جمع بندی زندگی با طلبه رمانتيك و شوخ

تب‌های اولیه

46 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
زندگی با طلبه رمانتيك و شوخ

راستش خيلي دلم گرفته هيچ جا رو مثل اينجا امن نديدم تا درد و دل كنم چون اينجا هيچ كس من رو نميشناسه راحت ميتونم حرف بزنم
ديگه از طعنه و كنايه و تيكه اومدن فاميل خسته شدم هنوز يه ماه نشده كه عروس شدم ولي انقدر دلم شكسته از قضاوت ها كه زندگيم رو به خودم و همسرم زهر كردم
همسر من طلبه هستن و بسيار مؤمن
اما ويژگي شخصيتيشون اينه كه بسيار شوخ طبع هستن و البته رومانتيك ، حتي تو جمع مدل رفتار شون با من جوري هست كه خيلي نگاه ها به سمتمون مياد
من خودم آدمي هستم كه حريم شخصي و عمومي رو مهم ميدونم همسر من هم درسته بسيار عاطفي هست و عاطفه اش رو تو جمع بروز ميده ولي اصلا سبك بازي در نمياره و خطوط قرمز رو حفظ ميكنه
اما مشكل اينجاست كه بقيه اين رفتار و اين مدل رابطه ما رو مصداق بي قيدي و بي ايماني ميدونن و مدام تيكه بهمون ميان
به خصوص اينكه من و همسرم چهار سال تصميم به ازدواج با هم داشتيم و نمي ذاشتن اينكه ايشون به اصطلاح عاشق شده بود رو همه ميكوبوندن تو سرش كه شيطون گولش زده و اين حرف ها در حالي كه همسرم بسيار مذهبي و خوش قلب هست و من مطمئنم جنس علاقه اش به من اصلا چيزي نبود كه بقيه فكر ميكردن
خلاصه با هزار مكافات ازدواج كرديم ولي باز هم حساسيت ها از بين نرفت بلكه بدتر هم شد
چند تا مثال ميزنم
ايشون تا من تو مهموني ها سر سفره نيام غذاش رو شروع نميكنه حتما هم بايد كنار من بشينه هربار كه اين اتفاق ميوفته مادر يا خواهر همسرم با حالت كنايه ميگن از تو طلبه بعيده ! اين كار بچه قرتي هاست اين بارها اتفاق افتاده من هميشه به زور لبخند زدم و بغضم رو خوردم
يا همسرم عادت به خريد گل داره هر دفعه ، مادر شوهرم بار اخر با تشر بهش گفت پول هات رو به اين قرتي بازي ها نده Fool
همسرم هر وقت من صداش ميكنم با يه لفظ خاصي جواب ميده يكبار كه گفت مادر همسرم كه از قضا زنداييم هم هست با تشر بلند تو جمع گفت مراعات كن تو جمع طلبه نبايد حتي اسم همسرش رو بياره تو جمع !!!!! من اون موقع انقدر دلم شكست كه رفتم تو اتاق گريه كردم
از طرفي با خانواده همسرم تو يه ساختمون زندگي ميكنم و اين رفتارها بارها تكرار ميشه انقدر تكرار كردن كه فكر ميكنم شايد واقعا زشته يه طلبه رومانتيك و شوخ باشه
اين روزها كارم شده گريه نميدونم عكس العمل درست چيه تا الان همش سكوت كردم و اصلا به همسرمم بروز ندادم ولي همه فهميدن كه دلخور هستم
به نظرتون چه جور رفتار كنم ؟ چي جواب بدم ؟ همين طور سكوت رو ادامه بدم ؟ تروخدا كمك كنيد واقعا شوكه شدم از برخورد هاشون ....

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد حامی

سلام بر شما خواهر گرامي
خب تبريك عرض مي كنم ورودتان زندگي طلبگي.
خب درباره اين كه واقعا چه رفتارهايي طلبگي است و چه رفتارهايي طلبگي نيست واقعا لازم است زندگي اين صنف را در نظر بگيريم به خصوص زندگي اساتيد اخلاق و توصيه هاي آنها را.
در يك تست و آزمون مختصر خودتان مي توانيد رفتارهاي تان را محك بزنيد. تصور كنيد امام زمان سلام الله عليه ناظر رفتار شما هستند ببينيد چه نمره اي به شما مي دهند. دقت كنيد لبخند رضايت مي زنند يا نفس عميق حاكي از دلخوري مي زنند.
امام صادق عليه السلام فرمودند مايه زينت ما باشيد نه مايه ننگ و آبرو ريزي چون شما به ما منتسب هستيد.
خواهر گرامي! از نظر عاطفي خانم مي ميرد براي شوهري كه به او عشقش را ابراز كند. به قول امام صادق وقتي مردي به زنش بگويد عاشقتم اين حرف از قلب او هرگز بيرون نمي رود. ولي بايد در نظر بگيريم كه اين رفتارها از وقار و متانت كم نكند. امام نيز در حد متعادل با همسرشان شوخي مي كردند و كلمات عاطفي مي گفتند.

ارزيابي
گاهي ما به دليل هيجان هاي مثبت مانند شادي سطح بينشمان پايين مي آيد و اوائل ازدواج اين هيجان بالا است ممكن است زن و شوهر رفتاري انجام دهند كه بعدا خودشان تعجب كنند كه چرا ما در جمع اين گونه عمل مي كرديم. اجازه بدهيد با مثال ديگري منظورم را بيشتر توضيح بدهم. وقتي خدا به زن و شوهري فرزندي عطا مي كند طبيعي است كه ايشان بعد از ماه ها انتظار پر از شادي و لبريز از خوشي باشند و پروانه وار دور نوزاد بچرخند و او با شعف او را به فاميل و دوستان نشان دهند و از زيبايي او بگويند در حالي كه واقعا ممكن است او به نگاه عرفي زيبا هم نباشد. و بعدا هم كه والدين فيلم يا عكس روزهاي نخستين زندگي فرزندشان ببينند اعتراف كنند كه زشت بوده و هر كدام از زن و شوهر بگويند زشتي او به خانواده همسرشان رفته است.:Nishkhand:
شما بعد از سال ها انتظار طبيعي است كه اين طوري در كنار هم شاد باشيد
اساسا زندگي ديني با شادي و نشاط همراه است و غيراز اين باشد واقعا جاي سؤال دارد.
ولي بزرگوران! زود در برابر تذكرها گارد نگيريد و مقاومت نكنيد. به تعبير قرآن بشنويد و بسنجيد اگر خوب بود به عنوان هديه بپذيريد. گاهي رفتارهاي ما از نظر اخلاقي ممكن است براي ديگري مشكل ساز باشد. مثلا اگر خواهر شوهر شما ازدواج نكرده باشد ممكن است واقعا اين رفتارها سبب اذيت او شود
يا گاهي ممكن است حضور نامحرم در جمع باشد و اين نگاه به اين رفتارها كند و از نظر اخلاقي يا شرعي مشكل ساز باشد.

خلوت خود
با توجه به نكات بالا بهتر است بدون مقاومت به ارزيابي رفتار خود بپردازيد و ارتباطات عاشقانه خود را در حد متعارف نگه داريد و بيشتر آن را در زندگي دو نفره خود خرج كنيد.

تذكر:
1- زندگي خانوادگي تمريني است براي حضور در يك جامعه بزرگ و بزرگتر شما به لطف خداوند و عنايت امام زمان قرار است در اين مسير نماد باشد و رسالت نماد ديني سنگين است. نبايد چيزي به نماد بودن و الگو بودنشان لطمه بزند همان گونه كه ما نسبت به وسائل زينتي و حساس دقت مي كنيم تا آسيب نبينند. از سويي ديگر بايد اين روابط را به عنوان فرصتي براي رشد اخلاقي و ارتقا معنوي در نظر بگيريد چون اخلاق اجتماعي ما پايه هايش در زندگي خانوادگي و زناشويي شكل مي گيرد. بنابراين صبور باشد و در برابر به خاطر نعمت اين زندگي شكر گذار باشيد و صدقه دهيد و هميشه خود را در محضر امام زمان در نظر بگيريد.
2-با همسرتان شبي ده دقيقه يا يك ربع كتاب آداب الطلاب و بعد احاديث الطلاب را مطالعه كنيد.
3- نرم افزار تافته جدانابافته را از سايت دانلود كنيد و بخش عايق هاي تبليغي را مطالعه كنيد.
4- دقت كنيد اگر متعادل باشيد كه خوب است ولي اگر افراط كرده باشيد بازسازي گذشته و نگرش ديگران دشوار است. بنابراين در تنظم رفتارها و هيجانها دقت بيشتري كنيد.
موفق و مؤيد باشيد

[="Tahoma"][="DarkGreen"]1-راه و رسم طلبگی،محمد عالم زاده نوری هفت جلد است در باره طلبگی

2-میقات سبز،آیت اله هادوی تهرانی،قصد الهی در طلبگی

3-مباحثی در مورد حوزه،آیت اله مصباح یزدی،وظایف روحانیت و طلبه و دروس آن و نظام حوزه و...

