جمع بندی آیا حضرت عیسی زنده است یاخیر؟

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا حضرت عیسی زنده است یاخیر؟

سوال:

آیاعیسی زنده است یاخیر؟

دلایلی وجود دارد که کذب بودن این ادعا رو نشان میده. کدام عقل بیدار میتونه این دلایل رو نادیده بگیره!

۱-خوب اولین مدرک کتاب ااشعیا هست. اشعیا نبی ای بود که حدود هفتصد سال پیش از میلاد مسیح زندگی میکرد و داخل کتابش نبوت ها و اعجاز خیلی زیادی هست. مثلا تو کتابش زمین رو( کُره ی زمین) خطاب کرده و با چنین صراحتی در اون زمان از کروی بودن زمین حرف زده.
یا پیشگویی های زیاد و فوق‌العاده ای در کتابش هست. این پیشگویی ها از این جهت فوق‌العاداست که خیلی واضح و با جزئیات بودن. مثلا دویست سال قبل از اینکه کورش پادشاه به دنیا بیاد، اشعیا تو کتابش میگه که کورش پادشاه پارس بابل رو فتح خواهد کرد. حتی جزئیات استراتژی فتح بابل هم میگه. میگه که کورش بدون درگیری وارد شهر میشه و فتحش میکنه و جزئیات دیگه هم میگه. خوب پس شکی نیست که اشعیا نبی بوده و کتابش کلام خداست و نه انسان.

۲-اشعیا تو کتابش پیشگویی های زیادی در مورد مسیح کرده. توضیح میده که مسیح قراره کشته بشه. و میگه و میگه اون رو همراه گناهکاران اعدام میکنن که همینطور هم شد و میگه اون رو تو قبر مردی ثروتمند گذاشتن که همینطور هم شد؛ مردی ثروتمند جسد مسیح رو از فرماندار خواست و جسد رو تو قبری که برای خودش خریده بود گذاشت.
پس میبینی که پیشگویی های اشعیا مرگ مسیح رو با جزئیات پیشگویی میکنه.
اما پیشگویی در مورد به دارآویختن مسیح به کتاب اشعیای نبی ختم نمیشه؛ بلکه در دیگر کتب الهی نیز در اینباره پیشگویی شده که در انتها خواهید خواند.

۳-حالا یه سوال؛ آیا ممکنه که مسیحانی که بر فرض میخواستن الکی بگن مسیح کشته شده، این چیزا رو تو کتاب اشعیا بعدا اضافه کرده باشن؟ جواب این سوال خیر هست. چون طومارهایی از کتاب مقدس در منطقه ی دریای مرده کشف شده که کتاب اشعیا نیز در اون طومارها وجود داره. قدمت اون طومارها متعلق به ۲۲۰۰ سال پیشه. پس امکان نداره که این مطالب بعد از دوران مسیح که ۲۰۰۰ سال پیش زندگی میکرده اضافه شده باشه.

۴-اما کتابهای عهد جدید که به انجیل معروف هستن گذارش‌هایی که دادن با پیشگویی ها هماهنگ بوده. و دقیقا تمام سیصد پیشگویی ‌ای که در مورد مسیح موعود داده شده بود در مورد مسیح اتفاق افتاده. حتی یکسری از مطالب رو نمیدونستن که این پیشگویی در مورد مسیح بوده، اما وقتی که اتفاق افتاده برای عیسی، فهمیدن که اون مطلب که در کتاب مقدس بوده الان و اینطوری محقق شده.

۵-عیسی مسیح حواریونی برای خودش انتخواب کرد که همیشه با او باشن و وقایع رو ببینن. اونها آدمهای عادی بودن. بعضی ماهیگیر و بعضی کارمند دولت. اما زندگیشون متحول شد، مخصوصا پس از عروج عیسی به آسمان، در راه خدا زندگی و جان و مالشون رو فدا کردن و یا به دار میخکوب شدن و یا سنگسار شدن و یا در زندان افتادن. مثلا همین پولس که مسلمونا میگن جاش ته جهنمه، از جلال و مقام و پول و ثروت گذشت و خیمه دوزی میکرد اما از خدمتش و تعالیمش کوتاه نیومد. قومش که یهودی بودن ترکش کردن. تو زندان افتاد، سنگسار شد اما تا آخر با شجاعت و ایمان مثال زدنی مقاومت کرد و وظیف اش رو انجام داد.
خوب عهد جدید رو که همون انجیله این حواریون نوشتن که سه تاشون جزو اون ۱۲ نفر بودن که تمام مدت باهاش بودن و اون رو خوب میشناختن. یکیشون یوحنا بود که جزو نزدیکترین ها تو اون ۱۲ نفر بود و مریم مقدس بعد از مرگ عیسی به خانه ی یوحنا رفت و تا آخر اونجا زندگی کرد.
اما نکته ی قابل توجه اینه که گفته های تمام این شهود با هم یکسان و هماهنگ هست. اگه دروغ نوشته بودن باید تناقضی پیش می آمد. در شریعت هم آمده که سه شاهد برای اثبات کافی ست و به موضوع سندیت میبخشد. حال آنکه شاهدان بسیار بیشتر از سه نفر بودند.

۶-خوب حالا ببینیم آیا امکان داره کس دیگه ای رو اشتباها اعدام کرده باشن؟
اعدام عیسی واقعه ای مهم در اون زمان بود و اعدامش در ملع‌عام انجام شد. پس تمام دوستدارانش و حواریونش و مادرش جمع شده بودن تا ببینن چه اتفاقی خواهد افتاد. آیا امکان داره که کسانی که سه سال تمام وقت باهاش بودن نشناسنش و نفهمن کس دیگه ای داره اشتباها اعدام میشه؟ یا مادرش ممکنه فرزند خودش رو نشناسه؟ مادر از طرز راه رفتن بچه اش از فاصله ی دور بچه اش رو میشناسه، غیر از اینه؟
و گذشته از این وقتی عیسی پس از سه روز زنده شد و خودش رو به حواریونش نشان داد، حواریونش جای زخم میخ ها رو روی بدنش دیدن.

۷-در هر چهار انجیل گزارش شده که عیسی مسیح حداقل دوبار مرگ خودش رو پیشگویی کرده بود.

حالا به چند پیشگویی دیگر در مورد مسیح در کتاب تورات و دیگر کتب الهی پیامبران الهی، و گزارش تحققِ آن پیشگویی در انجیل توجه کنید:
۱-پیشگویی در کتاب مزمور سلیمان۹:۴۱
(یاری نزدیک به او خیانت میکند. )
گزارش تحقق پیشگویی در انجیل یوحنا ۱۸:۱۳و۲۱-۳۰

۲-زکریا۱۲:۱۱ برای سی سکه ی نقره

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد عماد

3eyed3ayber;711575 نوشت:
خوب اولین مدرک کتاب ااشعیا هست. اشعیا نبی ای بود که حدود هفتصد سال پیش از میلاد مسیح زندگی میکرد و داخل کتابش نبوت ها و اعجاز خیلی زیادی هست. مثلا تو کتابش زمین رو( کُره ی زمین) خطاب کرده و با چنین صراحتی در اون زمان از کروی بودن زمین حرف زده.
یا پیشگویی های زیاد و فوق‌العاده ای در کتابش هست. این پیشگویی ها از این جهت فوق‌العاداست که خیلی واضح و با جزئیات بودن. مثلا دویست سال قبل از اینکه کورش پادشاه به دنیا بیاد، اشعیا تو کتابش میگه که کورش پادشاه پارس بابل رو فتح خواهد کرد. حتی جزئیات استراتژی فتح بابل هم میگه. میگه که کورش بدون درگیری وارد شهر میشه و فتحش میکنه و جزئیات دیگه هم میگه. خوب پس شکی نیست که اشعیا نبی بوده و کتابش کلام خداست و نه انسان.

