدی است در یکساعت و حتی کمتر از آن میزان منتفی نیست. زیرا اصل در توبه و بازگشت به سمت خداست، در روایات باب توبه بسیار گفته شده اگر انسان حتی به قدر دم و بازدمی قبل از رؤیت علائم مرگ و ورود در مرحله سکرات موت، نسبت به گذشته خود توجه پیدا کرده و توبه کند خداوند توبه ی او را خواهد پذیرفت.

سلام و عرض ادب

ببخشید من اینقدر که از خدا عمر گرفتم دقیقا هنوز خاصیت توبه رو دقیق نمیدونم

ببینید ، گناهانی که گردن ما هست ، یا از جنس حق الله هست یا هم از جنس حق الناس
حالا من اگر بیام از گناهانم توبه کنم خوب این توبه که به خودی خود ارزشی نداره ، مثلا اگر چند سال نماز و روزه عمدی انجام ندادم ، باید که اونها رو انجام بدم و یا اگر دینی از مردم به گردن من هست باید دین مردم رو بپردازم تا توبه من ارزشمند باشه...

حالا سوال اول اینکه مثلا کسی ده سال نماز نخونده ، بعد حالا که نمازخون شده میاد همینطوری اروم و بی سر وصدا نمازهای قضاش رو میخونه و علی الظاهر با خدا بی حساب میشه ... حالا فرق این ادم با کسی که اول توبه میکنه و بعد نمازهای قضاش رو ادا میکنه، در چیه؟

سوال دوم اینکه مثلا کسی یک کارخانه دار بزرگ هست ورشکست میشه و یک ضرر میلیاردی حق الناسی ، براش پیش میاد ، خود این طرف که نداره این دیون رو بپردازه ، کسی هم اطرافش نیست که این دیون رو بده ، حالا توبه این بابا اصلا چه فایده ای داره وقتی دین به گردنش هست؟ مثلا اگر این امروز توبه کرد و فردا مرد، ایا اون دنیا به خاطر دیونش بازخواست نمیشه؟ ایا خدا با همون توبه خشک و خالی میخشتش ؟ ولو اینکه طرف واقعا این نیت رو داشته باشه که وقتی توانگر شد ، دیونی که به گردنش هست رو بپردازه؟

سوال سوم اینکه :حالا کسی که مثلا کلی حق الناس و حق الله به گردنش هست ، و واقعا هم پشیمون هست ... حالا این میمیره ، اگر این یک ساعت برگرده دنیا و توبه کنه ، گرچه عملا در اون یک ساعت نه فرصت و نه توان جبران مافات رو نداره ، ایا خدا واقعا از اشتباهاتش با همین توبه خشک و خالی میگذره؟

با تشکر.

مولکول 68;718026 نوشت:
سلام و عرض ادب

ببخشید من اینقدر که از خدا عمر گرفتم دقیقا هنوز خاصیت توبه رو دقیق نمیدونم


سلام و ادب:Gol:

خاصیت و فواید توبه در آیات و روایات بسیار گفته شده، که به برخی اشاره می کنیم:

1. پذیرش بندگان و گذشتن از گناهان: وَ هُوَ الَّذِى يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ يَعْفُواْ عَنِ السَّيَِّاتِ وَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُون } سوره شوری آیه 25 ‏ } و اوست كسى كه از بندگانش توبه می ‏پذيرد و از گناهان در می ‏گذرد و آنچه را كه می ‏كنيد، می ‏داند. و در سوره زمر آیه 53 می فرماید: بگو به بندگانم ای آن کسانی که اسراف نمودید، در ارتکاب گناهان، مایوس و ناامید نشوید از رحمت من البته خدا گناهان شما را تماماً می آمرزد.

2. نهی از ناامیدی از درگاه رحمت الهی: درسوره یوسف آیه 87 می فرماید: ناامید نباشید از رحمت خدا که همانا ناامید نمی شود کسی از رحمت خدا مگر مردمانی که کافرند به خدا. و نیز شخصی از امام علی(ع) پرسید: بزرگترین گناه کبیره کدام است؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند: مایوس و ناامید شدن از رحمت الهی. (میزان الحکمه جلد 3صفحه 462) و نیز رسول خدا(ص) فرمود: گناهکاری که به رحمت خدا امیدوار است از عابد مایوس به درگاه خدا نزدیکتر است. (نهج الفصاحه صفحه 477).

در حقیقت خلاصه حقیقت توبه، باز بودن باب امیدواری به رحمت الهی و ایجاد انگیزه در انسان، بمنظور جبران مافات و فرصتهای از دست رفته و تغییر و اصلاح رویکردها و عملکردها از مسیر ناپاکی ها و زشتیها به سمت و سوی پاکی ها و نیکیهاست. و این در حالی است که شیطان، تمام هم و تلاشش ایجاد یأس و ناامیدی بندگان از رحمت واسعه الهی است.

مولکول 68;718026 نوشت:
ببینید ، گناهانی که گردن ما هست ، یا از جنس حق الله هست یا هم از جنس حق الناس

احسنت همینطور است.

مولکول 68;718026 نوشت:
حالا من اگر بیام از گناهانم توبه کنم خوب این توبه که به خودی خود ارزشی نداره ، مثلا اگر چند سال نماز و روزه عمدی انجام ندادم ، باید که اونها رو انجام بدم و یا اگر دینی از مردم به گردن من هست باید دین مردم رو بپردازم تا توبه من ارزشمند باشه...

نفس توبه و بازگشت اگر واقعی و نصوح (بدون بازگشت) باشد ارزشمند است و البته پس از توبه بنده باید در مقام عمل، نهایت تلاشش را بقدر توان، در جهت اصلاح مافات و عقب افتادگی ها بکار گیرد، این مسأله جزو مسلمات شروط توبه حقیقی است.

مولکول 68;718026 نوشت:
حالا سوال اول اینکه مثلا کسی ده سال نماز نخونده ، بعد حالا که نمازخون شده میاد همینطوری اروم و بی سر وصدا نمازهای قضاش رو میخونه و علی الظاهر با خدا بی حساب میشه ... حالا فرق این ادم با کسی که اول توبه میکنه و بعد نمازهای قضاش رو ادا میکنه، در چیه؟

مقصود شما از آروم و بی سرو صدا روشن نیست، نفس توبه بنده به درگاه خداوند هم بی سر و صداست و نیازی به جار و جنجال ندارد. اصولاً توبه امری قلبی است. همینکه فرد بی نماز تصمیم به اتیان واجبات و ترک محرمات که از آن جمله است خواندن نمازهای واجب و جبران نمازهای قضا گرفت، توبه عملی کرده و از فواید آن برخوردار است.

