مشاوره در مورد هم کفو نبودن

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مشاوره در مورد هم کفو نبودن

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

با سلام
من یه مشاوره و راهنمایی از شما میخاستم
من 29 ساله و مذکر و لیسانس هستم و شغلم برنامه نویسی است البته تا زمانی که یه کار خوب پیدا بشه
من حدود 6 ماهه که ازدواج کرده ام والان از شما تقاضای راهنمایی دارم
من با نوه عموی پدرم ازدواج کرده ام که در واقع هم شهرت هستیم و خانوادم به دلیل شناختی که از خانواده زنم داشتن اینو بهم پیشنهاد دادن و منم قبول کردم البته قبول کردن من دلیل داشت من خیلی وقت پیش میخاستم یعنی تو 25 سالگی که اون موقع هم درامد داشتم با اینکه دانشجو بودن ولی با مخالفت مادرم و خواهرام مواجه شدم وگفتم برو سربازی بعد و منم مجبورشدم قبول کنم و بعد از سربازی هم بازم قبول نکردن و گفتن اول یه شغل ثابت پیدا کن بعد ما بریم بگیم پسرمون چیکاره هست و...
و بعد از مدتها به فکرشون این فامیل رسید که در بالا گفتن و مادرم گفت که دختره خوبیه و بگیرش من حوصله دختر پیدا کردن برات رو ندارم و من چون از لحاظ روحی خیلی درگیر بودم ونیز به خاطر گناهایی که انجام میدادم (خود ارضایی) با این ازدواج موافقت کردم در حالی که قلبا راضی نبودن چون تقریبا با من کفویتی نداشت
من در شهر زندگی میکنم و اینا در روستا که طبیعتا فرهنگمون به هم نمیخوره.من اعتقاداتم خیلی بالاتر از همسرم هست و الان رنج میکشم .البته فعلا تو دوران نامزدی هستیم و به خونه خودمون نرفتیم (دوران عقد هستیم)
حالا من به فکر طلاق افتادم میخاستم کمکم کنید
مشکلاتی که من با زنم دارم اینا هستن
از لحاظ فرهنگی به من نمیخوره من مهندس کامپیوتر هستم و دوست دارم با خانواده همسرم در مورد تکنولوژی و اینجور چیزا صحبت کنیم ولی وقتی میرم خونشون در مورد گاو و گوسفند و باغ و.. اینجور مسائل صحبت میکنن و من رنج میکشم
از لحاظ اعتقادی زنم در سطح پایینی هست و خیلی راحت از کنار این مسائل میگذره و اعتنایی نداره و فقط نماز میخونه و بعضی اوقات راحت میزاره تا قضا بشه در کل نسبت به من خیلی پایینه از برنامه های مذهبی بدش میاد برعکس من و این موضوع خیلی بیشتر از همه عذابم میده
از لحاظ قیافه اونجوری که من میخاستم نیست .من فقط یه بار تو مراسم خاستگاری دیدم و بخاطر مسایلی که دربالا گفتم تقریبا از روی لجبازی پسند کردم تا از گناه دور بشم و گناه نکنم حالا زیاد ازش خوشم نمیاد
از لحاظ رفتاری زیاد ادم بگو بخندی نیست برعکس من و زیاد حرف نمیزنه چون فقط یه برادر کوچکتر از خودش داره و خواهر نداره برای همین ارتباطات اجتماعیش پایین هست
اینا مشکلاتی که من دارم البته این را هم بگم که خیلی دختر مهربان و حرف گوش کنی هست و خانوادش بهم خیلی احترام میزارن و تا حالا که 6 ماهه اصلا دعوایی نداشته ایم

میخاستم راهنمایی کنید که چیکار کنم ایا طلاق بدم یا نه؟
لطفا تا جایی که میتونید راهنمایی کنید چون مساله حساسی هست
یه نکته را هم بگم که با توجه به اینکه خانواده زنم تو روستا زندگی میکنن من عذاب وجدان گرفته ام که اگه طلاقش بدم دیگه نمیتونه ازدواج کنه یا اگرم ازدواج کنه ادم درست و حسابی نمیاد چون تو روستا فرهنگ پایینه اگه تو شهر بودن بهتر بود
لطفا در این مورد هم راهنمایی کنید

