جمع بندی چرا هر کسی در این بزم مقرب تر است الزاما بهش جام بلا بیشتر نمی دهند؟

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا هر کسی در این بزم مقرب تر است الزاما بهش جام بلا بیشتر نمی دهند؟

سلام

مگر نمیگن هر که در این بزم مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند؟ و از اینرو مگر نه اینکه میگن انبیا و اولیا زندگیهای پرمشقتی داشتن؟

اما اینروزها وقتی به دور و برمون نگاه میکنیم ، دختر پسرهای خوب و باایمانی رو میشه پیدا کرد که زندگیشون هم همه جوره به راهه... نه مشکل بیماری دارن ... نه مشکل مالی ... نه مشکل ازدواج ، نه مشکل فرزند و ... خلاصه دنیای خوبی هم دارن و انگار از امتحانات وبلاها و سختی ها معاف هستند...

اگر میشه کمی در مورد این موضوع توضیح دهید.

با تشکر

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد مسلم

مولکول 68;715593 نوشت:
سلام

مگر نمیگن هر که در این بزم مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند؟ و از اینرو مگر نه اینکه میگن انبیا و اولیا زندگیهای پرمشقتی داشتن؟

اما اینروزها وقتی به دور و برمون نگاه میکنیم ، دختر پسرهای خوب و باایمانی رو میشه پیدا کرد که زندگیشون هم همه جوره به راهه... نه مشکل بیماری دارن ... نه مشکل مالی ... نه مشکل ازدواج ، نه مشکل فرزند و ... خلاصه دنیای خوبی هم دارن و انگار از امتحانات وبلاها و سختی ها معاف هستند...

اگر میشه کمی در مورد این موضوع توضیح دهید.

با تشکر

با سلام و احترام و تشکر از سوال خوب شما

بله درست می فرمایید ما در روایاتی هم داریم که خداوند انسان هایی را که دوست دارد مبتلا می سازد اما باید به دو نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:

اصولا کسی از باطن زندگی کسی خبر ندارد، و انسان ها صرفا با دیدن ظاهر زندگی دیگران قضاوت می کنند که خیلی قابل اعتماد نیست، و همچنین این ابتلاء به این معنا نیست که مقربین همواره مبتلا هستند، بلکه بدین معنا است که هرگاه مبتلا شوند ابتلاء آنها از روی خشم و غضب خداوند نیست، بلکه از روی محبت بوده و موجب ارتقاء درجه ایشان خواهد شد، همان طور که می فرمایند:
«إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِيَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِيَاءِ كَرَامَة» (بحارالانوار، ج64، ص235)
بلا و گرفتارى براى ستمگر ادب است ، و براى مؤمن امتحان ، و براى پيامبران درجه و براى اولياء كرامت می باشد.
و نیز اینطور نیست که خداوند بی جهت دنیای ایشان را ویران کند، بلکه خداوند نسبت به مومن و گام نهادن او در مسیر صحیح اهتمام ویژه ای دارد لذا با اندک انحرافی او را مبتلا می سازد تا به مسیر برگردد، و گاهی شدت ابتلائات مومنین از این جهت است، همان طور که امام صادق(ع) خطاب به مفضل می فرماید:
«يَا مُفَضَّلُ إِيَّاكَ وَ الذُّنُوبَ وَ حَذِّرْهَا شِيعَتَنَا فَوَ اللَّهِ مَا هِيَ إِلَى أَحَدٍ أَسْرَعَ مِنْهَا إِلَيْكُمْ إِنَّ أَحَدَكُمْ لَتُصِيبُهُ الْمَعَرَّةُ مِنَ السُّلْطَانِ وَ مَا ذَاكَ إِلَّا بِذُنُوبِه‏ وَ إِنَّهُ لَيُصِيبُهُ السُّقْمُ وَ مَا ذَلِكَ إِلَّا بِذُنُوبِهِ وَ إِنَّهُ لَيُحْبَسُ عَنْهُ الرِّزْقُ وَ مَا هُوَ إِلَّا بِذُنُوبِه‏»(علل الشرایع، شیخ صدوق، ج1، ص297)
اى‏ مفضّل‏! از گناه‏ بپرهيز و شيعيان ما را از گناهان بترسان، به خدا قسم (نتیجه)گناهان پيش از هر کسی به سراغ شما مى‏آيند، اگر ايذاء و آزارى از سلطان به يكى از شما رسيد محققا به خاطر گناه و معصيتى است كه مرتكب شده و اگر بيمارى به يكى از شما عارض گردد حتما به جهت گناهى است كه انجام داده چنانچه اگر رزق و روزى از او حبس شد صرفا به خاطر گناهى است كه از او صادر گرديده‏.

لذا اگر مومنی حقیقتا به تعالیم دین پایبند باشد دلیلی بر ابتلاء او برای متوجه ساختن و بازگشت از انحراف وجود ندارد، که در نکته دوم به تفصیل آن را بیان خواهیم کرد.