مولکول 68;718026 نوشت:
سوال دوم اینکه مثلا کسی یک کارخانه دار بزرگ هست ورشکست میشه و یک ضرر میلیاردی حق الناسی ، براش پیش میاد ، خود این طرف که نداره این دیون رو بپردازه ، کسی هم اطرافش نیست که این دیون رو بده ، حالا توبه این بابا اصلا چه فایده ای داره وقتی دین به گردنش هست؟ مثلا اگر این امروز توبه کرد و فردا مرد، ایا اون دنیا به خاطر دیونش بازخواست نمیشه؟ ایا خدا با همون توبه خشک و خالی میخشتش ؟ ولو اینکه طرف واقعا این نیت رو داشته باشه که وقتی توانگر شد ، دیونی که به گردنش هست رو بپردازه؟

این مسأله دو حالت دارد: گاهی فردی بدون تدبیر و آشنایی و رعایت قواعد کار، سرمایه مردم را ضایع می کند و بدلیل بلندپروازی و عدم رعایت حلال و حرام و اعتماد به هر کسی در دام ورشکستگی می افتد این وضعیت، نتیجه بدعملی، سوء مدیریت و تدبیر و نداشتن صلاحیت لازم در خودش بوده و گناه نتایج کارش مستقیما متوجه خود اوست، در اینصورت وزر و وبال گناه و خسارتی که به اموال و دارایی دیگران زده صرفاً با توبه زبانی و قلبی پاک نمی شود و باید به هر قدر که می تواند(نهایت تلاش) در جهت جبران خسارتها و استمداد از مؤمنین و یا جلب رضایت طلبکاران تلاش کند. و آنچه که از دست و توانش خارج است را با استغفار جبران نموده، با این حال، امیدوار به فضل و رحمت الهی باشد.

در صورت دوم، فردی علیرغم واجد بودن همه شرایط پیش گفته، بدلایلی نامعلوم نظیر رکود اقتصادی یا نوسانات بازار و یا عوامل ناشناخته گرفتار چنین وضعیتی می شود در این صورت، چنین فردی هم باید نهایت تلاشش را در جهت جبران خسارات دیگران بکار گیرد و اگر امکان جبران ندارد طلب رضایت و حلالیت کرده و با استغفار به فضل و رحمت خدا امیدوار باشد. بی شک وضعیت چنین شخصی در جهت شمول از رحمت خدا روشن و امیدواربخش تر است.

نفس نیت حقیقی در جبران خسارتهای دیگران، هم موضوعیت دارد و چه بسا همین نیت یقینی و قلبی که اگر فرصت و امکان جبران فراهم شود به آن اقدام خواهد کرد در نجات فرد و برخورداری از رحمت الهی مؤثر باشد. زیرا در روایات بسیار در اثر نیت و تفوق برتری نیت مؤمن بر عمل گفته شده (نیت المؤمن خیر من عمله).

مولکول 68;718026 نوشت:
سوال سوم اینکه :حالا کسی که مثلا کلی حق الناس و حق الله به گردنش هست ، و واقعا هم پشیمون هست ... حالا این میمیره ، اگر این یک ساعت برگرده دنیا و توبه کنه ، گرچه عملا در اون یک ساعت نه فرصت و نه توان جبران مافات رو نداره ، ایا خدا واقعا از اشتباهاتش با همین توبه خشک و خالی میگذره؟

در پاسخهای قبلی گفتیم اگر پرده از مقابل چشمان فرد کنار برود و چشم برزخی فرد باز شود دیگر فرصت توبه را از دست داده، چه برسد به اینکه از دنیای دیگر (عالم برزخ) برگردد و در حالیکه دیگر حجت بر او تمام گشته مجدد، فرصت توبه و جبران داشته باشد. ضمن آنکه طبق صریح آیه قرآن، این ادعایی بیش نیست و کسانی که تمام عمر را به غفلت و تباهی گذرانده اند و آنهمه حجت و آیات و نشانه های گوناگون را ندیدند اگر مجددا به دنیا بازگردند باز هم گرفتار همان غفلتها و تباهی ها و انکار حقایق خواهند بود. پس امکان توبه چنین فردی بطور کل منتفی است.

موفق باشید ...:Gol:

سلام

مولکول 68;715596 نوشت:
سوالی که من دارم اینه که واقعا چطور با یک ساعت و یا حتی یک روز میشه اخرت خودمون رو اباد کنیم ، کسی که فوت کرده و طلب یک ساعت زندگی دنیوی میکنه

این یک ساعت، همون یک ساعتی بود که حر تفکر کرد و به لشگر امام حسین (ع) پیوست و بهشت در بهترین شکل پاداش خود قرار داد و در عوض خوارج ملعون که آثار نماز نماز در آنها نمایان بود در جهنم.
این یک ساعت همون یک ساعتی بود که زُهِیر بن قِین که در ابتدا طرفدار عثمان بود به سخنان امام ع گوش داد و تفکر نمود و به لشگر امام پیوست.
و سخن نهایی که بیشتر به سوال شما نزدیک است اینکه این یک ساعت همان یک ساعتی بود که فرعون هنگام غرق شدن توبه کرد ولی دیگر فایده نداشت. توبه تا قبل از کنار رفتن آثار مرگ فایده دارد ولی زمانیکه حالات مرگ نمایان شد توبه فایده ندارد.

مشکور;719757 نوشت:
این مسأله دو حالت دارد: گاهی فردی بدون تدبیر و آشنایی و رعایت قواعد کار، سرمایه مردم را ضایع می کند و بدلیل بلندپروازی و عدم رعایت حلال و حرام و اعتماد به هر کسی در دام ورشکستگی می افتد این وضعیت، نتیجه بدعملی، سوء مدیریت و تدبیر و نداشتن صلاحیت لازم در خودش بوده و گناه نتایج کارش مستقیما متوجه خود اوست، در اینصورت وزر و وبال گناه و خسارتی که به اموال و دارایی دیگران زده صرفاً با توبه زبانی و قلبی پاک نمی شود و باید به هر قدر که می تواند(نهایت تلاش) در جهت جبران خسارتها و استمداد از مؤمنین و یا جلب رضایت طلبکاران تلاش کند. و آنچه که از دست و توانش خارج است را با استغفار جبران نموده، با این حال، امیدوار به فضل و رحمت الهی باشد.

در صورت دوم، فردی علیرغم واجد بودن همه شرایط پیش گفته، بدلایلی نامعلوم نظیر رکود اقتصادی یا نوسانات بازار و یا عوامل ناشناخته گرفتار چنین وضعیتی می شود در این صورت، چنین فردی هم باید نهایت تلاشش را در جهت جبران خسارات دیگران بکار گیرد و اگر امکان جبران ندارد طلب رضایت و حلالیت کرده و با استغفار به فضل و رحمت خدا امیدوار باشد. بی شک وضعیت چنین شخصی در جهت شمول از رحمت خدا روشن و امیدواربخش تر است.

باسلام و تشکر بابت پاسخ شما

با توجه به همین مثال میخوام به همون سوال اولم برگردم...
به فرض فردی، دچار چنین حق الناسی بشه... حالا این فرد اگر بمیره و مثلا ! فرصت داشته باشه که برگرده و با یک ساعت دنیاش رو اباد کنه ، چطور چنین چیزی امکان پذیر هست؟ چون عملا توی اون یک ساعت حتی یک ریال هم توان پرداخت به صاحبان دیون نداره که... و مثالهایی از این دست که عملا با یک ساعت که چه عرض کنم، با یک هفته و یک ماه هم فرد نمیتونه دیون خودش رو ادا کنه ... خوب اگر برگرده و فقط توی اون یک ساعت بگه خدا توبه کردم از این حق الناسی که ایجاد کردم ... که قطعا این نوع توبه بعید مورد قبول بشه...

