جمع بندی معرفی کتاب از دانشمندان غیر مسلمان درباره پیامبر و اهل بیت علیهم السلام

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
معرفی کتاب از دانشمندان غیر مسلمان درباره پیامبر و اهل بیت علیهم السلام

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سلام علیکم سوالی داشتم میخواستم تعدادی از کتاب هایی که دانشمندان غیر مسلمان (اعم از اهل کتاب و حتی ملحد و کافر) درباره پیامبر اکرم و یا اهل بیت علیهم السلام و فضائل آنها نوشته اند معرفی بفرمایید در ضمن اگر کتابی هست که مجموعه جملات یا نظرات و سخنان بزرگان غیر مسلمان(اعم از دانشمندان-سیاست مداران و رهبران و غیره) درباره پیامبر و اهل بیت علیهم السلام که در یک کتاب جمع شده و یک جا است آن را هم معرفی بفرمایید فقط خواهشمندم در صورت امکان نام مترجم و انتشارات را بیان فرمایید با تشکر از شما

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد شعیب

پرسش:
می خواستم تعدادی از کتاب هایی که دانشمندان غیر مسلمان درباره پیامبر اکرم و یا اهل بیت (علیهم السلام) و فضائل آن ها نوشته اند معرفی بفرمایید؛ در ضمن اگر کتابی هست که مجموعه جملات یا نظرات و سخنان بزرگان درباره پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) که در یک کتاب جمع شده و یک جا است آن را هم معرفی بفرمایید.

پاسخ:
محققان غیر مسلمان و کسانی که درباره ادیان مختلف تحقیق کرده و کتاب نوشته اند به صورت پراکنده توصیفاتی از دین اسلام پیامبر و اولیای دین داشته اند اما این گونه نیست که خود آن ها کتابی جداگانه در این باره نگاشته باشند. در اکثر کتب مستشرقین تعاریف شایانی درباره دین اسلام به چشم می خورد. در زیر ابتدا تعدادی از این کتب معرفی شده و در ادامه به ذکر پاره ای از این تعابیر می پردازیم:

1. آرمسترانگ، كارن، زندگی نامه پيامبر اسلام؛ ترجمه كيانوش حشمتی، تهران، حكمت، 1383.
2. سايكس، سرپرسی؛ تاريخ ايران؛ ترجمة سيد محمدتقی فخر داعی گيلانی، چاپ ششم، تهران: دنيای كتاب، 1377، ج1.
3. ديون پورت، جان؛ عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن، ترجمة سيد غلام‌ رضا سعيدی، قم و تهران، دارالتبليغ اسلامی، [بي تا].
4. ثواقب، جهانبخش؛ نگرشی بر رويارويی غرب با اسلام؛ قم، دفتر تبليغات اسلامی، 1379.
5. گيورگيو، كونستان ـ ويرژيل؛ محمد پيغمبری كه از نو بايد شناخت؛ ترجمة ذبيح‌الله منصوری؛ چاپ دوازدهم، [بی جا] مجله خواندنی ها، [بي تا].
6. هملتين گيب، اسلام، بررسی تاريخی؛ ترجمه منوچهر اميری، چاپ دوم، تهران: نشر علمی و فرهنگی، 1380.
7. نيك‌بين، نصرالله؛ اسلام از ديدگاه دانشمندان غرب؛ سيمان دورود؛ [بي تا].
8. كوپل، ژيل؛ پيامبر و فرعون؛ ترجمه حميد احمدی ، تهران، كيهان، 1366.
9. آنه ماری شیمل، محمدرسول خدا، ترجمه: حسن لاهوتی.
10. مونتگمری وات، محمد پیامبر و سیاستمدار، ترجمه: اسماعیل والی زاده.
11. مینو صمیمی، محمد در اروپا، ترجمه: عباس مهر پویا.
12. برتولد اشپولر، جهان اسلام، ترجمه: دکتر قمرآریان.
13. جواد حدیدی، اسلام از نظر ولتر.
14. فرهنگ اسلام شناسان خارجی،حسین عبد اللهی خورش.
15. ویل دورانت، تاریخ تمدن، بخش اول از عصر ایمان، فصل هشتم. انتشارات علمی و فرهنگی(تهران).
15. اعترافات دانشمندان بزرگ جهان، ص۵۱٫.
16. «زندگی نامه پيامبر اسلام » كارن آرمسترانگ.
17. «قهرمان و قهرمانيت» توماس كارلايل (7) (1795-1881م)، رجال‌شناس و متفكر انگليسی.
18. «زندگانی محمد» سير ويليام موئير(15) (1819-1905م.) مؤرخ صاحب‌نام انگليسی.
19. «محمد پيغمبری كه از نو بايد شناخت» ونستان ويرژيل گيورگيو(19) (1916-1992م.) نويسندة رومانيايی.