4-آداب الطلاب،آِیت اله مجتهدی تهرانی (شاکر برخودار فرید)،توصیه های اخلاقی به طلاب

5-آفات الطلاب،آِیت اله مجتهدی تهرانی (شاکر برخودار فرید)،توصیه های اخلاقی به طلاب

6-سیمای آرمانی طلبه در نگاه رهبری،محمد عالم زاده نوری،توصیه های امام خامنه ای به طلاب

http://www.talabegi.com/
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]


[/]

سلام خدمت شما
به نظر من نزارید این تیکه هایی که به شما میندازن تو دلتون جمع بشه.
به خاطر اینکه وقتی جمع بشه و دیگه لبریز بشه شما با یه حرکت کاری میکنید که شاید تا مددت ها پشیمون این حرکتتون بشین.
به عنوان مثال,مثلا مادرشوهر شما یه چیزی به شما میگه و از اونجا که شما هی تو خودتون میریختین و هیچی نمیگفتین ناگهان صبرتون لبریز میشه و یک واکنش بسیار شدید نشون میدین که شاید عواقب خیلی بدی داشته باشه.
برای اینکه این حرفا توی خودتون لبریز نشه به شوهرتون بگین با مادرشون و خواهرشون صحبت کنن و دست از این کارا بردارن.
ان شاء الله حضرت فاطمه زهرا مشکلتون حل کنن

شاید دلیلش حسادتهای زنانه باشه...
شوهر شما وقتی پیش خواهر و مادرش خیلی به شما محبت میکنه این حسادت به وجود میاد، حتی نباید پیش مادرش از شما تعریف کنه، چون باعث حسادت می شه و ...
و شاید هم دلیلش چیز دیگه ایی باشه:Gig:

م.ح.;719333 نوشت:
شوهر شما وقتی پیش خواهر و مادرش خیلی به شما محبت میکنه این حسادت به وجود میاد، حتی نباید پیش مادرش از شما تعریف کنه، چون باعث حسادت می شه

این چه ربطی داره ... یعنی مادرشوهر ایشون نمیدونه محبت بینشون از یه جنس دیگه س و نمیتونه انقدر درک کنه؟؟؟
پس اینجوری هچ زن و مرد جوونی نباید بهم ابراز علاقه کنن که مبادا باعث حسادت مادرو خواهر پسره بشه !!!!!

به نظر من اهمیت نده ... اینجوری فکر کن که اونا فقط نمیخوان شما زیاد سر زبونا بیفتین....
و خب طرز فکرشون فرق میکنه مثلا به خاطر تفاوت سنی ... و شایدم واقعا حسادت باعث میشه این چیزا رو حق تو ندونن ....
ولی خب تو مثبت فکر کن اینکه نمیخوان زیاد تو جمع جلب توجه کنین ...
انقدر حساس نباش.... و اونا رو هم حساس نکن ...
میگن تو جمع اینکارا رو نکنین خب نکنین واقعا انقدر سخته؟؟؟
تو خلوت دونفره خودتون جبرانش کنین ...
گل خریدن،محبت شوهرت بهت توی جمع، همه اینا فقط باعث شده تو به حرف بقیه فکر کنی و ناراحت بشی؟؟
هیچوقت فکر نکردی این حرفا روی شوهرتم تاثیر میزاره دیگه، پس چرا باز ابراز میکنه؟؟؟ چون علاقه ش بهت بیشتر از این حرفاست وهرچیم بگن باز واسش اهمیت نداره و کار خودشو میکنه...
تو هم جوری دوستش داشته باش که این حرفا واست بی اهمیت باشه به خاطر اون ...
این به اون در نه؟؟؟
واقعا کدوم مهم تره همسرت یا حرف بقیه؟؟ اگه جواب همسرته پس سعی کن نشنیده بگیری و اصلا اهمیت ندی ... یا نهایتا بگی چشم و فراموش کنی و بگذری ... فک کن اونا تو سن تو نیستن و درکت نمیکنن ...
مث زمان مجردی یعنی پیش نیومده پدرمادرت چیزی بگن و تو فقط بگی چشم بااینکه باهاشون هم عقیده نیستی؟؟؟ اونجا ازشون به دل میگیری؟؟ بحث میکنی؟؟... یا ترجیح میدی بگی چشم و کار خودتو بکنی باز:Nishkhand:
اینجام همین کارو کن ...
چرا حرص میخوری واسه این چیزای الکی!!!!!!!!!!!

سلام
من کارشناس نیستم ولی به نظر من مشکل شما یک راه حل ساده داره

خوب رمانتیک بازی ها و عشق ورزیهاتون رو توی جمع انجام ندید، چه الزامی هست که وقتی شما همسرتون رو صدا میکنید با لحن خاصی جواب بده یا اینکه سر سفره غذا حتما منتظر شما بشه توی جمع؟

اونکه عاشق شما هست ، خوب پس بهش بگید اگه واقعا دوستتون داره توی جمع هیچ حرکت و رفتار تحریک امیزی انجام نده در عوض در خفا و خلوت خودتون جبران کنه.

موفق باشید.

اتفاقا خیلی خوبه ایشون اینقدر محبت دارند
ایرادی نداره
شما یه گوش در کنید یکی رو دروازه
امام زمان هم ظهور کنند هستند ملتی که حرف بزنند
خودتون باهم خوب باشید بقیه مهم نیستند
این از حسادت است سرکار خانوم
سعی کنید جواب متقابلی به همسرتون بدید تا این روند همیشگی باشه

بنام خدا
یک اصل بسیار مهم در زندگی
داشته هایتان را در زندگی تا آنجا که میشود از دید دیگران مخفی کنید

ريحانه سادات;714366 نوشت:
راستش خيلي دلم گرفته هيچ جا رو مثل اينجا امن نديدم تا درد و دل كنم چون اينجا هيچ كس من رو نميشناسه راحت ميتونم حرف بزنم
ديگه از طعنه و كنايه و تيكه اومدن فاميل خسته شدم هنوز يه ماه نشده كه عروس شدم ولي انقدر دلم شكسته از قضاوت ها كه زندگيم رو به خودم و همسرم زهر كردم
همسر من طلبه هستن و بسيار مؤمن
اما ويژگي شخصيتيشون اينه كه بسيار شوخ طبع هستن و البته رومانتيك ، حتي تو جمع مدل رفتار شون با من جوري هست كه خيلي نگاه ها به سمتمون مياد
من خودم آدمي هستم كه حريم شخصي و عمومي رو مهم ميدونم همسر من هم درسته بسيار عاطفي هست و عاطفه اش رو تو جمع بروز ميده ولي اصلا سبك بازي در نمياره و خطوط قرمز رو حفظ ميكنه
اما مشكل اينجاست كه بقيه اين رفتار و اين مدل رابطه ما رو مصداق بي قيدي و بي ايماني ميدونن و مدام تيكه بهمون ميان
به خصوص اينكه من و همسرم چهار سال تصميم به ازدواج با هم داشتيم و نمي ذاشتن اينكه ايشون به اصطلاح عاشق شده بود رو همه ميكوبوندن تو سرش كه شيطون گولش زده و اين حرف ها در حالي كه همسرم بسيار مذهبي و خوش قلب هست و من مطمئنم جنس علاقه اش به من اصلا چيزي نبود كه بقيه فكر ميكردن
خلاصه با هزار مكافات ازدواج كرديم ولي باز هم حساسيت ها از بين نرفت بلكه بدتر هم شد
چند تا مثال ميزنم
ايشون تا من تو مهموني ها سر سفره نيام غذاش رو شروع نميكنه حتما هم بايد كنار من بشينه هربار كه اين اتفاق ميوفته مادر يا خواهر همسرم با حالت كنايه ميگن از تو طلبه بعيده ! اين كار بچه قرتي هاست اين بارها اتفاق افتاده من هميشه به زور لبخند زدم و بغضم رو خوردم
يا همسرم عادت به خريد گل داره هر دفعه ، مادر شوهرم بار اخر با تشر بهش گفت پول هات رو به اين قرتي بازي ها نده Fool
همسرم هر وقت من صداش ميكنم با يه لفظ خاصي جواب ميده يكبار كه گفت مادر همسرم كه از قضا زنداييم هم هست با تشر بلند تو جمع گفت مراعات كن تو جمع طلبه نبايد حتي اسم همسرش رو بياره تو جمع !!!!! من اون موقع انقدر دلم شكست كه رفتم تو اتاق گريه كردم
از طرفي با خانواده همسرم تو يه ساختمون زندگي ميكنم و اين رفتارها بارها تكرار ميشه انقدر تكرار كردن كه فكر ميكنم شايد واقعا زشته يه طلبه رومانتيك و شوخ باشه
اين روزها كارم شده گريه نميدونم عكس العمل درست چيه تا الان همش سكوت كردم و اصلا به همسرمم بروز ندادم ولي همه فهميدن كه دلخور هستم
به نظرتون چه جور رفتار كنم ؟ چي جواب بدم ؟ همين طور سكوت رو ادامه بدم ؟ تروخدا كمك كنيد واقعا شوكه شدم از برخورد هاشون ....

