خانواده از هم پاشیده

تب‌های اولیه

42 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خانواده از هم پاشیده

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام.

خیلی توضیح نمیدم.
همینو بگم که نزدیک 28 سال هستم. دخترم و مجرد.
پدرم اعتیاد داره. از خانواده اصیل و نسبتا معروفی در شهر خود هستیم.
یه برادر بزرگتر دارم. حدود 20 سالی میشه که والدین از هم طلاق عاطفی گرفتن. حدود 10 سالی میشه که برادرم شبها میره بیرون. دیر میاد یا اصلا نمیاد. نمیشه ازش پرسید کجا میری چون مثل اننبار باروت منفجر میشه. نمیشه دنبالش رفت چون می فهمه و قاطی میکنه.
دیگه ازین وضع خسته شدم. خیلی بداخلاقه. جدیدا متوجه شدم سیگار میکشه. نماز و روزه اش تعطیله. تو خانواده هیچکس با هیچکس حرف نمیزنه. برادرم خیلی بداخلاقه کافیه بیش از 2 کلمه باهاش حرف بزنی تا بی آبروت کنه. من خیلی نگرانشم. نمیدونم کجا میره چی کار میکنه. شبهای ماع رمضان تا 4 صبح بیرونه. همیشه میگفتیم میره سرکار درست میشه دوسالی هست سر کاره ولی اوضاعش هموهه. خیلی خیلی رفیق بازه.

من نمیدونم باید چه کار کنم. خیلی ناراحتم. از یه طرف تو کار خودم موندم که با فوق لیسانس هیچ کار درست و حسابی پیدا نمیکنم. شرایط ازدواج مهیا نیست و غصه مادرم رو هم میخورم که خیلی زجر میکشه. پدرم که همه اش در چرته و برادرم که اینجوری.
همیشه به آینده خودم فکر میکنم. جدیدا خوابم نمیبره شبها و همش فکر میکنم که میشم مثل یکی از اون دخترهای کارتون خواب که از خونه به خاطر مشکلات گذاشتن رفتن.
میترسم بعد از پدر و مادر بخوام با برادرم سر کنم. همش دعا میکنم زودتر از پدر و مادرم از این دنیا برم. نمیدونم چکار کنم. هر چی میرم تو جمع و فعالیت های اجتماعی فایده نداره. حالم بهتر نمیشه. به فامیل هم چند بار گفتیم بیاید کمک کنیم این پسر درست بشه اما انگار نه انگار.

البته بگم که مادرم با ناراحتی همیشه میگه که این پسر به خودش از بچگی محبت ندیده .
من خودم عقیده دارم که هر چی هم که کمبود محبت باشه باالاخره آدم خودش یه جاهایی اختیار داره.

یه نکته دیگه هم این که الان حدود 10 روزه که صبح ها که از خواب بیدار میشه میخواد صبحانه بخوره ( خیلی معذرت میخوام) آبریزش بینی داره- اولش گفت سرما خوردم اما این آبریزش بینی فقط اول صبحه و در بقیه روز ازش خبری نیست.
نمیدونم چکار کنم میترسم آخرش تو دام افتاده باشه و معتاد بشه

با تشکر


در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد راهنما

طاهر;709729 نوشت:
سلام.

خیلی توضیح نمیدم.
همینو بگم که نزدیک 28 سال هستم. دخترم و مجرد.
پدرم اعتیاد داره. از خانواده اصیل و نسبتا معروفی در شهر خود هستیم.
یه برادر بزرگتر دارم. حدود 20 سالی میشه که والدین از هم طلاق عاطفی گرفتن. حدود 10 سالی میشه که برادرم شبها میره بیرون. دیر میاد یا اصلا نمیاد. نمیشه ازش پرسید کجا میری چون مثل اننبار باروت منفجر میشه. نمیشه دنبالش رفت چون می فهمه و قاطی میکنه.
دیگه ازین وضع خسته شدم. خیلی بداخلاقه. جدیدا متوجه شدم سیگار میکشه. نماز و روزه اش تعطیله. تو خانواده هیچکس با هیچکس حرف نمیزنه. برادرم خیلی بداخلاقه کافیه بیش از 2 کلمه باهاش حرف بزنی تا بی آبروت کنه. من خیلی نگرانشم. نمیدونم کجا میره چی کار میکنه. شبهای ماع رمضان تا 4 صبح بیرونه. همیشه میگفتیم میره سرکار درست میشه دوسالی هست سر کاره ولی اوضاعش هموهه. خیلی خیلی رفیق بازه.

من نمیدونم باید چه کار کنم. خیلی ناراحتم. از یه طرف تو کار خودم موندم که با فوق لیسانس هیچ کار درست و حسابی پیدا نمیکنم. شرایط ازدواج مهیا نیست و غصه مادرم رو هم میخورم که خیلی زجر میکشه. پدرم که همه اش در چرته و برادرم که اینجوری.
همیشه به آینده خودم فکر میکنم. جدیدا خوابم نمیبره شبها و همش فکر میکنم که میشم مثل یکی از اون دخترهای کارتون خواب که از خونه به خاطر مشکلات گذاشتن رفتن.
میترسم بعد از پدر و مادر بخوام با برادرم سر کنم. همش دعا میکنم زودتر از پدر و مادرم از این دنیا برم. نمیدونم چکار کنم. هر چی میرم تو جمع و فعالیت های اجتماعی فایده نداره. حالم بهتر نمیشه. به فامیل هم چند بار گفتیم بیاید کمک کنیم این پسر درست بشه اما انگار نه انگار.

البته بگم که مادرم با ناراحتی همیشه میگه که این پسر به خودش از بچگی محبت ندیده .
من خودم عقیده دارم که هر چی هم که کمبود محبت باشه باالاخره آدم خودش یه جاهایی اختیار داره.