ــ بیان نمونه هایی از شهادت متفکران غرب و شرق بر پیامبری و عظمت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله):

1.كارن آرمسترانگ(1)، (تولد1944م.) در كتاب «زندگی نامه پيامبر اسلام (صلی الله عليه و آله و سلّم)»(2) مینويسد: «اگر ما محمد (صلي الله عليه و سلم) را از همان ديدگاهی كه چهره‌های بزرگ تاريخی را می نگريم، ببينيم، به راحتی به اين باور خواهيم رسيد كه او بزرگ‌ترين نابغه طول تاريخ بشر بوده است. اين باور نه به خاطر آوردن قرآن، يا ايجاد دين بزرگ، يا فتوحات نظامی، بلكه به خاطر شرايط خاصی كه او در آن رشد يافته، ايستادگی كرده و پيروز گرديده است، در ما ايجاد می گردد.»(3)

2.ژنرال سرپرسی سايكس (1867-1949م.) نويسنده مشهور انگليسی در كتاب «تاريخ ايران» می نويسد: «به عقيده شخصی من، حضرت محمد (صلي الله عليه و سلم) در ميان عالم بشريت بزرگ‌ترين انسانی است كه با يك مرام عالی، تمام همّ خود را مصروف اين داشت كه شرك و بت‌پرستی را از انديشه‌ها منهدم ساخته و به جای آن افكار بلند اسلام را برقرار سازد. خدمت وافر و نمايانی كه از اين راه به نوع بشر نموده، خدمتی است كه آن را ستايش نموده و سر تعظيم فرود می آورم.»(4)

3.جان ديون پورت (5) (1789-1877م.)، اسلام‌شناس معروف انگليسی، در كتاب «عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن» چاپ لندن، سال 1869، چنين می نويسد:
«نويسندگانی كه كوركورانه تحت تأثير تعصب قرار گرفته و گمراه شده‌اند و در نتيجه به حسن شهرت زنده‌ كننده آيين يكتا پرستی اهانت روا داشته‌اند، نه فقط ثابت كرده‌اند كه روح خيرخواهی نجات‌دهنده (مسيح) كه با آن همه استقامت و قدرت در انجام آن پايداری نشان داده، در آن ها تأثير ننموده است، بلكه در قضاوت نيز راه خطا پيموده‌اند؛ زيرا با مختصر تأمل و تفكری می توانستند اين نكته را درك كنند و دريابند كه پيغمبر و تعليمات او را نبايد از نظر يك نفر مسيحي يا از لحاظ فكر اروپايی انتقاد كنند، بلكه اين بحث بايد از نظر شرقی مورد قضاوت قرار گيرد و به عبارت ديگر شخصيت محمد را به عنوان يك نفر مصلح دينی و قانون گذاری كه در قرن هفتم مسيحی در آسيا قيام كرده است، بايد مورد مطالعه و تحقيق قرار داد، در اين صورت بدون شك اگر او را يكی از نوادر جهان و منزه‌ترين نوابغی كه گيتی تاكنون توانسته است پرورش دهد، به شمار نياوريم، ستم بزرگي را مرتكب شده‌ايم. همانا بايد او را بزرگ‌ترين و يگانه شخصيتی بدانيم كه قارة آسيا می تواند به وجود چنان فرزندی برخود ببالد.
هرگاه وضع اعراب را قبل از ظهور محمد در نظر بگيريم و با اوضاع بعد از قيام او مقايسه كنيم، و هرگاه اندك تفكری در شعله عشق و علاقه‌ای كه در قلوب پيروان او برافروخته شده و تا به امروز به همان حال باقی است توجه كنيم، به خوبی احساس می كنيم كه اگر از تمجيد و تكريم چنان مرد بزرگ و فوق‌العاده‌ای خود داری كنيم بی انصافی است.»(6)

