جمع بندی تقلید از مرجع تقلید و اطاعت از رهبری

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تقلید از مرجع تقلید و اطاعت از رهبری

در جامعه اسلامی در هر زمان باید مرجع تقلیدی باشد که در مورد مساعل جدید فتوا داده و مقلد های او اطاعت کنند.
1-حال با داشتن مرجع تقلید و اطاعت از او آیا لازم است که از یک فردی دیگر به عنوان رهبر هم اطاعت کرد؟
2-آیا اطاعت از رهبری از روی اجبار است یا از روی تعقل و صلاح دانستن او برای اطاعت ؟
3-اگر کسی اطاعت از او را باعث لطمه به دینش بداند و او را صلاح نبید آیا باید باز هم از او اطاعت کند؟
لطفا به تک تک سوالاتم پاسخ دهید با تشکر
مرجع تقلید آیت الله سیستانی

با نام و یاد دوست




کارشناسان بحث: استاد صدیق و استاد نور

[=microsoft sans serif]باسلام

سوالاتی که مطرح کردید، همگی به یک مسئله باز میگردد. ولایت فقیه چه جایگاهی دارد و چرا باید از او اطاعت کرد.
بر اساس قرآن کریم ولایت تنها از آن خداوند متعال است و کسی حق ولایت و اعمال سرپرستی بر دیگران را ندارد:«الله هو الولی»(۱)
او به هر کسی که صلاح بداند و شایستگی اش را داشته باشد، اجازه اعمال ولایت در طول ولایت خودش را میدهد و او را به ولایت بر بندگانش برمیگزیند:«الله اعلم حیث یجعل رسالته»(۲)
در دین اسلام، پس از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله)، امام علی(علیه السلام) به این مقام برگزیریده شدند و خداوند متعال به مردم دستور داد که از ایشان تبعیت کنند:«یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»(۳) پس از ایشان بر اساس روایات متواتر، این مقام به و ۱۱تن از فرزندان حضرت علی (علیه السلام) رسید.
امامان به عنوان جانشینان پیامبر اکرم، وظایفی داشتند و یکی از این وظایف آن بود که برای اجرای بهتر جامعه، در صورت توان و وجود شرایط حکومت را برعهده بگیرند.
این شأن امام به عنوان ولایت اجتماعی معروف است.
ولایت اجتماعی به معنای سرپرستی و رهبری اجتماعی و حق تصرف در مسائل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، حقوقی و به صورت خلاصه همه مسائل اجتماعی است.(۴)
در عصر حضور معصوم، هیچ اختلافی بین شیعیان نیست که حضرات معصومین(علیهم السلام) عهده دار این مقام هستند و در صورت وجود شرایط به صورت علنی و ظاهری وگرنه برای جماعت شیعه عهده دار امور اجتماعی خواهند بود.
در عصر غیبت با چند مسئله روبرو هستیم.
از سویی، سرپرستی جامعه چیزی نیست که مخصوص زمانی خاص باشد چنانکه مولا علی (علیه السلام) بیان میکند:«لابد للناس من امیر برّ او فاجر»
از سوی دیگر، بر اساس آیه شریفه ولایت مخصوص خداوند است و کسی إجازه اعمال ولایت دارد که از جانب خداوند تعیین شده باشد.
با توجه به اخبار وروایات، برخی از فقهای شیعه که شرایط ویژه ای را دارند، از سوی معصوم (علیه السلام) مامور به اعمال ولایت شده است. این شخص، نزدیکترین ویژگی ها به امام معصوم ع را دارد و برای اداره امور اجتماعی جامعه اسلامی، احکامی را صادر میکند.
اطاعت از این افراد در مسائل مربوط به حکومت و اجتماع، لازم است، همانطور که اطاعت از امام معصوم در زمان حضور لازم بود. چنانکه در برخی روایات نیز به این مطلب تصریح شده است که آنان حجت بر مردم هستند:

[=microsoft sans serif]«وَ أَمّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ، فَارْجِعُوا فيها الى رُواةِ حَديثِنا. فَإِنَّهُم حُجّتي عَلَيْكُم، و أَنا حُجَةُ اللَّه.»(۵)