یه نکته دیگه هم این که الان حدود 10 روزه که صبح ها که از خواب بیدار میشه میخواد صبحانه بخوره ( خیلی معذرت میخوام) آبریزش بینی داره- اولش گفت سرما خوردم اما این آبریزش بینی فقط اول صبحه و در
بقیه روز ازش خبری نیست.
نمیدونم چکار کنم میترسم آخرش تو دام افتاده باشه و معتاد بشه

با تشکر

با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی
از مشکلی که برای شما پیش اومده بسیار متاسفم و ضمن دعا برای رفع مشکل شما امیدوارم نکاتی را که خدمتتون عرض میکنم راهگشا باشد :
در ابتدا نکاتی را در مورد مشکلات خدمتتون عرض میکنم :

یکی از عللی که سبب بهترین حالات و اعمال می باشد بینش و نگرش ما نسبت به هستی و آنچه در آن است می باشد
از جمله بینش و نگرش ما نسبت خداوند،تولد مرگ،عدالت،مشکلات و ناخوشیها و...
اگر بینش و نگرش ما درست باشد تحمل بسیاری از سختیها و ناملایمات راحتتر می شود و بسیاری از سوالات را راحتتر پاسخ می دهیم
پس دوست عزیز که دنبال پاسخ هستید ابتدا باید دانش و آگاهی و سپس باور خود را نسبت به هستی و آن چیزهایی که درون آن می باشد را اصلاح نمایید ورود شما به این سایت و طرح این سوال می توانید ورودی نیکو باشد انشاءالله
فکر میکنم غیر از کمبود دانش و آگاهی و باور مسئله اصلی که سبب این مشکل برای شما شده است مشکلات و ناملایماتی باشد که در کنار شما وجود دارد
لذا سعی نمایید ضمن یافتن حکمت و فلسفه مشکلات و گرفتاریها در برطرف کردن آنها بسیار تلاش نمایید.

مولوى داستانى آورده به اين مضمون كه: اگر شخصى بر گليم چوب مى زند، مى خواهد گرد و غبار آن را بگيرد و قصد ندارد گليم را كتك بزند. مصيبت ها و گرفتارى ها از اين باب است. يعنى اگر بخواهد گرد و غبار غفلت و زنگار از دل ها زدوده شود راه آن تازيانه مصيبت و گرفتارى است. البته گرفتارى ها هم دوره اى دارد و خواهند گذشت. چرا كه خداوند مى فرمايدانّ مع العسر يسراً. زمانى ما مى توانيم زيبايى را احساس نماييم كه در كنار آن مشكلات را ببينيم در كنار هر گل زيبا خارى براى محافظت وجود دارد گرفتارييها و موضوعات ناگوار براى اين است كه قدر لحظات آرام و زيباى زندگى را بدانيم اما گاهى افراد فقط به اين نيمه خالى نگاه مى نمايند و بدون نگاه به ديگران فكر مى كنند فقط خودشان به اين موضوع گرفتار هستند.
اگر نگاهى به اطرافيان خود نماييد مى بينيد افراد زيادى هستند كه در وضعيت شما هستند
با دعا برای حل مشكلات موارد زير مى تواند راهگشا باشد:
1مشكلات جزء لاينفك زندگى است وبه نوعى شيرينى زندگى به شما مى آيد.
2شيرينى زندگى به حل كردن مشكلات موجود است اما با راههاى صحيح وموثر.
3مشكلات ومسائل مطرح شده ى شما به نوعى با اشكال ديگر در خانواده هاى ديگر نيز موجود مى باشد.
4پيدا كردن ريشه ى مشكلات نيمى از پيمودن راه براى حل مشكلات است.
5انتظار حل شدن يك شبه ى مشكلات خود نباشيد.
6انتظار معجزه براى مرتفع شدن مشكلات را نداشته باشيد چرا كه بعضى مواقع معجزه درپيمودن راههاى طبيعى وحل مشكلات به صورت عادى مى باشد(که در مورد شما مراجعه به طبیبان سنتی و غیر سنتی مطمئن ،متعهد و متخصص می باشد) اگر چه توسلات ونذر ونذورات موثر وراهگشا مى باشد.
7قضاياى موجود در زندگى را به طور صحيح ودرست تفسير كنيد واز تفاسير غير منطقى وغير دينى بپرهيزيد وحتما با شخص خبره مشكل خود را مطرح كنيد.
8مشكلات را قدرى آسان تر بگيريدزيرا هر چه مشكل را با نگاه سخت ببينيد حل مشكل هم سخت خواهد شد.
9اعتقاد بر اينكه در زندگى شما مشكلات زياد است سبب می شود که شما حتی در زمانهای شادی نگران باشید و از شادیهای خود کاملا بهره مند نشوید.
10 اگرامكان دارد ريشه ى مشكلات را پيدا كرده و آن ها را براى ما مكاتبه كنيد تا جواب موثر ترى را ارائه دهيم.

به طور كلى بلاء و مصيبت و مشکلات به سه بخش تقسيم مى شود::
1 بلاء و مصيبت به هدف آزمايش و امتحان: برخى از بلاها و
2 بلاها و مصيبت هايى كه به عنوان كفاره گناه مؤمن، موجب ريزش گناهان اوست
3 بلاها و مصيبت هايى كه براى ترفيع درجه و ارتقاء كمالات انسانى است، مانند بلاها و مصيبت هايى كه به انبياء و اولياء عظيم الشأن وارد مى شد.
امام على (ع) مى فرمايند: «ان البلاء للظالم ادب و للمؤمن امتحان و للانبياء درجه» بلا براى ستمگر تأديب است و براى مؤمن امتحان و براى پيامبر، مقام و درجه است.
بهترین کار در مواقع مشکلات در کنار موارد بالا، استغفار کردن جهت آمرزش گناهان می باشد
بلاها و دشوارى‏ها، فلسفه‏ هاى متعددى دارند. حداقل آن در مورد بندگان صالح خدا امور زير است: 1- وسيله‏ اى براى آمرزش گناه، 2- زمينه تقرب بيشتر و اعتلاى رتبه، 3- وسيله‏ اى براى تربيت و استكمال نفس

در زمینه نوع رفتار با خانواده و برادرتون عرض میکنم که در راهکارهای تاثیر گذاری روی دیگران استفاده نمایید که عبارتند از:
ادامه دارد...

