سردرگمی و حالات درونی من برای ازدواج!

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سردرگمی و حالات درونی من برای ازدواج!

سلام.
نمیدانم سوالی که طرح می کنم را بایستی کجا قرار دهم!. در هر صورت!
راستش را بخواهیددر من چیزهایی اتفاق افتاده که ترس ِ از ازدواج را ضمیمه ی تفکرات و روحیاتم کرده است!.

بی مقدمه! می گویم!,

مدت ها پیش با دختری به مدت 2 سال و خرده ای دوست بودم؛ و رابطه مان تا بهمن 92 ادامه داشت. که به دلایلی جدا شدیم.

ایشان قبل از دوستی فردی مانتویی بود هر چند حجابشان تکمیل و خوب بود!. منتهی بعدها با تصمیم خود چادر را پسندیدند!.
و خب, بعد ها بر سر مشکلات کلی و عدم تفاهم بر سر کوچک ترین چیزها تصمیم به جدایی گرفتیم که خدا را شکر اتفاق دیگری بینمان رخ نداد که شرمسار همدیگر باشیم!

الغرض!
فکر می کنم مشکلاتم بر گردد به همان دوران!
البته از احوالات درونی م با خبر نیستم و نمیدانم دقیقا مشکل از کجا نشات می گیرد. شاید بر اساس تفهیم اشتباه یک روش , یک اعتقاد به خود, و یا دچار یک بیماری و یا نمیدانم شاید همین شکست عشقی و ندانستن اینکه چه میخواهم از این تفکرات لعنتی که اسمش را گذاشته ام مذهبی!.

و اکنون نوع نگاه من است نسبت به خانم ها در همه ی مکان هایی که میشود یک زن عبور کند زندگی کند و یا غذا بخورد!. البته مشکلاتم بیشتر بر می گردد به همین نوع نگاهم به خانم های مذهبی و چادری

نمیدانم در درونم چه اتفاقی می افتد وقتی زنی چادری را می بینم!, با این که دوست دارم همسرم فردی چادری باشد که واقعا چادری باشد!, نا خودآگاه احساس بدی به من دست میدهد!.
می گویم چرا او اینجاست!. مثلا در پله های مترو چرا کنار فرد مرد دیگری ست.
و یا برخی اوقات چیزی هم نمی گویم اما واقعا عذاب میکشم
مثلا رستوران را فرض کنید که فردی با همسرش دارد غذا می خورد و الغضا ایشان چادری هستند نمیدانم چرا در درونم احساس بد بودن نا خوش آیند بودن و یا هر چیزی که میشود اسمش را که نمیدانم گذاشت اتفاق می افتد!

شاید به واسطه ی جدایی از دختری باشد که دوستش داشتم و اکنون نظر بدی نسبت به خانم های چادری دارم. که خب, بعد از چند دقیقه درونم به آرامش میرسد . می فهمم چه خوب نیست این تفکرات

در مورد بقیه خانم ها اصلا چنین چیزی نیست

این باعث شده که من ترسی نسبت به ازدواج در آینده داشته باشم. بنده 27 ساله هستم اما فکر می کنم شاید با این توصیفات تصمیم دیگری بگیرم که بعدها باز مشکلات عقیده ای و غیره گریبان گیرم شود

حالا نمیدانم این یک بیماری ست یک بدبینی ست. یک وسواس است.

لازم به ذکر است که خب, بنده یک سری ایده آل هایی داشتم که با آن دختر در میان گذاشته ولی هر چند ایشان هم فردی تقریبا مذهبی بودن ابدا یکسان نبود. مثلا فضای مجازی و یا گذاتشن عکس و یا محیط کاری و غیره
و خب یقینا یک سری چیزهایی که فکر می کردم غلط هستن اما وضعی که نسبت به فکراتم در فضاهای مجازی می بینم بسیار نا امید و مایوس از این که کسی خواسته هایم یکسان باشد

