جمع بندی اذان در هنگام خلافت حضرت علی (ع)

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اذان در هنگام خلافت حضرت علی (ع)

با توجه به این که خلیفۀ دوم تغییراتی در اذان ایجاد کرد، آیا امام (ع) پس از به خلافت رسیدن، اذان را به شکل اولیه برگرداندند؟ اگر برگرداندند، پس از شهادت امام، اذان چگونه در محل خلافت ادامه یافت؟

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد مقداد

irancplusplus;710455 نوشت:
با توجه به این که خلیفۀ دوم تغییراتی در اذان ایجاد کرد، آیا امام (ع) پس از به خلافت رسیدن، اذان را به شکل اولیه برگرداندند؟ اگر برگرداندند، پس از شهادت امام، اذان چگونه در محل خلافت ادامه یافت؟

با سلام

هر چند امام علی(علیه السلام) بعد از رسیدن به خلافت برای از بین بردن بدعت های ایجاد شده توسط خلفای گذشته،بخصوص خلیفه دوم سعی و تلاش زیادی کردند،با این حال شرایط آن دوران بگونه ای بود از بین بردن برخی موارد یا عملا ممکن نشد یا اصرار بر آن به صلاح جامعه ای اسلامی و مسلمانان نبود.

توضیح اینکه:
امام علی(علیه السلام)در دوران خلافت خود با سه گروه در داخل نبرد کرد:‌1. پیمان شکنان، 2.ستمکاران، 3. خوارج و نافرمایان. با این مشکلات، آن حضرت باید برای مقابله با بدعتها، جبهۀ چهارمی را هم برای خود می گشود و این در آن شرایط به صلاح نبود ولی در عین حال در موارد مناسب از بدعت های خلفا نکوهش می کرد. یکی از آنها «نماز تراویح» است یعنی خواندن نوافل ماه رمضان با جماعت که از بدعت های خلیفۀ دوم است و در عصر رسول خدا به این شیوه که اکنون در مساجد می خوانند، اصلاً وجود نداشت.(1)

وقتی امام علی زمام حکومت را به دست گرفت، مردم کوفه از ایشان خواستند که برای آنان امامی برای نماز تراویح معین کند. حضرت از تعیین امام، خودداری نمود و آن را بدعت شمرد. در این هنگام، مردم مدینه این اقدام را نوعی مقابله با سیرۀ عمر دانستند، و نالۀ «وا عمراه!» از مسجد بلند شد. در این هنگام امیر مؤمنان گفت: من امامی تعیین نمی کنم خودتان امام را تعیین کنید.(2)

پی نوشتها:
(1). فتح الباری بشری صحیح البخاری: 4/250، حدیث 2009 و 2010.
(2). تهذیب، ج 3، باب فضل شهر رمضان، حدیث 30، کافی: 4/154.

مقداد;711341 نوشت:

با سلام

هر چند امام علی(علیه السلام) بعد از رسیدن به خلافت برای از بین بردن بدعت های ایجاد شده توسط خلفای گذشته،بخصوص خلیفه دوم سعی و تلاش زیادی کردند،با این حال شرایط آن دوران بگونه ای بود از بین بردن برخی موارد یا عملا ممکن نشد یا اصرار بر آن به صلاح جامعه ای اسلامی و مسلمانان نبود.

توضیح اینکه:
امام علی(علیه السلام)در دوران خلافت خود با سه گروه در داخل نبرد کرد:‌1. پیمان شکنان، 2.ستمکاران، 3. خوارج و نافرمایان. با این مشکلات، آن حضرت باید برای مقابله با بدعتها، جبهۀ چهارمی را هم برای خود می گشود و این در آن شرایط به صلاح نبود ولی در عین حال در موارد مناسب از بدعت های خلفا نکوهش می کرد. یکی از آنها «نماز تراویح» است یعنی خواندن نوافل ماه رمضان با جماعت که از بدعت های خلیفۀ دوم است و در عصر رسول خدا به این شیوه که اکنون در مساجد می خوانند، اصلاً وجود نداشت.(1)

وقتی امام علی زمام حکومت را به دست گرفت، مردم کوفه از ایشان خواستند که برای آنان امامی برای نماز تراویح معین کند. حضرت از تعیین امام، خودداری نمود و آن را بدعت شمرد. در این هنگام، مردم مدینه این اقدام را نوعی مقابله با سیرۀ عمر دانستند، و نالۀ «وا عمراه!» از مسجد بلند شد. در این هنگام امیر مؤمنان گفت: من امامی تعیین نمی کنم خودتان امام را تعیین کنید.(2)

پی نوشتها:
(1). فتح الباری بشری صحیح البخاری: 4/250، حدیث 2009 و 2010.
(2). تهذیب، ج 3، باب فضل شهر رمضان، حدیث 30، کافی: 4/154.