نکته دوم:

این قاعده ابتلاء کلیت ندارد، و اصلا این یک اشکال عمده است که ما آخرت و دنیا را در مقابل هم ببینیم، امتحان الهی گاهی در پرتو همین ترک محرمات و انجام واجبات محقق می شود و به قول شما دختر و پسرهای خوب و با ایمانی که به آن پایبند باشند همین رعایت تقوا یعنی سربلندی آنها در امتحان الهی، لذا اگرچه گاهی به سختی یا بیماری مبتلا می شوند، اما لازم نیست که دنیای پر از مصیبت و مشکلات داشته باشند. اتفاقا در برخی از آیات و روایات داریم که دنیای آباد از دل آخرت آباد بیرون می آید، قرآن کریم می فرماید:
«وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجَعَل لَّهُ مخَرَجًا* وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحَتَسِبُ» (طلاق-2و3)
و هر كه از خدا پروا كند، خدا براى او راه بيرون شدن (از مشكلات و تنگناها را) قرار مى‏دهد* و او را از جايى كه گمان نمى‏برد روزى مى‏دهد، و كسى كه بر خدا توكل كند، خدا برايش كافى است‏.
و نیز می فرماید:
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُون‏» (اعراف-96)
و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مى‏آوردند و تقوا پيشه مى‏كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مى‏گشوديم.

و امام علی(ع) در روایتی می فرمایند:
«‏َمَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاه‏» (نهج البلاغه(صبحی صالح)، کلمات قصار، ص483، ش89)
هر کس آخرتش را اصلاح کند خداوند دنیایش را آباد می کند.

متأسفانه گاهی عدم وابستگی به دنیا، به معنای دنیا گریزی ترجمه می شود و در جامعه گمان می کنند حتما کسی به خداوند نزدیک و مقرب است که دنیایش ویران باشد، در حالی که امام حسن(ع) در یک روایت زیبا عصاره دین اسلام در خصوص دنیا و آخرت را اینگونه به تصویر کشیده اند:
«اعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَدا» (بحارالانوار، علامه مجلسی، ج44، ص139)
برای دنیایت چنان کار کن که انگار تا ابد در آن خواهی زیست، و برای آخرتت چنان کار کن که گویی فردا خواهی مرد.

این روایت گویای این است که دنیا و آبادی آن هرگز در نگاه اسلام مذموم نبوده و نیست بلکه اسلام نیز دنیای ویران و پر از مشکل را نمی پسندد، بلکه دینداری یعنی تلاش برای دنیایی آباد برای همه اما بدون دلبستگی و تعلق.

بنابراین جایی ابتلا به مشکلات و مصیبت ها به پای امحان الهی نوشته میشود که سوء رفتار خود انسان در آن نقش نداشته باشد، در بسیاری از موارد مشکلات و مصیبت های دنیوی ناشی از رفتار خود انسان است، وقتی شخصی اهل کار و فعالیت نیست نمی تواند مشکل مالی خود را به پای امتحان خداوند بنویسد، وقتی اهل تغذیه سالم و تحرک نیست نمی تواند بیماری ناشی از آن را آزمایش الهی بشمارد، یا مثلا اگر مردم یک جامعه با آلوده کردن هوا موجب بالا رفتن آمار بیماری های لبی، ریوی، و سرطان می شوند، خب این ناشی از سوء رفتار خود آنهاست، با دقت بر این موارد خواهید دید که عمده مشکلات در دنیا ناشی از سوء رفتار خود انسان هاست، و با اصلاح آخرت، دنیای انسان ها آباد خواهد شد، شاهد ادعا این که حتی امام زمان ع هم که تشریف می آورند در کنار اصلاح امور آخرت، مشکلات دنیوی مردم را نیز حل می کنند به گونه ای که دیگر کسی پیدا نمی شود که مشکل مالی داشته باشد تا به او کمک کرد.

پس در نهایت این یک اشتباه اعتقادی است که گمان کنیم هر کسی دین دار بوده و مقرب درگاه الهی باشد به ناچار باید زندگی سخت و فلاکت باری در دنیا داشته باشد، بلکه بالعکس دین برای آبادی دنیا و آخرت آمده است، دین می آید تا همه از دنیای خویش لذت ببرند.

بلا الزاما مصیبت و گرفتاری نیست
یه وقت بلای یک نفر اینه که پولدار بشه چون این امتحان براش سخت تر از فقره
بلای یک نفر زیبایی و خوش هیکل بودنه چون ممکنه نتونه از پس امتحان بر بیاد و رو به خودنمایی بیاره خصوصا برای خانم ها
و ...

سلام و عرض ادب

مسلم;717164 نوشت:
«اعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَدا» (بحارالانوار، علامه مجلسی، ج44، ص139)
برای دنیایت چنان کار کن که انگار تا ابد در آن خواهی زیست، و برای آخرتت چنان کار کن که گویی فردا خواهی مرد.

:Rose::Rose::Rose::Rose:

مولکول 68;715593 نوشت:
اما اینروزها وقتی به دور و برمون نگاه میکنیم ، دختر پسرهای خوب و باایمانی رو میشه پیدا کرد که زندگیشون هم همه جوره به راهه... نه مشکل بیماری دارن ... نه مشکل مالی ... نه مشکل ازدواج ، نه مشکل فرزند و ... خلاصه دنیای خوبی هم دارن و انگار از امتحانات وبلاها و سختی ها معاف هستند...

شاید دیدگاه ما در باره این مشکل اشتباهه . همونطور که استاد فرمودند امتحان خداوند از بندگان مومنش برای برگردوندن اونها به صراط مستقیم

و بالا بردن درجه اونهاست

ما وقتی ایمان و تقوا کمی داریم با کوچکترین مشکلات چنان سردرگم برخورد میکنیم که همون میشه دغدغه ی همه ی لحظات زندگی .

