بنام خــداوند دریــای عشق :: مشاعره تکمیل شعر

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بنام خــداوند دریــای عشق :: مشاعره تکمیل شعر

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدم شاعرین محترم رو گرامی میداریم :Gol:

اینجا با چیزایی شبیه شعر ، شعر ( هر چی که شد ) میگیم . اونایی که دوست داشتند میتوانند تکمیل کنند . . .

سعی کنید که خلاف موضوع پست نزنید و هر گونه اظهار نظر و پیشنهاد به شاعر رو در پروفایل طرح نمایید :khandeh!:
و هکذا حذف خواهد شد



برای شروع :

بنام خـــــداوند دریایِ عشق

از ازل تا به ابد درجای عشق

ز نورش عالم در جریان است

عالم به فرمانش دوران است

دم ز نامش من هر دم زنــم
دل به نامش من هر دم زنم

..........................

.....................

برچسب: 

ابوالفضل;708588 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

مقدم شاعرین محترم رو گرامی میداریم :Gol:

اینجا با چیزایی شبیه شعر ، شعر ( هر چی که شد ) میگیم . اونایی که دوست داشتند میتوانند تکمیل کنند . . .

سعی کنید که خلاف موضوع پست نزنید و هر گونه اظهار نظر و پیشنهاد به شاعر رو در پروفایل طرح نمایید :khandeh!:
و هکذا حذف خواهد شد



برای شروع :

بنام خـــــداوند دریایِ عشق

از ازل تا به ابد درجای عشق

ز نورش عالم در جریان است

عالم به فرمانش دوران است

دم ز نامش من هر دم زنــم
دل به نامش من هر دم زنم

..........................

.....................

به نام خدا

با سلام و عرض ادب

و همچنین تشکر برای تشکیل این محفل ادبی

............................................................................

دلم هر دم که روی او ببیند

گلی از گلسِتان فضل چیند

خلایق یک به یک آئینه او

تجلی کرده در آئینه ها هو

زمین و آسمان وصف جمالش

همه هستی بود ذکر کمالش

هنیئُ العشق فی أسمائهِ الکُل

جمیل الوصف در تصویر یک گُل

من و ما و شما و حضرت دوست؟!

مگو من ما شما بگذر تو از پوست

لباب معرفت دانی چه باشد؟

من و ما و شما بازیچه باشد

به غیر دوست فانی گر ببینی

ز خرمنگاه علمش خوشه چینی

بس است نزدیک افطار است اکنون

لب بحر فنا بنشسته ذالنون

پ.ن

لب بحر فنا بنشسته ذالنون

داستان ذالنون مصری با سفر دریایی و متهم شدنش به

دزدی و...معروف و زیباست بخوانید.

ابوالفضل;708588 نوشت:
بنام خـــــداوند دریایِ عشق

از ازل تا به ابد درجای عشق

ز نورش عالم در جریان است

عالم به فرمانش دوران است

دم ز نامش من هر دم زنــم
دل به نامش من هر دم زنم

آغاز کنم من نامه با نام او

قصه ها دارم من با نام او

اسم او دل را رمز پرواز میدهد

شوق وصل دست سرباز میدهد

جمله ذرات عالم مست اوست

جمله فوق ایدیهم دست اوست