جمع بندی ارتباط ما با بانوان خاندان اهل بیت علیهم السلام

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ارتباط ما با بانوان خاندان اهل بیت علیهم السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

از تیم مدیریت و اعضا و کارشناس محترم عذرخواهی میکنم بخاطر اینکه اگر بخوام سوالم روشن و مشخص بشه باید یکی دو مقدمه رو عرض کنم خدمت شما

1- ما به اهل سنت ایراد میگیریم که چرا روایاتی در کتب شما هست مبنی بر اینکه بعد از رسول خدا ص مردان نامحرمی نزد عایشه می آمده اند و بعضا نزد او اقامت میگزیده اند و سوالات و احکام شرعی را از او میپرسیده اند و...
پاسخ اهل سنت این است که عایشه ام المومنین است و چه اشکالی دارد که شخصی نزد مادرش برود....
و نیاز به گفتن نیست که این استدلال از نظر شیعه باطل است و ایراد ما به اهل سنت همچنان باقیست

و بخش اصلی ایراد ما این است که چطور با ناموس رسول خدا چنین رفتاری میشده و...

2- در عرف جامعه ی بشریت از هزاران سال پیش تا کنون غیرت روی ناموس (بانوان) خانواده زیاد بوده است و به جا هم هست (اگر معتقدید که این غیرت از سر جهل است و باطل است استدلالی اقامه بفرمایید)
بعنوان مثال بنده اجازه نمیدهم خواهر و مادرم نامشان و اعمالشان و... سر زبانها بیوفتد و شهره ی خاص و عام شود که چه کرده اند و...
اگر مسئولیتی داشته باشند آن هم فقط در حوزه مسئولیتشان میتوانند درباره ایشان صحبت کنند و آن هم با الفاظ و ادبیات صد در صد رسمی ! حتی اجازه نمیدهیم کسی با اسم کوچک ایشان را صدا کند یا خواهش های صمیمانه داشته باشد یا مثلا یک مرد غریبه بگوید که تو را الگوی خودم قرار میدهم و...

3- رفتار ما درباره ی ناموس حضرات معصومین چگونه است؟
رقیه رقیه جان ! زینب جان ! فاطمه جان !
مادر !!! (توجه داشته باشید به استدلالی که اهل سنت میاوردند) . عمه !!

یک دختر 18 ساله را فرض کنید ، آیا حاضرید به او نگاه کنید نامش را ببرید آن هم در حضور همسرش !

البته نفرمایید که ایشان معصوم بوده اند و فرق دارند. اولا اگر بحث الگو گرفتن هست خانمها باید الگو بگیرند یا ساداتی که به ایشان محرم هستند.
وگرنه یک مرد نامحرم چه الگویی از ناموس معصومین میتواند بگیرد و دائما نام ایشان را صمیمانه ببرد و به ایشان توسل کند
در نماز استغثه به حضرت زهرا (س) آقای روحانی که توضیح میدادند گفتند فرض کنید که جلوی حضرت سجده کرده اید و چادر ایشان را گرفته اید و حاجت میخواهید (اینطور بخوانید نماز را)
واقعا چطور میشود تصور کرد یک خانم 18 ساله نامحرم را اینطور رفتار داشته باشیم؟

مگر روایت نداریم که در قیامت موقعی که حضرت زهرا میخواهد بیایند همه چشمها به جز کسانی که محرم هستند بسته میشود...

آیا شما به خود اجازه میدهید از الان تا هزار سال دیگر ریز جزئیات زندگی خواهر و مادرتان به بهانه های مختلف در طول سال یاد آوری و بازگو شود و تولد ایشان را جشن بگیرند مردم ! و با ایشان صمیمی شوند و...

یک وقت با مولا صمیمی میشویم و میگوییم آقا جانم قربانتان بروم و من خیلی شما را دوست دارم و عاشق شما هستم ! و... اما چطور میشود همین تعابیر را در محضر مولا به ناموس ایشان بگوییم !

آیا اینکه میگویند ایشان مادر ماست یا عمه ی ماست توجیه میشود؟!

