جمع بندی چرا حضرت علی (ع) قاتل خود را مورد عفو و بخشش قرار ندادند؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا حضرت علی (ع) قاتل خود را مورد عفو و بخشش قرار ندادند؟

سلام
درسوره شوری ایه 40 داریم که جزابدی بدیرمثل ان است وهرکه عفووبخشش کند پاداشش باخداست این یعنی توصیه به بخشش به عنوان کارنیک که مثل همه کارهای نیک پاداش دارد وداحلدیث هم عفوتوصیه شده بااین وجود چرا حضرت علی ع خواست عین عدالتی که درابتدای ایه ذکرشده بود کیفربرابردهد چراعفو نکرد قاتل خویش را هرچند که باعفو بقیه جرات میکردند به خاندان پیامبرص حمله کنند ودراخرهم میدانستند که بخشیده میشوند ایاعمل حضرت علتی غیراین داشت
یاحق

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد صادق

پرسش:
با توجه به توصیه قرآن در سوره شوری آیه 40 و احادیث معصومین (علیهم السلام) مبنی بر عفو و بخشش چرا حضرت علی (علیه السلام) قاتل خود را عفو نکردند

پاسخ:
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا .

در این باره دو نکته قابل طرح است :
الف- عفو و بخشیدن همیشه خوب نیست بلکه عفو تا زمانی که اثر مثبت در پی داشته باشد، مناسب است .
امامان مظهر تمام صفات جمال حق هستند و خداوند هر صفتی را در کمال نامحدودش دارد ولی خدا همیشه نمی بخشد بلکه وقتی امتی یا افرادی، دیگر صلاحیت عفو نداشته باشند آن ها را نابود می کند. امام علی (علیه السلام) هم که مظهر عفو الهی است، در وصیت به فرزندش امام حسن (علیه السلام) در مورد این ظالم و شقی ترین انسان می فرماید:
«مواظب دشمنت باش ، شکمش را سیر و بندش را محکم کن. پس اگر از دنیا رفتم، او را به من ملحق کن تا نزد پروردگار با او احتجاج کنم و اگر زنده ماندم یا او را می بخشم یا قصاص می کنم.»
ضمن آن که قصاص یا عدم قصاص مربوط به بازماندگان و اولیای دم می شود و این حق آن ها است.
وجود قاتل و شخصیت نابکاری مانند ابن ملجم، به زیان جامعه و مردم بود و امامان معصوم از این نکته نمی توانستند غافل باشند.

ب- گرچه در برخی متون آمده است که امام به عفو ابن ملجم سفارش نمود،(1) اما زمینه عفو وجود نداشت، زیرا مردم- به دلیل این که به امام علی (علیه السلام) علاقه داشتند، شدیدا از ابن ملجم ناراحت و نسبت به وی خشمگین بودند، شاید در صورت عفو مسایلی پیش می آمد که به نفع جامعه اسلامی نبود، لذا در برخی منابع معتبر آمده است که حضرت دستور به قتل وی داد و فرمود: اگر زنده ماندم كه خود می دانم در باره‏ اش چگونه رفتار كنم، و اگر هلاك شدم با او مانند كشنده پيغمبر رفتار كنيد، او را بكشيد.(2) افزون بر آن در قرآن همان طور که به عفو سفارش شده است به اجرای قوانین اسلام و اجرای به مثل نیز سفارش شده است: "اگر بخواهید پاداش عقوبتی را که بر شما وارد شده است بدهید، پس به همان مقدار و همان کیفیتی که عقوبت شده اید پاداش دهید. و اگر صبر کنید و از گناه عقوبت کننده درگذرید، هر آینه این صبر برای شکیبایان مورد پسند و اختیار است."(3)
مهم تر از همه این که در برخی موارد گذشت صحیح نیست، بلکه باید طرف مجازات شود. تا عبرتی برای دیگران باشد، گذشت معمولا در مواردی است که موجب تنبّه و بیداری می شود و برای دیگران نیز موجب پند و اندرز و درس باشد. اما گذشت نسبت به ابن ملجم شقی و سفاک، نه تنها پسندیده نیست؛ بلکه بر خلاف عدالت و انسانیت است. اگر زنده می ماند، باز هم به جنایات و آدم کشی های خود ادامه می داد.

سبب جرات و جسارت سفاکان و جانیان دیگر می شد. آیا عفو انسان هایی چون هیتلر و اطرافیان او، کار پسندیده و درستی تلقی می شد؟ گذشته از این شهادت امام مساله سیاسی بود، یعنی این که ابن ملجم با انگیزه سیاسی رهبر مسلمین را به شهادت رسانده بود و در این گونه مسایل باید اهم و مهم را در نظر گرفت، مثلا در این مساله آیا عفو ابن ملجم به صلاح جامعه بود و یا کشتن وی.؟
تاریخ نشان می دهد که توطئه قتل امام از سوی خوارج قبلا طرح ریزی شده بود، یعنی اینکه خوارج مدام در پى توطئه بودند تا اين كه گروهى از آنان از جمله ابن ملجم، عرمو ابن بكر تميمى و برك بن عبيدالله تميمى در مكه دور هم جمع شدند و تبادل نظر نمودند و به اين نتيجه رسيدند كه همه مشكلات زير سر سه نفر: معاويه، عمرو عاص و علي (علیه السلام) است.
ابن ملجم مرادى گفت: من قتل على را به عهده مى گيرم. برك و عمرو به ترتيب قتل معاويه و عمرو عاص را به عهده گرفتند. در برخى منابع به جاى اين دو، نزال بن عامر و عبدالله بن مالك صيداوى نام برده شده است. مقرر شد اين تصميم را در شب نوزدهم رمضان تحقق بخشند.(5)
شاید یکی از علت های عدم عفو ابن ملجم توسط امام حسن (علیه السلام) نیز همین باشد که عفو عبدالرحمن بن ملجم دلیل بر شکست و ضعف دولت حضرت مجتبی (علیه السلام) محسوب می شد و خوارج جسارت بیشتری پیدا می کردند، فلذا حضرت بر اساس مصلحت عامه مسلمانان قصاص را مقدم داشتند.(6)

_____________
(1) فیض الاسلام، نهج البلاغه ، تهران، چاب آفتاب ، ص ، نامه 23.
(2) ارشاد،شيخ مفيد، ترجمه رسولي محلاتي، تهران، ا نتشارات علميه اسلاميه، ج 1، ص 16 - 20.
(3) نحل / 126.
(4) جمعی از نویسندگان، دایره المعارف بزرگ اسلامی ف ج4 ، ص 489، ذیل کلمه ابن ملجم.
(5) ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ،قم، کتابخانه آیت الله مرعشی ج6 ،ص 114- 113، شیخ مفید، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ، كنگره شيخ مفيد ج 1، ص 17.

موضوع قفل شده است