سلام .عرض ادب و احترام
نمی دونم چرا دلم میخواد حرف بزنم.میدونم اینجا جاش نیست ولی دیگه .....بذارید یه بار تو عمرم اینا رو بگم.
دختری که از وقتی تو شکم مادرش بوده،شاهد دعواهای پدر مادرش بوده. مادرش هفت ماهه باردارش بوده که از طبقه دوم خودشو میندازه پایین که خودکشی کنه.میبرنش بیمارستان.تمام دکترا میگفتند بچه که از بین رفته به داد خودش برسید . بعد 4 ساعت وقتی کاراشون تموم میشه میبینند بچه زنده است :Gig:
سلام علیکم .اون بچه منم.:Nishkhand:دو ماه بعد به دنیا اومدم
گذشت . حال و حول میکردیم(هر شب دعوا.همیشه بد و بیراه.یک بار نشد بابام مامانمو با اسمش صدا کنه. همیشه بهش میگفت ...راستی من 29 سالمه.تا حالا نتونسته بهم بگه بابا.)،تا دوازده سالم شد. افسردگی شدید.عصر ها وقتی هوا میخواست تاریک بشه،محال بود بتونم گریه نکنم.تو مدرسه معلم ها میگفتند چته.تنها چیزی که میتونستم بگم این بود که نمیدونم.یه جوری ام.
هیچ وقت نفهمیدم دوستام چرا این قدر تعطیلی رو دوست داشتند. تعطیلی برای من بزرگترین عذاب بود.باز هم گذشت.از شش ماه قبل از کنکورم یه دوره جنگهای چریکی رو شروع کردند که من تو آ؛رامشی که تا اون روز تجربه نکرده بودم درس بخونم. شبی که کنکور داشتم،جنگ وارد مرحله ای شد که نصفه شب همسایه ها اومدند در خونه بس نشستند و گفتند گناه ما چیه که همسایه شما شدیم.راستی تا یادم نرفته بگم برادرم در تمام این شبها بیرون از خونه بود .البته جای بدی نمیرفت. اینو میدونم.ولی این من بودم که باید در بحبوهه ی مشکلات زندگی آبدیده میشدم.خلاصه جاتون خالی کنکورو دادم .
یه چیز جالب برا عوض شدن فضا::khaneh:
سر کنکور سوالای ریاضی رو زدم .بعد دیدم یه ربع وقت زیاد آوردم.و در عین حال هی از خودم میپرسیدم چرا از گسسته فقط یه سوال اومده .این همه گسسته خوندم!!
:Gig:.خلاصه وقت رو گذروندم به خراب کردن جواب سوالای قبلی.یه ربع که تموم شد ورق زدم برم سراغ درس بعدی و دیدم جاتون خالی یه صفحه کامل سوال گسسته هست.اینو بهش میگن تاثیر استرس.البته برا کنکور استرس نداشتما. تمام مدت میترسیدم بابام تو خونه مامانمو بکشه. آخه روز تعطیل بود.:ok:
تو دانشگاه شهرم که یکی از بهترین هاست قبول شدم.البته شبانه.البته اونم ادامه ش ماجرا ها داره....
20 سالم شد . خودم رفتم دادگاه و بالاخره بوسیله ی احکامی که ذکرش اینجا صلاح نیست ،بابا رو فرستادم که تو خونه خودش جدا زندگی کنه.من بالا خره جنگ جهانی سوم رو پایان دادم:Kaf::Kaf::Kaf:

خودم هم چشمم کور هم خانم خونه ام هم آقای خونه.آچار فرانسه به معنای واقعی.بگذریم که دیگه برای خودم هیچی وقت ندارم ولی مسلما َبهتر از زندگی وسط جنگ جهانی و نقش امدادگر بازی کردنه.

لطفا اگه پست منو کوت کردید نوشته هامو پاک کنید چون میخوام چند روز دیگه پست رو پاک کنم

****
به دلایل امنیتی ادیت شد :jangjoo:

سلام
خواستم بگم منم مثل شما هام(شاید یکم کمتر)
حوصله ندارم داستان زندگیمو بنویسم چون یاد اوریش هم حالمو بد میکنه
تصمیمم اینکه بهش فکر نکنم ولی
همیشه و تو هر سختی شکر گذار بودن حال آدمو بهتر میکنه
مشکلات بعضیا از ما هم بیشتره
خدایا بخاطر داده هایت و نداده هایت شکر

[="Tahoma"][="DarkRed"]سلام
چقدر بد...:Ghamgin:
هر وقت ماشین عروس میبینم از ته دلم از خدا میخوام که حتی یه دعوای جدی تو زندگیشون پیدا نکنن!
خدایا همه رو خوشبخت و عاقبت به خیر کن!:hamdel:
آمین
[/]

خاطرات همه ی دوستان خیلی ناراحت کننده بود
اتفاقا امروز دوستم اومده بود برای اولین بار بعد از چندین سال دوستی برای ما تعریف میکرد برادرش بعد از اینکه پدرشان فوت کرده چه بلایی سرشان آورده همیشه یک نفر با خودخواهی زندگی بقیه رو بهم میریزه
از صمیم قلب از خدا میخوام مشکل همه (از جمله استارتر عزیز) حل شود و از این به بعد زندگیتون سرشار از شادی شود :Gol::Gol:

به نظرم شما هدف زندگی تو پیدا کن، به محیط اطرافت هم زیاد اهمیت نده، بالاخره که یه روز تموم میشه.

خدا برای بنده هاش کافیه،

طاهر;709729 نوشت:
میترسم بعد از پدر و مادر بخوام با برادرم سر کنم. همش دعا میکنم زودتر از پدر و مادرم از این دنیا برم.

بی خودی هم نگران اتفاقاتی که معلوم نیست می افته یا نه نباش، از کجا معلوم که زندگی شما دو ماه بعد دگرگون نشد، حالا شما دعای مرگ می کنی.

برای برادر شما هم تا خودش نخواد کاری نمیشه کرد، اگر همه فامیل هم جمع شن وقتی خودش اراده نداشته باشه نمیشه.