فکرش راحتمون نمیزاره و مدام میگیم که چرا این مشکلات برای ما هست . چرا حل نمیشه و ....نه صبر داریم و نه توکل . همین میشه که

ذهن و روحمون که میتونه بالاترین عذاب باشه برجود میاد . در صورتی که این عذاب رو ما خودمون برای خودمون ایجاد میکنیم در صورتی

که امتحان خدا ساده بوده

ولی یک وقتی هست که یه مومن با مشکلی روبرو میشه که کمتر فردی در مقابلش دووم میاره ولی توکلش انقدر زیاد هست که شاید حتی

خم به ابرو نیاره . سختی میکشه ولی لبخند میزنه و این مشکل رو مسیری برای نزدیک شدن به محبوب میبینه . پس چه سختی شیرین

تر از این . این ایمان و روحش که ارومه باعث میشه در مقابل مشکلات دووم بیاره

ایکاش بتونیم به این درجه برسیم:hey:

استاد محترم اگر نظرم اشتباه هست لطفا تصحیح بفرمایید

مسلم;717164 نوشت:
اما لازم نیست که دنیای پر از مصیبت و مشکلات داشته باشند. اتفاقا در برخی از آیات و روایات داریم که دنیای آباد از دل آخرت آباد بیرون می آید، قرآن کریم می فرماید:
«وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجَعَل لَّهُ مخَرَجًا* وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحَتَسِبُ» (طلاق-2و3)
و هر كه از خدا پروا كند، خدا براى او راه بيرون شدن (از مشكلات و تنگناها را) قرار مى‏دهد* و او را از جايى كه گمان نمى‏برد روزى مى‏دهد، و كسى كه بر خدا توكل كند، خدا برايش كافى است‏.

سلام و تشکر از پاسخ شما
با توجه به این نکته ای که اشاره کردید میشود اینطور برداشت کرد که عبد بودن باعث میشود که دنیای بهتری بلحاظ تمکن مادی داشته باشیم؟ اگر جواب مثبت است پس چرا گاها دیده شده که مثلا علما یا مراجعی بوده اند که گاهی حتی محتاج نان شب خود بوده اند؟
اصلا بالاخره انسان چه دیدگاهی نسبت به ابتلا و گرفتاریها باید داشته باشد؟ چون در نکته دوم که اشاره کردید بحث ابتلا به سختی های دنیوی برای مومنین رو رد کردید تا حدود زیادی ... ان چیزی که از ایات و روایات میاد ایا اینطور هست که مومن بودن باعث میشود زندگی بهتر و معیشت و مادیات بهتر داشته باشیم ؟ یا مومن بودن باعث شدت گرفتن سختیها و دشواریهای زندگی میشود ؟ یا اینکه اصلا ارتباط چندانی ندارد؟

با تشکر.

مولکول 68;715593 نوشت:
سلام مگر نمیگن هر که در این بزم مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند؟ و از اینرو مگر نه اینکه میگن انبیا و اولیا زندگیهای پرمشقتی داشتن؟
اما اینروزها وقتی به دور و برمون نگاه میکنیم ، دختر پسرهای خوب و باایمانی رو میشه پیدا کرد که زندگیشون هم همه جوره به راهه... نه مشکل بیماری دارن ... نه مشکل مالی ... نه مشکل ازدواج ، نه مشکل فرزند و ... خلاصه دنیای خوبی هم دارن و انگار از امتحانات وبلاها و سختی ها معاف هستند...

با سلام

منظور شما از افراد با ایمان چیست؟ آیا منظورتان از ایمان، انجام واجبات و مستحبات و رعایت حجاب و کلا ظواهر اسلام است؟

قلب سلیم";717188 نوشت:
با سلام

منظور شما از افراد با ایمان چیست؟ آیا منظورتان از ایمان، انجام واجبات و مستحبات و رعایت حجاب و کلا ظواهر اسلام است؟

با سلام و ادب
فکر نکنم تعریف با ایمان بودن سخت باشه
یعنی هر چی خدا میپسنده انجام بدی و اونچه نمیپسنده ، انجام ندی.

مولکول 68;717175 نوشت:
سلام و تشکر از پاسخ شما
با توجه به این نکته ای که اشاره کردید میشود اینطور برداشت کرد که عبد بودن باعث میشود که دنیای بهتری بلحاظ تمکن مادی داشته باشیم؟ اگر جواب مثبت است پس چرا گاها دیده شده که مثلا علما یا مراجعی بوده اند که گاهی حتی محتاج نان شب خود بوده اند؟
اصلا بالاخره انسان چه دیدگاهی نسبت به ابتلا و گرفتاریها باید داشته باشد؟ چون در نکته دوم که اشاره کردید بحث ابتلا به سختی های دنیوی برای مومنین رو رد کردید تا حدود زیادی ... ان چیزی که از ایات و روایات میاد ایا اینطور هست که مومن بودن باعث میشود زندگی بهتر و معیشت و مادیات بهتر داشته باشیم ؟ یا مومن بودن باعث شدت گرفتن سختیها و دشواریهای زندگی میشود ؟ یا اینکه اصلا ارتباط چندانی ندارد؟

با تشکر.

