ミ✧ ❖ قطره ای از دریای فضایل و مناقب مولا امیرالمومنین علی علیه السلام ✿ عاشقان بشتابید بشتابید ❖ ✧ミ

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ミ✧ ❖ قطره ای از دریای فضایل و مناقب مولا امیرالمومنین علی علیه السلام ✿ عاشقان بشتابید بشتابید ❖ ✧ミ

[="Black"]

بنام خالق عشق مولا امیرالمومنین علی علیه السلام

سلام و عرض ادب و احترام

این تایپیک هدیه ای است ارزشمند مخصوص شیعیان و عاشقان مولا امیرالمومنین علی علیه لسلام

برای آگاهی و شناخت ارزش این تایپیک و بعنوان اولین تحفه با عشق تقدیم میشود:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم فرمودند:

خداوند تبارک و تعالی برای برادرم، علی بن ابی طالب آن قدر فضیلت قرار داده که شمارش آن را فقط خدا می داند.

هرکس فضیلتی از فضائل او را بازگو کند و به آن اعتراف نماید ، خداوند گناهان گذشته و اینده اش را بیامرزد ، هرچند به اندازه جن و انس گناه کرده باشد.

و هرکس فضیلتی از فضائل علی علیه السلام را بنویسد ، تا آن نوشته باقی است فرشتگان برای او طلب آمرزش می کنند.

و هر که به فضیلتی از فضائل علی علیه السلام گوش دهد ، خداوند گناهانی را که به وسیله ی گوش انجام داده می آمرزد.

و هرکس به نوشته ای از فضائل علی علیه السلام نگاه کند، خداوند گناهانی را که با چشم انجام داده می آمرزد.

امالی صدوق، مجلس 28، حدیث 10


ܓܨܓܓܨܓܓܨܓܓܨܓܓܨܓ

و نقل است در شب معراج پیامبر به خداوند خطاب کردند چگونه میتوانم شکر نعمتهای عظیمی که بر من پیامبر نازل شده است را به جا بیاورم

خداوند در پاسخ فرمودند با بیان فضایل امیرالمومنین علی علیه السلام میان مردم

ܓܨܓܓܨܓ✿ܓܨܓܓܨܓ✿ܓܨܓ

با این تفاسیر ان شاالله این تایپیک باید پر بازدید کننده ترین تایپیک انجمن شناخته بشه

چقدر خوبه که با هر بار ورودمون به اسک دین یکی از این فضایل رو مطالعه کنیم

از دوستان درخواست دارم اگر قصد مشارکت دارند روزانه حداکثر 1 یا 2 پست قرار بدید تا همه دوستان فرصت مناسب برای مطالعه کامل رو داشته باشند

یاعلی مدد

[/]

[="Black"]بسم رب الحیدر

امام صادق علیه السلام می فرمایند:

ثواب یك * یا علی * گفتن برابر است با

شانزده هزار بار ختم قرانی كه من امام بخوانم

(عوالم العلوم بحرانی)[/]

[="Black"]بسم رب الحیدر

شاهکار امیرالمومنین در پاسخ به " یک سوال "

جمعیت زیادی دور حضرت علی ( ع ) حلقه زده بودند ..

مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:

- یا علی ! سؤالی دارم .
علم بهتر است یا ثروت؟

حضرت علی ( ع ) در پاسخ گفت: علم بهتر است ؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.
مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود ، سکوت کرد.

در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:
- اباالحسن! سؤالی دارم ، می‌توانم بپرسم؟
امام در پاسخ آن مرد فرمود : بپرس !

مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید : علم بهتر است یا ثروت ؟

حضرت علی فرمود: علم بهتر است؛
زیرا علم تو را حفظ می‌کند ، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی . نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود ، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست.

در همین حال سومین نفر وارد شد ، او نیز همان سؤال را تکرار کرد ، و امام در پاسخش فرمود:
علم بهتر است ؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است ، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار !

هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش می‌نشست ، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید :

- یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟

حضرت ‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است ؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود ؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود.

نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود ، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد .

حضرت‌ علی در پاسخ به او فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند ، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند.

با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت ، مردم با تعجب او را نگاه ‌کردند. یکی از میان جمعیت گفت : حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت !

کسانی که صدایش را شنیده بودند ، پوزخندی زدند . مرد ، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد : یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟

امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد ، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد.

همهمه‌ای در میان مردم افتاد ؛ چه خبر است امروز !

چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟

نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌ واردها دوخته می‌شد..

در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود ، پرسید :

- یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟

امام فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود ، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد ، پوسیده نخواهد شد.

در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است ؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند ، ولی علم ، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است .

سکوت ، مجلس را فراگرفته بود ، کسی چیزی نمی‌گفت ..

همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌ زده شده بودند که … نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:
یا علی ! علم بهتر است یا ثروت ؟

امام در حالی که تبسمی بر لب داشت ، فرمود : علم بهتر است ؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند ، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود .

نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود ، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود ، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به رو به‌ رو چشم دوخت ..

مردم که فکر نمی‌ کردند دیگر کسی چیزی بپرسد ، سرهایشان را برگرداندند ، که در این هنگام مرد پرسید :

- یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟

نگاه‌های متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای حضرت علی مردم به خود آمدند :
علم بهتر است ؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند ، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند ، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع‌ اند . فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.
سؤال کنندگان ، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند.

هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند ، صدای امام را شنیدند که می‌گفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند ، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم .

کشکول بحرانی ، ج1 ، ص27. به نقل از امام علی‌بن‌ابی‌طالب ، ص142.[/]

در دوران خـلافـت عـثـمـان، دویست تن از شخصیت هاى بزرگ مهاجر و انصار در مسجد پیامبر گرامى دور هم گرد آمده بودند. در باره موضوعات مختلفى گفت و گو مى نمودند، تـا آن جـا کـه سـخـن به فضایل قریش و سوابق مهاجرت آنان کشیده شد. هر تیره اى از قریش به شخصیت هاى برجسته خود افتخار مى نمود. در طـول ایـن جـلـسـه کـه از نـخـسـتـیـن سـاعات روز برگزار شده بود و تا ظهر ادامه داشت، شـخـصـیـت هـایـى در آن سـخـن مـى گـفتند. در این میان، امیرمومنان (ع) فقط به سخنان مردم گوش مى داد و سخنى نمى­گفت. در این موقع، ناگهان جمعیت به حضرت روى آوردند و درخواست نمودند که زبان به سخن بگشاید. امـام بـه اصـرار مـردم برخاست و در باره پیوند خود با خاندان پیامبر و سوابق خدمات خود به طور گـسـترده سخن گفت، تا آن جا که فرمود:
به خاطر دارید که روز غدیر خداوند به پیامبر مأموریت داد: همان طور که نماز و زکات و مراسم حج را براى آنان روشن کرده ای، مرا پیشواى مردم قرار دهد. براى انجام همین کار، پیامبر خطبه اى خواند و فرمود:
خداوند انجام کارى را بـر عـهـده مـن گـذارده است و من از آن مى ترسیدم که بعضى از مردم مرا در ابلاغ پیام الهى تکذیب کنند، ولى خداوند امر فرمود آن را برسانم و نوید داد که مرا از شر مردم حفظ کند. اى مـردم، مى­دانید خداوند مولاى من و من مولاى مؤمنانم و من از آنان به خودشان اولـى هـسـتـم؟
هـمگى گفتند: آرى.
پیامبر فرمود: على برخیز و من برخاستم. سپس رو به جمعیت کرد و گفت: "من کنت مولاه فهذا على مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه".
در ایـن مـوقـع سلمان از رسول خدا پرسید: على بر ما چگونه ولایت دارد؟ پیامبر فرمود: ولایت على بر شما مانند ولایت من اسـت بر شما. هر کس من بر جان او اولویت داریم، على نیز بر جان او اولویت دارد. (1)

پی نوشت ها:
1. فرائد السمطین، باب 58،

بسم رب الحیدر

ﺭﻭﺯﯼ ﻋﺎﻟﻤﯽ ﺳﻨﯽ ﺑﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﺍﻣﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ پایین ﻣﯽ آﻣﺪ، ﮔﻔﺖ: ﺷﻤﺎ ﺷﯿﻌﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻋﻠﯽ ﻏﻠﻮ می کنید ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﯾﺪﺍﻟﻠﻪ می گویید!

ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﺍﻣﯿﻨﯽ پاسخ داد: ﺍﮔﺮ ﻋﻤﺮ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟

عالم سنی ﮔﻔﺖ: ﺳﺨﻦ ﻋُﻤﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺣﺠﺖ ﺍﺳﺖ.