[=microsoft sans serif]
ولی فقیه با مرجع تقلید فرق دارد، هرچند ولی فقیه میتواند مجتهد باشد ولی هر مرجع تقلیدی ولی فقیه مطلق نیست.
زیرا حیطه اختیار این دو با هم فرق دارد.
مراجع تقلید، وظیفه بررسی ادله را و استنباط احکام شرعی جزیی و اعلام آن به مقلدین خود را بر دوش دارند ولی ولی فقیه، در حیطه مسائل اجتماعی، حکم حکومتی را صادر میکند.
به بیان دیگر، مرجع تقلید خبر از حکم شارع میدهد و ولی فقیه، حکم حکومتی در حیطه مسائل حکومتی( که البته منطبق بر اصول اسلام است) را صادر میکند.
بنابراین، این دو با هم فرق دارند و مرجعیت تقلید یک مقام است و ولایت فقیه مقامی دیگر.

ـــــــــــــــ
۱. سوره شورا، آیه۹
۲. سوره انعام، آیه۱۲۴
۳. سوره نساء، آیه۵۹
۳. درآمدی بر کلام جدید، هادی صادقی، ص۳۳۶۴
۵. کمال الدین، ج۲، ص۲۸۴


[=microsoft sans serif]باتوجه به این نکات، حال به پرسشهای شما میپردازیم[=microsoft sans serif].
[=microsoft sans serif]اما سوال اول: از آنجا که مرجع تقلیدی که شرایط ولایت فقیه را ندارد و از سوی خبرگان به عنوان ولی فقیه انتخاب نشده است، نمیتواند در حیطه مسائل حکومتی و اجتماعی فتوا بدهد. به همین جهت، وقتی شما از دفتر مراجع عظام در مورد مسائلی که مربوط به اداره جامعه است استفتاء میکنید، پاسخ آنان این است که باید به قوانین عمل کرد و مخالفت با آن حرام است[=microsoft sans serif].
[=microsoft sans serif]پس، اگر مرجع تقلید، خودش ولی فقیه بود که بحث مشخص است اما اگر ولی فقیه نبود، دایره نفوذ حکم هر کدام مشخص است. در مسائل اجتماعی که مصلحت عامه مسلمانان و حکومت اسلامی مستلزم حکمی خاص است، آنجا حکم حاکم نفوذ دارد و در مابقی مسائل، هر کسی باید به مرجع تقلید خود مراجعه کند[=microsoft sans serif].

[=microsoft sans serif]اما سوال دوم: اطاعت از رهبری، همانند اطاعت از امام معصوم در حیطه مسائل اجتماعی و ولایت اجتماعی، اجباری است؛ یعنی همانطور که وقتی پیامبر به صحابه دستور میدهد به سپاه اسامه بپیوندید، همگان بدون چون و چرا باید این دستور را اطاعت کنند، یا وقتی امام به یاران خود میفرماید به سپاه نفاق و تزویر حمله کنید و به قرآن های بر سر نیزه افراشته توجه نکنید، کسی حق تخلف ندارد و متخلفین مرتکب گناه شده اند، وقتی ولی فقیه در حیطه مسائل حکومتی، دستور جهاد یا کار خاصی را میدهد، کسی حق تخلف ندارد[=microsoft sans serif].

[=microsoft sans serif]اما سوال سوم: از انجا که یکی از شرایط ولی فقیه، ان است که عالم به دین و مخالف با هوای نفس و عدالت است، قاعدتا چنین امری صورت نمیگرد. ولی فقیه خودش فقیهی جامع شرایط و عادل است. هرچند به جهت اینکه معصوم نیست، خبرگان به عنوان ناظر بر اعمال و شیوه حکومتداری وی قرار میگیرند که هر زمان دیدند ولی فقیه از عدالت ساقط شد و شرایط ولایت را نداشت، او را از مقامش عزل کنند. چنانکه امام خمینی(ره) در این مورد میفرماید[=microsoft sans serif]:
[=microsoft sans serif]اگر فقيهى بر خلاف موازين اسلام كارى انجام داد [=microsoft sans serif]نعوذ باللَّه‏[=microsoft sans serif] فسقى مرتكب شد، خود به خود از حكومت [=microsoft sans serif]منعزل‏ است، زيرا از امانتدارى ساقط شده است[=microsoft sans serif](۶[=microsoft sans serif])
[=microsoft sans serif]البته باید توجه کرد که گاه انسان به خاطر عدم آگاهی جامع از شرایط اجتماع نمیتواند حکمت حکم حاکم را تشخیص دهد و تشخیص این امر با متخصصان است[=microsoft sans serif].
[=microsoft sans serif]پس اطاعت از ولی فقیه معرفی شده از جانب خبرگان لازم است تا زمانی که آنان تشخیص دهند، ولی فقیه شرایط ولایت را از دست داده باشد[=microsoft sans serif].