خلاصه کلام اینکه ایا واقعا همه افراد با هر سطح از گناه واقعا با در اختیار داشتن یک ساعت زمان امکان بهشتی شدن و رهایی از جهنم رو دارند؟

مولکول 68;723893 نوشت:
باسلام و تشکر بابت پاسخ شما

با توجه به همین مثال میخوام به همون سوال اولم برگردم...
به فرض فردی، دچار چنین حق الناسی بشه... حالا این فرد اگر بمیره و مثلا ! فرصت داشته باشه که برگرده و با یک ساعت دنیاش رو اباد کنه ، چطور چنین چیزی امکان پذیر هست؟ چون عملا توی اون یک ساعت حتی یک ریال هم توان پرداخت به صاحبان دیون نداره که... و مثالهایی از این دست که عملا با یک ساعت که چه عرض کنم، با یک هفته و یک ماه هم فرد نمیتونه دیون خودش رو ادا کنه ... خوب اگر برگرده و فقط توی اون یک ساعت بگه خدا توبه کردم از این حق الناسی که ایجاد کردم ... که قطعا این نوع توبه بعید مورد قبول بشه...

خلاصه کلام اینکه ایا واقعا همه افراد با هر سطح از گناه واقعا با در اختیار داشتن یک ساعت زمان امکان بهشتی شدن و رهایی از جهنم رو دارند؟


سلام مجدد و تشکر از پیگیری شما:Gol:

بی شک، آن یک ساعت مفروض در شرایط و اقتضائات مختلف، با هم تفاوت دارند:

الف- یکساعت مفروض قبل از پایان فرصت و عمر:

1. گاهی فردی، تمام طول عمرش را در غفلت و کفر و گناه بسر برده و به ناگاه، در اثر جرقه ای بارقه های ایمان در قلبش تابیدن می گیرد و پس از توبه عزم راسخ می کند که حق الله و حق الناس از دست رفته و ضایع شده را بجای آورد اما ساعتی بیشتر از عمرش باقی نمانده، و فرصت جبران همه حقوق ضایع شده را پیدا نمی کند، قطعاً خداوند کم و کاستی ها و بدهی های چنین فردی را جبران می کند. و او را مشمول رحمت خویش می سازد. ان شاء الله

2. گاهی فردی، در شرایط خاصی قرار می گیرد که متوجه می شود که دیگر ساعتی از عمرش باقی نمانده، توبه نصوح کرده و از آن لحظه تصمیم به جبران حقوق ضایع شده خداوند و دیگران می گیرد و حتی قدمهایی در این مسیر بر می دارد، شرایط چنین فردی که عمری را در غفلت نسبت به حق الله و حق الناس بسر برده و حال که متوجه اتمام فرصت شده، به خود آمده، با فرد نوع اول تفاوت دارد قطعاً اگر خداوند به لطف و کرم خویش از حق الله بگذرد از حق الناس به این راحتی نمی گذرد، گرچه در همین شرایط هم امید به فضل و رحمت خدا بهتر و شایسته تر از ناامیدی است. زیرا چه بسا خداوند بخاطر یک عمل خاص و خداپسندانه، یا خدمتی به همنوعان و یا باقیات الصالحاتی منحصربفرد زمینه جبران حقوق دیگران را در قیامت فراهم سازد. والله العالم

ب- یکساعت مفروض، پس از مرگ:

1. در آن یکساعت مفروض، اگر بازگشت به دنیا برای جبران گذشته ممکن باشد (که گفتیم منافی آیات قرآن است)، بعید نیست خداوند امکان و اسباب جبرانش را هم به فضل و عنایت خویش فراهم سازد، توضیح آنکه؛ خداوند کار عبث و بیهوده نمی کند اگر جبران گذشته و حق الناس غیرممکن باشد، فرض بازگشت مجدد و اعطای فرصتی برای جبران کاری غیرحکیمانه است فلذا اگر بازگشت و فرصت جبران اعطا شود امکان و اسباب آن نیز تفضل خواهد شد و این برای خداوند شدنی است. بعنوان مثال، در آن یکساعت، خداوند در سر راه آن فرد مدیون و مقروض، کسی را قرار می دهد که از سر خیرخواهی و انساندوستی حقوق بر گردن وی را تقبل کند و نظائر آن ...

2. ممکن است، افرادی هم باشند که آنقدر غرق تباهی و غفلت باشند که حتی پس از بازگشت به دنیا، مجدداً راه گناه و فساد و تباهی را پیشه گیرند چنانکه در دنیا مشی و روش ایشان چنین بوده و در برابر تلنگرها و آیات و نشانه های بسیار که دیده اند عبرت نگرفته و در اثر نسیان و فراموشی به وادی گناه و تباهی افتاده اند. چنانکه خداوند همین معنا را در قرآن بیان فرموده (کلا انها کلمة هو قائلها).

موفق باشید ...:Gol:

مشکور;724251 نوشت:
اما ساعتی بیشتر از عمرش باقی نمانده، و فرصت جبران همه حقوق ضایع شده را پیدا نمی کند، قطعاً خداوند کم و کاستی ها و بدهی های چنین فردی را جبران می کند. و او را مشمول رحمت خویش می سازد.

با سلام و تشکر از پاسخ جنابعالی

میشه کمی در مورد عبارت فوق بصورت مستند و روایی و قرانی توضیح بفرمایید... یعنی واقعا اگر کسی از اعمالش پشیمان باشه و قصد جبران مافات داشته باشه اما اجل بهش مهلت نده ، واقعا خداوند جور این فرد رو میکشه؟ مخصوصا در مورد حق الناس.. چطور و به چه شکل؟

ممنونم.

مولکول 68;724346 نوشت:
با سلام و تشکر از پاسخ جنابعالی

میشه کمی در مورد عبارت فوق بصورت مستند و روایی و قرانی توضیح بفرمایید... یعنی واقعا اگر کسی از اعمالش پشیمان باشه و قصد جبران مافات داشته باشه اما اجل بهش مهلت نده ، واقعا خداوند جور این فرد رو میکشه؟ مخصوصا در مورد حق الناس.. چطور و به چه شکل؟

ممنونم.


سلام مجدد:Gol:

اولاً در شرایط چنین فردی که حقیقتاً از وادی ظلمت و تاریکی غفلت و گناه، به وادی ایمن ایمان و تقوا گام نهاده، آنچه برای خداوند در وهله اول اهمیت دارد نفس توبه و عزم راسخ چنین بنده ای برای تدارک و جبران گذشته است. فلذا اگر انسان نسبت به حقوق مردم حساس باشد و در صدد اداي آن بر آيد. بعبارتی تصميم جدی به اداي حقوق مردم داشت ولي الان از عهده اداي آن بر نمي آيد و ومترصد فرصت است تا اين حقوق را ادا كند اين خود حاكي از بيداري وجدان و پشيماني نسبت به خوردن و تضييع حق الناس است و چنين فردي انشاء الله توبه اش مقبول است.

