**** مرد نا متناهی *****

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
**** مرد نا متناهی *****

1 - تاریخ و مکان ولادت:
مشهور آن است که امام علی (ع) در سال سیزدهم رجب سی سال پس از عام الفیل به دنیا آمده است. (1)
علامه مجلسی (م 1110) به نقل از تهذیب شیخ طوسی مینویسد:"وُلٍدَ [علی(ع) ] بمکه فی البیت الحرام فی یوم الجمعه لثلاث عشره لیله خلت من رجب بعد عام الفیل بثلاثین سنه"؛(2) علی (ع) در شهر مکه و در خانه خدا و در روز جمعه سیزدهم رجب سی سال پس از عام الفیل ولادت یافت. یکی از ویژگیهای امام علی(ع)آن است که او در خانه خدا متولد شده است.
حاکم نیشابوری مینویسد : "و قد تواترت الاخبار انّ فاطمه بن اسد ولدت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب کرم الله وجهه فی جوف الکعبه". (3) روایات در این مورد که فاطمه بنت اسد علی بن ابیطالب(ع) را در خانه کعبه به دنیا آورده، در حد تواتر است:
در کعبه شد پدید و به محراب شد شهید
نازم به حُسن مطلع و حُسن ختام تو
2 - شکلگیری شخصیت:
بی تردید سه عامل تأثیر گذار در شخصیت علی(ع) بوده است که جمیع این عوامل سبب شد که دومین شخصیت جهان اسلام بعد از پیامبر اسلام (ص) بهوجود آید؛ که این سه، عبارتند از :
1 - وراثت.
2 - تعلیم و تربیت.
3 - محیط زندگی.
علی (ع) از پدری چون ابوطالب دیده به جهان گشود. او کانونی از سماحت شجاعت، بخشش، عطوفت، مهر و جانبازی و. . . بود. مادر علی (ع) فاطمه بنت اسد فرزند هاشم است. وی نخستین زنی است که به پیامبر(ص) ایمان آورد و پیش از بعثت از آیین ابراهیم (ع) پیروی میکرد. وجود چنین پدر و مادری نقش بنیادی در شکلگیری شخصیت والای امام علی (ع) داشتند.
حساس ترین بخش زندگانی امام علی (ع) از آن زمانی آغاز میگردد که پیامبر(ص) رسما تربیت و تعلیم او را بر عهده گرفته و به پرورش علی(ع) پرداخت. پیامبر (ص) از همان آغاز ولادت علی(ع) به او علاقه داشته و حتی گهواره او را حرکت میداد و شیر در کام علی(ع) میریخت و میفرمود : این کودک برادر من است و در آینده ولی و وصی و همسر دختر من خواهد بود. (4)
مراقبت های ویژه پیامبر(ص) از علی (ع) سبب شد که حضرت از همراهی خود با پیامبر یاد کرده و آن را یکی از امتیازات وافتخارات خود بداند و می فرمود : " شما ای یاران پیامبر (ص) از خویشاوندی نزدیک من با رسول خدا و مقام مخصوصی که نزد حضرت داشتم کاملا آگاه هستید. میدانید که من در آغوش پر مهر او بزرگ شدهام؛ هنگامی که نوزاد بودم مرا سینة خود میگرفت. در کنار بستر خود از من حمایت میکرد. دست بر بدن من می مالید و من بوی خوش او را استشمام میکردم، او غذا در دهان من میگذاشت ". (5)
هم چنین علی(ع) فرمود: "من به سان بچه ناقه ای که به دنبال مادر خود میرود، در پی پیامبر میرفتم؛ هر روز یکی از فضایل اخلاقی خود را به من تعلیم میکرد که ازآن پیروی کنم". (6)
در اکثر روایات تصریح شده است که علی (ع)در شعب ابیطالب و در غار حرا(7) در کنار پیامبر بود.