با سلام مجدد

بنده این قاعده ابتلاء را که فرمودید به طور کلی رد نکردم، پس اینکه برخی مومنین یا مراجع فقیرانه زندگی کرده یا زندگی می کنند می تواند به خاطر امتحان و ارتقاء درجه آنها باشد اما کلیت ندارد، ببینید در یک نگاه کلان مشکلات و مصیبت ها می تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد، عواملی چون:

1- سوء رفتار خود مردم:
بسیاری از مشکلات مردم ناشی از سوء اختیار خود آنها و رویگردانی از تعالیم دین است، اینکه برخی اهل تحصیل در علم و تلاش در کار نیستند، اهل تغذیه سالم و تحرک نیستند، اهل نظافت و حفاظت از محیط زیست نیستند، و...؛ لذا دین فی نفسه موجب آبادی دنیا خواهد شد، این که انسان ها به حقوق یکدیگر احترام بگذارند، اینکه دروغ و دورویی در کار نباشد، غیبت نباشد، تهمت نباشد، اهل ادب و احترام باشند، همه اهل نظافت و پاسدار محیط زیست باشند، اهل تنبلی نبوده و فعال و پرتلاش باشند، اهل تحصیل علم باشند، کسی مسئولیتی را که توان آن را ندارد نپذیرد، رشوه و پارتی بازی و فساد اداری نباشد، اهل طمع نبوده و چشم پاک باشند، و همچنین همه نسبت به اتفاقاتی که در زندگی شان می افتد راضی بوده و صبور و شکرگذار باشند، و...؛ رعایت این تعالیم علاوه بر تأثیر مستقیم در زندگی، موجب نزول برکات خداوند بر چنین مردمی نیز خواهد شد:
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض‏» (اعراف-96)
و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مى‏آوردند و تقوا پيشه مى‏كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مى‏گشوديم‏.
بنابراین طبیعتا برنامه های اسلام، زندگی آباد و مملو از صلح و دوستی و آرامش را برای همه به ارمغان خواهد آورد.

2- گناهان جامعه: طبیعتا خداوند سرنوشت هر قومی را به طور عمومی رقم خواهد زد، همانطور که می فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم»؛ خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتى) را تغيير نمى‏دهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند (رعد-11)
بنابراین مثلا اگرقومی با گناهان خویش موجبات خشم خداوند را فراهم آورده و این امر موجب خشکسالی و فقر برای آن جامعه شود، طبیعتا مومنان آن جامعه نیز گرفتار آن خواهند شد، اما این ابتلاء برای گنهکاران جنبه بازدارندگی و کفاره دارد و برای مومنین اگر به وظائف فردی و اجتماعی خویش عمل کرده باشند جنبه ارتقاء درجه دارد.

3- ظلم مستکبرین: برخی از مشکلات به خاطر ظلمی است که ظالمان در حق مومنین روا می دارند، و خداوند در صورتی که مومنان به وظیفه خویش عمل کرده باشند آن را مایه ارتقاء درجه ایشان قرار می دهد، همان طور که شهادت امام حسین(ع) ابزاری برای ارتقاء درجه ایشان شد؛ امروز هم مصیبت هایی که برای مردم مظلوم بحرین، یمن، و سوریه و عراق اتفاق می افتد از این دست است، و همانطور جنگ تحمیلی ایران و عراق و...
طبیعتا وجود چنین انسان هایی عرصه را برای مومنین تنگ خواهد کرد و این ابتلائات نیز مستقیما از سوی خداوند نیست اما چون در راه خداوند و به خاطر دفاع از دین خدا است، به خداوند نسبت داده می شود و خداوند آن را مایه ارتقاء درجه مومنین قرار می دهد.

4- فقر داوطلبانه: گاهی برخی بزرگان با اراده خود فقر را انتخاب می کنند، و یا از روی عدم تعلق و دنیا گریزی از دارایی دنیوی رویگردانی می کنند، مثلا بسیاری از مراجع و علما به خاطر جایگاه اجتماعی و نقش الگودهی به جامعه، علی رغم آنکه شرعا اجازه استفاده از وجوهات را برای یک زندگی معمولی دارند اما یا از آن استفاده نمی کنند یا به قدر ضرورت استفاده می کنند، مثل شیخ مرتضی انصاری(ره) که زهد ایشان زبانزد بوده و هست در حالی که وجوهات بسیاری نزد ایشان بوده و بسیاری از مریدان حاضر بودند زندگ خوبی برای ایشان فراهم سازند، یا زندگی امام خمینی(ره) که علی رغم این که امکان یک زندگی مرفه را داشتند بسیار ساده زندگی کردند.

5- موراد ابتلاء الهی: بله در مواردی هم ممکن است این ابتلاء از ناحیه خداوند باشد به جهت ارتقاء درجه یا بازدارندگی مومنین از انحراف؛ مانند بیماری حضرت ایوب(ع)، یا موارد مشابه دیگر

نتیجه:

با توجه به آنچه که گذشت معلوم می شود اگر چه خداوند گاهی مومنان را مبتلا می سازد اما این قانون کلی نیست، بلکه عمده مشکلات همانطور که در شماره های 1و 2 و 3 گذشت از دنیا طلبی انسان ها است، مثلا پیامبر(ص) ما که این قدر رنج و سختی کشید عمده آن از ناحیه مشرکین و دشمنان بود، نه ابتلاء مستقیم خداوند؛ و اگر مشرکین و کافران، مردمی مومن و دیندار و اهل ادب می بودند و حدود الهی را رعایت می کردند، هرگز این همه رنج و سختی برای پیامبر(ص) نبود، ائمه ما شهید و اسیر و تبعید نمی شدند، امروز هم اگر انسان ها ظالم و دنیا طلب نیودند مردم یمن و بحرین و سوریه و عراق و فلسطین و... کشته نمی شدند، و عمده مشکلات دنیا حل می گشت.
پس قاعده کلی این است که آخرت آباد و دینداری موجب دنیای آباد می شود، همان طور که امام زمان(ع) چنین دنیایی را به ارمغان خواهند آورد.