عزیز به حرفای بی ارزش اطرافیان که خیلی هم مغرضانه هست اصلا توجه نکن و اوقات خودت و همسرت رو تلخ نکن
اتفاقا خیلی هم ویژگی های ایشون مورد پسنده و هر کس اعتراض کنه از حسادتشه یا اینکه افکارش پوسیده س
عاشق شدن گناه که نیس هیچ، نعمتیه که نصیب هر کس نمیشه و از اون مهم تر وصال هست که واقعا باید خدا رو شکر کنید به خاطر این توجهی که به شما داشته

سلام دوست عزیز طعنه اطرافیان حسادته کاملا مشخصه...ولی بهتره برای اینکه درچشم دیگران نباشیدبرخی از کارهایی که میگیدازسمت شوهرتون ترک بشه ولی برخی از کارهای دیگه ی ایشون شاید از طرف دیگران محکوم بشه ولی به مردای فامیل که طلبه نیستن یاد میده چطور به مقام زن احترام بزارن.مشکل شمارو دقیقا دوست من هم داره...همیشه هستن کسانی که عقده ی بی توجهی دارند.متاسفانه جامعه طوری شده که اگه یه لباس خوشکل به تن بچه ی کوچک یه خونواده طلبه ببینن دایم میگن دختره طلبه که نباید فلان بچپوشه یاپسره طلبه که نباید فلان حرفو بزنه بهرحال بخواهی یا نخواهی این حرفا هست

[="Arial"][="Indigo"]واااا
دکترشاهین فرهنگ معرف همه شما هست و نیاز به توضیح نداره .
تو یکی از سخنرانی های ایشون شنیدم که می گفت من وقتی همسرم سر سفره نباشه یا دیرتر حاضر بشه سر سفره،صبر میکنم تا بیاد و بعد غذا خوردن رو با هم شروع می کنیم .
به نظرم این یه محبته ، یه جور دوست داشتن ...

حرف های استاد حامی واقعا کاربردیه .
خب اوایل ازدواج و این هیجانات برای اکثر زوجهای جوان رخ میده ؛ پس از گذشت مدتی از شروع زندگی این هیجانات در جمع کمتر میشه ...
مراقب باشید جوری برخورد نکنید به احساسات همسرتون آسیب وارد کنید .

حالا یه مرد بااحساس هم که پیدا میشه :khandeh!:نباید احساساتش رو سرکوب کرد ...
.
.
.
ما تو سایت خودمون یه طلبه شوخ طبع داریم ؛ کتابهایی که استاد حامی معرفی کردن رو حتما مطالعه کنید .

ان شاالله موفق و عاقبت بخیر شوید .[/]

سلام. خوب از کارهایی که باعث میشه شما توجمع خجالت بکشین وکوچیک بشین بپرهیزین. درسته که دو نفر همدیگه رو دوست دارن ولی لزومی نداره که وقتی حساسیت روی یه موضوع هست روی اون اصرار بشه. هرچند کار شوهر شما درسته ومشکلی نداره. ولی باید سعی کنین با این کارا باعث حساسیت دیگران و رنجورشدن خودتون نشید

[="Navy"]مشکل از طلبه بودن و رفتار ایشون نیست
مشکل از خانوادشونه . با عرض معذرت
متاسفانه برخی مادرشوهر ها و خواهر شوهر ها عروس رو دشمن میدونن و از هر وسیله ای برای اذیت کردنش استفاده میکنن
مطمئن باشید اگر ایشون طلبه نبودن یا این رفتار رو نداشتن یک راه دیگری برای اذیت کردن شما پیدا میکردند
احتمالا خانواده ایشون ناراحتن چرا خودشون انتخاب کردن و نزاشتن مادر براشون کسیو انتخاب کنه برای همین اذیت میکنن
میدونم سخته بی خیال بودن در کنار کسایی دائم کنارشونی و اذیتت میکنن خصوصا برای خانم ها
ولی شما حساسیت نشون نده اونها کم کم بیخیال میشن
چون هدفشون همینه که اشک شما در بیاد.
[/]

[="Navy"]

امین محمد;722506 نوشت:
سلام. خوب از کارهایی که باعث میشه شما توجمع خجالت بکشین وکوچیک بشین بپرهیزین. درسته که دو نفر همدیگه رو دوست دارن ولی لزومی نداره که وقتی حساسیت روی یه موضوع هست روی اون اصرار بشه. هرچند کار شوهر شما درسته ومشکلی نداره. ولی باید سعی کنین با این کارا باعث حساسیت دیگران و رنجورشدن خودتون نشید

چرا باید روی حساسیت بقیه این بنده خداها رفتارشونو عوض کنن ؟ رفتاری که غلط هم نیست .
مطمئن باشید کوتاه اومدن سر همین مسئله برابره با اینکه مادرشوهر ببینه تونسته با رفتارش تغییری در زندی اینها ایجاد کنه و شروع میکنه به دخالت های بزرگتر و مهم تر[/]

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;719336 نوشت:
این چه ربطی داره ... یعنی مادرشوهر ایشون نمیدونه محبت بینشون از یه جنس دیگه س و نمیتونه انقدر درک کنه؟؟؟
پس اینجوری هچ زن و مرد جوونی نباید بهم ابراز علاقه کنن که مبادا باعث حسادت مادرو خواهر پسره بشه !!!!!

سلام
حسادت مگه نمیشه باشه؟؟؟ جلل الخالق
انها حسود به اینکه پسرشون ازشون گرفته :Nishkhand: ( مامان من یه وقت داداشم دیر به خونه سر میزنه به عروسمون میگه !!! پسرم برداشتی و رفتی ها )
خب دیگه حسادت انواع دارید شاید به قول اقا داداش ما !! حسادت به اینکه چرا اینچنین زندگی خوبی دارند ولی اون فرد نداره !
خلاصه مهم نیست فقط باید ببنید واقعا رفتارشون دچار تفریط هست یا نه !!! اگر هست که درستش کنن و گرنه به قول شما یه چشم الکی کار درست میکنه :khandeh!:

[=arial black]سلام ریحانه جان
اولا بهت تبریک میگم و امیدوارم خوشبخت بشین
زیاد سخت نگیر
همسر شما بعد از چندسال به شما رسیده
پس طبیعیه که واسه بودن با شما انقد عطش داشته باشه
اصولا به آدمای مذهبی همچین ایرادایی میگیرن

من و همسرم درسته طلبه نیستیم ولی مذهبی ترین فرد توی فامیل هردوطرف محسوب میشیم
ماهم اوایل همچین مسائلی داشتیم
مثلا وقتی میخواستیم تو یه بشقاب غذا بخوریم
اولش اطرافیان یه چیزایی باهم زمزمه میکردن و میخندیدن
بعدش قشنگ با صدای بلند اعتراض میکردن
بعدش گیر دادن که با اینهمه ادعای مذهبی بودن این کارا قباحت داره
بعدش رسما مسخره میکردن
ماها اولش فقط لبخند میزدیم
ولی بعد که دیدم بیخیال نمیشن
یکی دوتا حدیث و روایت در مورد محبت بین ائمه و همسرانشون واسشون خوندم
بعدشم گفتم اتفاقا ما دوتا دقیقا بخاطر گفته خدا و پیغمبرمون این کارارو میکنیم
وگرنه من یکی از همتون پاستوریزه ترم و چندشم میشه کسی دست تو بشقابم بکنه
ولی بخاطر خدا و دینم این کارو با عشق انجام میدم
شاید باورت نشه ولی تو همون مجلس دایی همسرم که همسن بابابزرگ منه به خانومش گفت:
جای اینکه انقد رو رفتار بقیه دقیق بشی با چهارتا آدم باشعور مثل این رفت و آمد کن
که توهم یاد بگیری با شوهرت چطور رفتار کنی
باور کن اون آخرین اعتراضی بود که شنیدم
الان خونه هرکی که بریم برای من و همسرم فقط یه بشقاب میذارن
و همیشه کنار همسرم خالی میمونه چون همه حتی بچه ها میدونن قراره من بیام و بشینم پیشش