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد امین

سلام

اینکه بعد از طلاق مشکلات زیادی، هم برای شما و هم برای ایشان ایجاد خواهد شد و ضربه زیادی به همسرتان وارد می شود غیر قابل انکار است. لذا اصل اولی این است که نباید به این زودی به فکر طلاق باشید؛ بلکه باید ابتدا تمام تلاش خود برای رفع این مشکلات را بکنید و بعد اگر دیدید شرایط موجود غیر قابل تحمل است آن موقع به گزینه طلاق فکر کنید و آن را بررسی کنید.

اما در مورد مشکلاتی که عرض کردید هر چند نیاز به بررسی بیشتر و مشاوره حضوری دارد، اما نظر کلی من این است که شما کمی در مسائلی که مطرح کردید بزرگنمایی می کنید. اینکه آنها در مورد تکنولوژی صحبت نمی کنند؛ فرهنگشان با شما متفاوت است؛ همسرتان اهل بگو بخند نیست و ... اصلا دلیل موجهی برای طلاق نیست. مگر شما در آینده چقدر با خانواده آنها رفت و آمد خواهید داشت که صحبت کردن در مورد تکنولوژی اینقدر برای شما اهمیت پیدا کرده؟! تازه به نظر من اگر اینطور بود خیلی خسته کننده بود؛ چون شما همیشه درگیر این مسائلی و دور شدن موقت شما از تکنولوژی هر چند برای چند ساعت نه تنها بد نیست بلکه خیلی هم مفید است؛ به خصوص اگر در مورد گاو و گوسفند و باغ و ... باشد که خیلی ها آرزویش را دارند. شما فکر می کنید اگر با فرد دیگری ازدواج کنید، حتما همه مواردی را که گفتید دارد و هیچ عیب و نقصی نخواهد داشت؟! هر کسی در کنار خوبی هایی که دارد قطعا نقص هایی هم خواهد داشت. تازه این مواردی که شما در مورد همسرت گفتی غیر از ضعف در عملکرد دینی، اصلا نقص محسوب نمی شود.

در مورد اعمال دینی هم اگر اختلاف شما با ایشان در این زمینه، اساسی و ریشه نباشد و فقط در بعضی موارد جزئی مثل کم اهمیت بودن نسبت به نماز یا ... اختلاف دارید، نگرانی جدی وجود ندارد. اگر خود شما اهل این مسائل باشید کم کم روی او هم اثر خواهید گذاشت؛ چون غالب زنان بیشتر از مردان تحت تاثیر جو مذهبی قرار می گیرند و اگر همسری معتقد داشته باشند، امید به اصلاح درشان بیشتر است. تازه اگر تغییر هم نکند، باز خسارت آن کمتر از طلاق است. البته این در صورتی است که اختلاف شما اساسی نباشد؛ وگرنه باید بیشتر مورد بررسی قرار بگیرد.