هر چند همه 20 نیستند و نباید انتظار داشت مطابق خواسته ها عمل کند اما خب, درصد تقریبی ای از این ماجرا فکر می کنم کفایت می کند.
متشکر می شودم اگر راهنمایی و مشاوره دهید. سپاس

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد امین

سلام

گفته های شما تا حدودی نامفهموم است و نمی شود فهمید که بالاخره احساس شما نسبت به زنان و دختران چادری چیست. با این حال به نظر می رسد بین شکست عشقی و چادری بودن دختر مورد نظر و حساسیت شما روی زنان و دختران چادری ارتباط وجود داشته باشد. البته ممکن هم هست حساسیت شما به خاطر افکار و عقاید خاصی باشد که دارید؛ ولی به هر دلیلی به آن توجه ندارید یا اینجا بیان نکرده اید. لذا راه حل این مشکل این است که شما حضورا به یک مشاور مراجعه کنید تا به طور دقیق مشکل شما بررسی شود. پیشنهاد می کنم حتما قبل از ازدواج برای حل این مشکل اقدام کنید؛ چون ممکن است این احساس در شما باقی بماند و بعدا نسبت به همسر خود هم چنین احساسی را داشته باشید و خدایی ناکرده به خاطر این حساسیت غیر معقول زندگی تان با مشکل مواجه شود.

utoo5;702512 نوشت:
لازم به ذکر است که خب, بنده یک سری ایده آل هایی داشتم که با آن دختر در میان گذاشته ولی هر چند ایشان هم فردی تقریبا مذهبی بودن ابدا یکسان نبود. مثلا فضای مجازی و یا گذاتشن عکس و یا محیط کاری و غیره
و خب یقینا یک سری چیزهایی که فکر می کردم غلط هستن اما وضعی که نسبت به فکراتم در فضاهای مجازی می بینم بسیار نا امید و مایوس از این که کسی خواسته هایم یکسان باشد
هر چند همه 20 نیستند و نباید انتظار داشت مطابق خواسته ها عمل کند اما خب, درصد تقریبی ای از این ماجرا فکر می کنم کفایت می کند.
متشکر می شودم اگر راهنمایی و مشاوره دهید. سپاس

همانطور که خود شما هم گفتید پیدا کردن کسی که هیچ عیب و نقصی نداشته باشد تقریبا غیر ممکن است؛ چنانچه خود ما نیز از عیب های خود به خوبی آگاهیم و حتی اگر دیگران عیب های درونی ما را بدانند هیچ گاه سمت ما نخواهند آمد! لذا این انتظار که باید فرد بی عیب و نقص پیدا شود که من با او ازدواج کنم منطقی نیست. بعلاوه اینکه قاعده و قانون ازدواج این نیست که ما به دنبال فرد بی نقص باشیم؛ بلکه اصل بر این است که ما به دنبال فردی باشیم که از لحاظ فکری اعتقادی اخلاقی و رفتاری با ما تناسب داشته باشد؛ یعنی اگر مثلا من به حجاب عقیده ندارم نباید دنبال فردی باشم که به این مسئله معتقد است؛ چون این تفاوت خود منجر به اختلاف می شود. البته در اینجا هم باید گفت پیدا کردن کسی که صد در صد مثل ما باشد ممکن نیست. لذا اگر کسی پیدا شد که 60-70 درصد هم با ما تناسب داشت می تواند مورد خوبی باشد. اگر بخواهید و دنبالش باشید و از راه درست وارد شوید و به خدا توکل کنید قطعا چنین فردی پیدا می شود. البته همانطور که می دانید این شیوه شما برای پیدا کردن دختر مورد نظرتان اصلا درست نبوده و نیست. برقراری ارتباط با نامحرم، جدای از اینکه از لحاظ شرعی حرام است و کوله بار گناه شما را سنگین می کند، مشکلات روحی و روانی و اجتماعی زیادی هم برای شما ایجاد خواهد کرد. به عنوان مثال ایجاد وابستگی در اثر ارتباط و در نتیجه کور و کر شدن فرد در دیدن واقعیات و تصمیم غیر عاقلانه برای ازدواجش یکی از این مشکلات است. تنوع طلب شدن و مقایسه های حبابی موردهای ازدواج با هم دیگر و در نتیجه سخت شدن انتخاب یکی دیگر از اینهاست. شکست عشقی و لذت نبردن از زندگی و ایجاد اختلال در کار و تحصیل و زندگی و ... از دیگر موارد آن است. لذا به هیچ وجه برای ازدواج از این طریق وارد نشوید؛ بلکه سعی کنید پیدا کردن مورد مناسب را به خانواده بسپارید و بعد از اینکه از فیلتر اولیه خانواده عبور کرد؛ آن گاه شما او را وارد فیلتر خود کنید و بعد نهایتان به کمک بزرگتر های تصمیم آخر را بگیرید. حتی اگر در فضایی بیرون از خانواده به موردی بر خوردید یا موردی به شما معرفی شد، همان اول مسیر آشنایی و شناخت را به داخل خانواده ها بکشید تا از گزند آسیب های رابطه و تک روی در شناخت، در امان بمانید و انتخاب خوبی داشته باشید.