ﻋﻼﻣﻪ، ﺳﺮﯾﻊ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺘﺐ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﺻﻔﺤﻪ ﺍی ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﺪﯾﺚ ﺩﺭ آﻥ ﺑﻮﺩ:
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﻃﻮﺍﻑ ﮐﻌﺒﻪ ﺍﺷﺘﻐﺎﻝ ﺩﺍﺷﺖ؛ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎ ﺑﻪ ﺯﻥ ﻧﺎﻣﺤﺮﻣﯽ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﺎﻣﺸﺮﻭﻋﯽ ﮐﺮﺩ و ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﺩﯾﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ، ﺿﺮﺑﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺯﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﮐﺮﺩ. ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﻧﺰﺩ ﻋﻤﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ.
ﻋُﻤﺮ بن الخطّاب به او ﮔﻔﺖ: ﻗَﺪ ﺭَﺍﯼ ﻋَﯿﻦُ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻭَ ﺿَﺮَﺏَ ﯾَﺪُ ﺍﻟﻠّﻪ (ﭼﺸﻢ ﺧﺪﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﺯﺩ).

آﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺳﻨﯽ مات و ﻣﺒﻬﻮﺕ ﺷﺪ...

منابع:
ﺍﻟﻨﻬﺎﯾﻪ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﯿﺮ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺯﺍﻕ، ﺝ10، ﺹ410.
ﮐﻨﺰ ﺍﻟﻌﻤﺎﻝ، ﺝ5، ﺹ462.
ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺩﻣﺸﻖ، ﺝ17، ﺹ42.
ﺟﻮﺍﻫﺮ ﺍﻟﻤﻄﺎﻟﺐ، ﺝ1، ﺹ 199.
ﺟﺎﻣﻊ ﺍﻻﺣﺎﺩﯾﺚ، ﺝ26، ﺹ29.
ﺟﺎﻣﻊ ﻣﻌﻤﺮ ﺑﻦ ﺍﻟﺮﺍﺷﺪ، ﺝ1، ﺹ144.

اشهد ان علیً ولی الله

بسم رب الحیدر

روزی آقا رسول اکرم(ص) در یکی از جنگ ها از مولا علی بی خبر بود و فرمودند که هر کس خبر سلامتی علی(ع) را بیاورد هر حاجتی داشته باشد برآورده میکنم.
سلمان مولا علی(ع) را پیدا کرد و داستان را بازگو کرد وخواست که سریع برگردد که امام علی(ع) گفت: سلمان چیز گران بها از رسول اکرم(ص) بخواه. و اینطور درخواست کن یا رسول خدا زمانی که به معراج رفتی خداوند سه هزار کلمه را بعنوان رمز بین خود و شما آموخت، هزار کلمه بعنوان آموزش به امت خویش، هزار کلمه بعنوان آموزش به اولیاء الله و هزار کلمه رمز بین خود و خداوند من یکی از اون هزار کلمه رمز بین خدا و رسولش(ص) را میخواهم. سلمان آمد و خبر سلامتی مولا داد و درخواستی که علی(ع) به او آموخته بود را بیان کرد. رسول اکرم (ص) فرمودند:
سلمان این حرف تو نیست حرف علیست باشد میگویم. سلمان یک کاسه پرازآب ویک سوزن بیاور.
بعد رسول اکرم(ص) سوزن را درون کاسه پر از آب کرد و درآورد، پرسید سلمان بر نوک سوزن چه میبینی؟
سلمان پاسخ داد اندکی رطوبت.
بعد رسول اکرم(ص) فرمود که سلمان به خدا قسم فردای قیامت هر کس به اندازه این رطوبت حب علی در دل داشته باشد در آتش جهنم نمی سوزد.

[=lucida grande]منبع: (کتاب نصايح - سخنان چهارده معصوم - هزار و يک سخن : ص 233) به نقل از کتاب داستانهايي از بسم الله الرحمن الرحيم (جلد 2) تاليف قاسم مير خلف زاده )

[h=1]فضایل امام علی(ع) در قرآن کریم[/h]