ثانیاً چنین بنده ای اگر فرصتش برای جبران حق الله و حق الناس به قدر ساعتی است و در همین فرصت یکساعت، نهایت تلاشش را بکار گرفته و حقیقتاً فرصت و امکان جبران نداشته خداوند بیش از توان و وسع از کسی تکلیف نمی خواهد، بنا به آیه شریفه: "لایکلف الله نفساً الا وسعها"(بقره، آیه 286) فلذا اگر كسي به حقيقت توبه کرد و در اين مسير قرار گرفت، خداوند او را كمك مي كند و اگر مراتب توبه را درست پيمود و به هر دلیلی از جمله فقدان فرصت، نتوانست برخي از حق الناس ها را ادا كند، خداوند متعال خودش پاسخگو مي گردد و آن شخص را كه نتوانستي حقش را ادا كني، را از تو راضي مي سازد.

ثالثاً در همین رابطه، اين آيه هم خيلي اميد بخش است، خداوند می فرماید:"ُقل يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ (زمر، آیه 53) بگو: اى بندگان من كه بر زيان خويش اسراف كرده ‏ايد،(يعني گناه خيلي زيادي كرده ايد) از رحمت خدا مأيوس مشويد. زيرا خدا همه گناهان را مى‏ آمرزد. اوست آمرزنده و مهربان." دقت كنيد همه گنا هان شما را مي آمرزد.حتي حق الناس.شايد فكر كنيد خداوند از حق الناس نمي گذرد ولي بدانيد زمينه بخشش حق الناس را فراهم مي كند.يا خداوند دل طرف مقابل را بگونه ای راضي مي كند يا اينكه به خاطر توبه اي كه شما كرديد. خداوند به شما اجري مي دهد كه اگر در آخرت طرف مقابل هم راضي نشد از آن ثواب توبه اي كه كرديد به شخص مقابل مي دهند و شما بي حساب مي شويد. و اين آيه هم خيلي زيباست: "كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ؛ خداوند بر نفس خويش رحمت را واجب كرده است.و در فرازي از دعای جوشن كبير است كه يا من سبق رحمته علي عذابه يعني اي خدايي كه پيشي گرفته است رحمتت از عذابت.

همه اینها نشان آنست که خداوند در مسأله توبه و عزم راسخ بندگانش بر جبران گناهان و حقوق از دست رفته اعم از حق الله و حق الناس، فرصت و توان و امکان جبران را در نظر خواهد گرفت و در حقیقت آنچه مهم است نفس توبه نصوح و بدون بازگشت و عزم جدی بر اصلاح و جبران است. بعبارتی انسان هر قدر هم گناه كار باشد نبايد از رحمت خداوند نا اميد شود.

موفق باشید ...

مولکول 68;724346 نوشت:
با سلام و تشکر از پاسخ جنابعالی

میشه کمی در مورد عبارت فوق بصورت مستند و روایی و قرانی توضیح بفرمایید... یعنی واقعا اگر کسی از اعمالش پشیمان باشه و قصد جبران مافات داشته باشه اما اجل بهش مهلت نده ، واقعا خداوند جور این فرد رو میکشه؟ مخصوصا در مورد حق الناس.. چطور و به چه شکل؟

ممنونم.


سلام مجدد:Gol:

در تکمیل مطالب قبلی گفتنی است:

از جمله اموري که در عالم برزخ بسيار حساس و خطرناک است و باعث عذابهاي شديدی مي شود. «حق الناس» است روایات، حکايات و داستانهاي فراواني در اين زمينه نقل شده است که شهيد دستغيب در کتاب معاد آورده اند: « از جمله يکي از علما پس از مرگ پدرش، او را به خواب ديد در حالي که بسيار افسرده بود. از او پرسيد: شما عالم خدمتگزار به اسلام بودي، چرا ناراحت و افسرده اي؟ پدر گفت مقام و جاي من خوب است ولي واي از «حق الناس»! من ده تومان به فلاني بدهکارم، همين قرض مرا چنين ناراحت و آزرده خاطر کرده است … . اين قضيه مربوط به بدهکار عادي بوده که فراموش کرده حال اگر کسي عمدا مال مردم را بخورد و يا حقوق ديگري از آنها بگردن داشته باشد، تکلیفش معلوم و کارش بس مشکل است.

اينکه بسیار گفته شده، خداوند حق الناس را نمي بخشد چون حقوقي است مربوط به بندگان خدا و به مقتضاي عدل الهي «هر کس ذره اي کار خير انجام داده باشد آن را مي بيند و اگر به اندازه ذره اي شر و کار ناپسند انجام داده باشد، آن را مي بيند»، عدل خدا اقتضا مي کند اگر کسي در حق ديگري ظلم کرده و حقي را ضايع کرده از او بگيرد و به صاحب حق بدهد و نگذارد که او مظلوم واقع شود. بنابراين بايد مواظب بود تا حقي از مردم ضايع نشود و تا فرصت هست حق را به صاحبش داد زيرا در قيامت با دقت به حساب بندگان رسيدگي مي شود و از اعمال خوب او برمي دارند و به طلبکار مي دهند تا او راضي شود. اگر آخرت سراي رسيدگي و عدل و داد است و حاکم آن خداي عادل است بنابراين ستاندن حق مردم کاري مطابق با عدل و انصاف است.

در مورد قضيه مثل «حر» و اشخاصی نظیر او هم اطلاعي از حق الناس شان نداريم. علاوه، تدارک حق الناس به اين است که انسان تا زنده است به صاحبانش برگرداند و يا آنها را راضي کند. و اگر در طول زندگاني ميسر نشد وصيت کند که اين حقوق به گردن من است. یا صاحبان آنها را راضي کند و اگر همان نیز میسور نبود در حال توبه و استغفار به فضل و رحمت الهی امیدوار باشد. در حالات بسياري از شهداء و بزرگان نقل شده که هنگام رحلت به اطرافيان گفته اند که چه حقوقي از ديگران به گردن آنها است و سفارش به اداء آن کرده اند. حر هم اگر حق الناسي داشته حتما سفارش کرده آن را ادا کنند.

ضمن آنکه فرق است بين عاقبت به خير شدن و اينکه انسان هیچ مشکلي نداشته باشد ممکن است عاقبت به خير بشود ولي مشکلات برزخی هم داشته باشد کما اينکه داستانهاي مختلفی که نقل شده آدم هاي خوبي بودند به خاطر کمترين حق الناس گرفتار شدند- علاوه بر اینکه ما اطلاعي از قبر و قيامت آنها نداريم که در اين مراحل چه گذشته است. چنانکه سعد معاذ انصاري داراي ايمان و اعتقادي محکم بود خدماتي به اسلام و مسلمين کرده بود ولي قبر او را فشار داد. او در جنگ هاي بدر، احد- خندق شرکت داشت.

خلاصه انکه؛ خداوند به همه کارها و حتی ادای همه حقوق و نجات بخشی بندگانش قادر است ولي قادر عادل، حق را به حق دار مي دهد نه اينکه با زور و تحميل مردم را از يکديگر راضي کند و حقوق تضييع شده مردم را در نظير نگيرد. البته آنچه گفته شد درباره کساني است که با آگاهي و به طور عمدي و ستيزگري اقدام به تضييع حقوق ديگران کند و پشيمان نباشد اما اگر پشيمان شود و در صدد جبران برآيد اما فرصت نکند. خداوند از جانب خودش به صاحب حق به اندازه اي ثواب عنايت مي کند که از حق خودش نسبت به انسان توبه کننده بگذرد. بنابراين خداوند قدرت دارد اما اینهمه تأکید بر ادای حق الناس و سختي کار حسابرسي به خاطر اهميت موضوع است.