۲-اشعیا تو کتابش پیشگویی های زیادی در مورد مسیح کرده. توضیح میده که مسیح قراره کشته بشه. و میگه و میگه اون رو همراه گناهکاران اعدام میکنن که همینطور هم شد و میگه اون رو تو قبر مردی ثروتمند گذاشتن که همینطور هم شد؛ مردی ثروتمند جسد مسیح رو از فرماندار خواست و جسد رو تو قبری که برای خودش خریده بود گذاشت.
پس میبینی که پیشگویی های اشعیا مرگ مسیح رو با جزئیات پیشگویی میکنه.
اما پیشگویی در مورد به دارآویختن مسیح به کتاب اشعیای نبی ختم نمیشه؛ بلکه در دیگر کتب الهی نیز در اینباره پیشگویی شده که در انتها خواهید خواند.

سلام علیکم
گر چه به کلمه، کلمه و حرف حرف شما اشکال هست و بحث به درازا می کشد
ولی با توجه به همین معیاری که شما انتخاب کرده اید یعنی اگر کتابی مثل اشیعیا دو سه جمله بر فرض پیشگویی هایی درست انجام داده باشد پس همه حرفهایش درست است، قرآن مجید نیز این خصوصیت را دارد.
آیا قران درباره غلبه روم بر ایران پیشگویی نکرده است؟ و صحیح از کار در نیامده است؟ قرآن حتی به انجام این واقعه در ادنی الارض اشاره کرده که جایی بسی شگفتی است.
آیا قرآن فتح مکه را پیشبینی نکرد؟
آیا کثرت فرزندان پیامبرصلی الله علیه واله وسلم و از بین رفتن فرزندان طنعه زننده به پیامبر را پیشگویی نکرد؟
آیا قرآنی که در بین عربهای جاهلی نازل شده به تفاوت سر انگشتان اشاره نکرده است؟ آنهم در جایی که دست راست و پچپشان را تشخیص نمی دادند تا چه رسد به سر انگشتان و تفاوت سر انگشتان
و.....
پس با همان معیار شما اگر کتابی چند پیشگویی کرد و درست از کار درآمد باید تمام سخنانش درست باشد
لذا گفته قرآن در مورد حضرت عیسی صحیح است
البته بنده همانطور که عرض کردم به حرف،حرف و کلمه به کلمه از سخنان شما اشکال دارم که اگر دوست دارید ادامه دهیم لطفا مطلب به مطلب به آدرس صحیح از کتاب اشعیا بیاورید با بحث کنیم
عرض می کنم مطلب به مطلب یعنی یک مطلب را مطرح بفرمائید بحث کنیم سپس به دنبال مطلب دیگر برویم مثلا ادعای شما درباره کورش را با سند از کتاب اشعیا بحث می کنیم سپس به سراغ مطلب دیگر می رویم .

3eyed3ayber;711575 نوشت:
حالا یه سوال؛ آیا ممکنه که مسیحانی که بر فرض میخواستن الکی بگن مسیح کشته شده، این چیزا رو تو کتاب اشعیا بعدا اضافه کرده باشن؟ جواب این سوال خیر هست. چون طومارهایی از کتاب مقدس در منطقه ی دریای مرده کشف شده که کتاب اشعیا نیز در اون طومارها وجود داره. قدمت اون طومارها متعلق به ۲۲۰۰ سال پیشه. پس امکان نداره که این مطالب بعد از دوران مسیح که ۲۰۰۰ سال پیش زندگی میکرده اضافه شده باشه.


ساختن چنین طوماری برای صاحبان زر و زور مثل آب خوردن است، چه تضمینی دارید که این ساخته دست پروده کسانی نباشد که با دروغ می خواهند حرف خود را به کرسی بنشانند.

3eyed3ayber;711575 نوشت:
اما کتابهای عهد جدید که به انجیل معروف هستن گذارش‌هایی که دادن با پیشگویی ها هماهنگ بوده. و دقیقا تمام سیصد پیشگویی ‌ای که در مورد مسیح موعود داده شده بود در مورد مسیح اتفاق افتاده. حتی یکسری از مطالب رو نمیدونستن که این پیشگویی در مورد مسیح بوده، اما وقتی که اتفاق افتاده برای عیسی، فهمیدن که اون مطلب که در کتاب مقدس بوده الان و اینطوری محقق شده.

آیا قبول ندارید که همه چهار انجیل موجود در عهد جدید پس از عیسی تنظیم شده؟ آیا قبول ندارید این چهار انجیل از بین انجلیهایی زیادی گزینش شده؟ آیا عهد جدید که بعضی از کتابهایش به پطرس و بعضی به پولس منتسب است می تواند در عهد مسیح نگاشته شده باشد؟ و آیا و آیا های دیگر

3eyed3ayber;711575 نوشت:
مثلا همین پولس که مسلمونا میگن جاش ته جهنمه، از جلال و مقام و پول و ثروت گذشت و خیمه دوزی میکرد اما از خدمتش و تعالیمش کوتاه نیومد. قومش که یهودی بودن ترکش کردن. تو زندان افتاد، سنگسار شد اما تا آخر با شجاعت و ایمان مثال زدنی مقاومت کرد و وظیف اش رو انجام داد.

پولس کسی بود که مسحییان را می کشت، یک دفعه پس از سالیان درازی از عروج عیسی به آسمان ادعا کرد که من عیسی را در مکاشفه دیده ام و چنین و چنان به من گفته؟ اگر ما مسلمانها این ادعا را می کردیم از طرف آنان متهم به خرافاتی بودن نمی شدیم ، مثلا الان بنده ادعا کنم عیسی در مکاشفه ای به من گفت پاپ موضوعیت ندارد و تو الان رهبر تمام مسیحیان از کاتولیک، ارتودکس و پروتستانها هستی؟ قبول می کنید
پولس تعالیم عیسی بشری انجیل را به تعالیم عیسی الهی تغییر دارد می توانید کتابهای قبل از پولس و بعد از پولس را با هم مقایسه کنید

3eyed3ayber;711575 نوشت:
خوب حالا ببینیم آیا امکان داره کس دیگه ای رو اشتباها اعدام کرده باشن؟
اعدام عیسی واقعه ای مهم در اون زمان بود و اعدامش در ملع‌عام انجام شد. پس تمام دوستدارانش و حواریونش و مادرش جمع شده بودن تا ببینن چه اتفاقی خواهد افتاد. آیا امکان داره که کسانی که سه سال تمام وقت باهاش بودن نشناسنش و نفهمن کس دیگه ای داره اشتباها اعدام میشه؟ یا مادرش ممکنه فرزند خودش رو نشناسه؟ مادر از طرز راه رفتن بچه اش از فاصله ی دور بچه اش رو میشناسه، غیر از اینه؟
و گذشته از این وقتی عیسی پس از سه روز زنده شد و خودش رو به حواریونش نشان داد، حواریونش جای زخم میخ ها رو روی بدنش دیدن.

قرآن در این باره آورده:
وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَـكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا
حال به ترجمه ها نگاه کنید
ترجمه فولادوند:
و گفته ايشان كه: «ما مسيح، عيسى بن مريم، پيامبر خدا را كشتيم»، و حال آنكه آنان او را نكشتند و مصلوبش نكردند، ليكن امر بر آنان مشتبه شد و كسانى كه در باره او اختلاف كردند، قطعاً در مورد آن دچار شكّ شده‏اند و هيچ علمى بدان ندارند، جز آنكه از گمان پيروى مى‏كنند، و يقيناً او را نكشتند.
حال تصور کنید اگر معجزه باشد یعنی اینکه همان طور که عیسی مرده زنده می کرد، در اینهنگام نیز شخصی کاملا از هر جهت به صورت عیسی درآمده باشد، که همه نزدیکان فکر کنند وی عیسی است و آن شخص به دار آویخته شده باشد آیا با توجه به بیان معجزه های بسیار زیاد در عهدین، این نیز نمی تواند درست باشد
برفرض که ادعای شما نسبت به یکسان بوده همه حاضران حتی اطرافیان دوازده گانه و مادر و .. ایشان، می توان گفت به صورت معجزه شخص دیگری از هر حیث کاملا شبیه به عیسی شده و آن شخص را به دار آویختند و اطرافیان عیسی نیز همانند دشمنان تصور کردند که عیسی به دار آویخته شد. آیا این امکان ندارد

از این نمونه ها که در عهد جدید کم نیست مثلا:
پطرس به خاطر فعالیتهای خود به زندان افکنده شد اما ، فرشته ی خداوند به کمک وی آمده و وی را نجات بخشید. (اعمال رسولان 12: 3 – 11)
خوب می توانیم بگویم برای عیسی نیز همین اتفاق افتاد البته نوع آن فرق داشت یعنی تبدیل شدن شبیه شدن شخص دیگر به ایشان

با عرض سلام.