در مورد ظاهر هم چون یک امر قلبی و سلیقه ای است نمی شود نظر قطعی داد؛ اما آنچه که شما باید به آن توجه کنید این است که:
اولا هر زنی زیبایی های خاص خودش را دارد؛ منتها ممکن است به هر دلیلی نمی داند چطور باید آن زیبایی ها را به همسرش عرضه کند که مورد قبول او واقع شود. نوع لباس پوشیدن؛ نوع آرایش کردن و ... مسائلی است که زمین تا آسمان در زیبایی فرد اثرگذار است. لذا اگر احساس می کنید همسرتان از این جهت ضعیف است خیلی نگران نباشید. بعد از عروسی که روابط شما با اطرافیانتان بیشتر می شود، کم کم او هم از آنها یاد خواهد گرفت که چطور باید خودش را پیش همسرش بیاراید و ... . بعلاوه اینکه خود شما به کمک مادر و خواهر و ... می توانید در این زمینه به او کمک کنید
ثانیا اینکه شما ابتدا ایشان را قبول کردی، نشان دهنده این است که تا حدودی مورد پسند شما بوده و از او متنفر نبوده و نیستید؛ و اینکه الان می گویی مورد پسند من نیست، تنها به خاطر فشار جنسی که بر شما بوده نیست و می توانند دلیل های دیگری هم داشته باشد که باید بررسی شود. مثلا اگر شما خدایی نکرده اهل نگاه به زن ها و دخترهای بزک کرده و مقایسه آنها با همسرتان باشی، قطعا علت سردی شما نسبت به او همین مسئله خواهد بود. حتی اگر شما زیباترین همسر هم را داشته باشی، باز با داشتن چنین خصلتی بعد از مدتی نسبت به او سرد خواهی شد
ثالثا قیافه بعد از مدتی عادی می شود.
لذا اگر مهربانی و مطیع بودن (ویژگی مهمی است که امروزه کمتر پیدا می شود و یکی از علت های اصلی اختلافات زناشویی است) و دیگر خصوصیات همسر شما پررنگ شود، در آینده مشکلات شما به حداقل خواهید رسید و می توانید یکی از خوشبخت ترین زوج ها باشید.

بنابراین شما ابتدا کمی نگاهت را به زندگی واقعی تر کن و بپذیر که تمام خوبی های یکجا جمع نمی شود. ممکن است شما بعد از ایشان بتوانی همسری پیدا کنی که زیباتر و بروز تر و اهل بگو بخند و ... باشد؛ اما نمی توانید ضمانت کنید که خوش اخلاق تر و مهربان تر و مطیع تر و پاک تر و ساده زیست تر و دارای خانواده ای صاف و ساده و بدون دخالت و ... تر از همسر فعلیتان باشد. در کنار این تغییر نگاه، در مورد مشکلاتی که گفتید، تمام سعی خودتان را بکنید که آن ها را به حداقل برسانید. هر کدام را که احساس کردید خودتان نمی توانید حلش کنید حتما از یک بزرگتر صاحب تجربه یا یک مشاور خوب کمک بگیرید. البته شرط کمال در همه اینها این است که تمام این کارها را برای رضای خدا انجام دهید؛ چون در این صورت، هم گره گشایی مشکلات زندگیتان آسان تر خواهد شد و هم اینکه کمترین کار شما برای حفظ زندگی، بزرگترین اجر را در آخرت خواهد داشت.

پیروز و سربلند

مگه تو 29 سالگی دوباره شدت حس های نیاز جنسی برمیگرده دوباره Sad تازه کم شده دارم زندگیمو میکنم.ای بابا ... مشکلاتت زیاد نیست درست میشه.صبرکن دونه دونه بهت بگم.1-سالی چند بار مگه خونواده همسرتو میبینی بخای بحث تکنولوژی بکنی.بعدشم اینجوری که بهتره رشتت که برنامه نویسیه تو خونه هم که بخای راجبه برنامه نویسی صحبت کنی خسته نمیشی.2-چون میگی حرف گوش کن هست.من اینجوری برداشت میکنم که میتونی رو ذهنش کار کنی بیاریش تو راه و هرجور خاستی رفتار کنه.کم کم. 3-چیزای مثبت همسرتو ببین.قیافه را با عمل درست میکنی اگه بد باشه.شما فکر کنم تحت تاثیر فیلمایی که باشون خودارضایی میکردی هنوز هستی.اونا فیلم.تو گوگل سرچ کن قیافه قبل و بعد از ارایش افراد معروف میاد.بعد خودت تصمیم بگیر.4-بگو بخند بودنشو نمیدونم چجوری درست کنی:) ...هزینه مشاوره را کارت به کارت کن.یادم رفت بگم.زن خوب کم گیر میاد.به همین راحتی ها هم نیست.باز این اشناتونه خوبه.