علی (ع) فرمود: "لقد کان یحاور فی کل سنة بحراء فآراه و لا یراه غیری"؛(8) پیامبر هر سال در کوه حرا به عبادت میپرداخت و جز من کسی او را نمیدید. " از سوی دیگر در برخی از روایات تصریح شده است که وقتی که جبرئیل نخستین بار بر پیامبر نازل شد، و او را به مقام رسالت مفتخر نمود، علی(ع) در کنار حضرتش بود. بر همین اساس بود که علی فرمود:"اَری نُورَ الوحی و الرساله و اشم ریحَ النّبوّه"؛(9) در همان دوران کودکی هنگامی که در حرا کنار پیامبر بودم، نور وحی و رسالت را که به سوی پیامبر سرازیر بود، میدیدم و بوی نبوت را استشمام میکردم ".
در کنار پیامبر بودن و تعلیم و تربیت علی(ع) از سوی حضرت سبب شد که شخصیت برجسته امام علی شکل گرفته و او در اوج و قله معنویت، عدالت و. . . قرار گیرد.
پیوند عمیق تعلیم علی(ع) از سوی پیامبر(ص) سبب شد که پیامبر فرمود: "اَنَا مدینه العلم و علیً بابها. . . ". (10)
3 -شرکت در جنگها
یکی از فرازهای مهم زندگی امام شرکت و جانبازی او در جنگها است. علی(ع) در جنگ بدر فداکاری نمود و به جهاد پرداخت. (11)
"تمام اهل شرک و ضلال که در جنگ بدر کشته شدند؛ چهل و نه نفر بودهاند. هجده نفر آنها را امیرالمؤمنین به تنهایی به هلاکت رساند و در هلاکت چهار نفر دیگر آنها نیز شریک بود". (12)
امام در جنگ احد نیز شرکت فعال داشته و حماسه جاوید آفرید. علی(ع) در سازماندهی نیروهای اسلام بعد از شکست و حفظ جان پیامبر(ص)نقش بنیادی داشت. طبق نقل برخی از مورخان، وقتی شمشیر علی(ع) در میدان احد شکست، پیامبر "ذوالفقار" خود را به او داد تا بجنگد و از جان پیامبر دفاع کند. علی(ع) به قلب دشمن حمله نمود و جان وی به خطر افتاد، آن گاه پیامبر(ص) دست به دعا برداشت و برای او دعا نمود، (13) در این هنگام ندایی از آسمان رسید ؛ پیامبرسر برداشت. . . دید که جبرئیل ندا میدهد! لا فتی الاّ علی لاسیف الاّ ذوالفقار. (14)
علی(ع) در جنگ خندق نیز جهاد و فداکاری چشمگیری داشت. جنگ حضرت با عمر و بن عبدود و پیروزی او بر عبدود بود که پیامبر فرمود:"قتل علی لعمر و بن عبدود افضل من عباده الثقلین"؛(15) ارزش کشتن عمر بن عبدود به دست علی(ع) از عبادت جهانیان برتر است". "ارزش شمشیری که علی(ع) در روز خندق بر عمر و بن عبدود زد، از پاداش عمل امتم تا روز قیامت برتر اشت". (16)
4 - منشأ علم علی(ع)
معارف و علوم امام منشأ در تعلم و دانش پیامبر(ص) دارد. در کنار پیامبر بودن و تعلّم علی(ع) از سوی پیامبر سبب شد که علی (ع) از اقیانوس بیکران معارف الهی برخوردار گردد. امام صادق(ع) فرمود:"پیامبرهزار باب دانش به علی (ع) آموخت که از هر باب آن هزار باب دیگر گشوده شد"(17) هم چنین علی(ع) فرمود: " رسول خدا (ص)هزار حدیث به من آموخت که هر حدیثی دارای هزار باب علم بود ، ". (18)
علی(ع) خود فرمود: " علم نخستین و آخرین نزد من است. آگاه باشید! به خدا قسم اگر بر مسند قضاوت نشینم، بین اهل تورات به تورات و بین اهل انجیل به انجیل و بین اهل زبور به زبور و بین اهل قرآن به قرآن حکم خواهم نمود، تا آن جا که همه کتب ادیان بگویند سوگند به خدا، علی(ع) به حکم خدا که در ماهیت ما است قضاوت نمود". (19)
5 - علل سکوت
یکی از فرازهای مهم دیگر زندگانی علی(ع) علی سکوت حضرت در برابر خلفای سه گانه است.