3.توماس كارلايل (7) (1795-1881م)، رجال‌شناس و متفكر انگليسي در كتاب «قهرمان وقهرمانيت»(8) درباره پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلّم) چنين اظهار نظر كرده است:
«شما می گوييد او را پيغمبر دانستند؟ بلي! او كسی است كه با آن ها رو به‌ رو بود، تك و تنها، روشن و آشكار، بدون اين كه در لباس اسرار و رموز مقدسی در آمده باشد، وضع او محسوس بود و مشهود؛ لباسش را خودش می شست و كفش‌هايش را رفو می كرد و می جنگيد، مشورت می كرد و در ميان آن ها حكومت می كرد و فرمانروايی داشت.
بايستی او را ديده باشند كه چه نوع شخصی بود. شما هر چه می خواهيد او را بناميد، هيچ امپراطوری با تاج و زينت و زيور پادشاهی مانند اين مرد كه شخصاً جامه‌اش را می شست مطاع نبود.
اين مردی كه مدت 23 سال با آن همه رنج و مشقت زندگی كرد، چنان آزمايش‌هايی عملی سخت و دشوار از خود نشان داد كه من او را «قهرمان» می دانم و لازم است كه چنين عنوانی داشته باشد».(9)

4. لئون تولستوی (10) (1828-1910م.) نويسنده مشهور روسی، از كسانی است كه كتاب جالبی در رد اشخاصی كه پيامبر اسلام را به سلطنت‌طلبی و شهوت‌رانی نسبت داده‌اند، به نام محمد (صلی الله عليه و سلم) تأليف كرد و ضمناً سخنان حكيمانه ايشان را هم در رساله مخصوصی گردآوری و به زبان روسی ترجمه كرده و به عنوان «سخنان محمد» انتشار داده است. وی چنين نوشته است:
«جای هيچ گونه شبهه و ترديدی نيست كه پيغمبر اسلام (صلی الله عليه و آله و سلّم) از مصلحان بزرگ دنيا است، آن هم مصلحی كه به جامعه بشريت خدمات شايانی كرده است و اين فخر و مباهات برای او بس است كه يك ملت خون ريز و وحشی را از چنگال اهريمنان عادات زشت و شنيع رهانيد و راه ترقی را به روی آنان باز كرد و حال آن كه هر مرد عاديی نمی تواند به چنين كار شگرفی اقدم كند و نتيحه بگيرد. بنا بر اين شخص پيغمبر اسلام (صلي الله عليه و سلم) سزاوار همه گونه احترام و اكرام می باشد. شريعت اسلام به علت توافق آن با عقل و حكمت، در آينده عالم گير خواهد شد.»(11)

5. فرانسوا ماري آروئه ولتر(12) (1694-1778م.) انديشمند، فيلسوف و نويسندة بزرگ فرانسوي در كتاب «كليات ولتر»(13) می نويسد: «محمد (صلی الله عليه و آله و سلّم) بی گمان مردی بسيار بزرگ بود و مردان بزرگی نيز در دامن فضل و كمال خود پرورش داد. قانون‌گذاری خردمند، جهان‌گشايی توانا، فرمانروايی دادگستر و پيامبری پرهيزگار بود و بزرگترين انقلاب روی زمين را پديد آورد.»(14)