این یعنی حکومت علی (ع) الگوی مناسبی برای یک حکومت اسلامی نیست؟

سوال دیگر این که امام این طور که از شکل شهادتشان معلوم است نماز جماعت برگزار می‌کردند. اما نماز خواندن اهل سنت تفاوت‌های آشکاری با نماز شیعیان دارد. چگونه نماز جماعت‌های امام در زمان خلافت برگزار می‌شد؟ آیا مانند اهل سنت نماز می‌خواندند؟

irancplusplus;711398 نوشت:

این یعنی حکومت علی (ع) الگوی مناسبی برای یک حکومت اسلامی نیست؟

سوال دیگر این که امام این طور که از شکل شهادتشان معلوم است نماز جماعت برگزار می‌کردند. اما نماز خواندن اهل سنت تفاوت‌های آشکاری با نماز شیعیان دارد. چگونه نماز جماعت‌های امام در زمان خلافت برگزار می‌شد؟ آیا مانند اهل سنت نماز می‌خواندند؟

چرا نيست ؟!

مكرر گفتيم كه حضرت علي ع بسان مادري دلسوز دغدغه حفظ اصل اسلام و قران را داشت نه مثل خلفا حرص وطمع رياست وخلافت !

بله بنص آيات وروايات صحيح فريقين در اواخر عمر رسول الله ص انقلابي خطرناك بوقوع پيوست با نقشه ترور رسول خدا ص وتمرد ومسخره كردن ايشان وبا تهمت هذيان و .....

همينقدر كه اسمي از قران و اسلام و نماز ومحمد وعلي امروز هست خودش بزرگترين معجزه است !

امام علي ع اگر قدرت داشت كه حق خلافت خودش را ميگرفت ! حتي مجبور بود براي حفظ اسلام به نماز فاسقين هم برود !

حتي رسول خدا ص هم 13 سال در مكه و 19 ماه در مدينه جنگ نكرد وبعد هم نتوانست خانه كعبه را از ترس قريش اصلاح كند بروايت بخاري ومسلم .... آنگاه چه توقعي از حضرت علي ميره ؟!

نقل قول:
چرا نيست؟!


اگر ایشان در دورۀ حکومت خود در اصلاح بدعت‌ها کاملا موفق نبوده‌اند یعنی حکومت ایشان صد در صد یک حکومت اسلامی بی نقص نبوده است بلکه ایشان ناگزیر بر ادامۀ رویۀ ساختگی قبل بوده‌اند. پس چه طور می‌شود از چنین حکومتی الگو برداری کرد؟ اگر در مساجد حکومت، اذان تحریف شده بگویند و رعایای آن، نماز تحریف شده بخوانند آیا چنین حکومتی کاملا اسلامی است؟ و اگر نیست پس جایی برای الگوبرداری نیست.

irancplusplus;711398 نوشت:

این یعنی حکومت علی (ع) الگوی مناسبی برای یک حکومت اسلامی نیست؟

سوال دیگر این که امام این طور که از شکل شهادتشان معلوم است نماز جماعت برگزار می‌کردند. اما نماز خواندن اهل سنت تفاوت‌های آشکاری با نماز شیعیان دارد. چگونه نماز جماعت‌های امام در زمان خلافت برگزار می‌شد؟ آیا مانند اهل سنت نماز می‌خواندند؟

اتفاقاً این یعنی حکومت آن حضرت بهترین الگو برای حکومت می باشد که در مسائل غیر اصولی با توجه به وجود مسائل مهمتر و اصولی تر،باتوجه به مصالح جامعه باید کوتاه آمد تا وحدت جامعه اسلامی خدشه دار نشود.