برای همیشه;711519 نوشت:
.20 سالم شد . خودم رفتم دادگاه و بالاخره بوسیله ی احکامی که ذکرش اینجا صلاح نیست ،بابا رو فرستادم که تو خونه خودش جدا زندگی کنه.من بالا خره جنگ جهانی سوم رو پایان دادم:Kaf::Kaf::Kaf:

خودم هم چشمم کور هم خانم خونه ام هم آقای خونه.آچار فرانسه به معنای واقعی.بگذریم که دیگه برای خودم هیچی وقت ندارم ولی مسلما َبهتر از زندگی وسط جنگ جهانی و نقش امدادگر بازی کردنه.

تو خیلی مردی به خدا.اگر مذکر بودی مرد زندگی میشدی:Cheshmak: افسردگی گرفتم با خوندن این پیج.واقعا شرایطتون سخته.منکه هنگ کردم نمیدونم چی بگم.امیدوارم نظرات بقیه دوستان در ادامه بتونه بهتون کمک کنه.

راهنما;711408 نوشت:
من نمیدونم باید چه کار کنم. خیلی ناراحتم. از یه طرف تو کار خودم موندم که با فوق لیسانس هیچ کار درست و حسابی پیدا نمیکنم. شرایط ازدواج مهیا نیست و غصه مادرم رو هم میخورم که خیلی زجر میکشه. پدرم که همه اش در چرته و برادرم که اینجوری.

با عرض سلام و ادب و احترام
واقعا از مشکلاتی که برای شروع کننده محترم و سایر دوستان رخ داده است بسیار متاسفم و از همه دوستان تقاضا دارم که برای برطرف شدن مشکلات و کسب عافیت دعا نمایند
در ضمن به نکات زیر توجه نمایید:
اولین کاری که شما می توانید انجام دهید این است که روحیه خود را حفظ نمایید و خود را در جهت رشد کمالات اخلاقی و برطرف نمودن رذایل اخلاقی یاری دهید و در کنار این موارد سعی کنید مهارتهای اجتماعی خود را بالا ببرید و سرزندگی و نشاط را در خود تقویت نمایید.
و هرگز نگذارید یاس و ناامیدی و افسردگی بر شما غلبه نماید.
برای عمل به نکته فوق از راهکارهای زیر استفاده نمایید:

  1. از ورزش و سرگرمی های مناسب و شادی آور استفاده نمایید.
  2. با دوستان شاداب و متدین معاشرت نمایید.
  3. خواندن قرآن و دعا و توسل به اهل بیت و نماز اول وقت و ذکر استغفار را فراموش ننمایید.
  4. از مهارتهای کنترل افکار استفاده نمایید.و به جای افکار منفی و ناراحت کننده روی افکار مثبت و امید بخش فکر نمایید.
  5. تلقین مثبت را هرگز فراموش ننمایید.
در کنار عمل به نکات فوق برای رفع مشکلات خانواده ، خانواده خود را با هم یکصدا نمایید تا بتوانید از مشکلات گذر نمایید
با هم یکی شوید و خانواده را با خود هم دل و هم نظر نمایید.
برای اینکار از راهکارهای جلب محبت دیگران و تاثیر گذاری روی دیگران استفاده نمایید:
راههای جلب محبت:

  1. آراستگی ظاهر
  2. نرم و ملایم بودن
  3. خود را محترم دانستن و به دیگران احترام گذاشتن
  4. حق شناسی و تشکر از دیگران
  5. آغاز به سلام
  6. گذشت از لغزشهای دیگران
  7. هدیه دادن
  8. اظهار کردن دوستی خود به دیگران
  9. تواضع و فروتنی
  10. به جای عی جویی از دیگران به اصلاح عیبهای خود پرداختن
  11. سکوت به موقع و حرف زدن به موقع و گوش دادن به موقع
  12. پرهیز از منت گذاشتن
  13. ایمان و عمل صالح
  14. همدردی با دیگران همراه با صداقت نه تظاهر
  15. خوشرویی
  16. کارگشایی و خیر خواهی برای دیگران

مهارتهای اثرگذاری بر دیگران

  1. محبت و صمصمیت
  2. برخورد با نشاط
  3. آغاز مثبت
  4. شنونده خوب بودن
  5. ارج گذاری
  6. رفتار مطلوب
  7. هدیه دادن
  8. گفتار زیبا
  9. تبلیغ عملی

    در مورد برادرتون توجه داشته باشید که هرگز با تندی و ناملایمت و امر و نهی با او صحبت نکنید بلکه با مهربانی و صمیمیت با ایشان صحبت نمایید و ضمن مهربانی سعی کنید با او هم دل شوید و او را با خود همسو نمایید در این صورت می توانید با سایر مشکلات از جمله بیماری پدرتون مقابله نمایید.


در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

[=arial black]وضعیتتون خیلی سخته ناراحت شدم
ولی واقعا نمیدونم چه کاری میشه کرد
دعا میکنم توی هیچ خونه ای اعتیاد و بی محبتی نباشه
دعا میکنم هیچ بچه ای شاهد دعوای والدینش نباشه
دعا میکنم هیچ بچه ای مجبور نباشه پناه یکی از والدینش باشه در مقابل اون یکی ....

خدایا ببخش که اینقدر ناشکرم ...

هو الغالب

سلام و عرض ادب

در زندگی همه مشکلاتی فراوان وجود داره که همه با ان دست و پنجه نرم میکنند

فقط میتونم بگم که این غم و غصه میگذره ... شما باید ارامش خودتون رو حفظ کنید و برای داداشتون دعا کنید و نماز شب که ضامن روزی و رزق هست رو اصلا ترک نکنید

و اینکه میتونید با خوش اخلاقی برادرتون رو به طرف خودتون بکشید تا اسرارش رو بهتون بگه

باید از خودتون جنبه نشون بدید و اینکه اون بهتون اعتماد کنه

در مورد ابریزش بینی احتمال میدم که حساسیت فصلی باشه چون بنده خودمم صبحها فقط ابریزش بینی دارم

دعاتون میکنم ان شا الله برادرتون به راه خیر هدایت شوند و همه ی خانوادتون به ارامش و خوشبختی و عاقبت بخیری برسن الهی امین:Gol:

در ضمن همیشه برای دفع شر شیطان لعین سوره ناس و فلق رو بخونید اگه تونستید چهار قل هارو هر کدوم سه بار بخونید

و برای جلب محبت برادرتون میتونید تو غذاش ایت الکرسی بخونید فوت کنید

همین طور ذکر یا الله -66 بار برای تمامی نیات مجرب هست

بمیرم الهیی

ایشالا یه ازدواج خوب میکنی جبران همه این سختیا میشه

سلام علیکم

برادرشما به محبت نیازدارد..با ایشان دوست شوید،همراه شویدوبانرمی با ایشان صحبت کنید
وبعدهمانطورکه استاد راهنما هم فرمودند،ایشان را باخودهمسو نمایید.