یه جایی شنیدم یکی گفت قبل ازدواج چشماتو باز کن بعد ازدواج چشماتو ببند

این جمله خیلی به دلم نشست

ظاهرا شما قبل ازدواج چشماتو باز نکردی

ولی دیگه کاریه که شده

شما که میگی بالاتر از دختری پس عملتم باید بالاتر و بهتر از دختر خانم باشه

پس سعی کنید زندگیتونو جوری که میخواین شکل بدین

خانمتون رفته رفته ( به خاطر ارتباط با شما ) اطلاعاتش میره بالا

خیلی چیزا رو یاد میگیره

تازه چیزیم بلد نباشه شما بهش یاد بده :ok: مگه چه ایرادی داره

سعی کنین زمان زیادی براش بزارین

انتظاراتتونو بهش بگین ولی ناراحتش نکنین :ok:

ایشالله که رفته رفته مشکلاتتون حل میشه :Gol:

[="Navy"]دوست عزیز قاعدتا ما جای شما نیستیم و خیلی راحت ممکنه برای شما نسخه بپیچیم .
با این حال چیزی که من به ذهنم میرسه.
تو کل دنیا هیچ چیزی لطیف تر و با ارزش تر از قلب یک زن نیست. اونم زنی که دل به یه مرد دیگه بسته .
از طرفی شما عروس خانومو قبل عقد دیدی و قبول کردی. حالا از روی لج بازی یا هرچی. ولی همسرت که نمیدونه اینو.الان کلی خوشحاله که دل به کسی داده و یک نفر دیگه هم بهش دل داده. حالا بهش بگی دوست ندارمو سر لج بازی گرفتمت؟
اینجوری نابودش میکنی و مطمئن باش بعد زندگی خودت نابود میشه و تا آخر عمر عذاب وجدان میگیری.
کل حرفم تو نیم جمله :
مرد باش
[/]

[=arial black]چرا تا زندگی یکم به مذاقتون تلخ میاد میرین سراغ طلاق؟؟؟
شما مثلا مردین قراره با هزارجور مشکل دست و پنجه نرم کنین و تکیه گاه خانومتون باشین
چون موضوع صحبتشون گاو و گوسفنده پس طلاق؟
مطمئن باشین اگه جاهاتون عوض میشد و اون تو شرایط شما بزرگ شده بود
مهندس قابل تری میشد
اون وقت واسه به دست آوردنش باید حالا حالاها زور میزدین
به جای این فکرا دستشو بگیرین تا در کنار شما به اوج برسه

یادمه یه همسایه ای داشتیم شرایطش دقیقا عین شما بود
پسره هم خیلی خوشگل بود هم خیلی مومن
خلبان هم بود وتوی یه شهر دیگه زندگی میکرد
مادرش واسه اینکه دخترای اون شهر قاپ پسرشو ندزدن
سرخود رفت واسش زن گرفت
پسره رو به بهونه مریضی پدرش کشوندن اینجا و به زور ناله و نفرین نشوندنش سر سفره عقد
واسه محکم کاری عقد و عروسی رو هم باهم گرفتن
حالا عروس خانم کی بود؟
دختر خاله پسره که توی روستا بزرگ شده بود
طبیعتا مثل اهالی روستا لباس میپوشید
فقط تا کلاس پنجم درس خونده بود
فارسی رو به زحمت صحبت میکرد
هیچی هم از آداب شهرهای بزرگ نمیدونست
روز بعد عروسی پسره خانومشو برداشت و رفت شهر خودش
ولی یه ماه بعدش دست از پا درازتر برگشت
پسره به مامانش گفت:
این عروسیه که خودت واسم گرفتی
ولی هیچ چیش به من نمیخوره
اما دیگه انقدرام نامرد نیستم که طلاقش بدم
من میرم و خانمم اینجا پیش شما میمونه
شش ماه دیگه برمیگردم
باید غیر زبان فارسی زبان انگلیسی هم یادش بدین
یه کاری کنین احکام دینشو کامل یاد بگیره
یادش بدین وقتی با افراد رده بالا برخورد میکنه رفتارش انقدر متین و باشخصیت باشه که همه بهش غبطه بخورن
اگه بعد شش ماه تغییر کرده بود که هیچ
ولی اگه تغییر نکرده باشه طلاقش نمیدم ولی خودت اون دنیا باید جواب خدارو بدی