3eyed3ayber;711575 نوشت:
سوال:

آیاعیسی زنده است یاخیر؟

از دید مسیحیت و اسلام و مکاتب منشعب از آنها: بله.

از دید سایر مکاتب: خیر.

3eyed3ayber;711575 نوشت:

دلایلی وجود دارد که کذب بودن این ادعا رو نشان میده. کدام عقل بیدار میتونه این دلایل رو نادیده بگیره!

پیش از پرداختن به تکذیبیۀ شما، لازم دانستم یادآوری کنم که همان منابعی که به آنها متوسل شده اید، ادعای رستاخیز مسیح، و در نتیجه زنده بودنش را نیز دارند.

3eyed3ayber;711575 نوشت:

۱-خوب اولین مدرک کتاب ااشعیا هست. اشعیا نبی ای بود که حدود هفتصد سال پیش از میلاد مسیح زندگی میکرد و داخل کتابش نبوت ها و اعجاز خیلی زیادی هست. مثلا تو کتابش زمین رو( کُره ی زمین) خطاب کرده و با چنین صراحتی در اون زمان از کروی بودن زمین حرف زده.
یا پیشگویی های زیاد و فوق‌العاده ای در کتابش هست. این پیشگویی ها از این جهت فوق‌العاداست که خیلی واضح و با جزئیات بودن. مثلا دویست سال قبل از اینکه کورش پادشاه به دنیا بیاد، اشعیا تو کتابش میگه که کورش پادشاه پارس بابل رو فتح خواهد کرد. حتی جزئیات استراتژی فتح بابل هم میگه. میگه که کورش بدون درگیری وارد شهر میشه و فتحش میکنه و جزئیات دیگه هم میگه. خوب پس شکی نیست که اشعیا نبی بوده و کتابش کلام خداست و نه انسان.


کجای متن عبری اشاره به کرده بودنِ زمین و کروی بودنِ آن، شده است؟

اما در مورد پیشگویی کوروش و فتح بابل، چطور ثابت می کنید که این متن پیشگویی قبل از کوروش بوده است؟ کهنترین نسخۀ شما، مربوط به قرنها بعد از کوروش است و نمی توان نام پیشگویی تحقق یافته بر آن نهاد. این پیشگوییها، در جهان به پیشگوییهای بعد از واقعه معروف هستند.


3eyed3ayber;711575 نوشت:

۲-اشعیا تو کتابش پیشگویی های زیادی در مورد مسیح کرده. توضیح میده که مسیح قراره کشته بشه. و میگه و میگه اون رو همراه گناهکاران اعدام میکنن که همینطور هم شد و میگه اون رو تو قبر مردی ثروتمند گذاشتن که همینطور هم شد؛ مردی ثروتمند جسد مسیح رو از فرماندار خواست و جسد رو تو قبری که برای خودش خریده بود گذاشت.
پس میبینی که پیشگویی های اشعیا مرگ مسیح رو با جزئیات پیشگویی میکنه.
اما پیشگویی در مورد به دارآویختن مسیح به کتاب اشعیای نبی ختم نمیشه؛ بلکه در دیگر کتب الهی نیز در اینباره پیشگویی شده که در انتها خواهید خواند.

اولاً بگویید دقیقاً کدام آیه چه می گوید. شما فقط می گویید این آمده و آن آمده.

ثانیاً تطبیق این پیشگوییها بر مسیح و تطبیق مسیحِ عهد عتیق بر حضرت عیسی، فقط و فقط ادعای مسیحیان است، و سایر منتقدین آنرا نمی پذیرند. تمامی این موارد که می گویید بر دیگران قابل تطبیق است، ولی مسیحیان، مغرضانه تمامی موارد را به حضرت عیسی نسبت می دهند.

3eyed3ayber;711575 نوشت:

۳-حالا یه سوال؛ آیا ممکنه که مسیحانی که بر فرض میخواستن الکی بگن مسیح کشته شده، این چیزا رو تو کتاب اشعیا بعدا اضافه کرده باشن؟ جواب این سوال خیر هست. چون طومارهایی از کتاب مقدس در منطقه ی دریای مرده کشف شده که کتاب اشعیا نیز در اون طومارها وجود داره. قدمت اون طومارها متعلق به ۲۲۰۰ سال پیشه. پس امکان نداره که این مطالب بعد از دوران مسیح که ۲۰۰۰ سال پیش زندگی میکرده اضافه شده باشه.


نخیر ممکن نیست مسیحیا بتونن چیزی به اشعیا اضافه کنن، ولی می تونن داستان حیات مسیح رو طوری بنویسن که با اشعیا قابل تطبیق باشه! تازه اونقدرها هم خوب این کار رو انجام نمی دهند، زیرا در اکثر موارد تفسیر یهود از آیه چیز دیگریه و با احتمالات دیگری روبرو هستیم. اینجا تشکیک در متن اشعیا نیست، بلکه در گزارش اناجیل است که ممکن است سعی کرده باشند ماجرا را طوری بنویسند که اکثر پیشگوییها را بر حضرت عیسی تطبیق بدهند.

3eyed3ayber;711575 نوشت:

۴-اما کتابهای عهد جدید که به انجیل معروف هستن گذارش‌هایی که دادن با پیشگویی ها هماهنگ بوده. و دقیقا تمام سیصد پیشگویی ‌ای که در مورد مسیح موعود داده شده بود در مورد مسیح اتفاق افتاده. حتی یکسری از مطالب رو نمیدونستن که این پیشگویی در مورد مسیح بوده، اما وقتی که اتفاق افتاده برای عیسی، فهمیدن که اون مطلب که در کتاب مقدس بوده الان و اینطوری محقق شده.


اولاً اکثریت قریب به اتفاق اون سیصد پیشگویی قبل از حضرت عیسی تحقق پیدا کرده اند یا اصلاً مربوط به حضرت عیسی نیستند، یا حداقل احتمالات دیگری میشه به اون پیشگوییها داد.

ثانیاً به فرض تطابق، که فرضی باطل است، این احتمال وجود دارد که نویسندگان ناشناس اناجیل، سعی کرده باشند که داستان حضرت عیسی را طوری بیان کنند که به پیشگوییها شبیه باشد، که البته به راستی آنقدرها هم شباهت به پیشگوییها ندارد.

ثالثاً خیلی جالبه که نویسندگان اناجیل در دل فرهنگ یهود، پیشگوییهای عهد عتیق رو نشناسند و بعد از آمدن مسیح آنرا بر ایشان نسبت بدهند! مثل این است که مثلاً الان شیعیان ندونن که مهدی خواهد آمد، ولی وقتی آمد بگن: عجب در کتب روایی ما چقدر در مورد ایشون روایت اومده!

3eyed3ayber;711575 نوشت:

۵-عیسی مسیح حواریونی برای خودش انتخواب کرد که همیشه با او باشن و وقایع رو ببینن. اونها آدمهای عادی بودن. بعضی ماهیگیر و بعضی کارمند دولت. اما زندگیشون متحول شد، مخصوصا پس از عروج عیسی به آسمان، در راه خدا زندگی و جان و مالشون رو فدا کردن و یا به دار میخکوب شدن و یا سنگسار شدن و یا در زندان افتادن. مثلا همین پولس که مسلمونا میگن جاش ته جهنمه، از جلال و مقام و پول و ثروت گذشت و خیمه دوزی میکرد اما از خدمتش و تعالیمش کوتاه نیومد. قومش که یهودی بودن ترکش کردن. تو زندان افتاد، سنگسار شد اما تا آخر با شجاعت و ایمان مثال زدنی مقاومت کرد و وظیف اش رو انجام داد.