6.سير ويليام موئير(15)؛ (1819-1905م.) مورّخ صاحب‌ نام انگليسی در كتاب «زندگانی محمد» مي‌نويسد: «دين محمد (صلي الله عليه و آله و سلّم) آسان بود و سخنانش واضح، و اعمالی كه انجام داده عقل را مبهوت می كند. در تاريخ جهان مصلحی نبوده كه مانند محمد در مدتی كوتاه دل ها را بيدار و اخلاق عمومی را تجديد (تهذيب) نموده و بنای فضيلت را استوار كرده باشد.»(16)

7. دكتر گوستاولوبون(17)؛ (1841-1931م) نويسنده مشهور فرانسوی درباره شخصيت پيامبر اسلام چنين می نويسد: «اگر بخواهيم عظمت و اهميت رجال بزرگ عالم را از روي آثار و كارهای آن ها بسنجيم، هر آيينه بايد گفت كه پيغمبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلّم) در ميان رجال تاريخ، يك رجل بسيار بزرگ نامی گذشته است.
مؤرخين قديم به واسطه تعصبات مذهبي، اهميتي به كارهاي او نداده‌اند، ولي در عصر حاضر مؤرخين نصاري [مسيحي] حاضر شده‌اند كه در اين باب از روي انصاف سخن گويند».(18)

8.كونستان ويرژيل گيورگيو(19)؛ (1916-1992م.) نويسنده رومانيايی كتاب «محمد پيغمبری كه از نو بايد شناخت»، می نويسد: «انقلابی كه محمد می خواست در آن موقع در عربستان به وجود بياورد، با توجه به رسوم و شعائر عرب و نفوذ فوق‌العادة رؤسای قبايل، و اين كه هر قبيله و طايفه يك واحد اجتماعی بزرگ را تشكيل می داد، از انقلاب فرانسه بزرگ‌تر است.(20)

9.جرج برنارد شاو (21)؛ ( 1856-1905م.) درام‌ نويس ايرلندی كه از مشهورترين چهره‌های ادبيات معاصر و همتای شكسپير در نمايشنامه‌ نويسي، و استاد بذله‌ گويي و طنز در زبان انگليسی است، می نويسد: «به عقيده من اگر به مردی مانند محمد (صلي الله عليه و آله و سلّم) زمام اختيار حكومت تمام دنيا را بسپارند، جهان و جهانيان تحت لوای حكومت اسلام رستگار خواهند شد و مكتب اسلام دنيا را به خير و سعادت و حل مشكلات زندگی هدايت خواهد كرد، تا بدان جا كه بر تمام عالم همای سعادت پرتو خواهد افكند».

10.جان برناس، دين‌شناس مشهور، می نويسد: «سراسر عالم اسلام، مردم اصول اساسی قوانين اخلاقی خود را از سرچشمه قرآن اخذ مي‌كنند. محمد (صلي الله عليه و آله و سلّم) در كردار و رفتار متابعين خود انديشه بسيار فرموده و بايد گفت كه برای آن ها يك روش قانونی برقرار نمود كه بسيار واضح و صريح و به سوی هدف و مقصود واحدی سير می كند و آن همانا بالا بردن سطح اخلاق آن ها است. به طوری كه مقام اعراب را از عالم جدال و شقاق عشايری قديم ترفيع داده در يك سطح اخوت و برداری عام قرار داد. بنا بر اين عمل هر مسلمان از زن و مرد، از هنگام تولد تا زمان موت متوجه آن هدف می باشد.
احكامی كه در حرمت شراب و قمار وارد شده است، همچنين قواعدی در باب روابط و مناسبات جنسی وضع كرده، دستور زندگانی اجتماعي افراد است و مقام زن را به رتبه اعلا بالا می برد و از همان بدو تشريع، اين شارع بزرگ، در زندگانی پيروان خود تغييری فراوان ايجاد فرمود.»(22)