پس بهترین روزای زندگیتو با این چیزا خراب نکن
تو اشتباهی نکردی مشکل از اوناس
پس بذار اونا به فکر اصلاح رفتارشون باشن

بهترين كار قطع رابطه و دوري از افرادي هست كه باعث آزار ميشن، تا جاي ممكن
من اگر جاي شما بودم به نشانه ي اعتراض ديگه در اين مهماني ها كه باعث ناراحتي ميشه شركت نمي كردم
شايد بگيد كه اين حرف بنده نوعي تشويق به بي احترامي نسبت به بزرگ تر هاست، اما اين مسئله كه انسان بايد از افرادي كه حالا به هر دليلي باعث آزار ميشن دوري كنه كاملاً منطقي و مطابق با عقل هست و توهيني در كار نيست

ريحانه سادات;714366 نوشت:

به نظرتون چه جور رفتار كنم ؟
اهمیت نده.به هر حال هرجوری رفتار کنید.یه سری پیدا میشن که ایراد بگیرن.مادرشوهر که جای خود داره.
ريحانه سادات;714366 نوشت:
چي جواب بدم ؟
سکوت بهترین جوابه.چون دارین توی یه ساختمون زندگی میکنین.اگه جواب بدی کارو سخت تر میکنی.مگر اینکه محل زندگیتونو جدا کنید.
شما دو تا همدیگه را دارین.نزارین حرفای کسی روی رابطتون تاثیر بزاره.همونجوری زندگی کنین که لذت میبرین.تا در اینده حسرت این روزها را نخورین.

با سلام ..خواهر خوبم جناب حامی گفتنی ها رو گفت هیچ حرفی رو برای گفتن نذاشت همه حر فاشو عمل کن فقط این که تو ی بشقاب غذا می خورید هیچ وقت ترک نکن من که سالها ست با همسرم تو ی بشقاب غذا میخوریم هیچ زشتی هم نمبینیم

[=comic sans ms]

ريحانه سادات;714366 نوشت:
راستش خيلي دلم گرفته هيچ جا رو مثل اينجا امن نديدم تا درد و دل كنم چون اينجا هيچ كس من رو نميشناسه راحت ميتونم حرف بزنم
ديگه از طعنه و كنايه و تيكه اومدن فاميل خسته شدم هنوز يه ماه نشده كه عروس شدم ولي انقدر دلم شكسته از قضاوت ها كه زندگيم رو به خودم و همسرم زهر كردم
همسر من طلبه هستن و بسيار مؤمن
اما ويژگي شخصيتيشون اينه كه بسيار شوخ طبع هستن و البته رومانتيك ، حتي تو جمع مدل رفتار شون با من جوري هست كه خيلي نگاه ها به سمتمون مياد
من خودم آدمي هستم كه حريم شخصي و عمومي رو مهم ميدونم همسر من هم درسته بسيار عاطفي هست و عاطفه اش رو تو جمع بروز ميده ولي اصلا سبك بازي در نمياره و خطوط قرمز رو حفظ ميكنه
اما مشكل اينجاست كه بقيه اين رفتار و اين مدل رابطه ما رو مصداق بي قيدي و بي ايماني ميدونن و مدام تيكه بهمون ميان
به خصوص اينكه من و همسرم چهار سال تصميم به ازدواج با هم داشتيم و نمي ذاشتن اينكه ايشون به اصطلاح عاشق شده بود رو همه ميكوبوندن تو سرش كه شيطون گولش زده و اين حرف ها در حالي كه همسرم بسيار مذهبي و خوش قلب هست و من مطمئنم جنس علاقه اش به من اصلا چيزي نبود كه بقيه فكر ميكردن
خلاصه با هزار مكافات ازدواج كرديم ولي باز هم حساسيت ها از بين نرفت بلكه بدتر هم شد
چند تا مثال ميزنم
ايشون تا من تو مهموني ها سر سفره نيام غذاش رو شروع نميكنه حتما هم بايد كنار من بشينه هربار كه اين اتفاق ميوفته مادر يا خواهر همسرم با حالت كنايه ميگن از تو طلبه بعيده ! اين كار بچه قرتي هاست اين بارها اتفاق افتاده من هميشه به زور لبخند زدم و بغضم رو خوردم
يا همسرم عادت به خريد گل داره هر دفعه ، مادر شوهرم بار اخر با تشر بهش گفت پول هات رو به اين قرتي بازي ها نده Fool
همسرم هر وقت من صداش ميكنم با يه لفظ خاصي جواب ميده يكبار كه گفت مادر همسرم كه از قضا زنداييم هم هست با تشر بلند تو جمع گفت مراعات كن تو جمع طلبه نبايد حتي اسم همسرش رو بياره تو جمع !!!!! من اون موقع انقدر دلم شكست كه رفتم تو اتاق گريه كردم
از طرفي با خانواده همسرم تو يه ساختمون زندگي ميكنم و اين رفتارها بارها تكرار ميشه انقدر تكرار كردن كه فكر ميكنم شايد واقعا زشته يه طلبه رومانتيك و شوخ باشه
اين روزها كارم شده گريه نميدونم عكس العمل درست چيه تا الان همش سكوت كردم و اصلا به همسرمم بروز ندادم ولي همه فهميدن كه دلخور هستم
به نظرتون چه جور رفتار كنم ؟ چي جواب بدم ؟ همين طور سكوت رو ادامه بدم ؟ تروخدا كمك كنيد واقعا شوكه شدم از برخورد هاشون ....

سلام ...

ابتدا به شما و همسر گرامی تون تبریک می گم که چهار سال برای اثبات علاقه ی واقعی تون به هم صبر کردید، و سختی ها و ناملایماتی ها رو تحمل کرده تا با وصل به آرامش برسید ..

و در جواب سوالتون منه حقیر چند جمله ای خدمتتون عرض کنم
شما باید الان احساس ملکه بودن کنید، احساس خوشبختی کنید و از زندگی در کنار شوهرتون(که خدا حفظشون کنه و سایه شون رو بالای سرتون نگه داره) لذت ببرید

نمی دونم چرا ابراز علاقه های خاص، زندگی رویایی ساختن ، و خاص زندگی کردن رو تو این دوره "قرتی بازی" و از این قبیل نام ها روش میزارند
چرا عاشق واقعی رو باید با این رفتار دلسرد کرد و نزاشت معشوق از اینهمه عشق لذت ببره؟!

به نظر من به اینکونه حرف ها و نظر هایی که پر از موج منفی هستند توجه نکنید و بیشتر تمرکزتون رو روی این بزارید که اینهمه توجه و علاقه ی شوهرتون رو هم شما جبران کنید

و در آخر، از خدا همیشه بخواید این عشق روز به روز بیشتر و بیشتر بشه
ما هم براتون دعا میکنیم ...

خدایا مهر و محبت اینزوج رو روز به روز نسبت به هم افزون کن ..... آمیـــــــــــــن

ريحانه سادات;714366 نوشت:
راستش خيلي دلم گرفته هيچ جا رو مثل اينجا امن نديدم تا درد و دل كنم چون اينجا هيچ كس من رو نميشناسه راحت ميتونم حرف بزنم
ديگه از طعنه و كنايه و تيكه اومدن فاميل خسته شدم هنوز يه ماه نشده كه عروس شدم ولي انقدر دلم شكسته از قضاوت ها كه زندگيم رو به خودم و همسرم زهر كردم
همسر من طلبه هستن و بسيار مؤمن
اما ويژگي شخصيتيشون اينه كه بسيار شوخ طبع هستن و البته رومانتيك ، حتي تو جمع مدل رفتار شون با من جوري هست كه خيلي نگاه ها به سمتمون مياد
من خودم آدمي هستم كه حريم شخصي و عمومي رو مهم ميدونم همسر من هم درسته بسيار عاطفي هست و عاطفه اش رو تو جمع بروز ميده ولي اصلا سبك بازي در نمياره و خطوط قرمز رو حفظ ميكنه
اما مشكل اينجاست كه بقيه اين رفتار و اين مدل رابطه ما رو مصداق بي قيدي و بي ايماني ميدونن و مدام تيكه بهمون ميان
به خصوص اينكه من و همسرم چهار سال تصميم به ازدواج با هم داشتيم و نمي ذاشتن اينكه ايشون به اصطلاح عاشق شده بود رو همه ميكوبوندن تو سرش كه شيطون گولش زده و اين حرف ها در حالي كه همسرم بسيار مذهبي و خوش قلب هست و من مطمئنم جنس علاقه اش به من اصلا چيزي نبود كه بقيه فكر ميكردن
خلاصه با هزار مكافات ازدواج كرديم ولي باز هم حساسيت ها از بين نرفت بلكه بدتر هم شد
چند تا مثال ميزنم
ايشون تا من تو مهموني ها سر سفره نيام غذاش رو شروع نميكنه حتما هم بايد كنار من بشينه هربار كه اين اتفاق ميوفته مادر يا خواهر همسرم با حالت كنايه ميگن از تو طلبه بعيده ! اين كار بچه قرتي هاست اين بارها اتفاق افتاده من هميشه به زور لبخند زدم و بغضم رو خوردم
يا همسرم عادت به خريد گل داره هر دفعه ، مادر شوهرم بار اخر با تشر بهش گفت پول هات رو به اين قرتي بازي ها نده Fool
همسرم هر وقت من صداش ميكنم با يه لفظ خاصي جواب ميده يكبار كه گفت مادر همسرم كه از قضا زنداييم هم هست با تشر بلند تو جمع گفت مراعات كن تو جمع طلبه نبايد حتي اسم همسرش رو بياره تو جمع !!!!! من اون موقع انقدر دلم شكست كه رفتم تو اتاق گريه كردم
از طرفي با خانواده همسرم تو يه ساختمون زندگي ميكنم و اين رفتارها بارها تكرار ميشه انقدر تكرار كردن كه فكر ميكنم شايد واقعا زشته يه طلبه رومانتيك و شوخ باشه
اين روزها كارم شده گريه نميدونم عكس العمل درست چيه تا الان همش سكوت كردم و اصلا به همسرمم بروز ندادم ولي همه فهميدن كه دلخور هستم
به نظرتون چه جور رفتار كنم ؟ چي جواب بدم ؟ همين طور سكوت رو ادامه بدم ؟ تروخدا كمك كنيد واقعا شوكه شدم از برخورد هاشون ....