بین بهائیها و کمونیستها هم از این انسانهای از خودگذشته که با از دست دادن مال و جان و به قول خودشان با رفتن به زیر شکنجه، حاضر به بازگشت نیستند، زیاد داشته و داریم! این مسئله باعث نمی شود که یک کمونیست را فردی الهی بدانید یا گمان کنید که علی محمد باب را که مراحلی که گفتید را پشت سر گذاشت، انسانی راستگو بدانید که ادعاهایش درست بود. اساساً چه ارتباطی هست بین کوتاه نیامدن زیر فشار و مرگ، و صدق گفتار؟ ارتباطش را ثابت کنید!

3eyed3ayber;711575 نوشت:

خوب عهد جدید رو که همون انجیله این حواریون نوشتن که سه تاشون جزو اون ۱۲ نفر بودن که تمام مدت باهاش بودن و اون رو خوب میشناختن. یکیشون یوحنا بود که جزو نزدیکترین ها تو اون ۱۲ نفر بود و مریم مقدس بعد از مرگ عیسی به خانه ی یوحنا رفت و تا آخر اونجا زندگی کرد.
اما نکته ی قابل توجه اینه که گفته های تمام این شهود با هم یکسان و هماهنگ هست. اگه دروغ نوشته بودن باید تناقضی پیش می آمد. در شریعت هم آمده که سه شاهد برای اثبات کافی ست و به موضوع سندیت میبخشد. حال آنکه شاهدان بسیار بیشتر از سه نفر بودند.


ابداً اینطور نیست، ما فقط چهار گزارش نوشتاری داریم که می گویند فلانی و فلانی هم شاهدن! مثل اینه که من به شما بگم: من هم از حواریون حضرت عیسی هستم، حضرت عیسی و حضرت پطرس هم شاهدن! خب اینجا شهادت دو نفر رو داریم؟ یعنی شما طبق قانون شهادت باور می کنید که من حواری هستم؟ مسلماً اینطور نیست، اینجا واقعاً شهادت حضرت عیسی و حضرت پطرس رو نداریم، بلکه فقط ادعای شاهد بودن اونها رو داریم.

3eyed3ayber;711575 نوشت:

۶-خوب حالا ببینیم آیا امکان داره کس دیگه ای رو اشتباها اعدام کرده باشن؟
اعدام عیسی واقعه ای مهم در اون زمان بود و اعدامش در ملع‌عام انجام شد. پس تمام دوستدارانش و حواریونش و مادرش جمع شده بودن تا ببینن چه اتفاقی خواهد افتاد. آیا امکان داره که کسانی که سه سال تمام وقت باهاش بودن نشناسنش و نفهمن کس دیگه ای داره اشتباها اعدام میشه؟ یا مادرش ممکنه فرزند خودش رو نشناسه؟ مادر از طرز راه رفتن بچه اش از فاصله ی دور بچه اش رو میشناسه، غیر از اینه؟
و گذشته از این وقتی عیسی پس از سه روز زنده شد و خودش رو به حواریونش نشان داد، حواریونش جای زخم میخ ها رو روی بدنش دیدن.


اولاً این موارد هم فقط ادعای چهار گزارش انجیل هستن که حتی نویسندگانشون هم مورد تشکیک هستن، و ما شهادت و گواهی این دوستداران و حواریون و مادر ایشان رو نداریم، بلکه فقط ادعای حضور اونها رو داریم.

ثانیاً آیا خدایی که می تواند مرده را بعد از سه روز زنده کند،نمی تواند کاری کند دوستداران و حواریون و مادر انسان، دیگری را با او اشتباه بگیرند؟

3eyed3ayber;711575 نوشت:

۷-در هر چهار انجیل گزارش شده که عیسی مسیح حداقل دوبار مرگ خودش رو پیشگویی کرده بود.


گذشته از اینکه اعتبار گزارشهای هر چهار انجیل زیر سؤال است، حضرت عیسی آیا مشخص فرمود که دقیقاً چه زمانی خواهد مرد؟ بعلاوه خدا بارها در کتاب مقدس وعده می دهد و سپس پشیمان می شود.

3eyed3ayber;711575 نوشت:

حالا به چند پیشگویی دیگر در مورد مسیح در کتاب تورات و دیگر کتب الهی پیامبران الهی، و گزارش تحققِ آن پیشگویی در انجیل توجه کنید:
۱-پیشگویی در کتاب مزمور سلیمان۹:۴۱
(یاری نزدیک به او خیانت میکند. )
گزارش تحقق پیشگویی در انجیل یوحنا ۱۸:۱۳و۲۱-۳۰



یعنی فقط در طول تاریخ به یک نفر توسط یاری نزدیک خیانت شده و او هم حضرت عیسی بوده؟!

3eyed3ayber;711575 نوشت:

۲-زکریا۱۲:۱۱ برای سی سکه ی نقره

اینجا هم زکریا از سی پاره نقره حرف زده و نه سی سکه، بعلاوه آیا در تاریخ فقط حضرت عیسی را به سی سکه نقره، فروختند؟!

3eyed3ayber;711575 نوشت:
یا مادرش ممکنه فرزند خودش رو نشناسه؟ مادر از طرز راه رفتن بچه اش از فاصله ی دور بچه اش رو میشناسه، غیر از اینه؟

با سلام

در منابع اسلامی وفات حضرت مریم سلام الله علیها قبل از حضرت عیسی علی نبینا و علیه السلام ذکر شده است.

3eyed3ayber;711575 نوشت:
مثلا همین پولس که مسلمونا میگن جاش ته جهنمه، از جلال و مقام و پول و ثروت گذشت و خیمه دوزی میکرد اما از خدمتش و تعالیمش کوتاه نیومد. قومش که یهودی بودن ترکش کردن. تو زندان افتاد، سنگسار شد اما تا آخر با شجاعت و ایمان مثال زدنی مقاومت کرد و وظیف اش رو انجام داد.

پولس در بین مسیحیان متهم به انحراف مسیحیت و تحریف انجیل است و در بین آنها نیز اتفاق نظری نسبت به او وجود ندارد:

مسیحیان ارتدوکس معمولاً به این نوشته‌ها و دیدگاهها اعتقاد کامل دارند. در حالی که بعضی دیگر معتقد هستند که پولس در مسیحیت اولیه تحریف کرد و آن را از یهودیت جدا نمود. منتقدان پولس و بعضی مسیحیان مانند لئو تولستوی معتقد بودند که پولس تعلیمات عیسی را تحریف کرد. به عقیده تولستوی پولس در انحراف مسیحیت اولیه از مسیر عیسی نقش اصلی را داشت. به عقیده تام اوگولو پولس یک پیامبر دروغین بود که نمی‌خواست رومیها را مسیحی کند بلکه می‌خواست مسیحیان را رومی کند. ایرنیوس، اسقف لیون، در قرن دوم پولس را رد کرده و تنها انجیل متی را قبول داشت. به عقیده تام اوگولو پولس چندین ایده اصلی را وارد مسیحیت کرد که آنها عبارتند از:
۱- گناه اصلی.
۲- یهودستیزی.
۳- الهیت عیسی.
۴- تبدیل شدن نان و شراب به بدن و خون عیسی.
۵- قربانی شدن عیسی به عنوان کفاره گناهان مردم.
۶- مسیح بودن عیسی.
۷- تأکید بر بهشتی بودن پادشاهی عیسی در مقابله با پادشاهی زمینی.
۸- بزرگتر کردن قوم برگزیده تا هر کسی که عیسی را قبول کند شامل شود.
۹- وابسته کردن رستگاری به باور به عیسی و نه عمل به قوانین تورات.
۱۰- ایجاد سلسله مراتب در کلیسا تا کنترل کلیسا را در دست گرفته و کنترل باور مردم را در اختیار داشته باشد.