[=microsoft sans serif]در مورد نظر خاص آیت الله سیستانی لازم است کارشناس احکام مشارکت کنند، بنابراین منتظر نظر ایشان بمانید[=microsoft sans serif].

[=microsoft sans serif]

ـــــــــــــــــــــــــ

[=microsoft sans serif]۶. ولایت فقیه، ص73

mtm77;712413 نوشت:
در جامعه اسلامی در هر زمان باید مرجع تقلیدی باشد که در مورد مساعل جدید فتوا داده و مقلد های او اطاعت کنند.
1-حال با داشتن مرجع تقلید و اطاعت از او آیا لازم است که از یک فردی دیگر به عنوان رهبر هم اطاعت کرد؟
2-آیا اطاعت از رهبری از روی اجبار است یا از روی تعقل و صلاح دانستن او برای اطاعت ؟
3-اگر کسی اطاعت از او را باعث لطمه به دینش بداند و او را صلاح نبید آیا باید باز هم از او اطاعت کند؟
لطفا به تک تک سوالاتم پاسخ دهید با تشکر
مرجع تقلید آیت الله سیستانی

با سلام و عرض ادب

بطور کلی،پذیرش ولایت و امامت و رهبری از اصول دین است ولی تقلید در احکام مربوط به فروع دین است. بنابراین،از نظر شرعی اگر کسی مرجع تقلیدش را صحیح انتخاب کند و اعمالش را مطابق با نظر مرجعش انجام دهد (حتی اگر اطاعت از رهبری هم نداشته باشد)اعمالش صحیح است و اعاده و قضا ندارد یا تکلیفی برعهده او نمی ماند اما اینکه ولایت را بپذیریم در قبولی عبادات تاثیر دارد نه در صحت اعمال مثل اینکه نمازی که مطابق با نظر مرجع تقلید و رعایت تمام احکام آن خوانده شده است قضا ندارد و شخص، تارک نماز محسوب نمی شود اما اگر ولایت و رهبری را قبول نداشته باشد ممکن است عبادتش قبول نشود.(البته اینکه ولایت یعنی چه و درعصر غیبت چگونه است اینها مربوط به مباحث کلامی و اعتقادی می شود)

پی نوشت:
استفتا از دفتر مقام معظم رهبری

در پناه حضرت حق عاقبت بخیر باشیم

منظور شما پذیرش فرد رهبر در اصول دین است یا پذیرش وجود رهبریت؟
حال اگر افرادی مثلا در سرزمینی اسلامی دیگر/ اصل رهبریت که اسلام دستور بودن آن بعد از امامان صادر کرده را قبول داشته باشند ولی فردی که در آن مقام باشد را خیر یا در هر صورتی با روش کار او مخالف و طریقه اعمالش را به ضرر دین یا افراد بدانند آیا باز هم اطاعتش نکنند اعمالشان قبول نمیشود؟ در گروهک های تندرو اسلامی بطور مثال فردی رهبر آن گروه میشود حال به فرض اینکه او رهبر اسلامی است از او باید اطاعت کنند؟ آیا پذیرش فرد در آن مقام بدون فکر و اطلاع از او و همینطوری تقلید اجباری است؟ اگر اجباری است در این صورت اگر ما بطور مثال در یکی از این گروهک ها بزرگ میشدیم باید بدون چون و چرا راهشونو برای ترور و آدم کشی ادامه میدادیم؟(به فرض اینکه فرد مرجع تقلید داشته رهبریت هم قبول داشته اما شخص در آن مقم را نه)

[=microsoft sans serif]پرسش: در جامعه اسلامی در هر زمان باید مرجع تقلیدی باشد که در مورد مساعل جدید فتوا داده و مقلد های او اطاعت کنند.
1-حال با داشتن مرجع تقلید و اطاعت از او آیا لازم است که از یک فردی دیگر به عنوان رهبر هم اطاعت کرد؟
2-آیا اطاعت از رهبری از روی اجبار است یا از روی تعقل و صلاح دانستن او برای اطاعت ؟
[=microsoft sans serif]3-اگر کسی اطاعت از او را باعث لطمه به دینش بداند و او را صلاح نبیند آیا باید باز هم از او اطاعت کند؟