آیه تطهیر یکی از آیاتی است که در شأن اهل بیت(ع) و از آن جمله حضرت امام علی(ع) نازل شده و بیانگر مقام «عصمت» خاندان پیامبراکرم(ص) است.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، ام سلمه، همسر رسول خدا(ص) نقل می کند: رسول خدا(ص) در خانه ام خوابیده و عبایی بافت خیبر به روی خود کشیده بود، در این حال فاطمه زهرا(س) وارد خانه شد، در حالی که ظرف غذایی با خود آورده بود، رسول خدا(ص) فرمود: همسر و دو پسرانت حسن(ع) و حسین(ع) را صدا بزن، فاطمه(س) برگشت و آنان را با خود آورد. در همان حال که مشغول غذا خوردن بودند، این آیه نازل شد:«انَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذهِب عَنکمُ الرِّجس اهل البَیتِ وَ یُطهِّرَکم تَطهِیراً؛خداوند فقط می خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک کند.»(احزاب/۳۳)
پس رسول خدا(ص) زیادی جامه ای که داشت بر سر آنان کشید، آن گاه دست خود را از زیر کسا بیرون آورد، به آسمان اشاره کرد و عرضه داشت: بار الها این ها اهل بیت من و خاصگان من هستند، پلیدی را از ایشان ببر و تطهیرشان کن و این کلام را سه بار تکرار فرمود. ام سلمه می افزاید: من نیز سر خود را در زیر جامه بردم و عرضه داشتم: یا رسول ا... (ص) من هم با شمایم؟ حضرت دو بار فرمود: تو عاقبت بخیری. علامه طباطبایی پس از نقل این حدیث در ذیل آیه شریفه ۳۳ سوره احزاب که به آیه «تطهیر» معروف است، می نویسد: این روایت را صاحب «غایة المرام» از عبدا... پسر احمد بن حنبل، به سه طریق از ام سلمه نقل کرده و تفسیر «ثعلبی» نیز آن را روایت کرده است.

آیه تطهیر
آیه تطهیر یکی از آیاتی است که در شأن اهل بیت(ع) و از آن جمله حضرت امام علی(ع) نازل شده و بیانگر مقام «عصمت» خاندان پیامبراکرم(ص) است.
تفسیر المیزان در این باره می نویسد: کلمه «انما» در آیه، انحصار خواست خدا را می رساند و می فهماند که خدا خواسته است که رجس و پلیدی را تنها از اهل بیت(ع) دور کند و به آنان مقام عصمت دهد و کلمه «اهل البیت» دلالت دارد بر این که دور کردن رجس و پلیدی از آنان و تطهیرشان، مسئله ای مختص آن هاست. مفسران در ذیل این آیه شریفه مباحث متعددی را بررسی کرده اند که مقصود از اهل بیت(ع) و منظور از پاکی و طهارت از پلیدی از جمله آن هاست.

مقصود از اهل بیت(ع)
درباره این که مقصود از اهل بیت(ع) کیست، مفسران دیدگاه هایی را مطرح کرده اند. تفسیر نمونه تصریح می کند که تعبیر« اهل البیت» به اتفاق همه علمای اسلام و مفسران، اشاره به اهل بیت پیامبراکرم(ص) است و این معنا از ظاهر خود آیه نیز فهمیده می شود اما این که مقصود از اهل بیت پیامبر(ص) در این جا چه اشخاصی هستند، میان مفسران مورد بحث است؛ بعضی آن را مخصوص همسران پیامبر(ص) دانسته اند و آیات قبل و بعد را که درباره همسران رسول خدا(ص) سخن می گوید، شاهد این معنا شمرده اند. ولی این دیدگاه با توجه به یک نکته، رد می شود و آن این که ضمیرهایی که در آیات قبل و بعد آمده عموماً به صورت ضمیر جمع مونث است، در حالی که ضمایر این بخش از آیه (انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا) همه به صورت جمع مذکر است که نشان می دهد، معنای دیگری در نظر بوده است.
تفسیر نمونه می افزاید: روایات بسیار زیادی که در منابع اهل سنت و شیعه وارد شده است، شمول همه خاندان پیامبر(ص) را نیز نفی و تاکید می کند که مخاطب در این آیه منحصراً پنج نفرند: پیامبر اکرم(ص)، علی(ع) ، فاطمه(س) ، حسن(ع) و حسین(ع).
علامه طباطبایی هم در این باره می نویسد: کلمه «اهل البیت» در عرف قرآن اسم خاص است که هر جا ذکر شود، منظور از آن، این پنج تن هستند؛ یعنی رسول خدا(ص)، علی(ع)، فاطمه(س) و حسنین(علیهما السلام) و بر هیچ کس دیگر اطلاق نمی شود. هر چند که از خویشاوندان و اقربای آن حضرت باشد.