براي آگاهي بيشتر ر.ک:

- نعمت الله صالحي حاجي آبادي، انسان از مرگ تا برزخ، 1378، (مؤلف از ص127 به بعد داستانها را از معاد شهيد دستغيب نقل کرده)
- معاد در قرآن ، شهيد دستغيب ، ص141 و 115.

موفق باشید ...:Gol:

مشکور;724389 نوشت:
خداوند از جانب خودش به صاحب حق به اندازه اي ثواب عنايت مي کند که از حق خودش نسبت به انسان توبه کننده بگذرد. بنابراين خداوند قدرت دارد اما اینهمه تأکید بر ادای حق الناس و سختي کار حسابرسي به خاطر اهميت موضوع است.

با سلام و احترام و تشکر فراوان

من شنیده بودم که خداوند حتی از گناه حق الناس شهدا هم نمیگذرد ، اما برخی از شهدا که مقام بسیار عالیقدری دارند ، مانند انچه شما در عبارت فوق گفتید ، برایشان واسطه گری میکند از شخص مقابل ، برای ان شهید چیزی شبیه حلالیت میگیرد در اخرت... در صورتیکه در متن فوق شما ، این موضوع که خداوند بعضی اوقات مستقیم میانجیگری میکند ، حتی برای افراد عادی و غیر شهید هم تسری داده شده است .. پس طبق گفته شده این میانجیگیری خداوند برای حق الناس ، حتی میتواند نصیب افراد عادی هم شود... البته توابینی که فرصت ادای حق الناس رو نداشته اند.. برداشت من درست است؟

سوال دومی که ربطی به محتوای این تاپیک ندارد اینکه...

مشکور;724389 نوشت:
از جمله اموري که در عالم برزخ بسيار حساس و خطرناک است و باعث عذابهاي شديدی مي شود. «حق الناس» است روایات، حکايات و داستانهاي فراواني در اين زمينه نقل شده است که شهيد دستغيب در کتاب معاد آورده اند: « از جمله يکي از علما پس از مرگ پدرش، او را به خواب ديد در حالي که بسيار افسرده بود. از او پرسيد: شما عالم خدمتگزار به اسلام بودي، چرا ناراحت و افسرده اي؟ پدر گفت مقام و جاي من خوب است ولي واي از «حق الناس»! من ده تومان به فلاني بدهکارم، همين قرض مرا چنين ناراحت و آزرده خاطر کرده است … . اين قضيه مربوط به بدهکار عادي بوده که فراموش کرده حال اگر کسي عمدا مال مردم را بخورد و يا حقوق ديگري از آنها بگردن داشته باشد، تکلیفش معلوم و کارش بس مشکل است.

ما در کتابها ، سخنرانیها ، منبرهای مختلفی ، در برخی جاها ، واعظ ، در گفته هایش از خواب افراد نقل میکند و به شکلی میخواهد به حرفهایش اعتبار بدهد .. مثلا در پاراگراف فوق شما از یک خواب استفاده کردید... میخواستم ببینم اساسا ، این خوابها مگر چقدر اعتبار دارند که بشود بصورت یک موضوع متقن به مردم گفت؟ چون فکر میکنم برای غالب مردم این خوابها اثر گذار باشد.. در صورتیکه شرط اخلاق و انصاف این هست که مثلا این خوابی که دیده شده ، حتما اتفاق نظیرش در ان دنیا برای اون فرد اتفاق افتاده باشه .. مثلا در خواب بالا ، حتما مثلا این بنده خدا که یک عالم بزرگوار هست ، بخاطر ده تومن واقعا بسیار اذیت شده باشد... وگرنه اگر اینطور نباشد این خواب بیشتر میتونه یک حکایت پندامیز باشه تا یک واقعیتی که رخ داده.... سوال کلی من این هست که ایا واقعا خوابها اونقدری معتبر هست که بشه بصورت یک واقعیت به سایرین گفت؟

مثلا من چند وقت پیش خوابی رو که حاج احمد ، از امام خمینی دیده بودند ، در یک منبر شنیدم ، که حاج احمد از حال و احوال امام خمینی در اون دنیا پرسیده بودند که امام جواب داده بودند ، اینجا حتی برای یک دستی که برای مردم تکان دادم ، از من سوال و جواب میشه .... خوب واقعا اگر اینطور باشه که حتی ما برای یک حرکت دست و پا هم بخوایم اون دنیا جواب پس بدیم که هیچ وقت از اون معرکه قیامت نجات پیدا نمیکنیم...

سوال من اساسا در مورد قابل استناد بودن خواب هست که در منبرها نقل میشه...
با تشکر

مولکول 68;724411 نوشت:
با سلام و احترام و تشکر فراوان

من شنیده بودم که خداوند حتی از گناه حق الناس شهدا هم نمیگذرد ، اما برخی از شهدا که مقام بسیار عالیقدری دارند ، مانند انچه شما در عبارت فوق گفتید ، برایشان واسطه گری میکند از شخص مقابل ، برای ان شهید چیزی شبیه حلالیت میگیرد در اخرت... در صورتیکه در متن فوق شما ، این موضوع که خداوند بعضی اوقات مستقیم میانجیگری میکند ، حتی برای افراد عادی و غیر شهید هم تسری داده شده است .. پس طبق گفته شده این میانجیگیری خداوند برای حق الناس ، حتی میتواند نصیب افراد عادی هم شود... البته توابینی که فرصت ادای حق الناس رو نداشته اند.. برداشت من درست است؟


سلام و ادب و تشکر از پیگیری مجدانه شما:Gol:

بله برداشت شما از مطلب، چنانکه تبیین کردیم درست است و خداوند گاه مستقیم و گاه مع الواسطه اسباب جبران کاستی های شهدا و بندگان خوب و توابینی که فرصت تدارک نکرده اند را فراهم می آورد و دایره این شمول بنا به احاطه و علم الهی نسبت به شرایط و مقتضیات افراد، ممکن است حتی اشخاص عادی را نیز در بر گیرد. والله العالم

مولکول 68;724411 نوشت:
ما در کتابها ، سخنرانیها ، منبرهای مختلفی ، در برخی جاها ، واعظ ، در گفته هایش از خواب افراد نقل میکند و به شکلی میخواهد به حرفهایش اعتبار بدهد .. مثلا در پاراگراف فوق شما از یک خواب استفاده کردید... میخواستم ببینم اساسا ، این خوابها مگر چقدر اعتبار دارند که بشود بصورت یک موضوع متقن به مردم گفت؟ چون فکر میکنم برای غالب مردم این خوابها اثر گذار باشد.. در صورتیکه شرط اخلاق و انصاف این هست که مثلا این خوابی که دیده شده ، حتما اتفاق نظیرش در ان دنیا برای اون فرد اتفاق افتاده باشه .. مثلا در خواب بالا ، حتما مثلا این بنده خدا که یک عالم بزرگوار هست ، بخاطر ده تومن واقعا بسیار اذیت شده باشد... وگرنه اگر اینطور نباشد این خواب بیشتر میتونه یک حکایت پندامیز باشه تا یک واقعیتی که رخ داده.... سوال کلی من این هست که ایا واقعا خوابها اونقدری معتبر هست که بشه بصورت یک واقعیت به سایرین گفت؟

مثلا من چند وقت پیش خوابی رو که حاج احمد ، از امام خمینی دیده بودند ، در یک منبر شنیدم ، که حاج احمد از حال و احوال امام خمینی در اون دنیا پرسیده بودند که امام جواب داده بودند ، اینجا حتی برای یک دستی که برای مردم تکان دادم ، از من سوال و جواب میشه .... خوب واقعا اگر اینطور باشه که حتی ما برای یک حرکت دست و پا هم بخوایم اون دنیا جواب پس بدیم که هیچ وقت از اون معرکه قیامت نجات پیدا نمیکنیم...

