جمع بندی عدالت صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله)

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عدالت صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله)

سلام و درود

چرا اهل سنت همه صحابه را عادل می دانند؟ مانند امام علی علیه السلام -{سلمان فارسی ابوذر غفاری مقداد رحمة الله علیهم} ابوبکر ، عمر
طلحه و زبیر و بقیه.
در حالیکه عملا بعد از ماجرای ثقیفه صحابه دو قسمت شدند و در دو طرف متضاد قرار گرفتند.
یعنی امام علی علیه السلام و سلمان فارسی، ابوذر غفاری و بقیه در یک طرف و ابوبکر و عمر و بقیه در طرف مقابل.
پس از نظر من بسیار عجیب است چطور اهل تسنن هر دو طرف را عادل می دانند چطور میشود هر دو طرف را قبول کرد هم امام علی علیه السلام و همراهانش و هم آنطرف مقابل را.
این از نظر عقل بی معنی است . نمی شود دو جبهه متضاد را قبول داشت.
اگر امام علی علیه السلام را قبول داریم پس در جبهه او قرا گرفته ایم . و اگر نه پس در جبهه مقابل هستیم.

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد صدرا

پرسش:
چرا اهل سنت همه صحابه را عادل می دانند؟ در حالی که عملا بعد از ماجرای سقیفه صحابه دو قسمت شدند و در دو طرف متضاد قرار گرفتند. یعنی امام علی (علیه السلام) و سلمان فارسی، ابوذر غفاری و بقیه در یک طرف و ابوبکر و عمر و بقیه در طرف مقابل.

پاسخ:
شيعه اماميه بر اساس آیات قرآن و روایات و تاریخ مسلَم اسلام معتقد است كه در ميان صحابه، افراد مختلفى از عادل و فاسق و منافق وجود داشته‏ اند، از اين رو مجرّد مصاحبت با رسول خدا (صلى الله عليه و آله) باعث آن نخواهد بود که ما معتقد به عدالت و پاکی همه صحابه بوده باشیم.

گروهى از صحابه از نظر تقوا و پيراستگى به مقامى رسيده بودند كه مى توان آنان را انسان هاى وارسته ای دانست؛ اما برخى ديگر كسانى هستند كه قرآن از آن ها به گونه اى ديگر ياد مى كند: فاسق؛(1) بيمار دل[2]؛ منافق(2)؛ دهن بين و حرف شنو از منافقين(4)؛ در آستانه ارتداد(5)؛ مؤمنان زبانى(6)؛ كسانى كه با دريافت پول، دل به اسلام مى بندند (المؤلفه قلوبهم)(7)؛ فراريان از جنگ(8)؛ كسانى كه در نماز، پيامبر را تنها گذاردند و از پى داد و ستد رفتند.(9) با توجه به اين گروه هاى مختلف كه قرآن از آن ها ياد مى كند، نمى توان همه صحابه را در يك درجه قرار داد و بدون استثناء به عدالت همه آنان معتقد بود.

در مقابل اعتقاد اكثر اهل‏ سنت بر اين است كه ‏تمام صحابه عادل بوده و با حال ایمان از دنيا رفته ‏اند؛ لذا آنان خود را از هر گونه نقد صحابی بر حذر داشته و بر این باورند که همه آنان مجتهد و عادل بودند و نزاع ها و اختلافات آنان اختلافاتی بر اساس خواسته و هوای نفس نبوده؛ بلکه از روی اختلاف اجتهادشان در امر دین بوده است؛ لذا همگی آنان در نزد خدا صاحب اجر می باشند!.

علت اصلی در اعتقاد به عدالت همه صحابه و عدم ورود به جرح و تعدیل آنان؛ بدین خاطر است که اهل سنت از ثقل دیگر قرآن که عترت (علیهم السلام) باشند فاصله گرفته و تبیین قرآن و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را از راه صحابه آن حضرت اخذ نموده و در این میان نگاه به اهل بیت (علیهم السلام) نیز تنها در حد یک راوی که در عرض راویان دیگر قرار گرفته خواهد بود. از این رو بدیهی است که اهل سنت اين وسائط فيض نبوى را_ به تعبير خودشان_ از هر نوع جرح و تعديلی مصون داشته، تا بدین وسیله سنتی که از طریق آنان نقل گشته عاری از هر گونه اشکالی باشد.