برهان عصمت اهل بیت(ع)
این آیه در حقیقت از یک فضیلت بی نظیر اهل بیت (ع) سخن می گوید و آن مقام عصمت است. عصمتی که اراده تکوینی خداوند به آن تعلق گرفته است؛ به این معنا که معصومان(ع) به سبب تاییدات الهی و اعمال پاک خویش، در عین برخورداری از قدرت و اختیاربه سراغ گناه نمی روند. درست همان گونه که هیچ فرد عاقلی حاضر نیست، قطعه آتشی را بردارد و به دهان خویش بگذارد، بدون آن که اجباری در این کار باشد.
علامه طباطبایی در تفسیر آیه می نویسد: باید آیه شریفه را بر عصمت اهل بیت(ع) حمل کنیم و بگوییم که مراد از بردن رجس(لیذهب عنکم الرجس)، عصمت از اعتقاد و عمل باطل است و مراد از تطهیر در جمله «یطهرکم تطهیرا» از بین بردن اثر رجس به وسیله وارد کردن ضد آن است و آن عبارت از اعتقاد به حق است. به نظرعلامه «اذهاب رجس وتطهیر» دو وجه عصمت اهل بیت (ع)است، به این نحو که با جمله «اذهاب رجس»، پلیدی ها ی اعتقادی وعملی ازآن بزرگواران نفی می شود وبا جمله «یطهرکم تطهیرا» اعتقاد به حق جای آن را می گیرد.
بنابراین، ازنظر علامه طباطبایی تطهیر اهل بیت(ع) عبارت است از این که خدا آنان را به ادراک حق مجهز کند؛ حق در اعتقاد و حق در عمل .براین اساس، مقصود از «یریدا... » نیز اراده تکوینی است و چنین ازاله ای با عصمت الهی منطبق می شود و آن عبارت است از صورت علمیه ای در نفس که انسان را از هر باطلی، چه عقاید و چه اعمال حفظ می کند، پس آیه شریفه یکی از ادله عصمت اهل بیت(ع) است.

امضای حکم ولایت نمازگزاری که در حال رکوع انگشتر خود را بخشید
از جمله آیاتی که به طور خاص درباره امام علی(ع) نازل شده و به گفته مفسران شیعه حکم ولایت و سرپرستی امیرمومنان علی(ع) را امضا کرده است، آیه ۵۵سوره مائده است. خداوند در این آیه می فرماید: «اِنَّما وَلیَُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ والذین آمَنُوا الَّذینَ یُقیموُن الصَّلاة وَ یُؤتوُن الزَّکوةَ وَ هُم راکِعوُنَ؛ سرپرست و رهبر شما تنها خداست و پیامبر او و آن ها که ایمان آورده اند و نماز را برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند.».
این آیه شریفه که با کلمه «انما» به معنای انحصار آغاز شده، ولایت و سرپرستی مومنان را برای خدا، پیامبراکرم (ص) و کسانی که ایمان آورده اند، نماز را برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند، منحصر کرده است.
بسیاری از مفسران بر اساس روایات فراوانی که نقل شده است، مقصود از «افرادی که در حال رکوع زکات می دهند»، را امام علی(ع) دانسته اند. در حقیقت این فراز آیه شریفه بیانگر شأن نزول و ماجرایی است که در روایات نقل شده است.
تفسیر نمونه به نقل از «مجمع البیان» از ابوذر صحابی بزرگ پیامبر اکرم(ص) این ماجرا را این گونه نقل می کند: روزی از روزها در مسجد النبی(ص) نماز می خواندم. نیازمندی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای کمک کرد ولی کسی چیزی به او نداد. او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم ولی کسی جواب مساعد به من نداد. در همین حال علی(ع) که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. شخص نیازمند نزدیک آمد و انگشتری را از دست آن حضرت بیرون آورد. در این جا بود که آیه شریفه: «انما ولیکم الله ...» بر پیامبر اکرم(ص) نازل شد.
همین تفسیر می نویسد: در بسیاری از کتاب های اسلامی و منابع اهل سنت، روایات متعددی مبنی بر این که آیه ولایت در شأن امام علی(ع) نازل شده، نقل شده است. منتها در بعضی از آن ها اشاره به مسئله بخشیدن انگشتر در حال رکوع شده و در بعضی تنها به بیان نزول این آیه در شأن علی بن ابی طالب(ع) اکتفا شده است.
این موضوع چنان در عصر پیامبراکرم(ص) آشکار و روشن بوده است که حسان بن ثابت شاعر معروف عصر نبوی، به ماجرای بخشیدن انگشتر در حال رکوع از سوی امام علی(ع) و نزول آیه ولایت درباره این اتفاق، اشاره کرده و در دو بیت شعر آن را باز گفته است.
علامه طباطبایی(ره) هم روایات وارد شده درباره شأن نزول آیه ولایت را متواتر می داند و می نویسد: روایات متواتر از طریق شیعه و سنی وارد شده است که همه دلالت دارد بر این که این آیه و آیه بعد در شأن علی بن ابی طالب(ع) آن وقتی که در نماز انگشتر خود را صدقه داد، نازل شده و متضمن حکم خاصی (ولایت امام علی(ع)) است و شامل عموم مردم نیست. وی پس از توضیحات مفصلی که درباره معنای ولایت در آیه شریفه می دهد، تصریح می کند: آیه شریفه در حقیقت امضای حکم ولایت و سرپرستی امیرمومنان(ع) از سوی خداست.