ماهم برای شما دعا می کنیم.

طاهر;709729 نوشت:
برادرم خیلی بداخلاقه کافیه بیش از 2 کلمه باهاش حرف بزنی تا بی آبروت کنه. من خیلی نگرانشم. نمیدونم کجا میره چی کار میکنه. شبهای ماع رمضان تا 4 صبح بیرونه. همیشه میگفتیم میره سرکار درست میشه دوسالی هست سر کاره ولی اوضاعش هموهه. خیلی خیلی رفیق بازه.

بنده یه پیشنهادی میکنم ولی لطفا روش فکر کنید چون خودم به حرفهایی که میزنم اعتقاد صد در صدی ندارم و نمی دونم چقدر میتونه کارساز باشه.
اما عرضم اینه که شما با برادرتون جوری رفتار کنید که اصلا و ابدا اسباب عصبانیتش رو فراهم نکنید و قهرم نکنید چون قطع رحم حرامه ولی در عوض جوری رفتار کنید که خودش بدونه که ازش و از همه ی زندگی ناراحتید تا خودش شاید حس غیرتش به جوش بیاد و فکر کنه که شما احساس تنهایی میکنید و به عبارت واضحتر به شما رَحمِش بیاد و شاید از شما چندباری بپرسه که چته؟ و یا با عبارت بی ادبانه ی خودش، ولی شما تو جوابش یه جوری جواب بدید که خودش اون حالتی رو که گفتم رو احساس کنه و بعد از مدتی که احساس کردید ناراحته و تو فکر فرو رفته بشینید باهاش درد و دل کنید و با زبون خیلی نرمی از رفتارهاش انتقاد کنید. چون اون برادر شماست و مطمئن باشید تو ته دلش به شما محبت داره و یه حس غیرتی هم به شما که خواهرشید داره.

کامنتارو خوندم خیلی ناراحت شدم...
بمیرم برا دلتون....
از دستم کاری برنمیاد...
فقط برای همتون دعا میکنم ک زندگی روی خوششو بهتون نشون بده....
و برای اون خانوم هم دعا میکنم ی بخت خوب نصیبش بشه... ی مرد خوب و آقا ک همه ی سختیایی ک تا حالا کشیده رو تو زندگی با اون از یاد ببره... :Gol:

آدم اینجور تاپیکا رو میخونه میفهمه تنها نیست
بنده هم با همین مشکلات بزرگ شدم،چهار خواهر داشتم سه تا برادر امکانات کم که البته وجدانا پدر و مادرمون کم نمیذاشتن برامون،ولی من برای اینکه خرج خودم رو دربیارم مجبور شدم از ده دوازده سالگی برم سرکار و الان بیست ساله دارم هم کار میکنم هم درسم رو میخونم هم خرج خانواده رو میدم ولی خب هیچ وقت روابطم با خانواده اونطور نبود که باید میبود من همیشه درگیر درس و کار خیلی اهمیتی به خانواده نمیدادم(متاسفانه)،چند سال پیش هم یه خونه گرفتم برا خودم جدا از خانواده زندگی میکنم الان
به شما هم پیشنهاد میکنم جدا کنید خودتون رو از خونواده هر از گاهی بهشون سر بزنید...
از کارشناس گرامی هم خواهش میکنم به جای دادن توصیه هایی چون این امتحان الهی هستش و این نتیجه ی گناهانت هستش یه پاسخ بهتر بدهند

خواهر
برادرتون احتیاج به زن داره
یکی از دوستاتونو براش جور کنید
اونوقت ببینید چقدر حالش تغییر میکنه


[/HR]اون نا امیده
بخاطر اینکه سهمشو ازین دنیا نگرفته
بخاطر همین شاید به مواد پناه برده ، تا فراموش کنه

درضمن یکی از علامات آدم درگیر اعتیاد همین آبریزش بینیه (گویا)

تسنیـم;711727 نوشت:
خواهر
برادرتون احتیاج به زن داره
یکی از دوستاتونو براش جور کنید
اونوقت ببینید چقدر حالش تغییر میکنه

نفرمایید این حرفو...
درسته پسرای این شکلی با ازدواج پابند زندگی میشن و سر به راه میشن! اما فقط بعضیاشون!! بعضیااااااشون....

تسنیـم;711727 نوشت:
خواهر
برادرتون احتیاج به زن داره
یکی از دوستاتونو براش جور کنید
اونوقت ببینید چقدر حالش تغییر میکنه

ی دختر معصوم دیگه هم بدبخت کنه:khaneh:

نقل قول:

خواهر
برادرتون احتیاج به زن داره
یکی از دوستاتونو براش جور کنید
اونوقت ببینید چقدر حالش تغییر میکنه

یه خانوم دیگه هم بدبخت بشه؟
نخیر
داداش ایشون نیاز داره به یه مشاوره ی جدی با یه روانپزشک
ایشون هم بهتره محل زندگی خودش و مادرش رو از برادر و پدرش جدا کنه

amirabdi;711798 نوشت:
به شما هم پیشنهاد میکنم جدا کنید خودتون رو از خونواده هر از گاهی بهشون سر بزنید...