علی (ع) در ابتدا در برابر خلفا سکوت نکرد، بلکه بارها به فعالیتهای گسترده پرداخته و به دفاع از حق خود پرداخت. او با عدم بیعت با ابابکر عدم قانونی بودن رهبری او را اعلام کرد.
حضرت با عدة دیگر از اصحاب خود به در خانه خود متحصن شد(20) تا عملا اثبات کنند که خلیفه، غاصب حکومت است. هم چنین حضرت بارها از خلفا انتقاد نمود(21) که حق او را غصب کردهاند؟ آن چه از کلمات امام علی(ع) استفاده میشود، سکوت او در راستای حفظ وحدت اسلامی و حفظ دین صورت گرفته است. بعد از رحلت پیامبر مسلمانان دچار اختلاف شده بودند(22) از سوی دیگر، حمله احتمالی رومیان جهان اسلام را تهدید میکرد (23)، از این رو جامعه اسلامی نیاز مبرم به وحدت و همگرایی داشت. بر این اساس علی(ع) سکوت کرد. چنان که علی(ع)بعد از شکلگیری شورای شش نفره فرمود:" میدانید که من از همه برای خلافت شایسته ترم. به خدا سوگند! مادامی که کار مسلمانان رو به راه باشد و تنها بر من جور و جفا شده باشد، مخالفتی نخواهیم کرد. "(24)
هم چنین فرمود:" به خدا سوگند اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمانان و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنان طور دیگر بود". (25)
ائمه(ع) حکومت را برای حفظ و احیای دین و احیای سنت رسول خدا(ص) میخواستند، چنان که امام حسین(ع) به آن اشاره کرد. علی (ع) نیز یکی از اهداف تشکیل حکومت را حفظ دین و اجرای قوانین الهی دانست. (26)حفظ اسلام در فرهنگ ائمه محور بوده و قیام و سکوت و صلح آنان در راستای حفظ اسلام بوده است. اگر در شرایطی، اسلام به واسطه قیام حفظ میشد، آنان قیام میکردند. اگر به واسطه سکوت و صلح حفظ میشد، آنان سکوت میکردند، اگر چه این سکوت موجب از بین رفتن حقّ مسلم آنان گردد؛ بر این اساس بود که علی(ع) یکی از علل سکوت خود را حفظ دین دانست، گر چه حضرت این سکوت را خار در چشم و استخوان در گلو دانسته است. (27) او در خصوص حفظ اسلام فرمود: "دست نگه داشتم تا این که دیدم. گروهی از مردم از اسلام برگشتند (مرتد شدند) و مردم را به محور دین محمد(ص) دعوت میکنند، ترسیدم اگر در این لحظات حساس اسلام و مسلمین را یاری نکنم، شاهد نابودی و شکاف در اسلام باشم که مصیبت آن برای من از محروم شدن خلافت بر شما بزرگ تر بود، چرا که این بهره دوران چند روزة دنیا است که زایل و تمام شود". (28)
6 - تشکیل و نحوة حکومت:
امام علی (ع) بعد از قتل عثمان در سال 35 به خلافت ظاهری رسید. در تاریخ خلافت اسلامی هیچ خلیفهای مانند علی(ع) با اکثریت قریب به اتفاق آرا برگزیده نشد؛(29) چنان که علی(ع) خود در نحوه بیعت مردم و اقبال مردم از حکومت او میگوید: "آنان به سان ازدحام شتر تشنهای که ساربان عقال و ریسمانش را باز کند و رهایش سازد بر من هجوم آورند، که گمان کردم، می خواهند مرا بکشند". (30): "مردم مانند موی گردن گفتار به دور هم ریختند و از هر طرف به سوی من هجوم آوردند، تا آن جا که حسن(ع) و حسین(ع) به زیر دست و پا رفتند و طرف جامع و ردای من پاره شد و بسان گلة گوسفند پیرامون مرا گرفتند تا من بیعت آنان را بپذیرم". (31)