در مورد نماز جماعت هر چند در روش نماز خواندن تفاوت هایی وجود دارد،ولی این اختلافات در اصل شرکت در نماز جماعت دیگر فرق مشکلی ایجاد نمی کند.در سیره ائمه دیگر هم داریم که در نماز جماعت فرقه های دیگر شرکت می کردند.

irancplusplus;711462 نوشت:

اگر ایشان در دورۀ حکومت خود در اصلاح بدعت‌ها کاملا موفق نبوده‌اند یعنی حکومت ایشان صد در صد یک حکومت اسلامی بی نقص نبوده است بلکه ایشان ناگزیر بر ادامۀ رویۀ ساختگی قبل بوده‌اند. پس چه طور می‌شود از چنین حکومتی الگو برداری کرد؟ اگر در مساجد حکومت، اذان تحریف شده بگویند و رعایای آن، نماز تحریف شده بخوانند آیا چنین حکومتی کاملا اسلامی است؟ و اگر نیست پس جایی برای الگوبرداری نیست.

برای اظهار نظر در مورد موفقیت یا عدمموفقیت یک حکومت باید همه جوانب امر و شرایط آن دوران را بررسی کرد.قطعاً برای اینکه حکومتی صد درصد موفقیت کسب کند،عوامل متعددی نقش دارند که یکی از آن عوامل وجود حاکم لایق و شایسته است که در مورد حکومت امام علی(علیه السلام) وجود این عامل در بالاترین و کاملترین حدش مسلم و قطعی است.اما عواملی همچون عدم همراهی لازم مردم و دشمنی دشمنان داخلی و خارجی و ... سبب می شود تا حاکم حکومت نتواند آنگونه که شایسته و بایسته است ایفای نقش کند.


[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]أَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ مَعَهُ نَاسٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ خَاصٌّ مِنْ شِيعَتِهِ فَصَعِدَ الْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ ص ثُمَّ قَالَ لَقَدْ عَمِلَ الْوُلَاةُ قَبْلِي بِأُمُورٍ عَظِيمَةٍ خَالَفُوا فِيهَا رَسُولَ اللَّهِ مُتَعَمِّدِينَ لِذَلِكَ وَ لَوْ حَمَلْتُ النَّاسَ عَلَى تَرْكِهَا وَ حَوَّلْتُهَا إِلَى مَوَاضِعِهَا الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهَا عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ لَتَفَرَّقَ عَنِّي جُنْدِي حَتَّى أَبْقَى وَحْدِي‏ [=Traditional Arabic]إِلَّا قَلِيلًا مِنْ شِيعَتِيَ الَّذِينَ عَرَفُوا فَضْلِي وَ إِمَامَتِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ ص أَ رَأَيْتُمْ لَوْ أَمَرْتُ بِمَقَامِ إِبْرَاهِيمَ ع فَرَدَدْتُهُ إِلَى الْمَكَانِ الَّذِي وَضَعَهُ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ وَ رَدَدْتُ فَدَكَ إِلَى وَرَثَةِ فَاطِمَةَ س وَ رَدَدْتُ صَاعَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مُدَّهُ إِلَى مَا كَانَ وَ أَمْضَيْتُ إِلَى قَطَائِعَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَقْطَعَهَا لِلنَّاسِ سِنِينَ- وَ رَدَدْتُ دَارَ (ابْنِ) جَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ إِلَى وَرَثَتِهِ وَ هَدَمْتُهَا وَ أَخْرَجْتُهَا مِنَ الْمَسْجِدِ وَ رَدَدْتُ الْخُمُسَ إِلَى أَهْلِهِ وَ رَدَدْتُ قَضَاءَ كُلِّ مَنْ قَضَى بِجَوْرٍ وَ رَدَدْتُ سَبْيَ ذَرَارِيِّ بَنِي تَغْلِبَ وَ رَدَدْتُ مَا قُسِمَ مِنْ أَرْضِ خَيْبَرَ وَ مَحَوْتُ دِيوَانَ الْعَطَاءِ وَ أَعْطَيْتُ كَمَا كَانَ يُعْطِي رَسُولُ اللَّهِ ص لَمْ أَجْعَلْهَا[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic][=Traditional Arabic] دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ[=Traditional Arabic] وَ اللَّهِ لَقَدْ أَمَرْتُ النَّاسَ أَنْ لَا يَجْمَعُوا فِي شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَّا فِي فَرِيضَةٍ فَنَادَى بَعْضُ أَهْلِ عَسْكَرِي مِمَّنْ يُقَاتِلُ وَ سَيْفُهُ مَعِي أَنْعَى الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ غَيَّرْتَ سُنَّةَ عُمَرَ وَ نَهَى أَنْ يُصَلَّى فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فِي جَمَاعَةٍ حَتَّى خِفْتُ أَنْ يَثُورَ فِي نَاحِيَةِ عَسْكَرِي عَلَى مَا لَقِيتُ وَ لَقِيَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ مِنْ أَئِمَّةِ الضَّلَالَةِ وَ الدُّعَاةِ إِلَى النَّارِ وَ أَعْظَمَ مِنْ ذَلِكَ سَهْمُ ذَوِي الْقُرْبَى‏

الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج‏1، ص: 263

أمير المؤمنين عليه السّلام در حالى كه گروهى از أهل بيت و شيعيان مخصوصش وى را همراهى مى‏كردند بر منبر رفته و پس از حمد و ثناى الهى و صلوات بر رسول خدا؛ فرمود:
واليان پيش از ما متصدّى كارهايى بزرگ و امرهايى عظيم شدند و از روى عمد با رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله مخالفت كردند، و اگر من مردم را از آن منع و امر به ترك آن نمايم، و بخواهم ايشان را به همان جايى كه رسول خدا خواسته بود برگردانم، تمام لشكرم از اطراف من پراكنده شوند، تا جايى كه فقط من و معدودى از شيعيانم باقى بمانيم، همانها كه به فضل‏ و امامت من از كتاب خدا و سنّت پيامبر معرفت يافته ‏اند،
فكر مى‏كنيد اگر من شما را امر كنم كه مقام إبراهيم عليه السّلام را به همان جا كه رسول خدا گذارده بود برگردانيد، و فدك را به ورثه فاطمه عليها السّلام ردّ كنيد، و صاع و مدّ رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله را به همان ميزان سابق بازگردانيد، و امر كنم كه زمينهايى كه خود پيغمبر براى افراد مشخّصى قرار داده بود به ايشان پس دهيد، و خانه جعفر بن ابى طالب را به ورثه‏اش باز پس داده و آن را خراب نموده و از مسجد خارج كنم، و خمس را به أهل آن دهم، و هر قضاى به جورى را ردّ كنم، و زن و بچّه اسير بنى تغلب را آزاد كنم، و آنچه از زمين خيبر تقسيم شده همه را برگردانم، و ديوان عطا را تعطيل كرده، و همانند رسول خدا آن را عطا كنم، و آن را دست به دست توانگران قرار ندهم چه خواهد شد؟!.
بخدا سوگند، به مردم فرمان دادم كه در ماه رمضان جز نمازهاى واجب را به جماعت نخوانند؛ كه يكى از افراد جنگجوى لشكرم كه شمشيرش با ما بود فرياد زد:
«اسلام و أهل آن هلاك شد، سنّت عمر دستخوش تغيير شد! او از اقامه نماز به جماعت در ماه رمضان نهى كرد!»
تا اينكه ترسيدم نكند در ناحيه ‏اى از لشكرم بر من شورش شود

[=Traditional Arabic]

[=Traditional Arabic]