در نوشته‌های پولس کاملاً مشخص نیست که دید او نسیت به یهودیان چقدر منفی است. بعضی محققان اعتقاد دارند که یهودی بودن پولس تأثیر زیادی در تفکرات او داشته است.
هنوز هم اختلاف زیادی بین محققین در مورد اینکه آیا پولس پیام عیسی را گسترش داد و یا آن را تحریف کرد وجود دارد.

منبع:ویکی پدیا

3eyed3ayber;711575 نوشت:
سوال:

آیاعیسی زنده است یاخیر؟


سلام

آیا حضرت عیسی مرده هستند؟!

[h=1]دو پرسش قرآنی[/h]
..

عماد;713945 نوشت:
سلام علیکم
گر چه به کلمه، کلمه و حرف حرف شما اشکال هست و بحث به درازا می کشد
ولی با توجه به همین معیاری که شما انتخاب کرده اید یعنی اگر کتابی مثل اشیعیا دو سه جمله بر فرض پیشگویی هایی درست انجام داده باشد پس همه حرفهایش درست است، قرآن مجید نیز این خصوصیت را دارد.
آیا قران درباره غلبه روم بر ایران پیشگویی نکرده است؟ و صحیح از کار در نیامده است؟ قرآن حتی به انجام این واقعه در ادنی الارض اشاره کرده که جایی بسی شگفتی است.
آیا قرآن فتح مکه را پیشبینی نکرد؟
آیا کثرت فرزندان پیامبرصلی الله علیه واله وسلم و از بین رفتن فرزندان طنعه زننده به پیامبر را پیشگویی نکرد؟
آیا قرآنی که در بین عربهای جالهی نازل شده به تفاوت سر انگشتان اشاره نکرده است؟ آنهم در جایی که دست راست و پچپشان را تشخیص نمی دادند تا چه رسد به سر انگشتان و تفاوت سر انگشتان
و.....
پس با همان معیار شما اگر کتابی چند پیشگویی کرد و درست از کار درآمد باید تمام سخنانش درست باشد
لذا گفته قرآن در مورد حضرت عیسی صحیح است
البته بنده همانطور که عرض کردم به حرف،حرف و کلمه به کلمه از سخنان شما اشکال دارم که اگر دوست دارید ادامه دهیم لطفا مطلب به مطلب به آدرس صحیح از کتاب اشعیا بیاورید با بحث کنیم
عرض می کنم مطلب به مطلب یعنی یک مطلب را مطرح بفرمائید بحث کنیم سپس به دنبال مطلب دیگر برویم مثلا ادعای شما درباره کورش را با سند از کتاب اشعیا بحث می کنیم سپس به سراغ مطلب دیگر می رویم .

ممنونم از توجهتون. باشه، کاملا موافقم که موضوع به موضوع جلو بریم. و پس از اتمام هر موضوع به سراغ موضوع بعد بریم.
اما اشکالاتی که در نوشتار من رو میبینید کامل توضیح بدید که اشکال رو درک کنم.
از هر مبحثی که شما میگید شروع کنیم. خوبه که از کتاب اشعیا شروع کنیم؟
اشعیا باب ۴۴ آیه ۲۷ و همچنین باب ۴۵ آیه‌ی ۱و۲ و همچنین باب ۱۳ آیه ۱۳ و ۱۴ و همچنین باب ۱۴ آیه‌ی ۲۲ و ۲۳ پیشگویی در مورد کورش و بابل و اینکه رودخانه ی دور شهر خوشک میشه و اینکه در شهر خودبه خود باز میشه و اینکه بابل بعد از اون هرگز مسکونی نمیشه.
کتاب اشعیا نابودی شهر بابل رو پیشگویی کرد و با جزئیات نشان داد که چطور اون شهر تسخیر میشه. جزئیاتی از قبیل خشک شدن آب رودخانه ی اطراف بابل و داخل شدن سربازان به داخل شهر بدون هیچ درگیری. (اشعیا۱۹:۱۳ ٫ ۲۲٫۲۳:۱۴) به علاوه تو این پیشگویی خداوند نام فاتح بابل، کورش پادشاه را اعلام کرد.(اشعیا۲۷:۴۴-۲:۴۵)
سالها میگذره. بابلی ها به اورشلیم حمله میکنن و اسرائیلیا رو به بردگی میبرن بابل و ۸۰ سال اونجا بردگی میکنن.
تا اینکه در شب پنجم اکتبر سال۵۳۹ ق م (یعنی دویست سال پس از پیشگویی اشعیا) لشکری تحت فرمان کورش پادشاه نزدیک بابل مستقر شد. اما آیا میتونستن طبق پیشگویی کتاب مقدس بدون درگیری وارد شهر بشن؟
بابل شهری بود با خندق و حصار های عظیم که باعث شده بود مردمش اون شهر رو شهر غیر قابل تسخیر بدونن. و در اون شب غرق در شاد و جشن بودن.
ما کورش ماهرانه آب اطراف شهر رو به دریاچه ای مصنوعی منحرف کرد. این کار باعث شد که آب آنقدر پایین بیاد که سربازانش بتونن به راحت از اون عبور کنن و به پشت دیوار شهر برسن. به دلیلی نا مشخص دروازه شهر به رویشان باز گذاشته شده بود پس سربازان کو به راحتی داخل شهر شدن.
اشعیا در کتابش همچنین پیشگویی کرد که اون شهر دیگه هرگز آباد و مسکونی نخواهد شد و این پیشگویی نیز انجام شد.
یه توضیح در مورد جستجوی آیه‌ها بدم. منظور از مثلا "اشعیا ۱۹:۱۳" کتاب اشعیا باب ۱۳ آیه ۱۹ هست. و ما این رو بصورت خلاصه "اشعیا۱۹:۱۳" مینویسیم.

3eyed3ayber;714770 نوشت:
اشعیا باب ۴۴ آیه ۲۷ و همچنین باب ۴۵ آیه‌ی ۱و۲ و همچنین باب ۱۳ آیه ۱۳ و ۱۴ و همچنین باب ۱۴ آیه‌ی ۲۲ و ۲۳ پیشگویی در مورد کورش و بابل و اینکه رودخانه ی دور شهر خوشک میشه و اینکه در شهر خودبه خود باز میشه و اینکه بابل بعد از اون هرگز مسکونی نمیشه.
کتاب اشعیا نابودی شهر بابل رو پیشگویی کرد و با جزئیات نشان داد که چطور اون شهر تسخیر میشه. جزئیاتی از قبیل خشک شدن آب رودخانه ی اطراف بابل و داخل شدن سربازان به داخل شهر بدون هیچ درگیری. (اشعیا۱۹:۱۳ ٫ ۲۲٫۲۳:۱۴) به علاوه تو این پیشگویی خداوند نام فاتح بابل، کورش پادشاه را اعلام کرد.(اشعیا۲۷:۴۴-۲:۴۵)

چند موضوع:
یک : چگونه اثبات می کنید که کتاب اشعیا یا بعضی از موارد آن بعد از کورش اضافه نشده باشد، یا به قول کاربر rejectionگرامی
پیشگویی های بعد از واقعه نباشد.