خیلی از خانوم ها آرزوشونه که همچین همسری داشته باشن، ولی دیگران صبح تا شب کنایه بزنن. دیگه گریه و ناراحتی برای چیه.

خوب به همسرتون بگید یه کم بیشتر رعایت کنن، حالا قبل شما غذا رو شروع کنن، از عشقتون که کم نمیشه.

[="Times New Roman"][="Black"]به جون خودم مردم دیوانه شدن.

هی دل اینو می سوزونن . جگر اونو کباب میکنن . فلانی رو به جیلیز و ویلیز میندازن . چه مرگشونه؟

بابا بسه بشینید سرجاتون بزارید زندگیشونو بکنن.

هی هرکی هرچی میشنوه باید تحمل بکنه ، برای اینکه عقده گشایی بقیه روت اثر نزاره باید توی مسیر عرفان گام برداری. تو بری توی عرفان تا بقیه سبک بشن.

مثل یکی میگفت من هرچی به تو میگم نباید جواب بدی ، چون تو نماز می خونی ، ولی من چون اعتقاد ندارم هرچی بخوام میگم و تو نباید جوابمو بدی. :Gig:

اصلا به شما توصیه نمی کنم باهاشون در بیفتید یا لج بازی کنید ، فقط خیلی راحت و بدون تعارف و کاملا محترمانه حرفتونو بزنید ،

بگید که ناراحت میشید ، بهتون بر می خوره ، بگید روش های بهتری هم برای دلسوزی هست.

یعنی نمیشه ما کاری به کار کسی نداشته باشیم. :Gig:

نمیشه سرمون توی زندگی خودمون باشه.

نمیشه تمرکزمون رو بزاریم روی خودمون و زندگیمون.

نمیشه مسلمون باشیم.؟

هووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووف.[/]

ممنونم از جواب هاي كارشناس محترم و دوستان
ممنون كه وقت گذاشتيد و راهنماييم كرديد
از وقتي اين تاپيك رو زدم خيلي اتفاقات مشابه ديگه افتاد ، و بدتر از همه اش جريان ماه عسلم بود كه تبديل به يه سفر خانوادگي شد ، لحظه اخر تصميم گرفتن با ما بيان با اين استدلال كه ما هم دلمون زيارت ميخواد ميريم يه هتل جدا و كاري به شماها نداريم ولي در اخر اومدن هتل ما و باز هم دخالت هاي نابه جا حتي يكبار هم نشد من با همسرم تنهايي برم حرم ( همه چي مردونه زنونه شده بود ) !!!!
به شدت سردي رو تو رفتارها حتي مدل نگاه هاشون ميفهمم ، كاملا ميفهمم با همسرم تو خلوت زياد دارن صحبت ميكنن و مساله حق طلاق رو به روش ميارن كه اين زن زندگي نيست كه حق طلاق گرفته
ولي خدا شاهده مادر شوهرم رو قدر مادر خودم دوست دارم ، حالم بهم ميخوره از اين مسايل مادر شوهر و عروسي كه تو عرف ما هست ، من واقعا همه تلاشم اينه تا بهشون ثابت كنم قبل اينكه عروس شون باشم دختر شون هستم ولي اونها چشم ديدن من رو ندارن
هر وقت ميخوام از خونه برم بيرون مادرشوهرم سريع در و باز. ميكنه ميكه كجا ميري به پسرم گفتي داري ميري ؟!!!!!
خيلي حرف ها هست ولي دلم نميخواد بيشتر از اين از زندگي خصوصي بگم
فقط انقدر ضد حال خوردم كه هيچي از عروسي و روزهاي خوش بعدش نفهميدم
من ادم درونگرايي هستم أوج ناراحتي و عصبانيتم سكوته ولي مثل اينكه بايد تغيير رويه بدم
گاهي سكوت ادم رو نشونه احمق بودن ادم ميدونن

[=arial black]ریحانه منم به شدت درونگرام
منم نهایت دلشکستگیم سکوت و گریه تو خلوته ....
ولی اینا به این معنی نیست که بقیه میتونن زندگی رو واسم زهر کنن
تو الان داری رفتار بقیه رو تحمل میکنی
در حالی که واسه یه زندگی خوب باید جنگید و تلاش کرد
هیچ زندگی با تحمل به سروسامون نرسیده که مال تو برسه

اولا این زندگی یکم زمان میبره
ولی اگه تلاشتو بکنی قول میدم یکی از خوشبخت ترین ها بشین

درثانی به نظرم وابستگیتون زیاده
این وابستگی بین شما و همسرتون داره حساسیتارو زیاد میکنه

و اینکه به نظرم گرفتن حق طلاق اصلا کار قشنگی نیست
اونم از یه همسر طلبه که چهار سال واسه به هم رسیدن با همه جنگیدین
با این کارت رسما عشقشو بردی زیر سوال

راستی شما تنها عروس این خانواده ای؟
منظورم اینه جاری نداری؟

والا ديگه از جنگيدن خسته شدم دلم نميخواد مسايل رو باز كنم ولي واقعا براي ازدواجم از خودگذشتگي هاي زيادي داشتم همين طور همسرم
حق طلاق رو تاپيك قبليم توضيح دادم وقت كردي بخون تا علتش رو بدوني عزيزم
من تنها عروسم
ميدوني بيشتر اختلاف ها سر مشكلات مادرم با مادرشه اونم به خاطر يه اتفاق خيلي قديمي و بي ارزش!!! البته اون به ظاهر حل شد ولي مثل اينكه هنوز دلشون بأهم صاف نيست همه رو سر من بدبخت خالي ميكنن

بعد از جريان ماه عسلم نشستم با شوهرم صحبت كردم ديگه طاقت نياوردم ولي بعدش پشيمون شدم چون شايد نا خواسته اون رو نسبت به مادرش بدبين كرده باشم ولي واقعا صبرم تموم شده بود
بنده خدا همه حق رو به من داد كلا شوهرم پشتمه بدون بي احترامي به مادرش ولي محكم باهاش برخورد ميكنه اما فايده نكرده
دلم ميخواد زودتر از اين ساختمون برم بيرون:geryeh:

[="Arial"][="Navy"]ببين ريحانه جون تنها راهش اينه محكم جلوشون وايستي
مثلا مادر شوهرت در و باز ميكنه ميگه به شوهرت گفتي يا نه بگو من هيچي رو ازش پنهان نميكنم و شما مطمئن باشيد بهش گفتم الكي سكوت نكن جواب بده من خودم اينجور ادمها رو اصلا رو نميدم
يا رفتيد مسافرت اونها زنونه مردونه كردن تو بدو بدو برو پيش شوهرت بگو من بدون اون هيچ جا نميرم ( كلي هم بهش حال دادي و دلش قنج ميره ) :khandeh!:
مشكل اصلي خودتي هميشه هم خانومي كردن جواب نميده در مقابل بعضي ها بايد مثل خودشون باشي اينكه ميگم نه اينكه بري دعوا راه بندازي فقط منظورم اينه سكوت همه جا بهترين راه نيست بعضي جاها نشونه ضعف و اعتماد به نفس پايينه
و در اخر اين شوهر رو از كدوم سياره پيدا كردي ؟:khaneh: قدر شو بدون اين مدلي مردها كلا رو به انقراضن
[/]