سليم بن قيس هلالى گويد: امير مومنان خطبه اي خوانده و در آن خدا را حمد و ثناء گفته و سپس بر رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) درود فرستادند ؛ سپس فرمودند : آگاه باشيد که من از شما در مورد دو خصوصيت بيش از ساير خصوصيت ها نگرانم ؛ تبعيت از هواي نفس و آرزوهاي دراز ؛ آگاه باشيد که تبعيت از هواي نفس راه حق را مي بندد و آرزوهاي بلند ، سبب فراموشي آخرت مي گردد . آگاه باشيد که دنيا بار سفر بسته و ( از انسان) دور مي شود و آخرت بار سفر بسته و نزديک مي شود ؛ ولي فرزندان هر دو يکي است ( هر دو نظر به انسان دارند ) پس از فرزندان آخرت باشيد و از فرزندان دنيا نباشيد ؛ بدرستيکه امروز زمان کار است و حسابي در کار نيست و فردا زمان حساب است و کاري در ميان نيست ؛ و بدرستيکه شروع فتنه ها از هواي نفسي است که انسان به دنبال آن مي رود و بدعت هايي است که بصورت قانون در مي آيد و در آن با حکم خدا مخالفت مي شود ؛ و عده اي از مردم در آن عده اي ديگر را به کار مي گمارند .
آگاه باشيد که حق اگر (از باطل) جدا شود هيچ اختلافي نخواهد بود و اگر باطل نيز جدا شود بر هيچ صاحب عقلي مخفي نخواهد ماند ؛ اما از اين مقداري و از آن مقداري گرفته و آن دو را با هم مخلوط مي گردانند پس با يکديگر ظاهري آراسته پيدا مي کنند . آنجاست که شيطان بر ياوران خويش مسلط مي گردد و کساني نجات مي يابند که خداوند براي ايشان از پيش نيکي فرستاده باشد ؛ بدرستيکه از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم شنيدم که فرمودند : چگونه خواهيد بود در زماني که فتنه ها از چشم شما پوشيده مانده و در ميان شماست ؛ کودک در آن بزرگ شده و بزرگ در آن پير مي شود ؛ در ميان مردم جريان دارد ولي مردم آن را سنت خويش قرار مي دهند و اگر چيزي از آن را تغيير دهند مي گويند : سنت را تغيير داديد و بر مردم کار ناپسندي وارد شده است !!!
سپس امتحان سخت تر مي گردد و مردمان را اسير مي کند و فتنه را بر ايشان مي کوباند همانطور که آتش ، چوب را مي کوباند ، و همانطور که سنگ آسيا ، تفاله ها را مي کوباند و براي غير خدا به دنبال دين مي روند و براي غير علم به دنبال دانش مي روند و دنيا را با کارهاي اخروي طلب مي کنند .
سپس رو به مردم نموده در حاليکه عده اي از بستگان و نزديکان و شيعيانش گرد او بودند فرمود :
خلفاي قبل از من کارهايي انجام دادند که در آن با رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم مخالفت کردند و در آن بناي مخالفت با رسول خدا را از روي عمد داشتند . پيمان او را شکسته و سنت او را تغيير دادند ؛ و اگر مردم را بر ترک آنها وادار نمايم و آنها را به جايگاه خود بازگردانم و به آنچه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بود لشکر من از گرد من پراکنده شده و تنها باقي مي مانم و يا با عده کمي از شيعه ام که برتري من و وجوب امامت من از کتاب خدا و سنت رسول خدا - صلي الله عليه وآله وسلم – را مي دانند .
به من خبر دهيد اگر دستور مي دادم که مقام ابراهيم ( عليه السلام ) را به همان مکاني که رسول خدا ( صلي الله عليه و آله ) قرار داده بود ، بازگردد .
و فدک را به ورثه فاطمه باز مي گرداندم و مقدار پيمانه ( براي کشيدن مقدار زکات ) را به همان حالت قبل باز مي گرداندم ؛ و زمين هاي هديه رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) را که به عده اي داده بود و دستور حضرت را اجرا نکردند ، به ايشان مي دادم .
و خانه جعفر را به ورثه اش بازمي گرداندم و آن را از مسجد خراب مي کردم ( زيرا خانه او را به زور گرفته و در مسجد وارد کردند ) ؛ و عده اي از زناني را که به غير حق همسر مرداني شده اند پس گرفته و ايشان را به همسرانشان بازمي گرداندم !!! .