11.توماس كارلايل(1795-1881م)، نويسنده و مورّخ انگليسی در كتاب «تحقيقات» خود می نويسد:
«اين فرزند صحرا با قلبی عميق و چشمانی سياه و نافذ و با روح اجتماعی وسيع و پر دامنه ای، همه نوع افكاری را با خود همراه داشت، غير از جاه‌طلبی. چه روحی آرام و بزرگ. او از كسانی بود كه جز با شور عشق و حرارت سر و كاری ندارند و از كسانی بود كه طبيعت آن ها را مخلص و صميمی قرار داده است، در حالی كه ديگران در طريق فرمول‌های (شعارهای) گمراه‌ كننده و بدعت ها سير می كردند و با همان حال راضی و خرسند بودند، اين مرد نمی توانست خودش را در آن شعارها بپيچد و محصور كند. رمز بزرگ هستی با همه دهشت و جبروت و با همه جلال و شكوه، در نظر او روشن و آشكار می درخشيد. هيچ گونه بدعت و ضلالتی آن حقيقت غيرقابل وصف را نمی توانست از او مكتوم و مسطور بدارد و ندای همان حقيقت بود كه می گفت: من وجود دارم. آن چه در اين زمينه صداقت و واقعيت ناميديم در حقيقت امری است ملكوتی و جنبه‌ای است الهی.
كلام چنان مردی، صدايی است مستقيم از قلب طبيعت، مردم بايد به آن گوش بدهند و اگر به چنان كلامي گوش ندهند، به هيچ صدايی نبايد اعتنا كنند، زيرا همه چيز در برابر آنان مانند باد است.
از دوران قديم، چه در ضمن سياحت‌ها و چه در ضمن زيارت‌ها، هزار فكر در ذهن اين مرد وجود داشت؛ او به خود می گفت: من چه هستم؟ اين شیء بيكران كه من در آن زندگی می كنم و مردم آن را جهان می نامند چيست؟ زندگی چيست؟ من بايد به چه معتقد باشم؟ من بايد چه بكنم.؟ صخره‌های مهيب كوه حرا، كوی سينا، ريگستان‌های عزلت و انزوا جوابی به او نمی دادند. آسمان لاجوردی با همه عظمت و شكوه، با همه ستارگان درخشانی كه روی سرش جلوه‌گری داشتند، جوابی نمی دادند. از هيچ طرفی جوابی نمی رسيد فقط روح اين مرد و آن چه از الهامات خدا در آن جای گرفته بود به او جواب می داد و بس!.»(23)

13.ادوارد گيبون (24)؛ (1731-1794م.) مؤرخ صاحب‌ نام انگليسي در كتاب «تاريخ انحطاط و سقوط امپراطوری روم» جلد پنجم، صفحة 335، چاپ لندن، به سال 39-1838م.، راجع به خصوصيات پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلّم) چنين می نويسد: «شخص محمد (صلي الله عليه و آله و سلّم) از لحاظ جمال و زيبايی صوری، امتيازاتی داشت، اين امتيازات را، جز از نظر كسانی كه فاقد آنند، نمی توان ناچيز انگاشت. او پيش از آن كه شروع به نطق و سخنرانی كند، چه شنونده، يك نفر بود و چه جمعی بودند، همه مجذوب لطف و محبت او می شدند و توجه همه به طرف او جلب می شد و صورت آراسته، سيمای موقر و با شكوه، چشمان نافذ، تبسّم مليح و جاذب، محاسن پر مو، قيافه‌ای كه نماينده تمام احساسات روحی وی بود و بالاخره نكات و لطايفی را كه در محاوره به كار می برد، همه را وادار می كرد كه در برابر او صدای هلهله تكريم بلند كنند.
در امور اجتماعی و كار های مربوط به زندگی، دقيقاً كليه آداب و رسوم كشورش را رعايت می كرد. تواضع و احترام او در برابر اغنيا و ثروتمندان و در مقابل فقرا و بينوايان، همه و همه يكسان بود. وضوح و صراحتی كه در گفتار نشان می داد، جای اختفايی برای مقاصد نهايی او نمی گذاشت. آداب معاشرتی را كه در برابر دوستان از نظر رفاقت و سابقه نشان می داد، همان بود كه به عموم افراد، از نظر بشر دوستی رعايت می كرد.
حافظه‌اش قوی و پر دامنه و هوش و ادراكش سهل و اجتماعی بود. نيروی تصورش عالی، قضاوتش صريح و روشن و سريع و قاطع بود. هم دارای قدرت فكر و انديشه بود و هم داراي قدرت عمل و اقدام.(25) اگر چه نقشه او به تدريج با موفقيت توسعه پيدا می كرد با اين حال اولين فكر رسالت الهی وی دارای نشان نبوغ اصيل و عالی بود.»(26)