شاید باورتون نشه ولی مادر و خواهرای پسره انقدر با این دختره کار کردن
و انقدر تغییر کرد که هیچکس باورش نمیشد
این چیزی بود که من با چشم خودم دیدم پس شماهم میتونین

یارب;794913 نوشت:
سلام علیکم
باعرض ادب و احترام به محضر شما استاد گرامی و محترم

ببخشید استاد برعکس این موضوع چگونه است،فرض کنید آقایی به خواستگاری خانمی بیاید که از نظر مذهبی و خانوادگی کفویت نداشته باشند،ایا خانم میتواند برروی این آقا اثر بگذارد و اورا تغییر دهد؟ (در سن بالای سی سال)


سلام
نه اصلا نباید روی این مسئله حساب باز کرد. به این نکته حتما توجه داشته باشید که پاسخ قبلی برای فردی بود که ازدواج کرده و الان تازه متوجه این مسئله شده است. این فرد باید تمام تلاش خود را بکند که زندگیش را حفظ کند و با کسی که تازه می خواهد انتخاب کند خیلی تفاوت دارد. چنین فردی یعنی فرد دوم اصلا نباید ریسک کند؛ بلکه باید تناسب ها را به دقت بررسی کرده و تنها در صورتی پاسخ مثبت دهد که بداند چنین تناسب هایی وجود دارد. اینکه به امید اصلاح فردی با او ازدواج کنیم درست نیست؛ چون به همان اندازه که احتمال اصلاح هست، به همان اندازه هم ممکن است طرف اصلاح نشود.

یارب;794913 نوشت:
یک سوال دیگر هم دارم البته نمیدانم میتوانم اینجا بپرسم یا نه،اینکه آیا خانم میتواند در چنین خانه ای فرزندان صالحی تربیت کند؟ حال اگر به هردلیل خانمی تصمیم گرفت با فردی غیر هم کفو ازدواج کند چقدر پدری که مذهبی نیست برروی تربیت فرزند اثر دارد؟(اگر مادر تمام تلاش را برای تربیت فرزند صالح داشته باشد) حال اگر شرایط ایچاب کند خانمی تصمیم بگیرد چنین ازدواجی انجام دهد آیا اگر بعدا نتواند فرزندانی صالح تربیت کنند به خاطر این ازدواج در اخرت مدیون میشود؟(فرض کنید که موقعیت ایجاب کند که دختر خانم ازدواج کند و مواردی هم که به خواستگاریش آمده اند کفویت مذهبی با بعضا خانوادگی با او ندارند و او مجبور باشداز بین موارد موجود یکی را انتخاب کند ،الان این خانم باید ضرورت ازواج را در نظر بگیرد یا اینکه باید این را در نظر بگیرد که ممکن است در آینده نتواند فرزندانی صالحی تحویل جامعه مهدوی دهد؟...در حالی که یکی از اهداف مهم خودش از ازدواج هم رسیدن به قرب الهی و تربیت فرزندان صالح بوده است)

در این باره قبلا نکاتی در این تاپیک http://www.askdin.com/showthread.php?t=44855 خدمت شما عرض شد. در تاپیک دیگری هم به نظرم استاد حامی نکاتی را گفته بودند. با توجه به آن نکات به طور خلاصه باید گفت که وظیفه ما انتخاب بهترین راه است. با این حال اگر شرایط ما را مبجور به انتخاب بدترین یا هر گزینه ای بین بدترین تا بهترین کند، باز هم وظیفه این است که تا حد امکان مانع عوارض آن شویم. غیر از این هر چه خارج از توان ما باشد، معذوریم. با این بیان بین ضرورت ازدواج با احتمال عدم توانایی در تربیت فرزند صالح، به نظر می رسد ضرورت ازدواج در اولویت است؛ چون مقابل آن که عدم تربیت فرزند صالح است، یک امر احتمالی است؛ در حالی که ضرورت ازدواج بالفعل و حتمی است.