و حکم ( خدا ) در مورد فروج و ارحام ( اعمال خلاف عفت ) در مورد ايشان جاري مي کردم ؛ و مردمان بني تغلب را به اسارت مي گرفتم ( زيرا ايشان به جنگ با مسلمانان پرداخته رسول خدا دستور به اسارت همه ايشان دادند )
و آن مقدار از زمين هاي خيبر را که بين مردم تقسيم شده است باز مي گرداندم ( زيرا اين زمين ها در اصطلاح فقهي مفتوح عنوة است يعني براي گرفتن بيشتر زمين هاي خيبر جنگ صورت نگرفت و لذا ملک تمامي مسلمانان است نه عده اي خاص و کسي حق تملک آن را ندارد ) .
و دفاتر هديه هاي ماهانه را پاک مي کردم ( زيرا خلفا دفاتري داشتند که در آن در مورد افراد خاصي ثبت شده بود هر ماه به فلان کس فلان مقدار شهريه داده شود )
و همانطور که رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم تقسيم مي کرد همانطور يعني به صورت مساوي ( اموال را بين مردم ) تقسيم مي نمودم
و آن را فقط سبب آبادي زندگي ثروتمندان قرار ندهم و مقدار اندازه گيري زمين ايشان را کنار مي انداختم ( زيرا با آن مقدار هديه هاي رسول خدا به خود را افزايش مي دادند ) ؛ و ازدواج ها را يکسان قرار مي دادم ( زيرا ايشان دستور داده بودند که غير عرب حق ازدواج با عرب را ندارد اما رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم مي فرمودند مسلمان کفو مسلمان است )
و خمس مربوط به رسول خدا را همانطور که خداوند عز وجل دستور داده است جاري مي نمودم ( نه مانند خلفا که آن را سهم خاص خود به عنوان خليفه رسول خدا مي دانستند ) .
و مسجد رسول خدا صلي الله عليه وآله را به همان مقدار سابق باز گردانده و درهايي را که به سوي آن گشوده گشته بود مي بستم ( هر کسي از بزرگان صحابه که خانه ايشان در کنار مسجد بود بعد از رسول خدا به خلاف دستور حضرت ، براي خود از خانه خويش دري خاص به درون مسجد کشيد تا درب اختصاصي او باشد )
و درهايي را که بسته شده بود باز مي نمودم ( رسول خدا صلي الله عليه وآله در زمان حيات خويش تنها دستور دادند که دربي از خانه امير مومنان و ناوداني از خانه عباس عموي ايشان به مسجد باز باشد و ساير درها بسته شود اما اين درب و ناودان در زمان خلفا به دستور ايشان مسدود گشت ) .
و مسح از روي کفش را حرام مي نمودم ( خلفا اين کار را جايز دانستند )
و به خاطر نوشيدن نبيذ حد الهي را جاري مي ساختم ( خلفا نبيذ را که نوعي شراب خفيف شده است جايز دانستند )
و دستور مي دادم که همه مردم دو متعه ( حج و زنان ) را جايز بدانند
و دستور مي دادم که بر جنازه ( هنگام نماز ميت ) پنج تکبير بگويند ( خلفا چهار تکبير مي گفتند )
و مردم را وادار مي نمودم که بسم الله الرحمن الرحيم را ( در نماز ) بلند بگويند ؛ و کساني را که رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بيرون ( تبيعد ) کرده بودند و بعد از رسول خدا صلي الله عليه وآله به مسجد حضرت وارد شدند ، بيرون مي نمودم (رسول خدا مروان و پدرش را تبعيد کرده اما خلفا ايشان را امام جماعت مسجد رسول خدا نمودند !!!)
و کساني را که رسول خدا صلي الله عليه وآله ايشان را در مسجد خويش جاي داده بود و بعد از ايشان بيرون شدند به مسجد مي آوردم ( عده اي از صحابه جايگاه و خانه اي جز صفه و ايوان مسجد رسول خدا نداشتند و رسول خدا ايشان را در آنجا ساکن کرده بود اما خلفا ايشان را از مسجد بيرون کردند )
و مردم را بر حکم قرآن وادار مي کرده و ايشان را وادار مي کردم که طلاق را طبق سنت انجام دهند ( طبق آيه قرآن ازدواج احتياج به شاهد نداشته و طلاق دو شاهد احتياج دارد اما خلفا حکم هر دو را برعکس نمودند )
و صدقات را بر گروه ها و مرزهاي خودش باز مي گرداندم ( صدقات بايد بر گروه هاي مختلفي تقسيم مي شد اما خلفا آن را فقط به بعضي از ايشان مي دادند ) ؛