شما پسری و محل زندگیت رو جدا کردی و شاید بر روی شما هجمه ایی نباشه. ولی ایشون خانومن و مجرد میدونی که یه دختر مجرد تو یه خونه ی تنها یعنی چی؟
شاید شما که پسر هستی از جهت قدرت بدنی و... قوی هستی و میتونی تو یه خونه ی تنها زندگی کنی ولی یه دختر هم میتونه مثل یه پسر باشه؟ در حالی که از جهت ویژگیها ی درونی بین پسر و دختر زمین تا آسمون فرقه.
لطفا به این تفاوتها هم توجه کنید.

دوستان منکه مشخصا حرفی از ازدواج نزدم
نمیدونم چرا همه فکرا رفت سمت ازدواج

نقل قول:
شما پسری و محل زندگیت رو جدا کردی و شاید بر روی شما هجمه ایی نباشه. ولی ایشون خانومن و مجرد میدونی که یه دختر مجرد تو یه خونه ی تنها یعنی چی؟
شاید شما که پسر هستی از جهت قدرت بدنی و... قوی هستی و میتونی تو یه خونه ی تنها زندگی کنی ولی یه دختر هم میتونه مثل یه پسر باشه؟ در حالی که از جهت ویژگیها ی درونی بین پسر و دختر زمین تا آسمون فرقه.
لطفا به این تفاوتها هم توجه کنید.

والا منظورتون رو نفهمیدم اگه میشه یه ذره بهتر توضیح بدید

[="Navy"]

amirabdi;711858 نوشت:
والا منظورتون رو نفهمیدم اگه میشه یه ذره بهتر توضیح بدید

حرفشون درسته . میگن که پسر میتونه مجردی زندگی کنه ولی برای دختر خیلی داستان فرق داره
هم سخته براش هم کلی حرف پشت سرشه
هم خدایی نکرده یک سری مردای ... ببینن یک دختر تو خونه همیشه تنهاس ممکنه نقشه ای براش بکشن[/]

نقل قول:

حرفشون درسته . میگن که پسر میتونه مجردی زندگی کنه ولی برای دختر خیلی داستان فرق داره
هم سخته براش هم کلی حرف پشت سرشه
هم خدایی نکرده یک سری مردای ... ببینن یک دختر تو خونه همیشه تنهاس ممکنه نقشه ای براش بکشن


درود
اگه بخوای به حرف مردم باشی که کلاهت پس معرکه ست
سختی ش هم که مادرشون کنارشون هستن دیگه کار ها رو ایشون انجام میدن
خونه هم قاعدتا در و پیکر داره دیگه هر اوباشی نمیتونه وارد بشه

amirabdi;711879 نوشت:
درود
اگه بخوای به حرف مردم باشی که کلاهت پس معرکه ست
سختی ش هم که مادرشون کنارشون هستن دیگه کار ها رو ایشون انجام میدن
خونه هم قاعدتا در و پیکر داره دیگه هر اوباشی نمیتونه وارد بشه

منظورتون با مادرشون بود.
من فکر کردم میگید تنهای تنها :Gig:
البته به درو پیکر زیاد اطمینان نیست
همین امسال تو تهران یک دختری تو خونه برای چند روز تنها بود ، خانواده سفر بودن
کارگر های ساختمان در حال ساخت همسایه اومدن تو خونه بعد از تجاوز کشته بودنش
بالاخره باید واقعیات جامعه رو هم در نظر گرفت

شروین;711881 نوشت:

منظورتون با مادرشون بود.
من فکر کردم میگید تنهای تنها :Gig:
البته به درو پیکر زیاد اطمینان نیست
همین امسال تو تهران یک دختری تو خونه برای چند روز تنها بود ، خانواده سفر بودن
کارگر های ساختمان در حال ساخت همسایه اومدن تو خونه بعد از تجاوز کشته بودنش
بالاخره باید واقعیات جامعه رو هم در نظر گرفت


به نظر میرسه از متن وضع مالی خانواده ی این خانوم خیلی بد نیست و برای همین لزومی نداره که برن منطقه ی بد خونه بگیرن یا برن یه خونه ی بی در و پیکر بگیرن...

خلاصه اینو فهمیدم که هر اتیشی هست از گوره مرداست (بعضیاشون)که اتیش میسوزونن

خداییش دیدین یکی بیاد تو سایت بگه روزگارمو زنم سیاه کرده اگرم باشه از هر 100 تا یکیه

من که تا حالا رو اسکرول ندیدم

و خداوند مرد (بعضیا)را افرید و اسایش را گرفت:hamdel:

guest;711884 نوشت:
خلاصه اینو فهمیدم که هر اتیشی هست از گوره مرداست (بعضیاشون)که اتیش میسوزونن

خداییش دیدین یکی بیاد تو سایت بگه روزگارمو زنم سیاه کرده اگرم باشه از هر 100 تا یکیه

من که تا حالا رو اسکرول ندیدم

و خداوند مرد (بعضیا)را افرید و اسایش را گرفت:hamdel:

دلیل داره
1- به دلیل اینکه اصولا آقایون قدرت بیشتری دارن وقتی بد باشن خیلی بیشتر از وقتی زن باشه میتونن بقیرو تحت تاثیر بدی خودشون بزارن
2- اصولا مردها بخاطر غیرتی که روی مادر و همسر و خواهرشون دارن اگه زن هاشون یا مادرهاشون خیلی هم بد باشن قضیرو عمومی نمیکنن و برای همینه شما از صد تا یکی میبینی

ضمنا این لحن صحبت و توهین به نصف جامعه شایسته یک انسان با شخصیت نیست هرچند که تو پرانتز بنویسید بعضی هاشون

سلام
این مشکلاتی که از کاربران خوندم هیچکدومش برام تازگی نداشت.
چون همه مشکلات دارن منم خیلی از این مشکلات رو از نزدیک دیدم.
همه ماها به یک اندازه مشکل داریم و از پیامبر ص هم روایتش رو داریم
افرادی که در کودکی و جوانی (زودتر از بقیه) با مشکلات روبرو می شوند آینده شیرینی دارند.
خیلی ها هم هستند برعکس اولش شاد و شادناک زندگی می کنن اما بعدش نمیتونن ازدواج کنن. یا ازدواج می کنن بچه دار نمیشن. یا بچه دار میشن بچشون میمیره. یا بچشون نمیمیره اما معتاد میشه و بلای جون خانواده میشه
خلاصه شک نکنید که تمامی مشکلات دقیقاً به یک اندازه بین همه مردم تقسیم شده
جاش هست که این روایت رو از پیامبر اکرم ص اینجا بگم:
هر کس بلا را نعمت و فراوانی را مصیبت نداند ایمان وی کامل نیست.