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد طاها

با عرض سلام به شما دوست گرامی

1. مخالفت ما با اهل سنت درباره صرف صحبت عایشه با نامحرمان و پاسخگویی به سوالات ایشان نبوده و نیست بلکه در جایی است که عملکرد یا گفتاری مخالف با نصوص دینی از ایشان مشاهده یا نقل شده است مثلا درباره روایاتی از کتب اهل سنت پیرامون کاهلی عایشه درباره حجاب در برابر نامحرم و نیز مسئله رضاع کبیر: ر.ک:
http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=6386

2. قرآن خود تصریح میکند که صحبت معمولی زنان پیامبر با نامحرمان بی اشکال است ولی نباید به شیوه ای صحبت کنند که تحریک آمیز باشد:
يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في‏ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً؛
اى همسران پيامبر! شما همچون يكى از آنان معمولى نيستيد اگر تقوا پيشه كنيد پس به گونه‏ اى هوس‏ انگيز سخن نگوييد كه بيماردلان در شما طمع كنند، و سخن شايسته بگوييد (احزاب/32)

3. در روایات اسلامی غیرت به عنوان یک خصلت شایسته مورد توجه است (الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص: 535) اما به این نکته نیز اشاره شده است که نباید درباره موارد حلال، غیرت بیجا به خرج داد. (الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص: 537)

4. آوردن نام بانوان اهلبیت عصمت و اظهار ارادت به ایشان از امور حلالی است که روایات و آیات نیز بر آن صحه گذاشته و تایید کرده اند.

قرآن به صراحت نام مریم را آورده است و ماجرای حامله شدن ایشان و زایمانش را بیان کرده است.

روایات نیز سرشار از آوردن نام زنان اهلبیت و گفتگوی مردان با ایشان است. به طور خاص میتوان به روایات فراوانی که درباره حضرت فاطمه بیان شده توجه نمود:

در روایتی از رسول الله آمده است که به سلمان فارسی فرمود:‏ يَا سَلْمَانُ؛ مَنْ أَحَبَ‏ فَاطِمَةَ ابْنَتِي فَهُوَ فِي الْجَنَّةِ مَعِي وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِي النَّار؛ (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏27، ص: 116)
یا روایت دیگری از پیامبر: وَ مَنْ أَحَبَ‏ فَاطِمَةَ ابْنَتِي فَقَدْ أَحَبَّنِي‏؛ (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏29، ص: 628)

یا در روایتی از امام معصوم: مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ مَسْكَنُهُ فِي الْجَنَّةِ وَ مَأْوَاهُ الْجَنَّةَ فَلَا يَدَعْ زِيَارَةَ الْمَظْلُومِ، قُلْتُ: مَنْ هُوَ؟ قَالَ: الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ صَاحِبُ كَرْبَلَاءَ؛ مَنْ أَتَاهُ شَوْقاً إِلَيْهِ وَ حُبَّ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ حُبَ‏ فَاطِمَةَ وَ حُبَّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَقْعَدَهُ اللَّهُ عَلَى مَوَائِدِ الْجَنَّةِ يَأْكُلُ مَعَهُمْ وَ النَّاسُ فِي الْحِسَابِ. (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏98، ص: 66)

یا در روایتی است که خود حضرت فاطمه هنگام گفتگویی با دو خلیفه اول چنین فرمود:
فَقَالَتْ: أَ رَأَيْتَكُمَا إِنْ حَدَّثْتُكُمَا حَدِيثاً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَ تَعْرِفَانِهِ وَ تَعْقِلَانِهِ؟ قَالا: نَعَمْ، فَقَالَتْ: نَشَدْتُكُمَا بِاللَّهِ أَ لَمْ تَسْمَعَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص يَقُولُ رِضَا فَاطِمَةَ مِنْ رِضَايَ وَ سَخَطُ فَاطِمَةَ مِنْ سَخَطِي وَ مَنْ أَحَبَ‏ فَاطِمَةَ ابْنَتِي فَقَدْ أَحَبَّنِي وَ مَنْ أَرْضَى فَاطِمَةَ فَقَدْ أَرْضَانِي وَ مَنْ أَسْخَطَ فَاطِمَةَ فَقَدْ أَسْخَطَنِي؟ قَالا: نَعَمْ سَمِعْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ. (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏28، ص: 357)