یارب;794913 نوشت:
یه سوال دیگر هم دارم و آن اینکه تفاوت سطح فهم ودرک چقدر درزندگی اثر دارد؟

اگر بنده حقیر را در این خصوص راهنمایی بفرمایید سپاسگزار خواهم بود

باتشکر
التماس دعا
یازهراسلام الله علیها


تناسب در این مسئله نیز مانند دیگر تناسب ها در ازدواج لازم است و قطعا نبود آن، سطح تفاهم و سازش را کاهش می دهد. میزان تاثیر آن نسبتا زیاد است و باید مورد توجه قرار گیرد. البته همانطور که قبلا هم ضمن مباحث گفته شده است، سطح درک و فهم خیلی ارتباطی با سطح مدرک تحصیلی و ... ندارد؛ یعنی نباید اینطور فکر کرد که کسی که مدرک بالاتری دارد قطعا فهم و درک بالاتری هم خواهد داشت. چه بسا یک فرد بی سواد، درک و فهمی به مراتب بالاتر از یک فردی با تحصیلات عالی داشته باشد. میزان این درک و فهم را در صحبت هایی که در جلسات خواستگاری صورت می گیرد و همچنین تحقیقاتی که از اطرافیان می شود به راحتی می توان استنباط کرد.

یارب;794913 نوشت:
ببخشید استاد برعکس این موضوع چگونه است،فرض کنید آقایی به خواستگاری خانمی بیاید که از نظر مذهبی و خانوادگی کفویت نداشته باشند،ایا خانم میتواند برروی این آقا اثر بگذارد و اورا تغییر دهد؟ (در سن بالای سی سال)

سلام و عرض ادب
خواهرم به امید تغییر دادن کسی نمی شود با او ازدواج کرد ما خودمان را به سختی می توانیم تغییر دهیم دیگران را چطور تغییر دهیم؟
آنهم تغییر شوهر!
مثلا شوهر با ولایت فقیه مشکل داشته باشد و اهل توهین باشد بعد ما او را طوری تغییر دهیم که مرید شود!
البته غیرممکن نیست اما احتمالش بسیار کم است

یادتان باشد خواهر بزرگوارم:Gol:

تا تــوانـــي مي گريز از يار بد**يــار بــد بـدتر بود از مار بد

مار بد تنها تـو را بر جان زنـــد** يار بد بر جان و بر ايمان زند

یارب;794960 نوشت:
سلام علیکم
از راهنمایی بسیار خوبتان سپاسگزارم

دقیقا بنده میخواستم به پاسخ همین مطلبی که نقل قول کردم برسم

ببخشید استاد اگر ضرورت ازدواج باشد آیا انسان باید صبر کند با فردی که کفویت مذهبی دارد ازدواج کند یا اینکه اینجا به دلیل ضرورت تکلیفش میشود ازدواج با غیر هم کفو؟

یازهرا لام الله علیها

خواهش می کنم

ببینید هم کفوی در ازدواج از اهمیت زیادی برخوردار است و به همین خاطر نمی توان به این راحتی از آن چشم پوشی کرد. لذا بهترین کار این است که این ضرورتی که می فرمایید، در شخصی که برای او چنین ضرورتی پیش آمده، مورد بررسی قرار گیرد و بعد تصمیم گیری شود. شاید راهکاری وجود داشته باشد که بتوان آن را به شیوه دیگری پیش برد.

[="Blue"]

یارب;795006 نوشت:
سوال دیگری نیزدر این خصوص از محضر شما دارم
اگر خانمی ضرورت برای اوایجاب کند که از بین خواستگاران غیر هم کفو یکی را انتخاب کند و محبور باشد از بین ملاکهای اصلی زیر دو تا و حتی بیشتررا کنار بگذارد کدامیک را باید حذف کند که کمترین ضربه به زندگی آینده اش بخورد؟(از نظر هدف اصلی زندگی که رسیدن به کمال الهی است)

سلام و عرض ادب
اجازه می دهید بنده هم مطالبی را عرض کنم

یارب;795006 نوشت:
1-اهل انجام واجبات بودن

مردی که اهل واجبات نیست مثلا نماز نمی خواند یا کاهل نماز است دینش بدون ستون است، آیا ان فرد را میتوان با دین دانست؟