[="Arial"][="Navy"]راستي اينم بگم اينكه گفتي چهار سال طول كشيده به خدا اشكم دراومد من خودم بيشتر از يه ماه حال ندارم منتظر مردي باشم :Khandidan!:
جدا از شوخي شك نكن نصف بيشتر اين كارها ريشه اش حسادته
به جاي اشك ريختن برو عشق دنيا رو بكن با شوهرت ياد روزهايي بيفت كه از هم دور بوديد مردها زن سرحال و پر نشاط ميخوان مخصوصا اوايل زندگي هي بشيني تيريپ افسردگي بگيري يهو ديدي پشيمون شد از ازدواج باهات هاااا :Cheshmak:
[/]

ريحانه سادات;722857 نوشت:
بعد از جريان ماه عسلم نشستم با شوهرم صحبت كردم ديگه طاقت نياوردم ولي بعدش پشيمون شدم چون شايد نا خواسته اون رو نسبت به مادرش بدبين كرده باشم ولي واقعا صبرم تموم شده بود
بنده خدا همه حق رو به من داد كلا شوهرم پشتمه بدون بي احترامي به مادرش ولي محكم باهاش برخورد ميكنه اما فايده نكرده
دلم ميخواد زودتر از اين ساختمون برم بيرون:geryeh:

معمولا یکی دو سال اول زندگی همینه، ولی کم کم فراموش میشه

خیلی از اطرافیانم سال های اول با خانواده همسر مشکل داشتن ولی باید صبر و گذشت کرد، اگر شما پشت هم باشید، هیچ اتفاقی نمی افته

پیشنهادی که دارم اینه که هیچ وقت درباره کار های خانواده همسرت با شوهرت حرف نزن، چرا که از دست همسرت کاری بر نمی آید و بیچاره فقط ناراحت میشه

ولی زمانی که مادر شوهر یا هر کسی چیزی بهت گفت، محترمانه جوابشون رو بده، تا تو دلت جمع نشه،

تا وقتی ببینن جواب نمی دی، هر چی دلشون می خواد میگن، ولی اگر چند بار جوابی بده که نه بی ادبی باشه و هم دندان شکن، دیگه جرات کنایه زدن پیدا نمی کنن

استارتر گرامي، من نه دختر هستم نه عروس! ولي بارها شاهد رفتار مادر بزرگ پدري ام با مادر خودم بودم (سرزنش ها و متلك گويي ها و غيره ) و ناراحتي مادرم رو درك كردم بخاطر همين الآن كامل اهميت تاپيك شما رو مي دونم، مادر بنده، (به عنوان يك عروس قديمي كه مراحل مشابه زندگي شما رو گذرونده) مي گه من چون بخاطر روابط فاميلي و حيا و غيره هميشه احترام شون رو نگه داشتم و چيزي نگفتم رفتارشون بدتر شده! بطوري كه الآن 24-25 سال مي گذره كه عروس اين خانواده شدن ، باز هم متلك ها و تيكه انداختن ها و بي احترامي و توهين هاشون هست، كه اين اواخر ديگه مادرم فهميد راهي جز پاسخ دادن و كم كردن رابطه و دوري كردن نيست ، اين رو گفتم كه شما بدوني فكر نكن با گذشت سه ، چهار سال همه ي اين مسائل حل ميشه! اون بحث ها (رفتار همسرتون ) فقط بهانه هست اگه بفرض رفتار همسر شما در جمع حتي از اوني هم كه مي خوان فراتر بره! دنبال يه بهانه ي ديگه مي گردن و پيدا هم مي كنن

به نام خدا

با سلام و ادب

ریحانه سادات خانم:

قران برنامه زندگی ماست و روایات اهل بیت علیهم السلام،همینطور زندگی بزرگان دین و علماء درسهای بسیار بزرگی برای زندگی ما.

و فرمودید همسر شما طلبه هستند و بی گمان سنخیتی بین شما و ایشان حتما وجود داشته که باعث شده ایشان را به عنوان همسرتان

بپذیرید،در این صورت شما هم تابع دستورات شرع و اخلاق هستید.

پس دوای دردها و دست گشاینده گره های زندگیتان را در قران و آداب زندگی الهی بجوئید.

شما یک زوج معمولی نیستید،لباس همسرتان برای ایشان و شما تعهداتی نسبت به دین و رفتار دینی ایجاد می کند.

از جمله اینکه بنا به دستور قران:

1- و بالوالدین احسانا: به پدر و مادر نیکی کنید(بنا بر گفتار بعض علماء این در مورد پدر و مادر همسر هم موضوعیت دارد)

2- و لا تقل لهما اف:کوچکترین چیزی که آنها را ناراحت کند مگو

دو مورد بالا یعنی نهایت احترام به پدر و مادر هر دو،وقتی حساسیت آنها را نسبت به رفتارهایتان در جمع دیدید همانطور که استاد حامی فرمودند

آن را به خلوت خودتان می بردید،به این وسیله به سخن و خواست آنها به عنوان بزرگتر،به عنوان مادر یا مادر همسر احترام گذاشته بودید و باعث

تشدید حساسیتها نمی شدید.

3-واصبروا ان الله مع الصابرین:صبر کنید که خداوند با صابران است

4-عباد الرحمان الذین یمشون فی الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما

بندگان خدای رحمان کسانی هستند که در زمین به تواضع راه می روند و هرگاه انسان نادانی

او را مورد خطاب(شاید بی ادبی یا تندی و نظائر آن) با سلامت نفس پاسخ می دهند(مضمون)

یعنی کریمانه از آن می گذرند،شاید به این معنا باشد که نه تنها مقابله به مثل نمی کنند بلکه به دل نمی گیرند

و بلکه با بزرگواری از آن خطا می گذرند،(نادیده می گیرند)

5- لا تستوی الحسنة و السیئه ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوة کأنّه ولیّ حمیم

خوبی و بدی یکسان نیست،بدی مردم را با خوبی دفع کن تا آنکه بین تو و او دشمنی هست،چنان شود

که گویی دوستی مهربان است.

این وعده خداست،با گذشت و رفتار نیک می توان رابطه ها را اصلاح کرد،چرا که پشتیبان این عمل خداست

"و لا مؤثر فی الوجود الا الله" همه چیز تاثیر خودش را از خدا می گیرد،پس حالا که خداوند ضمانت کرده است

مطمئن باشید اثر دارد.

6-فاعف عنهم و استغفر لهم: این خطاب خداوند به پیامبر رحمت صلی الله علیه و اله است

یعنی از نادانی و آزار و اذیتهای مردم بگذر،آنها را عفو کن،ببخش و برای آنها استغفار کن

و این بخشش حتما باید درونی باشد و البته روح بزرگی می خواهد.

وقتی درون شما آنها را به خاطر خدا ببخشد،افسرده هم نمی شوید

طرف حساب همه ی ما خداست،از خلق خدا هیچ سود و زیانی به انسان بدون اذن

او نمی رسد:

اگر تیغ عالم بجنبد ز جای

نبرد رگی تا نخواهد خدای

7- و توکل علی الله: در صحنه ی زندگی توکل به خدا را نباید از یاد برد

یک راهکار دیگر هم این است که به مادر همسرتان نزدیک شوید

دلشون را به دست بیاورید،نه از روی سیاست از روی محبت،فکر کنید سن و سالی

ازشون گذشته و احتیاج به محبت و توجه دارند،بیش از توجه یک عروس مهربان با مادر همسر

در خطاب به ایشان از کلمات محبت آمیز استفاده کنید،گاهی برایشان هدیه بخرید،گاهی بدون همسرتان

به منزلشان بروید،در کارها تا می توانید کمکشان کنید،بگذارید حس کنند دوستشان دارید و قصد لجبازی با ایشان

را ندارید.

و بهتر است خاطرات بد قبل از ازدواج و مخالفتها و بعد از آن و ماه عسلتان را فراموش کنید،یا سعی کنید که فراموش کنید

و هماهنگ با همسرتان از نو شروع کنید.و نهایتا این که همه اینها را به خاطر خدا انجام داده اید پس هرگز ضرر نمی کنید.