14.هميلتن گيب (27) (1895-1971م.)؛ استاد دانشگاه لندن و اكسفورد (oxford) می نويسد:
«اما شگفت‌ انگيزتر از سرعت كشورگشايی ها، خاصيت نظم و ترتيب آن ها بود، در طي سال ها جنگ می بايست خرابی هايي به بار آمده باشد؛ اما بر روی هم تازيان [مسلمانان] كه آثاری از ويرانی برجای نگذاشته بودند، راه را براي يك پارچه شدن اقوام و فرهنگ‌ها هموار می كردند.
ساخت قانون و حكومتي كه محمد (صلي الله عليه و آله و سلّم) براي اخلاف خود، يعنی خلفا به ميراث نهاده بود، ارزش خود را در ضبط و نظارت بر كارهای اين سپاه بدوی به اثبات رسانده بود.
اسلام در درون دنيای متمدن خارجی به عنوان خرافات خام طايفه‌های غارت گر راه نيافت، بلكه به عنوان نيرويی اخلاقی معرفی شد كه احترام همگان را برمی انگيخت و به منزله آيينی منطقی كه مسيحيت روم شرقی و دين زرتشت را در ايران، يعنی هر يك از اين دو كيش را در سرزمين و خاستگاه خويش، می توانست به مبارزه بطلبد.»(28)

15.پروفسور ويل دورانت، مورّخ مشهور آمريكايی، می نويسد:
«اگر ميزان تأثير اين مرد بزرگ را در مردم بسنجيم، بايد بگوييم كه حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلّم) از بزرگ‌ترين بزرگان تاريخ انسانی است. وی در صدد بود سطح معلومات و اخلاق قومی را كه از فرط گرمای هوا و خشكی صحرا به تاريكی توحّش افتاده بودند، اوج دهد. در اين زمينه توفيقی يافت كه از توفيقات تمام مصلحان جهان بيش‌تر بود. كمتر كسی را جز او می توان يافت كه همه آرزوهای خود را در راه دين انجام داده باشد، زيرا به دين اعتقاد داشت.
از قبايل بت‌پرست و پراكنده در صحرا، امتی واحد به وجود آورد. برتر و بالاتراز دين يهود و دين مسيح و دين قديم عربستان، آيينی ساده و دينی روشن و نيرومند با معنوياتی كه اساس آن شجاعت و مناعت قومی بود، پديد آورد كه در طي يك نسل در يكصد معركه نظامي پيروز شد و در مدت يك قرن امپراطوری عظيم و پهناوری به وجود آورد و در روزگار ما نيروی مهمی است كه بر يك نيمه جهان نفوذ دارد.»(29)