[="DarkSlateBlue"]

وااااای اینو کجایه دلم بذارم ....:ghash::ghash:.. خیلی باحاله... دهنت سرویس
اومدی اینجا بحث کنی یا مردمو بخندونی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[/]

asad;717271 نوشت:

وااااای اینو کجایه دلم بذارم ....:ghash::ghash:.. خیلی باحاله... دهنت سرویس
اومدی اینجا بحث کنی یا مردمو بخندونی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اسد جان حالا چرا دهنم سرویس؟ :Khandidan!:
بعدشم مگه نمیشه ادم هم بحث کنه هم مردمو بخندونو؟ :khandeh!:
بعدشم مگه اصلا من بیکارم که بخوام با کسی بحث کنم؟ این سوالاتی که مطرح میکنم واقعا جوابش برام مجهوله و نیاز به اگاهی در موردشون دارم.

مسلم;717164 نوشت:
بنابراین جایی ابتلا به مشکلات و مصیبت ها به پای امحان الهی نوشته میشود که سوء رفتار خود انسان در آن نقش نداشته باشد، در بسیاری از موارد مشکلات و مصیبت های دنیوی ناشی از رفتار خود انسان است،

ما در قران داریم که :

آنچه از بدی ها به تو رسد از سوی خود توست -نسا-79

طبق این ایه و ایات مشابه دیگر ، بدیهایی که به انسان میرسد نتیجه اعمال خود اوست و در حقیقت "خودم کردم که لعنت بر خودم باد" شاید تعبیر خوبی برای این موضوع باشه... حال با توجه به این نوع ایات که بدیها رو از سمت خود انسان میدونه... و با توجه به فرمایش شما ، که مشکلاتی که ناشی از سورفتار انسان باشه دیگه بمنزله امتحان الهی نیست ، پس یعنی اینکه اصلا مشکلات انسانی امتحان نیست چون خود انسان تمام اونها رو بوجود میاره؟ اگر جواب مثبت هست ایا این مشکلات اجری داره؟ مثلا فردی که بقول شما بخاطر کم تحرکی یا مصرف غذاهای فست فودی دچار بیماری میشه ، ایا این ابتلا به بیماری برای اون فرد اجر و قربی داره یا که نه؟ چون خودش مسببش هست هیچ پاداشی نداره؟

و اساسا اینکه انبیا و ائمه دچار مشکلات و سختیها میشدن با نمونه ایه ای که میاوردم چطور قابل جمع هست؟ چون نعوذبالله اونها که معصوم بودند که بخوان خطایی بکنند.

مولکول 68;717374 نوشت:
ما در قران داریم که :

آنچه از بدی ها به تو رسد از سوی خود توست -نسا-79

طبق این ایه و ایات مشابه دیگر ، بدیهایی که به انسان میرسد نتیجه اعمال خود اوست و در حقیقت "خودم کردم که لعنت بر خودم باد" شاید تعبیر خوبی برای این موضوع باشه... حال با توجه به این نوع ایات که بدیها رو از سمت خود انسان میدونه... و با توجه به فرمایش شما ، که مشکلاتی که ناشی از سورفتار انسان باشه دیگه بمنزله امتحان الهی نیست ، پس یعنی اینکه اصلا مشکلات انسانی امتحان نیست چون خود انسان تمام اونها رو بوجود میاره؟ اگر جواب مثبت هست ایا این مشکلات اجری داره؟ مثلا فردی که بقول شما بخاطر کم تحرکی یا مصرف غذاهای فست فودی دچار بیماری میشه ، ایا این ابتلا به بیماری برای اون فرد اجر و قربی داره یا که نه؟ چون خودش مسببش هست هیچ پاداشی نداره؟

و اساسا اینکه انبیا و ائمه دچار مشکلات و سختیها میشدن با نمونه ایه ای که میاوردم چطور قابل جمع هست؟ چون نعوذبالله اونها که معصوم بودند که بخوان خطایی بکنند.

بله درست می فرمایید، همین آیه نیز قرینه ای بر این است که قاعده اصلی همان است که عرض کردم، یعنی پیروی از تعالیم دین موجب رفاه و آسایش شده و در مقابل رویگردانی از آن مشکلات دنیوی را به بار می آورد، همانطور که خداوند می فرماید: «مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكا»؛ و هر كس از ياد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت‏(طه:124) اما باید دقت کنید که انسان نباید دوباره از آن طرف بیفتد و با دیدن این آیات و روایات، آیات و روایات دیگر را فراموش کرده و قاعده ای که در ابتدا گفتید را انکار کند، ببینید برای نتیجه گیری قطعی از آیات و روایات باید همه آنها را در کنار یکدیگر دید، انتخاب گزینشی آیات انسان را ازحقیقت باز میدارد، از مجموع آیات و روایات برداشت می شود عمده مشکلات و گرفتاری ها به دست خود انسان است و آیه ای که بیان فرمودید و آیات مشابه دیگر چون شوری:30 و... ناظر به همین است، یعنی استثنئاتی وجود دارد(تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، ج20، ص440) و مصیبت های ائمه(ع) و انبیاء و اولیاء الهی که گناهی ندارند از همین استثنائات است همان طور که پیامبر(ص) در عالم رؤیا به امام حسین(ع) فرمود: خداوند برای تو درجه ای در نظر گرفته است که جز با شهادت بدان نمی رسی.(بحارالانوار، علامه مجلسی، ج44، ص313)
همچنین اگرچه عمده این مشکلات به رفتار انسان ها بر می گردد و به جهت متوجه ساختن آنهاست، همان طور که خداوند می فرماید:
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون‏»؛ فساد، در خشكى و دريا بخاطر كارهايى كه مردم انجام داده‏اند آشكار شده است خدا مى‏خواهد نتيجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد (بسوى حق) بازگردند.(روم:41)
اما باید دقت بفرمایید که نمی توان گفت پس انسان ها در برابر این مصیبت ها هیچ اجر و عوضی ندارند، چرا که آنچه در روایات برای عوض بیماری ها و سختی ها آمده است اطلاق دارد و شامل هر مصیبتی که انسان مستقیما به خود وارد نساخته باشد می شود.