ان شاالله خوشبخت و سلامت و سربلند باشید.:Rose:

کاری که ایشون میکنه که گناه نیست که هیچ خیلی هم ثواب داره
یه زمانی دختربازی و دوست دختر داشتن کار زشتی بود
یه زمانی بدحجاب بودن و معلوم بودن مو و گردن و ... زشت بود
الان نیست
مقاومت کردن تا به گناه برسن
مقاومت در راه ثواب میکنیم؟
امام زمان قراره بیاد ها
تو مملکت امام زمانی طلبه غیر از این باشه عجیبه
به امید خدا هممون اینقدر این کارو میکنیم تا عادی بشه

تا کور شود هر انکه نتواند دید
همین که باشوخی های همسرتون امام زمان لبخند بزنه کافیه
بقیه میتونن برن یه گوشه گرم تو جهنم برای خودشون پیدا کنن (به سبک اقای روحانی :d)

ريحانه سادات;722844 نوشت:
هر وقت ميخوام از خونه برم بيرون مادرشوهرم سريع در و باز. ميكنه ميكه كجا ميري به پسرم گفتي داري ميري ؟!!!!!
سلام خواهر خوبم..چه اشکال داره این سوال ازت بپرسه. مادر شوهر من هیچوقت نمیذاشت تنها برم بیرون یا خودش یا یکی از بچه هاش هروقت همسرم وقت نمیکرد همرام می اومدند بیرون اشکالی نداره ..باین رفتار مادرشوهر دخالت کردن نمیگن به این میگن حساس بودن مادر شوهر

دختر خوب هیچوقت حرفهای مادرشوهرت رو به مادرت نگو مشکلاتت بیشتر میشه وکمتر نمیشه ...گفتید همسرم گل میاره خونه .از اون گلها هم تو اتاق مادر شوهرت بذار ببینن باز میگه این ولخرجیه بهش بگو مامان چه اشکال داره خونمون تغییر کنه

خواهرم ببینید به نظرم شما سه راه بیشتر ندارید:
1) در مقابل رفتارهای ایشون سکوت کنید، ولی این مورد باعث میشه اذیت بشی و بعد از مدتی بِبُری.

2)وقتی ایشون با شما اینطور برخورد می کنه، شما جوابش رو بدی، ولی این مورد هم چیزی رو درست نمی کنه چون باعث میشه اونها رو بسوزونی و اگرچه اوائل با احترام جوابشون رو بدی ولی بعد از مدتی احتمال داره همین احترام ها هم از بین بره، و این خیلی بده، چون هر چی باشه ایشون مادر همسرشما و مادربزرگ بچه هاتونه و شما نمی تونید این رو انکار کنید و باهاش قطع رابطه کنید، فقط بلکه باید تا آخر عمرتون با کینه با هم زندگی کنید.

3) محبت کردن در مقابل رفتارهای ایشون.شما می تویند با این روش کاری کنید که مادرشوهرتون شما رو به اندازه ی دخترش و یا بیشتر از دخترش دوستتون داشته باشه، اونم خجالتی کردنشون از طریق محبته، همون کاری که امام حسن مجتبی علیه السلام با مرد شامی کرد. فکر کنم این جریان رو شنیدید، روزی یه مرد شامی به مدینه اومد و وقتی فهمید که امام حسن پسر امیرالمومنین علیهما السلامه شروع کرد به فحاشی کردن ولی وقتی حرفهاش تموم شد حضرت با محبت تمام بهش گفت انگاری غریبه هستی، اگه جا نداری میتونیم برای شما جا بدیم و اگه غذا نداشته باشد، بهتون غذا میدم و... بعد همون فرد گفت که تا الآن علی و فرزندانش مبغوضترین فرد نزد من بودن ولی از این پس محبوبترین فرد هستن. و چندین داستان دیگه به همین مضمون.
ولی اگه بخواهید همینطوری کارهای بدش رو جواب بدید، چیزی درست نمیشه. یه قاعده ایی هست اون هم اینکه، بدی رو با بدی جواب ندیم. اگه ایشون به شما بدی میکنه، شما نباید با بدی جوابش رو بدید چون در اینصورت بین شما و ایشون فرقی نیست. ولی اگه با خوبی جواب بدید، این بزرگی شما رو نشون میده و باعث میشه که روحتون بزرگ بشه و سعه ی صدر پیدا کنید، و اگه بعدها مشکلات بزرگتری پیدا شد راحتتر تحمل کنید.
شما هم میتونید با محبت کردن بهش دیدگاهش رو عوض کنید و کاری بکنید که از کارهای گذشتش خجالت بکشه و دیگه با شما به نحوه ی دیگه ایی برخورد کنه، چون هر چی باشه اون هم آدمه. شاید اوایل محبت ها رو از شما قبول نکنه ولی بعد از مدتی خودش متوجه میشه. ضمنا به صورت تدریجی این کار رو انجام بدید تا شما هم زود خسته نشید و بتونید خودتون رو به این صفت، متصف کنید. (ان شالله ما هم همینطور بشیم)
ضمنا فکر نکنید که به خاطر طلبه بودن شوهرتون به شما گیر میدن، بلکه اگه طلبه نبود هم همین حرفها رو می گفتن. و قدر شوهرتون رو بدونید و کاری نکنید که محبتهای او زمین بمونه، چون شوهرتون وقتی به شما محبت می کنه دوست داره جواب محبتهاش رو ببینه.
ببینید اگه به دعواهای خیابونی توجه کرده باشید، وقتی کسی به کسی فحش بده و ... ولی در مقابل طرف مقابل عکس العملی نشون نده باعث میشه که طرف بیشتر بسوزه، چون هدف فحاش این بوده که طرف رو بسوزونه ولی وقتی طرف نسوزه، اون فحاشه بیشتر میسوزه.

همای رحمت;722931 نوشت:
سلام خواهر خوبم..چه اشکال داره این سوال ازت بپرسه. مادر شوهر من هیچوقت نمیذاشت تنها برم بیرون یا خودش یا یکی از بچه هاش هروقت همسرم وقت نمیکرد همرام می اومدند بیرون اشکالی نداره ..باین رفتار مادرشوهر دخالت کردن نمیگن به این میگن حساس بودن مادر شوهر

با سلام خواهر خوبم

البته این رفتار نسبت به کسی که همسر یک طلبه و یقینا خودش مقید به حجاب و عفاف است،ممکن است بر ایشان سنگین بیاید

اما صبر هم در چنین وضعیتی معنا دارد.

به هر حال مثل خیلی های دیگر می توان برخورد کرد،می توان پاسخی درشت داد،ووووو،همه ی کارهای معمولی که مردم انجام می دهند

اما در اینجا یک نکته وجود دارد،انسان اگر بخواهد الهی زندگی کند باید هزینه هایش را هم بپردازد،سختی هایش را هم تحمل کند

که البته:"أنّ مع العُسر یسری"

[="Navy"]یه کاری هم میشه کرد.
برای چند روز این رفتار رو کنار بگذارید .
ببینید اگر مشکل حل شد یعنی واقعا قصد اذیت نداشتن و حالا با هر طرز فکری به نظرشون رفتار شما غلط بوده
در این صورت به احترام مادر بودن دیگه این رفتار رو جلوی ایشون نداشته باشید

ولی اگر دیدید چیز دیگری رو برای اذیت مطرح کردن اونوقت متوجه میشید که مسئله چیز دیگریست و باید فکر بکری کرد[/]

[=arial black]ریحانه جان تجربه زندگی مشترک به من میگه قهر و مقابله به مثل راه چاره نیست
اگه موضوع سر غریبه ها بود راحت میشد با دوتا جمله خلع صلاحشون کرد
و برای همیشه قیدشون رو زد
ولی اینایی که شما میگی همگی فامیلن
یعنی قراره تا آخر عمرت باهاشون باشی
تا آخر عمرت هم که نمیتونی تحمل کنی یا دعوا کنی
پس باید با سیاست بری جلو
زمان بره ولی جواب میده قول میدم همگی عاشقت بشن

ولی الان یه مشکل خانوادگی واسه من پیش اومده که رسما فاجعه اس
واسه همین شاید چند روزی نباشم
وقتی اومدم واست توضیح میدم
اگرم اینجا بسته بود میام خصوصی
تو رو خدا دعا کنید این مشکل ما حل بشه از اینهمه استرس تن و بدنم میلرزه

سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار
بر اساس حدیث «خیر الأمور أوسطها» از «امام کاظم (علیه السلام)»، بهترین روش در زندگی، زندگی معتدلانه است.
به همین جهت، باید در رفتارها و گفتارها، شوخی‌ها و خنده‌ها و دیگر امور، حد اعتدال را رعایت کرد.
تجربه، وجدان و عقل نیز این مسأله را تأیید می‌نمایند.
والسلام علی من اتبع الهدی

با سلام
اینکه مادر شوهرتون این کارهارو میکنه شاید برای خیلی از خانم ها اتفاق افتاده باشه و لی در مورد عکس العمل شما یه اشتباه خیلی بزرگ هست
به نظر من ضمن اینکه احترام مادرشوهرت رو نگه میداری گاهی اوقات سکوت نکن و خیلی با آرامش و گاهی با خنده نشون بده که ناراحت شدی
باید خیلی با سیاست رفتار کنی همیشه یکجور نباش همیشه ساکت نباش چون ممکنه همه این ها به ضرر خودت تموم بشه به دوست داشتن مادرشوهرت دامه بده ولی این به این معنی نیست که خودت و حق و حقوق و شخصیتت رو خراب کنی