در حالى كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) برای امت خویش دو چيز گران بها به ارمغان گذاشته، که يكى كتاب خدا و ديگرى عترت پاکش بود و بیان فرمودند در تمسک به این دو هرگز دچار انحراف نخواهید شد.

_ بیان دو روایت در باب فرجام گروهی از اصحاب
1) در روایات صحیح اهل سنت به ارتداد اکثر صحابه تصریح شده است. در حدیث مشهور حوض که در صحاح آمده می خوانیم: «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ بَيْنَا أَنَا قَائِمٌ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ فَقُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ قُلْتُ وَمَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ قُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ قُلْتُ مَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى فَلَا أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»؛ از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) (در مورد قيامت) نقل شده است که فرمودند: در اين هنگام که من ايستاده ام ، عده اي (را مي آورند) وقتي ايشان را مي شناسم شخصی بين من و ايشان آمده پس می گويد بياييد. پس می گويم به کجا؟ پس می گويد قسم به خداوند به سوی آتش . می گويم ايشان را چه شده است؟ می گويد ايشان بعد از تو به سوی گذشتگانشان به عقب بازگشتند. سپس گروه دیگری را می آورند... (به همین شکل)، پس نمی بينم از ايشان کسی نجات يابد مگر مانند شترانی که رها شده اند ( بسيار کم).(10)

2) «مالك بن انس»، در کتاب: «المُوَطّأ» روایتی را نقل نموده که قابل تامل می باشد:«حَدّثَنِى عَنْ مَالِكٍ، عَنْ أبِى النّضْرِ مَوْلَى عُمَرِ بْنِ عُبيْدِ اللهِ أنّهُ بَلَغَهُ أنّ رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه و آله قَالَ لِشُهَداءِ احُدٍ: هَؤُلَاءِ أشْهَدُ عَلَيْهِمْ. فَقَالَ أبُو بَكْرٍ الصّدّيقُ: ألَسْنَا يَا رَسُولَ اللهِ إخْوانَهُمْ؟ أسْلَمْنَا كَمَا أسْلَمُوا، وَ جَاهَدْنَا كَمَا جَاهَدُوا؟ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه و آله): بَلَى وَ لَكِنْ لَا أَدْرِى مَا تُحْدِثُونَ بَعْدى؟! فَبَكَى أبُو بَكْرٍ ثُمّ بَكَى ثُمّ قَالَ: أئِنّا لَكائِنُونَ بَعْدَكَ؟!»؛ رسول خدا (صلى الله عليه و آله) درباره شهداى احد فرمود: اين ها جمعيتى هستند كه من شهادت مى‏ دهم بر آن ها. ابو بكر گفت: اى رسول خدا! آيا ما برادران آن ها نيستيم كه اسلام آورديم همان طور كه آنان اسلام آوردند، و جهاد كرديم همان طور كه آنان جهاد كردند؟! رسول خدا (صلى الله عليه و آله) گفت: آرى! و ليكن من نمى‏ دانم شما پس از من چه كارى را انجام مى‏ دهيد؟! در اثر اين كلام رسول خدا، ابو بكر گريه كرد باز هم گريه كرد و سپس گفت: آيا ما پس از تو زنده ‏ايم؟!.(11) محمّد فؤاد عبد الباقى در تعليقه خود گويد: اين روايت در نزد جميع روات، مرسل است و ليكن معنى آن مستند است از وجوه صحاح كثيرى.(12)