مسلم;717426 نوشت:
اما باید دقت بفرمایید که نمی توان گفت پس انسان ها در برابر این مصیبت ها هیچ اجر و عوضی ندارند، چرا که آنچه در روایات برای عوض بیماری ها و سختی ها آمده است اطلاق دارد و شامل هر مصیبتی که انسان مستقیما به خود وارد نساخته باشد می شود.

ببخشید این قسمت رو من متوجه نشدم ، وارد نساخته باشد یا ساخته باشد؟

----------------------

من هنوز ذهنم در مورد این موضوع درگیر هست..
ببنید ، انسان موجودی ممکن الاشتباه هست.. یعنی چون یک عقل محدود دارد ، احتمال خطا و اشتباه هم دارد ... انسان ربات نیست .. ممکنه در انتخابش در ازدواج اشتباه کند ، در سرمایه گذاری در کسب و کار اشتباه کند ، در حفظ سلامتش اشتباه کند و... که تمام این اشتباهها ، باعث تلخی زندگی و زجر کشیدن در زندگی خواهد شد ، ایا شما اسم این اشتباهات رو سو رفتار میگذارید؟ و اینها رو از دایره امتحانات الهی خارج میکنید؟

---------------

مولکول 68;717466 نوشت:
ببخشید این قسمت رو من متوجه نشدم ، وارد نساخته باشد یا ساخته باشد؟

----------------------

من هنوز ذهنم در مورد این موضوع درگیر هست..
ببنید ، انسان موجودی ممکن الاشتباه هست.. یعنی چون یک عقل محدود دارد ، احتمال خطا و اشتباه هم دارد ... انسان ربات نیست .. ممکنه در انتخابش در ازدواج اشتباه کند ، در سرمایه گذاری در کسب و کار اشتباه کند ، در حفظ سلامتش اشتباه کند و... که تمام این اشتباهها ، باعث تلخی زندگی و زجر کشیدن در زندگی خواهد شد ، ایا شما اسم این اشتباهات رو سو رفتار میگذارید؟ و اینها رو از دایره امتحانات الهی خارج میکنید؟

به تعبیر «مستقیما» که عرض کردم توجه بفرمایید، گاهی انسان مستقیما به خود آسیبی می زند مثلا عمدا دست خود را می بُرد، یا خود را از بلندی به پایین پرتاب می کند در این صورت اجری ندارد، اما گاهی این مصیبت مستقیما نیست، مثلا ماشین آلاینده سوار می شود و به بیماری ریوی دچار می شود، خب طبیعتا عامل این بیماری هم خود اوست اما چون مستقیما آن بیماری و صدمه زدن به خود را قصد نکرده بوده در برابر این مشکل اجر و ثواب دارد، در مثال هایی که شما فرمودید هم همین طور است.

همچنین درباره اشتباهاتی که فرمودید نیز باید عرض کنم بنده در جایی گفتم انسان نمی تواند نتیجه سوء اختیار خودش را به پای امتحان الهی بگذارد که آگاهانه در مسیر اشتباه گام بردارد، مثلا تنبلی کند و فقر خودش را به پای امتحان الهی بنویسد، اما در جایی که به خاطر عدم آگاهی و علم محدودش انتخاب اشتباه می کند، از این عرض بنده جدا هست، و عمل با آگاهی اندک و بر خسب ظواهر می تواند امتحان الهی باشد.

سوال
مگر نمی گویند: "هر که در این بزم مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند"؟ و مگر نه اینکه از این رو می گویند انبیاء و اولیاء زندگی های پرمشقتی داشته اند؟ پس چرا این روزها در اطرافمان دختر، پسرهای خوب و باایمانی رو مبینیم که زندگی آنها کاملا رو به راه است؟ نه بیماری دارند، نه مشکل مالی، نه مشکل ازدواج، نه مشکل فرزند و نه سایر مشکلات؟ اگر میشه کمی در مورد این موضوع توضیح دهید.

پاسخ

این قاعده ابتلاء کلیت ندارد، بلکه از باب استثناء است، آنچه که قاعده کلی است این است که دنیای آباد از دل آخرت آباد بیرون می آید، همانطور که در بسیاری از آیات و روایات به آن اشاره شده است، قرآن کریم می فرماید:

«وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجَعَل لَّهُ مخَرَجًا* وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحَتَسِبُ» (1)
و هر كه از خدا پروا كند، خدا براى او راه بيرون شدن (از مشكلات و تنگناها را) قرار مى‏دهد* و او را از جايى كه گمان نمى‏برد روزى مى‏دهد، و كسى كه بر خدا توكل كند، خدا برايش كافى است‏.

و نیز می فرماید:

«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُون‏»(2)
و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مى‏آوردند و تقوا پيشه مى‏كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مى‏گشوديم.

و امام علی(ع) در روایتی می فرمایند:
«‏َمَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاه‏» (3)
هر کس آخرتش را اصلاح کند خداوند دنیایش را آباد می کند.