پیروز و سربلند

تاثیر رابطه اون خانوم هنوز در شما هست، و مثل اینکه شما رو خیلی آزرده کرده،

بهتره برای از یاد بردن ایشون به خودتون زمان بدید و اگر هم برای مشاوره فردی اقدام کنید که خیلی بهتره، هم برای موفقیت در ازدواج و هم برای از بین بردن تاثیرات سو رابطه قبلی

مطمئن باشید که شما دچار وسواس یا بیماری نشدید ، همه این افکار هم به خاطر شکست عشقی شماست،

فرد عاشق ممکنه تا مدت ها با دیدن هر چیزی و هر کسی(برای شما خانوم های چادری که به نظرتون همه مثل دوست دختر شما به ظاهر چادری هستن) به یاد معشوق بیافته حالا ممکنه این یادآوری همراه با احساس عشق باشه یا تنفر، که برای شما بیشتر تنفره.

با سلام

دوست عزیز طبیعتا" شما فکرتون هنوز هم درگیر رابطه قبلیه و به نوعی میخواهید از گذشته انتقام بگیرید گاهی این انتقام مستقیما" از طرف مقابل گرفته میشه و گاهی شما برای آرام کردن خودتون به این سبک رو میارید این حالت ها زودگذر هستند ولی اگر ذهن شمارو بیش از اندازه درگیر کنه میتونه وسواس فکری برای شما به ارمغان بیاره و شما با فرافکنی شخصیتی تلاش کنید تا انتقام گیری کنید ولی باید بدونید در این بین نقش خودتون رو هم نباید فراموش کنید شما هم به اندازه ایشون در این اتفاق نقش داشتید پس قبول واقعیت کنید و سریع از اتفاقات گذشته خارج بشید چون گذشته محل خوبی برای درس گرفتن هست ولی محل خوبی برای ماندن به حساب نمیاد موفق باشید.

utoo5;702512 نوشت:
هر چند ایشان هم فردی تقریبا مذهبی بودن

از کجاش فهمیدی مذهبیه!
اینکه چادری شد!یا نماز میخوند!یا چیزای ظاهری اینجوری...اگه مذهبی بود که دوسال دوست نمیشد!پس فردا خاستی ازدواج بنمایی.به چیزای ظاهری اینجوری نگا نکن.چیزای مهمتری هستن و کارای بهتری هستن که میتونی طرفتو بشناسی .پس نگران ازدواجت نباش.
از بیانات جنابعالی اینطور برداشت نمودم که بیشتر از سن خودتون میفهمید.واین دید سطحی و ظاهری اصلا به فرمایشاتون نمیخوره.
چرا اینقدر کتابی حرف میزنی.
موضوع قفل شده است