پاسخ:
[=microsoft sans serif]سوالاتی که مطرح کردید، همگی به یک مسئله باز میگردد. ولایت فقیه چه جایگاهی دارد و چرا باید از او اطاعت کرد.
بر اساس قرآن کریم ولایت تنها از آن خداوند متعال است و کسی حق ولایت و اعمال سرپرستی بر دیگران را ندارد:«الله هو الولی»(۱)
او به هر کسی که صلاح بداند و شایستگی اش را داشته باشد، اجازه اعمال ولایت در طول ولایت خودش را میدهد و او را به ولایت بر بندگانش برمیگزیند:«الله اعلم حیث یجعل رسالته»(۲)
در دین اسلام، پس از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله)، امام علی(علیه السلام) به این مقام برگزیریده شدند و خداوند متعال به مردم دستور داد که از ایشان تبعیت کنند:«یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»(۳) پس از ایشان بر اساس روایات متواتر، این مقام به و ۱۱تن از فرزندان حضرت علی (علیه السلام) رسید.
امامان به عنوان جانشینان پیامبر اکرم، وظایفی داشتند و یکی از این وظایف آن بود که برای اجرای بهتر جامعه، در صورت توان و وجود شرایط حکومت را برعهده بگیرند.
این شأن امام به عنوان ولایت اجتماعی معروف است.
ولایت اجتماعی به معنای سرپرستی و رهبری اجتماعی و حق تصرف در مسائل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، حقوقی و به صورت خلاصه همه مسائل اجتماعی است.(۴)
در عصر حضور معصوم، هیچ اختلافی بین شیعیان نیست که حضرات معصومین(علیهم السلام) عهده دار این مقام هستند و در صورت وجود شرایط به صورت علنی و ظاهری وگرنه برای جماعت شیعه عهده دار امور اجتماعی خواهند بود.
در عصر غیبت با چند مسئله روبرو هستیم.
از سویی، سرپرستی جامعه چیزی نیست که مخصوص زمانی خاص باشد چنانکه مولا علی (علیه السلام) بیان میکند:«لابد للناس من امیر برّ او فاجر»
از سوی دیگر، بر اساس آیه شریفه ولایت مخصوص خداوند است و کسی إجازه اعمال ولایت دارد که از جانب خداوند تعیین شده باشد.
با توجه به اخبار وروایات، برخی از فقهای شیعه که شرایط ویژه ای را دارند، از سوی معصوم (علیه السلام) مامور به اعمال ولایت شده است. این شخص، نزدیکترین ویژگی ها به امام معصوم ع را دارد و برای اداره امور اجتماعی جامعه اسلامی، احکامی را صادر میکند.
اطاعت از این افراد در مسائل مربوط به حکومت و اجتماع، لازم است، همانطور که اطاعت از امام معصوم در زمان حضور لازم بود. چنانکه در برخی روایات نیز به این مطلب تصریح شده است که آنان حجت بر مردم هستند:

[=microsoft sans serif]«وَ أَمّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ، فَارْجِعُوا فيها الى رُواةِ حَديثِنا. فَإِنَّهُم حُجّتي عَلَيْكُم، و أَنا حُجَةُ اللَّه.»(۵)

[=microsoft sans serif]ولی فقیه با مرجع تقلید فرق دارد، هرچند ولی فقیه میتواند مجتهد باشد ولی هر مرجع تقلیدی ولی فقیه مطلق نیست.
زیرا حیطه اختیار این دو با هم فرق دارد.
مراجع تقلید، وظیفه بررسی ادله را و استنباط احکام شرعی جزیی و اعلام آن به مقلدین خود را بر دوش دارند ولی ولی فقیه، در حیطه مسائل اجتماعی، حکم حکومتی را صادر میکند.
به بیان دیگر، مرجع تقلید خبر از حکم شارع میدهد و ولی فقیه، حکم حکومتی در حیطه مسائل حکومتی( که البته منطبق بر اصول اسلام است) را صادر میکند.
بنابراین، این دو با هم فرق دارند و مرجعیت تقلید یک مقام است و ولایت فقیه مقامی دیگر.