سوال من اساسا در مورد قابل استناد بودن خواب هست که در منبرها نقل میشه...
با تشکر


در پاسخ به این بخش سؤال شما گفتنی است:

«خواب» يكى از نشانه ‏هاى الهى است كه در خود حكايت‏هاى ناگفته بسيار دارد. اگر كسى از «خوديّت» خود بيرون بيايد و به «خواب»، به عنوان پديده‏ اى كه سَرى در آن سوی عالم دارد و ما را به آن سو مى‏ كشاند، توجه كند؛ حكايت‏ها، اشارت‏ها و هدايت‏هاى بسيارى برايش پديدار خواهد شد. از همين رو خداوند متعال، علاوه بر آنكه «خواب» را به عنوان آيتى از آيات خود بر مى‏ شمرد، در آن نشانه‏ ها و آياتى را نيز منظور فرموده و ما را به شنيدن و تدبّر در آن نشانه‏ ها دعوت مى‏ كند.(1)

امّا «رؤيا و خواب صادق»، خوابى است كه با حوادث خارج از ما - چه جسمى و چه اخلاقى و روحى - و حقايق عالم هستى، مرتبط بوده و مستند به آنها است. در اين نوع خواب، «نفس» انسان از عالم دنيوى گذشته و با توجه به هم سنخى‏اش با عالم مثال و عالم مجردات، با آن دو مرتبط مى‏گردد. از اين رو مستند به علل طبيعى جسمانى انسان (مانند گرم بودن يا سرد بودن مزاج) و نيز علل خلقى و روحى انسان (مانند عصبى بودن، حسادت ورزيدن، كينه داشتن و امثال آن) نيست. البته رؤياى صادق كه مرتبط و مستند به وراى ما (عالم مثال و مجردات) است، خود اقسامى دارد (2) که در ادامه به اقسام آن اشارت خواهیم کرد:

اگر كسى بخواهد در عالم بيدارى به اسرار عالم و آيات غيبى واقف شود، بايد «مراقبه» داشته باشد؛ يعنى، براى آمادگى دريافت حقايق و باطن جهان هستى، بايد مراقب اعضا، جوارح و اعمال خود باشد تا ظرفيت ادراك و فهم آيات الهى را پيدا كند. در عالم رؤيا و خواب نيز مراقبه لازم است. اگر كسى مى‏ خواهد در عالم خواب، حقايق را - آن چنان كه هستند - بفهمد (رؤياى صادق) و از هدايت‏ها و اشارات و ارشادهاى آنها سودجويد، بايد «مراقبه» داشته باشد. اين با مراقبت خود در عالم بيدارى و رعايت آداب خواب - كه در روايات ذكر شده - به دست خواهد آمد.

بايد توجه داشت که رؤياها داراي اقسامي است و به جهات مختلف به اقسام گوناگوني تقسيم مي شود. به طور كلى خواب و رؤيا بر سه قسم است، چنان كه رسول گرامى اسلام(ص) مى‏ فرمايد:«الرؤيا ثلاثة: بشرى من الله، و تحزين من الشيطان، والذين يحدث به الانسان نفسه فيراه فى منامه؛ خواب و رؤيا سه گونه است. گاهى بشارتى از ناحيه خداوند است، گاه وسيله غم و اندوه از سوى شيطان و گاه مسائلى است كه انسان در فكر خود مى‏ پروراند و آن را در خواب مى‏ بيند»،(3)

برخي از رؤياها ناشي از تأثير اسباب و عوامل خارجي مانند گرما و سرما و يا عوامل داخلي مثل مريضي و وضع مزاج و پر بودن معده و ناراحتي و ... بر روي قوه متخيله انسان و در نتيجه رؤيا و خواب انسان مؤثر است. همچنين اخلاق و خصوصيات انساني تأثير زيادي در نوع تخيل انسان دارد مانند دوست داشتن شديد کسي يا کاري به همين جهت، اغلب خواب ها ناشي از تخيلات نفساني است که برآمده از همين تأثير اسباب و عوامل خارجي يا داخلي است که در حقيقت حاکي از کيفيت عمل و اثر اين اسباب است و حقيقتي در پس آن نيست. اما همه خواب ها اينگونه نيست بلکه خواب هاي صادقه و رؤياهايي هم هست که کاشف ازحقايق و حوادث خارجي است.

بنابراین اگر به نکاتی که در باره انواع و اقسام خواب گفتیم دقت شود و بتوان با لحاظ شرایط یاد شده، رؤیای صادقه از غیرآن را تمییز و تشخیص داد حکایت از واقعیتهای دارد که برای انسان مفید فایده و راهگشاست و اینگونه نیست که صرفاً حکایتهایی که رؤیاهای صادقه بیان می شود ساختگی و جنبه پندآموزی برای مخاطبین داشته باشد. بلکه این قبیل خوابها از واقعیتهای بسیاری که در پس عالم ماده وجود دارد حکایت می کنند.

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی_______________________________________________________________
1. در اين خصوص نگا: خواب و نشان‏ه هاى آن، ص 39 - 113.
2. نگا: الميزان، ج‏1، ص 269 - 273.
3. (ميزان‏ الحكمه، ج 4، ص 16، انتشارات مكتبه ‏الاسلامى).