توی قرآن هم نمونش هست.
هر وقت خودتون رو دیدید که هیچ مشکلی ندارید و کسی دیگه رو اینجور دیدی خیلی بترسید. و بدونید اون مشکله هنوز پیش نیومده. خیلی بترسید که قرار یک مصبیتی بزودی بهتون برسه.

در نهایت این رو هم بگم که البته از استاد رائقی پور یاد گرفتم که مصیبت یعنی:
اصابت و برخورد چیزی که لااقل یکی از طرفین نسبت به موضوع آگاه است.
مثلا میگن موشک ایکس به فلان منطقه اصابت کرد. یعنی چی؟ یعنی اینکه فرستنده موشک حواسش بود که داره چکار میکنه. حالا گیرنده شاید حواسش باشه شایدم نه

تمام مصیبت ها از جانب خداوند هستند و برای امتحان هستند. هر کس بیشتر ادعای بندگی داشته باشه بیشتر مصیبت میبینه. مانند ابا عبدالله امام حسین که مصیبت عظیمی دیدند
و شکرانه این مصیبت را هم بجا آورند. بله مصیبت شکرانه دارد.

موفق و سربلند باشید

*شیوا*;711644 نوشت:
همین طور ذکر یا الله -66 بار برای تمامی نیات مجرب هست

سلام
چرا 66؟
حواستون به روایات جعلی باشه.
6 یکی از بزرگترین نمادهای شیطان پرستان است

اما در مورد استارتر: بنظرم خانم شما خیلی دارید موضوع رو بزرگ میکنید. مشکل برادرتون به شما ارتباطی نداره. فکر میکنم اونقدی که شما نگران و ناراحتید داداشتون اونقد ناراحت و نگران نیست. پس این نگرانی شما بی اهمیت و غیر ضروریه. البته اینو بگم کاملا متوجه موضوع هستم و حرف بیخودی نمیزنم. شما رفتار صحیح خودتون رو داشته باشید.
فکرشو بکنید انشاءالله ده سال دیگه شما زندگی خودتون رو دارید و زندگی مانقی افراد خانواده خیلی برای شما اهمیت نخواهد داشت. پس الان هم زیادی غصه نخورید

mousavi928;711899 نوشت:
اما در مورد استارتر: بنظرم خانم شما خیلی دارید موضوع رو بزرگ میکنید. مشکل برادرتون به شما ارتباطی نداره. فکر میکنم اونقدی که شما نگران و ناراحتید داداشتون اونقد ناراحت و نگران نیست. پس این نگرانی شما بی اهمیت و غیر ضروریه. البته اینو بگم کاملا متوجه موضوع هستم و حرف بیخودی نمیزنم. شما رفتار صحیح خودتون رو داشته باشید.
فکرشو بکنید انشاءالله ده سال دیگه شما زندگی خودتون رو دارید و زندگی مانقی افراد خانواده خیلی برای شما اهمیت نخواهد داشت. پس الان هم زیادی غصه نخورید

ببین داری چی میگییییییی!!!!!!!!!!!!!1

داداشش نصف شب میاد خونه یا اصلا نمیاد فکر میکنین ایشون تو مسجد داره رازو نیاز میکنه با خدای خودش

چرا اخه مربوط نیست فردا یکی پرسید داشت چیکارست بگه ختم خلاف و اعتیاد

فردا شوهرش انداختش بیرون یه خانم بغیر برادر و پدر به کدوم مردی میتونه پناه ببره

guest;711904 نوشت:
ببین داری چی میگییییییی!!!!!!!!!!!!!1

داداشش نصف شب میاد خونه یا اصلا نمیاد فکر میکنین ایشون تو مسجد داره رازو نیاز میکنه با خدای خودش

چرا اخه مربوط نیست فردا یکی پرسید داشت چیکارست بگه ختم خلاف و اعتیاد

فردا شوهرش انداختش بیرون یه خانم بغیر برادر و پدر به کدوم مردی میتونه پناه ببره


بله متوجه هستم
دیگه همینه. هرکس مسئول کارای خودشه. نمیشه که ایشون اول همه اطرافشون و داداشون رو درست کنن تا بعد ازدواج کنن! باید از همون ابتدا به خواستگار بگه من همینم پس فردا منت نزاری سرم

اساسا فکر نمیکنم که خواستگار خوبی راضی بشه با این شرایط با ایشون ازدواج کنه. پسرها این روزها 40 جا میرن خواستگاری بهترینش رو انتخاب میکنن ، نه کسی که این همه مشکلات داره. پس باید به کسی که خیلی پایین تر از خوشه و هم کفو نیست رضایت بده که اینجور زندگی هم سخته.
درثانی مگه فقط مشکلات تو خواستگاری بوجود میاد؟ تو خواستگاری باید مطرح کنه، موقع مراسم عقد و عروسی باید تحمل کنه. برای خرید جهیزیه باید دق بخوره . برای رفت و امد با خانواده خودش و شوهرش باید دق بخوره.
تازه اگه پسره خیلی خوب باشه ( در حد اولیای خدا) ت زندگی بهش سرکوفت نمیزنه و مشکلات رو تحمل میکنه.

درود
کار برادر ایشون از این حرفا گذشته که به ایشون ربطی نداشته باشه،باید خیلی جدی بره سراغ مشاور و روانپزشک
خودشون با توجه به وضع پدر و برادرشون بهتره به همراه مادرشون یه ذره جدا زندگی کنن تا برادرشون متوجه کار بدشون بشه

mousavi928;711899 نوشت:
سلام
چرا 66؟
حواستون به روایات جعلی باشه.
6 یکی از بزرگترین نمادهای شیطان پرستان است

سلام

اخه مگه شما خودت فلسفه ی اینکه شیطان پرستان نمادش عدد 6 شده رو میدونید ؟!