[=microsoft sans serif]باتوجه به این نکات، حال به پرسشهای شما میپردازیم[=microsoft sans serif].
[=microsoft sans serif]اما سوال اول: از آنجا که مرجع تقلیدی که شرایط ولایت فقیه را ندارد و از سوی خبرگان به عنوان ولی فقیه انتخاب نشده است، نمیتواند در حیطه مسائل حکومتی و اجتماعی فتوا بدهد. به همین جهت، وقتی شما از دفتر مراجع عظام در مورد مسائلی که مربوط به اداره جامعه است استفتاء میکنید، پاسخ آنان این است که باید به قوانین عمل کرد و مخالفت با آن حرام است[=microsoft sans serif].
[=microsoft sans serif]پس، اگر مرجع تقلید، خودش ولی فقیه بود که بحث مشخص است اما اگر ولی فقیه نبود، دایره نفوذ حکم هر کدام مشخص است. در مسائل اجتماعی که مصلحت عامه مسلمانان و حکومت اسلامی مستلزم حکمی خاص است، آنجا حکم حاکم نفوذ دارد و در مابقی مسائل، هر کسی باید به مرجع تقلید خود مراجعه کند[=microsoft sans serif].


[=microsoft sans serif]اما سوال دوم: اطاعت از رهبری، همانند اطاعت از امام معصوم در حیطه مسائل اجتماعی و ولایت اجتماعی، اجباری است؛ یعنی همانطور که وقتی پیامبر به صحابه دستور میدهد به سپاه اسامه بپیوندید، همگان بدون چون و چرا باید این دستور را اطاعت کنند، یا وقتی امام به یاران خود میفرماید به سپاه نفاق و تزویر حمله کنید و به قرآن های بر سر نیزه افراشته توجه نکنید، کسی حق تخلف ندارد و متخلفین مرتکب گناه شده اند، وقتی ولی فقیه در حیطه مسائل حکومتی، دستور جهاد یا کار خاصی را میدهد، کسی حق تخلف ندارد[=microsoft sans serif].

[=microsoft sans serif]اما سوال سوم: از انجا که یکی از شرایط ولی فقیه، ان است که عالم به دین و مخالف با هوای نفس و عدالت است، قاعدتا چنین امری صورت نمیگرد. ولی فقیه خودش فقیهی جامع شرایط و عادل است. هرچند به جهت اینکه معصوم نیست، خبرگان به عنوان ناظر بر اعمال و شیوه حکومتداری وی قرار میگیرند که هر زمان دیدند ولی فقیه از عدالت ساقط شد و شرایط ولایت را نداشت، او را از مقامش عزل کنند. چنانکه امام خمینی(ره) در این مورد میفرماید[=microsoft sans serif]:
[=microsoft sans serif]اگر فقيهى بر خلاف موازين اسلام كارى انجام داد [=microsoft sans serif]نعوذ باللَّه‏[=microsoft sans serif] فسقى مرتكب شد، خود به خود از حكومت [=microsoft sans serif]منعزل‏ است، زيرا از امانتدارى ساقط شده است[=microsoft sans serif](۶[=microsoft sans serif])
[=microsoft sans serif]البته باید توجه کرد که گاه انسان به خاطر عدم آگاهی جامع از شرایط اجتماع نمیتواند حکمت حکم حاکم را تشخیص دهد و تشخیص این امر با متخصصان است[=microsoft sans serif].
[=microsoft sans serif]پس اطاعت از ولی فقیه معرفی شده از جانب خبرگان لازم است تا زمانی که آنان تشخیص دهند، ولی فقیه شرایط ولایت را از دست داده باشد[=microsoft sans serif].

[=microsoft sans serif]
ـــــــــــــــ

[=microsoft sans serif]۱. سوره شورا، آیه۹
۲. سوره انعام، آیه۱۲۴
۳. سوره نساء، آیه۵۹
۳. درآمدی بر کلام جدید، هادی صادقی، ص۳۶۴-۳۶۹(قم، نشر طه و معارف، ۱۳۹۱، چ ششم)
۵. کمال الدین، ج۲، ص۲۸۴(نرم افزار جامع الاحادیث)
۶. امام خمینی، ولایت فقیه، ص73(نرم افزار مجموعه اثار امام خمینی)
[=microsoft sans serif]

موضوع قفل شده است