یا قاهرَ العَدُوِّ یا والِیَ الوَلِی
یا مَظهَرَ العَجَائِبِ یا مُرتَضَی عَلی

علی وماه شب تنهای تنها
علی وچاه شب تنهای تنها
دو عالم بسته ی مهر ولایش
و زهرا آه شب تنهای تنها

یا رب الحیدر بحق الحیدر اشف صدر الحیدر بظهور الحجه

روزی عقربی یکی از دوستان امیرالمومنین عليه السلام را نیش زد ، و سریعا نزد امیرالمومنین عليه السلام آمد...
حضرت به او فرمود: بر اثر این نیش نمی میری برو
او رفت و پس از مدتی آمد و عرض کرد : یاامیرالمومنین بر اثر آن نیش عقرب دوماه زجر کشیدم
حضرت به او فرمود:
میدانی آن عقرب چرا تو را نیش زد؟
عرض کرد خیر
حضرت فرمودند : چون یک بار در حضور تو سلمان را به خاطر دوستی ما مسخره کردند و تو هیچ نگفتی و از سلمان دفاع نکردی این نیش عقرب بخاطر آن است.
نیش و کنایه زدن به محبین و موالیان حضرات معصومین(ع) اینقدر مهم و حساس است.
دفاع نکردن از سلمان این عقوبت را داشت دفاع نکردن از امیرالمومنین (ع) چه عقوبتی برای ما در پی خواهدداشت؟!!!!!

مستدرک الوسایل جلد12صفحه 336..

[="Black"]یا رب الحیدر بحق الحیدر اشف صدر الحیدر بظهور الحجه

ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪوسلم ﭘﻴﻜﻰ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺍﻧﺼﺎﺭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ، ﺍﻧﺼﺎﺭ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻯ ﮔﺮﻭﻩ ﺍﻧﺼﺎر! ﺁﻳﺎ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻴﺰﻯ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻰ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﭼﻨﮓ ﺯﻧﻴﺪ، ﻫﺮﮔﺰ ﮔﻤﺮﺍه نشوید؟
اصحاب فرمودند یا بله رسول الله...
پیامبر فرمودند:
ایشان ﻋﻠﻰﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻃﺎﻟﺐ(امیر المومنین )ﺍﺳﺖ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻣﺤﺒﺖ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﻰ ﺑﺎ ﻣﻦ، ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﺍﻣﻴﺪﺍﺷﺖ ﻣﻦ، ﮔﺮﺍﻣﻰ ﺑﺪﺍﺭﻳﺪ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺭﺍ ﺧﺪﺍﻯ ﻋﺰّﻭﺟﻞ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﮕﻮﻳﻢ.

ﭘﺮﺗﻮﻯ ﺍﺯ ﻓﻀﺎﺋﻞ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ، ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ، ﺹ: ۱۳۲[/]

[="Black"]یا رب الحیدر بحق الحیدر اشف صدر الحیدر بظهور الحجه

عایشه میگوید :