همچنین در روایتی است که مردی به نام محمود بن لبید پس از رحلت پیامبر، در کنار قبر حمزه خدمت حضرت فاطمه رسید و گفت:
يَا سَيِّدَتِي‏ إِنِّي سَائِلُكِ عَنْ مَسْأَلَةٍ تَلَجْلَجُ فِي صَدْرِي، قَالَتْ: سَلْ، قُلْتُ: هَلْ نَصَّ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ قَبْلَ وَفَاتِهِ عَلَى عَلِيٍّ بِالْإِمَامَةِ؟ قَالَتْ: وَا عَجَبَاهْ أَ نَسِيتُمْ يَوْمَ غَدِيرِ خُم‏؛ (كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص: 198)

این قبیل آیات و روایات و نمونه های فراوان دیگر، نشان میدهند سخن گفتن درباره بانوانی همچون حضرت مریم و حضرت فاطمه آنجا که فاقد هرگونه سوء نیت و ارتکاب حرام باشد و حتی اظهار ارادت به ایشان از باب مقام معنویشان و صد البته الگو قرار دادن این بزرگواران، تضادی با مسئله غیرتمندی ندارد.

در پناه حق

جمع بندی:

اظهار ارادت مردان نامحرم به بانوان اهلبیت آیا در تضاد با غیرت و غیرتمندی نیست؟

غيرت يكى از خلق و خوهای پسندیده در انسان است. این صفت اخلاقی در انسان به معنای تغییر و دگرگونی حالت انسان در مواقعی است که به حریم ممنوعه او از قبیل دين، ناموس و امثال آن تجاوز شده است. هيچ انسانى به طور كلى از این صفت بى‏بهره نيست و از اینرو غیرت به عنوان يكى از فطريات آدمى قلمداد میشود. (1)

بكار بردن اين نيروی فطری، مثل هر امر فطری دیگر، ممکن است به یکی از این دو نحو باشد:
1. کاربرد شايسته یعنی بكار بستن غیرت به نحو شايسته و حق، و نیز براى حفظ حق نه حفظ باطل.
2. کاربرد ناشايست یعنی بكار بستن غیرت به نحو باطل، و نیز براى حفظ باطل.

اسلام مساله غيرت و تعصب را ابطال نكرده و اصل آن را حفظ نموده است زيرا غيرت ريشه در فطرت انسان دارد و اسلام هم دين فطرت است:

«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها»؛ پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده است. (2)

با اینحال در جزئيات آن دخالت كرده است، و فرموده آن اندازه از غيرت و تعصب كه مطابق با فطرت است، حق است و شایسته، اما شاخ و برگى كه اقوام به آن داده‏اند، باطل است و ناشایست. بنابراین ضمن تایید اصل تعصب و غيرت آن را از شوائب هوا و هوس‏ها، و اهداف فاسد و شيطانى پاك میكند، و در مسیر توحید ساماندهی مینماید. (3)

این حقیقت را میتوان در منابع قرآنی و روایی به خوبی مشاهده نمود.

در روایات اسلامی غیرت به عنوان یک خصلت شایسته مورد توجه است:

پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: ‏ «إِنَّ الْغَيْرَةَ مِنَ الْإِيمَانِ»؛ غیرت از ایمان است. (4) (من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص: 444)

اما به این نکته نیز اشاره شده است که نباید درباره موارد حلال، غیرت بیجا به خرج داد:

امام علی(علیه السلام) فرمود: «إِيَّاكَ وَ التَّغَايُرَ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ فَإِنَّ ذَلِكَ يَدْعُو الصَّحِيحَةَ إِلَى السُّقْمِ وَ الْبَرِيئَةَ إِلَى الرَّيْب»؛ از غيرت نابجا بپرهيز كه آن، زن سالم را به بيمارى مى كشاند و پاكدامن را به بدگمانى (انديشه گناه). (5)