دو : لطفا عین عبارت اشعیا را در هر آیه بیاورید تا ببینیم تنها مصداق گفته این کتاب مطالب ادعایی شماست

سه : بر فرض که کتاب اشعیا پیشگویی های صحیح ودقیق کرده باشد، می توان گفت عده ای دیده اند بعضی از پیشگویی های این کتاب دقیق بوده بعد از آن، انچه به نفع خودشان بوده به عنوان پیشگوییهای اشعیا داخل آن کرده تا خود را حق جلوه دهند پس با اثبات حتی 3چهار پیشگویی از کتاب اشعیا نمی توانید اثبات کنید همه پیشگویی های آن صحیح است چون امکان انتساب همه آنها به اصل کتاب اشعیا ثابت نیست
نمونه این مطلب در اشعار شاه نعمت الله ولی است شاه نعمت الله ولی چند پیشگویی کرده و بعضی نیز دقیق از کار در آمده ، لذا بعضی معتقدند پس از منطق بودن رویدادها با پیشگویی های شاه نعمت الله، سلسله ها و شاهان برای اینکه خود را پیروز میدان نشان دهند و رقبا را از میدان بیرون کنند بر آن افزوده اند

این سه مورد را یکی یکی اثبات نمائید

rejection;713958 نوشت:
کجای متن عبری اشاره به کرده بودنِ زمین و کروی بودنِ آن، شده است؟

در کتاب اشعیا به دایرۀ زمین اشاره شده نه کرۀ زمین. ترجمۀ انگلیسی این بخش از آیۀ 22 بخش 40:

It is He that sitteth above the circle of the earth, and the inhabitants thereof are as grasshoppers; that stretcheth out the heavens as a curtain, and spreadeth them out as a tent to dwell in;

ایرادات زیادی هم در مورد برداشت کروی بودن از دایره در مورد این آیه گرفته شده است:
http://www.crivoice.org/circle.html

واقعیت این است که اگر می‌خواستند به جای دایره می‌توانستند بگویند کره. اگر در بیابانی دور بزنیم انگار در زمین مسطح و دایره وار بزرگی هستیم که لبه‌اش به گنبد آسمان می‌رسد. آیا اشاره به چنین زمین مسطح و دایره‌واری معادل با اشاره به کروی بودن زمین است؟

rejection;713958 نوشت:
کهنترین نسخۀ شما، مربوط به قرنها بعد از کوروش است و نمی توان نام پیشگویی تحقق یافته بر آن نهاد.

بله. طبق اطلاعات ویکیپیدیا، طومار اشعیا مربوط به بین 1 تا 200 سال پیش از میلاد هست:

In 1963 Libby tested a sample from the Isaiah Scroll, which provided a range of 200 BCE - 1 CE.

اما ویکیپیدیا می‌گوید کورش 530 سال قبل از میلاد مرده است. بعد از سیصد سال که حوادث معلوم است، حتی اگر نسخۀ قدیمی‌تری موجود باشد، آیا ممکن نیست که بر اساس تاریخ موجود آن نسخه را تغییر داده باشند؟ به نظر می‌رسد ممکن است و احتمالش هم کم نیست.

با سلام


مسئله به صليب کشيدن حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ که قرآن صرفاً آن را نفي مي کند و مي فرمايد:«و قولهم انا قتلنا عيسي بن مريم رسول الله و ما قتوله و ما صلبوه و لکن شبه لهم...»
اين موضوع (به صليب کشيده شدن حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ ) از نظر مکتب اسلام چنان که در قرآن بدان تصريح شده امري بي اساس است و به تعبير قرآن امر بر آن ها مشتبه شده و داستان برحسب تواريخ وتفاسير و احاديث از اين قرار بوده که: چون جهودان که همواره با حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ سر دشمني داشتند بر قتل او تصميم گرفتند و در آن حال عيسي ـ عليه السلام ـ با حواريون در ميان باغي بود سپاه امپراطوري روم چون به باغ درآمدند همه شاگردان عيسي ـ عليه السلام ـ پراکنده شدند و فرار کردند يکي از حواريون به نام يهودا که شبيه عيسي ـ عليه السّلام ـ بود به دست آن ها افتاد و چون مجال تحقيق بيشتري نبود او را به دار زدند امّا عيسي را خداوند در آن حال به آسمان برد، خلاصه قرآن در اين باره مي فرمايد: «بل رفعه الله اليه» و يا در آية ديگر «اذ قال الله يا عيسي ...»

از مضمون اين آيات چنين برمي آيد که حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ زنده به آسمان رفت و اين با معني توفي منافات نداردزيرا توفي به معني دريافت است و اگر در مواردي از قرآن ميراندن از آن استفاده مي شود آن نيز به معني دريافت خداوند يا ملائکه است روح را از بدن نه اين که معني توفي اماته باشد.
از امام صادق(ع) روايت شده که حضرت عيسي(ع) سي و سه سال در اين دنيا زندگي کرد و پس از آن خداوند او را به آسمان برد و روزگاري به زمين فرود آيد و اوست که دجال را به قتل رساند.


چنانچه افسانه "مرگ عیسی" را از کتاب مقدس برداریم، هیچ چیز از مسیحیت باقی نمی ماند! چه رقت بار است اعتقاد به چیزی که بُنیانش بَر مرگ و قربانی کردن یک انسان نَهاده شده است.

از آنجایی که "عیسی مسیح" یک شخصیت واقعی تاریخی نیست و هیچ تاریخ نگاری در زمان خودش به وی اشاره ای نداشته است و همچنین با توجه به اینکه عهد جدید چند دهه پس از مرگ مسیح نوشته و هیچ کدام از نگارندگان کتاب های متی، لوقا، مرقس و یوحنا، عیسی مسیح را از نزدیک ندیده بودند، نمی توان آنچه درباره مسیح، زندگی و مرگش می گویند را باور کرد.
دیگر اینکه کتاب مقدس به قدری آمیخته به افسانه و دین و تناقض های گوناگون است که نمی توان به عنوان یک کتاب حاوی فاکت های تاریخی بدان نگریست؛ بیش از 190 تناقض گوناگون در عهد جدید وجود دارد، حتی درباره پدر مسیح دوگانگی گفتاری وجود دارد و برای مثال وقتی در اناجیل درباره کودکی عیسی سخن گفته می شود، در تمامی آنان به زاده شدنش از مادری باکره اشاره نشده است!

به احتمال بسیار زیادی عیسی مسیح هرگز وجود خارجی نداشته و اگر هم داشته، به قدری گمنام و ناشناس و بی اهمیت بوده که تا چندین دهه پس از مرگش، هیچ کس، حتی یک خط درباره وی نمی نویسد! پیش از مسیح صد ها یهودی دیگری که ادعا می کردند منجی یهودیان هستند، به صلیب کشیده شده و از میان رفتند!
عیسی مسیح نیز در صورت وجود خارجی اش، یکی از آن صد ها نفر بوده که امروزه نامش در انبوهی از خرافات، دروغ و افسانه، مأوا گزیده است.

در لینک زیر می توانید 194 تناقض کتاب مقدس (عهد جدید) را بخوانید!

http://www.skeptically.org/bible/id6.html

دو لینک به دو مقاله درباره عدم امکان وجود خارجی عیسی مسیح است:

http://www.nobeliefs.com/exist.htm
http://www.atheismresource.com/2010/...existed-at-all

گونار سمويلسون" محقق و دين شناس مسيحي با ايجاد تشكيك نسبت به مصلوب شدن حضرت عيسي(ع) اعلام كرد: كتاب مقدس انجيل به درستي تفسير نشده است، زيرا هيچ سند معتبري مبني بر استفاده از ميخ يا صليب در زمان حضرت عيسي وجود ندارد.

اختلاف و تناقضات فراوان در نقل ماجراهای مصلوب شدن مسیح در اناجیل و اضطراب بیان متی، مرقس، لوقا و یوحنا و قراین بسیار دیگر در مطالعه این ماجرا ما را بر آن می دارد تا تامل جدی تر و دقیق تری بر کشته شدن مسیح علیه السلام داشته باشیم.
اگر کسی کمی در این باره تامل کند به راحتی، به حقیقت این آیه قرآن کریم پی می برد که می فرماید: « و قولهم إنا قتلنا المسیح عیسى ابن مریم رسول الله و ما قتلوه و ما صلبوه و لکن شبه لهم و إن الذین اختلفوا فیه لفی شک منه ما لهم به من علم إلا اتباع الظن و ما قتلوه یقینا » و ادعایشان که: ما مسیح عیسى بن مریم پیامبر خدا را کشته ایم، در حالى که نه او را کشتند و نه بر دار کردند، بلکه [حقیقت امر] بر آنها مشتبه شد و کسانى که در باره ى [قتل ] او اختلاف کردند، قطعا در مورد آن شک دارند و به آن آگاهى ندارند و تنها از حدس و گمان پیروى مى کنند، و به یقین او را نکشتند(نساء / 157).