هه هه منم که تازه عروس بودم این حرفا زیاد بود الانم هست وزندگی من تلخ میکنه وباعث دعوا ودردسره ما فقط حسادت هست یه روز مهمونی عید بود که همسرم به شدت به من توجه داشتن و برام میوه پوست میکند واینا .... همه انتقاد و اه اه کردن مهمونی بعدی همه ی اقایون با اکراه واسه خانوماشون میوه پوست میکندن وازعشق واقعی و وابستگی شدیدشون حرف میزدن و.....................حالا اون که از همه بیشتر واسم حرف میزنه ببین چه جوریه دختر خودش رفتارای زشت میکنه تو جمع همسرش و میبوسه اونوقت اینا همه موجهه فقط بده منم

[="Navy"]البته آقا هم باید ضمن رعایت احترام و ... نگذاره کسی به همسرش چیزی بگه . یه مقدار ابهت مردونه ایشون میتونه مشکلو حل کنه
متاسفانه بعضی آقایون سعی میکنن تو اینجور مسائل خودشونو کنار بکشن
[/]

زندگی با طلبه رمانتيك و شوخ
پرسش:
همسر من طلبه هستن و بسيار مؤمن
با هزار مكافات ازدواج كرديم ولي باز هم حساسيت ها از بين نرفت بلكه بدتر هم شد
چند تا مثال ميزنم
يا همسرم عادت به خريد گل داره هر دفعه ، مادر شوهرم بار اخر با تشر بهش گفت پول هات رو به اين قرتي بازي ها نده Fool
اين روزها كارم شده گريه نميدونم عكس العمل درست چيه تا الان همش سكوت كردم و اصلا به همسرمم بروز ندادم ولي همه فهميدن كه دلخور هستم
به نظرتون چه جور رفتار كنم ؟ چي جواب بدم ؟

پاسخ:
سلام بر شما خواهر گرامي
خب تبريك عرض مي كنم ورودتان زندگي طلبگي.
شرايطي كه داريد واقعا كام تان را در اول زندگي تلخ مي كند و طبيعي است انساني كه كامش تلخ شود از روابطش لذت خوبي نمي رود. اينجا با هم كمك كنيم كه ان شاالله از اين شرايط خارج شويد.
درباره اين كه واقعا چه رفتارهايي طلبگي است و چه رفتارهايي طلبگي نيست واقعا لازم است زندگي اين صنف را در نظر بگيريم به خصوص زندگي اساتيد اخلاق و توصيه هاي آنها را.
در يك تست و آزمون مختصر خودتان مي توانيد رفتارهاي تان را محك بزنيد. تصور كنيد امام زمان (سلام الله عليه) ناظر رفتار شما هستند ببينيد چه نمره اي به شما مي دهند. دقت كنيد لبخند رضايت مي زنند يا نفس عميق حاكي از دلخوري مي زنند.
امام صادق (عليه السلام) فرمودند مايه زينت ما باشيد نه مايه ننگ و آبرو ريزي چون شما به ما منتسب هستيد.
خواهر گرامي! از نظر عاطفي خانم مي ميرد براي شوهري كه به او عشقش را ابراز كند. به قول امام صادق وقتي مردي به زنش بگويد عاشقتم اين حرف از قلب او هرگز بيرون نمي رود. ولي بايد در نظر بگيريم كه اين رفتارها از وقار و متانت كم نكند. امام نيز در حد متعادل با همسرشان شوخي مي كردند و كلمات عاطفي مي گفتند.

ارزيابي
گاهي ما به دليل هيجان هاي مثبت مانند شادي سطح بينشمان پايين مي آيد و اوائل ازدواج اين هيجان بالا است ممكن است زن و شوهر رفتاري انجام دهند كه بعدا خودشان تعجب كنند كه چرا ما در جمع اين گونه عمل مي كرديم. اجازه بدهيد با مثال ديگري منظورم را بيشتر توضيح بدهم. وقتي خدا به زن و شوهري فرزندي عطا مي كند طبيعي است كه ايشان بعد از ماه ها انتظار پر از شادي و لبريز از خوشي باشند و پروانه وار دور نوزاد بچرخند و او با شعف او را به فاميل و دوستان نشان دهند و از زيبايي او بگويند در حالي كه واقعا ممكن است او به نگاه عرفي زيبا هم نباشد. و بعدا هم كه والدين فيلم يا عكس روزهاي نخستين زندگي فرزندشان ببينند اعتراف كنند كه زشت بوده و هر كدام از زن و شوهر بگويند زشتي او به خانواده همسرشان رفته است.:Nishkhand:
شما بعد از سال ها انتظار طبيعي است كه اين طوري در كنار هم شاد باشيد
اساسا زندگي ديني با شادي و نشاط همراه است و غيراز اين باشد واقعا جاي سؤال دارد.
ولي بزرگوران! زود در برابر تذكرها گارد نگيريد و مقاومت نكنيد. به تعبير قرآن بشنويد و بسنجيد اگر خوب بود به عنوان هديه بپذيريد. گاهي رفتارهاي ما از نظر اخلاقي ممكن است براي ديگري مشكل ساز باشد. مثلا اگر خواهر شوهر شما ازدواج نكرده باشد ممكن است واقعا اين رفتارها سبب اذيت او شود
يا گاهي ممكن است حضور نامحرم در جمع باشد و اين نگاه به اين رفتارها كند و از نظر اخلاقي يا شرعي مشكل ساز باشد.

خلوت خود
با توجه به نكات بالا بهتر است بدون مقاومت به ارزيابي رفتار خود بپردازيد و ارتباطات عاشقانه خود را در حد متعارف نگه داريد و بيشتر آن را در زندگي دو نفره خود خرج كنيد.

تذكر:
1- زندگي خانوادگي تمريني است براي حضور در يك جامعه بزرگ و بزرگتر شما به لطف خداوند و عنايت امام زمان قرار است در اين مسير نماد باشد و رسالت نماد ديني سنگين است. نبايد چيزي به نماد بودن و الگو بودنشان لطمه بزند همان گونه كه ما نسبت به وسائل زينتي و حساس دقت مي كنيم تا آسيب نبينند. از سويي ديگر بايد اين روابط را به عنوان فرصتي براي رشد اخلاقي و ارتقا معنوي در نظر بگيريد چون اخلاق اجتماعي ما پايه هايش در زندگي خانوادگي و زناشويي شكل مي گيرد. بنابراين صبور باشد و در برابر به خاطر نعمت اين زندگي شكر گذار باشيد و صدقه دهيد و هميشه خود را در محضر امام زمان در نظر بگيريد.
2-با همسرتان شبي ده دقيقه يا يك ربع كتاب آداب الطلاب و بعد احاديث الطلاب را مطالعه كنيد.
3- نرم افزار تافته جدانابافته را از سايت دانلود كنيد و بخش عايق هاي تبليغي را مطالعه كنيد.
4- دقت كنيد اگر متعادل باشيد كه خوب است ولي اگر افراط كرده باشيد بازسازي گذشته و نگرش ديگران دشوار است. بنابراين در تنظم رفتارها و هيجانها دقت بيشتري كنيد.
5- نزد مادر شوهر زياد به شوهر نچسبيد. اين طوري مادر احساس مي كند آزادي شوهر را گرفته ايد و از جهتي هم ممكن با محبت زياد پسر مادر اين حس را پيدا كند: «[HL]نو كه آمده به بازار كهنه شود دل آزار[/HL]»
6- همسر شما هم وظيفه اش اين است كه از صفات خوب دفاع كند، ولي بايد سياست داشته باشد اولا افراط نكند و دوم اين كه بهتر است در مقام دفاع شخصيت مادر را در نزد ديگران نقد نكند و در خلوت در جوي بسيار صميمانه به او تذكر دهد.
7- به مادر شوهر و خواهر شوهرتان به مناسبتي هديه بدهيد و از صفات خوبشان در جمع به طور واقعي نه تصنعي و متظاهرانه تعريف كنيد. در برخوردها با خوشرويي با آنها برخورد كنيد با گرمي سلام كنيد و دست دهيد پيامبر فرمودند دست دادن (مصافحه) و هديه دادن محبت را زياد مي كند و كينه ها را زائل مي كند:
تَصافَحوا وتَهادَوا ؛ فَإِنَّ المُصافَحَةَ تَزيدُ فِي المَوَدَّةِ ، وَالهَدِيَّةَ تُذهِبُ الغِلَّ
موفق و مؤيد باشيد
..........................
1-
مستدرك الوسائل، ج9، ص57 ، ح 10196.

موضوع قفل شده است