________________
(1) الحجرات: 49/6: (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بياورد، درباره آن تحقيق كنيد، مبادا به گروهى از روى نادانى آسيب برسانيد و از كرده خود پشيمان شويد).
(2) الاحزاب:33/12:(وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُورا؛ و (نيز) به خاطر آوريد زمانى را كه منافقان و بيماردلان مى ‏گفتند: «خدا و پيامبرش جز وعده‏ هاى دروغين به ما نداده ‏اند!).
(3) التوبة:9/101:(وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلى‏ عَذابٍ عَظِيم؛ و از (ميان) اعراب باديه‏ نشين كه اطراف شما هستند، جمعى منافقند و از اهل مدينه (نيز)، گروهى سخت به نفاق پاى بندند. تو آنها را نمى‏ شناسى، ولى ما آنها را مى شناسيم. بزودى آنها را دو بار مجازات مى‏ كنيم(: مجازاتى با رسوايى در دنيا، و مجازاتى به هنگام مرگ) سپس بسوى مجازات بزرگى (در قيامت) فرستاده مى‏ شوند).
(4) التوبة:9/ 47:( لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ ما زادُوكُمْ إِلاَّ خَبالاً وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَ فِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِين؛ اگر آنها همراه شما (بسوى ميدان جهاد) خارج مى‏ شدند، جز اضطراب و ترديد، چيزى بر شما نمى‏ افزودند و بسرعت در بين شما به فتنه ‏انگيزى (و ايجاد تفرقه و نفاق) مى‏ پرداختند و در ميان شما، افرادى (سست و ضعيف) هستند كه به سخنان آنها كاملًا گوش فرامى ‏دهند و خداوند، ظالمان را مى‏ شناسد).
(5) آل عمران:3/ 154:( ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً يَغْشى‏ طائِفَةً مِنْكُمْ وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْ‏ءٍ ...؛ سپس بدنبال اين غم و اندوه، آرامشى بر شما فرستاد. اين آرامش، بصورت خواب سبكى بود كه (در شب بعد از حادثه احد،) گروهى از شما را فرا گرفت اما گروه ديگرى در فكر جان خويش بودند (و خواب به چشمانشان نرفت.) آنها گمانهاى نادرستى- همچون گمانهاى دوران جاهليت- درباره خدا داشتند و مى ‏گفتند:آيا چيزى از پيروزى نصيب ما مى‏ شود...).
(6) الحجرات:49/ 14:( قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيم؛ عربهاى باديه‏نشين گفتند: «ايمان آورده‏ايم» بگو: «شما ايمان نياورده‏ايد، ولى بگوييد اسلام آورده‏ايم، امّا هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت كنيد، چيزى از پاداش كارهاى شما را فروگذار نمى‏كند، خداوند، آمرزنده مهربان است).
(7) التوبة:9/ 60:( إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيم؛زكاتها مخصوص فقرا و مساكين و كاركنانى است كه براى (جمع آورى) آن زحمت مى‏ كشند، و كسانى كه براى جلب محبّتشان اقدام مى‏ شود، و براى (آزادى) بردگان، و (اداى دين) بدهكاران، و در راه (تقويت آيين) خدا، و واماندگان در راه اين، يك فريضه (مهم) الهى است و خداوند دانا و حكيم است).
(8) الانفال:8/ 15- 16:( يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ؛ وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى‏ فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِير؛اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد! هنگامى كه با انبوه كافران در ميدان نبرد رو به رو شويد، به آنها پشت نكنيد (و فرار ننماييد)! و هر كس در آن هنگام به آنها پشت كند- مگر آنكه هدفش كناره ‏گيرى از ميدان براى حمله مجدد، و يا به قصد پيوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد- (چنين كسى) به غضب خدا گرفتار خواهد شد و جايگاه او جهنم، و چه بد جايگاهى است!
(9) الجمعة:62/11:( وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِين؛ هنگامى كه آنها تجارت يا سرگرمى و لهوى را ببينند پراكنده مى شوند و به سوى آن مى روند و تو را ايستاده به حال خود رها مى‏ كنند بگو: آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است، و خداوند بهترين روزى‏ دهندگان است).
(10) صحیح البخاری، کتاب الرقاق، باب53، حدیث الحوض، ح6458.
(11) الموطا، مالك بن أنس أبو عبدالله الأصبحي، ح:987، دار إحياء التراث العربي – مصر، محمد فؤاد عبد الباقي.
(12) الموطّأ ، مالك بن انس، با تحقيق محمّد فؤاد عبد الباقى، ج 2، ص: 461.

موضوع قفل شده است