یکی از شاخصههای مهم حکومت امام عدالت گرایی و قانون پذیری بود. رعایت قانون و عدالت هم در تفسیر بیت المال(32) و هم در عزل و نصب مدیران حکومتی(33)، رعایت حقوق تمام شهروندان(34) و برخورد با مخالفان(35) و. . . ظهور میکند. نحوه برخورد امام با برادرش عقیل (36) حکایت از عدالت گرایی دارد. علی(ع) در تقسیم بیت المال سیره پیامبر را رعایت میکرد. سیره حضرت تقسیم بالسویه بیت المال بین عرب و عجم، سیاه و سفید بود. او فرمود : "ای مردم !هیچ کس از مادر غلام و کنیز به دنیا نیامده. اکنون بیت المال حاضر است و آن را میان سفید و سیاه، به طور مساوی تقسیم خواهم کرد". (37)
علی(ع) در عزل و نصب مدیران نیز عدالت و قانون را رعایت میکرد. عزل معاویه از استانداری شام، نیز بر اساس عدالت صورت گرفت. برخی از سیاستمداران عقیده داشتند که عزل معاویه پیامدهای منفی بر حکومت دارد، ولی علی(ع) او را عزل نموده فرمود:" به خدا سوگند ! در دینم مدارا نمیکنم و امور مملکت را به دست افراد پست نمی سپارم". (38)
یکی از سیاستهای حکومت علوی فقر زدایی و حمایت از محرومات است. علی(ع) عملا به حمایت از محرومان پرداخته و مدیران خود را به حمایت از محرومان سفارش نمود(39) چنان که خطاب به مالک اشتر فرمود:"ثم الله الله فی الطبقه السفلی". (40)
عدالت و قانون­گرایی امام علی(ع) موجب شد که قانون شکنان و عدالت گریزان با حضرت مخالفت نموده، جنگهای جمل، صفین و خوارج را به وجود آوردند. متأسفانه این جنگها که با انگیزه حب ریاست و دنیاگرایی به وجود آمد، سبب شد که علی(ع) در دوران امامت به اهداف بلند و آرمان مقدس خود دست نیابد. امام سعی کرد از جنگهای داخلی جلوگیری شده و پیامدهای منفی آنها دامنگیر جهان اسلام نگردد، ولی ناکثین، قاسطین و مارقین نصیحت های خیر خواهانه امام را نادیده گرفته و جنگهای خانمان سوز را بهوجود آوردند. علی(ع) نیز به خاطر نظام دینی و رعایت مصالح عمومی به دفاع پرداخت.
برای شناخت بیش تر شخصیت حضرت علی(ع) کتاب جاذبه و دافعه و کتاب سیری در نهج البلاغه استاد مطهری را مطالعه فرمایید.
پی نوشت ها:
1. ارشاد مفید، ص 2؛ اعیان الشیعه، ج 2، ص 7؛ سفینه البحار، ج 2، ص 229 و کشف الغمه، ج1، ص 175.
2. بحار الانوار، ج 35، ص 7.
3. المستدرک، ج 3، ص 438، ر. ک : الغدیر، ج 6، ص 22؛ الفصول المهمه، ص 30 ؛ اعیان الشیعه، ج 2، ص 7 ؛ فروغ ولایت، ص 357 و کشف الغمه، ج 1، ص 81.
4. فروغ ولایت، ص 36.
5. نهجالبلاغه، خطبه قاصعه.
6. نهجالبلاغه، عبده، ج 2، ص 182.
7. فروغ ولایت، ص 38.
8. نهجالبلاغه، خطبه قاصعه.
9. فروغ ولایت، ص 39.
10. البدایه و نهایه، ج 7 و 8، ص 394؛ الاستیعاب، ج 3، ص 1102 ؛ بحار الانوار، ج 40، ص 203 و جامع الاحادیث الشیعه، ج 11، ص 24.
11. کشف الغمه، ج 1، ص 25.
12. همان.
13. بحار الانوار، ج 20، ص 105.
14. همان، کامل ابن اثیر، ج 1، ص 55؛ تاریخ طبری؛ ج 2، ص 197 و کشف الغمه، ج 1، ص 259.
15. سیرة حلبی، ج 2، ص 224، به نقل از اصغر ناظم زاده، مظهر ولایت، ص 370.
16. مستدرک حاکم، ج 3، ص 34 ؛ تاریخ بغداد، ج 13 ص 19، به نقل از مظهر ولایت، ص 370.
17. بحار الانوار، ج 40، ص 129.