قرینه 1: رستاخیز مسیح علیه السلام
در جریان رستاخیز مسیح در اناجیل آمده است که مسیح خود گفت بعد از سه روز از قبر برخواهم خواست: « و در فردای آنروز که بعد از روز تهیه بود رؤسای کهنه و فریسیان نزد پیلاطس جمع شده گفتند: “ ای آقا ما را یاد است که آن گمراه کننده وقتی که زنده بود گفت: ”بعد از سه روز برمی خیزم. “ پس بفرما قبر را تا سه روز نگاهبانی کنند مبادا شاگردانش در شب آمده او را بدزدند و به مردم گویند که از مردگان برخاسته است و گمراهی آخر از او ل بدتر شود»( متی 27: 62).
«و از آن زمان عیسی به شاگردان خود خبر دادن آغاز کرد که رفتن او به اورشلیم و زحمت بسیار کشیدن از مشایخ و رؤسای کهنه و کاتبان و کشته شدن و در روز سوم برخاستن ضروری است» (متی 16: 21).
« آنگاه ایشانرا تعلیم دادن آغاز کرد که “لازم است پسر انسان بسیار زحمت کشد و از مشایخ و رؤسای کهنه و کاتبان ر د شود و کشته شده بعد از سه روز برخیزد» (مرقس 8: 31).
اما از سوی دیگر می بینیم که بر اساس گزارش اناجیل این مدت دو شب و یک روز است نه سه روز. مسیح عصر روز شنبه دفن شد و بر اساس اناجیل، قبل از طلوع آفتاب روز یکشنبه رستاخیز کرد:
«بامدادان در او ل هفته وقتی که هنوز تاریک بود مریم مجد لیه به سر قبر آمد و دید که سنگ از قبر برداشته شده است. پس دوان دوان نزد شمعون پطرس و آن شاگرد دیگر که عیسی او را دوست میداشت آمده به ایشان گفت: “سرور را از قبر برده اند و نمیدانیم او را کجا گذارده اند»( یوحنا 20: 1).
«و بعد از سبت هنگام فجر روز او ل هفته مریم مجد لیه و مریم دیگر بجهت دیدن قبر آمدند. که ناگاه زلزله ای عظیم حادث شد از آنرو که فرشتة یهوه از آسمان نزول کرده آمد و سنگ را از در قبر غلطانیده بر آن بنشست»( متی 28: 1).
«پس چون سبت گذشته بود مریم مجدلیه و مریم مادر یعقوب و سالومه حنوط خریده آمدند تا او را تدهین کنند. و صبح روز یکشنبه را بسیار زود وقت طلوع آفتاب بر سر قبر آمدند»( مرقس 16: 1)
«پس در روز او ل هفته هنگام سپیده صبح حنوطی را که درست کرده بودند با خود برداشته به سر قبر آمدند و بعضی دیگران همراه ایشان» (لوقا 24: 1).

اگر مصلوب شدن مسیح و به تبع ماجرای رستاخیز صحت داشته باشد، پس چگونه است که در یک امر ابتدایی آن این همه اختلاف وجود دارد؟

قرینه 2: سنگ قبر مسیح
یکی از مسائلی که در جریان مرگ و رستاخیز مسیح علیه السلام در عهد جدید آمده است، سنگ بزرگی است که بر روی قبر وجود داشته و اناجیل آن را خیلی بزرگ گزارش کرده اند. بعد از مرگ مسیح وقتی که به سراغ قبر رفتند، یک حادثه شگفت انگیز دیدند. حادثه این بود که سنگ بزرگی که بر قبر قرار داشت، اکنون جا به جا شده و در جایگاه غیر معمولی دیگری قرار گرفته بود. (مرقس 16: 4): چون نگریستند دیدند که سنگ غلطانیده شده است زیرا بسیار بزرگ بود.
در ترجمه فارسی و ترجمه های انگلیسی آیات مربوط به سنگ، همه از واژه غلطاندن استفاده کرده اند. در شرح و تفسیر آن نیز مفسران کتاب مقدس می گویند به این دلیل از این واژه استفاده شده که سنگ خیلی بزرگ بوده است کما این که مرقس نیز بدان اشاره کرده است. این مفسران ارتفاع سنگ را 1. 30 تا 1. 50 متر و حتی وزن آن را نیز دو تن گفته اند. حال ببینیم آیا واقعا در متن یونانی عهد جدید نیز همین گونه بوده و سنگ مزبور غلطانده شده است؟
در زبان یونانی واژه غلطاندن با معادل " kuli? " بیان می شود.
اما نکته ای که باید قابل توجه قرار گیرد این است که شما وقتی یک واژه را با حروف یا واژه هایی دیگر ترکیب می کنید، معنای آن تغییر خواهد کرد و جایگاه استفاده از آن واژه نیز متفاوت خواهد شد. وقتی اناجیل را بررسی می کنیم می بینیم برخی از آنها از همین ریشه و همین واژه یونانی در گزارش از ماجرا استفاده کرده اند، اما علاوه بر آن پسوند هایی را نیز افزوده اند که با توجه به آن گزارش هایشان متفاوت شده است. برخی نیز اصلا واژه ای متفاوت را به کار برده اند. مرقس (15: 46) به ریشه " kuli " حرف اضافة یونانی " pros " را افزوده است که معنای واژه چنین می شود: "به جلو راندن" یا "برداشتن": (proskul ).
لوقا که نسبت به بقیه دقیقتر است، در لوقا24، کلمه " kuli" را با حرف اضافة "apo" به کار برده است (apokuli) ) به معنای "دور از" که به طور کلی به معنای "جدا کردن" یا "فاصله دادن" می باشد.
متی نیز همین گونه عمل کرده است (28: 2). یوحنا اصلا واژه ای دیگر را به کار می برد. وی از کلمة یونانی(air ) استفاده می کند، که به معنای: "بالا بردن یا حرکت دادن" است.
یعنی سنگ ابتدا به بالا کشیده شده و بعد به حرکت درآمده است. همان گونه که مشاهده می شود، گزارش ها مضطرب است. یکی می گوید سنگ قبر غلطانده شده و برای توجیهش بزرگی آن را عنوان می کنند. یکی می گوید جدا شده؛ دیگری می گوید بالا برده شده و بعد به حرکت آمده.