روزی با رسول الله(ص) در منزل نشسته بودیم که صدای دق الباب آمد رسول الله(ص) به من اشاره کرد فرمود: برخیز و ببین چه کسی پشت در است. عایشه میگوید: رفتم و پدرم ابوبکر بود و وارد شد، پیغمبر اکرم(ص) همان جای که نشسته بود جواب سلامش را داد و گوشه خانه را اشاره کرد و فرمود: آنجا بنشین؛ دومین بار صدای دق الباب آمد، پیغمبر فرمود: عایشه برخیز و در را باز کن؛ رفتم و دیدم عمَر پشت در است، وارد شد و به پیغمبر سلام کرد و جواب شنید و پیغمبر فرمود: کنار ابوبکر بنشین. عایشه میگوید: سومین بار صدای دق الباب آمد، خودم برخاستم که در را باز کنم، رسول الله(ص) فرمود: بنشین خودم در را باز میکنم؛ پیغمبر در را باز کرد و علی(ع) وارد شد؛ پیغمبر لب، چشم و گردن او را بوسید و جایی را که خودش نشسته بود به او داد. تعجب مرا فرا گرفت؛ پیغمبر فرمود: تعجب نکن من خودم مهربان ترینم و نمی گذارم زنم در را باز کند. اولین بار که در زده شد جبرئیل نازل شد و فرمود: بنشین. دوم بار هم همین طور. سوم بار که در زده شد برادرم جبرئیل آمد و فرمود: برخیز که صد و بیست و دو هزار ملک پشت در درگیرند که چه کسی در را به روی علی(ع) باز کند؛ پیامبر فرمود: خودم رفتم و آنها را آرام کردم و در را به روی علی باز کردم.

(صحیح بخاری ج 2 ص 621)
(صحیح مسلم ج3 ص 452)
( ابن حجر عسقلانی ج1 ص198)
که هر سه از منابع اهل سنت است.[/]

[="Microsoft Sans Serif"][="DarkOrchid"][=13][=#333333]

دوستان مراجعه کنند به کتاب " مدینه المعاجز" از سید هاشم بحرانی .پنج جلد است همه اش فضائل و مناقب اهل بیت علیهم اسلام .

[=Microsoft Sans Serif]هدیه به تمام محبین و عشاق امیرالمومنین علیه السلام
زیارت مجازی ایوان با صفای حضرت ابوتراب (ع)
روی این لینک کلیک کنید یا علی www.imamali.net/vtour

[=Microsoft Sans Serif]سعد بن ابی وقاص می گوید:
روز جمعه ای با رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز صبح را به جماعت خواندیم. آن گاه پیامبر رو به ما کرد و بر خداوند متعال درود فرستاد و فرمود:
« روز قیامت من می آیم در حالی که علی بن ابیطالب علیه السلام پیش روی من است و به دستش لوای حمد دارد. لوای حمد دو تکه است، تکه ای از سُندس (حریر و دیبا) و تکه‌ای از استبرق (حریر زربفت).»
در این هنگام مردی بادیه نشین با شتاب به طرف رسول خدا رفت و گفت:« در باره علی بن ابی طالب چه می گویی، زیرا درباره او اختلاف فراوانی وجود دارد.»
رسول خدا لبخندی زد و فرمود:« ای اعرابی، چرا درباره علی اختلاف فراوانی وجود دارد؟ علی رابطه اش با من مانند سرم برای بدنم است و مانند دکمه برای لباسم. » (رسول خدا می‌خواهد بگوید همان گونه که بدن بدون سر حیاتی ندارد و لباس بدون دکمه کاربردی ندارد، پیامبر منهای علی برای هیچ کس فایده ندارد؛ باید در کنار رسول خدا، علی را پذیرفت و به او مؤمن بود.)
آن عرب بادیه نشین با خشم به پیامبر گفت:« ای محمد، من نیرو و قدرتم از علی بیشتر است. آیا علی می تواند لوای حمد را حمل کند؟!»


پیامبر فرمود:« آرام بگیر، اعرابی! همانا خداوند روز قیامت به علی ویژگی های گوناگونی عنایت می کند: به او زیبایی یوسف می دهد و زهد یحیی و صبر ایوب و بخشش آدم و نیروی جبرئیل. لوای حمد به دست اوست، همه مردم در زیر این لواء هستند و گرداگرد او را امامان و تلاوت کنندگان قرآن و اذان گویان گرفته اند. و آنها کسانی هستند که در قبرها به بدنهایشان کرم نمی‌افتد.»


منابع:


بحارالانوار، ج 39، ص 216، حدیث 8 ----------- تفسیر فرات کوفی





[=Times New Roman]چند ساله هروقت این کلیپ رو می بینم قلبم پر میکشه واسش.. :geryeh:

[FLV]http://www.askdin.com/attachments/3006474116d1441819794-02_enayat_alavi.flv[/FLV]