18. همان. ص 127
19. مناقب ابن شهرآشوب، ج 2، ص 38.
20. الامامه و السیاسه دینوری، ص 16.
21. نهجالبلاغه، خطبه شقشقیه و سیری در نهجالبلاغه، ص 159.
22. فروغ ولایت، ص 171.
23. مهدی پیشوایی، سیرة پیشوایان، ص 70.
24. نهجالبلاغه، خطبة 119.
25. سیری در نهج البلاغه، ص 179.
26. تاریخ طبری، ج 4، ص 266.
27. سیری در نهجالبلاغه، ص 176.
28. شرح ابن ابی الحدید، ج 17 _ 18، ص 107 و سیری در نهجالبلاغه، ص 182.
29. جعفر سبحانی، فروغ ولایت، ص 341.
30. نهجالبلاغه، خطبة 53.
31. همان، خطبة 3.
32. نهجالبلاغه، نامة 43 و خطبة 126.
33. مجله حکومت اسلامی، ویژه نامة حکومت علوی، ص 214 _ 236.
34. همان، ص 187 _ 211.
35. همان، ص 387 _ 398.
36. عبد المجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب، ج 4، ص 2154.
37. وسائل الشیعه، ج 11، ص 79 ؛ روضه کافی، ص 158 و بحار الانوار، ج 41، ص 121.
38. عباس عقاد، عبقریه الامام علی، ص 122.
39. نهج البلاغه، نامة 53 و فرهنگ آفتاب، ج 4، ص 2154_ 2156.
40. نهجالبلاغه، نامه 53 و فرهنگ آفتاب، ج 4، ص 2156.


در جامع اضداد بودن علی جای سخن بسیار است.(1) ولی شخصیت‏های بزرگ تاریخ، غالباً در یک یا چند بعد از ابعاد مثبت وجودی جلوه می‏کنند و شهرت می‏یابند؛ مثلاً برخی در جهات علمی، برخی اخلاقی، برخی حماسی و.....
در این میان به ندرت کسانی یافت می‏شوند که در همه ابعاد والای انسانی و امتیازات بشری، سرآمد دیگران بوده، صفات و ویژگی‏های مختلف و گوناگونی را که به ظاهر با هم قابل جمع نیستند، یک جا دارا باشند. یکی از بارزترین نمونه‏های این گونه شخصیت‏ها، شخصیت شگفت‏انگیز و بی‏همتای مولای متقیان، امیر المؤمنین(ع) است.
جامعیت علی(ع) در همه ابعاد انسانی، هم از سیره حضرت کاملاً هویدا است و هم از سخنان گرانبار او به خوبی آشکار می‏گردد. سخن هر کسی نماینده دارایی روح اوست. به همان دنیایی تعلق دارد که روح گوینده‏اش به آن جا تعلق دارد. طبعاً سخنی که به چندین دنیای متفاوت تعلق دارد، نشان از روحیه‏ای است که در انحصار یک دنیای خاص نیست. از آن جا که روح علی(ع) محدود به دنیای خاصی نبوده، در همه جهان‏ها حضور دارد و به اصطلاح عرفا، «انسان کامل» و «کون جامع»(2) و دارنده همه مراتب است، سخنش نیز به دنیای خاصی محدود نیست.