و وضو و غسل و نماز را به زمان خويش ( در مورد نماز ) و روش خويش ( در مورد غسل ) و جايگاه خويش ( در مورد وضو ) باز مي گرداندم ( زيرا نماز هاي يوميه را مي توان در سه وقت خواند اما خلفا مخالفت کردند و شرايط وجوب غسل را تغيير دادند و نيز محل وضو را عوض کردند زيرا در وضو دست بايد از بالا به پايين شسته مي شد وبرعکس نمودند ، بعضي از سر بايد مسح مي شد آن را نيز تغيير دادند ، پا نيز بايد مسح مي شد آن را شستند )
و مردمان نجران را به محل خويش باز مي گرداندم ( از سخنان رسول خدا در آخرين روز اين بود که لشکريان اسامه را راهي کنيد ، خدا هر کس را که به اين لشکر نرود لعنت کند اما خلفا به خاطر مصالح خويش به اين لشکر نرفته و براي پوشاندن اين قضيه گفتند رسول خدا فرموده است : لشگر اسامه را راهي کنيد ، و در جزيرة العرب دو دين باقي نگذاريد . و به همين جهت دستور دادند که همه اهل نجران را که مسيحي بودند از جزيرة العرب بيرون کنند اما با يهود که روابط خوبي با خلفا داشتند کاري نداشتند و حتي کعب الاحبار يهودي توانست نفوذ زيادي در دربار خلافت پيدا کند)
و اسيران فارس و باقي ملت ها را به کتاب خدا و سنت رسول او بازمي گرداندم ( ايشان دستور دادند که هيچ برده اي از ساير کشورها حق ورود به بلاد اسلامي ندارد مگر آنکه مولايش مجوز بگيرد و بعد از آزاد شدن در زمان مردن مولايش در صورتي که مولا وارثي نداشت حق ارث بردن از مولا ندارد با اينکه هر دوي آنها خلاف احکام اسلامي بود ) در اين صورت از گرد من پراکنده مي شدند .
قسم به خدا که مردم را دستور دادم که در ماه رمضان غير از نماز واجب را به جماعت نخوانند و ايشان را آگاه نمودم که خواندن نماز مستحبي به جماعت بدعت است ؛ پس عده اي از لشکريان که همراه من جنگيده بودند ندا دادند : اي اهل اسلام سنت عمر تغيير کرد!!! ما را از نماز مستحبي در ماه رمضان باز مي دارند !!!
و ترسيدم که بر من از سمت لشکرم شوريده همانگونه که از اين امت تفرقه و اطاعت از امامان گمراهي و دعوت کنندگان به سوي آتش ديدم .
و نيز اگر من از خمس سهم بستگان رسول خدا را مي دادم که خداوند در مورد آن فرموده است که "اگر به خدا و آنچه بر بنده مان نازل کرده ايم ايمان آورده بوديد در روز جدايي ( حق از باطل) ، روزي که دو لشکر با يکديگر ملاقات کردند ( و حق در مقابل باطل قرار گرفت در آن روز بعد از گرفتن غنايم خمس را پرداخت کنيد) .
پس قسم به خدا ما همان بستگان( ِ رسول خدا) هستيم ، کساني هستيم که خداوند ما را با خود و با رسولش در کنار هم قرار داده است پس گفته است : (اين خمس)" براي خدا و رسولش و براي بستگان و يتيمان و بيچارگان و در راه ماندگان است" و اين آيه را در مورد ما نازل کرد " تا مبادا سبب فزوني دولت ثروتمندان شما گردد ؛ پس آنچه را رسول خدا براي شما آورده است پس آن را بگيريد و آنچه شما را ( از آن ) نهي کرده است پس دست از آن برداريد و از خدا بترسيد " در مورد ظلم نمودن به اهل بيت رسول خدا ؛ "بدرستيکه خداوند صاحب عقوبت شديدي است " براي کساني که به ايشان ظلم کند ؛ (اين عمل خدا در اعطاي خمس به اهل بيت) رحمتي بود از جانب او براي ما و ثروتي بود که خدا بوسيله آن ما را بي نياز ساخته بود و در اين زمينه به فرستاده اش توصيه کرده بود و سهم ما را در صدقه قرار نداد ؛ و بدين سبب فرستاده اش را گرامي داشت و ما اهل بيت را نيز گرامي داشت تا مبادا به ما از کثيفي هاي مردمان ( صدقه ) بخوراند .
پس خدا و فرستاده او را تکذيب کردند و کتاب خدا را که در حق ما سخن مي گفت انکار نمودند و ما را از مالي واجب که خدا براي ما قرار داده بود منع کردند ؛ و مثل آنچه ما بعد از رسول خدا ديديم ، خاندان هيچ پيغمبري از امت آن پيغمبر نديدند ؛ و خداوند ياري کننده ماست در مقابل کسي که به ما ظلم نموده است ولا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظيم

[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic][=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]

الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 58
[=Traditional Arabic]

سلام و درود
متاسفانه در زمان حکومت خلفای قبل از امام علی علیه السلام اذان که چه عرض کنیم اسلام تغییر کرد.

irancplusplus;710455 نوشت:
با توجه به این که خلیفۀ دوم تغییراتی در اذان ایجاد کرد، آیا امام (ع) پس از به خلافت رسیدن، اذان را به شکل اولیه برگرداندند؟ اگر برگرداندند، پس از شهادت امام، اذان چگونه در محل خلافت ادامه یافت؟

با سلام

جالب است بدانید که امام علی علیه السّلام زمانی به حکومت رسیدند که بیست و پنج سال قبل از آن به طور مداوم، جامعه اسلامی در سیطره تبلیغاتی بود که عمل خلفای پیشین را توجیه نموده و مخالفت در برخی زمینه ها ایجاد مشکل می نمود، همانند برگرداندن فدک که به عقیدة برخی، تلاش جهت منافع شخصی تلقی می شد و اساسا دوره خلافت ایشان آن قدر کوتاه و همراه با جنگ ها و کارشکنی های گوناگون بود که به ایشان اجازه اصلاحات اساسی را در بسیاری موارد نمی داد.

پرسش:
با توجه به این که خلیفۀ دوم تغییراتی در اذان ایجاد کرد، آیا امام علی (علیه السلام) پس از به خلافت رسیدن، اذان را به شکل اولیه برگرداندند؟ اگر برگرداندند، پس از شهادت امام، اذان چگونه در محل خلافت ادامه یافت؟

پاسخ:
هر چند امام علی(علیه السلام) بعد از رسیدن به خلافت برای از بین بردن بدعت های ایجاد شده توسط خلفای گذشته،بخصوص خلیفه دوم سعی و تلاش زیادی کردند،با این حال شرایط آن دوران بگونه ای بود از بین بردن برخی موارد یا عملا ممکن نشد یا اصرار بر آن به صلاح جامعه ای اسلامی و مسلمانان نبود.

توضیح اینکه:
امام علی(علیه السلام)در دوران خلافت خود با سه گروه در داخل نبرد کرد:‌1. پیمان شکنان، 2.ستمکاران، 3. خوارج و نافرمایان. با این مشکلات، آن حضرت باید برای مقابله با بدعتها، جبهۀ چهارمی را هم برای خود می گشود و این در آن شرایط به صلاح نبود ولی در عین حال در موارد مناسب از بدعت های خلفا نکوهش می کرد. یکی از آنها «نماز تراویح» است یعنی خواندن نوافل ماه رمضان با جماعت که از بدعت های خلیفۀ دوم است و در عصر رسول خدا به این شیوه که اکنون در مساجد می خوانند، اصلاً وجود نداشت.(1)

وقتی امام علی زمام حکومت را به دست گرفت، مردم کوفه از ایشان خواستند که برای آنان امامی برای نماز تراویح معین کند. حضرت از تعیین امام، خودداری نمود و آن را بدعت شمرد. در این هنگام، مردم مدینه این اقدام را نوعی مقابله با سیرۀ عمر دانستند، و نالۀ «وا عمراه!» از مسجد بلند شد. در این هنگام امیر مؤمنان گفت: من امامی تعیین نمی کنم خودتان امام را تعیین کنید.(2)

پی نوشتها:
(1). فتح الباری بشری صحیح البخاری،ج 4ص250، حدیث 2009 و 2010.
(2). تهذیب، ج 3، باب فضل شهر رمضان، حدیث 30، کافی،ج 4ص154.

موضوع قفل شده است