امام صادق(علیه السلام) فرمود: «لَا غَيْرَةَ فِي الْحَلَال»؛‏ در حلال، غيرت و تعصّب نيست. (6)

قرآن خود تصریح میکند که صحبت معمولی زنان پیامبر با نامحرمان بی اشکال است ولی نباید به شیوه ای صحبت کنند که تحریک آمیز باشد:

«يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في‏ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً»؛ اى همسران پيامبر! شما همچون يكى از آنان معمولى نيستيد اگر تقوا پيشه كنيد پس به گونه‏ اى هوس‏ انگيز سخن نگوييد كه بيماردلان در شما طمع كنند، و سخن شايسته بگوييد. (7)

آوردن نام بانوان اهلبیت و اظهار ارادت به ایشان نیز از امور حلالی است که روایات و آیات بر آن صحه گذاشته و تایید کرده اند. قرآن به صراحت نام مریم(سلام الله علیها) را آورده و ماجرای حامله شدن ایشان و زایمانش را بیان کرده است. (8)

روایات نیز سرشار از آوردن نام زنان اهلبیت و گفتگوی مردان با ایشان است. به طور خاص میتوان به روایات فراوانی که درباره حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بیان شده توجه نمود:

در روایتی از رسول الله(صلی الله علیه و آله) آمده است که به سلمان فارسی فرمود:‏ «يَا سَلْمَانُ؛ مَنْ أَحَبَ‏ فَاطِمَةَ ابْنَتِي فَهُوَ فِي الْجَنَّةِ مَعِي وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِي النَّار»؛ ای سلمان! کسی که دخترم فاطمه را دوست بدارد او در بهشت با من است و هر کس او را ناراحت کند در آتش دوزخ است. (9)

در روایت دیگری از پیامبر(صلی الله علیه و آله) میخوانیم: مَنْ أَحَبَ‏ فَاطِمَةَ ابْنَتِي فَقَدْ أَحَبَّنِي‏؛ هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد همانا مرا دوست داشته است. (10)

همچنین در روایتی آمده است: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ مَسْكَنُهُ فِي الْجَنَّةِ وَ مَأْوَاهُ الْجَنَّةَ فَلَا يَدَعْ زِيَارَةَ الْمَظْلُومِ، قُلْتُ: مَنْ هُوَ؟ قَالَ: الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ صَاحِبُ كَرْبَلَاءَ؛ مَنْ أَتَاهُ شَوْقاً إِلَيْهِ وَ حُبَّ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ حُبَ‏ فَاطِمَةَ وَ حُبَّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَقْعَدَهُ اللَّهُ عَلَى مَوَائِدِ الْجَنَّةِ يَأْكُلُ مَعَهُمْ وَ النَّاسُ فِي الْحِسَابِ»؛ كسى كه دوست دارد محل سكنا و منزلش بهشت باشد پس زيارت مظلوم (مظلوم كربلاء) را ترك نكند.عرض كردم: مظلوم كيست؟حضرت فرمودند:مظلوم حسين بن على است که صاحب كربلاء است، كسى كه بخاطر شوق به آن حضرت و محبّت به رسول خدا و فاطمه و حبّ به امير المؤمنين صلوات اللَّه و سلامه عليهم اجمعين حضرتش را زيارت كند خداوند او را بر سر سفره‏هاى بهشتى نشانده كه با آن سروران هم غذا باشد در حالى كه مردم مشغول حسابرسی اعمالند. (11)

در روایتی از خود حضرت فاطمه(سلام الله علیها) هنگام گفتگو با دو خلیفه اول چنین میخوانیم:

«فَقَالَتْ: أَ رَأَيْتَكُمَا إِنْ حَدَّثْتُكُمَا حَدِيثاً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَ تَعْرِفَانِهِ وَ تَعْقِلَانِهِ؟ قَالا: نَعَمْ، فَقَالَتْ: نَشَدْتُكُمَا بِاللَّهِ أَ لَمْ تَسْمَعَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص يَقُولُ رِضَا فَاطِمَةَ مِنْ رِضَايَ وَ سَخَطُ فَاطِمَةَ مِنْ سَخَطِي وَ مَنْ أَحَبَ‏ فَاطِمَةَ ابْنَتِي فَقَدْ أَحَبَّنِي وَ مَنْ أَرْضَى فَاطِمَةَ فَقَدْ أَرْضَانِي وَ مَنْ أَسْخَطَ فَاطِمَةَ فَقَدْ أَسْخَطَنِي؟ قَالا: نَعَمْ سَمِعْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ»؛ حضرت فاطمه فرمود: اگر به شما نشان دهم و حديثى را از پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى شما نقل كنم، آيا آن را می شناسيد و در آن تعقل میكنيد؟ آن دو گفتند: آرى. حضرت فرمود: شما را به خدا سوگند، آيا شما دو نفر از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نشنيديد كه میگفت: خشنودى من در خشنودى فاطمه است. خشم من در خشم فاطمه است، هر كس فاطمه دخترم را دوست بدارد گويى مرا دوست داشته است، هر كس فاطمه را خشنود كند مرا خشنود كرده است و هر كس فاطمه را به خشم آورد مرا به خشم آورده است. گفتند: آرى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنيده ‏ايم. (12)

همچنین در روایتی است که مردی به نام محمود بن لبید پس از رحلت پیامبر، در کنار قبر حمزه خدمت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) رسید و گفت: «يَا سَيِّدَتِي‏ إِنِّي سَائِلُكِ عَنْ مَسْأَلَةٍ تَلَجْلَجُ فِي صَدْرِي، قَالَتْ: سَلْ، قُلْتُ: هَلْ نَصَّ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ قَبْلَ وَفَاتِهِ عَلَى عَلِيٍّ بِالْإِمَامَةِ؟ قَالَتْ: وَا عَجَبَاهْ أَ نَسِيتُمْ يَوْمَ غَدِيرِ خُم‏»؛ ای بانوی من! سوالی دارم که مرا دلمشغول ساخته. حضرت فرمود: بپرس. گفت: آیا رسول الله قبل از وفاتش بر امامت علی تصریح نمود. حضرت فرمود: شگفتا! آیا روز غدیر خم را از یاد برده اید؟ (13)

این قبیل آیات و روایات و نمونه های فراوان دیگر، نشان میدهند سخن گفتن درباره بانوانی همچون حضرت مریم و حضرت فاطمه آنجا که فاقد هرگونه سوء نیت و ارتکاب حرام باشد و حتی اظهار ارادت به ایشان از باب مقام معنویشان و صد البته الگو قرار دادن این بزرگواران، تضادی با مسئله غیرتمندی ندارد.

فهرست منابع:
(1) محمد حسین طباطبایی، ترجمه تفسير الميزان، مترجم: سيد محمد باقر موسوى همدانى، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، 1374ش، چاپ پنجم، قم، ج‏4، ص: 280.
(2) روم(30)/30.
(3) ترجمه تفسیر الميزان، ج‏4، ص: 673.
(4) شیخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، مصحح: على اكبر غفارى، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، 1413ق، چاپ دوم، قم،‏ ج‏3، ص: 444.
(5) عبد الواحد بن محمد تميمى آمدى، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، مصحح: مصطفى درايتى، دفتر تبليغات، 1366ش، چاپ اول، قم، ص: 259.
(6) شیخ کلینی، الكافي، مصحح: على اكبر غفارى و محمد آخوندى، دار الكتب الإسلامية، 1407ق‏، چاپ چهارم، تهران،‏ ج‏5، ص: 537.
(7) احزاب(33)/32.
(8) مریم(30)/16 – 34.
(9) علامه مجلسی، بحار الأنوار، مصحح: جمعى از محققان، دار إحياء التراث العربي، 1403ق‏، چاپ دوم، بیروت، ج‏27، ص: 116.
(10) همان، ج‏29، ص: 628.
(11) همان، ج‏98، ص: 66.
(12) همان، ج‏28، ص: 357.
(13) على بن محمد خزاز رازى، كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، مصحح: عبد اللطيف حسينى كوهكمرى، بيدار، 1401ق،‏ قم، ص: 198.

موضوع قفل شده است