ولی 66 همان کلمه ی الله به صورت ابجد هست که تعداد باعث میشه تاثیر بالقوه و بالفعل داشته باشه

موفق باشید.

[="Purple"]

mousavi928;711896 نوشت:

جاش هست که این روایت رو از پیامبر اکرم ص اینجا بگم:
هر کس بلا را نعمت و فراوانی را مصیبت نداند ایمان وی کامل نیست.

توی قرآن هم نمونش هست.
هر وقت خودتون رو دیدید که هیچ مشکلی ندارید و کسی دیگه رو اینجور دیدی خیلی بترسید. و بدونید اون مشکله هنوز پیش نیومده. خیلی بترسید که قرار یک مصبیتی بزودی بهتون برسه.


من هنوز میخواستم بگم با خوندن این چیزا عمیقا متاسف شدم و شاکر از اینکه من یه همچین مشکلاتی ندارم وواقعا دردناکه....
یعنی چی هرکی نداره پیش میاد؟؟؟ قرار نیست مشکلات همه مث هم باشه که!!!
یکی کم یکی زیاد....
هرچند کی دوس نداره جزء اون دسته ای باشه که کمتر بلا سرش میاد؟؟؟
نمیدونم شایدم خدا به ظرفیت ادمام نگاه میکنه....
شایدم قضیه جام بلاس:Gig:
به هرحال امیدوارم همه دوستانی که مشکلات شونو مطرح کردن حل بشه مشکلشون یه جوری به همیــــــــــــــــن زودی ...[/]

mousavi928;711896 نوشت:
خیلی ها هم هستند برعکس اولش شاد و شادناک زندگی می کنن اما بعدش نمیتونن ازدواج کنن. یا ازدواج می کنن بچه دار نمیشن. یا بچه دار میشن بچشون میمیره. یا بچشون نمیمیره اما معتاد میشه و بلای جون خانواده میشه

ما که کله زندگیمون 8 گرو 9 بوده...همیشه جیب خالی تهه سینه پر بوده..........

mousavi928;711896 نوشت:
هر کس بلا را نعمت و فراوانی را مصیبت نداند ایمان وی کامل نیست.

بستگی داره بلا چی باشه ....
بلایی که خودمون مقصرشیم چه ربطی داره؟
من برم معتاد شم بگم بلا و قسمت خدا بوده!

mousavi928;711896 نوشت:
هر وقت خودتون رو دیدید که هیچ مشکلی ندارید و کسی دیگه رو اینجور دیدی خیلی بترسید. و بدونید اون مشکله هنوز پیش نیومده. خیلی بترسید که قرار یک مصبیتی بزودی بهتون برسه.

لزوما این چنین نیست

mousavi928;711896 نوشت:
مثلا میگن موشک ایکس به فلان منطقه اصابت کرد. یعنی چی؟ یعنی اینکه فرستنده موشک حواسش بود که داره چکار میکنه. حالا گیرنده شاید حواسش باشه شایدم نه

خب ما اسمشو میذاریم گرفتاری ببینیم فرقیم میکنه؟

mousavi928;711896 نوشت:
تمام مصیبت ها از جانب خداوند هستند و برای امتحان هستند.

حتی کسی که با خرج مواد زندگیه زنو بچشو دود میکنه میره هوا ؟

mousavi928;711896 نوشت:
هر کس بیشتر ادعای بندگی داشته باشه بیشتر مصیبت میبینه

خوش بحال سومالیو غزه و....

mousavi928;711896 نوشت:
بله مصیبت شکرانه دارد.

خدایا شکرت که یه خانواده با اعتیاد پدر از هم پاشیده شد

طاهر;709729 نوشت:
میترسم بعد از پدر و مادر بخوام با برادرم سر کنم. همش دعا میکنم زودتر از پدر و مادرم از این دنیا برم. نمیدونم چکار کنم. هر چی میرم تو جمع و فعالیت های اجتماعی فایده نداره. حالم بهتر نمیشه. به فامیل هم چند بار گفتیم بیاید کمک کنیم این پسر درست بشه اما انگار نه انگار.

سلام
من وقتی متن رو خوندم خیلی ناراحت شدم و دو تا مورد از دوستانم رو یادم اومد
یکی اینکه دوستی دارم که پرستار هست و 32 سالش بود و پدرش بیماری عصبی داشت هم خودش رو کتک میزد و هم مادرش رو اما ایشون پدرش رو وقتی آروم میشد حسابی کمک میکرد و میگفت نه مسافرتی نه برنامه ای فقط کار و خونه حتی خواهر دوم عروس شد رفت و اون خونه نشین بود تا اینکه یه اقای مذهبی اما خیلی فقیر اومد خواستگاریش اونم در نهایت قبول کرد و رفت خونه مادر شوهر ..... یکبار بهم میگفت از اینکه دعواهای پدر و مادر و کتک خوردن مادرم رو دیگه نمیبینم و دارم با همسرم در یه اتاق خونه مادر شوهرم زندگی میکنم یکمی وضعم بهتره و ارومترم
اما از اینکه همیشه بیادشونم و شوهرم هم جریانات رو میدونه خیلی زجر میکشم ضمنا میگفت شوهرم بقدری ساده هست که حتی در این مدت زندگی هر درآمدی رو که داشته احیانا خرج خانواده کرده و لذا باید از اول اول شروع کنیم اما میگفت بهتر از اینه که تو خونه بشینم و دست روی دست بزارم
حالا هر دو میرن سر کارو.... خدا کنه بچه دار هم بشه براش دعا کنید
دوم دوستی دارم که دنبال کار برادرش رو گرفته اونو ترک داده و بردتشش در یه کارخانه سر کار عروسشونم رفته سر کار برده خودشم براشون گاهی اشپزی میکنه
میگه من نوکری اونها رو میکنم اما نبینم بیان کنار خونه بخوابن و .... عشقبازی تنها رو ببینم اخه مادرم و پدرم نتونستند تربیتش کنند اما من دست روی دست نمیزارم

موضوع قفل شده است