سؤال:
چگونه با یک ساعت زندگی دنیوی می توان آخرت خود را آباد کنیم؟

پاسخ:
امکان جبران

در باب امکان جبران گذشته در یک ساعت نکاتی حائز اهمیت است: اولاً: طبق آیات قرآن، کسانیکه در دنیا در انجام وظایفشان کوتاهی کرده و زیانکارند پس از مرگ از خدا می خواهند که به دنیا بازگشته تا جبران کنند به ایشان خطاب می رسد هرگز این تنها سخنی است که ادعا می کنید. یعنی اگر به دنیا بازگردید باز به اعمال و رفتار گناه آلود و گمراهی خود ادامه می دهید.(1) ثانیاً: اصل امکان جبران کوتاهی و قصور بندگی و ضایع کردن عمر که بسترساز و زمینه ساز سعادت و یا شقاوت ابدی است در یکساعت و حتی کمتر از
آن میزان، بطور کلی منتفی نیست. زیرا اصل در توبه و بازگشت به خداست، در روایات باب توبه بسیار گفته شده اگر انسان حتی به قدر دم و بازدمی قبل از رؤیت علائم مرگ و ورود در مرحله سکرات موت، نسبت به گذشته خود توجه پیدا کرده و توبه کند خداوند توبه ی او را خواهد پذیرفت.(2) ثالثاً: برای کسیکه در عمر دنیایی اش هنوز فرصت جبران دارد توجه به چند اصل برای جبران مافات و ساختن آخرتی آباد حائز اهمیت است: الف- اقدام عاجل عبد به توبه و بازگشتی بدون بازگشت (توبه نصوح)؛ توبه نصوح، رجوع و بازگشت واقعی بنده به سوی خداوند است. ب- سعی و تلاش جدی (به قدر توان و فرصت) برای جبران حق الله که در طول عمرش مورد قصور و بی توجهی اش بوده است. ج- به همان قدر که فرصت و توان دارد در جهت جبران حق الناس، به هر نحو ممکن اقدام کند اگر صاحبان حقوق ضایع شده را می شناسد تا فرصتی باقی است حقوق را به صاحبانش مسترد نموده، یا رضایتشان را جلب نماید و یا از طرف صاحبان مجهول، رد مظالم دهد و اگر فرصت ندارد به شخصی مورد وثوق وکالت داده یا وصیت کند و اگر فرصت، یا توان جبران آنها را ندارد در حد فرصت و توان استغفار نماید. د- به قدر فرصت و توانی که دارد در انجام کارهای خیر و عام المنفعه و پایه گذاری امور خیریه بعنوان باقیات الصالحات اقدام کند. زیرا پس از ایمان به خدا و انجام وظایف بندگی، هیچ عملی با خیر رساندن به بندگان خدا برابری نمی کند.

بطور کلی یکسری اصول کامل و مترقی که توسط خدای حکیم تشریع شده در خصوص رسیدگی به اعمال و رفتار بندگان مورد توجه است: 1. اصل "لا یکلف الله نفساً الا وسعها"؛ 2. اسلام دین سمحه و سهله است یعنی نسبت به تکالیف و وظایف بندگی، نهایت سهولت و آسانی را مدنظر دارد. 3. در دین مبین اسلام اصل بر پایه نیات، انگیزه ها و اغراض معنوی است و آنگاه اعمال و رفتار انسانی چنانکه فرمود: "نیت المؤمن خیر من عمله؛ نیت مؤمن از عملش بهتر است." (3). 4. در نظام خلقت و طرح حکیمانه خدای متعال اصل بر رحمت است و حتی جلوه های عذاب و غضب خداوند نیز جهتی رحمانی دارد فلذا رحمت خداوند بر غضبش هم سبقت داشته و هم غلبه و برتری دارد.(4)

جبران گذشته بر اساس یک ساعت مفروض

بی شک، آن یک ساعت مفروض در شرایط و اقتضائات مختلف، با هم تفاوت دارند:

الف- قبل از پایان فرصت و عمر
:
1. گاهی فردی، تمام طول عمرش، بدور از ایمان، در غفلت و کفر و گناه بسر می برده و به ناگاه، در اثر جرقه ای بارقه های ایمان در قلبش تابیدن می گیرد و پس از توبه عزم راسخ می کند که حق الله و حق الناس از دست رفته و ضایع شده را بجای آورد اما ساعتی بیشتر از عمرش باقی نمانده، و فرصت جبران همه حقوق ضایع شده را پیدا نمی کند، قطعاً خداوند کم و کاستی ها و بدهی های چنین فردی را جبران می کند. و او را مشمول رحمت خویش می سازد. ان شاء الله

2. گاهی فردی، در شرایط خاصی قرار می گیرد که متوجه می شود که دیگر ساعتی از عمرش باقی نمانده، توبه نصوح کرده و از آن لحظه تصمیم به جبران حقوق ضایع شده خداوند و دیگران می گیرد و حتی قدمهایی در این مسیر بر می دارد، شرایط چنین فردی که عمری را در غفلت نسبت به حق الله و حق الناس بسر برده و حال که متوجه اتمام فرصت شده، به خود آمده، با فرد نوع اول تفاوت دارد قطعاً اگر خداوند به لطف و کرم خویش از حق الله بگذرد از حق الناس به این راحتی نمی گذرد، گرچه در همین شرایط هم امید به فضل و رحمت خدا بهتر و شایسته تر از ناامیدی است. زیرا چه بسا خداوند بخاطر یک عمل خاص و خداپسندانه، یا خدمتی به همنوعان و یا باقیات الصالحاتی منحصربفرد زمینه جبران حقوق دیگران را در قیامت فراهم سازد. والله العالم

ب- یک ساعت مفروض، پس از مرگ
:
1. در آن یکساعت مفروض، اگر بازگشت به دنیا برای جبران گذشته ممکن باشد (که گفتیم منافی آیات قرآن است)، بعید نیست خداوند امکان و اسباب جبرانش را هم به فضل و عنایت خویش فراهم سازد.

2. ممکن است، افرادی هم باشند که آنقدر غرق تباهی و غفلت باشند که حتی پس از بازگشت به دنیا، مجدداً راه گناه و فساد و تباهی را پیشه گیرند. چنانکه خداوند همین معنا را در قرآن بیان فرموده (کلا انها کلمة هو قائلها).

خاصیت و فواید توبه

حقیقت، خاصیت و فواید توبه در آیات و روایات بسیار گفته شده، که به برخی اشاره می کنیم:

1. پذیرش بندگان و گذشتن از گناهان: وَ هُوَ الَّذِى يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ يَعْفُواْ عَنِ السَّيَِّاتِ وَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُون.(5) و اوست كسى كه از بندگانش توبه می ‏پذيرد و از گناهان در می ‏گذرد و آنچه را كه می ‏كنيد، می ‏داند. و در جای دیگری می فرماید: بگو به بندگانم ای آن کسانی که اسراف نمودید، در ارتکاب گناهان، مایوس و ناامید نشوید از رحمت من البته خدا گناهان شما را تماماً می آمرزد.(6)

2. نهی از ناامیدی از درگاه رحمت الهی: درکریمه ای می فرماید: ناامید نباشید از رحمت خدا که همانا ناامید نمی شود کسی از رحمت خدا مگر مردمانی که کافرند به خدا.(7) و نیز شخصی از امام علی(ع) پرسید: بزرگترین گناه کبیره کدام است؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند: مایوس و ناامید شدن از رحمت الهی. (8) و نیز رسول خدا(ص) فرمود: گناهکاری که به رحمت خدا امیدوار است از عابد مایوس به درگاه خدا نزدیکتر است. (9)

در واقع، حقیقت توبه، باز بودن باب امیدواری به رحمت الهی و ایجاد انگیزه در انسان، بمنظور جبران مافات و فرصتهای از دست رفته و تغییر و اصلاح رویکردها و عملکردها از مسیر ناپاکی ها و زشتیها به سمت و سوی پاکی ها و نیکیهاست. و این در حالی است که شیطان، تمام هم و تلاشش ایجاد یأس و ناامیدی بندگان از رحمت واسعه الهی است. نفس توبه بنده به درگاه خداوند، نیازی به جار و جنجال ندارد. اصولاً توبه امری قلبی است. همینکه فرد بی نماز تصمیم به اتیان واجبات و ترک محرمات که از آن جمله است خواندن نمازهای واجب و جبران نمازهای قضا گرفت، توبه عملی کرده و از فواید آن برخوردار است.