متأسفانه گاهی عدم وابستگی به دنیا، به معنای دنیا گریزی ترجمه می شود و در جامعه گمان می کنند حتما کسی به خداوند نزدیک و مقرب است که دنیایش ویران باشد، در حالی که امام حسن(ع) در یک روایت زیبا عصاره دین اسلام در خصوص دنیا و آخرت را اینگونه به تصویر کشیده اند:

«اعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَدا» (4)
برای دنیایت چنان کار کن که انگار تا ابد در آن خواهی زیست، و برای آخرتت چنان کار کن که گویی فردا خواهی مرد.
این روایت گویای این است که دنیا و آبادی آن هرگز در نگاه اسلام مذموم نبوده و نیست بلکه اسلام نیز دنیای ویران و پر از مشکل را نمی پسندد، بلکه دینداری یعنی تلاش برای دنیایی آباد برای همه اما بدون دلبستگی و تعلق.

ببینید در یک نگاه کلان مشکلات و مصیبت ها می تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد، عواملی چون:

1- سوء رفتار خود مردم:
بسیاری از مشکلات مردم ناشی از سوء اختیار خود آنها و رویگردانی از تعالیم دین است، اینکه برخی اهل تحصیل در علم و تلاش در کار نیستند، اهل تغذیه سالم و تحرک نیستند، اهل نظافت و حفاظت از محیط زیست نیستند، و...؛ لذا دین فی نفسه موجب آبادی دنیا خواهد شد، این که انسان ها به حقوق یکدیگر احترام بگذارند، اینکه دروغ و دورویی در کار نباشد، غیبت نباشد، تهمت نباشد، اهل ادب و احترام باشند، همه اهل نظافت و پاسدار محیط زیست باشند، اهل تنبلی نبوده و فعال و پرتلاش باشند، اهل تحصیل علم باشند، کسی مسئولیتی را که توان آن را ندارد نپذیرد، رشوه و پارتی بازی و فساد اداری نباشد، اهل طمع نبوده و چشم پاک باشند، و همچنین همه نسبت به اتفاقاتی که در زندگی شان می افتد راضی بوده و صبور و شکرگذار باشند، و...؛ رعایت این تعالیم علاوه بر تأثیر مستقیم در زندگی، موجب نزول برکات خداوند بر چنین مردمی نیز خواهد شد:

«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض‏» (5)
و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مى‏آوردند و تقوا پيشه مى‏كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مى‏گشوديم‏.

بنابراین طبیعتا برنامه های اسلام، زندگی آباد و مملو از صلح و دوستی و آرامش را برای همه به ارمغان خواهد آورد.

اما طبیعتا خداوند در خصوص این سوء رفتارها نسبت به شیعیان و محبین خودش حساسیت بیشتری داشته و آنان را بیشتر مبتلا می کند تا کمتر منحرف شده، و زودتر بازگردند، همان طور که امام صادق(ع) خطاب به مفضل می فرماید:

«يَا مُفَضَّلُ إِيَّاكَ وَ الذُّنُوبَ وَ حَذِّرْهَا شِيعَتَنَا فَوَ اللَّهِ مَا هِيَ إِلَى أَحَدٍ أَسْرَعَ مِنْهَا إِلَيْكُمْ إِنَّ أَحَدَكُمْ لَتُصِيبُهُ الْمَعَرَّةُ مِنَ السُّلْطَانِ وَ مَا ذَاكَ إِلَّا بِذُنُوبِه‏ وَ إِنَّهُ لَيُصِيبُهُ السُّقْمُ وَ مَا ذَلِكَ إِلَّا بِذُنُوبِهِ وَ إِنَّهُ لَيُحْبَسُ عَنْهُ الرِّزْقُ وَ مَا هُوَ إِلَّا بِذُنُوبِه‏»(6)
اى‏ مفضّل‏! از گناه‏ بپرهيز و شيعيان ما را از گناهان بترسان، به خدا قسم (نتیجه)گناهان پيش از هر کسی به سراغ شما مى‏آيند، اگر ايذاء و آزارى از سلطان به يكى از شما رسيد محققا به خاطر گناه و معصيتى است كه مرتكب شده و اگر بيمارى به يكى از شما عارض گردد حتما به جهت گناهى است كه انجام داده چنانچه اگر رزق و روزى از او حبس شد صرفا به خاطر گناهى است كه از او صادر گرديده‏ است.

2- گناهان جامعه: طبیعتا خداوند سرنوشت هر قومی را به طور عمومی رقم خواهد زد، همانطور که می فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم»؛ خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتى) را تغيير نمى ‏دهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند (7)

اما خداوند با این مشکلات و مصیبت ها به دنبال بیدار نمودن مردم است، همان طور که می فرماید:
««ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون‏»؛ فساد، در خشكى و دريا بخاطر كارهايى كه مردم انجام داده‏اند آشكار شده است خدا مى‏خواهد نتيجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد (بسوى حق) بازگردند.(8)

بنابراین مثلا اگرقومی با گناهان خویش موجبات خشم خداوند را فراهم آورده و این امر موجب خشکسالی و فقر برای آن جامعه شود، طبیعتا مومنان آن جامعه نیز گرفتار آن خواهند شد، اما این ابتلاء برای گنهکاران جنبه بازدارندگی و کفاره دارد و برای مومنین اگر به وظائف فردی و اجتماعی خویش عمل کرده باشند جنبه امتحان و ارتقاء درجه دارد، همان طور که می فرمایند:
«إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِيَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِيَاءِ كَرَامَة» (9)
بلا و گرفتارى براى ستمگر ادب است ، و براى مؤمن امتحان ، و براى پيامبران درجه و براى اولياء كرامت می باشد.