یارب;795006 نوشت:
2-اهل سعی در ترک محرمات بودن،

مثلا با زنان فامیل دست بدهد، آیا یک زن متدین می تواند این را تحمل کند؟

یارب;795006 نوشت:
3- اهل لقمه حلال بودن،

فریاد امام حسین ع در روز عاشورا چه بود؟
لقمه حرام
شکم هایتان را از لقمه حرام پر کرده اید برای همین است که
یادتان هست خواهر؟
آیا با پر کردن شکم هایمان از حرام خطر ایستادن مقابل امام زمانمان وجود ندارد؟

یارب;795006 نوشت:
4-ولایتمدار بودن

اگر منظورتان ولایت فقیه است ، ولایت فقیه امتداد ولایت رسول الله است کسی که آن را نمی پذیرد باید در مومن بودن خود شک کند!

یارب;795006 نوشت:
5-خوش اخلاق بودن

یادتان باشد همسر بداخلاق انسان را به پیری زودرس مبتلا می کند[/]

یارب;795006 نوشت:

سوال دیگری نیزدر این خصوص از محضر شما دارم
اگر خانمی ضرورت برای اوایجاب کند که از بین خواستگاران غیر هم کفو یکی را انتخاب کند و محبور باشد از بین ملاکهای اصلی زیر دو تا و حتی بیشتررا کنار بگذارد کدامیک را باید حذف کند که کمترین ضربه به زندگی آینده اش بخورد؟(از نظر هدف اصلی زندگی که رسیدن به کمال الهی است)
1-اهل انجام واجبات بودن،2-اهل سعی در ترک محرمات بودن،3- اهل لقمه حلال بودن، 4-ولایتمدار بودن،5-خوش اخلاق بودن
از صبوریتان در پاسخگویی نیز سپاسگزارم
یازهراسلام الله علیها

زینبیون;795019 نوشت:

سلام و عرض ادب
اجازه می دهید بنده هم مطالبی را عرض کنم
مردی که اهل واجبات نیست مثلا نماز نمی خواند یا کاهل نماز است دینش بدون ستون است، آیا ان فرد را میتوان با دین دانست؟
مثلا با زنان فامیل دست بدهد، آیا یک زن متدین می تواند این را تحمل کند؟
فریاد امام حسین ع در روز عاشورا چه بود؟
لقمه حرام
شکم هایتان را از لقمه حرام پر کرده اید برای همین است که
یادتان هست خواهر؟
آیا با پر کردن شکم هایمان از حرام خطر ایستادن مقابل امام زمانمان وجود ندارد؟
اگر منظورتان ولایت فقیه است ، ولایت فقیه امتداد ولایت رسول الله است کسی که آن را نمی پذیرد باید در مومن بودن خود شک کند!
یادتان باشد همسر بداخلاق انسان را به پیری زودرس مبتلا می کند

سلام

ببینید در مشاوره نمی توان نسخه کلی پیچید و مثلا گفت هر کسی مجبور به ازدواج با غیر هم کفو شد گذشتن از مثلا ولایتمداری ضرر کمتری از گذشتن از اخلاق خوب دارد یا ...؛ چون اینگونه پاسخگویی آسیب دارد. شرایط هر فردی با فرد دیگر متفاوت است و تا موقعیت و شرایط او مورد ارزیابی قرار نگیرد نمی توان به او راهکاری دارد که بیشترین فایده و کمترین ضرر را داشته باشد. در این مواردی که شما گفتید همه مهم هستند و نداشتن هر کدام از اینها به نحوی در زندگی تاثیر منفی خواهد گذاشت. لذا پاسخ کلی این است که چنین ازدواجی از چاله مجردی در آمدن و به چاه ازدواج نادرست افتادن است و باید از آن اجتناب کرد.
بنابراین بهترین کاری برای کسی که در این شرایط قرار گرفته و نمی تواند تصمیم بگیرد این است که پیش مشاور برود و با بیان تمام شرایطش از او کمک بخواهد. گاهی اوقات مشاور به نکاتی پی می برد که خود فرد اصلا به آن توجه نداشته و همان باعث شده که تا الان نتواند با هم کفو خود ازدواج کند.