از امتیازات علی(ع) یکی این است که چند بعدی است، نه یک بعدی. خاصیت همه جانبه بودن او و روح علی(ع)، مطلبی نیست که به آسانی قابل کشف باشد. بلکه موضوعی است که از دیرباز اعجاب اندیشمندان را برانگیخته و برای کشف آن تلاش ها نموده اند، مثلا سیدرضی(ره) که هزار سال پیش می‏زیسته ، شیفته این جامعیت بوده است. وی می‏گوید:
«از نکات شگفت‏انگیز علی(ع) که ویژه اوست، این است که وقتی انسان سخنانی که حضرتش، درباره زهد و موعظه و تنبه فرموده است، تأمل می‏کند و موقتاً از یاد می‏برد که این سخن، از آن کسی بوده که شخصیت اجتماعی بزرگی داشته، فرمانش همه جا نافذ بوده و مالک الرقاب عصر خویش محسوب می‏شده ، تردید نمی‏کند که این سخن، از آن کسی است که جز زهد و کناره‏گیری از دنیا، چیزی را نمی‏شناسد . کاری جز عبادت و ذکر ندارد. گوشه خانه یا دامنه کوهی را برای انزوا و عبادت اختیار کرده است، به گونه‏ای که جز صدای خوش چیزی را نمی‏شنود . از هیاهوی اجتماع کاملاً بی‏خبر است. کسی باور نمی‏کند سخنانی که در زهد و موعظه تا این حد موج و اوج گرفته، از آن کسی است که در میدان جنگ، تا قلب لشکر دشمن فرو می‏رود، شمشیرش هماره در اهتزاز و آماده ربودن سر دشمن است، دلیران را به خاک می‏افکند. از دم تیغش خون می‏چکد و در همین حال، زاهدترین زاهدان و عابدترین عابدان است
سید رضی ادامه می‏دهد: «من این مطلب را به طور مکرر با دوستان خود در میان می‏گذارم و اعجاب آن‏ها را نیز برمی‏انگیزم».(3)
شیخ محمد عبده، شارح نهج‏البلاغه، نیز تحت تأثیر همین جنبه نهج‏البلاغه قرار گرفته است. تغییر پرده‏ها در نهج‏البلاغه و سیر دادن خواننده به سوی عوالم گوناگون، بیش از هر چیز دیگر مورد توجه و اعجاب او قرار گرفته، چنان که خود در مقدمه شرح نهج‏البلاغه، بدان اشاره کرده است.
افزون بر آن که سخنان علی(ع) نماینده روح والای اوست، شخصیت علی(ع) یک شخصیت وسیع، همه جانبه و چند بعدی است . همواره در طول تاریخ نیز به این خصلت ستوده شده است. او در عین این که زمامداری است عادل، عابدی است شب زنده‏دار؛ در محراب عبادت گریان است . در میدان نبرد خندان؛ سربازی شجاع و بی‏پرواست. در عین حال سرپرستی مهربان و رقیق القلب؛ حکیمی است ژرف‏اندیش، در عین این که فرماندهی است لایق. او هم معلم است و هم خطیب؛ هم قاضی است و هم مفتی، هم کشاورز است و هم نویسنده. در یک کلام، او انسان کامل است.(4)
صفی‏ الدین حلی، متوفای قرن هشتم هجری، درباره علی(ع) می‏گوید:
جمعت فی صفاتک الأضداد و لهذا عزت بک الأنداد
زاهدٌ حاکمٌ حلیمٌ شجاعٌ ‏فاتک ناسک فقیرٌ جوادٌ
شیمٌ ما جمعن فی بشرٌ قطُّ و لا حاز مثلهنِّ العباد
خلقٌ یخجل النسیم من اللّطف و بأسن یذوب عنه الجماد
جلّ معناک أن تحیط به ‏الشعر و یحصی صفاتک النقاد؛(5)
در وجود تو صفات متضاد جمع شده‏اند، به همین جهت است که نظیری برای تو نمی‏توان یافت.
زاهدی حکیم و بردباری بی‏باک، شجاعی عبادت‏گر و تهیدستی بخشنده.
اوصافی که تاکنون در هیچ بشری جمع نشده، هیچ یک از بندگان خدا نتوانسته‏اند آن را به دست آورند.
صاحب اخلاقی نیکو که نسیم از لطافت آن شرمنده می‏شود.در جای خود چنان صلابتی داری که جماد را آب می‏کند.
مقام تو والاتر از آن است که شعر را یارای احاطه بر آن باشد، یا شخص نقاد بتواند صفات تو را برشمارد.
شهید مطهری در باره فضایل علی از جمله اعجاز کلام او می گوید :
علی(ع) با این که از معنویات سخن رانده، فصاحت را به اوج کمال رسانیده ، هرگز از می و معشوق یا مفاخرت و امثال آن که میدان‏های باز و گسترده برای نکته‏گویی و سخن‏پردازی است، بحث نکرده است. افزون بر این، سخن والای او برای خود سخن و اظهار هنر سخنوری نبوده؛ بلکه سخن برای او وسیله بوده است، نه هدف.