قرینه 3: ترس از مرگ و سرزنش خدا
اناجیل لحظات غم انگیزی را برای مصلوب شدن مسیح به تصویر کشیده اند. برای نمونه گزارشی که متی ارائه می دهد عبارت است از:
« و (مسیح، ) پطرس و دو پسر زبدی را برداشته بینهایت غمگین و دردناک شد. پس بدیشان گفت: “من از شدت غم و اندوه، در آستانه مرگ می باشم. در اینجا مانده با من بیدار باشید. ”
پس قدری پیش رفته به روی در افتاد و دعا کرده گفت: “ای پدر من اگر ممکن باشد این پیاله از من بگذرد (یعنی این جام رنج و عذاب را از مقابل من بردار!)، لیکن نه به خواهش من بلکه به ارادة تو. ”.. .. (متی 26: 37 ).
مسیح آن شب سه بار با همین کلمات از خداوند خواست تا رنج و عذاب را از او بردارد. اما بالاخره او را دستگیر کرده و بر صلیب آویختند. وقتی که دانست او را خواهند کشت، از روی صلیب با صدای بلند، خداوند را سرزنش نمود. متی می نویسد(27: 46): و نزدیک به ساعت نهم عیسی به آواز بلند صدا زده گفت: “ایلی ایلی لماسبقتنی. ” یعنی الهی الهی مرا چرا ترک کردی.
وقتی ما به جایگاه مرگ در مسیحیت و کتاب مقدس می نگریم، می بینیم که شباهت بسیاری با اسلام دارد.
در اسلام هر چه ایمان شخص بالاتر رود، با مرگ انس بیشتری پیدا می کند و از آن کمتر می هراسد. مانند امام علی علیه السلام که درباره خود می فرماید: بیش از آن که کودک به پستان مادرش انس دارد، فرزند ابو طالب با مرگ مانوس است. در مسیحیت نیز همین گونه است. در عهد قدیم حضرت داود علیه السلام در یک پیشگویی از مرگی که در انتظارش است، شادی می کند و می گوید: موت مقدسان یهوه در نظر وی گرانبها است. (مزامیر 115: 15).
به گفته قدیس امبروس، مرگ مایه وحشت نیست. نه برای نیازمندان تلخ است، نه برای اغنیا. وی می گوید: مسیح نمی توانست با چیزی بهتر از مرگ ما را نجات دهد. زیرا مرگ او حیات همه ماست. چه چیزی درباره مرگ او باید بگوییم. چون با این الگوی الهی ثابت می کنیم که مرگ فقط جاودانگی یافت و خدا خود را نجات یافت.
قدیس Bernard of Clairvaux هم می گوید: کسی که به خدا متصل می شود با روح یکی می شود. او که دیگر به چیزی جز خدا نمی اندیشد و پروایی جز خدا و امور مربوط به خدا ندارد، چون کاملا سرشار از خداست. اینک خدا محبت است به نحو بسیار نزدیکی نفس با خدا متحد می شود و سرشار از محبت است. وقتی قدیسان مسیحی که شاگردان رده دهم مسیح علیه السلام هم نمی شوند، چنین اعتقادی را نسبت به مرگ و رنج های آن داشته باشند و آن را محبت الهی بدانند، قطعا مسیح به مراتب، هم در عقیده و هم در عمل محکم تر و استوار تر بوده است. بنا بر این چگونه است که این شخصی که قرار است به صلیب کشیده شود، به شدت بی تابی کرده و حتی خداوند را سرزنش می کند که چرا او را رها کرده است؟ آیا شایسته نیست که در ماهیت مسیح بودن وی شک کنیم؟

پرسش:
درحالی که اشعیاء پیشگوئی به صلیب کشیدن حضرت عیسی کرده بود چطور نظر مخالف قرآن را دراین مورد باور کنیم؟

پاسخ:
در پاسخ به این پرسش توجه به چند نکته ضروری است:
نکته اول: بررسی انتساب کتاب اشعیاء به اشعیاء
کتاب اشعیاء نبی منسوب به ایشان است و شاید سال ها پس از حضرت عیسی نوشته شده باشد لذا به ضرس قاطع نمی توان ادعا کرد که نوشته های آن پیشگوئی است و چون اکثر پیشگوئی هایش درست از کار در آمده پس این پیشگوئی نیز صحیح است.

طبق اعتقاد سنتی اشعیای نبی نویسنده این كتاب است؛ اما نقادان جدید كتاب مقدس برآنند كه اشعیای نبی تنها بخش اول این كتاب یعنی باب‌های 1 تا 39 را نوشته و باب‌های 40 تا 55 را فردی ناشناخته نوشته است كه او را اشعیای دوم می‌نامند. باب‌های 56 تا 66 را نیز فرد ناشناخته دیگری نگاشته است كه او را اشعیای سوم می‌خوانند(1)

جناب پطرس عبدالملك در ادامه سخنان خود نظریه دیگری را در مورد نویسنده این كتاب می‌آورد:‌ «برخی به اكثر محققان این اعتقاد را نسبت داده‌اند كه بخش اول كتاب؛ یعنی باب‌های 1 تا 39 را اشعیای نبی نوشته و باقی كتاب را فردی ناشناخته در اسارت بابلی نوشته است».(2)
برخی هم درباره نویسنده این كتاب می‌گویند:‌ «اختلافی كه مفسران و نقادان درباره این كتاب دارند، درباره هیچ یك از نوشته‌های كتاب مقدس ندارند. اما همه نقادان اجماع دارند كه بخشی از این كتاب را اشعیا نوشته است. با این حال برخی می‌گویند همه آن را او نوشته ‌و برخی ‌دو نفر و برخی دیگر سه نفر را نویسنده این كتاب می‌دانند.(3)

همین نویسنده معتقد است كه حتی بخش اول(باب‌های 1 تا 39) به دست افراد متفاوتی نوشته شده و بیش‌تر آنرا اشعیا نوشته است.(4) متن کتاب اشعیا نیز موید این مطلب است مثلا در جایی از آن آمده: «اشعیای نبی برای حزقیای پادشاه این پیغام را فرستاد(5) حال ممکن است پس از میلاد حضرت مسیح کسانی این به اصطلاح پیشگوئی ها را طبق عقیده خود چینش یا اضافه کرده باشند

نکته دوم: برفرض قبول انتساب این کتاب به اشعیای نبی همین کتاب بعثت حضرت ختمی مرتب را نیز پیشگوئی کرده اگر بناست.(6) اگر این کتاب حجت باشد پیامبری پیامبر اسلام ثابت می شود و وقتی پیامبری حضرت محمد(صلی الله علیه واله وسلم) ثابت شد قرآن نیز ثابت می شود و طبیعی است آیه های قرآن بر گفتار پیامبرهای پیشین ترجیج داشته باشد. چطور ممکن است این پیشگوئی نادیده گرفته شود و پیشگوئی های مربوط به حضرت عیسی قابل قبول باشد. از طرفی تطبیق این پیشگویی ها بر مسیح و تطبیق مسیحِ عهد عتیق بر حضرت عیسی، فقط و فقط ادعای مسیحیان است، و سایر منتقدین آن را نمی پذیرند. تمامی این موارد که می گویید بر دیگران قابل تطبیق است، ولی مسیحیان، تمامی موارد را به حضرت عیسی نسبت می دهند.

نکته سوم:

اگر بنا باشدکتابی مثل اشیعیا دو سه جمله بر فرض پیشگویی هایی درست انجام داده باشد نتیجه بگیریم همه حرفهایش درست است، قرآن مجید نیز این خصوصیت را دارد.
آیا قران درباره غلبه روم بر ایران پیشگویی نکرده است؟ و صحیح از کار در نیامده است؟ قرآن حتی به انجام این واقعه در ادنی الارض اشاره کرده که جایی بسی شگفتی است.
آیا قرآن فتح مکه را پیشبینی نکرد؟
آیا کثرت فرزندان پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و از بین رفتن فرزندان طنعه زننده به پیامبر را پیشگویی نکرد؟
آیا قرآنی که در بین عرب های جاهلی نازل شده به تفاوت سر انگشتان اشاره نکرده است؟ آنهم در جایی که دست راست و پچپ شان را تشخیص نمی دادند تا چه رسد به سر انگشتان و تفاوت سر انگشتان
پس طبق همان معیار باید بگوئیم تمام فرمایشات قرآن صحیح است و یکی از فرمایشات قرآن جریان به صلیب نرفتن حضرت عیسی (علیه السلام) است.

در نتیجه آن چه در کتاب اشعیای نبی آمده محتمل است ساخته و پرداخته کسانی باشد که بعدها آن را ساخته و پیشگوئی معرفی کرده اند لذا به هیچ وجه نمی توان به این دلیل نظر کتاب مقدس در باره به صلیب کشیدن حضرت عیسی را بر قرآن ترجیج داد بلکه به دلایل متعدد فرمایش قرآن پرده از تحریف کتاب مقدس بر می دارد.

کلیدواژه: صیلب، قرآن ، کتاب مقدس، پیشگوئی، حضرت عیسی علیه السلام

منابع:

  1. عبدالملك، پطرس و دیگران؛ قاموس الكتاب المقدس، قاهرة، دارالثقافة، 1995، چاپ دهم، ص81.
  2. همان، ص 83
  3. سعید، حبیب؛ المدخل الی الكتاب المقدس، دارالتالیف والنشر للكنیة الاسقفیة بالقاهرة، بی تا، ص111.
  4. همان، ص106
  5. سفر پیدایش، باب 2 و 3.
  6. اشعیاء 7:21
موضوع قفل شده است