نکته آخر اینکه بحث ازدواج با غیر هم کفو بحث خیلی خوبی است؛ منتها ارتباطی با این تاپیک ندارد و بهتر است در تاپیک های مربوط خود بحث شود یا تاپیک جدا برای آن ایجاد شود؛ چون این تاپیک مربوط به کسی است که بعد از ازدواج به نداشتن کفویت با همسرش پی برده و قطعا پاسخی که به او داده می شود با پاسخی که در مشاوره قبل از ازدواج در این باره داده می شود خیلی متفاوت است. بحث کردن این دو مبحث در کنار هم باعث خلط مباحث و برداشت نادرست کاربرانی خواهد شد که به طور کامل در جریان بحث نیستند. لذا به این تاپیک ها رجوع کنید:

1- واجب شدن ازدواج و تن دادن به ازدواج بد (حکم شرعی ازدواج با غیر هم کفو)
2- خواستگار بی نماز (داشتن باطن و ظاهر دینی هر دو مهم است, با وجود شرایطی خاص می توان با کاهل نماز یا بی نماز ازدواج کرد)
3- به نظرتون ازدواج با خواستگاری که نماز نمی خونه اشکال داره؟ (اگر فاصله افکار و عقاید زیاد باشد خیر؛ اما گر کم باشد و طرف زمینه پذیرش این مسئله را داشته باشد می توان با او ازدواج کرد)
4- حجابی برای ازدواج «درخواست راهنمایی» (ازدواج با غیر هم کفو, نداشتن خواستگار هم کفو, روش جذب خواستگار هم کفو, )

یارب;795075 نوشت:

ببخشید استاد میشود این جمله اتان را مصداقی توضیح بفرمایید چگونه میشود مانع شد؟
یازهراسلام الله علیها

امثال همان نکاتی که در مورد تربیت فرزند گفته شد. مثلا وقتی دختری با مردی ازدواج می کند که از یک جهت ضعیف است، در این صورت این مادر باید با روش های جایگزین کاری کند که این اثر منفی به فرزند منتقل نشود. یا اگر در موردی احساس می کند همسرش روی او تاثیر می گذارد باید با هوشیاری مانع این تاثیر شد. به عبارتی باید آسیه وار عمل کرد.

امین;795125 نوشت:
کته آخر اینکه بحث ازدواج با غیر هم کفو بحث خیلی خوبی است؛ منتها ارتباطی با این تاپیک ندارد و بهتر است در تاپیک های مربوط خود بحث شود یا تاپیک جدا برای آن ایجاد شود؛ چون این تاپیک مربوط به کسی است که بعد از ازدواج به نداشتن کفویت با همسرش پی برده و قطعا پاسخی که به او داده می شود با پاسخی که در مشاوره قبل از ازدواج در این باره داده می شود خیلی متفاوت است. بحث کردن این دو مبحث در کنار هم باعث خلط مباحث و برداشت نادرست کاربرانی خواهد شد که به طور کامل در جریان بحث نیستند

سلام علیکم
باعرض ادب و احترام
از راهنمایی هایی که فرمودید سپاسگزارم

کاملا فرمایش شما صحیح و منطقی است استاد،سوالات بنده و پرسش گر از جهت اینکه یکی قبل ازدواج است ودیگری بعد ازدواج متفاوت است و ممکن است برای خواننده خلط مبحث شود،حقیر از اینکه بی دقتی نمودم و با طرح سوالاتم باعث ایجاد بی نظمی در روند تاپیک شدم جدا عذرخواهی میکنم
بنده سوالاتم را حذف مینمایم،شما نیز بنا برصلاحدید خودتان اگر صلاح دانستید پاسخ هایی که بنده حقیر داده اید را حذف بفرمایید یا به تاپیک های مربوطه انتقال دهید

بنده باز هم از بی دقتی که در این خصوص داشتم عذرخواهی میکنم
با تشکر
یازهراسلام الله علیها