3- ظلم مستکبرین: برخی از مشکلات به خاطر ظلمی است که ظالمان در حق مومنین روا می دارند، و خداوند در صورتی که مومنان به وظیفه خویش عمل کرده باشند آن را مایه ارتقاء درجه ایشان قرار می دهد، همان طور که شهادت امام حسین(ع) ابزاری برای ارتقاء درجه ایشان شد؛ امروز هم مصیبت هایی که برای مردم مظلوم بحرین، یمن، و سوریه و عراق اتفاق می افتد از این دست است، و همانطور جنگ تحمیلی ایران و عراق و...

طبیعتا وجود چنین انسان هایی عرصه را برای مومنین تنگ خواهد کرد و این ابتلائات نیز مستقیما از سوی خداوند نیست اما چون در راه خداوند و به خاطر دفاع از دین خدا است، به خداوند نسبت داده می شود و خداوند آن را مایه ارتقاء درجه مومنین قرار می دهد.

با دقت در ابتلائات انبیاء و اولیاء می توان فهمید عمده مشکل ایشان سختی ها و مصیبت هایی بوده که در راه دفاع از تعالیم دین متحمل شده اند، پس شاید مراد آن دسته از روایات که اهل ایمان را اهل بلاء معرفی می کند همین باشد، که آنها به خاطر دینداری و محبوبیت به خدا مبتلا می شوند، و البته می توان از باب توحید افعالی و از جهت تکوینی این ابتلائات را به خداوند نسبت داد.

4- فقر داوطلبانه: گاهی برخی بزرگان با اراده خود فقر را انتخاب می کنند، و یا از روی عدم تعلق و دنیا گریزی از دارایی دنیوی رویگردانی می کنند، مثلا بسیاری از مراجع و علما به خاطر جایگاه اجتماعی و نقش الگودهی به جامعه، علی رغم آنکه شرعا اجازه استفاده از وجوهات را برای یک زندگی معمولی دارند اما یا از آن استفاده نمی کنند یا به قدر ضرورت استفاده می کنند، مثل شیخ مرتضی انصاری(ره) که زهد ایشان زبانزد بوده و هست در حالی که وجوهات بسیاری نزد ایشان بوده و بسیاری از مریدان حاضر بودند زندگ خوبی برای ایشان فراهم سازند، یا زندگی امام خمینی(ره) که علی رغم این که امکان یک زندگی مرفه را داشتند بسیار ساده زندگی کردند، که البته این دسته از مشکلات از بحث ما خارج خواهد بود.

5- موراد ابتلاء الهی: علاوه بر آنچه که گذشت ممکن است در موارد معدودی این ابتلاء از ناحیه خداوند باشد به جهت ارتقاء درجه یا بازدارندگی مومنین از انحراف؛ مانند بیماری حضرت ایوب(ع)، یا موارد مشابه دیگر؛ اما نمی توان این شماره پنجم را قاعده کلی دانست و بقیه موارد را استثناء، بلکه از مجموع آیات و روایات برداشت می شود عمده مشکلات و گرفتاری ها به دست خود انسان است:
«وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثير»؛هر مصيبتى به شما رسد بخاطر اعمالى است كه انجام داده‏ايد، و بسيارى را نيز عفو مى‏كند (10)
آیات دیگری چون آیه 79 سوره نساء، و آیه 124 سوره طه و آیات مشابه دیگر ناظر به همین است، اما در این بین استثنئاتی وجود دارد(11) و مصیبت های ائمه(ع) و انبیاء و اولیاء الهی که گناهی ندارند از همین استثنائات است همان طور که پیامبر(ص) در عالم رؤیا به امام حسین(ع) فرمود: خداوند برای تو درجه ای در نظر گرفته است که جز با شهادت بدان نمیرسی.(12)

نتیجه گیری
این یک اشتباه اعتقادی است که گمان کنیم هر کسی دین دار بوده و مقرب درگاه الهی باشد به ناچار باید زندگی سخت و فلاکت باری در دنیا داشته باشد، بلکه بالعکس دین برای آبادی دنیا و آخرت آمده است، دین می آید تا همه از دنیای خویش لذت ببرند.
پس اگر چه خداوند گاهی مومنان را مبتلا می سازد اما این قانون کلی نیست، بلکه عمده مشکلات از دنیا طلبی و سوء اختیار خود انسان ها است، یعنی قاعده کلی این است که آخرت آباد و دینداری موجب دنیای آباد می شود، همان طور که امام زمان(ع) چنین دنیایی را به ارمغان خواهند آورد.
______________________________

1. طلاق:65/2و3.
2. اعراف:7/96.
3. شريف الرضى، محمد بن حسين‏، نهج البلاغه(صبحی صالح)، کلمات قصار، ص483، ش89.
4. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، چاپ دوم، 1403ق، بیروت، ج44، ص139.
5. اعراف:7/96.
6. صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع،كتاب فروشى داورى‏، چاپ اول، 1385ش، قم، ج1، ص
297.
7. رعد:13/11.
8. روم:30/41.
9. بحارالانوار، ج64، ص235.
10. شوری:42/30.
11. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیة، چاپ اول، 1374ش، تهران، ج20، ص440.
12. بحارالانوار، ج44، ص313.

موضوع قفل شده است