16.ژيل كوپل در كتاب «پيامبر و فرعون» می نويسد:
«تاريخ، سنت و شرع اسلامی از همان آغاز، دو اصل مشخص و در واقع متناقض يعنی تمايل به تلاش و سكوت را در خود پذيرا شدند.
در زندگانی محمد پيامبر اسلام (صلي الله عليه و سلم) دو مرحله وجود دارد. در مرحله‌ای كه معروف‌تر است و بيشتر از آن ياد شده است، محمد (صلي الله آله و آله و سلّم) به عنوان حاكم مدينه، قاضی، فرمانده نظامی و سياستمدار ظاهر می شود. اما مرحله اوليه‌ای نيز پيش از هجرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلّم) از مكه به مدينه وجود داشت، پيامبر قبل از حاكم شدن، رهبری جنبش در مكه را عهده‌دار بود. از آن جا كه اين مخالفت در وهله اول ذاتاً جنبه مذهبی و اخلاقی داشت، خواه ناخواه يك اقدام سياسی را به خود گرفت. در اين مرحله پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلّم) به عنوان منتقد و مخالف رژيم در مكه آغاز به كار كرد و موطن خود را به قصد مدينه ترك كرد و در آن جا با تشكيل يك دولت در تبعيد، به مفهوم امروزی، جنگ عليه [بت‌پرستان] مكه را تا پيروزی و فتح نهايی به راه انداخت.
ظهور آيين جديد خود نوعی پيكارجويی انقلابی با رهبری و نظام كهن به شمار می رفت و هر دوی اين ها، يكی توسط پيامبر و صحابه‌اش و ديگری توسط اسلام، سرنگون شده و ريشه‌كن شد. در اين دوره [قبل از هجرت] نيز مانند دوره بعد، پيامبر و زندگی اش نمونه و سرمشق بود.»(30)

17. پروفسور آنه‌ماری شيمل، اسلام‌شناس معاصر آلمانی، می نويسد:
«همين آرمان تقيلد از محمد است كه مسلمانان را از مراكش گرفته تا اندونزي به اين اندازه يكسانی كردار بخشيده است، هر كس به هر جايی كه باشد، می داند كه هنگام در آمدن به منزلی چگونه رفتار كند، كدام عبارت تعارف‌ آميز را كار برد. در هم نشينی از چه بپرهيزد. چگونه غذا بخورد. چگونه سفر كند. كودكان مسلمان قرن‌هاست كه به اين شيوه‌ها پرورش يافته‌اند و تنها در اين اواخر بود كه اين دنيای سنتی بر اثر هجوم فرهنگ تكنولوژيكی امروز از هم فروپاشيد.»(31)

18. دنكان بلاك مك دونالد مي‌گويد: «شخصيت حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلّم) پس از گذشت چهارده قرن هنوز منبع سرشاری براي تقويت مسلمانان به شمار می رود.»(32)
اين آرا و ديدگاه‌های برخي از انديشمندان غربی درباره شخصيت والای خورشيد نبوت، حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله و سلّم) بود. اين گفتارها را از آن جهت به دل كاغذ سپرديم، تا هم عرض ارادتی به ساحت گرامی نبي رحمت پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلّم)، آن محبوب دلهای مؤمنان و حق‌ باوران، داشته باشيم و هم چراغی فرا روی شيفتگان غرب بيفروزيم، كه يار در خانه و ما گرد جهان می گرديم.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) karen Armstrong .
(2) Muhammad. A Biography of Propher .
(3) آرمسترانگ، كارن، زندگي‌نامة پيامبر اسلام صلي الله عليه وسلم؛ ترجمة كيانوش حشمتي، تهران: حكمت، 1383، ص 63.
(4) سايكس، سرپرسي؛ تاريخ ايران؛ ترجمة سيد محمدتقي فخر داعي گيلاني، چاپ ششم، تهران: دنياي كتاب، 1377، ج1، ص726.
(5) John Daven Port .
(6) ديون پورت، جان؛ عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن، ترجمة سيد غلام‌رضا سعيدي، قم و تهران، دارالتبليغ اسلامي، [بي تا] ، ص: 13 –15.
(7) Thomas Carlyle .
(8) Hero and Heroworship .
(9) سعيدي، سيد غلام‌رضا، داستان‌هايي از زندگي پيامبر ما، چاپ سوم، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1373، ص153.
(10) Tolstoi .
(11) همان، ص21 .
(12) Francois-Marie Arout Voltaire.
(13) Oeuvres Completes vol . 24 p. 555..
(14) ثواقب، جهانبخش؛ نگرشي بر رويارويي غرب با اسلام؛ قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1379، ص350.
(15) Sir. William Muir .
(16) ابراهيم حسن، حسن؛ تاريخ سياسي اسلام، ترجمة ابوالقاسم پاينده، چاپ پنجم،[بي تا] جاويدان،1362،ج1،ص221.
(17) Goustawe Lebon .
(18) ثواقب، جهانبخش، نگرشي بر رويارويي غرب با اسلام، ص 356.
(19) Gheorghiu Constantin Yirgil.
(20) گيورگيو، كونستان ـ ويرژيل؛ محمد پيغمبري كه از نو بايد شناخت؛ ترجمة ذبيح‌الله منصوري؛ چاپ دوازدهم، [بي جا] مجله خواندني‌ها، [بي تا]، ص:160-163.
(21) Shaw Georg Bernard.
(22) بايرناس، جان، تاريخ جامع اديان؛ ترجمة: علي‌اصغر حكمت؛ تهران: انتشارات علمي و فرهنگي، [بي تا] ، ص 496.
(23) ديون پورت، جان؛ عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن، ص 75- 77.
(24) Edward Gibon.
(25) ديون پورت، جان؛ عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن، ص 16-17.
(26) سعيدي، سيد غلام‌رضا، داستانهايي از زندگي پيامبر ما، ص 155- 156.
(27) Gibb. Hamilton. Alexander Rosskeen Sir.
(28) هملتين گيب، اسلام، بررسي تاريخي؛ ترجمة منوچهراميري، چاپ دوم، تهران: نشر علمي و فرهنگي، 1380 ، ص24.
(29) نيك‌بين، نصرالله؛ اسلام از ديدگاه دانشمندان غرب؛ سيمان دورود؛ [بي تا]، ص38 .
(30) كوپل، ژيل؛ پيامبر و فرعون؛ ترجمة حميد احمدي ، تهران: كيهان، 1366، صص 8-9.
(31) شيمل، آنه ماري، محمد رسول خدا، ص97.
(32) عقاد، عباس محمود؛ اسلام در قرن بيستم، مترجم: حميدرضا آژير، مشهد،آستان قدس رضوي، 1369، "برگرفته از فصلنامه دينی , علمی, فرهنگی, اجتماعی،ندای اسلام ، زیر نظر دارالعلوم زاهدان.