شرایط توبه کننده در جبران حق الناس و خسارتهای مادی دیگران

این مسأله دو حالت دارد: گاهی فردی بدون تدبیر و آشنایی و رعایت قواعد کار، سرمایه مردم را ضایع می کند و بدلیل بلندپروازی و عدم رعایت حلال و حرام و اعتماد به هر کسی در دام ورشکستگی می افتد این وضعیت، نتیجه بدعملی، سوء مدیریت و تدبیر و نداشتن صلاحیت لازم در خودش بوده و گناه نتایج کارش مستقیما متوجه خود اوست، در اینصورت باید به هر قدر که می تواند(نهایت تلاش) در جهت جبران خسارتها و یا جلب رضایت طلبکاران تلاش کند. و آنچه که از دست و توانش خارج است را با استغفار جبران نماید.

در صورت دوم، فردی علیرغم واجد بودن همه شرایط پیش گفته، بدلایلی نامعلوم نظیر رکود اقتصادی یا نوسانات بازار و یا عوامل ناشناخته گرفتار چنین وضعیتی می شود در این صورت، چنین فردی هم باید نهایت تلاشش را در جهت جبران خسارات دیگران بکار گیرد و اگر امکان جبران ندارد طلب رضایت و حلالیت کرده و با استغفار به فضل و رحمت خدا امیدوار باشد. بی شک وضعیت چنین شخصی در جهت شمول از رحمت خدا روشن و امیدواربخش تر است. نفس نیت حقیقی در جبران خسارتهای دیگران، هم موضوعیت دارد و چه بسا همین نیت یقینی و قلبی که اگر فرصت و امکان جبران فراهم شود به آن اقدام خواهد کرد در نجات فرد و برخورداری از رحمت الهی مؤثر باشد.

در توضیح مطلب بالا توجه به چند نکته ضروری است: اولاً در شرایط چنین فردی که حقیقتاً از وادی ظلمت و تاریکی غفلت و گناه، به وادی ایمن ایمان و تقوا گام نهاده، آنچه برای خداوند در وهله اول اهمیت دارد نفس توبه و عزم راسخ چنین بنده ای برای تدارک و جبران گذشته است. فلذا اگر انسان نسبت به حقوق مردم حساس باشد و در صدد اداي آن بر آيد. بعبارتی تصميم جدی به اداي حقوق مردم داشت ولي الان از عهده اداي آن بر نمي آيد و ومترصد فرصت است تا اين حقوق را ادا كند اين خود حاكي از بيداري وجدان و پشيماني نسبت به تضييع حق الناس است و چنين فردي انشاء الله توبه اش مقبول است. ثانیاً چنین بنده ای اگر فرصتش برای جبران حق الله و حق الناس به قدر ساعتی است و در همین فرصت یکساعت، نهایت تلاشش را بکار گرفته و حقیقتاً فرصت و امکان جبران نداشته خداوند بیش از توان و وسع از کسی تکلیف نمی خواهد، بنا به آیه شریفه: "لایکلف الله نفساً الا وسعها"(10) فلذا اگر كسي به حقيقت توبه کرد و در اين مسير قرار گرفت، خداوند او را كمك مي كند و اگر مراتب توبه را درست پيمود و به هر دلیلی از جمله فقدان فرصت، نتوانست برخي از حق الناس ها را ادا كند، خداوند متعال خودش پاسخگو مي گردد و آن شخص را كه نتوانستي حقش را ادا كني، را از تو راضي مي سازد. ثالثاً در همین رابطه، اين آيه هم خيلي اميد بخش است، خداوند می فرماید:"ُقل يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ (11) بگو: اى بندگان من كه بر زيان خويش اسراف كرده ‏ايد،(يعني گناه خيلي زيادي كرده ايد) از رحمت خدا مأيوس مشويد. زيرا خدا همه گناهان را مى‏ آمرزد. اوست آمرزنده و مهربان." دقت كنيد همه گنا هان شما را مي آمرزد.حتي حق الناس.شايد فكر كنيد خداوند از حق الناس نمي گذرد ولي بدانيد زمينه بخشش حق الناس را فراهم مي كند.يا خداوند دل طرف مقابل را بگونه ای راضي مي كند يا اينكه به خاطر توبه اي كه شما كرديد. خداوند به شما اجري مي دهد كه اگر در آخرت طرف مقابل هم راضي نشد از آن ثواب توبه اي كه كرديد به شخص مقابل مي دهند و شما بي حساب مي شويد.

اهمیت حق الناس

گفتیم از جمله اموري که در عالم برزخ بسيار حساس و خطرناک است و باعث عذابهاي شديدی مي شود. «حق الناس» است. اينکه بسیار گفته شده، خداوند حق الناس را نمي بخشد چون حقوقي است مربوط به بندگان خدا و به مقتضاي عدل الهي «هر کس ذره اي کار خير انجام داده باشد آن را مي بيند و اگر به اندازه ذره اي شر و کار ناپسند انجام داده باشد، آن را مي بيند»، عدل خدا اقتضا مي کند اگر کسي در حق ديگري ظلم کرده و حقي را ضايع کرده از او بگيرد و به صاحب حق بدهد و نگذارد که او مظلوم واقع شود. خداوند به همه کارها و حتی ادای همه حقوق و نجات بخشی بندگانش قادر است ولي قادر عادل، حق را به حق دار مي دهد نه اينکه با زور و تحميل مردم را از يکديگر راضي کند و حقوق تضييع شده مردم را در نظر نگيرد. البته آنچه گفته شد درباره کساني است که با آگاهي و به طور عمدي و ستيزگري اقدام به تضييع حقوق ديگران کند و پشيمان نباشد اما اگر پشيمان شود و در صدد جبران برآيد اما فرصت نکند. خداوند از جانب خودش به صاحب حق به اندازه اي ثواب عنايت مي کند که از حق خودش نسبت به انسان توبه کننده بگذرد.

بنابراين خداوند قدرت دارد اما اینهمه تأکید بر ادای حق الناس و سختي کار حسابرسي به خاطر اهميت موضوع است. خداوند گاه مستقیم و گاه مع الواسطه اسباب جبران کاستی های شهدا و بندگان خوب و توابینی که فرصت تدارک نکرده اند را فراهم می آورد و دایره این شمول بنا به احاطه و علم الهی نسبت به شرایط و مقتضیات افراد، ممکن است حتی اشخاص عادی را نیز در بر گیرد.

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی___________________________________________

  1. مؤمنون/99 – 100
  2. بیان پیامبر اکرم (ص) در باب توبه در آخرین خطبه ای قرائت فرمودند. ر.ک: کتاب حکمتها و اندرزها، استاد شهید مرتضی مطهری.
  3. کافى، ج 2، ص 84 ، ح 2
  4. "یا من سبقت رحمته غضبه؛ ای خدایی که رحمتت بر غضبت سبقت دارد. شیخ طوسی، مصباح المتهجد, ص696.
  5. سوره شوری آیه 25
  6. سوره زمر آیه 53
  7. سوره یوسف آیه 87
  8. میزان الحکمه جلد 3صفحه 462
  9. نهج الفصاحه صفحه 477
  10. بقره، آیه 286
  11. زمر، آیه 53
موضوع قفل شده است