نمی‏خواسته است با سخنوری خویش، یک اثر هنری و یا شاهکار ادبی از خود بر جای بگذارد. از همه بالاتر این که، سخن او محدود به زمان و مکان و یا افراد معینی نیست، بلکه مخاطب او انسان است . به همین جهت نه مرز می‏شناسد و نه زمان. این در حالی است که این ویژگی‏ها، میدان را از نظر سخنوری محدود و سخنور را مقید می‏سازد.(6)

پی نوشت ها :
1. محمد امین صادقی ، سیمای اهلیت در عرفان امام خمینی ،نشر موسسه آثار امام خمینی، 1387 ، ص326.
2. .قیصری ،شرح نصوص الحکم آمده ، نشر بیدار قم، بی تا ، ص 329.
3. مقدمه رضی بر نهج البلاغه ،نشر موسسه امیر المومنین ،قم، 1380 ش، ص8.
4. مقدمه عبده بر شرح نهج البلاغه ،چ قاهره .
5. ارشاد القلوب، نشر دار الاسوه، 1375 ، ج2 ،ص72 .
6. استاد شهید مطهری، سیری در نهج‏البلاغه، انتشارات صدرا، چاپ اول، مرداد 1377، تهران. ص 374 - 372.

علی، حقیقتی بر گونه اساطیر

"... علی ، رب النوع انواع گوناگون عظمت ها، قداست ها ، زیبایی ها و احساس های مطلق است. ازآن گونه مطلق هایی که بشر همواره دغدغه دیدن و پرستیدنش را داشته ، وهرگز نبوده ، ومعتقد شده که ممکن نیست درکالبد یک انسان تحقق پیدا کند ، و ناچار ، می ساخته است.
علی در همان حد مطلقی که پرومته در اساطیر ، روح تشنه و محتاج انسان را از فداکاری اشباع می کرده ، و دموستنس از قدرت و صداقت و لطف سخن، و هرکول از قدرت و نیرومندی جسم ، و خدایان دیگر از نهایت رقت و محبت و لطافت روح ، همه را در یک رب النوع جمع می کند . علی ، نیازهای را که در طول تاریخ، انسان ها را به خلق نمونه های خیالی ، و به ساختن الهه ها و رب النوع های فرضی می کشانده ، در تاریخ امروز اشباع می کند. و از همه شگفت همه فضایل مطلقی را که ما ناچار در اسطوره ها و رب النوع ، حتی فرضی ، قابل جمع نیست ، در یک اندام عینی جمع کرده است. جنگ هایش را ملاحضه می کنیم و او را مانند یک رب النوع اساطیری می یابیم که با خون ریزی و بی باکی و نیرومندی شدید در حد مطلق پیکار می کند. به طوری که نیاز انسان را به داشتن و بودن یک احساس قدرت مطلق بشری، سیراب میکند. و در کوفه ،در برابر یک یتیم ، چنان ضعیف و چنان لرزان و چنان پریشان می شود که رفیق ترین احساس یک مادر را به صورت اساطیری نشان می دهد. و در مبارزه با دشمن چنان بی باکی و خشونت به خرج می دهد. که مظهر خشونت شمشیر است . و شمشیرش ( ذوالفقار) مظهر برندگی و خون ریزی و بی رحمی نسبت به دشمن در مبارزه است. و در داخل ، از این نرمتر، و از صمیمی تر ، و از این پرگذشت تر پیدا نمیشود. در جای دیگر، علی وقتی می بیند اگر بخواهد به خاطر احقاق حقش شمشیر بکشد. مرکز خلافت و قدرت اسلامی متلاشی می شود. و وحدت مسلمین بر باد می رود ، ناگزیر صبر می کند ، یک ربع قرن صبر می کند و با شرایطی و در وضعی زندگی می کند که دست احساس پرومته ی به زنجیر کشیده را در انسان به وجود می آورد . اما علی، به خاطر انسان ، این زنجیر را خود بر اندامش می پیچد. یک ربع قرن خاموشی از طرف روحی که همواره بی قرار است و از ده سالگی وارد نهضت اسلام شده ، به تعبیر خودش صبری با طعم احساس انسانی است که "خار در چشم و استخوان در گلو" است..."
شریعتی