شعیب;702481 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی
محققان غیر مسلمان و کسانی که درباره ادیان مختلف تحقیق کرده و کتاب نوشته اند به صورت پراکنده توصیفاتی از دین اسلام پیامبر و اولیای دین داشته اند اما این گونه نیست که خود آنها کتابی جداگانه در این باره نگاشته باشند

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سلام علیکم بسیار ممنونم از کتاب هایی که معرفی کردید اما بنده در یکی از شبکه های سیما ایران دیدم که کتابی معرفی شد که مضمون نام کتاب این بود((محمد از دیدگاه دانشمندان)) یا چیزی شبیه به این که البته دقیق یادم نیست! در ضمن آیا شخصی از مسلمانان یا غیر اسلام و یا حتی از کشور خودمان تاکنون آستین همت را بالا زده و کتابی دایره المعارف گونه درباره گفته و نظرات دانشمندان تاریخ بشر درباره اسلام و دین و قران و پیامبر و اهل بیت بنویسد؟ باز هم ممنونم

قرآن حکیم;702880 نوشت:
اما بنده در یکی از شبکه های سیما ایران دیدم که کتابی معرفی شد که مضمون نام کتاب این بود((محمد از دیدگاه دانشمندان)) یا چیزی شبیه به این که البته دقیق یادم نیست! در ضمن آیا شخصی از مسلمانان یا غیر اسلام و یا حتی از کشور خودمان تاکنون آستین همت را بالا زده و کتابی دایره المعارف گونه درباره گفته و نظرات دانشمندان تاریخ بشر درباره اسلام و دین و قران و پیامبر و اهل بیت بنویسد؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی
درباره کتابی که فرمودید بنده اطلاعی ندارم
اما درباره عظمت اسلام و پیامبر و ائمه هرچقدر تلاش شود باز هم کم است اگر تلاش هایی هم شده باشد باز جای تحقیق و بررسی و جمع آوری برای محققان بسیاری باقی است که انشا الله این توفیق نصیبشان شود.

موضوع قفل شده است